پرسش وپاسخ

سلام.. من مطالبی درباره ی تقسیم بندی حقوق و وظایف مردان و زنان بر اساس توانایی های جسمی آنها خواندم و قبولشان هم دارم... مگر در قرآن نیامده که برتری به تقوا است؟؟ با وجود این چرا هنگام نماز خواندن مرد باید جلوی زن بایستد؟؟؟؟ زیرا امکان دارد زن با تقواتر از مرد باشد.... ویک سؤال دیگر.. آیا دلیل به سن تکلیف رسیدن دختران در 9 سالگی مدت زمانی است که زن به دلیل عذر شرعی نمی تواند نماز بخواند ولی مرد می تواند نماز بخواند تا با این وسیله (زودتر به سن تکلیف رسیدن) جبران شوداست یا خیر؟؟؟ و اگر دلیل این است خوب آیا قوای جسمانی یک دختر 9 ساله با یک پسر 15 ساله برابری می کند برای روزه گرفتن؟؟ زیرا بسیاری از دختران را دیده ام که به این دلیل روزه نمی گیرند. آیا عقل یک پسر 15 ساله با یک دختر 9 ساله از نظر اسلام برابر است؟؟ زیرا می دانیم که هر دو باید پس به تکلیف رسیدن نماز بخوانند و به دستورات دینی پایبند باشند. و مسلّماً یک انسان عاقل در انجام دادن تکالیف و وظایف خود دقیق تر و کوشاتر است. و در سوره ی زخرف آمده است که نبوت یک نعمت است. اگر نعمت است پس چرا زنان از این نعمت بهره مند نبودند؟؟ و من سوالات زیادی در این باره دارم آیا پرسیدن این سوالات گناه است؟؟؟؟ یا علی...

سؤال 1- من مطالبی درباره ی تقسیم بندی حقوق و وظایف مردان و زنان بر اساس توانایی های جسمی آنها خواندم و قبولشان هم دارم... مگر در قرآن نیامده که برتری به تقوا است؟؟با وجود این چرا هنگام نماز خواندن مرد باید جلوی زن بایستد؟؟؟؟ زیرا امکان دارد زن با تقواتر از مرد باشد؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
يكى از مسلّمات اسلامى اين است كه احكام شرعى تابع و برگرفته از مصالح و مفاسد واقعى است، يعنى هر امر شرعى به علت مصلحت ضرورى است و هر نهى شرعى ناشى از مفسده‏اى است كه بايد ترك شود. خدا براى اين كه بشر را به يك سلسله مصالح واقعى كه سعادت او در آن است برساند، امورى را واجب يا مستحب كرده است . براى اين كه بشر از مفاسد دور بماند، او را از پاره‏اى كارها منع نموده است. اگر مصالح و مفاسد نبود، نه امرى بود و نه نهيى.
مصالح و مفاسد و به تعبير ديگر حكمت‏ها به گونه‏اى است كه اگر عقل انسان به آن‏ها آگاه گردد، عقل نيز همان حكم را مى‏كند كه شرع بيان كرده است.
جلو بودن مرد از زن در هنگام نماز برتري حساب نمي شود تا آن را با تقواي زن و مرد ارتباط بدهيم. بلکه جلو بودن مرد از زن در هنگام نماز اصلا ربطي به تقوا ي بيش تر و کمتر ندارد. ممکن است يک زن در مقام تقوي به مراتب از مرد بالاتر باشد، ولي در عين حال حکم مسأله از نظر مراجع همين است.
ممکن است فلسفه اصلي آن باشد که جاذبه جنس مخالف روي فکر و روح ديگري اثر گذار باشد . اگر زن با فاصله کم جلو تر از مرد يا محاذي و مساوي باشد و پرده و مانع در بين نباشد، جاذبه جنس مخالف روح و فکر مرد ها را در هنگام نماز گرفتار مي کند، حالت خضوع وخشوع را از بين مي برد. نيز ممکن است حکمت هاي ديگري درکار باشد. در هرصورت اين مسأله براساس تقوي حساب نشده است، بلکه مصلحت هاي ديگري در کار مي باشد.(1)

