مشاوره

سلام من حميدم و 19 سالمه با يه دختر دوست شد يك سالي ميگذره الان من الان ميخوام به طرف مفابلم بگم كه ما به درد هم نميخوريم ولي نميدونم چه جوري بگم خواهشن جواب بديد

از این که می فرمایید: « ما به درد هم نمي خوريم» این گونه استنباط می کنیم که دوست شدن شما با دختر مورد نظر و ارتباط با او به انگیزه ازدواج می باشد و شما قصد داشته اید از این طریق با او آشنا شوید تا اگر شرایط مساعد بود در آن صورت با او ازدواج کنید. اما اگر ارتباط دوستانه شما به انگیزه ازدواج نبوده است در این صورت معلوم است که این گونه روابط به شدت آسیب زا و خطرآفرین بوده و هیچ انسان عاقلی که با مبانی دینی آشنا باشد، چنین روابطی را تأیید نمی کند و در هر شرایطی و به هر نوع ترفندی، قطع ارتباط فوری را لازم و ضروری می داند.
اما اگر انگیزه ازدواج را در سر می پرورانده اید قبل از هر چیز باید بدانید که مسیری را که برای انتخاب همسر و ازدواج خود در پیش گرفته اید، مسیر نامناسب و پر خطری است و آسیب های فراوانی در آن وجود دارد که مشکل فعلی شما یکی از این گونه آسیب هاست. گاهی وقت ها دختر و پسر بدون این که شرایط و موقعیت خود و خانواده شان را در نظر داشته باشند، تحت تأثیر احساسات و تمایلات غریزی، تمامی چارچوب های دینی و ضوابط عرفی را به ورطه فراموشی می سپارند و به ارتباط با جنس مخالف روی می آورند و به دور از انظار خانواده ها روابط پنهانی و دوستانه ای با جنس مخالف بر قرار می کنند. از آنجا که در این گونه روابط، احساسات و عواطف حرف اول را می زند، دختر و پسر به هم وابسته می شوند و نمی توانند به سادگی به روابط دوستانه خود پایان دهند و از رابطه گناه آلود کنار بکشند.
اگر شما در قدم اول بدانید، این گونه دوستی ها مسیر نامناسبی برای ازدواج می باشد و طبق تحقیقات انجام شده، بسیاری از ازدواج هایی که بر اساس ارتباط دوستانه دختر و پسر پیش از ازدواج صورت گرفته است، محکوم به شکست بوده و یا با مشکلات عدیده ای در زندگی مواجه بوده اند. در این صورت انگیزه تان برای قطع ارتباط و فاصله گرفتن از روابط دوستانه با جنس مخالف افزایش می یابد. در گام بعدی این را بدانید که همان طور که شما در برقراری ارتباط دوستانه مقصر بوده اید، دختر مورد نظر هم مقصر بوده است به همین جهت، چگونه گفتن شما و این که او ناراحت بشود یا نشود فرقی نمی کند؛ مهم آن است که شما از این رابطه آسیب زا فاصله بگیرید و با اعمال قاطعیت و جرأت ورزی به آن دختر «نه» بگویید و از رابطه دوستانه با او سر باز زنید. سخن شما هر گونه که باشد و به هر شیوه ای که بیان گردد، ارتباطی با ناراحتی آن دختر نخواهد داشت و شما در هر صورت مسئول ناراحتی و یا خوشحالی او به قیمت قربانی کردن خود نیستید. بنابراین لزومي ندارد كه از ناراحتی احتمالی او احساس گناه كنيد چرا که او نیز در این میان مقصر است. بنابراین اگر از سخن شما ناراحت و برآشفته شود و آرزوهای خود را بر باد رفته بداند و یا از این ناحیه آسیب ببیند، در درجه اول خود او مقصر است که بدون توجه به چارچوب های دینی و ضوابط عرفی به ارتباط دوستانه با شما تن داده است.
