حديث
۱۳۹۱/۰۷/۰۷ ۰۶:۱۷ شناسه مطلب: 77828
درباره ثواب زیارت امام علی (علیه السلام) خواهشا مفصل نکاتی را بفرمایید، چون من هر چه گشتم متأسفانه در کتب پیدا نکردم و فقط درباره امام حسین وامام رضا (علیهما السلام) و ثوابشان نوشته است؟؟
پاسخ:
اتفاقا در باب زيارت مرقد مطهر مولاي متقيان(علیه السلام)، احاديثي از معصومين (سلام الله عليهم اجمعين) وارد شده است كه در آن به پاداش هاي فراوني نسبت به زايرين اشاره شده است و در ادامه به يكي از آن احاديث اشاره مي شود.
امام صادق(ع) در فضيلت زيارت اميرمؤمنان(ع) فرمود:"من زار أميرالمؤمنين(ع) عارفا بحقه غير متجبر و لا متكبر كتب الله له أجر مائة ألف شهيد و غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر و بعث من الآمنين و هون عليه الحساب و استقبلته الملائكة فإذا انصرف شيعته إلى منزله فإن مرض عادوه و إن مات تبعوه بالاستغفار إلى قبره"(1)
يعني: هر كسي زيارت كند اميرالمؤمنين(ع) را در حالتى كه عارف به حقش باشد و ستمگر و متكبر نباشد، خداي متعال براى او أجر صد هزار شهيد مي نويسد، گناهان گذشته و آينده او را مي بخشد، او را ايمن برانگيزاند، و حساب (قيامت) را بر او آسان مي كند، ملائكه را به استقبالش مي فرستد، پس هرگاه كه او از زيارت بازگردد، ملائكه او را تا درب منزلش بدرقه مي كنند، و چون مريض بشود، به عيادت او مي روند، و چون از دنيا برود، با طلب مغفرت در پي جنازه او مي روند، تا كه او را به قبر بسپارند.
علاوه بر اين روايت، در كتاب هاي مختلف ديگري كه به رشته نگارش در آمده، به نحوه زيارت مولاي متقيان امام علي(ع) اشاره شده است كه نام بعضي از آن كتاب ها در ادامه مي آيد كه مي توان مراجعه كرد.
كتاب تحفه الزاير:
علامه مجلسي در كتاب تحفه الزاير كه در باب زيارت هاي همه معصومين (سلام الله عليهم اجمعين) است درباب سوم آن به شكل مفصل به آداب و فضيلت زيارت مولاي متقيان پرداخته است كه مي توان مراجعه كرد.(2)
كتاب كامل الزيارات:
كتاب ديگري به نام كامل الزيارات نوشته محمدبن قولويه است كه در اين كتاب نيز روايات مربوط به زيارت معصومين از جمله مولاي متقيان(ع) نگارش شده است.(3)
پي نوشت ها:
1. علامه مجلسي محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، انتشارات دار الكتب الاسلاميه، چاپ مكرر، ج56، ص 177.
2. ر ك، علامه مجلسي محمد باقر،تحفه الزاير، تهران، انتشارات بي تا، سال 1314 ه ق.
3. رك، كامل الزيارات، قولويه جعفربن محمد، ترجمه ذهني تهراني محمد جواد، تهران، انتشارات پيام حق، سال 1377ه ش، چاپ دوم.
