مشاوره

با سلام و خسته نباشید آیا ممکن است انسان توسط شخسی که حقی بر گردن او ندارد مورد نفرین و غضب قرار گیرد به شکلی که در زندگی وی تاثیر گذار باشد؟ و آیا ادعیه یا آیاتی جهت رفع تاثیر آن ]ست؟؟

پرسش 1:
نفرين يا غضب شرح :
آيا ممکن است انسان توسط شخصي که حقي بر گردن او ندارد ،مورد نفرين و غضب قرار گيرد ،به شکلي که در زندگي وي تاثير گذار باشد؟ آيا ادعيه يا آياتي جهت رفع تاثير آن است؟؟

پاسخ:
باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مرکز.
نفرين در صورتي تاثير دارد که بر حق باشد.شخصي كه به ديگران نفرين مي كند، اگر به ناحق باشد، تأثيري در زندگي فرد نفرين شده ندارد، حتي اگر نفرين به حق باشد، تا خداوند مصلحت نداند، اثر نخواهد كرد.طبق برخي روايات، نفرين را خداوند آن گونه كه صلاح مي‌داند، اجابت مي‌كند، نه آن طور كه نفرين كننده دلش مي‌خواهد،‌چون گاهي ممكن است به خاطر يك مسئله جزئي و كوچك، شديدترين نفرين عليه كسي صورت گيرد.
بديهي است خداي عادل و عالم و حكيم، به اندازة آنچه حق است،‌نفرين را اجابت مي‌كند، نه بيش تر(1)
دوم: نفرين ناشي از خشم نباشد و در حالت طبيعي انجام شده باشد.
پي نوشت :
1- اصول كافي،‌ ج4، كتاب دعا، ص 287،‌نشر فرهنگ اهل بيت، تهران، بي‌تا.

اينكه گاهي وقت خواب، بخصوص وقتي خسته ام ولي هوشياريم بالاست جدا شدن ذره ذره روح از بدن را درك مي كنم يا گاهي در ابتداي اينكه خوابم مي برد مثلا بعد از 2 دقيقه متوجه مي شوم در جسمم نيستم چند ثانيه اي كه مي گذرد روح به جسم بر مي گردد و از خواب برمي خيزم البته سابقه اين حالت به از سالها پيش است وقت راهنمايي،آيا به خاطر گناهي است؟ يا مساله اي روحي رواني است؟

با سلام تشکر از اعتماد به ما و ارتباط تان با اين مرکز و عرض پوزش از ديركرد در ارسال پاسخ
احتمالاً اين مسأله با شرايط فيزيولوژيک شما در ارتباط است . چه بسا اموري مانند بيماري هاي قلبي يا کم خوني و ضعف جسماني و ... در آن مؤثر باشد. همچنين ورود در برخي رياضت هاي بدون استاد و اذکار بدون اجازه در اين امر مؤثر است. اگر اين امور به صورت توهم و هذيان در بيايد، احتمال وجود برخي بيماري شديد روانپزشکي نيز وجود دارد. با اين وصف توصيه مي شود براي چکاپ پزشکي به پزشک عمومي مراجعه نماييد.همچنين براي اطمينان بيش تر نزد يک روانپزشک دين آشنا برويد.

باسلام-خواهری از خود بزرگتر به 32 سال دارم که هنوز ازدواج نکرده است-خود خیلی دوست دارد ازدواج کند اما هنوز خواستگاری برای او نیامده است خیلی ناامید هست به ازدواج -برخی معتقد هستند که او جادو شده -اگر چنین چیزی درست یاشد از کجا بفهمیم جادو شده و راه حل برای برطرف کردن جادو چیست؟

پرسش: خواهري از خود بزرگ تر به 32 سال دارم که هنوز ازدواج نکرده است. خيلي دوست دارد ازدواج کند اما هنوز خواستگاري براي او نيامده است. خيلي نااميد هست به ازدواج -برخي معتقد هستند که او جادو شده -اگر چنين چيزي درست باشد، از کجا بفهميم جادو شده و راه حل براي برطرف کردن جادو چيست؟

پاسخ: باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
در مورد بسته بودن بخت بايد گفت: در بعضي آيات قرآن و نيز برخي روايات، در مورد تأثيرات کارهاي عجيب وغريب بعضي انسان ها که در زندگي ديگران اخلال ايجاد مي کنند و در مواردي منجر به مشکلات خانوادگي مي شوند، اشاراتي شده است .
به نظر مي‌رسد که اين گونه امور از ديدگاه قرآن و سنت اموري واقعي تلقّي شده ، اين گونه نيست که اين مسائل خرافي و غير واقعي باشد، ولي بايد توجه داشته باشيد که به رغم واقعي بودن اين مسائل خداوند متعال بر همه امور آگاه و دانا است و هيچ گاه اجازه نمي دهد که بدخواهان به اهداف خود برسند.
در آيه‌سوره بقره وقتي جريان اين دسته از افراد شرور را مطرح مي‌کند : "و ما هم بضارّين به من احدٍ الاّ باذن الله" يعني اين ها بدون اجازه خداوند نمي توانند کاري کنند. از اين رو بايد توجه داشته باشيد که با توکل و اعتماد به خداوند هيچ مشکلي پيش نخواهد آمد . اگر در امور زندگي به خداوند توکل شود يقيناً آنچه به خير و صلاح است انجام خواهد شد .
گرچه سحر و جادو واقعيت دارد ،ولي نيامدن خواستگار براي دختر اصلا دليل بسته شدن بخت نمي باشد . غالب آنچه امروزه ميان مردم در اين باره شايع است، بي‏اساس مي‏باشد . اکثر کساني که به اين امور مي‏پردازند ،کلاهبرداراني هستند که از اين طريق قصد اخاذي و پر کردن جيب خود را دارند. اگر موردي پيدا شد که سحري در کار بود ،راه‏هايي براي بطلان آن وجود دارد:
1- پناه بردن به خداوند و خواندن سوره‏هاي فلق و ناس.
2- خواندن و نوشتن آيات 75 تا 82 سوره يونس.
3- دعا وتضرع به درگاه خداوند.
4- درخواست دعا از اولياي واقعي خداوند.
از امير المؤمنين (عليه السلام) روايت شده: براي باطل کردن سحر اين دعا را بنويسند و با خود نگه دارند:
«بسم الله و بالله، بسم الله و ما شاءالله، بسم الله و لا حول و لا قوّة الاّ بالله، قال موسي ما جئتم به السّحر، انّ الله سيبطله ،انّ الله لا يصلح عمل المفسدين، فوقع الحقّ و بطل ما کانوا يعملون، فغلبوا هنالک و انقلبوا صاغرين0»
از پيامبر اکرم روايت شده که براي دفع جادوگران و شياطين آيات 54 و55 سوره اعراف را بخواني(ان ربّکم الله الذي000000تا-قريب من المحسنين)0
اين دعا مکررا خوانده شود:حسبي الله و کفي،و سمع الله لمن دعا ،ليس وراءالله منتهي0 اللهمّ انّک لا يکفي منک احد و انت تکفي من کل احد من خلقک فاکفني شرّ الجنّ والانس0

با سلام و تشکر هم اکنون مدت 2 سال است که بدلیل اختلاف با همسرم از او جدا زندگی می کنم و در منزل پدرم هستم مدت 10 سال پیش با مردی که سه سال اختلاف سنی داشتیم ازدواج کرده ام ، یک پسر 5 ساله دارم که در ابتدای اختلاف بین ما حضانت آن بصورت یک هفته در میان با من بود . اکنون نیز همسرم لجبازی کرده و مرا طلاق نمی دهد و از طرفی نمی خواهد من برگردم . با مشاوره و وکیل گرفتن هم فعلاً کاری از پیش نرفته . به تازگی حضانت فرزندم را به پدرش دادم چه کنم که فرزندم آسیب کمتری ببیند .

