كرامات و فضايل

بررسی صحت و سقم جریان های تاریخی، روش علمی خود را دارد و نمی توان به واسطه مشهور شدن مطلبی در بین مردم و یا عده ای خاص، درست یا غلط بودن آن را اثبات کرد.
بیرون آمدن دستان حضرت زهرا (سلام الله علیها) از کفن

پرسش:
آیا اینکه مداح ها می گویند حضرت زهرا بعد از وفات، زنده شدند و دستانشان را از کفن بیرون آوردند و فرزندانشون را در آغوش گرفتند صحیح است؟
 

 

 

 
پاسخ:
مطالبی که در مجالس روضه خوانده می‌شود، اعتبار تاریخی یکسانی ندارند. برخی معتبر و برخی ضعیف‌اند. ممکن است مطلبی از جهت سند و منبع، معتبر نباشد، ولی محتوای مُنکَر و غیرقابل قبولی هم نداشته باشد. 
ازاین‌رو، باید با روش علمی و بر اساس قواعد به ‌نقد و بررسی آن‏ها پرداخت.

منبع گزارش مورد بحث
این مطلب را مرحوم مجلسی به‌عنوان حدیث پانزدهم در باب هفتم از ابواب مرتبط با تاریخ زندگی حضرت زهرا سلام‌الله علیها، در ضمن یک روایت طولانی درباره چگونگی شهادت و تشییع و دفن آن حضرت آورده است. (1)
اصل این گزارش، از زبان فضه (خادمه حضرت زهرا) است؛ ولی بخشی از آن، از زبان امیرالمؤمنین علیه‌السلام گزارش شده و در آن بخش آمده است: «… فاطمه سلام ‌الله علیها را کفن کردم و پیکرش را در کفنش پیچاندم. هنگامی‌که خواستم ردا (بخش سرتاسری کفن) را ببندم، صدا زدم: «ای ام کلثوم! ای زینب! ای سکینه! ای فضه! ای حسن! ای حسین! بیایید و از مادرتان توشه برگیرید که اینک هنگام جدایی است؛ تا اینکه در بهشت یکدیگر را دیدار کنید». پس حسن و حسین نزدیک آمدند و در آن حال ناله سر می‌دادند: «ای وای! در سوگ جدّمان محمد مصطفی و مادرمان فاطمه زهرا دچار اندوه و حسرتی شده‌ایم که هرگز فرو نخواهد نشست. ای مادر حسن! ای مادر حسین! هرگاه با جدّمان محمد مصطفی دیدار کردی، سلام ما را به او برسان و به او بگو که ما بعد از تو در سرای دنیا یتیم ماندیم». امیرالمؤمنین فرمود: خدا را گواه می‌گیرم که فاطمه ناله‌ای کرد و آهی کشید و دستش را گشود و آن دو را برای مدّتی طولانی به سینه خود چسباند. به ناگاه ندا دهنده‌ای از آسمان ندا در داد که: «ای ابوالحسن! آن دو را بردار و از فاطمه جدا کن که به خدا سوگند، فرشتگان آسمان‌ها را به گریه انداختند. همانا دوست مشتاق دیدار محبوب خویش است». پس من حسن و حسین را از سینه فاطمه برداشتم و به بستن کفن پرداختم». (2)

نقد و بررسی
این گزارش، از چند جهت قابل نقد است:

_ از جهت منبع:
منبع این گزارش، کتابی ناشناخته است که علامه مجلسی عنوان کتاب یا نام نویسنده آن را هم ذکر نکرده و حتّی تصریح کرده است که منبع قابل‌اعتمادی ندارد. وی در ابتدای این گزارش می‌گوید: «در بعضی از کتاب‌‏ها، گزارشی درباره وفات حضرت زهرا سلام‌الله علیها یافته‌ام که دوست دارم آن را نقل کنم؛ هرچند آن را از منبع قابل‌اعتمادی نگرفته‌ام». (3)

_ از جهت راوی:
راوی این گزارش، فردی است به نام ورقه بن عبدالله ازدی. در  جست‌وجوهای انجام شده در چندین نرم‌افزار و صد‌‏ها عنوان کتاب رجالی و تاریخی، هیچ اطلاعاتی از وی به دست نیامد و گویی نامش تنها در این‌یک روایت ثبت‌شده است.

_ از جهت متن:
این گزارش، شهادت حضرت زهرا سلام‌الله علیها را چهل روز پس از رحلت پیامبر صلی‌الله علیه و آله ذکر کرده؛ (4) در حالی که روایات معتبر و آنچه از اهل‌بیت علیهم‌السلام دراین‌باره به دست ما رسیده، حاکی از 75 یا 95 روز پس از رحلت پیامبر است. (5) البته برخی وقوع چنین امری (زنده شدن یا حرکت کردن فرد متوفّا) را ناممکن دانسته‌اند. ولی این مسئله، محال نیست و به‌عنوان یک امر خارق‌العاده و معجزه‌آسا، ممکن است رخ‌داده باشد. این واقعه، همانند قرآن خواندن سربریده امام حسین علیه¬السلام است. منتها باید توجه داشت که اثبات وقوع چنین حوادثی، نیازمند دلیل معتبر است و با روایات ضعیف نمی‌توان وقوع آن را اثبات کرد؛ هرچند بدون دلیل هم نمی‌توان وقوع آن را انکار کرد.

نتیجه:
خلاصه این‏که ماجرای بیرون آمدن دستان حضرت زهرا سلام‌الله علیها از کفن و در آغوش کشیدن حسنین علیهما السلام توسط ایشان، مطلبی است که مرحوم مجلسی آن را در یک منبع ناشناخته و نامعتبر و از زبان یک راوی ناشناخته دیده و نقل کرده است؛ بنابراین، نمی‌توان به آن اعتماد کرد؛ هرچند ممکن است به‌عنوان امری خارق‌العاده و معجزه‌آسا واقعاً رخ‌داده باشد.

 

 

 