پي نوشت:
1.آيت الله سيستاني، توضيح المسائل مسأله 874 و8751.
--------------------------------

پرسش 2- دليل به سن تکليف رسيدن دختران در 9 سالگي مدت زماني است که زن به دليل عذر شرعي نمي تواند نماز بخواند ،ولي مرد مي تواند نماز بخواند تا با اين وسيله (زودتر به سن تکليف رسيدن)جبران شود است ؟ اگر دليل اين است، آيا قواي جسماني يک دختر 9 ساله با يک پسر 15 ساله برابري مي کند، براي روزه گرفتن ،زيرا بسياري از دختران را ديده ام که به اين دليل روزه نمي گيرند؟

پاسخ:
دليل اين مسأله که دختران در 9 سالگي به سن بلوغ مي رسند، رشد عقلي و فکري دختران است که زود تر از پسران به رشد فکري مي رسند . اين يک امتياز براي دختران حساب مي شود که زود تر از پسران به رشد عقلي مي رسند و شايستگي انجام تکليف را پيدا مي کنند، اين که آيا زودرس بودن بلوغ دختران، وسيله جبران دوران عادت ماهيانه خانم ها هم است،ممکن است زود رس بودن بلوغ دختران اين مسأله را هم جبران کند، لکن زودرس بودن بلوغ جنسي در دختران مربوط به خلقت و آفرينش آنان است. بلوغ جنسي دختران از نظر تکويني در سني کم تر از سن پسران محقق مي شود.
انديشه و عقل دختران نيز زودتر از پسران شکفته مي‏شود .دليلش آن است که دختران قبل از پسران زبان مي‏ گشايند. زودتر از آنان آغاز به سخن مي‏کنند. با توجه به رابطه غير قابل انکاري که بين انديشه و سخن گفتن وجود دارد، اين نتيجه به دست مي‏ آيد که دستگاه فکري دختران زودتر از پسران به کار مي‏ افتد.(1)
اما نسبت به ضعف جسماني دختران در انجام تکاليف شرعي:
دختري که به سن بلوغ رسيده باشد، در صورت امکان واجب است روزه را بگيرد و تکاليف شرعي را انجام دهد،ولي اگر در اثر ضعف جسمي توان روزه گرفتن را نداشته باشد، در صورتي که روزه گرفتن براي او حرجي باشد، يعني روزه گرفتن براو به طوري سخت باشد که عادتا قابل تحمل نباشد و يا خوف ضرر داشته باشد،در اين صورت روزه گرفتن براي او واجب نيست، و هر زمان قدرت بر روزه گرفتن پيدا نمود، قضاي آن را بگيرد(2)
1- آيت الله بهجت: بايد قضاي روزه ها را بعدا بگيرد ولي کفاره ندارد
پي نوشت ها:
1. محمد تقي فلسفي، بزرگسال و جوان، ج 2، ص 135.
2. سؤال تلفني (7741415-0251) از دفتر آيت الله سيستاني
-----------------------------

پرسش 3- آيا عقل يک پسر 15ساله با يک دختر 9 ساله از نظر اسلام برابر است؟؟زيرا مي دانيم که هر دو بايد پس به تکليف رسيدن نماز بخوانند و به دستورات ديني پايبند باشند..و مسلما يک انسان عاقل در انجام دادن تکاليف و وظايف خود دقيق تر و کوشاتر است..