موفق و موید باشید
۱۳۹۱/۰۷/۰۲ ۰۰:۴۹ شناسه مطلب: 77497
آیا بین این دو زیارت تفاوتی در ثواب، سلسله سندی وجود دارد؟ به طور کلی فرق این دو زیارت در چیست؟
پاسخ:
زيارت عاشوراي معروفه همان زيارتي معروف و مشهوري است كه براي زيارت امام حسين(علیه السلام) در روز عاشورا وارد شده و براي كساني هم كه توفيق حضور كنار قبر آن حضرت را ندارند در هر كجا باشند مستحب است بخوانند و مداومت بر آن سفارش شده و داراي آثار و فضايل زيادي است. مرحوم شيخ عباس قمي در مفاتيح الجنان بعد از نقل اين زيارت عاشوراي معروف زيارت ديگري براي امام حسين(ع) در روز عاشورا با عنوان زيارت عاشوراي غير معروفه نقل كرده و درباره اين زيارت مي فرمايد:
« دوم زيارت عاشوراي غير معروفه است كه با زيارت معروفه متداوله در اجر و ثواب شريك است بدون مشقت گفتن صد مرتبه لعن و صد مرتبه سلام (يعني در اين زيارت غير معروفه ديگر صد مرتبه لعن و صد مرتبه سلام كه در زيارت عاشوراي معروفه وارد شده، وجود ندارد) و اين براي آنانكه شغل مهمي دارند فوزي است عظيم...»(1)
صاحب كتاب شفاء الصدور هم مي نويسد: در يكي از كتب زيارت نامه قديم، از زيارت عاشورا روايتي ديگر ايراد كرده كه با متن زيارت عاشوراي معروف اختلافات فاحش دارد و قابل جمع نيست (كه آنها را يك زيارت بدانيم و اختلاف ها را به نقل كنندگان نسبت دهيم) و صد مرتبه لعن و سلام را نيز ندارد و در ثواب و اجر با زيارت عاشوراي مشهور شريك است.(2)
بنابراين خواندن هر دو زيارت در روز عاشورا يا روزهاي ديگر از دور و نزديك اجر و ثواب دارد. چون تمام وعدههايي كه درباره زيارت عاشوراي معروفه وجود دارد، در روايتي كه زيارت عاشوراي غير معروفه نقل شده، نيز تضمين شده است و تنها فرق اين دو زيارت در اين است كه زيارت اولي بين علما مشهور و معروف است و بيشتر در كتبشان نقل كرده اند، اما زيارت دوم معروف و مشهور بين علما نيست.
پي نوشت ها:
1. شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، زيارت عاشوراي غير معروفه، ص464.
2. تهرانى، ميرزا ابوالفضل، شفاء الصدور في شرح زيارة العاشور، انتشارات مرتضوى، ج 1، ص76.
موفق و موید باشید.
۱۳۹۱/۰۵/۲۲ ۰۱:۰۰ شناسه مطلب: 74475
چرا استمنا گناه است آیا گناه کبیره است؟
پاسخ:
به يقين استمناء از گناهان كبيره بوده و علت گناه بودن و مباني حرمت اين عمل هم منابع ديني ماست، چنان كه در روايات تصريح شده اين حكم به روشني در قرآن نيز بيان شده است؛ در واقع حرمت چنين عملي از آيه 5 تا 7 سوره مومنون به دست مي آيد: «و َ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلىَ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانهُُمْ فَإِنهَُّمْ غَيرُْ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَالِكَ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْعَادُون»؛ (1) و آن ها كه دامان خود را (از آلودهشدن به بىعفتى) حفظ مىكنند، تنها آميزش جنسى با همسران و كنيزانشان دارند، كه در بهرهگيرى از آنان ملامت نمىشوند و كسانى كه غير از اين طريق را طلب كنند، تجاوزگرند». پس هر نوع ارضاي جنسي خارج از اين محدوده عدوان و معصيت و مورد ملامت است .
هنگامي كه از حضرت صادق (ع) در مورد استمنا مى پرسند، مى فرمايد: گناه بزرگى است كه خداوند در قرآن مجيد از آن نهى فرموده، استمنا كننده مثل اين است كه با خودش نكاح (زنا) كرده باشد. اگر كسى را كه چنين كارى مى كند، بشناسم ، با او هم خوراك نخواهم شد. (2)
قوانين اسلام از طرف خداوند«حكيم» است. «حكيم» بودن خداوند اين پيام را دارد كه هيچ فرمان و حكمي را بدون«حكمت» و دليل و برهان صادر نمي كند. بنا بر اين هر چيزي را كه «ممنوع و حرام» اعلام كرده، قطعاً انجام آن مفاسد و ضرر و خسارت هاي جسمي، روحي، فردي يا اجتماعي ويژه اي دارد؛ اما هر چيزي را «واجب» دانسته، حتماً انجام آن در بردارنده رشد روحي و رواني، جسمي و معنوي، مادي و فردي و يا اجتماعي است، كه ناديده گرفتن آن، اثرات تخريبي و منفي شكننده اي در كوتاه مدت يا دراز مدت خواهد داشت.