پی‌نوشت‌ها:
1. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1409 ھ.ق، ج 43، ص 174 ـ 180 (أبواب تاریخ سیده نساء العالمین، باب 7:  ما وقع علیها من الظلم و بکائها و حزنها و شکایتها فی مرضها إلى شهادتها و غسلها و دفنها و بیان العله فی إخفاء دفنها صلوات الله علیها و لعنه الله على من ظلمها، ح 15).
2. مجلسی، همان، ج 43، ص 179. عبارت چنین است: «…وَ کَفَّنْتُهَا وَ أَدْرَجْتُهَا فِی أَکْفَانِهَا فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ نَادَیْتُ یَا أُمَّ کُلْثُومٍ یَا زَیْنَبُ یَا سُکَینَهُ یَا فِضَّهُ یَا حَسَنُ یَا حُسَیْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّکُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِی الْجَنَّهِ فَأَقْبَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ علیه¬السلام وَ هُمَا یُنَادِیَانِ وَا حَسْرَتَا لَا تَنْطَفِئُ أَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ أُمِّنَا فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ یَا أُمَّ الْحُسَیْنِ إِذَا لَقِیتِ جَدَّنَا مُحَمَّداً الْمُصْطَفَى فَأَقْرِئِیهِ مِنَّا السَّلَامَ وَ قُولِی لَهُ إِنَّا قَدْ بَقِینَا بَعْدَکَ یَتِیمَیْنِ فِی دَارِ الدُّنْیَا فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه¬السلام إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ یَدَیْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِیّاً وَ إِذَا بِهَاتِفٍ مِنَ السَّمَاءِ یُنَادِی یَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْکَیَا وَ اللَّهِ مَلَائِکَهَ السَّمَاوَاتِ فَقَدِ اشْتَاقَ الْحَبِیبُ إِلَى الْمَحْبُوبِ قَالَ فَرَفَعْتُهُمَا عَنْ صَدْرِهَا وَ جَعَلْتُ أَعْقِدُ الرِّدَاءَ...».
3. حدیث 15 ـ «أَقُولُ وَجَدْتُ فِی بَعْضِ الْکُتُبِ خَبَراً فِی وَفَاتِهَا سلام¬الله علیها فَأَحْبَبْتُ إِیرَادَهُ وَ إِنْ لَمْ آخُذْهُ مِنْ أَصْلٍ یُعَوَّلُ عَلَیْهِ رَوَى وَرَقَهُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَزْدِیُّ قَالَ: خَرَجْتُ حَاجّاً إِلَى بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ رَاجِیاً لِثَوَابِ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ فَبَیْنَمَا أَنَا أَطُوفُ وَ إِذَا أَنَا بِجَارِیَهٍ سَمْرَاءَ وَ مَلِیحَهِ الْوَجْهِ عَذَبَهِ الْکَلَامِ وَ هِیَ تُنَادِی بِفَصَاحَهِ مَنْطِقِهَا وَ هِیَ تَقُول‏…»؛ مجلسی، همان، ج 43، ص 174.
4. «... لَمْ تَزَلْ عَلَى ذَلِکَ إِلَى أَنْ مَضَى لَهَا بَعْدَ مَوْتِ أَبِیهَا سَبْعَهٌ وَ عِشْرُونَ یَوْماً وَ اعْتَلَّتِ الْعِلَّهَ الَّتِی تُوُفِّیَتْ فِیهَا فَبَقِیَتْ إِلَى یَوْمِ الْأَرْبَعِینَ…»؛ (همان، ص 178) البته اگر «یوم الاربعین» را به معنای چهل روز پس از بیماری بگیریم و نه چهل روز پس از رحلت پیامبر صلی‌الله علیه و آله، باید آن را با عدد 27 که قبل از آن آمده، جمع بزنیم که می‌شود 67 روز و این عدد به‌عنوان زمان وفات حضرت زهرا  سلام‌الله علیها هرچند با نقل 75 روز نزدیک است؛ ولی بازهم منطبق با آن نیست.
5. البته دراین‌باره، اقوال دیگری هم هست؛ ولی هیچ‌کدام به‌اندازه این دو قول، قابل‌اعتماد نیستند. برای توضیح بیش‏تر و اقوال دیگر، ر.ک: مقدّسی، یدالله، باز پژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان علیهم‌السلام، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اوّل، 1391 شمسی، ص 156 _ 174.

تسبيحات حضرت زهرا سلام الله علیها مصداق (ذكر كثير) است كه در قرآن به مؤمنان دستور داده شده است
تسبيحات حضرت زهرا

تسبيحات حضرت زهرا سلام الله علیها كه عبارت از 34مرتبه الله اكبر و 33مرتبه الحمدللّه و 33مرتبه سبحان اللّه است , مصداق (ذكر كثير) است كه در قرآن به مؤمنان دستور داده شده كه فراوان خدا را ياد كنيد: «يا ايّهاالّذين آمنوا اذكرواللّه ذكراً كثيراً;(1) اى كسانى كه ايمان آورده ايد! ياد كنيد خدا را, ياد فراوان».
زراره مى گويد: امام صادق علیه السلام فرمود: «تسبيحات فاطمه زهرا سلام الله علیها مصداق ذكر كثير است كه در قرآن آمده : «اذكرواللّه ذكراً كثيراً».( 2)
امام باقر علیه السلام فرمود: «اگر چيزى بهتر از تسبيحات حضرت زهرا بود, پيامبر آن را به فاطمه مى آموخت ».(3)
امام صادق علیه السلام فرمود: «تسبيح حضرت زهرا سلام الله علیها در هر روز بعد از هر نماز محبوب تر است نزد من از خواندن هزارركعت نماز مستحبى ».(4)
در تعدادى از روايات وارد شده كه تسبيحات زهرا سلام الله علیها را فوراً بعد از اتمام نماز, شروع كنيد و به بچه هايتان آن رابياموزيد.
كارهاى داخل خانه همراه با بچه دارى و آسياب كردن گندم يا جو و پختن نان , كار را بر زهرا سلام الله علیها سخت گردانيده بود. على (ع)به زهرا سلام الله علیها پيشنهاد كرد نزد رسول اللّه برويم و از او خادمى را درخواست كنيم تا كمى از بار مشكلات برداشته شود. وقتى خدمت رسول خدا(ص)رسيدند و زهرا سلام الله علیها خدمت پيامبر مشكلات را عرضه داشت , پيامبرفرمود: نمى خواهيد چيزى به شما بيآموزم كه بهتر از خادم باشد؟ هنگامى كه به رختخواب مى رويد, 34مرتبه اللّه اكبرو 33مرتبه الحمدللّه و 33مرتبه سبحان اللّه بگوييد. فاطمه سلام الله علیها عرضه داشت : راضى شدم .(5)
امام صادق علیه السلام فرمود:«هر كس هنگام خواب تسبيحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را بگويد, از جمله ذاكران خواهد بود».(6)

پي نوشت ها:
1.احزاب (33) آيه 41.
2.وسائل الشيعه , ج 4 باب 8از ابواب تعقيب , ص 1022.
3.همان , ص 1024.
4.همان.
5.همان , ص 1026.
6.همان

برخى از روایات نیز مصحف را رهاورد املا و وحى مستقیم خداوند بر حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها دانسته‌‏اند.
مصحف حضرت زهرا

این مسئله ای است که از دیرباز موضوع بحث و گفت‏وگوى عالمان و اندیشمندان بوده است. پاسخ را در چند بخش بررسی می‌کنیم:

1- چیستى مصحف  کلمه «مُصْحَف»:
اکنون بیش تر به معناى «قرآن» به کار مى‏رود. اما در لغت به معناى مجموعه برگه‏‌هایى است که میان دو جلد جمع آورى شده است و امروزه «کتاب» خوانده مى‏شود.(1) بنابراین، منظور از «مصحف فاطمه سلام‌الله‌علیها، کتاب فاطمه سلام‌الله‌علیها است که در بعضى از روایات اهل سنت نیز به آن اشاره شده است. راویانى چون «ابى‏بن کعب» وجود کتابى نزد حضرت سلام‌الله‌علیها را تأیید کرده‌‏اند.(2)
بدین ترتیب سخن کسانى مانند «ایجى» در مواقف و «جرجانى» در شرح مواقف و ابو زهره در کتاب «امام صادق علیه‌السلام» که مدعى شده‏اند شیعه به قرآنى منسوب به فاطمه سلام‌الله‌علیها که غیر از قرآن رایج میان مسلمانان است، اعتقاد دارد، نادرست است و در عدم رجوع به روایات شیعه و نیز عدم دقت در معناى مصحف ریشه دارد.(3)