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
همان طور که در پاسخ سؤال ديگري شما بيان شد، دستگاه فکري دختران زودتر از پسران به کار مي ‏افتد و معمولا دختران در 9 سالگي همان بلوغ فکري را پيدا مي کنند که پسران در 15 سالگي به دست مي آورند.
-----------------------------

پرسش 4- در سوره زخرف آمده است که نبوت يک نعمت است..اگر نعمت است پس چرا زنان از اين نعمت بهره مند نبودند؟

پاسخ:
در اين که نبوت، نعمت و رحمتي است که نصيب بندگان برگزيده مي شود، شکي نيست. کسي که به مراتب بالاي عبوديت و بندگي برسد، از جانب خدا برگزيده مي شود. نعمت وحي نصيب او مي گردد و به علم الهي آموخته مي شود و باب الهامات غيبي بر وي گشوده مي گردد و...
اما اين نعمت و خبر شدن از غيب و خبر دادن از غيب و...، فرع بر عبوديت و بندگي است . اول بايد فرد عبد الله و ولي الله شود تا بعد برگزيده گشته و قلبش به نور خدا نوراني شده و از علم لدني مملو گردد . تا اين جا به هيچ وجه مختص مردان نيست.
اين مريم سلام الله عليها است که به بيان قرآن به مراتب بالاي بندگي مي رسد. خدا او را مانند آدم و ابراهيم و نوح و...، بر مي گزيند. ملائکه خدا بر او نازل مي شوند و از غيب او را خبر مي دهند که تو را برگزيديم و به تو فرزندي خواهيم داد که بر بني اسرائيل رسول خواهد بود:
وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمينَ يا مَرْيَمُ اقْنُتي‏ لِرَبِّكِ وَ اسْجُدي وَ ارْكَعي‏ مَعَ الرَّاكِعينَ ... إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبينَ وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ مِنَ الصَّالِحينَ (1)
اى مريم، از پروردگارت اطاعت كن و سجده كن و با نمازگزاران نماز بخوان. اين ها از خبرهاى غيب است كه به تو وحى مى‏ كنيم. و گر نه آن گاه كه قرعه زدند تا چه كسى از ميان شان عهده‏دار نگهدارى مريم شود، آن گاه كه كارشان به نزاع كشيد، تو در نزدشان نبودى. فرشتگان گفتند: اى مريم، خدا تو را به كلمه خود بشارت مى ‏دهد. نام او مسيح، عيسى پسر مريم است، در دنيا و آخرت آبرومند و از مقرّبان است. با مردم هم چنان كه در بزرگى، در گهواره سخن مى‏گويد، و از شايستگان است.
ساره همسر ايراهيم خليل است که ملائکه را مي بيند و از آنان مي شنود که فرزند دار خواهد شد و...:
وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهيمَ بِالْبُشْرى‏ قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنيذٍ فَلَمَّا رَأى‏ أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خيفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‏ قَوْمِ لُوطٍ وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ قالَتْ يا وَيْلَتى‏ أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلي‏ شَيْخاً إِنَّ هذا لَشَيْ‏ءٌ عَجيبٌ قالُوا أَ تَعْجَبينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَميدٌ مَجيد؛(2)
به تحقيق رسولان ما براى ابراهيم مژده آوردند. گفتند: سلام. گفت: سلام. و لحظه‏اى بعد گوساله‏اى بريان حاضر آورد. و چون ديد كه بدان دست نمى‏يازند، آنان را ناخوش داشت و در دل از آن ها بيمناك شد. گفتند: مترس، ما بر قوم لوط فرستاده شده‏ايم. زنش كه ايستاده بود، خنديد. او را به اسحاق بشارت داديم و پس از اسحاق به يعقوب.
زن گفت: واى بر من، آيا در اين پيرزالى مى‏زايم و اين شوهر من نيز پير است؟ اين چيز عجيبى است. گفتند: آيا از فرمان خدا تعجب مى‏كنى؟ رحمت و بركات خدا بر شما اهل اين خانه ارزانى باد. او ستودنى و بزرگوار است.
به گواهي روايات فراوان، بعد از وفات رسول خدا جبرئيل بر حضرت زهرا فرود مي آمد . حوادث آينده را به اطلاع ايشان مي رساند . ايشان فرموده هاي جبرئيل را املا مي کرد. حضرت علي مي نوشت که مجموعه آن "مصحف فاطمه" (ع) شد.
اما نبوت تشريعي و رسالت ، تکليف و شاني اجرايي است که خداوند حکيم فقط مردان را براي اداي رسالت برگزيده ،زيرا اين شان هم اختلاط و مواجهه با مردم را نياز دارد که خداوند آن را براي زنان جز در موارد لازم نپسنديده ، رسول بايد داراي شرايطي باشد که کلام و امرش را نافذ گرداند. بشر معمولا نخوت دارد به خصوص مردان و بزرگان بشر که بيش تر مردان بوده اند ،پذيرش نبوت و هدايت و رهبري و پيشوايي يک زن را براي خود کسر شان مي دانند . اگر پيامبران از جنس زن بودند ، در ماموريت کم تر قرين موفقيت مي شدند. بدين جهت و به جهاتي ديگر که نمي دانيم و شايد اصل آن جهات باشد، خداوند مصلحت ديده اين شان را به مردان واگذارد . ما را که به مصالح آگاه نيستيم، سزاوار نيست مشرکان قريش را همرنگ شده و در تقسيم رحمت و نعمت، به خدا رهنمود دهيم:
وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى‏ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظيمٍ أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ؛ (3)
گفتند: چرا اين قرآن بر مردى از بزرگمردان آن دو قريه نازل نشده است؟ آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم مى‏كنند
در حالي که خدا خود داناتر است که رسالتش را به دوش چه کسي بگذارد:
اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَه‏(4)
خدا داناتر است كه رسالت خود را در كجا قرار دهد.