توجه داشته باشید که ازدواج يك امر حقيقي و مقدسي است به همین خاطر جنبه تعقل و خردورزی، همراهی و آگاهی خانواده در آن حرف اول را می زند، به هیچ عنوان نمی توان اسیر احساسات گردید و جنبه عاطفی و احساسات را مقدم داشت. از طرف دیگر ازدواج مسیر معین و ضابطه مندی دارد و نیز اهداف روشن و واقع بینانه ای دارد بنابراین نمی توان آن را از مسیر نادرست استیفا نمود و یا در رودربایستی قرار گرفت و از اهداف واقعی ازدواج فاصله گرفت و از روی ترحم و دلسوزی و یا رودربایستی به گزینش همسر مبادرت ورزید که در این صورت احتمال شکست در ازدواج بسیار بالاست. بنابراین توصیه می کنیم شهامت داشته باشید و با اعمال قاطعیت و جرأت ورزی رابطه خود را با آن دختر قطع کنید. البته لزومی ندارد دلایل قطع ارتباط خود را با آن دختر در میان بگذارید، بلکه می توانید یک جانبه ارتباط خود را قطع کنید اما اگر دختر مورد نظر اصرار داشت در این صورت می توانید، نادرست بودن اصل ارتباط، مخالفت احتمالی خانواده با ازدواج، نداشتن موقعیت و شرایط ازدواج و سایر دلایل دیگر را بهانه آورید و چه آن دختر دلایل شما را بپذیرد و یا نپذیرد، به ارتباط خود خاتمه دهید و بعد از این مسیر زندگی خود را به درستی طی کنید.

با سلام من پسری متاهل هستم. دو سال و نیم هست ازدواج کرده ام. متاسفانه همسرم به یک بیماری مبتلا هست. بیماری که درمان آن طولانی است. من همسرم را خیلی دوست دارم. تمام زندگی من، همسرم هست. متاسفانه همسرم به علت بیماری که دارد، نه تنها در زمینه روابط جنسی کاملا دچار طبع سرد شده بلکه هنگام برقراری رابطه جنسی نیز، فشار زیادی به وی وارد شده و بیماری اش بیشتر خود را نشان می دهد. شمارو بخدا کمکم کنید. من چکار کنم. نمیخواهم دستم به گناه آلوده شود از طرفی همسرم را اندازه تمام دنیا دوست دارم و اصلا راضی به اذیت شدنش نیستم که بخواهم با او رابطه جنسی داشته باشم چون اصلا توانایی آن را ندارد. چکار کنم؟ آیا خود ارضایی کنم گناه کبیره انجام داده ام؟ خیلی تلاش میکنم چشمانم به گناه آلوده نشود و به نامحرم نگاه نکنم اما با این وضعیت پوشش و حجاب جامعه میترسم به گناه آلوده شوم. اگر برای پیشگیری از انجام گناه خود ارضایی کنم مرتکب گناه شده ام؟ کمکم کنید با تشکر

تقید شما و نیز وفاداری و علاقه تان نسبت به همسر خود قابل تقدیر است. همان طور که می دانید خود ارضایی از گناهان کبیره است و در این شرایط هم حرام است. ولی اگر همین عمل را خانم شما برایتان انجام دهند هیچ مشکل شرعی ندارد و حلال است و نیاز شما هم برآورده می گردد و خانمتان هم علاوه بر این که اذیت نمی شوند، خوشحال می شوند که می توانند نیاز شما را حتی در این شرایط هم بر طرف نمایند.