2- مصحف فاطمه و محتواى آن:
درباره ماهیت این مصحف در منابع شیعى روایات فراوان یافت مى‏شود. در این احادیث محتوا حجم، زمان نگارش، کیفیت نگارش مصحف بیان شده است. البته در نگاه ابتدایى اختلافاتى میان این روایات مشاهده شود اما با کمى دقت توجیه مى‏گردد(4) بعضى از روایات مطالب آن را غیر از مطالب قرآن دانسته‏اند.(5) بر اساس شمارى از احادیث در این کتاب مطالبى چون وصیت حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها(6) مصیبت‏هاى فرزندان حضرت سلام‌الله‌علیها در طول زمان(7)، پیشگویى حوادث آینده(8) و تمام پادشاهانى که بر زمین حکم خواهند(9) راند، نوشته شده است.
دسته‏اى از روایات نیز از اشتمال این مصحف بر تمام احکام حلال و حرام حتى حکم عملى که موجب نصف شلاق مى‏شود(10)، سخن به میان آورده‏اند.(11) بر اساس بعضى از احادیث، امام صادق علیه‌السلام حوادث تاریخى اى چون ظهور زندیقان را پیشگویى کرده و گفتارش را به مصحف حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مستند دانسته است.(12)
این روایات با هم ناسازگار نیستند زیرا ممکن است همه مطالب یاد شده در آن مصحف وجود داشته باشد و هر روایت بخشى از محتواى آن را بیان کرده است.

3- زمان و کیفیت نگارش:
مهم‏ترین مطلب درباره این مصحف، زمان و کیفیت نگارش آن است که  ارتباط حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها با جبرئیل و دیگر فرشتگان الهى در همین جا مطرح می‌گردد.
در چند روایت، کیفیت نگارش آن بدین صورت مطرح شده است: پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله مطالب را املا می‌کرد و حضرت على علیه‌السلام می‌نوشت.(13)
پس درباره سبب علت انتساب مصحف به حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها می‌توان گفت، آن کتاب نزد حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها نگهدارى می‌شد یا حضرت واسطه رسیدن بعضى از مطالب به دست حضرت على علیه‌السلام بوده است.
برخى از روایات نیز مصحف را رهاورد املا و وحى مستقیم خداوند بر حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها دانسته‌‏اند.(14) بر اساس روایات دیگر، بعد از وفات پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله خداوند فرشته‏‌اى را نزد حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مى‌‏فرستاد تا در غم پدر دلدارى اش دهد، وى را از مکان و جایگاه رسول خدا در بهشت آگاه سازد و با او درباره مطالب مختلف به گفت‏وگو بنشیند. حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها سخنان فرشته را به حضرت على علیه‌السلام منتقل کرد و حضرت علیه‌السلام آن ها را به نگارش در آورد.(15) روایتى این فرشته را جبرئیل علیه‌السلام معرفى کرده است.(16)
میان این احادیث نیز ناسازگارى وجود ندارد. زیرا مى‏توان گفت خداوند به وسیله فرشته‏‌اى از فرشتگان خود به نام جبرئیل سلام‌الله‌علیها با حضرت سلام‌الله‌علیها سخن گفته است.(17)(18)
به نظر مى‏رسد در توجیه این ناسازگارى باید گفت، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها یک مصحف داشت. بخشى از این کتاب را به مطالب دریافتى از پدرش اختصاص داده بود و بخشى دیگر را به مطالب جبرئیل سلام‌الله‌علیها.

4- امکان نزول جبرئیل بر فاطمه سلام‌الله‌علیها:
اشکال دیگر روایات دسته اخیر، قطع وحى پس از رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است . مسلمانان معتقدیم پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله خاتم انبیا بوده، بعد از وفات  حضرت صلی‌الله‌علیه‌وآله ارتباط میان زمین و آسمان قطع و وحى منقطع گشته است. بنابراین، چگونه فرشته بر حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها نازل مى‏‌شد و با آن بزرگوار گفت و گو مى‌‏کرد؟
 طبق آیات قرآنى، نزول فرشته الهى و ارتباط خداوند با غیر پیامبران از طریق فرشتگان و وحى امکان‏‌پذیر است، چنان که آیات بسیار از ارتباط فرشته با حضرت مریم سلام‌الله‌علیها سخن مى‏گوید.(19)  خداوند ارتباط خود با مادر حضرت موسى علیه‌السلام را وحى مى‌‏خواند.(20)  وقتى امکان این ارتباط با زنانى چون مادر موسى علیه‌السلام و حضرت مریم سلام‌الله‌علیها پذیرفته شد، امکان و وقوع آن درباره حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها که از سوى پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله سرور همه زنان در همه زمان‏ها معرفى شده، به طریق اولى پذیرفتنى مى‏نماید. منظور از انقطاع وحى و قطع ارتباط زمین و آسمان بعد از پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله قطع ارتباط میان خداوند و فردى به عنوان پیامبر و مأمور ابلاغ است ،نه عدم امکان ارتباط زمینیان با خداوند و فرشتگان. بر اساس روایات شیعه، نوعى ارتباط میان امامان معصوم علیه‌السلام و خداوند وجود دارد.(21) در روایات اهل سنت نیز بعضى از افراد «مُحَدَّث» معرفى شده‏اند. «محدّث» یعنى کسى که با فرشتگان الهى نوعى ارتباط دارد و از آن ها حدیث دریافت مى‏‌کند.(22)

5- مصحف نزد چه کسى است؟
روایات شیعه نشان مى‏‌دهد این مصحف در زمان‏‌هاى مختلف نزد امامان معصوم علیه‌السلام بوده، از امامى به امام دیگر رسیده و جز آن بزرگان کسى بدان دسترسى نداشته است. بر اساس این روایات، امامان با استفاده از آن حوادثى را پیشگویى و احکامى را بیان کرده‌‏اند.(23)

تذکر: کتاب‏‌هایى که اخیراً با عنوان «صحیفة الزهرا علیها السلام» منتشر شده،(24) با «مصحف فاطمه سلام‌الله‌علیها» تفاوت دارد زیرا در این کتاب‏ها عمدتاً دعاهاى منسوب به حضرت سلام‌الله‌علیها به چشم مى‏خورد، نه آنچه روایات درباره مصحف فاطمه گفته‏‌اند. برای اطلاع بیش تر به کتاب مصحف فاطمی، نوشته عبدالله امینی پور، نشر دلیل ما قم مراجعه کنید.