پي نوشت ها:
1. آل عمران(3)آيه43-46.
2.هود(11)آيه70-73.
3. زخرف(43)آيه31-32.
4. انعام(6)آيه124.

حدود شش ماه است با خانمي آشنا شده ام كه يك سال است جدا از شوهرش زندگي مي كند و در حال سپري كردن مراحل طلاق است. رابطه ما در حدّ بوسيدن است آيا بعد از طلاقش مي توانم او را صيغه كنم؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
در فرض سؤال از دواج شما بعد از طلاق گرفتن خانم مذکور، اشکال ندارد.
اگر تا زماني که خانم مذکور طلاق نگرفته و عده طلاق هم تمام نشده، با او مرتکب زنا نشويد، بعد از طلاق و تمام شدن عده طلاق مي توانيد با او ازدواج موقت يا دائم کنيد،
اما اگر در اين مدت با او زنا کنيد، يعني دخول از راه جلو يا عقب هرچند به مقدار ختنه گاه صورت بگيرد، به نظر مشهور فقها و مراجع، زن مذکور براي هميشه بر شما حرام مي شود.
هم چنين ارتباط غير متعارف و همراه با لذت با زن مذکور حرام مي باشد. از بوسيدن همديگر و دست زدن به بدن همديگر كشيدن و صحبت هاي غير متعارف و تحريک کننده خود داري کنيد. از عذاب خدا بترسيد. ازخدا که همه جا حاضر و ناظر است خجالت بکشيد. آن زن تا طلاق نگرفته، زن شوهرش مي باشد. مواظب باش که به ناموس ديگران خيانت نکني که به ناموست خيانت مي کنند.

من حدودیک سال است رشوه گرفته ام وصاحب آن ها را نمی شناسم و می خواهم جبران کنم باید چکار کنم و3000000 تومان از آن پول را دارم بقیه را خرج کرده ام؛ آیا می توانم با صدقه جبران کنم طوری که حق ناس گردنم نباشه یا کمک به مسجد؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بايد در صورت عدم شناختن صاحبان آن ها با اجازه مرجع خود (تماس با دفتر مقام معظم رهبري) از طرف صاحبان آن ها صدقه بدهيد.(1)

پي نوشت:
1. سؤال تلفني از دفتر مقام معظم رهبري(0251-7746666).