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز.
خانواده كوچك ترين واحد اجتماعي است كه ثبات يا ناپايداري اش بر اعضاي خانواده و جامعه اثر مستقيم مي گذارد . فروپاشي اين واحد كوچك گاه چنان اثر عميقي روي فرزندان دارد كه باوركردني نيست . نسبت بزهكاري در خانواده هاي متلاشي شده خيلي بيش تر از خانواده هاي با دوام است حتي اين نسبت در خانواده هايي كه روابط زوجين به وسيله طلاق گسسته شده، در مقايسه با خانواده هايي كه مرگ، زن و مرد را از هم جدا كرده ،در سطح بسيار بالاتري قرار دارد .
بي سرپرستي در اطفال عقده هاي رواني ايجاد مي كند .جنبه هاي منفي طلاق خيلي گسترده است . بين بزهكاري نوجوان و جوان و طلاق رابطه مستقيمي وجود دارد . طلاق هميشه مبغوض و منفور بوده و هست . دنياي تنهايي اينان بس غم انگيز و عذاب آور است . روابط اجتماعي شان دچار اختلال مي شود . معمولاً فرزندان طلاق به سوي كجروي هاي اجتماعي سوق داده مي شوند .
چه بسيار مردان و زناني كه به رغم كم و كاستي فراوان اقتصادي و فرهنگي و نابرابرهايي كه از طرف مقابل متحمل مي شوند اما همچنان به خاطر حفظ و بقاي خانواده دندان بر جگر مي نهند تا فرزندان شان آواره و بي سرپرست نشوند . روح شان آزار نبيند . دچار كمبودها و عقده ها و ناسازگاري ها و ناهنجاري هاي اجتماعي نشوند . به هر حال طلاق فرآيندي بسيار سخت و زجرآور است .
اصلاً نمي توان روابط بين طلاق و آسيب هاي رواني كودكان را ناديده گرفت . بايست قبول كرد كه طلاق و جدايي اثرات نامطلوبي بر كودكان بر جاي مي گذارد . بررسي كودكاني كه والدين آن ها از هم جدا شده اند، نشان مي دهد كه آسيب هاي روحي وارد شده به اين كودكان بسيار شديد بوده است ،در حالي كه شدت تأثيرات منفي ناشي از بحث و جدال هاي تكراري والدين بسيار كم تر و زودگذرتر و البته طلاق (اين حلال نفرت انگيز )در مواقعي كه آخرين راه حل باشد، از آن گريزي نيست اما در اين ميان آنچه بيش از هر چيز به صورت يك ضرورت جدي و غيرقابل انكار مطرح مي باشد ،وضع و سرنوشت كودكان و نوجواناني است كه پس از طلاق و جدايي پدر و مادر محيط امن خانه را از دست مي دهند، به ويژه فرزندان خانواده هايي كه فقر مادي و فرهنگي و عدم تمكن كافي براي گذراندن زندگي نيز دارند. اين گونه بچه ها در لابه لاي چرخ اجتماعي در تار و پود گسترده اعتياد با انواع انحرافات و بزهكاري ها نيز روبه رو مي شوند . چه بسا سر از زندان ها درمي آورند و در دام توطئه هاي بي شماري گرفتار مي آيند .
اما تاثير جدايي پدر و مادر به همين جا ختم نمي‌شود؛ ترس بدون دليل، بي‌خوابي، اضطراب و كم‌رويي، اختلال در تغذيه، لكنت زبان، عقب ماندگي درسي، پناه بردن به مواد مخدر، شكست در زندگي آينده، شب ادراري، انزواجويي و عزلت طلبي، احساس حقارت، احساس ناكامي و شكست، دستاوردهاي ديگر طلاق والدين هستند.
طلاق كودك را ضعيف و آسيب پذيرتر مي سازد . كودكي كه پدر و مادر خود را به علت طلاق از دست داده خيلي مي ترسد از اين كه كاري كند كه باعث از دست دادن ديگري بشود . معمولاً كودك از والدين كه طلاق را مطرح كرده بدش مي آيد . اين فرزندان هميشه يك احساس بدبيني و كينه نسبت به يكي از والديني دارند كه مقصر و پيش قدم در جدايي بوده و اين كه چرا او به اين سرنوشت دچار شده است . در سال هاي اول دچار اضطراب و فشار عاطفي مي گردد . تشنجات ناشي از طلاق نيز باعث مي شود كه زوجين تا دو سال اعتماد به نفس نداشته باشند.
با توجه به مطالب فوق پيشنهاد ما اين است كه:
اگر مي خواهيد اين مشكل را به صورت اساسي حل كنيد، و فرزند تان در آينده با مشكلاتي كه ذكر شد مواجه نشود، سعي كنيد اختلاف خود را با همسر تان را حل كرده و دوباره به كانون گرم خانواده برگرديد. براي اين كار كافي است يكي از شما پيش قدم شده و به خاطر جلوگيري از آسيب هاي روحي و عاطفي فرزندان،خواستار حل مشكل و ادامه زندگي باشد. براي اين كار مي توانيد با يك روانشناس يا مشاور ، مشاوره بگيريد. اگر احساس مي كنيد ادامه زندگي امكان ندارد و آب ريخته شده قابل جمع شدن نيست، براي كاهش دادن آثار مخرب طلاق لازم است قبل از اين كه تصميم قطعي براي طلاق بگيريد، نكاتي را به كودك تفهيم نماييد. اگر در خصوص علت طلاق به بچه ها توضيح داده نشود، آن ها خود علتي را براي آن مي تراشند كه ممكن است بر مشكلات رواني شان بيفزايد.
و اما نكاتي كه بايست بعد از طلاق در خصوص كودك كاملاً رعايت شود بدين شرح است:
1- درباره علت طلاق با توجه به سن سال و ميزان درك كودك به او توضيحات لازم را بدهيد . ارايه دلايل منطقي در خور فهم كودك كمك شاياني در ميزان ناسازگاري وي با وضعيت جديد دارد . سعي نكنيد خود را فرشته و پدرش را ديو جلوه بدهيد، چون به هر حال براي هميشه پدر و مادر واقعي طفل آن ها هستيد . شما با هم مشكل داشته ايد كه طلاق گرفته ايد ،ولي طفل گناهي ندارد . يارگيري كردن و بمباران تبليغاتي كردن كودك هيچ حاصلي جز به هم ريختن امنيت رواني وي در پي نخواهد داشت . چون طفل قدرت تجزيه و تحليل مسايل را ندارد ،دچار بحران روحي مي گردد . بهتر است والدين همديگر را تخريب نكنند . هميشه اين را به ياد داشته باشند كه هيچ پدر و مادري بد اولاد خود را نمي خواهد . جز تأمين آسايش و آرامش كودك چيز ديگري نمي خواهد. ممكن است زن و شوهر با هم بد شوند، ولي پدر و مادر با اولاد خود بي جهت بد نمي شوند . حفظ روابط حسنه بعد از طلاق بين والدين و فرزند طلاق امري بسيار ضروري و حياتي است.
2- به كودك تفهيم كنيد كه منتظر چه رخدادي خواهد شد . به او اطمينان بدهيد كه هر وقت بخواهد مي تواند والدين خود را ببيند . تحت هر شرايطي مانعي براي ملاقات كودك فراهم نياوريد .كودك را مطمئن بسازيد كه روابط او با پدر و مادرش براي هميشه محفوظ و برقرار است .حضانت فرزند را به عنوان اسلحه اي به سمت مقابل قرار ندهيد . از كودك استفاده ابزاري به منظور اهداف خود نكنيد . در هر زمان و هر مكان كه كودك مايل به ملاقات است ،آن شرايط را مهيا كنيد .در غير اين صورت بچه ها پرخاشگر و افسرده مي شوند.
3- به فرزندخود کمک کنيد تا عواطف خود را ابراز کند. چه از طريق بيان و با از طريق نوشتن، نقاشي کردن و يا حتي از طريق موسيقي.
4- به عواطف فرزندخود احترام بگذاريد . اطمينان دهيد که احساسات آن ها طبيعي است..
5- در صورت امكان فرزند خود را با بچه‌هايي که تجربه مشترکي دارند آشنا سازيد تا بفهمد که تنها نيست.
6- معلمان و ساير مددکاران از وضعيت طلاق مطلع سازيد تا آن ها نيز به کمک او بشتابند.
7- اما هيچ گاه به کودک خود از پدرش بد نگوييد يا حتي از لغات و الفاظ بد براي صحبت کردن درباره پدرش، استفاده نکنيد، چون بچه ها پدران خود را هر طور که باشند دوست دارند.
نكته پاياني اين كه: زمان براي احياي مجدد فرزندان امري ضروري است. شواهد نشان داده است که پس از گذر زمان مناسب و تزريق حمايت‌ها و هدايت‌هاي صحيح، بسياري از کودکان دوباره به حيات طبيعي خود برمي‌گردند. اما اگر اضطراب و تشويش کودکان به ‌شکل فزاينده‌اي تداوم يافت، آن گاه بايد از مشاورين متخصص در اين رابطه کمک جست.
ضمنا توصيه مي كنيم هميشه با يك روانشناس يا مشاور در تماس باشيد . از ايشان در جهت تربيت صحيح فرزند تان راهنمايي بخواهيد. براي اين كار مي توانيد با شماره" 09640" اين مركز بدون هزينه تماس گرفته و با مشاورين اين مركز مشكل خود را حل كنيد.
موفق باشيد.

با سلام و عرض خسته نباشید ، وقتی انسان در زمینه ازدواج موقعیت های خوبی به سراغش میآید ولی هیج وقت در این امر کارش جوردر نمیاد باید چکار کند به نظر شما این یک جور نا امیدی نیست منم نمیدادنم چه تصمیمی بگیرم