ما اگر به حكيم بودن خداوند و عالم مطلق بودن او ايمان داشته باشيم، بايد اذعان كنيم كه قوانين خداوند از روي علم و حكمت صادر شده است و به آن گردن نهد و نسبت به آن تعبد داشته باشد. خودارضايي نيز يكي از موضوعاتي است كه اسلام آن را مجاز ندانسته، حكم «حرام» بر آن نهاده است، چون انجام آن آثار منفي و شكننده اي بر جسم و روح و روان مرتكبان آن مي گذارد كه در ذيل به برخي از آن پيامدها اشاره مي شود.
در انتها نيز چند روايت ديگر در مورد اثر معنوى گناه خودارضايى بيان مىكنيم تا ان شاء الله مورد استفاده شما قرار گيرد:
1. امام صادق (ع) فرمود: روز قيامت خداوند با شخص خودارضا گفتگو نمىكند و از چشم خدا مىافتد. (3)
2. رسول خدا (ص) فرمود: لعنت خدا و ملائكه خداوند و تمام بشر بر شخص خودارضا است. (4)
3. رسول خدا (ص) فرمود: كسى كه خودارضايى مىكند، ملعون است. (5)
پي نوشت ها:
1. مومنون (23) آيه 5-7.
2. عاملي، شيخ حر، وسايل الشيعه، موسسه آل البيت، قم،1409 ه.ق، ج 18، ص 575.
3. محمدي ري شهري، محمد، ميزانالحكمه، دارالحديث، قم،1387ه.ش، ج12، ص5654.
4. همان.
5. همان.
موفق و موید باشید
۱۳۹۱/۰۵/۲۰ ۱۳:۲۲ شناسه مطلب: 74313
۱۳۹۱/۰۵/۱۷ ۰۲:۱۰ شناسه مطلب: 73979
سلام ان شا الله که عباداتتون تا الان مقبول بوده باشد. سوال من در مورد وجه اخلاقی لعن کردن است.این که آیا در دین ما صحیح است؟ چه طور ائمه کسانی را لعن می کرده اند؟ لعن کردن مسلمانان اشکالی ندارد؟ به عنوان مثال در مورد این حدیث که بسیار در اینترنت رایج شده است : حسین بن ثویر و ابن سلمه سراّج می گویند: از امام صادق شنیدیم که بعد از هر نماز چهار مرد و چهار زن را لعنت می کردند . (اصول کافی، جلد سه) این موضوع درسته؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
دوست بزرگوار به چند نكته توجه فرمائيد:
1.معنا و مفهوم «لعن» هم در لغت و هم در اصطلاح ديني بر خلاف آنچه در زبان فارسي و گويش عمومي مردم تلقي و استفاده مي گردد، توهين و ناسزاگوئي به فرد ملعون نمي باشد، بلكه نوعي اعلان موضع در مقابل يك رفتار خاص مي باشد كه كابرد ها و اهدافي متفاوت نسبت به آنچه عموم مردم به كار مي برند دارد. «لعن» در لغت به معناي طرد نمودن و دور ساختن از روى خشم (1) و همچنين مترادف ذم، تقبيح و نكوهش نيز آمده است.(2) در همين راستا در اصطلاح ديني نيز كاربردي نظير اعلان موضع منفي و اعلان برائت از يك رفتار و يا شخصيت خاص با ادبياتي ديني و بدون هتاكي دارد، كه مفهوم آن درخواست از خداوند و دعاي بر عليه فرد مي باشد. (3) خداوند متعال نيز از همين لفظ براي تاديب و بيان موضع نسبت به رفتارها و يا اشخاص خاصي كه رفتار ناشايست داشته اند. استفاده كرده (4) كه معنايش دور نمودن آنها از رحمت و يا وعيد به عذاب مي باشد.«إِنَّ الَّذينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُون»؛«كسانى كه دلايل روشن، و وسيله هدايتى را كه نازل كردهايم، بعد از آنكه در كتاب براى مردم بيان نموديم، كتمان كنند، خدا آنها را لعنت مىكند و همه لعنكنندگان نيز، آنها را لعن مىكنند»(5) در مجموع كاربرد لغوي و اصطلاحي اين كلمه نشان مي دهد كه هدف از به كارگيري آن در فرهنگ دين نوعي بازدارندگي و اعلان موضع اعتقادي و اخلاقي نسبت به يك رفتار و يا اعتقاد و يا تفكر خاص مي باشد كه جنبه تربيتي و هدايتي و اصلاحي به خود مي گيرد،كه اگر در جاي خود و درست به كار برده شود هم به لحاظ اخلاقي تاثير تربيتي خود را گذاشته و هم مورد تاييد دين مي باشد.
