کربلا

آیا امام حسین (علیه السلام) دختری به نام رقیه داشته؟

پاسخ:
در مدارك معتبر كهن ميان فرزندان امام حسين (علیه السلام) نامي از حضرت رقيه برده نشده است. محدث قمي در منتهي الآمال (1) از كامل بهائي نقل كرده است. امام دختري چهارساله داشت. شبي از خواب -در شام- بيدار شد. گفت: پدرم كو؟ اكنون او را در خواب ديدم. ناراحت و پريشان بود. زنان كه نواي اين كودك را شنيدند. همه صدا به گريه بلند كردند. ساير بچه ها نيز گريه مي كردند. يزيد از خواب بيدار شد. پرسيد: چه خبر است؟ جريان را به او گفتند. دستور داد سر پدرش را برايش ببرند. سر را آوردند. در دامن آن كودك گذاردند. پرسيد: چيست؟ گفتند: اين سر پدر توست. چنان ناراحت شد كه فريادي زد. از همان ناراحتي مريض گرديد و پس از چند روز فوت شد.
اين واقعه بنابر قول وقايع الشهور و الايام آيت الله بيرجندي در پنجم ماه صفر اتفاق افتاده است. در كتاب رياض القدس مي نويسد كه روز پنجم صفر بنا به قولي حضرت رقيه خاتون از دنيا رفته و آن طفل كوچك كه مرحوم بيرجندي در كتاب وقايع فرموده. به احتمال قوي رقيه بوده است. (2)
روايت فوق نام اين دختر را بيان نكرده و از او فقط با تعبير دخترك چهارساله ياد كرده است.
براي وجود چنين دختري دو شاهد مي توان آورد:
شاهد اول: هنگامي كه زينب (س) در كوفه با سر بريده امام حسين (ع) مواجه شد. اشعاري سرود كه در ضمن آن آمده است:«اي برادرم! با فاطمه كوچك سخن بگو كه نزديك است قلبش تهي گردد». (3) كه نشان از وجود چنين دختر خردسالي كه در فراق پدر بيتاب بوده، دارد.
شاهد دوم: امام حسين (ع) در آخرين لحظات حيات خويش هنگام مواجهه با شمر فرمود:
الا يا زينب يا سكينه! يا ولدي! من ذايكون لكم بعدي؛ الا يا رقيه! يا ام كلثوم! انتم وديعة ربي. اليوم قد قرب الوعد. (4)
امام نام رقيه را آورده است.
ابن فندق (م 565ق) نيز در لباب الانساب از رقيه به عنوان دختر امام حسين (ع) ياد كرده است. (5)
شيخ مهدي مازندراني از حمزاوي نقل كرده كه در كتاب نفحاتش گفته: براي امام دختري به نام رقيه بوده كه با حسين (ع) از مدينه حركت كرده. پنج يا هفت سال داشته و سپس به كربلا رسيده. با حلقه اسيران به شام آمده و در شام وفات كرده است.
آقاي محمد باقر مدرس مي گويد: درباره اين دختر امام حسين از مرحوم آيت الله نجفي كتباً و شفاهاً سؤالاتي نمودم. فرمود: ولو مدارك معتبر از وجود چنين دختري ساكت است لكن با وجود اين شهرت نمي شود انكار كرد. (6)

پي نوشت ها:
1. محدث قمى، منتهى الآمال في تواريخ النبي و الآل‏، ناشر دليل‏،مكان نشر: قم‏، سال چاپ 1379 ش‏، نوبت چاپ اول‏، ج‏2، ص 1002.
2. حضرت رقيه دختر امام حسين، شيخ علي فلسفي خراساني، ص5.
3. « …يا اخي فاطمة الصغيرة كلمّا فقد كاد قلبها ان يذوبا. بحارالانوار، ج 45، ص 115؛ القندوزي، ينابيع المودة، ج 2، ص 421.
4. مـوسوعة كلمات الامـام الحسين، معهد تحقيقات بـاقرالعلوم، ص511 ؛ ينابيع الموده، ج 2، ص 416.
5. لباب الانساب، ابن فندق، بي تا، ج 1، ص 355.
6. شخصيت حسين، محمد باقر مدرس بستان آباد، ناشر دارالكتب الاسلاميه، ص458.
موفق باشید.

آیا دامادی حضرت قاسم در کربلا واقعیت دارد؟

پاسخ:
دامادي حضرت قاسم (ع) بدون مدرك و دليل است و در كتب تاريخي و مقتل هاي معروف و معتبر مطرح نشده است.
محدّث معروف مرحوم شيخ عباس قمي در منتهي الآمال نوشته است:
دامادي حضرت قاسم در كربلا و تزويج او به فاطمه دختر امام حسين صحّت ندارد. زيرا در كتاب هاي معتبر به نظر نرسيده است.
وي از استاد خود مرحوم حاج ميرزا حسين نوري (ره) در كتا ب لؤلو و مرجان نقل مي كند كه به مقتضاي تمام كتاب هاي معتبري كه در فن حديث و تاريخ و انساب هست، نمي توان براي حضرت سيدالشهدا دختري كه قابل تزويج براي قاسم بن الحسن باشد، پيدا كرد.(1) استاد شهيد مطهري–ضمن تاكيد بر عدم صحت اين مطلب يادآور مي شود كه اين امر با اهداف و عزت مندي امام حسين منافات دارد:
قضاياى كربلا قضاياى روشنى است و سراسر اين قضايا هم افتخار آميز است، ولى ما آمده‏ ايم چهره اين حادثه تابناك تاريخى را تا اين مقدار مُشوَّه كرده‏ ايم! بزرگترين خيانت ها را ما به امام حسين(ع) كرده‏ ايم. اگر امام حسين (ع) در عالم ظاهر هم بيايد ببيند، به ما چه مى‏ گويد؟ مى‏ گويد: آن كه در آنجا بود كه اين نيست؟ شما كه به كلى قيافه را تغيير داده و عوض كرده‏ ايد، آن امام حسينى كه شما در خيال خودتان رسم كرده‏ ايد كه من نيستم! آن قاسم‏ بن الحسنى كه شما در خيال خودتان رسم كرده‏ ايد كه آن برادرزاده من نيست! آن على اكبرى كه شما در مخيله خودتان درست كرده‏ ايد كه جوان با معرفت من نيست! آن يارانى كه شما درست كرده‏ ايد كه آنها نيستند، پس شما چه مى‏ گوييد؟! ما آمده‏ ايم قاسمى درست كرده‏ ايم كه آرزويش فقط دامادى‏ بوده، آرزوى عمويش هم دامادى او بوده است. اين را شما مقايسه كنيد با قاسمى كه در تاريخ بوده است.(2)
از همه گذشته اين رخداد از نظر عقلي نيز صحيح به نظر نمي رسد؛ زيرا روز عاشورا فرصت براي ازدواج نبود، چون همگي در يك روز شهيد شدند.

