الهی بودن قرآن

قرآن و عهدین، درباره سازنده گوساله زرین با هم اختلاف دارند. مطابق عهدین حضرت هارون(ع) گوساله را ساخت؛ اما قرآن از ساخت آن توسط شخصی به نام سامری خبر داده است.

پرسش:

چرا برخی مدعی شده‌اند قرآن در رابطه با سامری دچار اشتباه شده و پاسخ این ادعا چیست؟

پاسخ:

مقدمه

کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان (بایبل) و قرآن هر دو ماجرای گوساله‌پرستی یهودیان را نقل کرده‌اند؛ اما در یک موضوع با هم اختلاف دارند. براساس کتاب مقدس، زمانی‌که حضرت موسی علیه‌السلام برای دریافت تورات به کوه سینا رفت و بیشتر از موعد مقرر در آن‌جا ماند، بنی‌اسرائیل از هارون خواستند تا برایشان بت بسازد و او نیز از زیورآلات آنان گوساله‌ای زرین ساخت؛(1) اما مطابق روایت قرآن، فردی به نام سامری بنی‌اسرائیل را گمراه کرد و با ذوب‌کردن طلاهای یهودیان گوساله‌ای ساخت که صدایی شبیه گاو داشت. هارون با سامری مخالفت و تأکید کرد که خدای آنان پروردگار جهانیان است، اما اکثر بنی‌اسرائیل به سخنان او گوش ندادند.(2) برخی از خاورشناسان مدعی شده‌اند تفاوت این داستان در قرآن و کتاب مقدس ناشی از اشتباه قرآن است! در این نوشتار این ادعا بررسی و نقد خواهد شد.

 

پاسخ کوتاه

ماجرای گوساله‌پرستی یهودیان در کتاب مقدس و قرآن کریم آمده است. این دو کتاب در مورد سازنده گوساله زرین با هم اختلاف دارند. کتاب مقدس حضرت هارون علیه‌السلام و قرآن سامری را مسئول این کار می‌داند. هرچند ما از جهت تاریخی شناختی از سامری نداریم، اما با توجه به لزوم عقلی عصمت انبیاء و همچنین تحریف‌ناپذیری قرآن و در نقطه مقابل، تحریف‌شدگی کتاب مقدس، نمی‌توانیم ساخت گوساله توسط حضرت هارون را بپذیریم و چاره‌ای جز تخطئه و تکذیب کتاب مقدس نداریم.

 

پاسخ اجمالی

در مورد سازنده گوساله زرین، قرآن و کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان نظرات متفاوتی دارند. طبق عهدین، این گوساله توسط حضرت هارون علیه‌السلام ساخته شده، اما قرآن سامری را متصدی این کار می‌داند. با وجود این‌که درباره شخص سامری، از جهت تاریخی چیزی نمی‌دانیم و در عهدین نیز نامی از او در زمان حضرت موسی علیه‌السلام نیامده است، ما به دو دلیل گزارش قرآن را صحیح‌ می‌دانیم و عهدین را در این زمینه تخطئه و تکذیب می‌کنیم: 1. اصل عقلی عصمت انبیاء علیهم‌السلام اجازه نمی‌دهد که ما ادعای ساخت بت توسط یک پیامبر را قبول کنیم؛ 2. گزارش قرآن به‌عنوان کتاب الهی و تحریف‌نشده بر گزارش عهدین که هر چند در اصل وحیانی بوده‌اند، اما بعداً دچار تحریف و تغییر شده‌اند، مقدم است.

 

پاسخ تفصیلی

 

چرایی درستی گزارش قرآن و نادرستی گزارش کتاب مقدس

در این بخش به دو دلیل از ادله‌ای که سبب شده‌اند در اختلاف قرآن و کتاب مقدس درباره سازنده گوساله زرین، حق را به قرآن بدهیم و نه کتاب مقدس، اشاره می‌کنیم:

1. هدایت بشر با بعثت پیامبران

هدف اصلی بعثت پیامبران راهنمایی بشر است. حال، اگر آنان معصوم نباشند و احتمال تغییر عمدی یا سهوی آموزه‌های الهی توسط آنان وجود داشته باشد، چگونه می‌توان به پیامبران اعتماد کرد؟! چنان‌که اگر رفتارشان با محتوای رسالتشان در تضاد باشد، مردم نمی‌توانند به صدق ادعاهای آنان در زمینه الهی بودن آموزه‌هایشان و همچنین وعده‌های آنان اعتماد کنند و این امر به ناکامی خداوند در بعثت انبیاء منجر می‌شود. بنابراین، حکمت الهی اقتضا می‌کند که پیامبران معصوم باشند.(3) حضرت هارون نیز که مطابق تورات پیامبر بوده و معجزات مختلفی بر دست او جاری شده،(4) از این قاعده مستثنا نیست و معصوم بوده است.

