پرسش وپاسخ

سلام، می خواستم بدونم اعمال و کارهای غیرعادلانه و غیرانسانی در طی و بعد از جنگ های صلیبی از طرف مسحیان چه بوده است؟ کتاب معرفی بفرمایید متشکر

پاسخ:
جنگ‌هاي صليبي در سال 1096 با فرمان پاپ اوربان دوم آغاز گرديد و تا سال 1291 م طي هشت مرحله ادامه يافت.
در سال 1099 بعد از محاصره‌اي پنج هفته‌اي مسيحيان موفق به فتح بيت‌المقدس شدند. گود فرو آدوبويون در نامه‌اي به پاپ نوشت: اگر مي‌خواهيد بدانيد با دشمناني كه در بيت‌المقدس به دست ما افتادند، چه معامله شد، همين قدر بدانيد كه افراد ما در رواق سليمان درياچه‌اي از خون مسلمانان مي‌تاختند و خون تا زانوي مركب مي‌رسيد.(1)
مورخان تعداد كشته ­شدگان اين قتل عام خونين را هفتاد هزار نفر دانسته‌اند.(2)
طامس نيوتن در تفسير خويش بر كتاب مقدس چاپ 1803 لندن مي‌نويسد: اورشليم در پانزدهم تموز رومي سنه 1099 بعد از محاصره پنج هفته‌اي فتح شد كه غير از مسيحيان همه اهالي آن جا را كشتند. پس زيادتر از هفتاد هزار مسلمان را مقتول ساختند و جماعت يهود را جمع نموده و به آتش سوزانيدند.(3)
جنايات كليسا در جاهاي مختلف و به شكل‌هاي گوناگون صورت مي‌گرفت. آنان حتي به زوار مسلمان كعبه نيز رحم نكردند و با فرستادن ناوگاني به درياي احمر كشتي حامل زوار را غرق نمودند. آتش بر پا شده از اين جنايات خيلي زود دامنگير خود مسيحيان شد و كشتارهاي خونين كليسا بار ديگر تحت پرچم مبارزه با بدعت شكل گرفت.(4)
در كتاب تمدن اسلام و عرب آمده است: قلم از نوشتن جناياتي كه مسيحيان به مسلمانان روا كردند، شرم دارد. «روبرت» راهب مسيحي، درباره جنايات صليبيان در شهر«مارا»، كه خود به چشم ديده است، چنين مي ‏نويسد:
سپاهيان ما در گذرها و ميدان ها و پشت بام ها در گشت و حركت بودند و مانند شير ماده‏ اي كه توله‏ اش را ربوده‏ اند، از قتل عام لذّت مي‏ بردند. كودكان را پاره پاره مي‏ كردند و جوان و پير را در يك رديف از دم شمشير مي‏ گذرانيدند و هيچ كس را باقي نمي‏ گذاشتند. براي اين كه به كار خويش شتاب دهند، چندين نفر را با يك ريسمان به دار مي‏ آويختند. من از ديدن اين كارها در شگفت بودم كه اين جماعت با اين كه شمارشان بسي بيشتر است و بسياري از آنان مسلح‏ اند، چرا بدون هيچ دفاعي، جان خود را در كف گذاشته، به قربانگاه حاضر مي‏ شوند. سپاهيان ما هر چه را مي‏ يافتند، بي ‏درنگ مي‏ ربودند، شكم مردگان را مي‏ دريدند و پول و جواهراتشان را از لباس هايشان بيرون مي‏ آوردند. امان از حرص و طمع! در كوچه‏ هاي شهر نهرهاي خون جاري بود و از چهار سو، لاشه‏ هاي كشتگان روي هم انباشته و سربازان روي آنها مي‏ گذشتند.
سرانجام «بوآمون» تمام كساني را كه در صحن قصر گرد آورده بود، احضار كرد و زنان و مردان پير و بيمار را از دم شمشير گذرانيد و ديگران را، كه جوان و توانمند بودند، براي فروش به بازار انطاكيه فرستاد. اين قتل عام در روز يكشنبه، دوازدهم دسامبر روي داد، ولي چون تمام آنان را نمي‏ توانستند در يك روز بكشند، ناچار باقيمانده را روز دوم به قتل رسانيدند. اين كه اقوام شرقي، كه در آن زمان بسيار با فضيلت و شايسته بودند، درباره چنين دشمني چه در ذهن داشتند، تصورش چندان مشكل نيست، چنان كه مي‏بينيم تاريخ آنان پر است از تنفّري ژرف از صليبيان».(5)