ضمنا بدانید که این شرایطی که برای شما و همسرتان پیش آمده ، حکمتی در آن است و سبب ارتقاء روحی و آبادی آخرت شما می شود و ان شاءالله به زودی برطرف می گردد و لذا صبر شما و درست عمل کردنتان سبب سربلندی شما در این آزمایش خواهد بود. برای سلامتی همسرتان، نماز و دعای حضرت ولی عصر(س) را ارائه می نماییم:
در کتاب شریف مفاتیح الجنان، غسل و نماز و دعایی از امام زمان (عج) نقل شده که باید در شب جمعه پس از نیمه شب انجام شود و وعده اجابت از طرف آن حضرت داده شده است. این نماز مانند نماز مسجد جمکران است و در حاشیه کتاب، تحت عنوان نماز حضرت حجت(عج) آمده است. موفق باشید و التماس دعا

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

من متاسفانه دیگر مسلمان نیستم یعنی بودم و با مطالعات گسترده ای که انجام دادم بدون در نظر گرفتن اینکه من در یک خانواده مسلمان بدنیا اومدم و از لحظه تولدم با اذان دم گوشم و تا کنون که مسجد محلمون داره اذان میده ،از مسلمان بودن انصراف دادم شاید بگی اطلاعات کم من باعث انحرافم شده ولی من اعتقاد دارم نباید بیخودی روی هرچیزی تعصب داشت بهمین دلیل واقع بینانه و مطالعه کتب تاریخی که وابستگی به اسلام نداشت اسلام رو تحلیل کردم (واسه اطلاعات خودم ،چون معتقدم آدم نباید باچشم بسته و کورکورانه از اون چیزی که از پدرو مادرش به ارث داره پیروی کنه) سوالات بیشماری درون ذهن من جاخوش کرده و واسه خیلی از این سوالات هیچ جواب منطقی براشون ندارم و ندارند ( از علمایی که پرسو جو کردم ، هم مذهب خودم شیعه و هم اهل تسنن ) همه با تعصب مسائل رو تحلیل میکردندو این جواب روشنی واسه من نبود واسه همین مدتی است از اسلام خارج شده ام و منتظرم یک فرد آگاه و با اندیشه بیاد و من رو از این گم راهی نجات بده ، اگر کسی رو سراغ دارید به من معرفی کنید و اگر هم خودتون اطلاعات دارید به من کمک کنید سوالات من خیلی زیاده و محدود به یک پرسش و پاسخ نیست و راستش از پرسیدن خیلی از این سوالات میترسم چون شاید شنونده جوش بیاره و بجای پاسخ مشت و لگد نثارم کنه saman_201030@yahoo.com کمکم کنید لطفا

دوست بزرگوار از اینکه به این نتیجه رسیدید که آدم نباید با چشم بسته و کورکورانه و صرفا از روی تقلید از اعتقادات و باورهائی که از پدر و مادرش به ارث برده و یا حتی تحت تاثیر جو حاکم بر خانواده قبول نموده است. پیروی کنه، بسیار خرسند گشتیم، حقیقت این است که هم در منظر دینی و هم به لحاظ عقلانی چنین اعتقاد و باوری یا فاقد ارزش است و یا کم ارزش ،در جای جای قرآن انسان به خاطر همین تقلیدهای کورکورانه مؤاخذه گشته و در مسیر کشف حقائق عالم به تعقل و تفکر فرا خوانده شده است.(1) البته این به معنای غلط بودن همه باور های تقلیدی نمی باشد. ولی به هر حال در منظر دینی هر فرد تا زمانی که خودش و یا اندیشه خودش به کشف و اثبات حقایق و در کنار آن ایمان به حقانیت آنها نرسد، حقیقتا مؤمن محسوب نمی گردد. در این مسیر معمولا اولین گام همان قدمی است که شما اکنون برداشته اید؛ یعنی شک و تردید در آموزه های تقلیدی گذشته و تلاش برای کشف حقیقت با تکیه بر عقل و خرد خود، لذا دراین مسیر شک تردید در هر چیزی حتی در اصل وجود خدا و... نه تنها مذموم نیست. بلکه در برخی موارد مقدمه ای لازم است، تنها نکته مهم در این زمینه این است که شک را به عنوان یک معبر در نظر بگیرید نه منزلگاه و برای عبور از آن و رسیدن به بقین و آرامش تلاش نمائید. البته نمی دانیم در مسیر تحقیقات خودتان از چه افرادی سؤال نموده اید، و چه پاسخی از آنها دریافت نموده اید که به نظر شریفتان جانبدارانه و یا متعصبانه بوده است .لکن کارشناسان این مرکز را در طی این مسیر بدون هیچ تعصب و تحلیل جانبدارانه ای، همراز و همراه خود بدانید و از طرح هر گونه سؤال ابائی نداشته باشید(به زبان طنز خودتان: نگران مشت و لگد نباشید!).البته سؤالی که در صدر کلامتان مطرح فرمودید«چرا خداوند مسلمانان رو دوست ندارد و دوست ندارد. اسلام گسترش پیدا کند ؟!!»اندکی مبهم است، اگر چه می شود در پاسخ به نکاتی اجمالی اشاره نمود ولی جهت روشن تر شدن بحث و پرهیز از بیان مطالب غیر ضروری تقاضا می نمائیم که همین سؤالتان را با توضیح بیشتر به همراه دیگر سؤالات و تردیدها و شبهات خودتان برایمان ارسال فرمائید تا توسط کارشناسان این مرکز در اسرع وقت جواب مناسب محضرتان ارسال گردد .