پرسش: اگر ندانسته مشروب بخوريم حکم چيست ؟شرح

پاسخ:
پرسشگر گرامي با درود و سلام :
خوردن مشروب از نظر اسلام حرام است ليکن در صورتي که ندانسته به جاي آب شراب بخورد ،گناه نکرده است .

اگر ندانسته مشروب بخوريم حکم چيست؟

پاسخ: پرسشگر گرامي با درود و سلام :
خوردن مشروب از نظر اسلام حرام است ليکن در صورتي که ندانسته به جاي آب شراب بخورد، گناه نکرده است .

امام على عليه السلام:
هركه با حق بستيزد، هلاك مى شود. نهج البلاغه، حكمت 188 .

پرسش 1:
انزال ناخودآگاه در ماه مبارک رمضان شرح در ماه مبارک رمضان و چند روز قبل از ازدواج(ازدواج بعد از ماه مبارک) براي اينکه از نحوه استفاده از کاندوم اطلاع پيدا کنم، اقدام به يادگيري استفاده از آن کردم که متاسفانه بطور ناخودآگاه انزال صورت گرفت.
پاسخ:
پرسشگر گرامي باسلام.
چون قصد استمنا و بيرون آوردن مني نداشته و با اين کار عادت به خروج مني هم نداشته اي، گناه نکرده اي .اگر در حال روزه بوده اي ،روزه هم صحيح است و قضا و کفاره ندارد.

 

پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله و سلم: نخستين چيزى كه خداوند آفريد عقل است. بحارالأنوار ، ج 1، ص 97.

 

پرسش 1:
سوال شرعي شرح يکي از اقوام ما پسري رو از شيرخوارگاه به فرزندي قبول کرده بودند ولي اين پسر از هيچ کدام از خانم هاي فاميل شير نخورده،حتي از مادر خوانده اش.الان که اين پسر به سن تکليف رسيده و وارد 16 سال شده ، چه کساني محرم حساب مي شن؟ مادر خوانده اش چطور؟ اگه مادر خوانده اش هم براي اون محرم حساب نميشه پس بايد چکار کرد؟

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
آن پسر به هيچ کس محرم نيست حتي به مادر خوانده اش.
اگر آن پسر با دختر مادر خوانده ازدواج دائم يا موقت(مثلا نيم ساعته)کند ، همين که عقد خوانده شد ،به مادر خوانده محرم مي شود. نيز اگر مادر خوانده ،مادر يا مادر بزرگ دارد، آن پسر با يکي از آن دو ازدواج کند و همبستر شود، به مادر خوانده اش محرم مي شود.

پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله و سلم: هر كس پيش از سلام كردن آغاز به سخن كرد ، جوابش را ندهيد. الكافى، ج 2، ص 644.

 

پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله و سلم: هر كس پيش از سلام كردن آغاز به سخن كرد ، جوابش را ندهيد. الكافى، ج 2، ص 644.

 