2. همانطور كه بيان شد «لعن» نوعي اعلان موضع مي باشد. لذا همانطور كه به كارگيري آن در جاي مناسب مورد تاييد مي باشد استفاده از آن با اغراض شخصي و يا از روي غضب و انگيزه هاي غير الهي و يا استفاده از ان در مورد افراد مؤمن و صالح به شدت نهي شده است. زيرا تبري جستن از چنين افرادي به جهت ايمان و داشتن عمل صالح نوعي اعلان برائت و دوري از ايمان و عمل صالح محسوب مي گردد كه به نوعي تاثير لعن را به خود فرد لعن كننده بر مي گرداند.(6) خداوند متعال نيز اگر به جهت رفتار خاصي فرد و يا گروه خاصي را لعن مي نمايد به همين جهت قبل از لعن نمودن وجه آن و رفتار و صفت خاصي را كه مورد نهي و موجب لعن شده را بيان مي كند كه جنبه تربيتي و اصلاحي لعن از بين نرود.
3. با توجه به وجود انگيزهاي فراواني كه افراد مغرض و دشمان اهل بيت در جعل روايات و نسبت دادن برخي رفتارهاي حساسيت برانگيز به اهل بيت داشته ودارند در مورد اين گونه رواياتي كه از ائمه نقل شده و در برخي از آنها اشخاص با اسم خاص لعن شده اند نيز نمي توان با اطمينان و بدون تحقيق كامل از صحت انها مورد استناد قرار داد، خصوصا اينكه اهل بيت در مورد تعامل با اهل سنت و احترام به مقدسات آنها و حتي تقيه نمودن در برخي موارد اختلافي تاكيدات فراواني داشتند. لذا نسبت به اين گونه روايات ولو اين كه در كتب روائي مهمي چون اصول كافي هم نقل شده باشند لازم است دقت بيشتري داشته باشيم، و بر فرض صحت اين گونه روايات نيز همانگونه كه در نكته اول اشاره شد در مورد معني و مفهوم لعن كردن خصوصا در بستر زماني كه قرآن و روايات اهل بيت از اين تعبير استفاده نموده اند نيز بايد توجه داشت، و در عين حال به جهت بار معنائي كه در حال حاضر در جامعه لعن كردن پيدا نموده است كه نوعي فحش و ناسزاگوئي نيز تلقي مي گردد با توجه به روايات فراواني كه در مورد مدارا و تقيه و پرهيز از انجام رفتاري كه مورد وهن اهل بيت در بين اهل سنت گردد(7)، حكم ثانوي در مورد لعن نمودن علني در مورد افرادي كه به عنوان مقدسات اهل سنت محسوب مي شوند، جهت حفظ انسجام امت اسلامي در مقابل فتنه هاي دشمنان قسم خورده اسلام اين است كه بايد از چنين رفتارهائي پرهيز گردد كه مي توان فتواي اخير مقام معظم رهبري را در حرمت توهين به مقدسات اهل سنت در همين راستا ارزيابي نمود.