پی نوشت:
1.بقره(2) آیه 164/غاشیه(88) آیه17/روم(30) آیه 8/نحل(16) آیه 11/اعراف(7) 176 و ...

سلام.من پسری 23 ساله هستم و در حدوده 4 ماهه که با یک پسر 17 ساله دوست شده ام. هیچ چیزی بدی بینمون نیست.مثل دو داداش واقعی هستیم.وابستگی شدیدی بینمون ایجاد شده به طوری که از 24 ساعت هر روز اوقات بیشتر با هم هستیم و دوری که بینمون پیش میاد خیلی سخت میگذره.مهمتر از این ها در شهری کوچک زندگی میکنیم و این رابطه های زیاد من و اون و با هم بودنمان شک هایی را برای مردم اون شهر ایجاد کرده.مثلا میگن نکنه این ها با هم روابط بدی دارند یا امثال اینها.هیچ کدوممون راضی به بر هم زدن رفاقت نیستیم.آیا 6 سال تفوات سنی برای رفاقت مگه بده؟اصلا بده یا طرز تفکر آدمای این عصر اینطور شده.راهنمایی کنید بهترین کار برای ما چیه؟(در ضمن بیشترین حضور ما در مسجده و همه ی نمازها رو با هم به نماز جماعت میریم.دو نفری از اعتقاد بالایی برخورداریم)مرجع: آیت ا... خامنه ای

برادر محترم! یکی ‌از مسائلی ‌که ‌در ایام‌ نوجوانی‌ و جوانی‌ مطرح‌است‌، افراط در دوستی ‌و محبت ‌به‌ دوستان‌است‌. متأسفانه‌ این‌حالت ‌در شما دیده‌ می‌شود. ( حتی به حدی که می گویید: هیچ کدوممون راضی به بر هم زدن رفاقت نیستیم و غالب وقت ها با همدیگریم.) دستور اسلام ‌میانه‌روی ‌در رفاقت‌ و مهرورزی ‌است‌. امام‌ علی‌(ع‌) می‌فرماید: "با دوست ‌مورد علاقه‌ات ‌به ‌مدارا دوستی‌ کن‌؛ شاید روزی‌ دشمنت‌ گردد، و در اظهار بی‌مهری‌ نسبت ‌به‌ کسی‌که ‌مورد خشمت ‌قرار گرفته ‌مدارا کن‌؛ شاید روزی ‌دوستت ‌شود".(1)
محبت‌ افراطی ‌پیامدهای ‌ناگواری ‌دارد که ‌توجه ‌به ‌آن‌ها می‌تواند تا حد زیادی‌ در تعدیل‌ محبت ‌مؤثر باشد. مهم‌ترین‌ اثرش ‌آن ‌است ‌که‌ وابستگی شدید روحی‌ ایجاد کند. توصیه ما آن ‌است ‌که ‌هر چه ‌زودتر این‌ وابستگی ‌را کم ‌کنید، زیرا هر چه‌ رابطه‌ شما با دوستتان‌ ناگستنی ‌باشد، سرانجام‌ باید روزی‌ از هم ‌جدا شوید. در دورانی در کنار یکدیگر هستید. اما پس ‌از فراغ ‌از همراهی ‌و تشکیل ‌خانواده‌، ناگزیر باید همدیگر را ترک‌ نمایید. از طرفی‌ با گزینش‌ همسر بخش‌ عظیمی‌ از محبت‌ و عاطفة ‌شما به‌سمت ‌همسرتان ‌گسیل ‌خواهد شد. بنابراین‌ عقل‌ و منطق ‌حکم‌ می‌کند. رابطة‌ دوستی ‌را که ‌سرانجامی‌ چنان‌ دارد، از ابتدا تعدیل‌کنیم ‌تا به ‌افسردگی ‌و روان‌پریشی ‌مبتلا نشویم‌ .