2. تحریف ناپذیری قرآن و تحریف عهدین

 ما امروزه به سبب تواتر قرآن، یقین داریم که کتاب کنونی همان قرآن زمان پیامبر خدا است و در گذر زمان تحریف نشده است. مصاحف کهن متعلق به قرن اول هجری نیز گواه این امر هستند. چنان‌که ادله مختلفی الهی بودن قرآن را نشان می‌دهند. از جمله این دلیل‌ها می‌توان به تحدی قرآن، عدم وجود تناقض، پیشگویی‌های غیبی و اعجاز علمی این کتاب اشاره کرد. این از یک سو و از سوی دیگر، هرچند به گواهی قرآن، تورات و انجیل در اصلی الهی بوده‌اند(5) اما ادله و شواهد مختلفی حاکی از تحریف آن‌ها در طول زمان هستند. برای نمونه داستان مرگ حضرت موسی علیه‌السلام در کتابی آمده که اهل کتاب معتقدند نویسنده آن حضرت موسی است!(6) یا در سِفْر یوشع که به باور یهودیان و مسیحیان توسط حضرت یوشع نوشته شده، به ماجرای مرگ یوشع و مکان دفن او اشاره شده است!(7) چنان‌که در این سِفْر اموری آمده که سال‌ها پس از مرگ یوشع رخ داده‌اند!(8) نویسنده کتاب پادشاهان بارها به کتب بشری استناد کرده و خواننده را برای مطالعه بیشتر به آن‌ها ارجاع داده است!(9) تناقضات متعدد موجود در کتاب مقدس نیز دلیل دیگر تحریف آن است.(10) اعتقاد به تحریف کتاب مقدس اختصاصی به مسلمانان ندارد و بسیاری از علمای یهودی و مسیحی نیز به همین امر معتقد هستند.(11) برای نمونه، به باور ابن عزرا، خاخام یهودی، عبارات مختلفی از تورات نشانگر این هستند که حضرت موسی علیه‌السلام نویسنده اسفار تورات نیست. به‌گفته اسپینوزا، عالم یهودی، پیوستگی مطالب کتاب‌های عهد عتیق بیانگر نویسنده واحد آن‌ها است. حتی برخی از فقرات کتاب مقدس حاکی از تحریف این کتاب است. نویسنده کتاب ارمیا از «قلم کذب کاتبان» خبر داده است.(12) کتاب دوم تواریخ از ماجرای گم‌شدن تورات و سپس پیداشدن آن پس از مدت‌های طولانی خبر می‌دهد.(13) چنان‌که در زمان حمله بخت‌النصر و آتش‌سوزی معبد سال‌ها کسی از تورات خبر نداشت تا اینکه عزرا مدعی شد کتاب مقدس را پیدا کرده است.(14) برخی معتقدند که عزرا کتاب مقدس را پیدا نکرد؛ بلکه آن را گردآوری و تدوین کرد!(15)

نتیجهگیری

قرآن و عهدین، درباره سازنده گوساله زرین با هم اختلاف دارند. مطابق عهدین حضرت هارون علیه‌السلام گوساله را ساخت؛ اما قرآن از ساخت آن توسط شخصی به نام سامری خبر داده است. هرچند ما امروزه اطلاع چندانی از این فرد از جهت تاریخی نداریم و در کتاب مقدس به چنین فردی در زمان حضرات هارون و موسی علیهماالسلام اشاره نشده است، اما به دو دلیل در هنگام تعارض گزارش قرآن با گزارش عهدین، دومی را تخطئه و حکم به صحت گزارش اولی می‌کنیم: اولاً دلیل عقلی لزوم عصمت انبیاء از جمله حضرت هارون اجازه نمی‌دهد که ما ادعای ساخت بت توسط ایشان را بپذیریم؛ ثانیاً قرآن کتاب الهی و تحریف‌نشده اما عهدین هرچند در اصل الهی بوده، اما بعداً دچار تحریف و تغییر شده و در چنین شرایطی مشخص است که گزارش قرآن قبول می‌شود و نه گزارش عهدین.

منبع برای مطالعه بیشتر

نقد نقد قرآن ویکی پدیای فارسی:

https://fa.wikipedia.org/wiki/نقد_قرآن

پی‌نوشت‌ها

1. خروج 32: 1-6.

2. سوره طه، 90-96.

3. ر.ک: کاشانی، محمد، مسیحیت‌شناسی تحلیلی، قم، انتشارات ذکری، چاپ اول، 1395ش، ص243-245.

4. باغبانی، جواد، وحی و نبوت در قرآن و عهدین، قم، مؤسسه امام خمینی، چاپ اول، 1400ش، ص270و271.

5. سوره آل عمران، آیه 3.

6. تثنیه 36: 5و6.

7. یوشع 24: 29-30.

8. یوشع 24: 31 و 16: 10.

9. اول پادشاهان 11: 41 و 14: 19و29.

10. کاشانی، محمد، مسیحیت‌شناسی تحلیلی، قم، انتشارات ذکری، چاپ اول، 1395ش، ص357-367.

11. ر.ک: سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم، بررسی متنی و سندی متون مقدس یهودی ـ مسیحی، تهران، سمت، 1396ش.

12. ارمیا 8: 8

13. دوم تواریخ 34: 14-19.

14. نحمیا 8: 1-12.

15. باغبانی، جواد، شناخت قرآن و عهدین، قم، موسسه امام خمینی، چاپ اول، 1400ش، ص81.

آیات قرآن و ناسازگاری با ادبیات عرب
برخی مدعی وجود خطاهای ادبی در قرآن هستند. در حالی که قرآن، فارغ از جنبه وحیانی، ریشه و بنیان ادبیات عربی است.

پرسش:

چرا موارد مختلفی از آیات قرآن با ادبیات عرب سازگار نیست و باید آن‌ها را از نظر مثلاً نحوی و صرفی توجیه کرد؟ آیا این به معنای اشتباهات ادبی قرآن نیست؟

پاسخ:

چکیده

ادعای وجود اشتباه ادبی در قرآن پذیرفتنی نیست؛ زیرا قرآن با قطع نظر از جنبه الهی آن، منبع و سرچشمه ادبیات عربی است و در نتیجه، این ادبیات باید با قرآن منطبق و سازگار باشد نه قرآن با آن؛ بنابراین، اگر در جایی واقعاً قرآن با ادبیات عربی در تضاد باشد، این نشانه خطای قواعد این علم است، نه نشان‌دهنده اشتباه قرآن.

