تفسير و علوم قرآني

چرا قرآن به زبان عربی است؟
نزول قرآن به زبان عربي با توجه به مخاطبان نخستين و پيامبر (كه عرب زبانند) يك جريان طبيعي است.

چرا قرآن به زبان عربی است؟و چرا ماباید آن را به عربی بخوانیم؟ اگر فارسی آن را بخوانیم درست است؟

نزول قرآن به زبان عربي با توجه به مخاطبان نخستين و  پيامبر (كه عرب زبانند) يك جريان طبيعي است. هر سخنور و دانشمندي مطالب خويش را با زبان مخاطبان خود بيان مي‏كند يا مي‏نويسد، مگر آن كه پيمودن چنين مسير طبيعي به دلايلي، غير ممكن باشد يا در پيش گرفتن رويه‏اي ديگر ضروري به نظر برسد.

 خداوند در ارسال پيامبران و ابلاغ پيام‏هاي خويش همين رويه را تأييد كرده و به كار گرفته:

و ما أرسلنا مِن رسول إلاّ بلسان قومه ليبين لهم فيضلّ اللَّه مَن يشاء و يهدي مَن يشاء و هو العزيز الحكيم؛

ما هر فرستاده اي را با زبان مردمش فرستاديم تا بتواند حقايق را براي آنان به روشني بيان كند. پس خداوند هر كس را بخواهد، گمراه و هر كس را بخواهد، هدايت مي‏كند و او شكست‏ناپذير و حكيم است.(1)

رسولان الهي هم پيام را با زبان قوم و مخاطبان خويش مي‏آورند و هم معارف را متناسب با سطح فرهنگي و علمي آنان بيان مي‏كنند. بنابراين اگر قرآن به زباني غير از زبان عربي بود، جاي آن داشت كه از حكمت نزول قرآن به آن زبان سؤال شود كه چرا با اين كه پیامبر و  مخاطبان عرب بودند ، قرآن به زبان ديگري كه مردم آن زمان نمي‏فهميدند، نازل شد. پس نزول قرآن به زبان عربي در درجه اوّل امري طبيعي است.

دوم: قرآن كه به زبان عربي نازل شد، جلوي بهانه‏گيري‏هاي اعراب آن زمان را گرفت، چون اگر قرآن به زبان غير عربي بر آنان نازل مي‏شد، بهانه آن ها اين بود كه اين كتاب براي ما قابل فهم نيست. در سوره فصلت مي‏فرمايد:

و اگر آن كتاب را به زبان عجمي قرار مي‏داديم، مي‏گفتند چرا آياتش براي ما قابل فهم نيست.(2)

علاوه بر دو دليل بالا كه به فهم ما دلايل اصلي نزول قرآن به زبان عربي است، دلايل ديگري هم بر شمرده اند، از جمله:

سوم: ملت اعراب دست كم اعراب معاصر زمان پيامبر(ص) با توجه به تعصبات قومي، نزول قرآن را از سوي فردي غير عرب نمي‏پذيرفتند. اگر مثلاً پيامبر ايراني بود و قرآن او به زبان فارسي بود، اعراب زير پذيرش آن نمي‏رفتند.

 در سوره شعراء فرموده است:

و لو نزلنا علي بعض الاعجمين فقرأه عليهم ما كانوا به مؤمنين؛

اگر قرآن را بر شخصي غير عرب نازل مي‏كرديم، اعراب آن را نمي‏پذيرفتند.(3)(البته اين دليل نزول قرآن به زبان عربي نيست، بلكه اتمام حجتي بر عرب ها است.)

چهارم: بعضي مدعي شده اند(4) عربي بهترين زبان است. ظرفيت اين زبان براي بيان مسائل معنوي و ماورائي از همه زبان ها بيش تر است . در روايات هم وارد شده كه زبان عربي زبان اهل بهشت است.(5)

اما نازل شدن قرآن به زبان عربي به معناي اختصاص آن به ملت عرب زبان نيست، بلكه، چون روح و محتوا و پيام قرآن همگاني و جهاني است، اين كتاب آسماني براي همه انسانها است. در آيات قرآن نيز اين معنا تأكيد شده است.

از طرف ديگر براي جهاني بودن قرآن، لازم نيست حتما قرآن به زبان ما باشد، بلكه همين كه قرآن و مفاهيم و پيام هاي آن به زبان ما ترجمه شود، حجت بر ما تمام مي گردد و بهانه اي براي ايمان نياوردن نخواهيم داشت.