پي نوشت ها:
دراين باره به منابع زير مراجعه نماييد:
-حماسه حسيني، شهيد مطهري
-تأملي در نهضت عاشورا»، رسول جعفريان

پي نوشت ها :
1.منتهي الآمال، قم، موسسه انتشارات هجرت، 1378، چاپ سيزدهم، ج 1، ص 700.
2. مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهرى، انتشارات صدرا، ج‏17، ص 79.
موفق باشید.

با سلام لطفا به این شبهات که در اینترنت منتشر شده به طور دقیق و کامل پاسخ دهید تا بتوانیم جواب های این شبهات را به طور کامل در صفحات مربوطه منتشر کنیم کربلا صحرا نبود، جلگه بود، هوا اونقدر هم گرم نبوده، حسین هم تشنه لب نبوده!

دهم عاشورای سال 61 هجری قمری برابر با 21 مهرماه سال 59 هجری شمسی است / بله عاشورا در فصل پاییز بوده! پس این جنگ در گرمای تابستون نبوده بلکه در اواخر مهرماه و در فصل پاییز بوده / به نرم افزار های آنلاین تبدیل تاریخ مراجعه کنید حتی اگر گرما هم بوده باشد برای هر دو سپاه این مسئله بوده!

کربلا صحرا نیست بلکه یک جلگه ی حاصلخیز در کنار رود پر آب فرات است. در این جلگه ی حاصلخیز بیش از شصت درصد مایحتاج کشاورزی مردم عراق تولید می شود. حالا صادرات عظیم خرمای عراق هم که مربوط به این منطقه است بماند.

امام سوم شیعیان و لشگرش تشنه نبوده اند. اولا در صورت نبود آب هم می توانسته اند ازشیر شترهایشان استفاده کنند. که خوردن این شیر در میان مردم عرب بسیارپر طرفدار است. دراحادیث و روایات و کتب تاریخی اسلامی متفقا همگی به نوره کشیدن امام حسین پیش از آغاز جنگ می پردازند. نوره همان واجبی است و برای استفاده از این ماده نیاز به آب برای دوش گرفتن است ! پس چطور آب در دسترس نبوده؟

می گویند لشگر یزید آب را بر سپاه حسین بسته است! چگونه ممکن است کسی بتواند روزدخانه ی پر آب فرات را ببندد؟ رودخانه ای که عرض آن در بعضی مناطق به چند صد متر می رسد!

اشکالی که وارد است اینست که اگر امام حسین برای جنگ می رفته چرا خانواده و بچه های کوچکش را همراه آورده بوده؟ اگر امامان شیعه ادعا داشتند که از غیب مطلع اند و می دانسته اند که قرار است کشته شوند آیا قدرت تصمیم گیری باری مقابله با بحران را نداشته اند؟ آیا کشته شدن حسین بهتر از پیروزی او و برقراری یک حکومت اسلامی مورد میلش بوده؟ در کتاب تاریخ طبری یکی از دلایل جنگ، دعوای عشقی میان حسین و یزید بر سر دختری زیبا رو به نام ارینب دختر اسحاق آورده شده است که اگر دوست داشتید در این زمینه تحقیق کنید.

نظرتان درباره ی این سخن امام حسین (علیه السلام) چیست؟ ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است. ایرانی ها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد و زنانشان را به فروش رساند و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت. امام سوم شیعیان / کتاب «سفینه البحار و مدینه الحکام و الآثار» صفحه 164 نوشته شیخ عباس قمی شیخ عباس قمی از برجسته ترین روحانیون شیعه و نویسنده کتاب مفاتیح الجنان است.