پرسش 1: سوال عمومي شرح تنها مقصد سير انساني لقاي خداست .......... اين جمله درست است؟ پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛ در قرآن کريم ده‌ها آيه وجود دارد که سير تکاملي و برگشت جهان و جهانيان را به سوي مبدأ هستي و خالق عالم را بيان کرده است، که به نمونه‌هايي از آنها اشاره مي‌شود: «فسبحان الذي بيده ملکوت کلّ شيء و إليه ترجعون؛(1) شکوهمند و پاک است، کسي که ملکوت هر چيزي در دست اوست و به سوي اوست که بازگردانيده مي‌شويد». در اين آيه به صراحت از برگشت عالم و آدم به سوي خداوند سخن گفته شده است. در آية ديگر فرمود: «له ملک السموات والأرض ثمّ إليه ترجعون؛(2) فرمانروايي آسمان‌ها و زمين خاص اوست، سپس به سوي او بازگردانيده مي‌شويد». در اين آيه با تصريح به مالکيت خداوند نسبت به عالم، بر برگشت جهان به سوي او تأکيد شده، يعني عالم مال حق تعالي است به ملکيت حقيقي و به برگشت مملوک به مالک تصريح شده است. در آيه ديگر فرمود: «وله أسلم مَن في السموات والأرض طوعاً وکرهاً وإليه يرجعون؛(3) آن که در آسمان‌ها و زمين است، خواه ناخواه سر به فرمان او نهاده است و به سوي او بازگردانيده مي‌شوند». يا آيه معروف «إنّا للّه وإنّا إليه راجعون» که بيانگر وجود ما و تمام عالم هستي است که از خدا است و به سوي او باز مي‌گردد. همچنين در بيش از ده آيه قرآن اين حقيقت با واژه "المصير"تبيين شده است مثل "الي الله المصير - اليّ المصير - اليه المصير - الينا المصير - و" اليک المصير"(4) بر اساس اين گونه آموزه‌هاي آسماني، باز گشت و برگشت همه انسان ها به سوي پروردگار است .خداوند همه انسان ها را با هر عقيده و عملکردي باشند،اعم از عدالت پيشگان يا ستمگران ،خداپرستان يا بت پرستان و مشرکان ،مؤمنان يا فاسقان همه را در روز قيامت جهت حسابرسي در يک جا جمع مي آورد. قرآن کريم در آي?53 شوري نه تنها بازگشت انسان بلکه بازگشت همه امور را به سوي خدا معرفي مي کند و مي فرمايد :الا الي الله تصير الامو؛ آگاه باشيد که بازگشت تمام کارها و امور به سوي خدا است. يکي از نکات مهمي که درآيات "صيرورت" و"رجعت "( مرتبط با بحث )،مورد توجه قرار گرفته، اين است که خداوند نظام هستي را بر پايه «عد» و«حق»قرار داده و راهي که به سعادت حقيقي انسان ها و رضايت و خشنودي خدا منتهي مي شود ،«صراط مستقيم» معرفي کرده است . بنا براين، عبارت ذکر شده صحيح است که همه انسان هاي خوب و بد در قيامت در پيشگاه عدل وحق خداوند قرار مي گيرند( لقاي عام الهي ) امّا تنها عدالت پيشگان ،حق پويان و آنان که در دنيا در «صراط مستقيم» گام نهاده اند، اهل نجات وسعادتند. پي‌نوشت‌ها: 1. يس (36) آيه 82. 2. زمر (39) آيه 44. 3. آل عمران (3) آيه 83. 4- جهت آگاهي به تفسير آيات 285 بقره - 28آل عمران - 18 مائده - 42 نور- 14 لقمان - 18 فاطر - 3 غافر(مؤمن) - 15 شوري - 43 ق- 4 ممتحنه - 3 تغابن و 53 شوري مراجعه شود .

حجاب - پوشش - قرآن

امام على عليه السلام:
بينديش سپس سخن بگو. عيون الحكم والمواعظ ، ح 6084.