پي نوشت:
1. تاريخ عرب و اسلام، ص 327.
2. الكامل في التاريخ، ابن اثير، ج 1، ص 194.
3. انيس الاعلام، ج 5، ص 321.
4. برخورد آراي مسلمانان و مسيحيان، ويليام مونتگمري وات، فصل ششم، بينش‌هاي متفاوت و حاصل از جنگ‌هاي صليبي، ص 137.
5. تاريخ تمدن اسلام وعرب از ص 327 به بعد.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

من پسری 24 ساله هستم و در مورد علاقه به جنس مخالف خودم شدیدا به دخترانی علاقه دارم که از لحاظ قد و قامت و جثه بزرگ هستند...یعنی من که قدم 177 هست دوست دارم دختری را که به عنوان همسر انتخاب میکنم هم قد یا بلندتر از خودم باشه و نیز دوست دارم درشت جثه تر از خودم باشه و اساسا به دخترانی که قد آنها 170 به پایین هست هیچ حسی ندارم .... و خلاصه اینکه در حالت کلی دوست دارم همسرم قد بلند تر هیکلی تر از خودم باشه و منو بتونه از زمین بلند کنه و مثلا مثل شوهری که زن خود را ( که زن ریزه تر از شوهر است) بغل میکند و روی هوا نگه میدارد ,, همسرم یه همچین کارایی با من بکنه !!! حال به نظر شما این حس من مشکلی دارد؟و یا داشت این حس اشکال دارد یاخیر؟ یا اینکه اساسا من دچار بیماری جنسی هستم؟؟یا طبیعیه؟ ( لازم به ذکره که من هیچ گونه مشکلی از لحاظ جنسیتی ندارم و به هیچ وجه خودم رو زن تصور نمیکنم)

همان طور كه مي دانيد مسأله شما مي تواند مسئله اي كاملاً عادي تلقي شود (كه به احتمال زياد اين چنين است) يا احياناً غيرعادي. بي شك براي تشخيص عادي يا غيرعادي بودن اين گرايش و سليقه جنسي لااقل به يكي دو جلسه مصاحبه تشخيصي نياز است. مثلا در مصاحبه تشخيصي سوالاتي از شما در زمينه تاريخچه زندگي، زمان شروع اين گرايش، شدت و ضعف آن، طرحواره هاي ذهني يا صفات شخصيتي مرتبط با مسأله تان پرسيده مي شود كه مي تواند بسيار در تشخيص عادي يا غيرعادي مسأله تان راه گشا باشد. در برخي موارد يك داستان، عكس يا فيلم مي تواند در ايجاد يك طرحواره جنسي موثر افتد. مثلاً در كشور ما افرادي وجود دارند كه تحت تاثير خواندن يكسري داستان هاي سكسي به يكسري سليقه هاي جنسي نامتعارف كشيده شده اند يا تماشاي يك فيلم چند دقيقه اي جهت گيري جنسي آنها را تغيير داده است. در برخي موارد موضوعات كاملاً غيرجنسي مانند احساس كهتري (حقارت) و عزت نفس پايين مي تواند در سليقه هاي جنسي ما اثر بگذارد. فرايندها و انگيزه هاي ناهشيار ذهني نيز مي تواند بسيار در اين مساله تأثيرگذار باشد. در برخي موارد يادگيري مشاهده اي يا يادگيري شرطي مي تواند منشأ اين گرايشات گردد. مثلا پسري كه از كودكي از آغوش گرفته شدن (به سبك خاص) توسط والدين يا نزديكان و دوستانش احساس آرامش كرده است مي تواند اين پيوند شرطي را به همسر آينده اش تسري دهد. در برخي موارد نيز ما با يكسري عوامل ناشناخته روبرو هستيم. مثلا ما در ميان مراجعان، كساني را داريم كه به شدت از ديدن كفش يا جوراب زنانه يا ... لذت جنسي مي برند و سبك لذت جويي جنسي متعارف آنها تحت الشعاع اين گرايش نابهنجار جنسي قرار گرفته است. يعني چه بسا فرد مذكور از ديدن يك زن لذت جنسي خاصي نبرد، ولي مشاهده يك جوراب زنانه وي را به حد ارگاسم (اوج لذت جنسي) رساند. همان طور كه مي بينيد مساله شما نياز به مصاحبه باليني دارد و به صرف چند خط نامه شما برادر گرامي نمي توان به تشخيص دقيق مشكلتان پرداخت.
فارغ از همه اين مسائل نداشتن اين گرايش شبه جنسي به مراتب بهتر از داشتن آن است، چرا كه اين مساله مي تواند اولا در انتخاب غيرملاكمند همسر شما نقش ايفا كند و شما به صرف تنومندي و قد بلندي طرف مقابلتان شيفته ازدواج با وي گرديد. ثانيا اين تقاضاي هاي شبه جنسي از همسر آينده تان احياناً ديدگاه ايشان را نسبت به شما تغيير مي دهد و اقتدار مردانه شما را به نوعي زير سؤال ببرد. مضافا بر اين كه اين نحوه لذت جويي بصري از دختران نامحرم خالي از گناه نيست و از اين جهت با خويشتنداري جنسي شما بسيار منافات دارد.
در صورت تشديد مسأله يا اشتغال ذهني بيش از حد به آن مي توانيد براي مصاحبه تشخيصي به يك روانشناس باليني يا سكس تراپيست (درمانگر اختلالات جنسي) مراجعه نماييد. كلينيك سلامت خانواده يكي از مراكزي است كه مي تواند در حل مشكل شما به شما كمك شاياني نمايد نشاني: تهران، ميدان فلسطين، خيابان ايتاليا، جنب بيمارستان شهيد مصطفي خميني، كلينيك سلامت خانواده، تلفن و دورنگار: 88974925-88985918
علاوه بر مراكز بالا سكس تراپيست هايي مانند: فريدون محرابي، ماهيار آذر، محمدعلي بشارت، مهرداد افتخار ادبيلي و دكتر رسول روشن... (كه از طريق جستجوي اينترنتي يا 118 در تهران قابل دسترسي مي‌باشند).
موفق باشید.