مقدمه

در قرآن موارد متعددی وجود دارد که به حسب ظاهر با قواعد ادبیات عرب در تضاد هستند. برخی، این موارد که از آن‌ها با عنوان اشتباهات ادبی قرآن یاد می‌‌شود را نشانه الهی‌نبودن قرآن دانسته‌اند. در ادامه این ادعا بررسی و نقد خواهد شد.

1- ادبیات عربی

«ادبیات عربی» از دو واژه «ادبیات» و «عربی» تشکیل شده است. در لغت به هر اثر مکتوب، «ادب» یا «ادبیات» می‌گویند؛ اما در اصطلاح مراد از ادبیات سخنی است که از حدّ سخنان عادی برتر، والاتر و دارای کلمات زیباتر است و درنتیجه حال مردم از خواندن و شنیدنشان‌ بهتر می‌شود و به همین دلیل، آنان چنین سخنانی را در میان خود ضبط و نقل می‌کنند. «عربی» از ریشه «ع ر ب» و به‌معنای واضح، روشن و بدون ابهام و در اصطلاح نام یک زبان از زبان‌های زنده و معروف دنیا است. بنابراین، منظور از «ادبیات عربی» مجموعه آثار و متون نظم و نثر فاخر و برجسته‌ای است که به زبان عربی نگاشته یا سروده شده باشند.

گاهی «ادبیات عربی» گفته می‌شود، اما منظور از آن «علوم ادبیات عربی» (الأدب العربی/ علم الادب/ علم العربیه/ علوم العربیه) است. علم ادب (ادبیات) یا سخن‌سنجی، به‌صورت کلی، دانش آشنایی با نظم و نثر، از جهت درستی و نادرستی و خوبی و بدی و مراتب آن در هر زبانی است. براساس این معنا، منظور از «ادبیات عربی» مجموعه علومی همچون لغت، صرف، نحو، معانی، بیان، بدیع، شعر و... است. این علوم، ادبیات عربی به‌معنای اول را تجزیه‌وتحلیل و قواعد این زبان را از آن استخراج می‌کنند؛ قواعدی که با شناخت و رعایت آن‌ها، آدمی از اشتباه دریافتی، نوشتاری و گفتاری در کلام عرب در امان می‌ماند.

2- نسبت قرآن با ادبیات عرب

همان‌طور‌که گذشت ادبیات عربی دو معنای مختلف دارد. براساس معنای اول ادبیات، سخنی والاتر و زیباتر از گفتار روزمره است که در میان مردم ثبت و نقل می‌شود و احساساتی مانند غم، شادی یا لذت را در شنونده یا خواننده خود برمی‌انگیزد و حال او را بهتر از گذشته می‌کند. براساس این معنا قرآن حتی با قطع نظر از جنبه قدسی آن، نه‌تنها بخشی از ادبیات عربی، بلکه شاهکار و به‌معنای واقعی گل سر سبد آن است؛ چراکه نه‌تنها در تاریخ زبان عربی، بلکه در تاریخ ادبیات جهان، متنی والاتر و زیباتر از قرآن که مردم از خواندن و شنیدن آن‌ دگرگون ‌شوند و آن را با تمام جان، در میان خود ضبط و نقل کرده‌ باشند، پیدا نمی‌شود. ادبیات در معنای دوم مجموعه قواعد زبان عربی است. براساس این معنا ادبیات عربی ریشه در قرآن دارد و قرآن منبعی از منابع استخراج قواعد زبان عربی و به تعبیر سوم یکی از آبشخورهای آن است. افزون بر این، قرآن در حفظ، تدوین، شکوفایی و گسترش ادب عربی نقش مهمی داشته است. برای نمونه، قرآن در لغت، با گسترش دامنه واژگان عربی، مفاهیم مادی را به مفاهیم انسانی و معنوی ارتقا داده، کلمات فاخر و ادبی را جایگزین الفاظ مبتذل کرد. در نحو، با ایجاد زمینه برای پیدایش این دانش به مثابه مقدمه درست‌خوانی آیات قرآن و ارائه ترکیبات کلامی بی‌نظیر، به غنای زبان عربی افزود. در بلاغت، با زمینه‌سازی برای تدوین علوم بلاغی در راستای پی‌بردن هرچه بیشتر به اعجاز قرآن و ظرایف معنایی آن و همچنین استفاده از تشبیهات و تمثیلات بدیع، به فصاحت و بلاغت زبان عربی غنا بخشید.(1)

3- بررسی ادعای ناسازگاری قرآن با ادبیات عربی

برخی در راستای تشکیک در الهی‌بودن قرآن، مدعی وجود خطاهای مختلف ادبی از جمله نحوی و صرفی در قرآن شده‌اند؛ اما با توضیحات بالا مشخص شد که ادعای تضاد قرآن با ادبیات عربی، نه‌تنها صحیح نیست، بلکه کاملاً مضحک و بی‌اساس است؛ چراکه:

1. قرآن با قطع نظر از جنبه وحیانی آن، منبع قواعد ادبیات عرب است و این یعنی، در صورت تضاد قرآن با قواعد، قواعد زیر سؤال می‌روند و نه قرآن. چنان‌که برای نمونه، منبع علوم طبیعی، طبیعت است و در صورت تضاد این علوم با واقعیت موجود در طبیعت، طبیعت زیر سؤال نمی‌رود، بلکه خطا و اشتباه بودن علم ثابت می‌شود؛