با سلام و تشکر از اعتماد به ما و ارتباط تان با اين مرکز و عرض پوزش از ديركرد در ارسال پاسخ.
خواهر گرامي! با توجه به عواملي كه سن ازدواج را افزايش داده و موانعي كه بر سر راه ازدواج وجود دارد، اين مشکل بسيار فراگير شده و اختصاص به شما ندارد. چرا که همه ما پيرامون خود شاهد دخترهاي بسيار شايسته‌اي هستيم که به هر دليلي حتى يک خواستگار هم نداشته‌اند. انسان‌ها به دلايل خاص و بعضاً نامعلوم، در طول زندگي خود دچار تحوّلاتي مي‌شوند كه در عالم خلقت امري طبيعي و متداول به نظر مي‌رسد. بعضي داراي همسر خوب و زندگي مُرفَّه مي‌شوند . بعضي كاملاً برعكس. بعضي بسيار دير ازدواج مي‌كنند . بعضي ديگر زود. همه اين موارد داراي علل و عوامل خاص خود است . اگر بتوانيم علت حوادث و پيش آمد‌ها را شناسايي كنيم و آن ها را به خوبي در زندگي به كار گيريم، زندگي خوبي خواهيم داشت .
پس لازم است به نکات زير توجه کنيد .
1- بايد به خود تلقين کنيد که هنوز فرصت براي ازدواج موفق را خواهم داشت. اين نکته را به هيچ‌ عنوان خود فريبي قلمداد نکنيد . به يادآوري هر روزه اين نکته ملتزم باشيد. باور کنيد که « كلبه احزان شود روزي گلستان، غم مخور».
2- هميشه زود ازدواج کردن به معني زودتر به خوشبختي رسيدن نيست ، اگر در زندگي بسياري از كساني كه زود ازدواج كردند - به خصوص در مواردي كه آشنايي‏ها از طريق‏هاي غير مشروع انجام گرفته - دقت و تأمل كافي صورت گيرد، آشكار مي‏گردد زود ازدواج كردن هميشه به صلاح دختر و زندگي‏اش نبوده ، بلکه گاهي زود ازدواج کردن شرّي است كه گريبانگير فرد مي گردد ، مدت‏ها زندگي مشترك دختر و خانواده‏هاي دو طرف را تلخ مي سازد.
پس زود به خانه بخت رفتن هميشه به معناي خوشبختي نيست. اگر به حفظ پاكي و عفت خود استمرار بخشيد و در امتحان الهي موفق و سرافراز شويد، خداوند از طريقي كه هيچ كسي نمي‏داند، فرد صالح و شايسته و لايقي را ان شاء الله به سراغ شما مي‏فرستد.
3- خانه بخت را منحصر در ازدواج ندانيد . همه تخم مرغ هاي خوشبختي را در سبد ازدواج نچينيد . همه برگه هاي زندگي را در موضوع ازدواج خرج نکنيد .چه بسا زنان بسيار تأثيرگذاري در جامعه بوده اند که در پرتو تحصيل ، کار و اشتغال مولد،و ...به خانه خوشبختي و بخت واقعي خود راه يافته اند.بنابراين، تمرکز ذهني خود را تا زمان مقتضي، و تا زمانى كه كسى به خواستگارى شما نيامده، از مسئله ازدواج به امور مثبت ديگر ببريد. به هيچ عنوان اجازه ندهيد ازدواج تمام فضاي ذهني شما را اشغال کند.
4- در ناکامي‌ها به جاي بغرنج سازي به ساده‌سازي و عادي سازي بپردازيد، چرا که ناکامي‌ها آن قدر هم فکر مي‌کنيم ، ناکامي نيستند. بر عکس کامروايي‌هاي ما هم آن قدر هم کامروايي محسوب نمي‌گردد، نمونه‌اش آن دسته از دختران ازدواج کرده‌اي هستند که با هزار اميد و آزرو راهي خانه بخت مي شوند، ولي ديري نمي پايد که چيزي جز طلاق قانوني يا عاطفي و عملي نصيب آنان نمي‌گردد . آرزو مي كنند كه اي كاش تن به ازدواج نمي دادند.
5 - دعا براى فراهم شدن زمينه ازدواج با همسري شايسته از کارهاي خوب ، مستحب و مورد ترغيب است .
امّا اجابت دعا هميشه آن نيست که خواسته انسان به همان گونه و در همان زماني که توقع دارد، برآورده شود . گاهي انسان‌خواسته‌هايي دارد که برآورده شدني نيست، يا اگر مستجاب شود، به ضرر او يا ديگران است، و او نمي‌داند، يا اجابت دعا به مقدمات و شرايطي نياز دارد که فراهم نيست، يا زمان آن هنوز فرا نرسيده و ده‌ها دليل و احتمال ديگر. بنا براين به نکات زير توجه کنيد
1- چه بسا اتفاق مي افتد که انسان برآورده شدن حاجتي و رسيدن به هدف و مقصدي را ايده آل و به نفع خويش مي­پندارد .او چنان به پندار خود ، به خير و مصلحت بودن خواسته و دعايش يقين دارد که آن را همانند دو، دو تا چهارتا واضح مي داند، حال آن که واقعيت امر غير از پندار ماست. عکس آن نيز صادق است، يعني چه بسا امري را زشت و به ضرر خود مي پنداريم، ولي از آثار و عواقب آن بي اطلاعيم . نمي­دانيم آن چه رُخ داده، از الطاف خفيِّه و پنهان پروردگار است. قرآن کريم در اين خصوص مي فرمايد
« چه بسا مي شود که از امري اکراه داشته باشيد و انجام آن را نا گوار و به ضرر خود بپنداريد، در حالي که خير و صلاح شما در آن است، يا چيزي را دوست داشته باشيد( و انجام و اجابت آن را از خدا بخواهيد) و حال آن که بدبختي و شر شما در آن نهفته است. خدا (عواقب و نتايج کارها را )مي داند و شما نمي دانيد.»(1)
پس اي عزيز گرامي ! از خداي مهربان و عالم به همه چيز و آگاه از ظاهر و باطن ، و پيدا و پنهان انسان، بخواه که ان شاء الله همسري شايسته و لايق و با کمال نصيب شما شود . کسي را که او مي پسندد، همسرتان گرداند.
2- گاهي ميزان ايمان و باور ،صداقت ، «اعتماد » و «حُسن ظن» انسان به خدا از طريق تأخير استجابت و يا عدم استجابت دعا ها مورد آزمايش قرار مي گيرد، يعني تأخير در استجابت دعا براي اين هدف است که فرد«حقيقت ايمان » و جوهر وجودي خود و ميزان «حُسن ظن» خود به خدا را آشکار نمايد ، و ميزان دلبستگي و علاقه و ايمانش به حقانيت خدا را نشان دهد. آيا تا آن جا با خداست و او را قبول دارد که خدا تابع او باشد و دعا ها و خواسته هايش را اجابت کند ؟ امام صادق (ع) مي فرمايد
« اصل و اساس حُسن ظن به خدا، ريشه در «حُسن ايمان» و «سلامت دل» دارد . علامت و نشانه اش اين است هر چيزي را که مي بيند(و هر راحتي و گرفتاري به او مي رسد) با چشم بصيرت و پاک، و نگاهي ارزشمند به آن نگرد.»(2)
چه بسا يكي از مهم ترين آزمايش هاي خداوند براي بندگان خوبي چون شما تاخير در اجابت ها و سنجش ميزان صبر و حسن ظن شما به خدا باشد.
اگر به اوصاف الهي توجه كنيم و به صفات پروردگار ايمان بياوريم و بدانيم خداوند رئوف و رحيم است، در مي‌يابيم كه اگر خواسته‌هاي انسان بر آورده نمي‌شود، دليلش بخل نيست. خداوند با توجه به كمال و سعادت و مصلحت انسان خواسته‌هاي او را اجابت مي‌كند. در دعاي افتتاح مي‌خوانيم
« خدايا! اگر حاجتم را دير برآوردي، از سر ناداني بر تو عتاب و اشکال كردم (که چرا حاجتم را بر آورده نکردي يا دير اجابت کردي)، در صورتي كه تأخير در اجابت حاجتم (يا عدم اجابت دعا ) برايم بهتر بوده است، زيرا تو به فرجام امور آگاهي».
البته شيطان در يكي از مواردي كه وسوسه مي‌كند، تأخير اجابت دعا است. از اين راه انسان را مأيوس مي‌كند تا او به خدا بدبين شود. ائمه اطهار(ع) به اين نكته توجه داشته و همگان را از افتادن به دام بدبيني و سوء ظن به خدا برحذر داشته‌اند.
اميرمؤمنان(ع) مي‌فرمايد «دير اجابت نمودن خدا، ‌تو را نااميد نكند كه بخشش، ‌بسته به مقدار درخواست است. چه بسا در اجابت دعاي تو تأخير رخ دهد تا درخواست تو طولاني‌تر گردد و بخشش خدا كامل‌تر شود. چه بسا چيزي را از خدا خواسته‌اي آن را به تو نداده ،ولي بهتر از آن را در دنيا يا آخرت به تو داده است و يا بهتر آن بوده كه آن را از تو باز دارد. چه بسا چيزي را طلب نمودي كه اگر به تو مي‌داد، ‌تباهي دين و دنياي خود را در آن مي‌ديدي». (3).
3- هيچ دعايي بي اثر نيست. هر دعايي در دنيا و آخرت تأثير مناسب خود را دارد. اما گونه‌هاي استجابت آن مختلف است.
امام سجاد(ع) مي‌فرمايد «دعاي مؤمن يكي از سه فايده را دارد :
براي او ذخيره مي‌گردد، يا در دنيا برآورده مي‌شود، يا بلايي را كه مي‌خواست به او برسد، ‌از وي مي‌گرداند». (4)
عدم اجابت ظاهري داراي آثار و بركات بسياري براي او خواهد بود. اگر کسي بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنيا، چه پاداشي براي او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز از آن ناراضي نمي‌شود. امام صادق(ع) مي‌فرمايد :
«روز قيامت خداوند مي‌فرمايد: اي بنده من!‌مرا خواندي و اجابتت را به تأخير انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنين و چنان است. پس مؤمن آرزو مي‌کند که کاش هيچ دعايي از او در دنيا اجابت نمي‌شد، اين براي ثواب و پاداش نيکي است که مي‌بيند». (5)
تلاوت قرآن و دعا هاي زير را در برنامه خود قرار دهيد.
1- از پيامبر روايت شده که در خواندن سوره يس ده خاصيت است، از جمله رسيدن به همسر مناسب .(6)پس اين سوره را هر روز صبح بعد از نماز بخوانيد و از خدا حاجت خود را بخواهيد .
2- اين دعا مکرر خوانده شود :حسبي الله و کفي،و سمع الله لمن دعا ،ليس وراء الله منتهي0
3- اللهمّ انّک لا يکفي منک احد و انت تکفي من کل احد من خلقک فاکفني شرّ الجنّ و الانس0
4-خواندن و نوشتن آيات 75 تا82 سوره يونس
5- يكي از چيزهايي كه براي رسيدن به حاجت وارد شده‌، خواندن نماز جعفر طيار است كه در كتاب مفاتيح الجنان آمده است.
6- بعد از نماز صبح .ده مرتبه اين دعا را بخوانيد و هر روز تکرار کنيد تا خداوند گشايش عنايت فرمايد:« لا حول و لا قوّة الا بالله. توکّلت علي الحيِ الّذي لا يموت و الحمد لله الّذي لم يتّخذ ولداً و لم يکن له شريک في الملک و لم يکن له وليِ من الذّلّ و کبّره تکبيراً ».
7- نزديک ظهر روز جمعه ، دو رکعت نماز بخوانيد ، در رکعت اوّل بعد از حمد و توحيد ، سه آيه اوّل سوره فتح(يعني تا نصراً عزيزاً)را بخوان .در رکعت دوم بعداز حمد و توحيد سوره الم نشرح را بخوان ،بعداز سلام نماز تسبيح حضرت فاطمه سلام الله عليها را بگو و حاجت خود را از خدا بخواهد 0
8- هر روز به ويژه بعد از طلوع آفتاب زيارت عاشورا بخوانيد.
پي­ نوشت­ها:
1. بقره(2)آيه 216.
2.مستدرک الوسايل، ج2، ص110.
3.نهج البلاغه، نامه 31.
4.تحف العقول، ص 202.
5.اصول كافي، ج 4، ص 247 .
6. سفينه البحار ،ج2، ص 418.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام حاج آقا من دختری هستم 19 ساله که یکسال پیش با پسری آشنا شدم به مدت دوهفته که بعد به وسیله دوستم چیزایی شنیدم از اون پسر که باعث جدایی ما شد و فهمیدم که اون پسر با دوست من دوست شده و در واقع خیانت حالا هنوزم که یکسال گذشته من نتونستم فراموشش کنم و هنوز با وجود اون خیانت دوستش دارم و بهش فکر می کنم به نظر شما من چطور می تونم فراموشش کنم؟ من خیلی شب ها به خاطر این خیانت گریه کردم واز این ناراحتم که چرا خیلی راحت کنار کشیدم و نه به اون پسر و نه به دوستم چیزی نگفتم از این که من از رابطه آن دو اطلاع دارم. از بس بهش فکر کردم دارم دیوونه میشم لطفا کمکم کنید در ضمن من به خودم اجازه ندادم که بعد از اون ماجرا حتی یه تک زنگ به او بزنم. و خیلی دلم می خواست زنگ بزنم ولی غرورم اجازه نداد و گفتم اگه دوستم داشت بهم زنگ می زد و او هم زنگ نزد. فقط بهم بگید الان درسته بعد یکسال و با وجود خیانتی که کرده بهش زنگ بزنم؟ و اگه نه چطوری باید فراموشش کنم ؟ در ضمن من دختر متدینی هستم و تاحالا با کس دیگه ای دوست نبودم. لطفا راهنماییم کنید با تشکر