پرسش 1:
حجاب زنان شرح لطفا راجع به حجاب زنان در زمان حضرت رسول (ص) و علي (ع) توضيح فرماييد؟
پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در عصر پيامبر (ص) و حکومت امام علي(ع) حدود و احکام الهي در جامعه رعايت مي‌شد . مسائلي که جزو محرمات و منکرات به حساب مي‌آمد، از آنها جلوگيري به عمل مي‌آمد.
در قرآن كريم، آياتي چند به طور صريح، در مورد وجوب حجاب و حد و كيفيت آن نازل شده است. در سوره نور، طي آيه مفصلي آمده است:
« ... و به مردان مؤمن بگو كه چشم هاي خود را فرو پوشند و نيز دامان خويش را، كه براي ايشان پاكيزه تراست. همانا خداوند به آنچه انجام مي دهند، آگاه است. و به بانوان با ايمان بگو چشم هاي خود را فرو پوشند و عورت هاي خود را از نگاه ديگران پوشيده نگاه دارند و زينت هاي خود را جز آن مقداري كه ظاهر است، ننمايند و زينت هاي خود را آشكار نسازند، مگر براي شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، زنان هم كيششان، كنيزانشان، مردان سفيهي كه تمايلي به زنان ندارند، و يا كودكاني كه از امور جنسي بي اطلاع اند (غيرمميز). و پاهاي خود را بر زمين نكوبند تا زينت هاي پنهان شان آشكار شود. همگي به سوي خداوند باز گرديد، اي مؤمنان! باشد كه رستگار شويد» (1)
همچنين در سوره احزاب آمده است:
«اي پيامبر! به همسران و دختران خويش و بانوان با ايمان بگو كه روپوش خود را برگيرند تا به عفاف و حريت شناخته شوند و مورد آزار و تعرض هوسرانان قرار نگيرند و خداوند، آمرزنده و مهربان است» (2)
«اي زنان پيامبر! شما اگر تقوا داشته باشيد، همانند ديگران نيستيد. بنابراين، هرگز نرم و نازك با مردان، سخن مگوييد تا آن كه دلش بيمار است، به طمع افتد. بلكه متين و نيكو سخن بگوييد و خانه را منزلگاه خويش قرار دهيد و هرگز مانند دوره جاهليت نخستين، [براي نامحرمان] آرايش و خود آرايي نكنيد و نماز را برپا داريد زكات را بپردازيد و از خدا و رسولش اطاعت نماييد (3)
حجاب در روايات:
پيامبر و معصومين (عليهم السلام) علاوه بر تاكيداتي كه بر رعايت حجاب داشته اند، با ارائه دستورعمل هايي، جامعه اسلامي را به سوي تهذيب و پاكي، رهنمون گشته اند.
روزي اسماء - كه خواهر زن پيامبربود-، با جامه بدن نما و نازكي به خانه پيامبر آمد. پيامبر، روي خود را از او برگرداند و فرمود: «اي اسماء، زن به حد بلوغ رسيد، نبايد جايي از بدن و اندامش ديده شود، مگر صورت و دست ها (4)
امام علي(ع) نيز همانند پيامبر بر زنده نگهداشتن احكام و دستور الهي و سنت‌ها تأکيد دارد. ايشان مي‌فرمايد:
«ليس على الامام إلاّ ما حُمّلَ من أمر ربّه... والاحياء للسنّة؛(5) بر امام نيست جز آن چه از امر پروردگار به عهده او واگذار شده است... و زنده کردن سنت‌ها».
در جاي ديگر، يکي از وظايف مهم حاکم و رهبر را امر به معروف و نهي از منکر و اقامه حدود الهي مي‌شمارد: «لابدّ للأمّة من إمام... فيأمرهم وينهاهم ويقيم فيهم الحدود».(6)
روشن است که بي حجابي، از منکرات اسلام است که بايد از آن نهي شود و علي(ع) که اين وظيفه را براي حاکم معين مي‌کند، اولين فردي است به آن عمل مي‌کند.
در دوران صدر اسلام رعايت پوشش و حجاب مورد توجه توده مردم(اعم از مسلمان و غير مسلمان) بود و مانند اين عصر بي حجابي و بدحجابي رايج نبود. بنابر اين به نظر مي‌رسد در باره رعايت حجاب و پوشش اسلامي، در آن عصر مشکلي که امروزه وجود دارد، وجود نداشت.
ضرورت پوشش اسلامي و اجبار به حجاب در عصر ما گرچه عواقب و پيامدهاي سويي در پي دارد ، ولي آزاد گذاشتن بانوان در پوشش كه غالباً به صورت استفاده ابزاري در مي آيد ، عوارض و مفاسد بيشتري در پي خواهد داشت و زمينه فساد و فحشا در جامعه گسترش مي‌يابد.
بنابراين با تمام عوارضي که اجبار حجاب ممکن است به دنبال داشته باشد، چون رعايت حجاب و حفظ عفت عمومي جامعه حکم قطعي اسلامي است و قرآن به صراحت آن را بيان مي‌کند ، همچنين مفاسدي در پي بي حجابي به وجود مي آيد، منطق و عقل حکم مي‌کند که بايد با بي حجابي به صورت مناسب و مدبرانه و عاقلانه برخورد شود.
پي‌نوشت‌ها:
1. نور، آيه 31.
2. احزاب ، آيه 59.
3. همان، آيه ،32.
4. سنن ابي داود، ج2، ص383،
5. نهج البلاغه، خطبه 105.
6. بحار الانوار، ج 93، ص 41.