با سلام با توجه به آیه71 سوره توبه دوستی با جنس مخالف اشکال دارد اگر دارد مفهوم آیه چیست با تشکر

آيه 71 توبه به شرح زير است:
وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ
مردان و زنان باايمان، ولىّ (و يار و ياور) يكديگرند امر به معروف، و نهى از منكر مى‏كنند نماز را برپا مى‏دارند و زكات را مى‏پردازند و خدا و رسولش را اطاعت مى‏كنند بزودى خدا آنان را مورد رحمت خويش قرار مى‏دهد خداوند توانا و حكيم است.
اين آيه زن و مرد و دختر و پسر را انسان هايي شمرده كه نسبت به هم تعهد دارند و بايد همديگر را به خير و خوبي سوق داده و از درافتادن در مهلكه گناه و ظلم باز دارند و امر به معروف و نهي از منكر ناشي از رابطه ولايي و متعهدانه اي است كه با هم دارند و ايمان، به مؤمن اجازه نمي دهد نسبت به سرنوشت برادر و خواهر ايماني اش بي تفاوت باشد.
بنا بر اين دوستي و ارتباط انساني و عفيفانه زن ومرد كه به لذت دهي و لذت گيري غير مجاز و خارج از چارچوب ازدواج منتهي نشود، ممنوع نيست و آنچه ممنوع است رابطه هاي آلوده به لذت دهي و لذت گيري جنسي و خارج از چارچوب ازدواج است.
طبيعي است كه ارتباط ها و دوستي هاي صميمانه و نشست و برخاست هاي اين چنيني بخصوص زماني كه دو نفره و در خلوت باشد، حتي اگر با لذت دهي و لذت گيري همراه نباشد، مانند رفتن به لبه پرتگاه است و هر آن ممكن است هر دو طرف يا يكي از آنها به گرداب گناه سقوط كند و آلوده شود.
اين كه در روايات از چنين دوستي ها و نشست و برخاست هايي نهي شده (1)، به خاطر احتمال سقوطي است كه وجود دارد.
پي نوشت ها:
1. خوانساري، شرح غرر الحكم، تهران، دانشگاه، 1366ش، ج4، ص123.
موفق باشید.