پاسخ:
چون پرسش ها زياد بود، ضمن دومقاله، به برخي پاسخ داده مي شود. در اين دو گفتار به مطالب ديگري كه ارتباط با اهل بيت و ايرانيان دارد نيز وجود دارد.
1 -ما به دين داري شما ارج مي نهيم، انتظار مي رود اين روحيه حفظ نماييد، اما از آنچه كه دربرخي سايت ها آمده است، ناراحت نباشيد، زيرا اين سايت ها به منظور زيرسوال بردن قيام امام حسين (ع)، اين گونه مطالب را نوشته، و دليل علمي و عقلي برآن ندارند، درست برعكس، درمنابع متعدد ومعتبر ابعادقيام امام حسين (ع) مطرح و دهها كتاب درباره آن سامان يافته اند، و اين در حالي است كه آنچه در سايت هاي دشمن آمده در منابع معتبر و كهن نيامده است، اين نشان از عدم واقعيت اين دسته مطالب دارد، مثلا دراين سايت ها ادعاشده است كه كربلا صحرا نبود بلكه جلگه بود، لذا در كربلا آب وجود داشت. در جواب اين شبهه بايد گفت صرف ادعا نمودن كه كربلا بيابان نبوده است، كافي نيست. بايد اين مطلب مستند به منبع و مدرك باشد، و حال اين كه دادههاي تاريخي و همين طور طبق نظر برخي جغرافي دانان سرزمين كربلا بيابان بوده است. كربلا به رغم اينكه در كنار رود فرات بود، با اين رود فاصله داشت، از اين رو بيابان بود. بعضي جغرافي دانان نيز همين عقيده را دارند. ياقوت حموي در ذيل واژه كربلا مي‌نويسد: اما مبدأ اشتقاق اين كلمه (كربلا) يا كربله به معناي سستي پاهاست، بدين جهت كه سرزمين كربلاست و شن‌زار است يا از «كربلت الحنطه» يعني گندم از كاه و كثافات پاك كردم، مي باشد؛ بدين مناسبت كه آن زمين از ريگ‌هاي درشت و درخت پاك بوده است. (1)
در فرهنگ معين مي‌خوانيم: كربلا يكي از شهرهايي است كه در كنار رودخانه فرات قرار داشت و در سال 61 هجري بيابان بود. (2)لغت شناسان تصريح مي‌كنند كه كربلا در سال 61 بيابان بوده است. اين كه گفته مي‌شود كربلا سرزمين بدون علف و بياباني بوده، معنايش اين است كه در سال 61 در آن جا كسي زندگي نمي‌كرد و اين سرزمين خالي از سكنه بود، نه اين كه در آن سرزمين آب وجود نداشته است. معناي عدم وجود آب در كربلا آن است كه آب را به روي اهل بيت و ياران امام بستند و تهيه آب براي امام مشكل بود. از روز هفتم ماه محرم تا بعد از ظهر عاشورا، امام حسين(ع) و يارانش با مشكل آب مواجه شدند! منابع و مآخذ تاريخي و روايي به روشني اثبات مي كند كه نيروهاي عمر بن سعد مأموريت يافتند كه حسين بن علي و يارانش را در مضيقه قرار بدهند و مانع آوردن آب به خيمه ها بشوند و نيروهايي را در اطراف فرات مستقر كردند تا اصحاب امام حسين(ع) نتوانند از فرات آب بياورند. در غير روز عاشورا امام و يارانش به سختي آب تهيه مي كردند. ولي روز عاشورا مشكل آب بسيار جدي شد و حتي امام حسين(ع) وقتي كه خود را به آب رسانيد و خواست آب بخورد، در همان لحظه حصين بن نمير به سوي آن حضرت تير پرتاب كرد و در نتيجه نتوانست آب بخورد و امام حسين و يارانش روز عاشورا همه با لب تشنه به شهادت رسيدند. (3) البته در اين هم ترديدي نيست كه امام و ياران و خاندانش در آن روزها آب تهيه مي كردند. چنين نبود كه در آن سه روز كسي آب نخورده باشد. اگر در آن سه روز و در آن هوايي گرم كسي سه روز اصلا آب نخورده بود، نمي توانست زنده بماند. روز عاشورا امام حسين و ابوالفضل با هم براي آوردن آب سوي فرات رفتند. ولي نيروهاي عمر بن سعد مانع شدند و آنان نتوانستد آب بياورند. (4) در برخي گزارش ها آمده است: امام حسين (ع) در روز عاشورا در محدوده اردوگاه خود اقدام به حفر چاه نمود؛ اما وقتي گزارش آن به ابن زياد رسيد، او دستور شدت عمل بيش تر و ممانعت از آن را به عمر سعد ابلاغ نمود و مانع حفر چاه شدند.(5) همچنين در اين سايت ها آمده است. كه حادثه كربلا در مهر ماه اتفاق افتاده است و در اين ماه هوا گرم نيست. در كدام منبع معتبر تاريخي اين مطلب آمده است؟ آنچه در متون تاريخي معتبر آمده، اين است كه حادثه كربلا در ماه محرم اتفاق افتاد و هوا گرم بود. اگر چه طبق محاسبه، مقارن با مهر ماه باشد؛ وضعيت اقليمي و جغرافيايي كربلا به گونه اي است كه در مهر ماه نيز هوا گرم است. در ضمن يادآور مي شويم كه –به دليل سوالات متعدد در اين مر كز- ازپاسگخويي به همه سوالاتي كه مطرح نموديد، معذوريم. شما مي توانيدجواب شبهه هاي مورد نظر را، از منابع وسايت هاي ديگر به دست آوريد. همچنين درباره ابعاد قيام امام حسين (ع) به منابع زيرمراجعه فرماييد:
- حماسه حسيني، مطهري
-تاملي در نهضت عاشورا، رسول جعفريان
- قيام جاودانه،محمدرضا حكيمى
- فرهنگ عاشورا، جواد محدثى
- زندگاني امام حسين(ع)، هاشم محلاتي
- قيام حسين بن علي(ع)، جعفر شهيدي
- انقلاب عاشورا، عطاءالله مهاجراني
- تاريخ واقعه كربلا ... ، عبد الرحمن انصاري و....
- سيري درسيره ائمه اطهار (ع)، مطهري

پي نوشت ها:
1. معجم البلدان، شهاب الدين ابو عبد الله ياقوت بن عبد الله الحموى، ج4، ص445، بيروت، دار صادر، ط الثانية، 1995.
2. فرهنگ معين، واژه كربلا.
3. بحار الأنوار، علامة المجلسي، ج 46، ص 50، 1403 - 1983 م، دار إحياء التراث العربي - بيروت.
4. همان.
5. كتاب الفتوح، أبو محمد أحمد بن اعثم الكوفى، ج5،ص91، تحقيق على شيرى، بيروت، دارالأضواء، ط الأولى، 1411/1991؛الفتوح، ابن اعثم كوفى، ص893، ترجمه محمد بن احمد مستوفى هروى، تحقيق غلامرضا طباطبائى مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1372ش.