2. حتی اگر قرآن، نازل شده از سوی خدا نبود، بلکه براساس مدعای نادرست برخی از خاورشناسان، حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله آن را از پیش خود ساخته بودند، یا حتی چنان‌که برخی از مستشرقان برخلاف شواهد متقن تاریخی مدعی شده‌اند، اگر هسته اصلی این متن در زمان پیامبر شکل گرفته و سپس در طول زمان دیگرانی به آن هسته اولیه پروبال داده بودند و قرآن تدریجا به‌شکل کنونی درآمده بود، باز ادعای ناسازگاری قرآن با قواعد علم صرف و نحو پذیرفتنی نبود؛ زیرا ادبیات از زبان عرب فصیح نشأت گرفته و این یعنی کلام عرب فصیح که معمولاً تا سال 150 هجری را فصیح به شمار می‌آورند، ملاک و معیار قواعد ادبیات عربی است؛ بنابراین، ادبیات عربی باید با کلام عرب فصیح مطابق باشد، نه برعکس؛

3. بررسی خطاهای ادبی ادعایی در قرآن نشان می‌دهد که اشکال‌کنندگان یا با ادبیات عربی ناآشنا هستند و تنها یک شناخت اجمالی و ابتدایی از قواعد کلی آن دارند، یا اگر آشنا هستند، شناخت آنان تنها در حد قواعد عام ادبیات عرب است و نسبت به قواعد تخصصی و فنی این زبان بیگانه هستند. برخی از آنان نیز اگرچه متخصص ادبیات عربی هستند؛ اما به جهت سوگیری در انکار الهی‌بودن قرآن، ابعاد مختلف مسئله را خواسته یا ناخواسته نادیده می‌گیرند.(2)

نتیجهگیری:

برخی با هدف زیر سؤال بردن الهی‌بودن قرآن، مدعی وجود خطاهای ادبی در آن شده‌اند. این در حالی است که قرآن، فارغ از جنبه وحیانی، ریشه و بنیان ادبیات عربی است؛ لذا اگر قرآن با قواعد ادبیات مغایر باشد، این قواعد اشتباه هستند، نه قرآن. چنان‌که حتی اگر قرآن ساخته حضرت محمد صلی الله علیه و آله بود، با توجه به فصیح بودن ایشان و لزوم مطابقت ادبیات عرب با کلام عرب فصیح، ادعای وجود خطا در قرآن پذیرفتنی نبود.

برای مطالعه بیشتر

  • میری، کرامت، مقاله «نقد و بررسی شبهات آیات موهم ناسازگاری ادبی در قرآن کریم با استناد به قواعد رایج در شعر و نثر عربی»، دوره16، شماره2، فروردین1402ش، صص285-313.
  • نقد نقد قرآن ویکی پدیای فارسی:

https://fa.wikipedia.org/wiki/نقد_قرآن

پی‌نوشت‌ها

1. نقیب‌زاده، محمد، نقش‌آفرینی قرآن در ادبیات عرب و مهجوریت آن در میان ادیبان، قرآن‌شناخت، سال2، شماره1، پیاپی3، بهار و تابستان 1388ش، ص27.

2. نقیب‌زاده، محمد، نقش‌آفرینی قرآن در ادبیات عرب و مهجوریت آن در میان ادیبان، قرآن‌شناخت، سال2، شماره1، پیاپی3، بهار و تابستان 1388ش، ص27.

قرآن به نقل از یهودیان حضرت مریم، را با عنوان «خواهر هارون» خطاب قرار داده‌اند. درباره چرایی کاربرد عنوان «اخت هارون» برای مادر عیسی وجوه متعددی بیان شده است.

پرسش:

#نقد قرآن ویکی‌پدیا

ادعای اشتباه قرآن در رابطه با حضرت مریم چقدر صحیح است؟

 

پاسخ:

مقدمه

خداوند در قرآن از یهودیان نقل کرده که آنان حضرت مریم، مادر حضرت عیسی علیهماالسلام، را با عنوان «خواهر هارون» مورد خطاب قرار داده‌اند. برخی از خاورشناسان مدعی شده‌اند که مادر عیسی برادری با نام هارون نداشته تا از او با عنوان «أخت هارون» یاد شود؛ بنابراین، پیامبر در این آیه بین مریم مادر عیسی با مریم خواهر حضرات هارون و موسی علیهم‌السلام اشتباه کرده است!

 در این نوشتار این ادعا بررسی و نقد خواهد شد.

دو مریم در قرآن

در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان از هشت زن با نام «مریم» یاد شده است. از این میان دو تن از دیگران مشهورتر هستند: 1. مریم خواهر بزرگ‌تر حضرات موسی و هارون؛ 2. مادر حضرت عیسی علیهم‌السلام. از اولی در قرآن نه با نام «مریم»، بلکه با عنوان «اخته: خواهر او» یا «اختک: خواهر تو» یعنی خواهر حضرت موسی علیه‌السلام یاد شده است. براساس قرآن زمانی که مادر حضرت موسی علیه‌السلام او را در سبدی گذاشت و به آب انداخت، خواهرش به فرمان مادر، از کنار رود سبد را دنبال کرد و متوجه برداشتن او توسط همسر فرعون شد. زمانی که حضرت از هیچ زنی در قصر شیر نخورد، خواهرش که در آن‌جا بود مادر خود را به عنوان دایه به آنان معرفی کرد و بدین شکل وعده الهی مبنی بر برگرداندن نوزاد به مادرش محقق شد.