با سلام مدتي است كه براي من شبهه اي پيش آمده لطفا اين شبهه را برطرف نماييد نقض برهان نظم: آيا امكان ندارد چنين جهاني بدون ناظم به وجود آمده باشد؟ از لحاظ علم رياضي در احتمالات، احتمال شكل گيري چنين جهاني صفر نيست اما بسيار كم است چه دليلي هست براي اين كه "هر مجموعه منظم به ناظم نياز دارد"؟

انسان هر مجموعه منظمي كه در دنيا ديده است ناظم داشته بنا بر اين مي گويد: "هر مجموعه منظم به ناظم نياز دارد" برهان عليت:مثال:يك نفر يك گناهي را انجام مي دهد. مثلا بوسيله زبان كه زبانش از مغز دستور گرفته و مغز را خدا آفريده، پس آيا مي توان گفت كه او مجبور بوده؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
همانطور كه خودتان هم اشاره كرديد پيدايش اتفاقي جهان بر اثر برخورد ناگهاني و بدون برنامه ريزي اگر چه عددي مساوي صفر نيست و امكان وقوع آن وجود دارد، اما در عين حال احتمال آن در رياضي به قدري ضعيف است كه تقريبا از امور محال مي باشد. دانشمندان براي اين موضوع مثالهاي جالبي دارند. به اين نمونه توجه كنيد:
موجودات زنده از سلول‌هاي زنده تشكيل شده اند. هر يك از اين سلولها، تركيبي فوق العاده پيچيده و كوچك است كه در بافت شناسي (Cytology) مورد مطالعه قرار مي‌گيرد. يكي از اجزايي كه در تعمير و بازسازي اين سلول‌ها بكار مي‌رود، پروتئين است. پروتئين، يك تركيب شيميايي است كه از تركيب پنج عنصر به وجود مي‌آيد: كربن، هيدروژن، نيتروژن، اكسيژن و گوگرد. مولكول پروتئين تقريباً مشتمل بر چهل هزار اتم است.
حدود بيش از يكصد عنصر شيميايي در كائنات به صورت غيرمرتب پراكنده هستند. اينك اين پرسش مطرح مي شود كه چه ميزان از تركيب اين عناصر، در قانون احتمال مصداق مي يابد تا از تركيب انبوه غيرمرتب چندين عنصر، ماده ديگري درست شود و چنان با هم آميخته گردند كه خود بخود يك مولكول پروتئيني به وجود آيد؟ مي توان در اين برآيند مقدار ماده مورد نياز و مدت زمان لازم براي انجام اين عمل را محاسبه كرد.
يك رياضيدان سوئيسي به نام پروفسور چارلز ياگين، اين احتمال را محاسبه نموده و به اين نتيجه رسيده است كه امكان چنين احتمالي، ده به توان يكصد و شصت مي‌باشد. به عبارتي برابر با عدد ده مي‌باشد كه يكصد و شصت صفر به آن اضافه گردد؛ عددي كه در چارچوب زبان و اعدادِ قابل فهم و شمارش، نمي گنجد!
فقط براي به وجود آمدن يك مولكول به صورت اتفاقي، موادي بيش از ميلياردها برابر مواد موجود در دنيا مورد نياز است. اگر همه اين مواد، يك جا شده و تكان داده شود، امكان رسيدن به نتيجه مطلوب بعد از ده به توان 243 سال ممكن خواهد بود.
پروتئين از حلقه هاي بسيار طولاني آمينواسيدها (Amino-Acids) تشكيل شده است. مهمترين چيز در تركيبهاي پروتئيني، روشي است كه اين حلقه ها را به هم متصل مي‌كند. اگر اين مولكول با يك روش نابرابر تركيب شود، به جاي آنكه وسيله بقا و دوام زندگي باشد، به سمي مهلك و نابود كننده تبديل مي گردد. پروفسور ليتز (G.B.Leathes) پس از محاسبه دقيق مي‌گويد:
عناصر تركيبي يك پروتئين ساده، به روشهاي مختلف و بي شماري يكجا و تركيب مي گردد. اين احتمال كه اين همه عناصر تركيبي پروتئين با اين همه شيوه، به طور اتفاقي با هم تركيب شده باشند تا يك مولكول پروتئيني مشتمل بر چهل هزار از اجزاي تركيبي پنج عنصر مذكور به وجود بيايد، بكلي غيرممكن است.(1)
اشكال دوم شما هم يكي از اشكالات اصلي هيوم بر برهان نظم است. اشتباه بزرگ و اساسى هيوم در اين جا ناشى از تجربه‏گرايى اوست. او تنها راه دلالت ذهن از معلول به علت، و معلولات مشابه به علل مشابه را روش تجربى مى‏ انگارد. از اين رو گمان برده است كه الهيون همان‏طور كه با مشاهده ماشين‏هاى انسان ساخت يا به قول شما هر مجموعه منظمي، به قريحه سرشار سازنده‏اش پى مى‏برند، جهان را نيز ماشينى انگاشته‏اند كه مهندسى فوق‏العاده با هوش دارد. در حالى كه عقل و خرد بشرى بدون وساطت چنين قياسى در هر كجا و به هر سان نظمى مشاهده كند، بر اساس قواعد قطعى و مسلمى چون اصل عليت و سنخيت علت و معلولى به وجود علتى دانا و توانا پى مى‏ برد.
برهان نظم تماماً تجربى نيست، بلكه تنها مقدمه نخست آن تجربى است و كبراى آن، حداقل در برخى از قرائت‏هاى برهان، عقلى و مبتنى بر اصل عليت و فروع آن است. به عبارت ديگر آنچه كبراى برهان نظم دلالت دارد، رابطه نظم و هدفمندى با شعور و هدفدارى از نظر عقل و به طور عام و مطلق است؛ اعم از اينكه چنين چيزى مربوط به فعل انسانى باشد يا چيز ديگرى چون جهان؛ به تكرار تجربه ‏پذير باشد، يا نباشد.
براي مطالعه بيشتر ر.ك: آيت الله سبحاني، جعفر، مدخل مسايل جديد در علم كلام، نشر موسسه امام صادق(ع)، قم، 1386ش، ج1.
در مورد سوال آخر هم بايد گفت تا جايي كه ذكر كرده ايد مغز را خدا آفريده، سخن درستي است اما از آفرينش عقل توسط خدا نمي توان نتيجه گرفت كه انسان در اعمال و مثلا گناهانش هم مجبور است. خدا عقل را آفريد اما چگونگي تفكر و استفاده بشر از اين موهبت، ارتباطي با خدا ندارد. انسان با عقل خود و با بهره گيري از اختياري كه خدا به او عطا كرده، اين امكان برايش مهيا است تا راه درست يا غلط را اختيار كند. به عبارت ديگر خدا عقل را آفريده اما انسان را مجبور به چگونگي استفاده از آن نكرده است و انسان مختار است هر گونه خواست از آن بهره بگيرد.