2- منشا اين برداشت جمله اي باشد كه از ابي عبد الله(ع) نقل شده كه عجم را دشمن داشته است.
حضرت درضمن نامه اي كه به حاكم ري مي نويسد، به اين مطلب اشاره مي كند، اين مطلب با آب و تاب فراوان در سايت هاي مخالف شيعه و اسلام نقل مي شود، در حالي كه از چندين جهت اين روايت مخدوش است.
اولين منبعي كه اين روايت را آورده، كتاب معاني الاخبار شيخ صدوق است:
عن الحسن بن يوسف عن عثمان بن جبلة عن ضريس بن عبد الملك قال سمعت ابا عبد الله(ع) يقول: نحن قريش ، وشيعتنا العرب، و عدونا العجم. (1)
علامه مجلسي در ذيل روايت آورده: بيان: وشيعتنا العرب اي العرب الممدوح من كان من شيعتنا و ان كان عجما و العجم المذموم من كان عدونا، و ان كان عربا. يعني عرب خوب شيعيان مايند، گر چه عجم باشند. عجم بد دشمنان مايند، گر چه عرب باشند. (2)
منظور از ابي عبدالله در اين روايت، امام صادق است، نه امام حسين!
كه برخي دچار يك اشتباه بزرگ شده اند. زيرا يكي از كنيه هاي امام صادق ابي عبدالله است. در كتب روايي هرگاه ابي عبدالله آمده ،منظور امام صادق است.
سند روايت ضعيف است:
در سند روايت عثمان بن جبلة به چشم مي خورد كه از نظر متخصصان علم رجال مجهول است.
همچنين سلمة بن الخطاب كه نجاشي متخصص فن رجال مي گويد: او در حديث ضعيف است.
پس مي بينيد كه اين حديث ضعيف است و قابل استناد نمي باشد.
نتيجه آنكه اگر هم حديث را بپذيريم، با همان مفهومي كه از علامه مجلسي نقل كرديم، پذيرفته شده است، يعني: عرب خوب اگر هست، از شيعيان ما است، گر چه عجم باشد و عجم بد اگر هست، از دشمنان ما است، گر چه عرب باشد.
افزون بر اين ها روايت را به امام حسين نسبت داده اند كه به حاكم ري نوشت ... در حالي كه امام حسين در سال 4 هجري متولد شد و ري در سال 19 يا 22 هجري فتح شد. يعني امام حسين در آن زمان 15 يا 18 ساله بوده! آيا امام حسين كه در آن زمان جواني حد اكثر 22 ساله بوده، در حالي كه پدرش خانه نشين و مورد قهر حكومت بود، چكاره بود و چطور به فرماندار ري نامه نوشت؟
نتيجه آنكه روايت سندا ضعيف و دلالتا نيز در مقام عجم ستيزي نيست.
حضور امام حسين در جنگ با ايران :
از منابع معتبر استفاده مي‌شود كه امام حسن و امام حسين(ع) در فتح ايران شركت نكرده‌اند. بنابر نقل ابن اثير، ابن خلدون، سيد هاشم معروف الحسني و همچنين باقر شريف قرشي، حسن و حسين(ع) بعد از پيامبر در هيچ فتحي شركت نداشتند...(3) اگر برخي مورخان، مانند طبري اين مطلب را آورده است صحت ندارد، زيرا طبري مطالب تاريخي را از راويان مختلف نقل مي‌كند. كه برخي دروغگو و غير موثق بوده‌اند، از جمله سيف بن عمر كه خيلي از مطالب مربوط به جنگ‌هاي ايران و عرب‌ها و مطالبي را كه از علي و فرزندان وي در اين باره نقل شده، از طريق وي است. جواد علي (از مورخان) معتبر مي‌گويد: طبري در استفاده از مآخذ، اصول اهل حديث را در نظر نگرفته و از چهره‌هاي ضعيف هم روايت كرده است او روايات سيف بن عمر را كه متهم به زندقه است و خود طبري هم نظر مساعدي نسبت به وي ندارد، نقل مي‌كند.(4)
نقش بني اميه در تخريب چهره اهل بيت(ع):
دشمني بني اميه با خاندان پيامبر بر كسي پوشيده نيست. پس از رحلت رسول خدا در همه حوادث تلخي كه بر خاندان پيامبر گذشت، رد پاي بني اميه به ويژه معاويه به روشني ديده مي شود. يكي از دسيسه هاي بني اميه جعل احاديث براي مشوه ساختن پيامبر و خاندان ايشان و يا كتمان فضايل آنان است. اين را بسياري از محدثان و مورخان شيعه و سني گوشزد كرده اند.
در زمان بني اميه حكومت به شدت باورهاي نژادپرستانه داشت. عجم را موالي مي خواندند. آن ها را از عرب پست تر مي شمردند.
جايگاه ايرانيان نزد اهل بيت:
رفتار و موضع ائمه شيعه با اين باور نژادپرستانه عرب مقابله مي كرد و جايگاه ويژه اي براي آنان قائل بودند.
مرحوم شيخ عباس قمي، در سفينه البحار اين روايت و چند روايت ديگر را در كنار هم براي بيان فضيلت هاي عجم و خدمات آن ها به اسلام آورده است،
در كتاب مذكور مي خوانيم: زماني كه اسيران دربار فارس به مدينه وارد گرديدند، عمر بن خطاب خواست كه زنان آنان را به فروش رساند و مردان آن ها را برده قرار دهد تا آن ها افراد پير و فرتوت و ضعيف را بر دوش خود قرار دهند و طواف كعبه دهند. امير مومنان علي (ع) فرمود كه پيامبر دستور داده است« گرامي داريد بزرگان قوم را اگر چه مخالف شما باشند »و اين قوم فارس حكيمان كريم هستند و با ما صلح پيشه كردند و رغبت در دين اسلام نمودند. پس آن ها را آزاد مي نماييم در راه خدا، اين حق من و حق بني هاشم است. (5)
نيز منصور خليفه عباسي گروهي را از مردمان عجم را براي قتل امام جعفر صادق خواست. اما آن ها امام (ع) را احترام نمودند و در مقابل او به رسم ادب به خاك افتادند. امام رضا (ع) فرمود: خداوند منت گذارد به پذيرش اين دين بر اولاد عجم اما از برخي از نزديكان پيامبر اين منت سلب شد.
علي (ع) فرمود: مي بينم عجم را كه در خيمه هايي كه در مسجد كوفه برافراشته اند، قرآن را به مردم همان گونه كه نازل گرديده، تعليم مي نمايند. (6)

پي نوشت ها:
1. معاني الاخبار شيخ صدوق، ص 404، سال چاپ 1379 - 1338 ناشر مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة.
2. بحار الأنوار، علامة مجلسي، ج 64، ص 176، سال چاپ 1403 - 1983 م، ناشر دار إحياء التراث العربي-بيروت- لبنان.
موفق باشید.