پى‌‏نوشت‏ ها:
1. حسینى جلالى، سید محمدرضا، تدوین السنة الشریفه، ص 67.
2. عبود، اسعد، صحیفة الزهرا) س (، ص 85- 65.
3. معروف الحسنى، سید هاشم، سیرة الائمة الاثنى عشر، ج 1، ص 98 و 99.
4. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 26، ص 84- 83.
5. همان، ص 38 و 93.
6. همان، ص 34.
7. همان، ص 14.
8. همان، ص 44.
9. حسینى جلالى، سیدمحمدرضا، تدوین السنة الشریفه، ص 77.
10. بحارالانوار، ص 73.
11. همان.
12. بحارالانوار، ص 44.
13. همان، ص 41 و 42 و 94.
14. همان، ص 93.
15. همان، ص 44 و 84.
16. همان، ص 24.
17. البته میان این روایات و روایت‏هایى که مصحف را املاى رسول خدا مى‏داند، نوعى ناسازگارى مشاهده مى‌‏شود. آن روایات زمان نگارش مصحف را دوران حیات پیامبر مى‏‌داند و این روایات بعد از وفات حضرت. براى رفع این ناسازگارى، راه‏هاى گوناگون ارائه شده است:
18.  منظور از رسول خدا در روایات دسته اول فرستاده خدا است ،نه پیامبر . بنابراین، مى‏توان بر فرشته‏اى از فرشتگان الهى نیز منطبق شود.( امین،  اعیان الشیعه، ج 1، ص 311.) برخى از دانشمندان در نقد این سخن گفته‏اند: این توجیه نیکو مى‏نماید. اما با موارد استعمال رسول الله ناسازگار است. زیرا رسول الله در متون اسلامى معمولًا به معناى پیامبر خدابه کار مى‏رود، نه مطلق فرستاده خدا. مى‏توان گفت حضرت فاطمه زهرا دو مصحف داشت. یکى از آن ها ره‏آورد املاى رسول خدا بود و دیگرى نتیجه سخنان جبرئیل با آن بانوى بزرگوار. اشکال این توجیه آن است که روایات از یک مصحف سخن گفته‏اند، نه دو مصحف.
19. آل عمران (3)، آیات 42 و 43 و 54.
20. قصص (28)، آیه 7.
21. بحارالانوار، ج 26، ص 66 و 79.
22.اعیان الشیعه، ج 1، ص 314 و 513.
23. بحارالانوار، ص 84- 83.
24. مانند عبود، اسعد، صحیفه الزهرا و قیومى اصفهانى، جواد، صحیفه الزهرا.

از آن جهت حضرت فاطمه را محدّثه نامیدند که ملائکه از آسمان فرود آمده، همان گونه که با حضرت مریم علیها السّلام صحبت می کردند، با آن حضرت نیز صحبت می ‏نمودند
مصحف حضرت زهرا

محدث و محدّثه‏ (به کسر دال و تشدید آن) به معناى «سخن گوینده» است . بدان جهت که حضرت در رحم  مادرش با او صحبت کرده، بدین نام خوانده شده است.
محدث و محدّثة (به فتح دال و تشدید آن) که ظاهرا منظور شما است، به معناى کسى است که با او سخن گفته می ‏شود. در روایت امام صادق در تعریف محدث  آمده است: وَ أَمَّا الْمُحَدَّثُ فَهُوَ الَّذِی یسْمَعُ کلَامَ الْمَلَک وَ لَا یرَى وَ لَا یأْتِیهِ فِی الْمَنَام‏ ؛ اما محدث کسی است که سخن فرشته را می شنود اما او را نمی بیند و در خوابش هم نمی آید. (1)
بر این اساس، حضرت بدین خاطر به این نام خوانده مى‏شود که ملائکه با حضرت سخن گفته اند، چنان که در روایات زیادى آمده است. سخن گفتن ملائکه با عدّه‏اى از مردان و زنان در امّت هاى گذشته و در این امّت از جمله مطالب مورد اتّفاق شیعه و سنّى است.
علّامه امینى در کتاب ارزنده‏ اش «الغدیر» در این باره می‌گوید:
امّت اسلامى همگى بر این مطلب اتّفاق نظر دارند که در این امّت به سان دیگر امّت هاى گذشته کسانی بوده‏ اند که به آنان حدیث گفته ‏شده و به اصطلاح «محدّث» (به صورت اسم مفعول و فتح دال ) بوده ‏اند . رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نیز به این مطلب خبر داده ، چنان که از طریق سنی  و شیعه  در کتب صحاح و مجموعه‏ هاى حدیثى معتبر وارد شده است.  محدّث کسى است که بدون این که پیامبر باشد، و بدون این که صورت ملائکه را ببیند، ملائکه با او صحبت کرده‏ اند و یا اینکه در دلش چیزى مى‏افتد و به او الهام می شود و به صورت کشف و الهام از سوى خداوند متعال علمى به او آموخته می شود یا در دل او حقایقى که بر دیگران پوشیده است، روشن می شود.
بنابراین، وجود چنین کسانى ، در امّت مورد قبول و اتّفاق همه است . فقط اختلاف در مصداق چنین افرادى است که به عقیده شیعه، حضرت على و دیگر امامان معصوم از محدّثین می باشند.(2)
ایشان در ادامه می نویسد: در امّت، افرادى محدّث وجود داشتند، همان گونه که در امّت هاى پیشین بودند. امیر المؤمنین و ائمّه معصومین دانشمندانى محدّث هستند. نبى نیستند. این خصوصیت از ویژگی هاى آنان و منحصر به آن بزرگواران نیست، بلکه حضرت فاطمه علیها السّلام دختر بزرگوار حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نیز «محدّثه» بود، همچنین سلمان محدّث بود. آرى، تمام امامان از اهل بیت و عترت طاهرین محدّث بودند، ولى هر محدّثى امام نیست.
روایات در باره محدثه بودن فاطمه :
1 - اسحاق بن جعفر بن محمّد بن عیسى بن زید بن على :
از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم : از آن جهت حضرت فاطمه را محدّثه نامیدند که ملائکه از آسمان فرود آمده، همان گونه که با حضرت مریم علیها السّلام صحبت می کردند، با آن حضرت نیز صحبت می ‏نمودند و می گفتند: اى فاطمه! خداوند تو را برگزیده و پاک و طاهر کرده و بر دیگر زنان برگزیده جهان برترى داده است.
اى فاطمه! در پیشگاه پروردگارت خضوع کن، سجده نما و با رکوع کنندگان رکوع بنما! فاطمه علیها السّلام با آنان صحبت کرده، آنان با او سخن می گفتند. شبى به آن ها فرمود: مگر مریم دختر عمران بر دیگر زنان جهان برترى داده نشده است؟
فرشتگان پاسخ دادند: مریم بانوى زنان جهان در عصر خود بود. ولى خداوند تو را بانوى زنان جهان، هم در این زمان و هم در زمان حضرت مریم، و بانوى زنان اوّلین و آخرین قرار داده است. (3)
2- احماد بن عثمان: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم :
افراد زندیقى در سال یکصد و بیست و هشت ظاهر مى‏شوند،زیرا من آن را در مصحف حضرت فاطمه علیها السّلام دیده ‏ام.
عرض کردم: مصحف حضرت فاطمه چیست؟
فرمود:  خداوند هنگامى که روح پیامبرش را قبض فرمود، بر فاطمه علیها السّلام چنان غم و اندوهى وارد شد که جز خداوند  کسى از آن آگاه نیست.
خدا فرشته ‏اى را نزد حضرت فرستاد تا غم و اندوهش را کاهش داده، به او دلدارى دهد و به او سخن گوید. فاطمه علیها السّلام نزول فرشته را به حضرت على علیه السّلام گفت. حضرت فرمود: هنگامى که احساس کردى نازل شده و صداى او را شنیدى، مرا در جریان بگذار! فاطمه علیها السّلام هنگام نزول فرشته امیر المؤمنین را خبر می کرد. حضرت هر آنچه را که می شنید، می ‏نوشت تا اینکه کتابى از آن مجموعه به وجود آمد. در این کتاب احکام شرعى و حلال و حرام وجود ندارد، ولى علوم مربوط به آینده در آن ثبت است. (4) جهت آگاهی بیش تر به کتاب مصحف فاطمی نوشته عبدالله امینی، چاپ دلیل ما، قم مراجعه کنید.