پي نوشت ها:
1. John William Navin Sullivan, The Limitations of Science, Viking Press, Michigan, 1933, p78.به نقل از سايت http://www.janahmolla.blogfa.com/post-19.aspx
موفق باشید.

باسلام؛ من چندین بار عمل استمنا رو انجام دادم ولی بعداز اون احساس گناه شدیدی میکنم؛تاحالا چندین بار توبه کردم؛ولی چندماه یا چند سال بعد باز تکرار میکنم میشه کمکم کنید؟ آیا خدا منو می بخشه؟ آیا راه بازگشت وجود داره؟ ی سوال دیگه: من چندین سال پیش چندبار استمناکردم که اصلا نمیدونستم این کار اسمش چیه و چه احکامی داره؛ اصلا نمیدونستم گناهه نمیدونستم غسل داره ؛ درصورتی که بی اطلاع از این موضوع تمام نماز و روزه هامو به موقع و کامل انجام میدادم؛ باید چکارکنم؟ توروخدا راهنماییم کنید

پاسخ:
از اين كه به ما اعتماد كرديد و مشكل خود را صادقانه با ما در بيان گذاشتيد خرسنديم. صداقت در گفتار حاكى از ضمير و فطرت پاك شماست. اميدواريم در اين برهه حساس زندگى بتوانيد ايمان خود را حفظ كنيد. در پاسخ به سوالتان لازم است به چند نكته توجه كنيد:
1- خداوند با حكمت و دانش گسترده خويش همراه با غرايز و نيروهاي ديگر، غريزه جنسي را نيز در انسان آفريده است كه به هنگام بلوغ شكوفا مي‏شود. اگر به درستي رهبري نشود، ناگزير طغيان مي‏كند. شخص را به راه‏هاي انحراف و سقوط مي‏كشاند. خود ارضايى يكى از اقسام انحرافات جنسى به شمار مى‏رود كه در پيدايى آن علل مختلفى دخالت دارد و موجب عوارض جسمي و رواني بسياي نيز مي شود. ضمن سپاس از شما به جهت ارتباط با ما، مطالب تكميلي درباره خودارضايي را مي توانيد در آرشيو سايت، به نشاني porsojoo.ir و pasokhgoo.ir مطالعه كنيد.
2- خودارضايي گناه بوده و كسي كه مرتكب آن شده، بايد با ابراز پشيماني و ندامت به درگاه الهي، توبه نمايد.(1) هر چند بارها توبه خود را بشكند. (2)
خواهر گرامي؛
جهل به مسئله عذر حساب نمي شود، چون با شرائط و امكانات زيادي كه در دسترس مردم است، تحقيق و فراگيري تكاليف كار آساني به شمار مي رود. اما در حال حاضر كه فهميديد گناهي مرتكب شده ايد و از كار خود ناراحت پشيمان شده و آن را ترك كرديد، ان شاء الله با توبه حقيقي مشمول رحمت و آمرزش خدا قرار گرفته و محبوب خدا مي شويد.
3- ارائه هر راهكاري براي رهايي از خودارضايي و كنترل شهوت، متوقف بر خواست و اراده قطعي شما است. بهترين اذكار و قوي ترين راهكارها، بدون خواست واقعي روي كاغذ باقي مي‌ماند. مهم ترين كاري كه بايد انجام دهيد، اين است كه اراده و اعتماد به نفس خودت را تقويت نماييد تا در مقابل طوفان وسوسه هاي شيطاني تاب بياوريد. فرمود:«أشجع الناس من غلب هواه (3) شجاعترين و قدرتمندترين مردم كسي است كه بر هواهاي نفسانيش غالب آيد.
عواملي در تقويت اراده مؤثر است، مانند: تمركز بخشيدن به فعاليت هاي گوناگون، توجه به عبادات به ويژه نماز كه تمرين تمركز فكر است، پايان رسانيدن كارهاي نيمه تمام، تلقين مثبت و... .