با سلام و قبولی طاعات و عبادات، می خواستم بدونم امام حسین(علیه السلام) هنگام عزیمت به کربلا در چندین منزل توقف داشته اند و نام آن منازل (توقفگاه) چه بود؟

پاسخ:
پس از هلاكت معاويه در رجب سال شصت يزيد طبق قرار قبلي و بر اساس بيعتي كه قبلا از مردم براي وي گرفته شده بود، به خلافت رسيد. يزيد به وليد بن عتبه بن ابي سفيان والي خود در مدينه نوشت تا از حسين بن علي بيعت بگيرد.
امام از بيعت كردن با يزيد امتناع ورزيد. به همراه تمامي اهل بيت خود از مدينه خارج شد. تاريخ حركت امام سوم شعبان سال شصت هجري ذكر شده است. (1)
شيعيان كوفه پس از شنيدن خبر مخالفت امام با يزيد خوشحال شدند تعدادي از سران كوفه نامه به امام نوشتند و حضرت را به كوفه دعوت نمودند. امام ابتدا. مسلم رابراي بررسي اوضاع به كوفه اعزام نمود
او نيز وفاداري كوفيان را به اما حسين (ع) گزارش داد.
پس از آن كه نماينده رسمي امام آمادگي كوفيان را تاييد نمود ،ديگر جاي تامل نبود. شرايط قيام عليه بني اميه آماده بود . امام مكه را به سوي عراق ترك مي كند.
منزلگاه هاي امام در مسير به كربلا:
صَفّاح
در اين منطقه فرزدق شاعر با حضرت ملاقات كرد و در جواب حضرت كه از احوال مردم عراق جويا شده بود، گفت : دل هاي مردم با توست ليكن شمشيرشان با بني اميه است. (2)
زدود
امام حسين در منطقه بعدي كه زدود نام داشت، با زهير بن قين برخورد نمود. علي رغم آن كه وي عثماني بود، با تحريك همسرش در زمره يكي از ياران با وفاي امام درآمد. (3)
ذات عِرق
خبر شهادت مسلم و هاني در اين منزلگاه به گوش امام حسين رسيد. (4)
خُزَيمِيّه
حضرت و همراهان يك روز و يك شب در اين منزلگاه توقف كردند.
امام حسين خطاب به زينب كبري در اين منزلگاه مي فرمايد:
خواهرم ! آنچه اراده مشيّت خدا بدان تعلق گرفته ، همان خواهد شد. (5)
ثَعلَبيّه
حضرت شبانه وارد اين منزلگاه شد.
در همين منزلگاه مردي نصراني به همراه مادرش خدمت امام رسيدند و به دست او مسلمان شدند. (6)
زباله
منزلگاهي بود كه امام خبر شهادت عبد الله بن يقطر را شنيد. او فرستاده سيد الشهدا به سمت كوفيان و حضرت مسلم و هاني شهيد بود.
(7)
شَراف
حضرت در منزلگاه شراف دستور دادند كه آب فراوان برداشته و صبحگاهان حركت كنند. در ميان راه و هنگام ظهر به لشكري برخوردند. امام با سرعت و قبل از دشمن در منزل « ذُو حَسَم » مستقر شد. آن گاه امام فرمان داد تا لشكر دشمن و نيز اسبان آنان را سيراب كنند .
لشكر امام و لشكر دشمن به فرماندهي حُر ، نماز ظهر و عصر را به امامت حضرت خواندند. (8)
بَيَضه
ايراد خطبه اي در برابر سپاه حر.
از سخنان حضرت در اين منزلگاه خطاب به سپاه كوفه :
اي مردم ! رسول خدا فرمود : هركس سلطان ستمگر ، پيمان شكن ، حلال كننده حرام ها و مخالف با سنت رسول خدا را ببيند و در برابر او برنخيزد ، جايگاهش با او در جهنم است . (9)
عذيب
در اين منزلگاه نامه ابن زياد مبني بر سختگيري بر امام به حر مي رسد و حر مانع حركت امام شد.(10)
قصر مقاتل
در اين منزل امام عبيد الله بن حرجعفي ، حجاج بن مسروق و زيد بن معقل را ديد .از آنان نيز دعوت نمود اما آنان عذر آورده و گفتند كه حاضريم اسب هاي مان را بدهيم. امام فرمود :نيازي به اسب هاي تان ندارم .
نينوا ( كربلا)
در اين منزلگاه امام به سواري برخورد كه نامه اي براي حر از سوي عبيدالله آورده بود. مضمون آن محاصره امام حسين بود. (11)
امام براي اقامت در محل مناسب تري ، به حركت خود ادامه داد تا به سرزميني رسيد . اسم آن جا را سوال فرمود؛ تا نام كربلا را شنيد ، گريست و فرمود: پياده شويد، اين جا محل ريختن خون ما و محل قبور ماست. همين جا قبور ما زيارت خواهد شد ، و جدم رسول خدا چنين وعده داد.
آنچه بيان شد گزارشي بسيار كوتاه و اشاره اي به برخي از رخدادهاي نهضت عاشورا بود .چنانچه خواستار آگاهي بيش تر هستيد، به كتاب هاي فرهنگ عاشورا رسول جعفريان؛تاريخ واقعه عاشورا از مدينه تا مدينه، عبد الرحمان انصاري، رجوع نماييد.
پي نوشت ها:
1. رسول جعفريان، تاملي در نهضت عاشورا، انتشارات انصاريان، 1384، ص 171.
2. همان.
3. دينوري، اخبار الطوال ،قم ،منشورات رضي، 1960 ،ص247.
4.ابن اعثم كوفي، الفتوح، ترجمه غلامرضا طباطبايي مجد ،تهران، آموزش انقلاب اسلامي، 1372ش، ج5،ص120.
5.جواد محدثي ،فرهنگ عاشورا ،نشر معروف،ص179.
6. همان، ص160.
7. همان، ص 126.
8. همان، ص 194.
9. همان، ص819.
10. همان، 308.
11. همان، ص 367.
موفق باشید.