پی نوشت ها:
1. علامه مجلسی. بحار الأنوار. موسسه الوفاء ،بیروت ، ج‏26، ص 78
2 . علّامه امینى، عبد الحسین، الغدیر ، مرکز الغدیر للداسات الاسلامیه، ج 5 ،ص 67.
3 . همان . ص 77 .
4 . بحار الانوار . ج 43 ، ص 78؛ ج 26 . ص 44 .

طبق آیات مبارکه‌ی سوره انسان اهل‌بیت کسانی هستند که به عهد و میثاق خود وفا کردند، از خداوند خوف وخشیت دارند و برای رضای خدا (وجه الله) کار انجام می‌دهند
فضائل اهل بیت

مقاماتی که در این سوره مبارکه برای اهل بیت علیهم‌السلام ذکر شده بسیارند اما مهم‌ترین آنها :
اولین مقام این است که ایشان از ابرار هستند: خداوند می‌فرماید «وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى‏ حُبِّهِ مِسْکیناً وَیتِیماً وَأَسِیراً» یعنی غذای خود را با وجود علاقه‌ی به آن انفاق می‌کنند، و در جای دیگر می‌خوانیم «لَن تَنَالُوا البِّرَّ حَتَّى‏ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَی‏ءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ» «هرگز به (حقیقت) نیکوکارى نمى‏رسید مگر اینکه از آنچه دوست مى‏دارید، انفاق کنید و آنچه انفاق مى‏کنید، خداوند از آن آگاه است» (آل‌عمران/92)
دومین مقامی که از این آیات می‌توان دریافت این است که اهل‌بیت علیهم‌السلام اولوالالباب هستند:
«إِنَّمَا یتَذَکرُ أُولُوا الْأَلْبَابِ * الَّذِینَ یوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلاَ ینقُضُونَ الْمِیثَاقَ * وَالَّذِینَ یصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یوصَلَ وَیخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ * وَالَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّاً وَعَلاَنِیةً وَیدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ أُولئِک لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ» (سوره رعد/19-22) (تنها خردمندان متذکر مى‏شوند * آنها که به عهد الهى وفا مى‏کنند، و پیمان را نمى‏شکنند * و آنها که پیوندهایى را که خدا دستور به برقرارى آن داده، برقرار میدارند و از پروردگارشان مى‏ترسند و از بدى حساب بیم دارند * و آنها که بخاطر ذات پروردگارشان شکیبایى مى‏کنند و نماز را برپا مى‏دارند و از آنچه به آنها روزى داده‏ایم، در پنهان و آشکار، انفاق مى‏کنند و با حسنات، سیئات را از میان مى‏برند پایان نیک سراى دیگر، از آن آنهاست)
طبق آیات مبارکه‌ی سوره انسان اهل‌بیت کسانی هستند که به عهد و میثاق خود وفا کردند، از خداوند خوف وخشیت دارند و برای رضای خدا (وجه الله) کار انجام می‌دهند، پس یگانه مصداقی که قرآن به عنوان اولوالالباب معرفی کرده است اهل‌بیت علیهم‌السلام هستند.

رسول گرامی اسلام بارها فرمودند: خداوند به رضایت فاطمه سلام الله علیها راضی می شود و به غضب او غضبناک می شود.
عصمت حضرت زهرا

در این زمینه می توان به ادله قرآنی و روایی مراجعه کرد:

الف ) ادله قرآنی :

ا- حضرت زهرا سلام الله علیها معصوم از هر گناه و بدی

آیه‌ی تطهیر و عصمت اهل‌بیت علیهم‌السلام:
طبق نص صریح قرآن کریم حضرت زهرا سلام الله علیها از زمره معصومین هستند؛ خداوند در سوره‌ی احزاب می‌فرماید: «إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً (احزاب 33)» «خداوند می‌خواهد پلیدى و گناه را فقط از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد.»
این آیه در خانه‌ی ام سلمه همسر رسول خدا نازل شده است. و وقتی این آیه نازل رسول الله امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را فرا خواندند و عبای خود را برآنها پوشاند و خود داخل آن شد و فرمود خدایا اینها اهل بیت من هستند که تو درباره آنها به من وعده داده‌ای، خدایا پلیدی را از آنها برطرف فرما و آنها را از هر رجس و ناپاکی تطهیر نما. ام‌سلمه عرض کرد یا رسول الله آیا من نیز با آنها هستم. رسول خدا فرمود ای ام‌سلمه من تو را بشارت به خیر و خوبی میدهم . (ولی جزء‌ آنها نیستی). (1)
طبق این آیه‌ی شریفه حضرت زهرا سلام الله علیها از کسانی هستند که خداوند آنها را از هر عیب و بدی و رجس و ناپاکی و گناه و پلیدی پاک کرده است، یعنی خداوند ایشان را تطهیر کرده است و ایشان هستند که معصوم از هر گناه و بدی هستند.

2- حضرت زهرا سلام الله علیها برترین زن عالم:

از طرف دیگر مقام ایشان از همه‌ی زنان عالم برتر است، خداوند در سوره آل عمران آیه 61 می‌فرماید: «قُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ»
«به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»

همه راویان و محدثین شیعه و سنی در این مساله اتفاق نظر دارند و می‌گویند که این آیه شریفه در حق پیامبر و حضرت علی و حضرت زهرا و حسنین علیهم‌السلام نازل شده است. مسیحیان پس از مذاکره با پیامبر در باره عقاید باطل مسیحیت‏حاضر به پذیرش اسلام نشدند، ولى آمادگى خود را براى مباهله اعلام کردند.
وقت مباهله فرا رسید. پیامبر ازمیان تمام بستگان، خویشاوندان، همسران و اصحاب خود فقط چهار نفر را انتخاب کردند تا در این حادثه تاریخى شرکت کنند واین چهار تن جز حضرت على و حضرت فاطمه وحسن وحسین - علیهم السلام – نبودند. (2)
طبق آیه‌ی مباهله، حضرت علی علیه السلام به منزله‌ی نفس پیامبر(صلی‌الله‌وعلیه‌وآله وسلم) و حسنین به منزله‌ی فرزندان پیامبر (صلی‌الله‌وعلیه‌وآله وسلم) هستند. نکته قابل توجه این است که با وجود اینکه رسول الله مأمور بودند که زنان خود را برای مباهله دعوت کنند ولی می‌بینیم که تنها و تنها، یگانه فرزند خویش یعنی حضرت زهرا سلام الله علیها را همراه خود می‌برند، و از بین تمام مردان فقط امیرالمؤمنین علی علیه السلام را همراه خود می‌برند که اینها بیانگر این است که اولا اهل‌بیت پیامبر، همسران ایشان نیستند، بلکه امیرالمؤمنین، حضرت زهرا و حسنین علیهم‌السلام هستند و ثانیا حضرت زهرا سلام الله علیها مقامشان از همه‌ی زنان برتر است، زیرا اگر کسی افضل ازایشان بودند، حتما پیامبر اکرم او را همراه خود به مباهله می‌برد.