اما قرآن از دومی 31 بار با اسم «مریم» نام برده و به تفصیل زندگی او را بیان کرده است. مطابق قرآن، همسر عمران و مادر مریم، پس از بارداری به گمان پسر بودن فرزندش، نذر کرد که او را خادم معبد کند. با این حال پس از تولد کودک، او را به کاهنان مسجد سپرد و به دلیل وفات پدر مریم، قرار شد از میان کاهنان معبد برای او کفیلی مشخص شود. حضرت زکریا علیه‌السلام به قید قرعه عهده‌دار این مسئولیت شد. هر بار که زکریا به سراغ مریم می‌رفت، نعمت‌هایی از خدا در نزد او می‌یافت. زمانی که مریم به سن بلوغ رسید، روح خدا به شکل انسانی نزد او آمد و بشارت داد که به اذن خدا پسری بدون پدر خواهد داشت. مریم بلافاصله حامله و به مکانی دور منتقل شد. پس از زایمان، هنگام برگشت مریم به میان بنی‌اسرائیل با سرزنش آن‌ها مواجه شد: ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت بدکاره؟! در این هنگام، عیسی در گهواره لب به سخن گشود و از پاکدامنی مادرش دفاع کرد.

خواهر هارون

هرچند «اخت هارون» نه سخن قرآن بلکه نقل قول قرآن از یهودیان است، اما ذکر آن در قرآن و رد نکردن آن، نشانه این است که قرآن با کاربرد این عنوان برای حضرت مریم مخالفتی نداشته است. درباره چرایی این خطاب توجیهات مختلفی مطرح شده است:

1. مریم، مادر حضرت عیسی علیهما‌السلام، برادری به نام ﻫﺎرون داشته است.

2. در ﻣﯿﺎن ﺑﻨﯽاﺳﺮاﺋﯿﻞ ﻣﺮدى ﺻﺎﻟﺢ به نام «هارون» ﺑﻮد و ﻫﺮ فردی از این قوم که اﻫﻞ ﺻﻼح ﺑﻮد، ﺑﻪ او نسبت داده می‌شد.

3. مریم را چون از نسل هارون علیه‌السلام بود، اﺧﺖ ﻫﺎرون ﻧﺎﻣﯿﺪه‌اﻧﺪ؛ چنانکه ﻋﺮب افراد ﻗﺒﯿﻠﻪ تمیم را «اﺧﻮ ﺗﻤﯿﻢ: برادر تمیم» می‌نامد.

4. مریم خواهر موسی علیه‌السلام زن صالحی بود و در کنار موسی و هارون علیهما‌السلام نقش مهمی در تاریخ بنی‌اسرائیل داشت. بنی‌اسرائیل او را با عنوان «اخت هارون» صدا می‌زد؛ چراکه اولاً هارون برادر بزرگ‌تر بود و ثانیاً وی با مریم بزرگ شده بود؛ برخلاف موسی که در کاخ فرعون و سپس در مدین زندگی کرد. این از یک طرف و از طرف دیگر، مطابق حدیث نبوی، بنی‌اسرائیل رسم داشتند که افراد را با نام صالحان آن قوم مورد خطاب قرار بدهند و به‌همین‌دلیل، از مریم مادر عیسی علیه‌السلام با عنوان «اخت هارون» یاد کردند. به‌ویژه‌که به باور برخی مادر حضرت مریم او را به این اسم نامید تا به کاهنان بگوید: وقتی در گذشته زنی از بنی‌اسرائیل به همراه برادرانش این قوم را رهبری می‌کرده، چرا امروز دختری از همین قوم نتواند خادم معبد شود؟

با قطع‌نظر از صحت و سقم این اقوال، مهم برای ما این است که گمان اشتباه قرآن در این زمینه به‌هیچ‌وجه پذیرفتنی نیست؛ چراکه:

1. قرآن الهی است و ادله متعددی نشانگر این امر هستند: 1. تحدی و عدم معارضه با آن؛ 2. نبودن تناقض در آن به رغم نزول قرآن در بیست‌وسه سال با شرایط مختلف و درس‌ناخواندگی آورنده‌اش؛ 3. اخبار متعدد قرآن از غیب که همگی محقق شده‌اند؛ 4. اعجاز علمی قرآن در زمینه‌هایی که بشر بیش از هزار سال بعد به آن‌ها دست یافته است. این از یک سو و از سوی دیگر، قرآن به یُمْن تواتر آن و به گواهی مصاحف کهن متعلق به قرن اول هجری، از هرگونه تحریف و تغییر مصون مانده است. آسمانی‌بودن قرآن و تحریف‌ناپذیری آن مانع از این می‌شوند که وجود خطا در این کتاب را بپذیریم.

2. حتی اگر باوری به الهی بودن قرآن نداشته باشیم، بررسی قصص قرآن، به‌ویژه دو ماجرای‌ تولد حضرات موسی و عیسی علیهماالسلام، برای این‌که بپذیریم خالق قرآن از داستان زندگی این دو پیامبر با جزئیات کامل اطلاع داشته و ممکن نیست این دو مریم را که بیش از هزاروپانصد سال با هم فاصله زمانی داشته‌اند را با هم اشتباه بگیرد، کفایت می‌کند.