اما اینكه قرآن را فقط باید به زبان عربی بخوانیم ، چنین دستوری وارد نشده است، اگر چه بر خواندن آیات قرآن به زبان وحی در روایات به دلایل خاصی مانند محفوظ ماندن كلمات وحی ، انس مردم با زبان قرآن و داشتن وحدت زبان و...سفارش شده است . تاثیر روحی و روانی مثبت و فراوان دارد  اما خواندن قرآن به زبان فارسی به این معنا كه انسان ترجمه آن را بخواند، نیز نه تنها اشكال ندارد، بلكه چه بسا در موادی  ترجیح دارد.اینكه انسان معنای آیات قرآن را به خوبی درك كند تا بتواند هر چه بهتر و بیش تر از آن برای بهتر زیستن بهره گیرد،بسیار شایسته و ارزشمند است.

 اصولاً هدف اساسی نزول آیات برای همین است. اگر به قرائت قرآن نیز تاكید شده،برای رسیدن به فهم آیات قرآن و به كار گیری آن در زندگی است.

 یكی از راه هایی كه شیطان برای دور كردن مؤمنان از قرآن، وسوسه ای است كه در قلب آنان می اندازد. خواندن قرآن كه عربی است و مفهوم آیات را متوجه نمی شویم، چه فایده دارد؟ امام خمینی در جواب این توهم اشتباه می گوید:

".فرزندم! با قرآن اين بزرگ كتاب معرفت آشنا شو، اگر چه با قرائت آن؛ و راهي از آن به سوي محبوب باز كن و تصوّر نكن كه قرائت بدون معرفت اثري ندارد كه اين وسوسه شيطان است. آخر، اين كتاب از طرف محبوب است براي تو و براي همه كس، و نامه محبوبْ محبوب است اگر چه عاشق و محبّ مفاد آن را نداند و با اين انگيزه حبّ محبوب كه كمال مطلوب است، به سراغت آيد و شايد دستت گيرد. ما اگر در تمام لحظات عمر به شكرانه اين كه قرآن كتاب ما است، به سجده رويم، از عهده برنيامده‏ايم."(6)

اما این بدان معنا نیست كه فقط به تلاوت بدون فهم اكتفا كنی،بلكه به ترجمه آیات هم مراجعه كن. مفهوم را هم دریاب. در مفهوم تامل و تفكر كن. سعی كن زبان عربی را به حدی یاد بگیری كه با تلاوت قرآن، مضمون آن را هم حداقل در حد ترجمه دریابی.

در خواندن و روخوانی قرآن هم سعی كن كه درست خواندن را فرا بگیری. حالا در تلاوت قرآن اگر هم ناخواسته و بدون توجه اشتباه بخوانی، منعی ندارد ،زیرا عمد نیست. نباید به جهت امكان اشتباهات غیر عمدی خودمان را از آن فیض عظیم محروم كنیم.

 هم به خواندن قرآن بها دهیم و هم به خواندن ترجمه و هم به یادگیری ترجمه و... هیچ كدام ما را از دیگری باز ندارد.

اگر هم ساعتی بخواهیم فقط با خواندن ترجمه، پیام های بیش تری از قرآن در یابیم و استفاده بیش تر ببریم، هیچ منعی ندارد. خواندن متن قرآن، ترجمه  ، نگاه كردن به سطرها ، یادگیری تلاوت و ترجمه و تفسیر  و...  همه عبادت است و همگی ارزشمند هستند.

البته فراموش نكنیم كه عربی كلام خدا و فارسی ترجمه ماست .پس یقینا آثار معنوی عربی بیش تر از فارسی است. اما برای اینكه  بین كسب بركات و متوجه شدن مفاهیم آن جمع كرده باشیم،سعی كنیم هم عربی را و هم ترجمه و تفسیر آن را بخوانیم.

 دین ما دعوت به كیفیت می كند تا به كمیت.از این رو به جای قرائت چنین صفحه از عربی  و یا فارسی به تنهایی سعی كنیم مقدار كم تری بخوانیم. اما همراه با ترجمه و یا تفسیر .

پي‏نوشت‏ها:

 1. ابراهيم (14) آيه 4.

 2. فصلت (41) آيه 44.

 3. شعراء (26) آيه  198و 199.

4.طباطبایی،  الميزان، ترجمه موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، 1374 ش ، ج11، ص101؛ سید عبد الحسین طیب ، اطيب البيان، تهران، انتشارات اسلام ، 1378 ش  ج7،ص150 و ...

5.طبرسی، مجمع البيان، تهران، ناصر خسرو  ، ج12،ص157.

6. امام خمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه نشر آثار امام ، ج16،ص211

اسامي قُّرَّاء سبعه چیست؟
1- عبد اللّه بن عامر اليحصبي: قاري شام، متوفاي 118 2- ...