3- حضرت زهرا سلام الله علیها الگوی عالمیان:

امام حسن و امام حسین (علیهما‌السّلام) بیمار شدند. پیامبر گرامی‌ (صلی‌الله‌وعلیه‌وآله وسلم) با جمعی از یارانشان به عیادت دو نوه خود آمدند. در آن دیدار، رسول خدا (صلی‌الله‌وعلیه‌وآله) به حضرت امیر (علیه‌السّلام) فرمودند: «علی جان اگر برای شفا یافتن و بهبودی فرزندانت می‌توانستی نذری کنی، خدا از سر مهر و کرامت آنان را سلامت ارزانی می‌داشت»
امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در همان لحظه با خدایش عهد بست و نذر نمود که اگر دو فرزندش سلامتی یابند سه روز روزه بدارد. از پی حضرت علی (علیه‌السّلام)، حضرت زهرا (علیها‌السلام) نیز نذر کرد و آن گاه «فضه» خادمۀ ایشان همان نذر را نمود.
چیزی نگذشت که هر دو شفا یافتند و اهل بیت (علیهم‌السّلام) برای وفای به نذر آماده شدند؛ اما در خانه غذایی برای روزه‌داری یافت نمی‌شد. امام علی (علیه‌السّلام) سه صاع جو تهیه نمود. حضرت زهرا (علیها‌السلام)، یک سوم آن را آرد کرد و نان پخت. هنگام افطار، مسکینی بر در خانه آمد و گفت: «سلام بر شما ای خاندان محمد (صلی‌الله‌وعلیه‌وآله)، مستمندی از مستمندان مسلمین هستم. غذایی به من بدهید. خداوند به شما از غذاهای بهشتی مرحمت کند».
آن‌ها همگی مسکین را بر خود مقدم داشتند و سهم خود را به او دادند در حالی که چیزی جز آب نداشتند. روز دوم را هم‌‌چنان روزه گرفتند. موقع افطار وقتی که نان جو را برای غذا آماده کرده بودند، یتیمی‌بر در خانه آمد. این بار نیز ایثار کردند و غذای خود را به او دادند و بار دیگر با آب افطار کردند. روز بعد را نیز روزه گرفتند. به هنگام غروب اسیری بر در خانه آمد. باز سهم غذای خود را به او دادند. پس از انجام نذر هنگامی‌که صبح شد حضرت امیر (علیه‌السّلام) در حالی که دست دو پسر بزرگوارش را گرفته بود به خدمت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌وعلیه‌وآله) رسید. هنگامی‌که پیامبر آن‌ها را مشاهده کردند، دیدند از شدت گرسنگی می‌لرزند. پیامبر اشک ریختند و فرمود: «این حالی را که در شما می‌بینم برای من بسیار گران است»
سپس برخاستند و با آن‌ها حرکت کردند. هنگامی‌که وارد خانه حضرت زهرا (علیها‌سلام) شدند ایشان را در محراب عبادت دیدند در حالی که از شدت گرسنگی ضعیف شده و چشمهایش به گودی نشسته بود. پیامبر گرامی‌(صلی‌الله‌وعلیه‌وآله) اندوهگین شدند. در همین هنگام جبرئیل امین نازل شد و گفت: «ای محمد این سوره را بگیر. خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت می‌گوید» سپس سوره «هل أتی » «انسان یا دهر» را بر او خواند.
نقل شده است که از آیه 5 تا آیه22 این سوره در مورد اهل بیت علیهم‌السلام نازل شده است.
«إِنَّ الْأَبْرَارَ یشْرَبُونَ مِن کأْسٍ کانَ مِزَاجُهَا کافُوراً * عَیناً یشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ یفَجِّرُونَهَا تَفْجِیراً * یوفُونَ بِالنَّذْرِ وَیخَافُونَ یوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً * وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى‏ حُبِّهِ مِسْکیناً وَیتِیماً وَأَسِیراً * إِنَّمَا نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِیدُ مِنکمْ جَزَاءً وَلاَ شُکوراً * إِنَّا نَخَافُ مِن رَبِّنَا یوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً * فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِک الْیوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُوراً * وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِیراً * مُتَّکئِینَ فِیهَا عَلَى الْأَرَائِک لاَ یرَوْنَ فِیهَا شَمْساً وَلاَ زَمْهَرِیراً * وَدَانِیةً عَلَیهِمْ ظِلاَلُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِیلاً * وَیطَافُ عَلَیهِم بِآنِیةٍ مِن فِضَّةٍ وَأَکوَابٍ کانَتْ قَوَارِیرَا * قَوَارِیرَا مِن فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِیراً * وَیسْقَوْنَ فِیهَا کأْساً کانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِیلاً * عَیناً فِیهَا تُسَمَّى‏ سَلْسَبِیلاً * وَیطُوفُ عَلَیهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ إِذَا رَأَیتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنثُوراً * وَإِذَا رَأَیتَ ثَمَّ رَأَیتَ نِعِیماً وَمُلْکاً کبِیراً * عَالِیهُمْ ثِیابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَاباً طَهُوراً * إِنَّ هذَا کانَ لَکمْ جَزَاءً وَکانَ سَعْیکم مَشْکوراً»
«به یقین ابرار (و نیکان) از جامى مى‏نوشند که با عطر خوشى آمیخته است، * از چشمه‏اى که بندگان خاص خدا از آن مى‏نوشند، و از هر جا بخواهند آن را جارى مى‏سازند * آنها به نذر خود وفا مى‏کنند، و از روزى که شر و عذابش گسترده است مى‏ترسند، * و غذاى (خود) را با اینکه به آن علاقه دارند، به «مسکین‏» و «یتیم‏» و «اسیر» مى‏دهند * (و مى‏گویند:) ما شما را بخاطر خدا اطعام مى‏کنیم، و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمى‏خواهیم * ما از پروردگارمان خائفیم در آن روزى که عبوس و سخت است * خداوند آنان را از شر آن روز نگه مى‏دارد و آنها را مى‏پذیرد در حالى که غرق شادى و سرورند * و در برابر صبرشان، بهشت و لباسهاى حریر بهشتى را به آنها پاداش مى‏دهد * این در حالى است که در بهشت بر تختهاى زیبا تکیه کرده‏اند، نه آفتاب را در آنجا مى‏بینند و نه سرما را * و در حالى است که سایه‏هاى درختان بهشتى بر آنها فرو افتاده و چیدن میوه‏هایش بسیار آسان است * و در گرداگرد آنها ظرفهایى سیمین و قدحهایى بلورین مى‏گردانند * ظرفهاى بلورینى از نقره، که آنها را به اندازه مناسب آماده کرده‏اند * و در آنجا از جامهایى سیراب مى‏شوند که لبریز از شراب طهورى آمیخته با زنجبیل است، * از چشمه‏اى در بهشت که نامش سلسبیل است * و بر گردشان نوجوانانى جاودانى مى‏گردند که هرگاه آنها را ببینى گمان مى‏کنى مروارید پراکنده‏اند * و هنگامى که آنجا را ببینى نعمتها و ملک عظیمى را مى‏بینى * بر اندام آنها لباسهایى است از حریر نازک سبزرنگ، و از دیباى ضخیم، و با دستبندهایى از نقره آراسته‏اند، و پروردگارشان شراب طهور به آنان مى‏نوشاند * این پاداش شماست، و سعى و تلاش شما مورد قدردانى است»