نتیجهگیری

قرآن از یهودیان نقل کرده که آنان حضرت مریم، مادر حضرت عیسی علیهما‌السلام را با عنوان «خواهر هارون» خطاب قرار داده‌اند. برخی از خاورشناسان مدعی شده‌اند که قرآن مریم مادر عیسی را با مریم خواهر موسی اشتباه گرفته است! درباره چرایی کاربرد عنوان «اخت هارون» برای مادر عیسی وجوه متعددی بیان شده است؛ اما با قطع‌نظر از صحت و سقم و همچنین قوت و ضعف این وجوه، مهم این است که اولاً الهی‌بودن قرآن و تحریف‌ناپذیری آن مانع از این می‌شود که گمانة وجود خطا در آن پذیرفتنی باشد؛ ثانیاً بررسی قصص قرآن به‌ویژه دو ماجرای ولادت حضرات موسی و عیسی، حاکی از اطلاع کامل خالق قرآن از تاریخ و جزئیات آن است و در نتیجه، حتی با قطع‌نظر از آسمانی بودن قرآن، نمی‌توان مدعی اشتباه آن در این زمینه شد. بنابراین، هرچند ما امروزه به‌طور قطع نمی‌دانیم چرا قرآن از مادر عیسی علیه‌السلام با عنوان خواهر هارون یاد کرده، اما این ندانستن ما دلیل اشتباه قرآن نیست.

برای مطالعه بیشتر

  • شبانی، اعظم سادات و فروغ پارسا، مقاله «تحلیل انتقادی دیدگاه خاورشناسان درباره تعابیر قرآنی «اخت هارون» و «بنت عمران»، مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی، دوره7، شماره1، فروردین 1402ش، صص97-73.
  • نقد نقد قرآن ویکی پدیای فارسی:

https://fa.wikipedia.org/wiki/نقد_قرآن

چکیده پاسخ

قرآن به‌نقل از یهودیان، مادر حضرت عیسی را «خواهر هارون» معرفی کرده. برخی خاورشناسان مدعی شده‌اند که پیامبر خدا مریم، مادر عیسی، را با مریم، خواهر موسی، اشتباه گرفته است! این ادعا درست نیست؛ زیرا هرچند به‌طور قطع چرایی این خطاب برای ما آشکار نیست، اما الهی‌بودن و تحریف‌ناپذیری قرآن اجازه نمی‌دهند ادعای وجود خطا در آن را بپذیریم. چنانکه با قطع‌نظر از آسمانی بودن قرآن، بررسی قصص این کتاب نشان‌دهنده آگاهی کامل خالق قرآن از تاریخ و جزئیات آن است و چنین خطای فاحشی را نمی‌توان به او نسبت داد.

پی‌نوشت‌ها

1. سوره مریم، آیه 28.

2. هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، تهران، انتشارات اساطیر، 1377ش، ص794-796.

3. سوره قصص، آیه 11.

4. سوره طه، آیه 40.

5. سوره قصص، آیه‌های 7-13.

6. شکری، محمد و علی نظری، پاسخی به شبهه اطلاق عنوان «اخت هارون» بر مریم در قرآن کریم، پژوهش‌های قرآنی، سال21، تابستان 1395ش، شماره2، ص99، 100 و 104.

7. توسرکانی، روزبه، «مریم مقدس خواهر هارون نیست»، https://jscenter.ir/judaism-and-islam/israiliyyat/15413/مریم-مقدس-خواهر-هارون/.

کتاب های مقدس یهودیان و مسیحیان همانند قرآن آسمانی است. با این تفاوت که قرآن برخلاف کتاب مقدس تحریف نشده است.

پرسش:

#نقد قرآن ویکی‌پدیا

آیا موارد اختلاف قرآن با کتاب‌های پیش از آن، به معنای فهم نادرست پیامبر از آن متون است؟

پاسخ:

مقدمه

برخی از خاورشناسان مدعی شده‌اند هرچند قرآن اقتباسی از مصادر یهودی و مسیحی است، اما به علت سطحی بودن شناخت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از کتاب مقدس، شاهد برداشت‌های ناقص ایشان از آن منابع هستیم!

 در این نوشتار این ادعا مورد بررسی و نقد قرار می‌گیرد.

امکان‌سنجی دسترسی پیامبر خدا به منابع یهودی و مسیحی

بررسی تاریخ زندگی حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله حاکی از این است که برخلاف ادعای برخی از خاورشناسان، دسترسی پیامبر به منابع یهودی و مسیحی یا اصلاً ممکن نبوده یا اگر امکان داشته، واقع نشده است:

1. ملاقات پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله با افرادی که از این مصادر مطلع بودند، محدود به موارد اندک، کوتاه، پراکنده و پیش‌بینی‌نشده‌ بوده و به‌هیچ‌وجه امکان انتقال این حجم از مطالب در آن‌ موارد نبوده است.

2. هیچ دلیل یا شاهد تاریخی مبنی بر دسترسی پیامبر خدا به مصادر یهودی و مسیحی وجود ندارد. حتی اگر این دسترسی نیز وجود داشت، با قطع‌نظر از زبان غیر عربی این مصادر و ترجمه‌نشدن آن‌ها به زبان عربی تا آن زمان، حضرت به‌دلیل درس‌ناخواندگی امکان مطالعه آن‌ها را نداشتند.