راجع به زیارت کربلا توضیح کامل دهید.

پاسخ:
توصيف فايده زيارت امام حسين (ع) در كربلا و نيز اثرات آن، در كلام معصومين سلام الله عليهم اجمعين با توضيحي كامل بيان شده است. اثراتي كه هر كدام مي تواند توشه راهي كامل و حتي مستقل در اردوگاه دنيا، مخصوصا براي عرضه به پيشگاه خداي متعال در آوردگاه قيامت باشد.
اين كه در احاديث صادره از معصوم(ع) سفارش مؤكدي به رفتن كربلا و زيارت حضرت شده است، بيشتر به دليل آشنا شدن مردم با ابعاد وسيع حادثه جانگدازكربلا، اما درس آموز است.
زائري كه به سرزمين كربلا قدم مي گذارد، مي داند كه در اين مكان مقدس، خاندان اباعبدالله و نيز خود حضرت در مظلومانه ترين حالت به شهادت رسيدند.
انتخاب چنين مرگي با آغوش باز، با هدف تسليم نشدن به دشمن، داراي پيام خاصي است كه بهتر توجه شعور و نيز عواطف پاك انساني را جلب مي كند و زاير كربلا متوجه اين نكته خواهد بود.
بي ترديد آنچه كه به تربت و قبر امام حسين قداست و كرامت بخشيده، خون حضرت و شهادت او است.
چه خوب بيان شده اين شعر پر احساس و پر معنا:
شهادت، خاك را بوييدني كرد، شهادت سنگ را بوسيدني كرد.
و اما دريافت فضيلت ‏ها و ثواب‏هاي زيادي كه براي زيارت امام حسين در روايات ذكر شده، مشروط بر اين است كه گناه و فسق و آلودگي انسان در حدي نباشد(يعني انسان درگناه غرق نشود) كه مانع رسيدن فيض الهي شود.
ثواب زيارت كربلا در كلام امامان معصوم سلام الله عليهم اجمعين:
در اين جا فقط به گوشه اي از فايده هاي زيارت حضرت سيد الشهداء (ع) كه سفر به كربلا بهانه آن است، از زبان امامان معصوم سلام الله عليهم اجمعين در ضمن چند حديث مي پردازيم.
وجوب زيارت حضرت:
1.امام صادق(ع) فرمود:
"زِيَارَةُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع) وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ مَنْ يُقِرُّ لِلْحُسَيْنِ بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏"(1)
زيارت امام حسين(ع) بر هر كسي كه به امامت حضرت معتقد است، از طرف خداي متعال واجب است.
البته اين واجب، واجب شرعي نيست،مفهوم چنين واجبي اخلاقي و به دليل اهميت زيارت و ثواب بالاي آن، براي زايران است. كه هر كسي توان رفتن به زيارت كربلا را دارد، سهل انگاري نكند و براي رفتن به چنين سفر معنوي عجله كند.
زايل شدن غم و اندوه:
و باز حضرت فرمود:
2."مَا أَتَى قَبْرَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) مَكْرُوبٌ قَطُّ إِلَّا فَرَّجَ اللَّهُ تَعَالَى كُرْبَتَهُ وَ قَضَى حَاجَتَهُ‏"(2)
شخص غم ديده و صاحب اندوهي نزد قبرسيد شهيدان نرفته است، اش را بر آورده كرده است.
حضور در محضر خداي متعال:
3. امام رضا(ع) فرمود:
" مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)بِشَطِّ الْفُرَاتِ، كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ"‏(3)
كسي كه قبر حضرت ابي عبد الله(ع) را كه كنار شط فرات است، زيارت كند،گويا كه خداي متعال را بالاي عرش زيارت كرده است.
بخشيده شدن گناهان:
4.امام كاظم(ع) فرمود:
" مَنْ أَتَى قَبْرَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَارِفاً بِحَقِّهِ، غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ"(4)
كسي كه قبر ابي عبد الله(ع) را در حالي كه به حق و مقام حضرت شناخت و اعتراف دارد، زيارت كند، خداي متعال گناهان قبل و بعد او را(به دليل پاداش اين زيارت) مي آمرزد.
بدرقه ملائك بزرگ الهي:
5. امام صادق(ع) فرمود:
مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ وَ هُوَ يُرِيدُ اللَّهَ عَزَّّوَجَلَّ، شَيَّعَهُ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ وَ إِسْرَافِيلُ حَتَّى يَرِدَ إِلَى مَنْزِلِهِ"(5)
كسي كه مزار امام حسين را زيارت كند، در حالي كه قصد تقرب الهي دارد ،تا زماني ‌كه به منزلش برگردد، جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل او را مشايعت مي‌كنند.
طولاني شدن عمر به دليل زيارت امام حسين(ع):
6.امام صادق(ع) فرمود:
" أن زيارة الحسين(ع) تزيد في العمر و الرزق و تركها ينقصهما"(6)
زيارت حسين(ع) موجب طولاني شدن عمر و زياد شدن روزي و ترك آن موجب نقصان هر دو مي شود.
اشتياق ملائك به زيارت ابا عبد الله:
7.امام صادق(ع) در اين باره فرمود:
"لَيْسَ مَلَكٌ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، إِلَّا وَ هُمْ يَسْأَلُونَ اللَّهَ أَنْ يَأْذَنَ لَهُمْ فِي زِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (ع) فَفَوْجٌ يَنْزِلُ وَ فَوْجٌ يَعْرُجُ‏"(7)
يعني: هيچ فرشته اي در آسمان و زمين وجود ندارد، جز آن كه از خداي متعال در مورد زيارت قبر سيد الشهداء سلام الله طلب اين بيانات از امامان معصوم سلام الله عليهم اجمعين، نشان دهنده اهميت بالاي زيارت حضرت سيد الشهدا(ع) است.
اين نكته را مجددا متذكر شويم كه ثواب زيارت و اثرات آن وقتي مترتب مي شود كه زائر، خالصانه و به قصد قربت قصد زيارت كند.