پرسش: رابطه دختر و پسر شرح : دختري هستم 19 ساله که يک سال پيش با پسري آشنا شدم. به مدت دوهفته که بعد به وسيله دوستم چيزايي شنيدم از اون پسر که باعث جدايي ما شد و فهميدم که اون پسر با دوست من دوست شده و در واقع خيانت .حالا هنوزم که يک سال گذشته من نتونستم فراموشش کنم و هنوز با وجود اون خيانت دوستش دارم و بهش فکر مي کنم . چطور مي تونم فراموشش کنم؟ خيلي شب ها به خاطر اين خيانت گريه کردم و از اين ناراحتم که چرا خيلي راحت کنار کشيدم و نه به اون پسر و نه به دوستم چيزي نگفتم از اين که من از رابطه آن دو اطلاع دارم. از بس بهش فکر کردم دارم ديوونه مي شم .لطفا کمکم کنيد .در ضمن من به خودم اجازه ندادم که بعد از اون ماجرا حتي يه تک زنگ به او بزنم. و خيلي دلم مي خواست زنگ بزنم ولي غرورم اجازه نداد و گفتم اگه دوستم داشت بهم زنگ مي زد و او هم زنگ نزد. فقط بهم بگيد الان درسته بعد يک سال و با وجود خيانتي که کرده بهش زنگ بزنم؟ اگه نه چطوري بايد فراموشش کنم ؟ دختر متديني هستم و تاحالا با کس ديگه اي دوست نبودم. لطفا راهنماييم کنيد .