3. حتی اگر فرض کنیم اُمّی بودن پیامبر خدا، نه به‌معنای درس ناخواندگی، بلکه به‌معنای تعلق به اُمُّ القُری باشد، باز هم پذیرش مطالعة مصادر اهل کتاب توسط ایشان پذیرفتنی نیست؛ زیرا اگر حضرت مطالب قرآن را از مصادر یهودی و مسیحی گرفته بودند، اما به خدا نسبت می‌دادند، اعضای خانواده ایشان همچون حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها، امیرالمؤمنین علیه‌السلام، پسرخوانده ایشان زید و... اولین کسانی بودند که متوجه این فریبکاری می‌شدند و یا به ایشان اعتراض می‌کردند یا دستکم به ایشان ایمان نمی‌آوردند و مال و جان خود را در راه دین او فدا نمی‌کردند. افزون بر این، برخی از نزدیکان پیامبر همچون ابولهب و همسرش با ادعای نبوت ایشان مخالفت کردند و از هیچ اقدامی بر علیه ایشان کوتاهی نکردند. اگر حضرت مصادر یهودی و مسیحی را مطالعه و مطالب قران را از این منابع گرفته بودند، این افراد در این زمینه افشاگری می‌کردند و خبرش نیز به ما می‌رسید.

4. هرچند اهالی شبه جزیره عربستان به دلیل حضور یهودیان و مسیحیان از برخی افراد مطرح در کتاب مقدس به صورت کلی و اجمالی اطلاع داشتند، اما این اطلاع اختصاصی به پیامبر نداشت؛ ازاین‌رو این سؤال پیش می‌آید که پس چرا دیگران هیچ‌گاه نتوانستند با استفاده از آن مطالب، کتابی مانند قرآن بیاورند؛ به‌ویژه که قرآن بارها با مخالفان خودش تحدی کرد و مخالفان پیامبر نه‌تنها انگیزه لازم برای پاسخ به این تحدی را داشتند، بلکه به‌دلیل همکاری با یهودیان، به منابع آنان دسترسی داشتند.

بنابراین، حضرت به مصادر اهل کتاب دسترسی نداشتند تا گفته شود تفاوت‌های قرآن با عهدین ناشی از فهم نادرست ایشان از آن مصادر است؛ اما همچنان این پرسش باقی است که علت تفاوت‌های قرآن با عهدین چیست؟

چرایی تفاوت‌های قرآن با عهدین

بررسی تفاوت‌های قرآن با عهدین، حاکی از این است که اختلافات غیرارادی و ناشی از سوءفهم نیست. برای نمونه به دو مورد از تفاوت‌های این دو کتاب با هم اشاره می‌شود. تصویر خداوند در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان و قرآن اختلافات قابل‌توجهی با هم دارد. عهد عتیق خداوند را انسان‌وار و دارای ویژگی‌های بشری معرفی می‌کند. خداوند از کرده خود از جمله خلقت حضرت آدم یا طوفان نوح پشیمان می‌شود. خداوند مطالبی را فراموش می‌کند و نیاز به یادآوری دارد. مطابق عهد عتیق خداوند رنگین‌کمان را برای یادآوری به خودش خلق کرده است. خداوند رؤیت‌پذیر است و بر حضرات ابراهیم یا یعقوب علیهماالسلام ظاهر می‌شود و با آنان سخن می‌گوید.(1) در مقابل، قرآن کریم هیچ‌یک از این ویژگی‌ها را برای خداوند مطرح نمی‌کند و بر عدم شباهت او با مخلوقات تأکید دارد: ﴿لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ﴾؛ «هیچ چیزی مانند او نیست».(2) چنانکه تصویر پیامبران علیهم‌السلام در عهدین و قرآن تفاوت‌های قابل‌توجهی با هم دارد. عهدین گناهان مختلفی همچون دروغ، سرقت، قتل، بت‌پرستی، ساختن بت و بتکده، زنا حتی زنای با محارم، مستی، خیانت، فحاشی و... را به پیامبران نسبت داده است. اموری که به‌هیچ‌وجه در قرآن وجود ندارند.

همان‌طورکه مشخص است اختلافات قرآن با عهدین کاملاً سنجیده و نظام‌مند و ناشی از یک جهان‌بینی منسجم است. با توجه به اُمّی بودن پیامبر و همچنین وجود نداشتن چنین بینشی در آن روز، تنها راهی که باقی می‌ماند دریافت این مطالب از خداوند و از طریق وحی است.

نتیجهگیری

کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان در اصل آسمانی بوده، اما تحریف شده است. قرآن نیز هرچند همانند عهدین آسمانی است، اما برخلاف آن‌ها تحریف نشده است. با توجه به منشأ و منبع واحد قرآن و عهدین، شباهت مطالب آن‌ها با هم اصلاً عجیب نیست؛ چنانکه تفاوت‌های قرآن با عهدین نیز جای شگفتی ندارد؛ چراکه قرآن برخلاف آن‌ها تحریف نشده است. بنابراین، تفاوت‌های قرآن با کتاب مقدس، برخلاف ادعای برخی از مستشرقان ناشی از سوءفهم پیامبر خدا از مصادر یهودی و مسیحی نیست؛ بلکه ناشی از تحریف کتاب مقدس و عدم تحریف قرآن است.

مبنع برای مطالعه بیشتر

نقد نقد قرآن ویکی پدیای فارسی:

https://fa.wikipedia.org/wiki/نقد_قرآن

چکیده پاسخ

منبع آسمانی مشترک قرآن و کتاب مقدس شباهت‌های آن‌ها را توجیه می‌کند؛ اما تفاوت‌هایشان، به دلیل تحریف عهدین و سلامت قرآن از تحریف است؛ نه سوءبرداشت پیامبر از منابع یهودی-مسیحی؛ چراکه اولاً به‌دلیل عربی نبودن این منابع در آن زمان و درس‌ناخواندگی پیامبر، دسترسی حضرت به این منابع ممکن نبوده است؛ ثانیاً بررسی تفاوت‌های قرآن و عهدین نشان می‌دهد که این اختلافات، نظام‌مند و مبتنی بر یک جهان‌بینی مسنجم هستند؛ بنابراین، تنزّل آن‌ها به برداشت‌های اشتباه ساده‌انگاری است.