پي نوشت ها:
1. شيخ مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، قم، انتشارات كنگره شيخ مفيد، سال 1413 ه ق، چاپ اول، ج‏2، ص 134.
2. همان.
3. شعيري تاج الدين، جامع الأخبار، قم، انتشارات رضي، سال 1405 ه ق، چاپ اول، ص 24.
4. همان، ص 25.
5. مجلسي محمد باقر، بحارالانوار،تهران،انتشارات اسلاميه، چاپ مكرر، ج‏98، ص 18.
6. ابن قولويه، كامل الزيارات، نجف اشرف، انتشارات مرتضوي، سال 1356 ه ق، چاپ اول، ص 8.
7. جامع الأخبار پيشين، ص 27.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

می خواهم نحوه دقیق مرگ و نقل صحیح مرگ سنان بن انس نخعی که از اشقیای واقعه دردناک کربلا بود را بدانم، زیرا به این دلیل می پرسم که در منابع تاریخی چندین نقل مختلف برای نحوه مرگ این فرد جنایتکار ذکر شده است.

پاسخ:
سنان بن انس:
وي از چهره‌هاى جنايتكار كربلا و كسى است كه به خيمه‌هاى امام حسين (علیه السلام) يـورش بـرد و در آخـرين لحظات عمر امام، نـيـزه‌اش را به سينه حضرت فرو برد. در بـعـضـى مـقـاتـل نـيـز نـقـل شـده كـه او سـر مـقـدس امـام حـسـيـن(ع) را از بـدن جـدا كـرده اسـت.(1) پـس از دستگيرى او، به دستور مختار، دست و پايش را بريدند و هنوز جان داشـت كـه او را در ديـگ روغـن جـوشـان افـكـنـدنـد و اين گونه به نتيجه اعمال زشت خود رسيد.(2)

پي نوشت ها:
1. الكامل في التاريخ، ابن اثير، ج 4، ص 78.
2. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 45، ص 375.
برگرفته از: http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=84266
موفق و موید باشید

سلام، آیا زوار امام حسین (علیه السلام) که برای زیارت حضرت به کربلا مشرف می شوند و کشته می شوند مقام شهید را دارند؟ چه جایگاهی دارند؟ در قیامت چه وضعیتی دارند؟

پاسخ:
به چند نکته توجه کنید:
1. به لحاظ فقهی تفاوت میان شهدای میدان جهاد و کسانی که در راه مأموریت های کاری شهید می شوند این است: شهدای میدان جهاد غسل داده نمی شوند و با همان لباس خونین شان دفن می شوند، اما شهدای در غیر میدان جنگ مثل انسان های دیگر غسل داده می شوند و کفن می شوند و به خاک سپرده می شوند. (1)
2. برای زیارت امام حسین، ثواب ها و برکات و آثار زیادی در روایات اشاره شده است که خارج از این مقال است. البته اعطاء ثواب به مقدار خلوص نیت و عوامل دیگر بستگی داردکه می تواند در زیاده و نقصان آن تأثیر داشته باشد،
درباره کشته شدن کسانی که به زیارت امام حسین می روند، از امام صادق عليه السلام چنین نقل شده است:
" اگر زاير حسين عليه السلام، در راه زيارت او كشته شود با نخستين قطره خون، همه گناهانش مورد بخشايش قرار مى گيرد و سرشت ملكوتى او بسان سرشت پيامبران به گونه اى شست و شو داده مى شود كه از سرشت حيوانى كافران و فاسقان، پاك و پاكيزه و خالص مى گردد؛ همين گونه قلب او شست و شو داده مى شود و هر ناخالص از آن زدوده و لبريز از ايمان مى گردد، و در حالى خدا را ملاقات مى كند كه از همه ناخالصى ها خالص است و شفاعت خاندان و هزاران نفر از برادران دينى اش بدو ارزانى شده است . فرشتگان به همراه جبرييل و فرشته مرگ، نماز او را مى خوانند و كفن و حنوط او از بهشت هديه مى گردد. و آرامگاهش بر او گسترده و نورباران مى گردد.
درى از درهاى بهشت به رويش گشوده مى شود و فرشتگان از بهشت بر او هديه مى آورند و پس از هيجده روز، به ملكوت پر مى كشد و تا آستانه رستاخيز با دوستان خدا همچنان در آنجا خواهد بود.
پس از آغاز برپايى رستاخيز، او نيز سر از خاك بر مى دارد و بار ديگر با پيامبر و على و امامان نور عليه السلام مصافحه مى كند، آنان بشارت كاميابى نجات بدو مى دهند و او را به همراه خود مى بردند تا از حوض كوثر مى نوشد و هر كه را دوست دارد مى نوشاند."(2)
3. هر چند در روایت بالاحضرت می فرماید :"اگر زاير حسين عليه السلام ، در راه زيارت او كشته شود با نخستين قطره خون، همه گناهانش مورد بخشايش قرار مى گيرد" اما این بخشش شامل حق الناس و بيت المال نيست لذا حق الناس حتي از گردن شهيد هم ساقط نمي شود. لذا در جایی که حقوقی نسبت به انسان دیگر پایمال شده، توبه تنها و بدون جلب رضایت کفایت نمی کندبلکه باید رضایت صاحب حق را جلب کرد. چون صاحب حق، دیگری است. البته در مواردی که حق الناس سهوا صورت گرفته تنها باید جبران شود و توبه لازم نیست چون گناهی صورت نگرفته است.
4. اعطاء ثواب به شهید مقدار خلوص نیت و عوامل دیگر بستگی داردکه می تواند در زیاده و نقصان آن تأثیر داشته باشد. لذا همه شهدا د ریک رتبه و دارای یک مقام و ثواب به اندازه مساوی نیستند.
مطالعه کتاب "فضائل و سيره امام حسين - عليه السلام - در كلام بزرگان" تالیف عباس عزيزى در این زمینه مناسب است.
با توجه به آن چه گذشت پاسخ سایر سؤالاتتان نیز روشن می شود. برای اطلاعات بیشتر و نیز مسئله شفاعت و نحوه اعطاء ثواب و ... با همکاران در گروه کلام بخش تلفنی به شماره (09640) تماس بگیرید.