بعد از اين خوب است بدانيد:
راهكار اساسي در پيشگيري و درمان مشكل، طبق فرموده قرآن، دو چيز است:
اول: ازدواج؛
بدانيد هيچ چيزي نمي تواند به نياز عاطفي و غريزه جنسي شما به طيبي و طاهري و گوارايي ازدواج، پاسخ دهد. از اين رو است كه وقتي انسان در كنار همسر قرار مي گيرد، به انس و آرامش مي رسد. اين آرامش نه يك امر مجازي و قرار دادي است، بلكه امري حقيقي و فطري است كه بر حسب خلقت ما طرح ريزي شده است. قرآن مي فرمايد: وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون (4)؛ از نشانه هاي او اين است كه براي شما از جنس خودتان جفتي آفريد تا در كنار او آرامش يابيد. ميان شما مودت و رحمت قرار داد و در اين كار نشانه هايي است براي كساني كه تفكر مي كنند.
بنابراين سعي كنيد هر چه زودتر ازدواج كنيد. چنان چه خواستگاري نداريد، براي انتخاب همسر مناسب، بايد به طريقي موضوع را با والدينتان و يا خواهر و برادر بزرگترتان مطرح كنيد و از ايشان بخواهيد زمينه را براي ازدواج شما فراهم كنند. سپس طبق معيارهاي اساسي ازدواج و سليقه شخصي، گزينه هاي مختلف را بررسي و انتخاب كنيد. مطمئنا آن ها با تجربه اي كه دارند، بهتر از شما مي توانند مورد مناسبي براي تان پيدا كنند. پس به هيچ وجه به تنهايي اقدام نكنيد. خوب است در اين جهت تلاش همه جانبه اي داشته باشيد.
براي راهنمايي و توضيحات بيشتر جهت مديريت شرايط حاضر با مشاورين همين مركز با شماره (096400) (مشاوره قبل از ازدواج) صحبت كنيد.
دوم:
داشتن تقواي دروني و عملي. بزرگان گفته‏اند: «نفس را مشغول بدار؛ و گرنه او تو را به خود مشغول خواهد ساخت». رسيدن به تقواي درون و برون مولفه هايي دارد كه در مكاتبات بعدي از آن سخن مي گوييم.
اين ها تنها راهي هستند كه غريزه جنسي خود را به طور موقت كنترل كنيد.
جهت آگاهي بيش تر كتاب هاي زير را مطالعه كنيد:
1- كيفر گناه و آثار و عواقب خطرناك آن، از سيد هاشم رسولي محلاتي.
2- گناه شناسي، از آقاي محسن قرائتي.
3- گناهان كبيره، از آيت الله شهيد دستغيب.
توصيه مي كنيم اكنون كه به لطف خدا به زشتي اين عمل پي برده ايد، عزم خود را جزم نماييد. دامن همت به كمر زده، از نيرو و اراده جواني استفاده كنيد. به صورت جدي اين عمل را ترك كنيد. براي رسيدن به اين مقصود راهكار هايي وجود دارد كه در آدرس بالا موجود است.
در صورت تمايل به توضيحات بيشتر، در مكاتبات بعدي بنويسيد تا پاسخ دهيم.
درباره درستي و نادرستي نماز و روزه هايتان با گروه احكام بخش تلفني به شماره فوق صحبت كنيد.
پي نوشت ها:
1. زمر (39) آيه‌ 53.
2. محمدي ري شهري، نهج الذكر، دارالحديث، ج 4، ص 29.
3. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1413 ه.ق، ج4، ص394.
4. روم (30) آيه 21.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام حضرت علی (علیه السلام) چند روز پس از شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ازدواج کردند؟