پاسخ: با سلام وتشکر از اعتماد شما نسبت به مرکز.
خيلي تعجب برانگيز است که چطور از کلمه خيانت استفاده مي کنيد. چه تعهد ديني و عرفي و اخلاقي با هم بسته ايد كه گسست آن را خيانت تلقي مي كنيد؟ تعهد اخلاقي و ديني و عرفي و اجتماعي دو غير همجنس تنها در سايه ازدواج و قبول مسئوليت هر يك از آن دو نسبت به هم و خانواده معنا مي يابد . برون رفت از اين تعهد خيانت نام دارد، اما براي شما چنين تعهدي نبوده است. تعهد دوستي با اين روشي كه بيان كرديد، از نظر ديني كه هيچ مبنا ندارد، بلكه غير مشروع است، چون هيچ عقد دائم يا موقتي خوانده نشد. از نظر اجتماعي نيز قابل پذيرش نيست. اصولاً يكي از مشكلات چنين روابط و دوستي هايي عدم وجود تعهد در آن است.
مشكل اصلي شما اين است كاري كه از اساس داراي اشكال بوده، در نگاه شما مثبت تلقي مي شد و حال گسست آن را خيانت مي ناميد، در حالي اين نگاه و روش از اساس نادرست است.
در واقع مشكل اساسي افرادي چون شما در درون است تا بيرون. دختري به جهت وجود خلأهاي رواني و دروني و عاطفي و مانند آن، دل در گرو دوستي و رابطه با پسري مي بندد كه هيچ تعهدي بر آن قرار نداشته ، از نظر ديني و شرعي نيز مورد اشكال است. تأكيد ما به جهت ديني به خاطر تديني است كه بيان كرديد. از متدين بودن خود سخن گفتيد، اما باورش براي مان سخت است كه شايد حتي يك بار از نظر شرعي و ديني در مورد اصل اين ارتباط كنكاش كرده يا حتي سوالي از متخصص آگاه كرده باشيد.
اما در مورد عشق اجازه مي‌خواهم ابتدا نيم نگاهي به فرق بين دو مفهوم کليدي وابستگي و دلبستگي نماييم.
فرض کنيد به ميوه‌اي مانند آناناس علاقمند هستيد و به آن «دل بسته‌ايد» .حال اگر روزها، ماه‌ها و سال‌ها به هر دليلي از خوردن آن محروم بمانيد، آيا در زندگي عادي و روزمره شما اختلالي ايجاد خواهد شد ؟آيا عملکرد روزانه شما رو به کاستي مي‌گذارد؟ مسلّماً نه. سال‌ها از موضوع «دل‌بستگي» خود محروم مي‌مانيد ، ولي همه امور زندگي شما بر وفق مراد است.
اين نوع علاقه و تعلق را «دلبستگي» مي‌گويند ،حال اگر به جاي دلبستگي به آناناس به آن «وابسته» بوديد ،يک روز بدون آناناس نمي‌توانستيد سر کنيد. آدم وابسته به آناناس مثل فرد معتادي است که هر از گاهي براي به حد طبيعي رساندن سطح عملکرد خود نيازمند مصرف مواد است، پس وابستگي رواني نوعي اعتياد است. وابستگي رواني به چيزي يا کسي باعث کاهش عملکرد در فرد مي‌گردد و به نوعي فرد را از زندگي روزانه ‌و عادي خود خارج مي‌سازد .فرد وابسته رواني مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگي (مثل مواد مخدر يا محبت معشوق) خوش است ،در حالي که اين وابستگي عقلاً و منطقاً امري به شدت نکوهيده‌اي است.
در اسلام به شدت از وابستگي به غير خدا پرهيز داده شده است . وابستگي رواني يا به تعبيري عشق را اين گونه تصوير کرده است که وقتي بنده‌اي از خدا فاصله مي‌گيرد، خداوند عشق غير خود را در اين فاصله قرار مي‌دهد.
اولياي خدا و ائمه معصومين به همسران و فرزندان خود دلبسته بودند، ولي سر سوزني به غير خدا وابسته نبودند.
آن چه که در زندگي هر مؤمن در درجه اول اولويت قرار مي‌گيرد، استقلال رواني ـ عاطفي است . استقلال رواني-عاطفي سر منشأ بسياري از تحولات مثبت است. استقلال رواني ـ عاطفي در همه حوزه‌هاي عاطفي از قبيل پدر و مادر ،شوهر و فرزند و دوستان بايد جاري باشد. وابستگي به هر کسي چيزي جز فرسودگي رواني، اشتغالات ذهني بي‌مورد، کاهش عملکرد، افول معنوي، افت تحصيلي و شغلي، فرصت‌سوزي‌هاي مکرر و... ندارد.
دختر و پسري که به عشق افراطي مي گرايند ( و به کاهش شديد عملکرد دچار مي شوند)به نوعي از چند اختلال عمده روان‌شناسي يعني اضطراب وسواس و افسردگي بي‌بهره نيستند، به عنوان مثال با نگاهي به درونيات خود متوجه خواهيد شد که از اضطراب نسبتاً بالايي رنج مي‌بريد . اضطراب حتى به قبل عاشق شدن تان بر مي‌گردد . در گذشته نيز براي کاهش اضطراب خود به افراد پيراموني خود پناه مي‌برديد. پناه‌جويي به نوعي در شما نهادينه شده و به آن شرطي شده‌ايد، پس با هر اضطرابي ناخودآگاه به دنبال فرد آرامش‌گري مي‌گرديد که اين فرد معمولاً معشوق است .پس در مکانيزم عشق اضطراب بالا نقش به‌سزايي دارد و در درمان آن نيز کاهش اضطراب نقش کليدي دارد.
از سوي ديگر عشق به نوعي به نابودي عزت نفس فرد بازگشت مي‌کند. کسي که عزيز است ، هيچ‌گاه خود را در مقابل فردي از همجنس يا غير همجنس خود حقير و کوچک نمي‌کند.
به عبارت ديگر اصل علاقمندي، نه يک اصل ماورايي و رمانتيک، بلکه ناشي از يک اصل بسيار ساده روان‌شناختي است. اين اصل ساده ، اصل مجاورت است. خواه ناخواه وقتي دو نفر براي مدتي در مجاورت يکديگر قرار مي‌گيرند، به تناسب و توافق ويژگي‌هاي شخصيتي طرفين و همچنين شرايط فيزيولوژيک آن دو ، به هم علاقمند مي گردند. صرف علاقمند شدن نشانگر وقوع هيچ حادثه و رويداد خاصي نيست . به هيچ عنوان نمي توان بر روي آن حساب باز کرد. به عبارتي روانشناسانه تر ‌ماهيت عشق بسيار پيچيده است . اگر باعث کاهش عملکرد قابل توجهي در فرد گردد ، رنگ و بوي اختلال نيز به خود مي‌گيرد. در برخي علاقه‌هاي افراطي که فرد را براي مدت طولاني از روند زندگي روزمره‌اش جدا مي‌گردد، رگه‌هايي از افسردگي، اضطراب بالا و همچنين رفتار و افکار وسواسي و... مشاهده مي‌شود.
چون فرد معناي خاصي در زندگي‌اش احساس نمي‌کند و به نوعي دلمردگي دچار گشته است، به معناي جديدي در زندگي‌اش به نام معشوق روي مي‌آورد و يا براي رهايي از اضطراب بالا به دنبال پناهگاهي (که در اکثر موارد در جنس مخالف جستجو مي‌کند) مي‌گردد يا مانند يک فرد وسواسي براي کاهش اضطراب خود مجبور است زود به زود به ديدار معشوقي که به صورت کاذب و موقتي اضطرابش را پايين مي‌آورد بشتابد، پس در حقيقت اين گونه عشق‌ها از حالت سلامت که حاصل معرفت است ،جدا گشته و به صورت مرضي (افسردگي، اضطراب، وسواس و...) درمي‌آيد . انگيزه‌هاي ناهشيار جنسي سهم به سزايي در تداوم اين گونه علايق دارد.
اسلام معتقد است هر دختر پاکي مثل شما بايد با حفظ نگاه خود از نامحرم(چه مؤمن و چه غير مؤمن) و کنترل احساسات و هيجانات عاطفي و... ، ابتلا به وابستگي شديد عاطفي و رواني را از ابتداي کار جلوگيري نمايد . اگر فردي به هر دليلي اين اصل عقلي و شرعي را جامه عمل نپوشاند، تبعاتش چيزي جز علاقه يک طرفه، وابستگي افسرده‌وار، کاهش عملکرد، اضطراب و تشويش ذهني، احساس حقارت و تضعيف عزت نفس، ازدواج بي‌اساس و چه بسا دوري از خدا نخواهد بود، پس شايد عقلاني‌تر اين باشد که به جاي پيشروي در راهي که 99/0 چيزي جز ناکامي، کاهش عزت نفس و از دست دادن برگه‌هاي برنده (که لازمة هر ازدواج موفقي است) نيست، به بازسازي شخصيتي بپردازيم . با ساماندهي جانانه نظام عاطفي و شناختي خود در راهي گام نهيم که ازدواج عزتمندانه، مقتدرانه و به دور از هر گونه دلسوزي و ترحم از طرف مقابل و... در پي داشته باشد. از سويي ديگر تجربه نشان داده ظاهر بسياري افراد با باطن شان بسيار متفاوت است.
حال با اين اوصاف واقعاً اين قدر ارزش دارد كه پسري كه روزي با شما بود و روزي با دوست شما و روز ديگر با فرد ديگر، ارزش عشق و علاقه يا حتي فكر كردن داشته باشد تا چه رسد به اينكه بخواهيد شب بنشينيد و گريه كنيد. آيا اين قدر ارزش دارد كه براي تان بتي شود كه چنين خود را در مقاب او يا عشق او چنين كوچك كنيد؟
اين پسر همانند همه انسان هاي ديگر نقاط ضعف و قوتي دارد كه حتي اگر فقط با شما دوست بود ، چندان ارزشي نداشت كه وابسته شويد، چه رسد كه اكنون شما را رها كرده كرده و به ديگري دلبسته است. خود را فريب ندهيد، حتي اگر تلفن هم بزند و بخواهد ارتباط برقرار كند، از قدم نهادن دوباره به اين راه پر خطر و‌ آسيب خود را نجات دهيد، از دوام دلبستگي و عشق به هر چيزي كه شايسته عشق پاك و خالص شما نيست.
خدا را شكرگذار باشيد كه اين حادثه، فرصتي براي انديشيدن در درون خود براي تان فراهم‌ آورد. فرصتي براي ارزش گذاري براي خود و درك ارزش و اهميت و جايگاه خود. فرصت ‌آن كه چگونه به دام عشقي چنين متزلزل گرفتار شديد. فرصت اينكه چگونه از ارزشمندي دروني، به ارزش گذاري بيروني خود رسيديد.
به جاي گريه افسرده وار و افكار پريشان و اضطراب به هويت شخصيتي و ارزشمندانه خود نگاه كنيد .لازم است به فراموشي عشق و وابستگي مرضي خود اقدام كنيد، البته در مورد فراموش كردن رابطه هاي احساسي و عاشقانه هم توجه داشته باشيد كه اين مسايل مانند شماره تلفن و برخي اطلاعات غير ضروري ديگر نيستند كه در آينده با تغيير منزل و مانند آن از بين بروند. اين دسته از اطلاعات شامل محتواهاي احساسي و ماندگارتر هستند. بنابراين به اين مسأله بستگي دارند كه ديدگاه ابتدايي شما نسبت به آن ها چه چيزي باشد. كسي كه معتقد است نمي‌تواند آن را فراموش كند، يعني كه نمي‌خواهد آن ماده اطلاعات را كنار بگذارد و علاقمند است همچنان آن را حفظ كند. حال اگر همين فرد واقعاً معتتقد گردد كه مي‌تواند آن را به كمك روانشناس يا مشاور كنار بگذارد ، احتمال كنار آمدن با اين تعارض به زودي صورت خواهد گرفت. به اين نكته توجه كنيد كه نرسيدن به يك عشق خود بدتر از از دست والدين نيست كه هزاران بار اتفاق افتاده است و افراد با آن كنار آمده‌اند . همين طور چگونه وقتي افراد معشوق يا معشوقة خود را از دست مي دهند، معمولاً با سادگي يا كمي دشواري خود را مجبور به ترك مي‌بينند و از آن عبور مي كنند و به فرد ديگري دل مي‌بندند . البته در كم ترين موارد(صرفاً موارد مرضي) فرد نمي‌تواند عبور كند؛ به هر حال همه چيز در انديشه خودتان است كه بخواهيد يا نخواهيد؛ راه سومي وجود ندارد. بله؛ اگر خواستيد ممكن است به تنهايي نتوانيد كه در اين صورت از روانشناس كمك بگيريد.
زمانه و تجربه به ما بارها و بارها نشان داده است که اغلب مجبور به پذيرش واقعيات هستيم و با آن کنار مي آييم. چون در بيساري موارد آنچه مي خواهيم نمي شود و آنچه نمي خواهيم مي شود. ضمن آنکه گاهي چيزهايي که مي خواهيم ،بر خلاف مصالح ما است.
به هر حال يك دختر يا پسر لازم است فرا بگيرد كه دنيا محل به دست آوردن و از دست دادن است؛ يعني همان طور كه ياد مي گيريم كه چيزهايي را به دست آوريم ،بايد ظرفيت تحمل از دست دادن برخي چيزها را هم به دست آوريم. درست است كه چيزهاي زيادي داريم؛ اما همة آن ها همواره در معرض تهديد هستند . ممكن است هر آن هر يك از آن ها را از دست بدهيم. چه كسي به ما تضمين داده است كه تمام اين امكانات براي هميشه يا تا اخر عمر با ما همراه باشد؟ به همين دليل هم خداوند ظرفيت سازش با موقعيت هاي شكست و ناخوشايند را در انسان قرار داده است و فرد اندكي بعد با موقعيت سازگار مي‌شود.
والسلام خدانگهدار!