پی نوشت ها:
1. امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج1، ص66، مساله 1. استفتائات، ج1، ص79، سوال 191.
2. عباس عزيزى، فضائل و سيره امام حسين - عليه السلام - در كلام بزرگان، فصل 30 ، نکته شماره 814 به نقل از بحارالانوار، ج 101، ص 78.

این که بعضی می گویند در واقعه ی کربلا کسی به نام رقیه نداریم واصلا امام حسین (علیه السلام) چنین دختری ندارد. آیا درست است؟ دلیل بر رد این مدعا راهم بگویید. باتشکر

پاسخ:
در مدارک معتبر کهن میان فرزندان امام حسین(علیه السلام) نامی از حضرت رقیه برده نشده است. محدث قمی در منتهی الآمال (1) از کامل بهائی نقل کرده است. امام دختری چهارساله داشت. شبی از خواب- در شام- بیدار شد. گفت: پدرم کو. اکنون او را در خواب دیدم. ناراحت و پریشان بود. زنان که نوای این کودک را شنیدند. همه صدا به گریه بلند کردند. سایر بچه ها نیز گریه می کردند. یزید از خواب بیدار شد. پرسید: چه خبر است؟ جریان را به او گفتند. دستور داد سر پدرش را برایش ببرند. سر را آوردند. در دامن آن کودک گذاردند. پرسید: چیست؟ گفتند: این سر پدر توست. چنان ناراحت شد که فریادی زد. از همان ناراحتی مریض گردید و پس از چند روز فوت شد.
این واقعه بنابر قول وقایع الشهور و الایام آیت الله بیرجندی در پنجم ماه صفر اتفاق افتاده است. در کتاب ریاض القدس می نویسد که روز پنجم صفر بنا به قولی حضرت رقیه خاتون از دنیا رفته و آن طفل کوچک که مرحوم بیرجندی در کتاب وقایع فرموده. به احتمال قوی رقیه بوده است. (2)
روایت فوق نام این دختر را بیان نکرده و از او فقط با تعبیر دخترک چهارساله یاد کرده است.
برای وجود چنین دختری دو شاهد می توان آورد:
شاهد اول: هنگامی که زینب (س) در کوفه با سر بریده امام حسین (ع) مواجه شد. اشعاری سرود که در ضمن آن آمده است: «ای برادرم! با فاطمه کوچک سخن بگو که نزدیک است قلبش تهی گردد». (3) که نشان از وجود چنین دختر خردسالی که در فراق پدر بیتاب بوده. دارد.
شاهد دوم: امام حسین (ع) در آخرین لحظات حیات خویش هنگام مواجهه با شمر فرمود:
الا یا زینب یا سکینه! یا ولدی! من ذایکون لکم بعدی؛ الا یا رقیه! یا ام کلثوم! انتم ودیعة ربی. الیوم قد قرب الوعد. (4)
امام نام رقیه را آورده است.
ابن فندق (م 565 ق) نیز در لباب الانساب از رقیه به عنوان دختر امام حسین(ع) یاد کرده است. (5)
شیخ مهدی مازندرانی از حمزاوی نقل کرده که در کتاب نفحاتش گفته: برای امام دختری به نام رقیه بوده که با حسین(ع) از مدینه حرکت کرده. پنج یا هفت سال داشته و سپس به کربلا رسیده. با حلقه اسیران به شام آمده و در شام وفات کرده است.
آقای محمد باقر مدرس می گوید: درباره این دختر امام حسین از مرحوم آیت الله نجفی کتباً و شفاهاً سؤالاتی نمودم. فرمود: ولو مدارک معتبر از وجود چنین دختری ساکت است لکن با وجود این شهرت نمی شود انکار کرد. (6)

پی نوشت ها:
1. محدث قمى، منتهى الآمال في تواريخ النبي و الآل‏، ناشر دليل‏،مكان نشر قم‏، سال چاپ: 1379 ش‏،نوبت چاپ: اول‏، ج‏2، ص 1002.
2. حضرت رقیه دختر امام حسین، شیخ علی فلسفی خراسانی، ص5
3. « …یا اخی فاطمة الصغیرة کلمّا فقد کاد قلبها ان یذوبا. بحارالانوار،ج 45،ص 115؛ القندوزی، ینابیع المودة، ج 2، ص 421.
4. مـوسوعة کلمات الامـام الحسین، معهد تحقیقات بـاقرالعلوم، ص511 ؛ ینابیع الموده، ج 2، ص 416.
5. لباب الانساب، ابن فندق، بي تا ،ج 1، ص 355.
6. شخصیت حسین، محمد باقر مدرس بستان آباد، ناشر دارالکتب الاسلاميه، ص458.

سلام، من چند بار از جیب و حساب پدرم بدون اجازه پول گرفتم الان می خوام برم کربلا وازش حلالیت جستم و قبول کرد، آیا مالی که در شکمم هست حرام است؟؟؟ من چند بار از جیب و حسابش بدون اجازه پول گرفتم چه کنم؟؟ آیا باید آب کنم گوشت حرام را و سپس به کربلا بروم/؟ خواهشا کمکم کنید؟؟؟؟

پاسخ:
همین که پدرت حلال کرده کافی است و چیز دیگری لازم نیست. البته باید توبه کنی و از خدای مهربان بخواهی که تورا ببخشد و تصمیم بگیری که دیگر چنین کار حرامی را انجام ندهی. و کسی که از گناهش پشیمان شود و توبه کند خدای مهربان اورا می بخشد. قرآن می فرماید: قل یا عبادی الّذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله أنّ الله یغفر الذنوب جمعیاً إنّه هوالغفور الرّحیم؛
بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم روا داشتید، از رحمت خداوند مأیوس و نا امید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد.(1)

پی نوشت:
1 .زمر(39) آیه 53.

صفحه‌ها