پاسخ:
ازدواج يك امر مقدس و از سنّت‎هاي الهي است و هر انساني نيازمند به همسر مي‎باشد و در دين اسلام نسبت به اين امر تأكيد زيادي شده است، و آثار و بركاتي كه در اين امر هست بر كسي پوشيده نيست. علي(ع) هم مطابق اين سنت الهي با حضرت فاطمه (س) ازدواج كردند و آثار و بركات اين ازدواج تا قيامت باقي و پابرجا خواهد بود. آن حضرت تا هنگامي كه فاطمه(س) در قيد حيات بود همسر ديگري اختيار نكرد، همان ‎گونه كه پيامبر(ص) تا زماني كه خديجه زنده بود همسر ديگري نگرفت. امّا علي(ع) پس از شهادت فاطمه(س) مجبور شد كه ازدواج كند و همسري اختيار نمايد تا به وضع ايتام و فرزندان آن حضرت كه مادر خود را از دست داده بودند رسيدگي كند. و از طرفي فاطمه(س) هم روز شهادتش ضمن وصايايي به علي(س) فرمود: مردان ناچارِ از داشتن همسر هستند (به همين جهت) شما «امامه» (نوه پيامبر(س) يعني دختر زينب كه دختر رسول خدا(ص) بود) را براي همسري اختيار كن، زيرا او همانند خودم نسبت به فرزندانم مهربان است.»(1) علي (ع) براي آن كه به وصيت فاطمه (س) عمل كرده باشد با امامه ازدواج كرد.»(2) اما زمان ازدواج را اكثر منابع تعيين نكرده‎اند و تنها در بحارالانوار چنين آمده است كه علي (ع) هفت روز پس از شهادت فاطمه(س) طبق وصيت فاطمه(س) با امامه بنت ابي العاص ازدواج كرد.»(3) بنابراين‎، اقدام علي(ع) در ازدواج با امامه مطابق با وصيت حضرت زهرا (س) بوده است. امّا اينكه اندك زماني پس از شهادت حضرت زهرا (س) اقدام به ازدواج كردند، شايد چنين امري كه در عرف امروز ناپسند به نظر مي‎آيد، در آن زمان اينگونه نبوده است. البتّه اين عمل به نشانه بي‎مهري علي(ع) نسبت به همسر بزرگوارشان حضرت زهرا (س) نبوده است و بلكه احترام فوق‎العاده‎اي هم براي همسرشان قائل بودند و به همين دليل هم تا زماني كه فاطمه(س) زنده بود با هيچ زن ديگري ازدواج نكرد.

پي نوشت ها:
1. صدوق، علل الشرايع، مؤسسة دارالحقة الثقافه، اول، 1416 ق، ج 1، ص 222.
2. ابن اثير، اسدالغابه، بيروت، داراحياء التراث العربي، اول، 1417 ق، ج 7، ص 25، قرطبي، استيعاب، بيروت، دارالكتب العلميه، اول، 1415 ق، ج 4، ص351.
3. مجلسي، بحارالانوار، بيروت، ج 42، ص 92.
موفق باشید.

صفحه‌ها