نکته‌ دیگر که‌ در تعدیل‌ دوستی‌ بسیار مؤثر است‌، تقویت ‌محبت‌ و عشق ‌به‌ معشوق‌ واقعی‌ است‌. امام‌سجاد (ع‌) عرض‌ می‌کند: "ای‌خدا، کیست‌ که ‌شیرینی ‌محبت ‌تو را چشیده ‌و جز تو کسی‌ را طلب‌کرد؟!".(2)
قلب ‌مانند ظرفی‌ است ‌که ‌بیش ‌از یک ‌چیز در آن‌ جای ‌نمی‌گیرد. اگر در آن ‌آب‌ باشد، دیگر نمی‌توان ‌درون آن‌ سرکه ‌ریخت‌ مگر این ‌که ‌از آب‌ خالی‌ شود. اگر در قلب‌، محبوبی ‌غیر از خداوند منان‌ باشد، دیگر محبت‌الهی ‌معنی ‌ندارد. از قدیم ‌گفته‌اند: یک ‌دل‌، دو دوستی‌ بر نمی‌دارد. قرآن‌ مجید بر این ‌نکته ‌تأکید دارد و می‌فرماید: "ما جعل ‌الله ‌لرجل‌ من‌ قلبین ‌فی‌ جوفه‌؛ خداوند در درون‌ انسان‌ دو قلب‌ قرار نداده‌ است‌".(3)
امام‌علی‌(ع‌) می‌فرماید: "دوستی‌ خدا آتشی ‌است‌ که‌ به ‌هیچ ‌چیز نمی‌گذرد مگر این‌ که‌ او را می‌سوزاند".(4) یعنی‌ هیچ ‌چیز با محبت‌ به ‌پروردگار برابری ‌نمی‌کند. با شناخت‌ خدا همة‌ محبت‌ها از دل‌ انسان ‌خارج ‌می‌شود.
البته دوستی خداوند با علاقه و محبت با انسان ها قابل جمع است، زیرا همه آفریده های خداوند منان هستند و دوستی انسان ها نیز می تواند دوستی خدا باشد.
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست. عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.
اما مهم این است که در طریق دوستی دیگران (همسالان و دوستان) از طریق اعتدال خارج نشویم.
با ذکر خدا و توجه ‌بیش‌تر به‌ عبادات ‌و دعاها، از جمله‌خواندن‌ دعای‌ شعبانیه‌ و خمسة‌عشر و حضور قلب‌ در نماز و استمداد از عنایات‌الهی‌، احساسات‌ خود را نسبت ‌به ‌دوستتان ‌تعدیل‌ نمایید.
البته نگران این مساله نباشید با گذشت زمان و ازدواج و تشکیل خانواده این علاقه تعدیل خواهد شد.
البته نکته مهم تری که نباید نسبت به آن غفلت ورزید این است که: از موارد تهمت بايد پرهيز كرد كه مي‌فرمايد: (اتّقوا مواضع التهم) مواظب جاي تهمت باش. در زندگی طوری معاشرت کنید که در موضع تهمت دیگران نباشید.