پی‌نوشت‌ها

1. ر.ک: عادلی، سیدمرتضی، تصویر خدا در عهد عتیق، نیستان ادیان و مذاهب، 1390ش، شماره2، ص51 تا 70.

2. سوره شورى‏، آیه11.

از سوي خدا بودن آيات نازل شده بر پيامبر (ص)، به واسطه إثبات معجزه بودن آن کشف مي شود 

إعجاز قرآن وجوه مختلفي دارد که مردم با درک وجوه إعجاز قرآن به خدايي و فرا بشري بودن آن پي مي برند.

يکي از وجوه اعجاز قرآن كه در آيات قرآن نيز برآن تاكيد شده، درس ناخوانده (نه بي سواد ) و به مكتب نرفته بودن پيامبر اكرم (ص) است. اين موضوع در چند آيه مطرح شده است.

يکي از آياتي که اعجاز قرآن را با تكيه بر اين مطلب مورد اشاره قرار مى‏دهد چنين است:

« وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لاتَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لَارْتابَ الْمُبْطِلُونَ»(1) « و تو هرگز پيش از اين كتابى نمى‏خواندى، و با دست خود چيزى نمى‏نوشتى، مبادا كسانى كه در صدد (تكذيب و) ابطال سخنان تو هستند، شك و ترديد كنند».

اين آيه دلالت دارد كه اعجاز قرآن، باتوجه به امّي بودن پيامبر(ص) به گونه‏اى به كرسى ‏مى‏نشيند كه حتى براى ياوه ‏گويان نيز زمينه ترديد باقى نمى‏گذارد و اين بيان اشاره به آن دارد كه قرآن صرفنظر از امّى بودن پيامبر نيز معجزه است و انسان‏هاى با انصاف به اعجاز آن پى برده،تسليم مى‏شوند.

قرآن مجيد، در دو آيه (2) نيز پيامبر (ص) را امّى ناميده است:

امّى به معناى منسوب به مادر (امّ) است و مقصود از آن اين است كه فرد جز معلوماتى كه طبق فطرت و استعدادهاى مادرزادى خود بدست مى‏آورد معلومات ديگرى ندارد و فاقد معلومات اكتسابى بدست آمده در پرتو قدرت بر خواندن و نوشتن است.

موضوع درس ناخوانده و خط نانوشته بودن پيامبر (ص) از نظر تاريخى نيز مسلّم است و حتى شرق شناسان و مورّخان غير مسلمان نيز بر آن صحه گذارده‏اند. از سوى ديگر با نگاهى گذرا به قرآن مجيد در مى‏يابيم كه قرآن مجيد با وجود حجم و كميت نسبتا اندك آن در بردارنده انواعى از معارف و علوم و احكام و قوانين فردى و اجتماعى است كه با ديگر كتاب‏هاى موجود در ميان بشر قابل مقايسه نيست. اين مجموعه ژرف‏ترين و بلندترين معارف‏ و والاترين و ارزشمندترين دستورهاى اخلاقى و عادلانه‏ترين مواعظ و نكات تاريخى و سازنده‏ترين شيوه‏هاى تعليم و تربيت را در خود جاى داده است.

اكنون با توجه به دو نكته ياد شده روشن مى‏شود كه فراهم آوردن اين همه معارف و حقايق در چنين مجموعه‏اى، فراتر از توان انسان‏هاى عادى است؛ ولى آن چه بر شگفتى آن مى‏افزايد و جاى هيچ گونه ترديد را براى هيچ كس باقى نمى‏گذارد، اين است كه اين كتاب بزرگ، به وسيله فردى درس ناخوانده و آموزش نديده كه هرگز قلمى بر كاغذ نياورده و خطى ننوشته و نخوانده و در محيطى دور از تمدن و فرهنگ ارائه شده است و شگفت‏انگيزتر آن‏كه در طول دوران چهل ساله پيش از بعثت، حتى جمله‏اى از اين سخنان بر زبان جارى نساخته و اين معارف ارائه شده به عنوان وحى قرآنى، داراى اسلوبى ويژه و هماهنگى خاصى است كه آن را از ديگر سخنانش كاملا متمايز مى‏سازد.

يکي ديگر از وجوه إعجاز قرآن کريم فصاحت و بلاغت آيات قرآن کريم است. «فصاحت» به معناى شيوايى كلمات و روانى تلفظ آن‏ها و گوش نواز بودن سخن، و «بلاغت» به معناى رسايى و گويايى و دقت تعابير در فهماندن مقصود است‏.

پرداختن دانشمندان علوم قرآن و مفسران سخن‏سنج و اديب به بيان جنبه‏هاى مختلف فصاحت و بلاغت قرآن، ما را از ورود در اين وادى و توضيح اين بُعد از اعجاز قرآن بى‏نياز مى‏سازد؛ چنانكه شهادت اديبان بزرگ عرب از صدر اسلام تاكنون، بر فوق توان بشر بودن فصاحت و بلاغت قرآن، بهترين دليل خدايى بودن قرآن از اين جهت است. (3)

پي نوشت ها:

1. عنکبوت (29) آيه 48.

2. أعراف (7) آيه 157 و 158.

3. براي مطالعه تفصيلي دلايل از سوي خدا بودن قرآن، ر.ك: آيت الله مصباح يزدي، قرآن ‏شناسى، قم، موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى‏، 1380 ش، ج‏1، ص 107 تا ص 188.

 

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.