خداوند در این آیات مقامات اهل‌بیت علیهم‌السلام را بیان می‌کند.

ب) ادله روایی :

ادله روایی بسیارند اما مشهور ترین آنها :
رسول گرامی اسلام بارها فرمودند: «إنّ الله یرضی لِرِضا فاطمه و یغضب لِغَضَبِها » «خداوند به رضایت فاطمه سلام الله علیها راضی می شود و به غضب او غضبناک می شود.»(3)
همچنین در حدیثی دیگر فرمودند: «هر کس فاطمه‌سلام‌الله‌علیها را خشنود سازد، پیامبر (صلی‌الله‌وعلیه‌وآله) را خشنود ساخته و هر کس او (سلام الله علیها) را خشمگین کند، پیامبر‌(صلی‌الله‌وعلیه‌وآله) را غضبناک نموده است»

پی نوشت:
1- ر. ك :صحيح مسلم جلد 4/1883 ، مستدرك حاكم ج 2/416 ، تفسيرطبري 22ص 5 و شواهد التنزيل ج 2/39 ،‌مسند احمد بن حنبل ج 4/107 و اسد الغابه ج 2/12 و تفسير فخر رازى جلد 6 ص 783 آمده است . كه البته در برخي روايات آمده است كه در منزل ام المؤمنين عايشه اين آيه نازل شد ولي قدر مسلم اين است كه اين آيه درمورد اميرالمؤمنين و حضرت زهرا و حسنين است.
2- ر. ك : تفسير كبير فخر رازي 8/85 ، مسند احمد بن حنبل 3/97 حديث 1608،‌ صحيح ترمذي 4/293 حديث 3085 و ....
3- رجوع كنيد به : صحيح بخاري كتاب الخمس 4/96 ، و باب غزوه خيبر 5/177، مستدرك حاكم نيشابوري 3 / 167 حديث 4730، الاصابه عسقلاني 4/375، صواعق ابن حجر ص 105، كنز العمّال: 12 / 111 حديث 34238 و 13 / 674 حديث 37725؛

فلسفه آفرینش‌، رسیدن‌ فیض‌ و رحمت‌ کامل‌ به‌ موجودات‌ است‌ و تنها انسان‌ کامل‌ است‌ که‌ شایستگی‌ در یافت‌ کامل‌ترین‌ فیض‌ الهی‌ را دارد
لولاک لما خلقت الافلاک

در بعضی‌ از کتاب‌ها آمد است‌: "تمام‌ خلقت‌ به‌ خاطر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بود و آفرینش‌ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به‌ خاطر حضرت‌ فاطمه‌ سلام‌الله‌علیها است‌. اگر فاطمه سلام‌الله‌علیها‌ نبود، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و علی‌ علیه‌السلام خلق‌ نمی‌شدند" آیا این‌ درست‌ است‌؟ اگر درست‌ است، پس‌ حضرت‌ زهرا بر پیامبر برتری‌ دارد؟

پاسخ:

فاطمه‌ زهرا سلام‌الله‌علیها سیده‌ زنان‌، و دریای‌ بی‌ کران‌ دانش‌، آینه کمال‌، نمونه‌ عینی‌ خلوص‌ در بندگی‌ جلوه تمام‌ و کمال‌ اسماء اللّه‌، و تجلی‌ لطف‌ بی‌ کران‌ خداوند است‌. زهرای‌ اطهر سلام‌الله‌علیها دارای‌ مقامی‌ است‌ که‌ برای‌ احدی‌ غیر از حضرات‌ معصومین‌ علیهم‌السلام قابل‌ درک‌ نیست‌، و آن‌ مقام‌ شامخ‌ عصمت‌ و ولایت‌ کلیه‌ است‌.
مطلبی‌ که‌ در سؤال‌ مطرح‌ شده‌، در کتاب‌ "فاطمه‌ بهجة‌ قلب‌ المصطفی‌" آمده‌ است‌: "عن‌ اللّه‌ تبارک‌ و تعالی‌: یا أحمد، لولاک‌ لما خلقتُ الافلاک‌ و لولا علی لما خلقتُک‌ و لو لا فاطمه‌ لما خلقتکما؛ [1]أی‌ احمد، اگر تو نبودی‌، افلاک‌ را خلق‌ نمی‌کردم‌، و اگر علی‌ نبود، تورا خلق‌ نمی‌کردم‌ و اگر فاطمه‌ نبود، شما را خلق‌ نمی‌کردم‌"
توجیه‌ این‌ حدیث‌ قدسی‌ (البته‌ این‌ حدیث‌ به‌ این‌ عبارت‌ در کتب‌ معتبر نیامده) این‌ است‌ که‌ فلسفه آفرینش‌، رسیدن‌ فیض‌ و رحمت‌ کامل‌ به‌ موجودات‌ است‌ و تنها انسان‌ کامل‌ است‌ که‌ شایستگی‌ در یافت‌ کامل‌ترین‌ فیض‌ الهی‌ را دارد. از آن‌ جای‌ که‌ وجود مقدس‌ فاطمه‌ سلام‌الله‌علیها سر چشمه‌ و منشأ وجود یازده‌ امام‌ معصوم‌ است‌، در این‌ حدیث‌ قدسی‌ محور قرار گرفته‌ است‌، یعنی‌ اگر فاطمه‌ سلام‌الله‌علیها نبود، هدف‌ از خلقت‌ که‌ وجود انسان‌ کامل‌ و خلیفه‌ و حجت‌ الهی‌ روی‌ زمین‌ تا ابد است‌ حاصل‌ نمی‌شد و این‌ به‌ معنی‌ برتری‌ حضرت‌ زهرا سلام‌الله‌علیها از رسول‌ اکرم‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله نمی‌باشد، بلکه‌ بدین‌ معنی‌ است‌ که‌ ادامة‌ انوار مقدس‌ معصومین‌ علیهم‌السلام به‌ وسیلة‌ دخت‌ گرامی‌ پیامبر اسلام‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله است‌.
به‌ عبارت‌ دیگر: غایت‌ خلقت‌، انوار پاک‌ چهارده‌ معصوم‌ علیهم‌السلام است‌ و همه‌ این‌ بزرگواران‌ نَفس‌ و نور واحد هستند، چنان‌ که‌ در آیة‌ مباهله‌، [2] خدا از علی‌ علیه‌السلام به‌ عنوان‌ نفس‌ نبی‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله یاد کرده‌ است‌. رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: "خدا من‌، علی‌، فاطمه‌، حسن‌ وحسین‌ را از یک‌ نور آفرید". [3] لیکن‌ چون‌ فاطمه‌ واسطه فیض‌ یازده‌ اختر آسمان‌ ولایت‌ و امامت‌ است‌، خدا خطاب‌ به‌ حضرت‌ محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده‌:  "اگر فاطمه‌ نبود، شما  را خلق‌ نمی‌کردم"  زیرا آن‌ جریان‌ نور مقدس‌ پیامبر از طریق‌ فاطمه‌ ادامه‌ یافته‌ و تا قیام‌ قیامت‌ بر قرار و ثابت    است‌. و فاطمه‌ سلام‌الله‌علیها وحدت‌ بخش‌ انوار پاک‌ و مرکز دایره وجود است‌.
و از آنجا که  هدف رسالت، هدایت بشر و به کمال رساندن انسان‌ها است و تلاش پیامبر(ص) و رسالت او جز با استمرار امامت ممکن نبود و حلقه اتصال میان نبوت و امامت، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بود، اینها هدف نهایی خلقت هستند و وجود آنان به خلقت معنا می‌دهد.
براساس روایات، چهارده معصوم علیهم‌السلام همه "یک نور"اند. [4] یعنی، آنان در مقام وحدت نوری، کثرتی ندارند تا یکی اول و دیگری دوم باشد. این که در زیارت جامعه می‏خوانیم: "وان ارواحکم و طینتکم واحده" [5]؛ اشاره به همین حقیقت دارد که چهارده معصوم علیهم‌السلام "یک نور"اند و در این جهت با هم اتحاد دارند.
از این‏ رو این که در بعضی از روایات، اولین مخلوق نور حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله و در پاره‏ای روایات نور رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و ائمه هدا علیهم‌السلام مطرح شده است؛ [6] نباید پنداشت که این روایات بر کثرت و غیریت این انوار، دلالت دارد. امام باقر علیه‌السلام می‌‏فرماید:
"یا جَابِرُ إِنَّ اللَّهَ أَوَّلَ مَا خَلَقَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عِتْرَتَهُ الْهُدَاةَ الْمُهْتَدِینَ فَکانُوا أَشْبَاحَ نُورٍ بَینَ یدَی اللَّهِ قُلْتُ وَ مَا الْأَشْبَاحُ قَالَ ظِلُّ النُّورِ أَبْدَانٌ نُورَانِیةٌ بِلَا أَرْوَاحٍ وَ کانَ مُؤَیداً بِرُوحٍ وَاحِدٍ وَ هِی رُوحُ الْقُدس " [7]
ای جابر! اول مخلوقی که خداوند خلق فرمود، محمد و عترت هدایت شده آن حضرت بودند. پس آنان اشباح نور در برابر خداوند بودند. جابر می‏گوید: به حضرت عرض کردم، اشباح چیست؟ فرمود: سایه نور، بدن‏های نوری بدون روح که مؤید به یک روح یگانه و واحد بودند و آن روح القدس بود...".
این روایت، به روشنی حکایت‏گر این حقیقت است که روح آنها در عین این که یک حقیقت و موجود واحد است، حقیقت همه چهارده معصوم است؛ یعنی، هم حقیقت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله است و هم حقیقت تک‏تک اهل‏بیت آن حضرت و در عین یکی بودن، متعدد هم هستند و همه، ظهورات روح واحد و حقیقت واحد می‏باشند. این روایت، با صراحت کامل می‏فرماید: آنان ابدان نوری بودند که ارواح متعدد نداشتند؛ بلکه مؤید به یک روح بودند و آن عبارت است از "روح القدس" و به روشنی به این نکته اشاره دارد که حقیقت روح و جان همه، یکی بود و ظهورات (که ابدان نوری و یا اشباح نوری‏اند) متعدد بود.
بر این اساس، روایتی که مطرح فرمودید، دلالت ندارد بر این که عدم خلق جهان، به صورت انحصاری، متوقف بر حضرت علی علیه‌السلام و حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها باشد؛ بلکه از آن جا که همه چهارده معصوم، "نور واحد"اند، این روایت اشاره به همان حقیقت نوری دارد که آنان در آن وحدت دارند.
به عبارت دیگر، هر چند در این حدیث، به ظاهر به نور (روحی و بدنی) حضرت علی علیه‌السلام و حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها اشاره شده است؛ ولی به دلیل وحدت نوری چهارده معصوم، گویا این حدیث می‏خواهد بگوید: اگر شما چهارده معصوم نبودید، جهان را خلق نمی‏کردیم. به بیان سوم، ظاهر این روایت خطاب به آن دو عزیز است؛ ولی به دلیل وحدت آن دو با دوازده معصوم دیگر، مقصود حقیقتی است که همه آنان در آن اتحاد داشته و هیچ گونه تعداد کثرتی ندارند تا بحث رتبه و تقدم و تأخر پیش آید.

پی نوشت:

[1]. احمد رحمانی‌ همدانی‌، الفاطمة‌ الزهراء بهجة‌ قلب‌ المصطفی‌،موسسه البدر، طبعه الاولی ، 1369 ه ش ، ص‌9، به‌ نقل‌ ازکشف‌ اللئالی‌، صاحب‌ بن‌ عبدالوهاب‌ بن‌ العرندس‌.
[2]. آل‌ عمران‌ (3) آیه‌ 61.
[3] . علامه مجلسى، بحار الانوار، ، مؤسسة الوفاء بیروت - لبنان، 1404 هجرى قمری ، ج‌27، ص‌131.
[4]. همان، ج 36، ص 281 .
[5]. شیخ عباس قمی ، مفاتیح الجنان زیارت جامعه کبیره.
[6]. علامه مجلسى،  بحارالانوار،ج 1، ص 97.
[7].  همان، ج 15 ، ص 2.

سيادت از حضرت زهراسلام الله به ائمه رسيده است و ايشان نيز زن هستند پس چرا سيادت از زنان منتقل نمي شود؟

منتسبان به پيامبر اکرم(ص)از طرف مادر هم از اولاد رسول اکرم محسوب مي شوند ومحترمند ولي ملاک ترتب آثار واحکام شرعي سيادت مانند گرفتن خمس، انتساب از طرف پدر است که هر کس از طرف پدر به هاشم جد دوم رسول خدا منتسب شود سيد است.
وائمه اطهار(ع) علاوه برانتساب از طرف حضرت زهرا(س) از طريق حضرت علي(ع) يعني از طريق پدر هم منتسب به هاشم هستند ، پس آنان نيز از پدر سيد محسوب مي شوند.