با سلام دختری 28 ساله هستم .فوق دیپلم . بنده هرچه خواستگار دارم تا حدی پیش میرود اما بعد از مدتی بدون دلیل به هم می خورد . مثلا موردآخر ی که پیش آمده بود ایشان به قول خودشان 7 سال در مورد من تحقیق کرده بودند که اثبات هم شد و واقعا 7 سال به دنبال من بودند و کاملا از رفتار من و خانواده من و همه جزییات خانواده و پدر و مادر من خبر دار بود ند و واقعا به تمام معنا عاشق بنده . اما بعد از اینکه ایشان خونه آومدند و خواستگاری کردند پدر ایشان مخالفت کردند بدون هیچ دلیل خاصی . از ابتدا ایشان اصرار می کردند اما یکدفعه ای نظرشان عوض شد مانده ام 7 سال چگونه نظرشان عوض نشده بود حالا چگونه 2 روزه نظرشان عوض شده بود ؟ دیگران به من می گویند احتمالا بخت را بسته باشند واقعا صحت دارد یا نه ؟ چون من به تمام اعتقادت هم ایمان دارم و دوست ندارم ذهنم رابا این موضوعات مشغول کنم . با تشکر و سپاس

با سلام و تشکر از اعتماد شما نسبت به مرکز.
اعتقاد به بخت بسته شده و مانند آن صحت ندارد . نبايد ذهن خودتان را درگير اين مسايل نماييد. يکي از مسايلي که همواره براي انسان ها به صورت رمز باقي مانده است و او را به اشتباه مي‌اندازد، مسألة باور به بسته شده بخت و اموري است که انسان هيچ گونه شناختي نمي تواند درباره آن داشته باشد. در بيش تر موارد افرادي به اين مسايل روي مي‌ آورند که اعتقاد به نفس بالايي نداشته ،در انديشة خارج بودن اختيار خودشان از اراده و کنترل خويش هستند. نبايد با مرور آنچه آن ها مدعي هستند که 7 سال است به دنبال شما بوده اند ،حال خودتان را خراب کنيد. اين جمله کم تر با واقعيت منطبق است. ممکن است 7 سال به چند گزينه ديگر مانند شما هم فکر مي کرده اند .طبيعي است که به هر يک از آن ها که مراجعه کنند ،همين را بگويند، اما مطمئناً با همه آن ها و شايد حتي با يكي از آن ها ازدواج نكنند.
حال اگر اين مسأله صحت هم داشته باشد، چه تأثيري در من بايد داشته باشد؟ چرا بايد حال من به عنوان يک دختر مستقل خراب شود؟ آدم ها داراي سليقه هاي گوناگون و متنوعي هستند . بعيد نيست که يک ويژگي ما براي يک فرد مطلوب نباشد و اين به معناي نامطلوب بودن آن ويژگي نيست. به اين مسأله بيش تر فکر کنيد. اما در برخي موارد حتي نامطلوب بودن هم در کار نيست بلکه نوعي ناهمخواني را مشاهده مي کنند و منصرف مي شوند. بنابراين نبايد نگران بود.
انسان ها عموماً علاقمند هستند تفسيرهايي ساده از رويدادها ارايه دهند و بر اساس آن به اقدام بپردازند. اين در حالي است که گاهي مسايل پيچيده‌تر از آن هستند که اين تفاسير القا مي کنند. از سوي ديگر ما بيش تر علاقمنديم تا مشکلات را خارج از خود جستجو کنيم و در اين صورت مطمئن گرديم که راهي براي حلّ مشکل مذکور وجود ندارد. اين امر هنگامي که در خصوص يک مسأله به درماندگي رسيده ايم ،بيش تر نمود مي‌يابد. مثلاً ممکن است در خصوص عدم ازدواج خودتان به تفسيرهايي مانند بخت بسته شده روي آوريد؛ در حالي که شرايط اجتماعي ما در امروز کاملاً روشن است و سخت گيري جوانان يکي از موارد مهم است.
بنابراين، تفسير ساده و فرافکني موضوعات به عوامل خارجي راهي براي رها ساختن مسئوليت خويشتن است. در اين موارد افراد با يک خطاي شناختي روبرو هستند، اما ساده نگري باعث مي شود كه آن ها به دنبال راه هاي صحيح تر و درست تر حل مشكل بر نيايند يا خواسته ها و تمايلاتي كه ممكن است مانع شوند، اما مطلوب نظر هستند، به كنار نروند.
تنها کافي است به اين نکته بيانديشيم که آيا موفقيت افراد و پيشرفت‌هاي موجود در دنيا مرهون توسل يافتن به سحر و جادو بوده ،آيا سحر و جادوها توانسته است جلوي پيشرفت افراد تلاشگر را بگيرد و در کارهاي آن ها خللي ايجاد نمايد؟ جالب‌تر آن که تمام افرادي که روي اين مسايل تمرکز يافته‌اند ،با مشکلات و مسايل بي‌پايان روبرو بوده‌اند . با انواع اختلالات رواني روبرو هستند. ازدواج نکردن شما نيز دلايل خاصي دارد . در همين دنياي مادي و علل و عوامل منطقي بايد در جستجوي آن باشيد و نه در جايي که هيچ شناختي در باره آن نداريم.
نکتة ديگر مربوط به پيش‌بيني منفي افراد دربارة خودشان و مسايل مرتبط با خودشان است. وقتي افراد به اين قبيل پيش بيني ها متوسل مي شوند با حال بد روبرو مي شوند .نمي توانند با جهان خارج ارتباطي مثبت و سازدهنده داشته باشند .اين مسأله باعث مي شود تا ديگران کم تر به آن ها روي آورند.
جالب آن که اين قبيل پيش‌بيني ها اغلب همان گونه که افراد به تعبير آن ها پرداخته بوده‌اند رخ مي‌دهند. علت آن هم مربوط به پديده‌اي است که تحت عنوان "پيشگويي خودکامروا بخش" نام دارد. بر اساس اين پديده افراد چنان رفتار خودشان را با تعلل، سستي و ناکارآمدي انجام مي‌دهند که که دقيقاً به همان نقطه و وضعيت پيش‌بيني شده مي‌رسند. به هر حال اميدوار باشيد و با اعتماد گام هاي مثبتي را در اين زمينه به عمل آوريد و اقدام نماييد.

به توصيه هاي زير در اين موضوع نيز توجه كنيد:

1- در حد امکان از هر گونه تلقين و بزرگ نمايي نياز به شوهر و تأهل در خود بکاهيد. تلقين هاي کارآمد ديگر را جايگزين آن نماييد. اشتغالات ذهني شما در اطفاي اين نياز، به اشتغالات فكري و عملي بي مورد و گاهي آسيب زا مي‌انجامد.
2ـ تمرکز خود را تا زمان مقتضي، از ازدواج به امور مثبت ديگر ببريد. به هيچ عنوان اجازه ندهيد ازدواج تمام فضاي ذهني شما را اشغال کند.
3ـ هيچ گاه از رحمت بيکران الهي نااميد نباشيد. همواره خواهان امور دنيايي و عقبايي با قيد مصلحت و حکمت از خداوند حکيم باشيد، نه استجابت دعا و برآورده شدن حاجات به هر قيمتي. پس از بي قراري و عجز ولا به افسرده ساز (حتي به صورت دعا) به شدت بپرهيزيد. تأخير در برخي امور به ظاهر مثبت و ضروري از بي‌توجهي خداوند به امور بندگانش نشأت نمي‌گيرد.
4-تفريحات و معاشرت هاي سالم خود را افزايش دهيد.
5ـ همواره به خود گوشزد نماييد که سن من براي ازدواج به هيچ عنوان دير نشده، حداقل تا 35 سالگي فرصت براي ازدواج موفق را خواهم داشت. اين نکته را به هيچ‌عنوان خود فريبي قلمداد نکنيد . به يادآوري هر روزه اين نکته ملتزم باشيد.
6ـ خانه بخت را منحصر در ازدواج ندانيد . همه برگه هاي زندگي را در موضوع ازدواج خرج نکنيد. چه بسا زنان بسيار تأثير گذاري در جامعه بوده اند که در پرتو تحصيل و اشتغال مولد، نه صرفاً ازدواج به خانه بخت واقعي خود راه يافته اند.
7ـ با يک پايش رواني هفتگي ببيند چه عواملي باعث تشديد تفکرات مزاحم شما مي‌گردد. پس از شناسايي اين عوامل مثل وضعيت نابسامان خانوادگي، ديدار دوستان متأهل، اضطراب بالا و... به تعديل آن بپردازيد.
8-براي رهايي از افکار پريشان و بغرنج ساز به مطالعه کتاب هاي تاريخي و زندگي نامه و شرح حال بزرگان بپردازيد. ببينيد که دنيا با همه عرض و طولش کوچک تر از آن است که بخواهيم با کوچک ترين ناکامي افسرده گرديم و با بزرگ ترين کاميابي ها خشنود.
9- نقش واسطه ها در معرفي دختران خوب و شايسته و دم بخت را کم نگيريد.
10- در جلسات مذهبي و به طور کلي در جمع هاي زنانه حضور فعال داشته باشيد. ضمن حفظ کرامت و شخصيت و وقار، انساني بشاش و خوشرو و پر انرژي باشيد. مطمئناً هم درشادابي و طراوت شما و هم در جلب نظر ديگران بسيار موثر خواهد بود.
چند نکته:
ا- رد بي دليل (يا با دلايل نيمه منطقي) خواستگاران به نوعي دست رد زدن به موهبت هاي الهي است. کفران نعمت به هر دليل و عيب گذاشتن نابخردانه بر مخلوقات خدا بي شک سهم بسزايي در رويگرداني توجه و عنايت ويژه خدا دارد. اين گونه نيست که بتوان نعمت هاي الهي را يکي پس از ديگري از در راند و خداوند بدون هيچ مؤاخذه اي بنده را به حال خود واگذار نمايد.
چه بهتر که براي گشودن قفل هاي احتمالي از ناشکري هاي گذشته استغفار نماييد. ناشکرهاي رنگارنگ کنوني نيز نبايد مزيد بر علت گردد.
ب- همه خاله ،عمه ها ،زن دايي ها ،زن عموها و دختران آن ها و به طور کلي زنان فاميل و غير فاميل مي توانند سامانه مطمئن و ايمني براي معرفي پسران دم بخت به شما و ديگر دختران دم بخت باشند .بدون حرکت خداپسندانه از سوي شما و والدين شما برکتي نازل نخواهد شد. پس ضمن تمرکز زدايي از موضوع خواستگار با نشاط و سرزندگي در بسيج کردن فاميل از طريق مادر يا خواهرتان(يا هر کسي که شما لايق اين امر مي دانيد)کوشا باشيد.
ب- با دست روي دست گذاشتن و تکيه مرضي بر دعاهاي افسرده وار هيچ مشکلي حل نخواهد شد . بايد با نشاط و سرور به جنگ مشکلات ريز و درشت رفت.
نكته پاياني : نداشتن خواستگار ربطي به جادو و طلسم ندارد، ولي اگر احساس مي كنيد كه جادو يا طلسمي در كار بوده ،مي توانيد براي اطمينان قلبي بيش تر و خارج شدن از نگراني ها از راهكارهاي زير براي ابطال آن استفاده كنيد، اما به هيچ روي پيش دعا نويس و مانند آن نرويد. بهترين دعا همان است كه خود و افراد دلسوز خانواده براي تان دارند.
1- از امير المؤمنين عليه السلام روايت شده براي باطل کردن سحر اين دعا را بنويسند و با خود نگهدارند.
«بسم الله و بالله، بسم الله و ماشاءالله، بسم الله و لا حول و لا قوّة الاّ بالله، قال موسي ما جئتم به السّحر، انّ الله سيبطله ،انّ الله لا يصلح عمل المفسدين، فوقع الحقّ و بطل ما کانوا يعملون، فغلبوا هنالک و انقلبوا صاغرين.
2- از پيامبر روايت شده که براي دفع جادوگران وشياطين آيات 54 و55 سوره اعراف را بخوان(ان ربّکم الله الذي.....تا -قريب من المحسنين).
3-اين دعا نيزخوانده شود:حسبي الله و کفي،و سمع الله لمن دعا ،ليس وراءالله منتهي.
4- اللهمّ انّک لا يکفي منک احد و انت تکفي من کل احد من خلقک ،فاکفني شرّ الجنّ و الانس.
موفق باشيد.
در صورت تمايل مي توانيد با مشاوران اين مرکز با شماره 09640 بدون کد و هزينه تماس حاصل نماييد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با عرض سلام و خسته نباشید من با مشکل بزرگی مواجه هستم و آن این است که نمی دانم که ترسم در این زمینه ای که خدمتتان عرض می کنم صحیح است یا نه. خیلی معذرت می خواهم سرویس بهداشتی خانه ی ما در حیاط خانه است و در داخل ساختمان سرویس بهداشتی نداریم در ضمن در داخل خانه زیرزمینی داریم که این زیرزمین مکان خوبی برای پنهان شدن دزد است و خوب، محله ی ما نیز سابقه ی دزدی (البته در روز) دارد. متأسفانه خانواده ی من هم چندان به خواندن نماز صبح در اول وقت اهمیت نمی دهند. به همین دلیل من که می خواهم نماز صبح را در اول وقت بخوانم با این مشکل مواجه هستم و متأسفانه اکثر اوقات نماز صبحم دیر می شود و بدتر اینکه چند مرتبه ای هم قضا شده است. درصد زیادی از ترسم هم به علت این است که من دختر هستم. می خواستم بدانم آیا ترس من صحیح است یا نه. باید برای رفع کردن ترسم چکار کنم؟ با تشکر فراوان

پرسش 1:
آيا ترس جنس مؤنث در همه ي مواقع صحيح است؟ شرح : با عرض سلام و خسته نباشيد من با مشکل بزرگي مواجه هستم و آن اين است که نمي دانم که ترسم در اين زمينه اي که خدمتتان عرض مي کنم صحيح است يا نه. خيلي معذرت مي خواهم سرويس بهداشتي خانه ي ما در حياط خانه است و در داخل ساختمان سرويس بهداشتي نداريم در ضمن در داخل خانه زيرزميني داريم که اين زيرزمين مکان خوبي براي پنهان شدن دزد است و خوب، محله ي ما نيز سابقه ي دزدي (البته در روز) دارد. متأسفانه خانواده ي من هم چندان به خواندن نماز صبح در اول وقت اهميت نمي دهند. به همين دليل من که مي خواهم نماز صبح را در اول وقت بخوانم با اين مشکل مواجه هستم و متأسفانه اکثر اوقات نماز صبحم دير مي شود و بدتر اينکه چند مرتبه اي هم قضا شده است. درصد زيادي از ترسم هم به علت اين است که من دختر هستم. مي خواستم بدانم آيا ترس من صحيح است يا نه. بايد براي رفع کردن ترسم چکار کنم؟ با تشکر فراوان