پي نوشت ها:
1. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، صفوان عدنان، داود، دارالعلم/ الدار الشامية، چاپ اول، دمشق/بيروت، ۱۴۱۲ ق.ص۷۴۱.
2. دهخدا، علي اكبر، لغت نامه دهخدا، دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۴۶ش.ج۴۳، ص۶۶۰.
3. المفردات في غريب القرآن، ص۷۴۱
4. احزاب، ۵۷؛ آل عمران، ۸۷؛ هود، ۱۸.
5. بقره(2) آيه 159.
6. مجلسي، بحار الانوار، نشر دار الاحيا التراث العربي بيروت، ج27، ص 208.
7.همان، ج 65، ص 151.
موفق و موید باشید
۱۳۹۱/۰۵/۰۹ ۰۸:۰۳ شناسه مطلب: 73111
سلام، آیا امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه فرموده که ابوبکر و عمر حضرت فاطمه ( سلام الله علیها) را به شهادت رساندند؟ با اینکه امام علی در منزل بود؟
پاسخ:
گرچه در نهج البلاغه -به صراحت- شهادت زهرا (سلام الله علیها) مطرح نشده است، اما در اين كتاب از رنج ها و مصائب فاطمه زهرا (س) -كه درپي بي حرمتي به آن حضرت صورت گرفت- سخن به ميان آمده است. علي (ع) در هنگام دفن ايشان خطاب به رسول خدا (ص) عرضه داشت: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ وَ السَّرِيعَةِ اللَّحَاقِ بِكَ قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَ عَنْهَا تَجَلُّدِي إِلَّا أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ هَذَا وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمَا سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِينَ(1)
درود بر تو اى رسول خدا، از من و دخترت كه هم اكنون در كنارت آرميده و از سايرين زودتر به تو ملحق شده.
اى رسول خدا شهادت دخترت فاطمه صبر و تحمّلم را كم كرده و طاقت و توانايى من با فراق او از دست رفته است. ولى براى من كه ناراحتى فراق تو را ديده ام و سختى اين مصيبت را كشيده ام جا دارد كه در مصيبت فاطمه (عليها سلام) شكيبايى كنم.
من تو را داخل قبر گذاشتم و هنگامى كه سرت روى سينه ام بود، جان از تنت بيرون رفت. «از جانب خدا آمده ايم و به جانب او بازخواهيم گشت».
اى رسول خدا امانت و گرو (فاطمه عليها سلام) دريافت شد. ولى اندوه من هميشگى است و شب ها را بيدار خواهم ماند تا آن زمان كه خداوند خانه اى را كه تو در آن سكونت دارى برايم اختيار نمايد.
زود باشد كه دخترت به تو خبر دهد كه اين مردم با او چه كردند و چه ستمها بر وى روا داشتند (يعني فدكش را غصب، پهلويش را شكستند و بالاخره مادر و فرزند را به شهادت رساندند) از او بپرس و نوع رفتار آنها را با ما از وى پرسجو كن، كه اين همه ظلم در حالى بر ما وارد شد كه چند روزى از رفتن تو نگذشته و ياد تو از بين نرفته بود.
بر تو و فاطمه ات درود، درود وداع كننده از روى محبت و دوستى و نه از روى دلتنگى. پس اگر از كنار قبر تو بروم نه از روى خستگى و بى علاقگى است و اگر بمانم نه بخاطر بدگمانى به آنچه خداوند به صابران وعده داده است.