 

پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله و سلم: هر كار مهمّى كه در آن «بسم اللّه » گفته نشود به انجام نمى رسد . بحارالأنوار ، ج 73 ، ص 205.

 

پرسش 1:
چند آيه در قرآن در خصوص اهميت توبه وارد شده است شرح

پاسخ:
ده ها آيه در قرآن كريم وجود دارد كه تصريحا و تلويحا دلالت بر لزوم و اهميت توبه و استغفار دارد. واژه توبه و مشتقات كلمه «توب»، 87 مرتبه در 69 آيه قرآن و واژه استغفار و مشتقات كلمه« غفر» نيز234 مرتبه در 202 آيه قرآن به كار برده شده ، در آيات متعددي خداوند متعال، خود را خدايي توّاب و رحيم و ودود و غفور و غافر و غفّار و ... ‏ معرفي كرده است.
ما به عنوان نمونه به برخي از آيات كه تصريح به لزوم توبه دارند اشاره مي‌كنيم.
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى‏ رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار(1)؛اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، به درگاه خدا توبه‏اى راستين كنيد، اميد است كه پروردگارتان بدي‌هايتان را از شما بزدايد و شما را به باغ هايى كه از زير [درختان‏] آن جويبارها روان است درآورد»
«وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيما(2) ؛اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند، پيش تو مى‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏خواستند و پيامبر [نيز] براى آنان طلب آمرزش مى‏كرد، قطعاً خدا را توبه‏پذيرِ مهربان مى‏يافتند»
«أَ فَلا يَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَهُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيم‏؛(3) چرا به درگاه خدا توبه نمى‏كنند، و از وى آمرزش نمى‏خواهند؟ در حالى كه‏ خدا آمرزنده مهربان است.»
«وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى‏ قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمين‏(4) ؛ اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد، سپس به سوى او بازگرديد، تا (باران) آسمان را پى در پى بر شما بفرستد و نيرويى بر نيرويتان بيفزايد! و گنهكارانه، روى (از حق) بر نتابيد!»
«أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ(5) ؛آيا ندانسته‏اند كه تنها خداست كه از بندگانش توبه را مى‏پذيرد و صدقات را مى‏گيرد، و خداست كه خود توبه‏پذير مهربان است؟»
«ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحيم‏(6) ؛ [با اين همه‏] پروردگار تو نسبت به كسانى كه به نادانى مرتكب گناه شده، سپس توبه كرده و به صلاح آمده‏اند، البته پروردگارت پس از آن آمرزنده مهربان است‏»
«وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَميعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون‏(7) ؛ اى مؤمنان، همگى [از مرد و زن‏] به درگاه خدا توبه كنيد، اميد كه رستگار شويد»
اين ‌ها نمونه‌اي از آياتي است دلالت بر اهميت و لزوم توبه و استغفار دارد.
پي‌نوشت‌ها:
1. سوره تحريم، آيه 8
2. سوره نساء، آيه 64
3. سوره مائده، آيه 74
4. سوره هود، آيه 52
5. سوره توبه، آيه 104
6. سوره نحل، آيه 119
7. سوره نور، آيه 31

صفحه‌ها