پاسخ:
باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مرکز.
ترس از غرايز ذاتي و اساسي هر موجود جانداري است. واكنشي است طبيعي که در صورت کنترل و نگاه داشتن آن در حد اعتدال و معقول ، براي ادامه زندگي بسيار مفيد و لازم است، ترس يكي از پديده هايي است كه نقش بسيار تعيين كننده اي در تكامل انسان ابتدايي داشته است. چنان که در شكل گيري و تکوين شخصيت انسان ، و در تنظيم در روابط اجتماعي، ترس جزء يكي از فاكتورهاي اساسي محسوب مي شود. در يک نگاه مي توان ترس را به دو دسته معقول و موهوم تقسم کرد.
ترس معقول ترسي است كه در آن وقوع يك خطر واقعي وجود داشته باشد. در اين ترس، هيچ گونه سرزنشي متوجه شخص نمي‏گردد بلكه از اين جهت كه از يك امر خطرناك ترسيده و پرهيز نموده است ،مورد تأييد ديگران قرار مي‏گيرد. مثلاً اگر كسي از ترس مواجه شدن با يك حيوان درنده خطرناك از رفتن به بيابان و يا جنگل خودداري كند، هيچ كس او را بابت اين ترس سرزنش نمي‏كند بلكه اگر به اين ترس خود اعتنا نكند و خود را در موضع خطر قرار دهد، مورد سرزنش افراد عاقل قرار مي‏گيرد.
در مقابل ترس معقول ، ترس موهوم قرار دارد ؛ يعني درواقع خطري انسان را تهديد نمي‏كند اما توهمات انسان به گونه‏اي است كه او خود را مواجه با خطر مي‏بيند مانند شخصي كه از تاريكي مي‏ترسد و گمان مي‏كند خطري در تاريكي او را تهديد مي‏كند ،در حالي كه مي‏داند در آن مكان تاريك هيچ چيز خطرناكي وجود ندارد. اين ترس موهوم جبن ناميده مي‏شود و چيز خوبي نيست . انسان بايد توهمات را از خود دور كند تا بتواند شجاعت لازم در زندگي را داشته باشد.
ترس غير معقول يا هراس ،ريشه در بدآموزي ها دارد و اغلب اكتسابي است. بشر به علت نادانسته ها(جهل ها) از بدو پيدايش و نيز به دليل نيافتن راه حل هاي منطقي از بسياري عوامل ناشناخته زيستي، چون مرگ و مير، ترس از حيوانات، ترس از آينده اي مبهم و .... همواره هراسان بوده است. البته شروع بسياري از هراس ها آن قدر تدريجي است كه مشكل بتوان بر وجود عوامل تسريع كننده خاص صحه گذاشت.
ترس‌هاي موهوم و خيالي ناشي از وسواس و توهم بيجا، در حقيقت يک نوع بيماري رنج‌آور است که منشأ خسارت‌هاي فراواني است. به نظر مي‌رسد شما به اين ترس افراطي مبتلا شده‌ايد. براي درمان آن، بايد دريابيد که با بيم و هراس هرگز کار مثبتي انجام نمي‌شود. هراس و ترس زاييدة تخيلات انسان است. پس رفع آن نيز در گرو اصلاح فکر و واقع بيني است. اصلاح فکر در گرو، 1-تلقين مثبت.
2- تقويت اراده و خودباوري.
3- خود اشتغالي و پرهيز از افکار مزاحم.
4- تقويت مباني اعتقادي و ارتباط با خدا است.
راه مقابله با ترس‏هاى موهوم
.براى مقابله با ترس‏هاى موهوم، كارآمدترين وسيله، اعتماد به نفس است. بايد از خود بپرسيد: آيا واقعاً چيزى هست كه از آن بترسم؟ تجزيه و تحليل و تلقين، زمينه را براى از ميان بردن ترس فراهم مى‏كند. تنها آگاهى يافتن از اين كه گرفتار تخيلات بى اساس شده‏ايد كافى نيست. اگر تاريكى شما را به وحشت مى‏افكند، چراغ‏هاى خانه را به تدريج خاموش كنيد و در اتاق‏ها بگرديد و با صداى بلند حرف بزنيد و يا آواز بخوانيد. اشيا را با لمس كردن جست و جو كنيد و سعى نماييد چيزهايى را كه نشناخته‏ايد، تشخيص دهيد. درهاى اتاق را بگشاييد و شخصاً به جست و جوى اشباحى كه مى‏پنداريد وجود دارند بپردازيد.
خواهيد ديد كه هيچ شبحى در كار نيست.(1)
يکي از مهم ترين راهکارهاي درمان، غرقه سازي است ؛يعني از چيزها و يا جاهايي که مي ترسي ،خود را با آن ها درگير کن، مثلا اگر در تاريکي از دستشويي مي ترسي، چندين بار در تاريکي به دستشويي برويد، هر چند نياز به دستشويي نداشته باشيد.
امام على(ع) مى‏فرمايد: "هرگاه درباره چيزى دچار ترس شدى، خود را در آن بيفكن كه تشويش براى مصون ماندن از خطر آن به مراتب سخت‏تر از ابتلاى به آن است".(2)
يكى از روان شناسان داستان كسى را نقل مى‏كند كه: "در ايستگاه قطار كار مى‏كرد و ساعت كار او از هفت شب تا هفت صبح بود. در اوّلين شبى كه در ايستگاه پياده شد، ترس او را فرا گرفت. وحشت زده چراغ را روشن كرد، همه درها را بست و پرده‏ها را كشيد و به هر زحمتى بود شب را به صبح رساند. او به بازرس گفت: ديگر تحمل ادامه كار را ندارد، چون از تنهايى و تاريكى مى‏ترسد. بازرس به او گفت: ترس تو به خاطر عدم شناخت تاريكى است. تاريكى دشمن انسان نيست. يك شب ديگر امتحان كن و اين مرتبه سعى كن آن را بشناسى. خودت را در اتاق حبس نكن. تاريكى ترس ندارد. شب بعد با اين كه باز مى‏ترسيد، درهاى اتاق را باز گذاشت. با تعجب ديد چه قدر بهتر است. يك مرتبه متوجه هواى صاف و مطبوع شب گرديد. از اتاق بيرون آمد و آسمان قشنگ و پرستاره را ديد. آن شب از بهترين شب‏هاى او بود. او ياد گرفته بود كه چگونه بر ترس خود فائق آيد".(3)
مشکل ترس از تاريکي ، جن و ساير رفتارهاي وسواس گونه همگي ريشه در اضطراب دارد .
استرس به طور كلي زماني اتفاق مي‏ا فتد كه فرد از ذهني منفي گرا برخوردار باشد0 توانائي هاي خود را در برابر مقاومت و كنار آمدن با استرس زير سؤال ببرد 0 انسان ممکن است يك زمان از آمدن برف شاد شود و زمان ديگر ناراحت0 در صورتي كه عا مل هر دو يك چيز است. مثلا" زماني كه براي شركت در آزمون يا انجام کاري عجله داريد، صبح كه از خواب بيدار مي‏شويد با ديدن برف ممكن است دچار استرس شويد0 چرا چون تصور مي‏كنيد با آمدن برف رفت وآمد اتومبيل‏ها كند شده و ممكن است به موقع نتوانيد به محل آزمون ياکارگاه برسيد0 اين خود
يك عا مل استرس‏زا مي‏شود. زمان ديگر از خواب پا شده‏ايد و با ديدن برف بسيار خوشحال مي‏شويد چرا كه با دوستان تان قرار گذاشته ايد که درصورت باريدن برف به ا سكي رفته و تفريح و ورزش خواهيد كرد.
بنابراين، اين فكر ماست كه شرايط را مطلوب يا نا مطلوب نموده و عا مل استرس‏زا مي‏شود.
براي رفع استرس روش هاي ذيل به صورت يك برنامه روزانه براي مقابله بااسترس پيشنهاد مي‏شود.
1- هر روز به آرامي از خواب بيدار شويد، يعني با بيدار شدن از خواب بلافاصله از رختخواب با عجله جدا نشويد .سعي كنيد يك الي دو دقيقه در رختخواب بما نيد0 ابتدأ نفس عميق بكشيد و با نام و ياد خدا روز را شروع كنيد. آرزوي يك روز خوب را براي خودداشته باشيد، به خود بگوئيد حتما ا مروز روز خوبي خواهد بود . و هيچ نخواهم ترسيد.
2-ارتباط خودتان را با خداوند قوي كنيد. هميشه به خودتان بگوئيد خداوند مرا دوست دارد و مرا از لطف و كمك‏هاي خود بهرمند مي سازد.
3- ارتباط خودتان را با خودتان گسترش دهيد0 به خود بگوئيد وتلقين کنيد" همان قدر كه با ديگران مهربان هستم، به خود نيز محبت مي‏كنم". ترسيدن نوعي نا مهرباني و ظلم به خودم است پس نبايد بترسم .
4- در هر روز تمرين‏هاي ورزشي را به صورت منظم انجام دهيد.
5 - به تغذيه‏ خودتان توجه داشته باشيد.يك رژيم غذائي سا لم را در پيش بگيريد0 توجه داشتن به تغذيه، خوردن هر وعده چلوكباب و يا چلوخورشت نيست بلكه استفاده از سبزيجات ميوه‏ها لبنيات و تنوع غذايي است که بسيار اهميت دارد.
6- هر ساعت يك تا سه بار نفس عميق بكشيد.
7- مهم ترين توصيه ما به ا فرادي كه دچار استرس و اضطراب هستند،‌اين است كه درهاي ديروز و فردا را به روي خويش محکم ببنديد. فقط به كارها و تكا ليف امروزتان بيند يشيد. در حواد ث و خاطرات گذشته را قفل کنيد، درمورد آينده چه پيش خواهد آمد هر گز فکر نکنيد0.
به بيان ديگر: عبرت را جايگزين حسرت بر گذشته و تدبير را جانشين بيم از آينده قرار دهيد0.
8- روز را با همان صورتي كه شروع كرده‏ايد،تمام كنيد0 پيش از اين كه بخوابيد ،سعي كنيد از خودتان راضي باشيد. اگرا شتباهي كرده‏ايد ،سعي كنيد از آن به عنوان يك تجربه استفاده كنيد، نه اينكه اشتباه گذشته باعث خرابي آينده تان شود.0
9- روح انسان براي رهايي از هيجانات واسترس ها محتاج تكيه گا هي مطمئن است . داشتن عقائد صحيح از آن جمله است ، اعتقاد توحيدي صحيح در مؤمن اين با ور را به وجود مي آورد که ذره اي در عا لم هستي مؤثر نيست مگر به اذن خداي سبحان .بديهي است که چنين توكل واعتقاد ي نيازمند مقدمات معرفتي خاصي است، به گونه اي كه در گام اول ، عقل انسان قانع شود كه خداوند، قادر به هر چيزي است وچيزي از اختيار او خارج نيست . اين معرفت عقلاني هنگا مي که با عمل خالصانه همراه شد، به معرفت قلبي تبديل مي شود وسبب «استقرار ايمان در قلب» مي شود .
آنچه انسان را به آرامش و نشاط روحي نايل مي گرداند ،قوّت و انرژي مي بخشد ،عشق و دلبري مي آفريند و از همه خستگي ها ،استرس ها ،اضطراب ها ،دغدغه ها،و بالاخره از همه هياهوهاي جهان مادي دور نگه مي دارد ،ايماني است که از مرحله معرفت عقلاني به معرفت قلبي رسيده باشد.ايمان را در قلب مستقر و مأوا داده باشد 0
بنا براين ،از يک سو بايد سطح معرفت عقلي و قلبي را افزايش داد .از سويي ديگر آن چه را که به آن معرفت حاصل شد، عمل گردد تا نور حق در قلب تجلي يابد.دل از همه نا هنجاري ها و دغدغه ها و ترس ها خلاص شود و به آرامش واقعي و ماندگار دست پا زد0
10- با خواندن دعا هاي زير ترس را از خود دور کن .
الف- أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ.
ب-آيت الکرسي.
ج- وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ.
.د- سوره هاي اخلاص و ناس و فلق.
پى نوشت ها:
1. مصطفى قالب، غلبه بر ترس، ترجمه جواد صالحى، ص 113.
2. نهج البلاغه، فيض الاسلام، قصار 166.
3. وينست پيل، معجزه اراده، ترجمه وجيهه آزرمى، ص 104 و 103.

صفحه‌ها