پي نوشت:
1. سيد رضى، نهج البلاغه، ناشر: هجرت، ص 320، خطبه 202.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۰۵/۰۸ ۲۲:۴۲ شناسه مطلب: 73061
۱۳۹۱/۰۵/۰۱ ۰۹:۴۲ شناسه مطلب: 72144
با سلام برای داشتن فرزند زیبا و با صفات خوب چه اعمالی قبل و بعد از حاملگی انجام شود؟ مثلا خودن به و گلابی برای زیبایی کودک و خوردن کندر توسط زنه حامله باعث باهوش شدن بچه میشود. ضمن درخواست توضیح کامل لطفا بفرمایید برای داشتن فرزند پسر ایا راه حلی هست؟ تشکر
برادر گرامي! در نگاهي به سيرۀ معصومين(ع) در مي يابيم كه دغدغه و پرسش ايشان در بدنيا آمدن نوزادان، سلامتي آنها بوده است. در دعاهايي كه از معصومين(ع) صادر شده است آمده است:
مرد از خداوند، فرزندي سالم، صالح و عاقبت به خير طلب كند. يكي از دعاهاي وارده چنين است: «بسم الله الرحمن الرحيم الَّذي لا اِلهَ اِلاّ هُوَ بَديعُ السَّماواتِ وَ الاَرضِ، أَللّهمَّ اِن قَضَيتَ مِنّي في هذِهِ خَليفَهً فَلا تَجعَل لِلشَّيطانِ فيهِ شِركَاَ وَلا نَصيباً ولا حَظّاً وَ اجعَلهُ مُخلِصاً مِنَ الشيطانِ و رِجزِهِ، جلَّ ثناؤكَ.»(1) هم چنين از ابي جعفر (ع) روايت شده كه فرموده اند در هنگام جماع گفته شود: «اَللّهُمَّ ارزُقني وَلَداً وَ اجعَلهُ تَقيا زَكياً لَيسَ في خَلقِهِ زيادَهٌ وَلا نُقصانٌ واجعَل عاقِبَتهُ اِلي خَيرٍ».(2)
متأسفانه اعراب جاهلي كه دختران را زنده بگور مي كردند، عيبشان اين بود كه با تولد دختر، بجاي تهنيت تسليتشان مي گفتند. امروزه هم گويا اين فرهنگ هنوز زنده است و دغدغۀ داشتن فرزند پسر در اولويت است.
أما خدمت شما عرض كنيم كه اگر قصدتان فخر فروشي و شرم از دختر دار شدن نيست، جواب سوالتان را در دو بخش پاسخ مي گوييم:
- بخش أول: آداب بارداري در اسلام:
زن و شوهر بهتر است در حيات جنسي هم قصد قربت و كسب رضاي خدا را فراموش نكنند و طمأنينه و آرامش در نظر داشته باشند كه آميزش توأم با طمأنينه باعث مي شود گردش خون، طبيعي بوده و در نتيجه نسلي طبيعي و بهنجار پديد آيد. در دين مقدس اسلام، غذا هم از لحاظ مادي بررسي مي شود و هم از لحاظ معنوي؛ گرچه درست است كه غذاي حرام تاثير بدتر در روح و روان فرزند مي گذارد. از اين رو بسيار سفارش شده كه والدين از غذاي حرام و حتي غذاي مشكوك پرهيز نمايند. با أنجام اين نكات، فرزند از نظر روحي و جسمي، در شرايط خوبي قرار مي گيرد.
در اينجا توصيه هايي براي بچه دار شدن كه در داشتن فرزند زيبا و سيرت خوب تأثير دارد، اشاره مي شود:
الف) توصيه ها قبل از آميزش:
در اينجا به برخي از اين توصيه ها اشاره مي شود:
1. تلاوت آيه نور توسط والدين، قبل از بارداري و توسط زن در ايام بارداري بسيار ضروري است: «اللَّهُ نُورُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَوهٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِى زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّىٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَهٍ مُّبَارَكَهٍ زَيْتُونَهٍ لَّا شَرْقِيَّهٍ وَ لَا غَرْبِيَّهٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِىءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِى اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَآءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمٌ»(3)
2. خوردن گلابي به پدر توصيه مي شود: در كتاب كافي از امام صادق(ع) نقل شده: ايشان در حالي كه به كودكي زيبا مي نگريستند فرمودند:«ينبَغي اَن يكونَ اَبو هذَا الغُلامِ آكِل السَّفَرجَل؛ بايد پدر اين پسر بچه، گلابي خورده باشد.»(4)
3. خوردن كاسني به پدر سفارش شده است.(5)
4. خوردن قاووت به پدر و مادر توصيه شده است.(6)
5. سفارش به خوردن انار.(7)
ب) توصيه ها در حين آميزش:
1. تغذيه: نوع غذا (از نظر حلال و پاك بودن آن) اثر فراواني در فرزند دارد كه لازم است در اين زمينه نيز توجّه كافي صورت گيرد.