اسامي قُّرَّاء سبعه را بنويسيد؟

1- عبد اللّه بن عامر اليحصبي: قاري شام، متوفاي 118

2- عبد اللّه بن كثير الدّاري: قاري مكه، متوفاي 120

3- عاصم بن ابي النّجود الاسدي: قاري كوفه، متوفاي 128  و دو راوي او عبارتند از: حفص بن سليمان و شعبه ابو بكر بن عياش.

قرائت متداول بين مسلمانان قرائتي است كه منطبق با قرائت عاصم به روايت حفص است‏.

4- ابو عمرو بن علاء المازني: قاري بصره ، متوفاي 154

5- حمزة بن حبيب الزيات: قاري كوفه، متوفاي 156

6- نافع بن عبد الرحمن الليثي: قاري مدينه، متوفاي 169

7- علي بن حمزة الكسائي: قاري كوفه، متوفاي 189 (1)

پي نوشت ها:

1. ر.ك طاهري، حبيب الله، درسهايي از علوم قرآني، قم، اسوه، 1377ش، ج‏1، ص 385

آیا حضرت علی(علیه السلام) قرآنی دیگری داشتند؟
قرآنی كه بر قلب پیامبر نازل شده و بر زبان ایشان جاری گشته و به گوش مردم رسیده و در قلب مؤمنان حك گردیده ، یكی بیش نیست.

 آیا غیر از قرآنی كه امروز وجود دارد، حضرت علی(علیه السلام) قرآنی دیگری داشتند؟

قرآنی كه بر قلب پیامبر نازل شده و بر زبان ایشان جاری گشته و به گوش مردم رسیده و در قلب مؤمنان حك گردیده ، یكی بیش نیست. پیامبر علاوه بر این كه قرآن بر قلبش نازل شده و خود حافظ قرآن در قلبش بود ، مؤمنان را هم به حفظ و كتابت قرآن تشویق كرد . افرادی را برای كتابت قرآن تعیین نمود . چون نزول قرآن تدریجی بود و تا آخرین روزهای عمر شریف پیامبر ادامه داشت ، امكان این كه قرآن به صورت یك كتاب جمع آوری شده بین دو جلد ارائه شود ، وجود نداشت. البته پیامبر سوره ها و آیه ها كه نازل می شد ، جایگاه آن ها را تعیین می نمود . نویسندگان به امر ایشان آیات را می نوشتند . مجموعه نوشته ها در همیانی در مسجد رسول خدا و پشت منبر ایشان نگهداری می شد.

 علی بن ابی طالب شاگرد خاص رسول خدا بود . علم رسول الله به ایشان منتقل شده بود . بر همه ناسخ و منسوخ ، مطلق و مقید ، عام و خاص  و دیگر ریزه كاری های قرآن اشراف كامل داشت. به امر رسول خدا موظف شد بعد از وفات ایشان در اولین اقدام قرآن را طبق رهنمود های پیامبر با شرح و تفسیر كامل جمع آوری كرده و در اختیار جامعه قرار دهد . این كار را كرد، ولی چون در مجموعه ای كه ایشان گرد آورده بود ، با توجه به بیانات تفسیری و ...بسیاری از حقایق روشن را می نمود و شخصیت علمی و برتر امام را روشن می ساخت ، حاكمان زمان محصول كار ایشان را نپذیرفتند . خودشان جمع آوری و تدوین قرآن را مطابق رهنمود های پیامبر به عهده گرفتند.

بنا بر این قرآن امام علی از حیث قرآنیت با قرآن موجود هیچ فرقی ندارد . تفاوت آن در بیانات تفسیری و روشنگرانه ای بود كه امام اضافه كرده بود . آن قرآن كه به همراه تفسير آيات بود  مجموعه علمی بی نظیری می باشد. در دست امامان بود و الان در دست امام زمان است.

قرآنی كه امروز در دست مسلمانان است ،  قرآن نازل شده بر رسول خداست كه در قلب مسلمانان و در نوشته های ایشان ثبت شده بود . برای در امان ماندن از تحریف و كم و زیاد ، به فاصله كوتاهی بعد از وفات رسول خدا توسط افراد آگاه و توانمندی در نظر عموم تدوین و تصویب شد . هیچ كس جرأت كم و زیاد كردن حتی حرفی در قرآن را نداشت.

ر.ك:مصحف فاطمی،عبدالله امینی،چ دوم،دلیل ما،قم،1385

چرا قرآن در شب نازل شد ؟
از آیات قرآن بر می آید كه غالب وحی ها در شب انجام شده است.

چرا قرآن در شب نازل شد و این اتفاق در روز نیفتاد؟

از آیات قرآن بر می آید كه غالب وحی ها در شب انجام شده است. حضرت موسی وقتی از مدین به سوی مصر می آمد، شب هنگام كه راه را گم كرده بود، در طور آتشی دید. در آن جا خطاب خدا به وی رسید. به دعوت فرعون و نجات بنی اسرائیل مأموریت یافت. برای گرفتن تورات هم چهل شب به طور به مناجات رفت تا خدا الواح تورات را بر او نازل كرد. در مورد قرآن هم تصریح شده كه نزول دفعی آن در شب مبارك قدر بوده است.

ظاهرا علت آن است كه برای گرفتن وحی بنده باید مقرّب باشد. تقرب در شبانگاهان و در عبادت ها و مناجات های شبانه بهتر حاصل می شود، زیرا بنده از همه مشغولیت ها بریده و به تمام قلب به سوی خدا رو كرده و با همه وجود، متوجه درگاه خداست.

علامه طباطبایی در مورد میقات شبانه حضرت موسی می نویسد:

حساب را  روي شب‏ها برده، نه روزها و حال آن كه در اين مدت موسي روزها هم در ميقات به سر برده و معمولا در اين گونه موارد حساب روي روزها برده مي‏شود، نه شب‏ها، شايد براي اين است كه غرض از ميقات تقرب به درگاه خدا و مناجات با او است كه شب‏ها اختصاص بيش تري براي اين كار داشته و حواس انسان جمع‏تر و نفس براي انس گرفتن آماده‏تر است، آن هم در چنين مناجاتي كه در آن تورات نازل شده است. هم چنان كه در باره رسول خدا (ص) فرموده:

يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا ... إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا، إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلًا إِنَّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَوِيلًا؛ (1)

اي جامه بر خود پيچيده ، شب را زنده بدار ، مگر اندكي را ... ما به تو سخني دشوار را القا خواهيم كرد. شب‏هنگام از بستر برخاستن، موافقت زبان و دل را افزاينده‏تر است و بيان سخن را استوار دارنده‏تر كه كارهاي تو در روز بسيار است. (2)

پس چون در شب بنده به درگاه خدا قرب بیش تری پیدا می كند، برای پذیرش وحی آمادگی بیش تر دارد. از این رو خداوند قرآن را در شب قدر به قلب پیامبر نازل كرده است.  

پی نوشت ها :

1. مزمل ( 73) آیه 1-7.

2. طباطبایی، الميزان، ترجمه موسوی همدانی،چ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374 ش، ج ‏8، ص 303.

چگونه ثابت می شود كه قرآن كلام خدا است؟
قرآن خود را كلام خدا نامیده و نشانه خدایی بودن خود را این اعلام كرده كه بشر از آوردن كتابی مثل آن ناتوان است.

چگونه ثابت می شود كه قرآن كلام خدا است؟

قرآن خود را كلام خدا نامیده و نشانه خدایی بودن خود را این اعلام كرده كه بشر از آوردن كتابی مثل آن بلكه از آوردن ده سوره مانند آن بلكه از آوردن یك سوره همانند آن ناتوان است . اعلام كرده اگر فرد یا جمعی از بشر و جن یا به كمك هم توانستند حداقل یك سوره مانند قرآن بیاورند كه كلام شناسان منصف اعم از متدین یا غیر متدین همانندی آن را امضا كنند،  نشانه غیر خدایی بودن قرآن باشد . تا امروز كه بیش از 14 قرن از نزول قرآن می گذرد ،با وجود انگیزه های قوی و  دشمنی های آشكار و با وجود سعی و تلاش فراوان بشر و با وجود فصیحان و بلیغان عرب در طول تاریخ  از اجابت این هماورد طلبی ناتوان بوده و خود این بهترین دلیل بر خدایی بودن قرآن است.

خدا حق مطلق است . كلام خدا هم باید حق مطلق باشد و هست . همین نشانه آشكار دیگر بر خدایی بودن قرآن است:

لا يَأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزيلٌ مِنْ حَكيمٍ حَميدٍ؛ (1)

 هيچ گونه باطلي، نه از پيش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمي‏آيد ،چرا كه از سوي خداوند حكيم و شايسته ستايش نازل شده است!

اگر كسی توانست در این كتاب سر سوزنی باطل یا اختلاف و تناقض و ناهماهنگی بیابد، نشانه غیر خدایی بودن آن را یافته است:

أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً ؛(2)

آيا درباره قرآن نمي‏انديشند؟! اگر از سوي غير خدا بود، اختلاف فراواني در آن مي‏يافتند.

 

پی نوشت ها:

1. فصلت (41) آیه 42.

2. نساء (4) آیه 82

علت مهجور ماندن قرآن برای استفاده های اخلاقی و جمیع فنون
مهجور بودن قرآن حقیقتی است كه وجود دارد و به بیان خود قرآن رسول خدا در قیامت از امتش ...