نکته پایانی:
برادر گرامی! اگر در روابطتان، انگیزه های جنسی دخالت ندارد، در صورتی که به عشق و علاقه شدید برسد، اگر چه از نظر شرعی اشکالی ندارد، اما از نظر روحی و روانی و اخلاقی زمینه بسیاری از گناهان است و وسوسه های شیطان گاهی از مساله حلال آغاز شده و کم کم به حرام کشیده می شود و اساسا انسان وقتی نیاز عاطفی و جنسی و روحی اش تامین نشود بعضا این نیاز به جنس موافق سرایت می کند و مسیر فطرت انسان تغییر می کند و زمینه گناهان زیادی آغاز می شود. لذا افراط در هر چیز و از جمله دوستی خوب نیست، چون در هر حال هر دو پسرید و هر کدام در آینده سرنوشت خاص خود را خواهید داشت و چه بسا از هم کاملاً دور شوید، وابستگی برای شما مشکل ایجاد خواهد کرد. گاهی حتی در تصمیم های مهم زندگی آینده تان ( مانند انتخاب همسر، شغل، دانشگاه و...) مشکل ایجاد می کند و همچنین انسان نباید خود را در معرض تهمت قرار دهد.
دوست عزیز ! تناسب سنی در دوستی ها از أمور مهمی است که نسبت به آن باید توجه کافی داشت و دانست که تفاوت سنی، انسان را از مقاصد عالیه و درک همدیگر دور می سازد. رابطة شما با دوستت به مرحله هشدار و خطر رسیده است، زیرا در معرض نگاه منفی دیگران قرار گرفته اید، باید در تداوم دوستی‌تان تجدید نظر کنید و به بهانه‌ای ارتباط خود را قطع کنید یا کاهش دهید، پیش از آن که آبروی دینی و اجتماعی شما را نیز خدشه‌دار کند، نیز پیش از آن که روزی برسد که به قول قرآن با آه و حسرت بگویید«یا وَیْلَتَی لَمْ أتّخذُ فُلاناً خلیلاً» ای وای بر من، ای کاش هرگز فلانی را دوست خود انتخاب نکرده بودم و با او رفیق نمی‌شدم. (5) برای توضیحات بیشتر با شماره(09640)تماس بگیرید تا از راهنمایی مشاوران این مرکز بهره مند شوید.
پی نوشت ها:
1.نهج البلاغه، قصار 260.
2.شیخ عباس قمی(ره)، مفاتیح الجنان، مناجات المحبین امام سجاد(ع).
3.احزاب (33) آیة 4.
4. احمدبن‌محمدمهدی نراقی(مشهور به ملا احمد نراقی)، ص 571، معراج السعاده، انتشارات هجرت .
5.فرقان (25) آیه 28.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام آیادرست است که کسانی که همدیگه رو دوست دارند اما نتوانستند باهم ازدواج کنندوعشق پاک دارند دربهشت می تونند ازدواج کنند؟

در منابع دینی به صراحت در این مورد اشاره ای نشده است؛ اما به طور کلی می توان گفت اگر زن و مردی که در دنیا به هم علاقه مند بودند. هر دو اهل بهشت و در یک مرتبه باشند و مایل به ازدواج با هم نیز باشند. امکان این امر برایشان فراهم خواهد بود ؛ چون خداوند وضعیت بهشت را این گونه تصویر می فرماید که: « ُ لَهُمْ فيها ما يَشاؤُنَ (1) برای بهشتیان هر چه بخواهند در آنجا هست»
در هر حال علاوه بر بهشتی بودن آنان حق اختیار و انتخاب آنان در آن جهان نیز معیار و ملاک خواهد بود، چنانکه در رواياتي كه در خصوص امكان ازدواج همسران دنيايي در بهشت نقل شده، به حقيقت اين حق انتخاب و اختيار اشاره شده است. از امام صادق (ع) سؤال شد: آیا زن و شوهر مؤمن که وارد بهشت می شوند با هم ازدواج می کنند؟ حضرت فرمود: خداوند، عادل است. اگر مرد از زنش برتر باشد، اختیار با مرد است که زنش را بپذیرد یا نه. اگر پذیرفت، یکی از زنانش می‌شود. اگر زن از شوهرش برتر باشد، اختیار با او است. اگر همسرش پذیرفت، همان شوهرش می شود. (2)
پي نوشت ها:
1. نحل (16) آیه 31.
2. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء، بيروت، لبنان، 1404 ه ق، ج 8، ص 105.

سلام دختر 20 ساله ایی هستم که 3 سال پیش به طور ناخواسته وارد رابطه ی احساسی بایه پسر شدم.پسری که سه سال ازم بزرگتره. پدر مادرش طلاق گرفتن. و به پدرش گویا در سال های خیلی دور یک بار به جرم اعتیاد توی زندان بوده.طرف من وضع مالی خیلی خوبی ندارن واین پسر خرجش رو خودش در می یاره وتحصیلاتش دیپلمه. خانواده ی من مثل خیلی از خانواده های دیگه ی این شهر تاحالا خوشبختانه مورد طلاق یا زندان توی فامیل نداشتیم. تحصیلات من لیسانسه.و ضع مالی نسبتا خوبی داریم. سه سال پیش که من یه دختر 17 ساله بودم عاشق این پسر بودم واون موقع در مورد فلسفه ی ازدواج چیزی نمی دونستم. ولی الان که بزرگتر شدم احساس میکنم به این پسر دلبستگی زیادی ندارم. حس می کنم لیاقت من و خانوادم خیلی بیشتر از اینه.واینکه ناراحتم که چرا پدر مادری که اینقدمنو دوس دارن به خودم اجازه دادم بهشون دروغ بگم.این پسر بی نهایت به من محبت می کنه و فوق العاده به من وابستس. موندم که باید چی کار کنم واگه بگم نه با احساساته یه نفر بازی کردم و می ترسمبه خاطر شکستن دله یه نفر زندگیم نابود شه. واینکه مطمئن نیستم که اگه ردش کنم آیا همسری به مهربونی اون پیدا می کنم من چیکار کنم؟؟؟؟ ببخشید که طولانی شد.پیشابیش به خاطر پاسخگویی تون تشکر می کنم.

برای بررسی مشکل شما لازم است سوالتان را به چند بخش تقسیم کنیم.
بخش اول: احتمالا شما و در آینده والدین شما (درصورت اطلاع از طلاق والدین فرد مورد نظر) نگرانی هایی خواهید داشت:
1.نگران آسیب های روحی ایشان به دلیل دعواها و درگیری های پدر و مادرشان پیش از جدایی خواهند بود؛ قطعا این درگیری ها تأثیر مستقیمی بر فرزندان خانواده طلاق خواهد داشت؛
2.نگران خلأهای عاطفی ایشان به سبب فقدان پدر و مادر خواهید بود؛
3.نگران آسیب های اجتماعی ایشان به دلیل نبودن والدین حمایت گر و در نتیجه فقدان کنترل لازم خواهید بود؛
4.نگران کمبودهای اقتصادی ایشان و در نتیجه عقده های ناشی از این کمبودها خواهید بود؛
همه مواردی که در بالا گفته شد، می تواند عاملی جهت مخالفت والدین شما باشد. پس با این پیش فرض می توانید خود را آماده مخالفت های خانواده خود کنید.
بخش دوم: اما از سویی دیگر مشکل اساسی دیگری که شاید با آن درگیر شوید، احتمال اعتیاد پدر فرد مورد نظر است. البته اعتیاد پدر و مادر و یا حتی خواهر و برادر، مانند اعتیاد خود فرد نیست که مانع جدی برای ازدواج باشد؛ ولی طبیعی است که مقداری از فرصت ها را از شخص مورد نظرتان گرفته و می تواند باعث بروز مخالفت والدین شما شود. در این صورت، بهترین گزینه برای ایشان ازدواج با همتای خودشان است؛ یعنی دختری که او نیز والدینش چنین مشکلی یا مشابه آن را داشته باشند تا در زندگی زناشویی، عاملی برای سرکوفت وتحقیر باقی نماند.