2. حالات پدر و مادر: سيستم فكري و حالات رواني پدر و مادر در حين آميزش، بر روحيات فرزند مؤثر خواهد بود.
در پي رواياتي كه بيانگر تأثيرات، به پدران و مادران سفارش شده است كه در حين نزديكي با وضوء بوده و به ياد خدا باشند. بديهي است ياد خدا موجب آرامش قلب مي شود و در فرزند اثر مثبتي خواهد داشت. هم چنين رغبت و ميل قوي جنسي زوجين، در زيبايي جنين و هوشمندي وي اثري قطعي خواهد نهاد. ترس و اضطراب والدين به هنگام عمل زناشويي، بدترين تأثير را بر روي طفل مي گذارد؛ همان گونه كه آرامش خاطر پدر و مادر، تأثيري بس نيكو در فرزند مي نهد. تجربه نيز نشان داده است فرزنداني كه نطفه آن ها در ساعات پاياني شب منعقد مي شود از هوش بيشتري بر خوردارند.
- به طور كلي از ديدگاه اسلام، چند اصل در دوران بارداري توصيه مي شود:
1. تغذيه مناسب.
2. استراحت كافي.
3. داشتن آرامش روحي و معنوي.
4. انجام ورزش هاي مناسب.
5. انجام مراقبت هاي دوران بارداري.
6. شناخت علائم خطر در حاملگي.
5. مراقبت هاي دوران بارداري.
- بخش دوم: پسر يا دختر شدن فرزند:
پيشترها كه مردم به فرزندي كه پسر باشد بيشتر اشتياق و علاقه داشتند، به حكيم باشيها، رمالها و دعانويسها مراجعه و از آنان ميخواستند كه به آنها كمك كنند. در مناطق عشايري كه به داشتن اولاد ذكور از لحاظ زياد كردن ايل و تبار و پشتيباني قبيلهاي نياز بيشتري داشتند، براي اينكه همسرشان حامله و حملش پسر شود، سعي ميكردند زن را در حالتيكه آمادگي و تمايل چنداني به مجامعت نداشته باشد غافلگير كنند، تا مني مرد زودتر انزال شود و اين اعتقاد را در اثر تجاربي كه داشتند بكار ميبستند، كه ما هم در دستورات پيشوايان دين داريم كه اگر مني مرد زودتر انزال شود، جنين با خواست خدا پسر و بالعكس اگر مني زن زودتر نزال شود، جنين با خواست خدا دختر خواهد شد.
كلام آخر: براي اينكه روشهاي انتخاب جنسيت جنين و مسايل مربوط به آن را پيگيري كنيد، به منابع زير مراجعه فرماييد:
- http://www.andisheqom.com/Files/moshavere.php?idVeiw=31578&level=4&subid...
- http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=89776
- http://www.roham.ws/web/ftopicp-1164.html#1164
پي نوشت ها:
1. شيخ حرعاملي، وسائل الشيعه، كتاب النكاح، ج7، باب 97، قم، آل البيت، 1409ه.ق.
2. همان، ج20، ص 117، باب 55، حديث 25180.
3. نور(24)، آيۀ 35.
4. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، ج6، ص 22، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ه ش.
5. محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج62، ص 215، مؤسسه الوفاء، بيروت، 1404 ه.ق.
6. همان، ج66، ص 278.
7. همان، ج63، ص 164.
موفق و موید باشید