علت مهجور ماندن قرآن برای استفاده های اخلاقی و جمیع فنون در چیست ؟

مهجور بودن قرآن حقیقتی است كه وجود دارد و به بیان خود قرآن رسول خدا در قیامت از امتش به خدا شكایت می كند كه قرآن را مهجور گذاردند و آن را در زندگی محور قرار ندادند و معارف آن را فرانگرفتند و بدان ها در زندگی فردی و اجتماعی عمل نكردند:

«وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورا ؛ (1) و پيامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها كردند».

اما این علت یا علت های مهجور بودن چیست؟

این یك سوال دینی و قرآنی و روایی نیست كه ما جواب بدهیم؛ بلكه یك كار پژوهشی و میدانی است و باید از جهات مختلف بررسی شود و علت ها كشف گردد كه از وظیفه و ماموریت ما خارج می باشد.

از آیه فوق معلوم می شود كه علت اصلی كه پیامبر بدان جهت از امتش شكایت می كند، بی توجهی و اعراض مستكبرانه است.

اما ریز علت ها باید در یك پژوهش به دست آید.

بعض علت ها را می توان به شرح زیر نام برد:

1- معرفت نداشتن به جايگاه قرآن؛ 

2- تبليغات شوم دشمنان؛

3- زنگار گناه.

و ...

و ...

پی نوشت ها:

1. فرقان (25) آیه 30.

علت نامیدن کتاب آسمانی دین اسلام به قرآن
بین عالمان علوم قرآنی اختلاف است. بعضی آن را جامد می دانند ...

چرا قرآن را قرآن ناميدند؟

خداوند برای كتاب خود چند نام قرار داده كه از جمله مشهورترین و پر كاربرد ترین آن ها "قرآن" است

این كه این نام از ریشه ای گرفته شده و مشتق است یا جامد می باشد و اگر مشتق است، ریشه آن چیست؟ بین عالمان علوم قرآنی اختلاف است.

بعضی آن را جامد می دانند. مانند تورات و انجیل كه نام كتاب های آسمانی قبلی است و از ریشه ای گرفته نشده اند.

بعضی آن را آن را از ریشه"قرأ" به معنای"جمع و گردآوری" دانسته اند،چون قرآن  جامع ثمرات كتب پیشین است.

گروه دیگر آن را از "قرأ" به معنای "قرائت و خواندن و پیرو هم آوردن" شمرده اند ، چون قاری به هنگام تلاوت حروف و كلمات آن را به دنبال هم می آورد.

بعضی آن را مصدر به معنای "تلاوت شونده" شمرده اند.

گروهی از "قرن" به معنای "ضمیمیه كردن و نزدیك ساختن" شمرده اند. چون كلمات و حروف آن مقرون به یكدیگرند. با كیفیتی خاص با هم ارتباط و پیوستگی دارند.

بعضی از "قرینه" گرفته اند، چون آیات قرینه و مؤید یكدیگرند.

برای اطلاع بیش تر به "پژوهشی در تاریخ قرآن" از دكتر سید محمد باقرحجتی، ص23 و 24 و "تاریخ جمع قرآن كریم"از سید محمد رضا جلالی نائینی ،ص2-4مراجعه كنید

بهترين ترجمه قرآن كه تاكنون منتشر شده...
از گذشته و بخصوص بعد از انقلاب ترجمه های بسیار مفیدی از قرآن چاپ شده و...

بهترين ترجمه قرآن كه تاكنون منتشر شده، تأليف چه كسي است؟

از گذشته و بخصوص بعد از انقلاب ترجمه های بسیار  مفیدی از قرآن چاپ شده و در معرض استفاده عموم قرار گرفته است كه هر كدام مزایایی دارد  و نمی توان  یك  ترجمه را به عنوان بهترین ترجمه معرفی كرد. علاوه بر ترجمه مرحوم الهی قمشه ای كه بسیار چاپ شده، ترجمه های فراوان دیگری خوب و قابل مراجعه هستند از جمله:

- ترجمه آیت الله مكارم شیرازی؛

- ترجمه آيت الله مشكيني؛

- ترجمه دكتر فولادوند؛

- ترجمه دكتر آیتی؛

- و ترجمه های دیگر ولی ما نمی توانیم ترجمه ای را به عنوان بهترین ترجمه، تعیین كنیم.

چه لزومي دارد كه ما فارسي زبان هستيم بايد قران را عربي بخوانيم ...
اينكه قرآن را فقط بايد به زبان عربي بخوانيم، چنين دستوري وارد نشده است، اگر چه ...

چه لزومي دارد كه ما فارسي زبان هستيم بايد قران را عربي بخوانيم.مگه اين همه در قران نگفته كه چرا تفكر نميكنيد چرا انديشه نميكنيد چطور بوسيله عربي خواندن اين حرف قران محقق ميشود

اينكه قرآن را فقط بايد به زبان عربي بخوانيم، چنين دستوري وارد نشده است، اگر چه بر خواندن آيات قرآن به زبان وحي در روايات به دلايل خاصي مانند محفوظ ماندن كلمات وحي، انس مردم با زبان قرآن و داشتن وحدت زبان و...سفارش شده است و تاثير روحي و رواني مثبت و فراوان دارد. اما خواندن قرآن به زبان فارسي به اين معنا كه انسان ترجمه آن را بخواند، نيز نه تنها اشكال ندارد، بلكه چه بسا در موادي  ترجيح دارد.اينكه انسان معناي آيات قرآن را به خوبي درك كند تا بتواند هر چه بهتر و بيش تر از آن براي بهتر زيستن بهره گيرد،بسيار شايسته و ارزشمند است.

 اصولاً هدف اساسي نزول آيات براي همين است. اگر به قرائت قرآن نيز تاكيد شده،براي رسيدن به فهم آيات قرآن و به كار گيري آن در زندگي است.

اما نماز به عنوان يك عبادت بايد آن گونه كه خدا دستور داده، به جا آورده شود و خداوند و پيامبر مطابق روايات به خواندن نماز به زبان عربي دستور داده اند از اين رو هيچ فقيهي با توجه به روايات اجازه خواندن نماز با زباني غير عربي را نداده است. البته در قنوت نماز مي توان به زبان غير عربي دعا كرد.

 يكي از راه هايي كه شيطان براي دور كردن مؤمنان از قرآن به كار مي برد، وسوسه اي است كه در قلب آنان مي اندازد. خواندن قرآن كه عربي است و مفهوم آيات را متوجه نمي شويم، چه فايده دارد؟ امام خميني در جواب اين توهم اشتباه مي گويد:

".فرزندم! با قرآن اين بزرگ كتاب معرفت آشنا شو، اگر چه با قرائت آن؛ و راهي از آن به سوي محبوب باز كن و تصوّر نكن كه قرائت بدون معرفت اثري ندارد كه اين وسوسه شيطان است. آخر، اين كتاب از طرف محبوب است براي تو و براي همه كس، و نامه محبوبْ محبوب است اگر چه عاشق و محبّ مفاد آن را نداند و با اين انگيزه حبّ محبوب كه كمال مطلوب است، به سراغت آيد و شايد دستت گيرد. ما اگر در تمام لحظات عمر به شكرانه اين كه قرآن كتاب ما است، به سجده رويم، از عهده برنيامده‏ايم."(1)

اما اين بدان معنا نيست كه فقط به تلاوت بدون فهم اكتفا كني، بلكه به ترجمه آيات هم مراجعه كن. مفهوم را هم درياب. در مفهوم تامل و تفكر كن. سعي كن زبان عربي را به حدي ياد بگيري كه با تلاوت قرآن، مضمون آن را هم حداقل در حد ترجمه دريابي.

در خواندن و روخواني قرآن هم سعي كن كه درست خواندن را فرا بگيري. حالا در تلاوت قرآن اگر هم ناخواسته و بدون توجه اشتباه بخواني، منعي ندارد، زيرا عمد نيست. نبايد به جهت امكان اشتباهات غير عمدي خودمان را از آن فيض عظيم محروم كنيم.

 هم به خواندن قرآن بها دهيم و هم به خواندن ترجمه و هم به يادگيري ترجمه و... هيچ كدام ما را از ديگري باز ندارد.

اگر هم ساعتي بخواهيم فقط با خواندن ترجمه، پيام هاي بيش تري از قرآن در يابيم و استفاده بيش تر ببريم، هيچ منعي ندارد. خواندن متن قرآن، ترجمه، نگاه كردن به سطرها ، يادگيري تلاوت و ترجمه و تفسير  و...  همه عبادت است و همگي ارزشمند هستند.

البته فراموش نكنيم كه عربي كلام خدا و فارسي ترجمه ماست. پس يقينا آثار معنوي عربي بيش تر از فارسي است. اما براي اينكه  بين كسب بركات و متوجه شدن مفاهيم آن جمع كرده باشيم، سعي كنيم هم عربي را و هم ترجمه و تفسير آن را بخوانيم.

 دين ما دعوت به كيفيت مي كند تا به كميت. از اين رو به جاي قرائت چنين صفحه از عربي  و يا فارسي به تنهايي سعي كنيم مقدار كم تري بخوانيم. اما همراه با ترجمه و يا تفسير.

پي‏نوشت‏ها:

1. امام خميني، صحيفه امام، تهران، مؤسسه نشر آثار امام، ج16، ص211

نقدهای اساسی به قرآن جدید با نام فرقان الحق كه در ظاهر شبیه قرآن است
اين قبيل تلاش هاي در واقع نوعي پاسخ در براب تحدي قرآن است ، اما بايد ديد كه ...

نقدهای اساسی به قرآن جدید با نام فرقان الحق كه در ظاهر شبیه قرآن است چیست؟

 نقد و بررسي اين قبيل محصولات ضد ديني نيازمند بررسي و كار مفصلي است كه از عهده دوستان تان در اين مركز خارج است ، اما تلاش مي كنيم به نكته دقيقي اشاره كنيم تا پاسخ قابل قبولي داشته باشيد .

اين قبيل تلاش هاي در واقع نوعي پاسخ در براب تحدي قرآن است ، اما بايد ديد كه آيا مبارزه طلبي قرآن مطالبه نمونه هايي نظير فرقان الحق است يا چيز ديگر ؛ در حقيقت بايد ديد كه ماهيت تحدي قرآن چيست ؟

 مي دانيم كه در چند جای قرآن از مخالفان خواسته شده که برای اثبات کذب بودن ادعای قرآن ، کتاب یا سوره ای مشابه ارائه دهند . این امر به عنوان مبارز طلبی یا تحدی قرآن شناخته می شود كه اين حقيقت معجزه اصلي قرآن معرفي مي گردد ، چون حقیقت اعجاز این گونه شناخته می شود که مدّعی نبوت عمل خارق العاده ای را انجام دهد و دیگران را برای همانند آن دعوت کند. اما آنان از آوردن مانند آن عاجز و ناتوان باشند(1) .

 پیامبر با آوردن قرآن ادعای نبوت کرد و مردم را به هماوردی (تحدّی) فرا خواند تا جایی که حاضر شد کافران تنها یک سوره بیاورند و از تمام جهانیان برای ساختن آن سوره کمک بگیرند.(2) اما با گذشت چهارده قرن هنوز کسی نتوانسته است در صحنه مبارزه گام بگذارد یا موفق شود؛  البته در قرآن تنها از آوردن مثل ، سخن گفته شده و جزییات این مبارزه معرفتی تبیین نشده است. به همين خاطر يكي از سوالات مهم در اين خصوص آن است كه در پرسش شما مطرح شده و در جاي خود نكته قابل تاملي است. اما بايد ديد كه واقعا مراد قرآن از آوردن مثل و مانند چيست و آيا به واقع آوردن نظير هر اثر ارزشمندي ناممكن است ؟ 

 ماهيت مبارز طلبي قرآن حقيقتي مشخص و روشن است. زيرا قرآن راهكار مبارز طلبي برای مقابله و شكست دادن افرادی بود که آن را ساخته و پرداخته ذهن بشری پیامبر یا ناشی از کمک های برخی انسان های غیر عرب معرفی می کردند. در اين موقعيت قرآن چنین مبارز طلبی را مطرح نمود تا ناتوانی ایشان از این امر را آشکار سازد .

اما در عین حال ابعاد گوناگون اعجازی قرآن كه در ادامه به آن ها اشاره مي شود و قرائن و شواهد مختلفی که در خصوص آن وجود دارد، به ضمیمه ناتوانی از مقابله به مثل با قرآن می تواند نتیجه ای مانند آسمانی بودن را برای ما در خصوص این کتاب رقم بزند ؛ به این بیان که اصولا از نظر عقلی توانمندی های بشری اموری قابل تکرار هستند . در شرایط ایده آل می توان اموری را که در گذشته از انسان ها صادر شده ، تکرار نمود .

همچنين هرچند آثاري نظير ديوان اشعار بزرگان شعر و  ادب در زمان كنوني به عنوان گنجينه هاي ادبي و ميراث ادبيات يك ملت محسوب مي شود ، اما اين امر به معناي غير قابل تكرار بودن محتوايي اين آثار نيست . چه بسا در آينده شعر ارزشمند ديگري هم خلق شود كه هرچند در فرم و محتوا با اثر قبلي متفاوتند، اما در عين حال از نظر وسعت اثر بخشي و تاثير گذاري و قابليت هاي هنري و محتوايي هم رتبه هم بلكه در مرتبه بالاتري قرار بگيرند .

 هيچ گاه عين و مانند ديوان سنايي غزنوي خلق نشده است. اما چه بسا از نظر كارشناسان فن ، ديوان صائب تبريزي در مجموع ديوان ارزشمند تر و تاثيرگذار تر از ديوان سنائي قلمداد گردد . در اين صورت بديهي است كه مي توان گفت ديوان صائب در ارزش و منزلت مثل ديوان سنايي بلكه بالاتر از اوست .

  در زمان رسول خدا( که توانایی های ادبی و فصاحت و بلاغت در زبان عرب به اوج خود رسیده و شعرایی در اوج توانایی مطرح می شوند که برترین ابیات و اشعار تاریخ عرب را سروده)هفت  اثر برتر در این زمینه از کعبه آویزان شد. ناگهان با آمدن قرآن و مبارزه طلبی و ناتوانی بزرگ ترین نامداران عرصه ادبیات عرب از مقابله به مثل این ادعا در ذهن قوت می یابد که یقینا این اثر قابل تکرار نیست و وجهی فرا بشری دارد .به يقين قرآن مثل معلقات سبعه نبود،بلکه از نظر فرم و شكل و محتوا و اثر گذاري برتر از آنان بود .

 البته بحث تحدی و مبارز طلبی قرآن از مباحث دقیق و جدی است که بررسی جزییات آن نیازمند توضیحات مفصل است ، اما حقیقت بی مانندی قرآن را باید در ابعاد گوناگون اعجاز آن جستجو نمود ؛ در واقع ابتدا نباید وجوه اعجاز قرآن را به یک یا دو وجه محدود کرد ، به این معنا که کسی تصوّر کند قرآن از لحاظ انتخاب واژه ها و آهنگین یا موزون بودن و یا فصاحت و بلاغت و مانند آن معجزه است، چنان كه برخي از آثار منحصر به فرد هنري جهان برجستگي هاي اين گونه دارند . بلکه قرآن همه ابعاد اعجاز را در خود جمع کرده است .

ابعادی از قبیل : اعجاز کلامی ،اعجاز علمی،اعجاز هنری ، اعجاز خبردادن از غیب ، نبودن اختلاف در آن ،ويژگي اين كتاب به اعتبار آورنده آن ، به اعتبار هدایتگری،قوانین و تشریعات آن و... ؛  در نتيجه اگر قرار باشد همانندی برای قرآن جستجو کرد، باید در همه این ابعاد دارای ویژگی و برجستگی باشد، نه تنها در قالب و فرم ظاهری ؛ به علاوه قرآن در ارائه این فرم و قالب هم دارای بداعت و ابتکار بوده ، هر نمونه مشابه باید دارای نوآوری و بداعت باشد، نه این که از شیوه و روش قرآن تبعیت کند .

 بر این اساس این که قرآن همه مخالفان را به مبارزه طلبیده و خواسته که در رد آن کتابی همچون قرآن یا ده سوره و یا حتی یک سوره بیاورند ، به این معنا نیست که برخی افراد گمان کرده و همانند قرآن آیاتی با معانی و الفاظ مترادف قرآن ساخته اند ؛ بلکه مشابهت در این خصوص آن است که در هر مقطع زمانی فرد یا افرادی یک مجموعه معرفتی مانند قرآن را بیاورند که هم در قالب و فرم و شکل و محتوا و هم در جامعیت و تنوع مطالب و هم در اثر بخشی فردی و اجتماعی کارکردی نظیر قرآن داشته باشد .

در واقع این حقیقت از نظر تاریخی قابل انکار نیست که قرآن در جامعه خشن و خشک عربی چنان تاثیر عمیق و تحول شگرفی ایجاد نمود که در عرض دو دهه ماهیت فرهنگی ،اجتماعي و بینشی و رفتاری یک منطقه بزرگ جغرافیایی را دگرگون نمود ؛ اگر قرار باشد کتابی چون قرآن و مثل او نوشته شود ، نه این که تعابیری به ظاهر شبیه قرآن بیاورد، بلکه باید چنین تاثیر و تحولی را در جامعه کنونی رقم بزند تا بتوان آن را همانند قرآن دانست.

بر این اساس می توان گفت که هیچ کتابی مانند قرآن و هیچ سوره ای مانند سوره های قرآن قابل ارائه نیست . در نتيجه تلاش هاي مضحكي مانند قرآن هاي نوين  كه در گذشته هم وجود داشته و اكنون تحت عناوين جديد ارائه شده، به روشني از دائره تحدي و مقابله با قرآن خارج مي شوند، زيرا اين آثار نوعي گرته برداري شكلي و محتوايي از قرآن كريم است كه ذره اي از بداعت و جذابيت و زيبايي خود قرآن را نداشته و كم ترين تاثير فردي و اجتماعي را نيز بر مخاطبان خود نگذاشته است .

 سازندگان اين آثار همه تلاش خود را در مثليت به خرج داده اند اما دقت نداشتند كه مراد قرآن از آوردن مثل ، آوردن چيزي مشابه و همانند و گرته برداري شده نيست ، بلكه همانند قرآن كتابي است با همان ويژگي ها و لوازم و آثار چشمگير .

پینوشت‏ها:

1. جعفر سبحانی، الهیات و معارف اسلامی، نشر موسسه امام صادق عليه السلام ، ص 262.

2. بقره (2) آیه 23.

صفحه‌ها