بخش سوم: رعایت کفویت یا همتایی در ازدواج از مهمترین ملاکهای ازدواج موفق است. عدم رعایت این اصل مهم، موجب انتقال مشکلات عدیده ای به زندگی پس از ازدواج می شود. این همتایی از جهات گوناگونی بررسی می شود. دو مورد از مصادیق کفویت که بنظر می رسد باید بیشتر بررسی شود، شامل همتایی طبقاتی و تحصیلی است که در ذیل به آن می پردازیم
1.همتایی طبقاتی: تفاوت تمکن مالی اگر زیاد نباشد، اشکالی ندارد؛ اما اگر فاصله زیاد باشد؛ به گونه ای که از دو طبقه ثروتمند و کم بضاعت باشند، مشکلاتی را فراهم خواهد آورد. اگر دختر و خانواده اش ثروتمند باشند، پسر با دیدن نزدیکان او احساس حقارت خواهد کرد. این در صورتی است که تحقیر و سرزنشی در کار نباشد که اگر چنین شود، رنج ها افزون تر خواهد شد. بنابراین مطلوب این است که وضعیت مالی پسر بهتر باشد تا زندگی به کام دختر شیرین تر شود.
2.آسیب دیگر این ازدواج، عدم همتایی تحصیلی است. مطلوب است که تحصیلات آقا، یک مقطع بالاتر از خانم باشد. این مسئله می تواند به دلیل این باشد که فاصله زیاد تحصیلی، با ویژگی غرور و ثبات اقتدار مرد منافات دارد. زیرا مرد دوست دارد محل اتکای همسر خود قرار بگیرد. حتی اگر زن با تواضع و فروتنی، برای تحصیلات بالاتر خود، جایگاهی قائل نباشد و مدرک تحصیلی اش را به رخ همسرش نکشد، باز هم ممکن است مرد از تذکرات او در زندگی مشترک، برداشت درستی نداشته باشد و تصور کند که دچار خود بزرگ بینی شده و جایگاه معلمی یافته است. البته دریک صورت، ممکن است تحصیلات بالاتر زن مشکل ایجاد نکند و آن این که مرد دارای خصوصیتی بارز درزمینه هنر، ورزش، صنعت، مطالعات علمی و ... باشد.
بخش چهارم: همان طور که فرمودید، به نظر می رسد ایشان دارای شخصیت وابسته ای باشد، از آنجا که افراد وابسته دارای اختلالات عمیق روانشناختی هستند، توصیه اکید ما این است که اولا از فکر ازدواج با این فرد بیرون بیایید و ثانیا از او بخواهید تا در اولین فرصت با مراجعه به یک روانشناس مجرب به اصلاح شخصیت خود بپردازد.
بخش پنجم: شما به هیچ وجه از دادن جواب منفی به ایشان نگران نباشید. نفرین یا هر چیز دیگری که شما تصور بکنید برای شما متصور نخواهد بود؛ زیرا شما در ازدواج حق انتخاب دارید و مطمئن باشید که خداوند هیچ گونه اثری را در نفرین احتمالی او قرار نخواهد داد. البته باید پذیرفت که رابطه چند ساله شما، به هر علتی بوده و یا از سوی هر کسی بوده، در هر صورت نیاز به یک توبه واقعی دارد. قطعا کسی که بیش از همه باید دغدغه شما باشد، خداوند است که با امید به او می توانید دست از خطاهای گذشته برداشته و به آینده پاک و امیدبخشی جهت موردهای بهتر بیندیشید.
اما در پایان باید گفت سعی کنید با پرهیز از احساسات زودگذر، دچار شتاب زدگی در ازدواج نشوید. اگر به این جمع بندی رسیدید که این مورد مناسب نیست، باید بدانید که در ابتدای جوانی هستید و می توانید امیدوار باشید که موردهای بهتری هم به سراغ شما بیایند. شتاب زدگی در ازدواج، عواقب بسیار منفی دارد و حسرت و پشیمانی بعد از ازدواج هم سودی نمی بخشد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها