پرسش وپاسخ

ازدواج در سایر ادیان

باسمه تعالی: با سلام در مورد بررسی مسایل مربوط به عقد نکاح (ازدواج)در دیگر ادیان ، خاصه مسیحیت ، یهود و زرتشت لطفا اگر منبعی می شناسید معرفی کنید.(اگه منت بگذاريد و پاسخ سوال رو سريع بهم بدين خيلي خيلي ممنون مي شم). يا علي

پاسخ پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
تشكيل خانواده به عنوان يكي از مهم ترين پديده هاي حيات بشري، همواره مورد توجه همه اديان بوده است . در اين جا به برخي اشاره مي شود:
دين يهود:
در يهوديت ازدواج عقدي است ميان دو نفر كه بر اساس آن بركت خدا را طلب مي كنند . اين قرار داد كتبي كه از طرف شوهر به زن داده مي شود "كتوبه" نام دارد.(1)
در اين آيين سن مناسب براي ازدواج مردان از 18 تا 24 سالگي است . دختر اگر به 5/12 سالگي رسيد، وقتي ازدواج او است، چون بلوغ دختر در اين سن است. اگر پدري دخترش را كه كم تر از 12 سال دارد، شوهر دهد و دختر وقتي به سن بلوغ (5/12 سالگي) رسيد، موافق با اين ازدواج نبود،‌مي تواند ازدواج را فسخ كند و نيازي به طلاق نيست.(2)
اگر چه داشتن حداقل يك فرزند از هر جنس مطلوب است، ولي نبود فرنزد نياز به ازدواج را برطرف نمي كند و تأهل وضعيت آرماني مردان تلقي مي شود. در مورد زنان چنين برداشتي وجود ندارد. زنان مكلف به ازدواج نيستند، زيرا وظيفه داشتن فرزند تنها بر عهده مردان است.(3)
آرمان يهود آن است كه والدين بايد حداقل دو فرزند داشته باشند تا مسئوليت خود را براي تأمين جمعيت جهان به انجام رسانند.(4)
براي اجراي مراسم ازدواج جشن بزرگي برگزار مي شود و افراد زيادي شركت مي كنند. يهوديان مخالف ازدواج يهوي با غير يهودي هستند و مي گويند همسر غير يهودي هر چقدر خوب باشد، قادر نيست به يك فرزند يهودي كمك كند تا سرنوشت و نقش حساس خويش را (كه گسترش ملت يهود و زنده نگهداشتن ميراث يهود است) ايفا نمايد.(5)
دين مسيحيت:
در آيين مسيحيت ازدواج متضمن عقدي قانوني ميان زن و مرد است. در مذهب كاتوليك و ازتدوكس ازدواج يك شَعيره (عبادت ديني برخوردار از تأييد الهي) است.از ديد اينان ازدواج دائمي است و قابل انقطاع (طلاق) نيست.(6)
كليساي كاتوليك و ارتدوكس عقد نكاح را يكي از آيين هاي مقدسي و غير قابل نقض مي دانند.(7) ازدواج در مسيحيت پديده اي منحصر به فرد نيست و در ماهيت ازدواج با بيش تر اديان مشترك است. البته مسيحيان بر تجرد به عنوان آرماني والا به خصوص از آن جهت كه حضرت عيسي(ع) ازدواج نكرده، تأكيد دارند. راهب ها، راهبه ها و كشيشان مذهب كاتوليك نذر مي كنند كه هميشه مجرد بمانند.(8) درضمن برخي ازمسيحيان ازدواج مجدد را قبول ندارند، چون طلاق را به هيچ وجه نمي پذيرند . اگر طلاق حاصل شود و سپس شخص مجدداً ازدواج كند، آن را زنا تلقّي مي كنند. اما بر برخي ازدواج مجدد را مي پذيرند، چون طلاق را صحيح مي دانند. از اين رو اگر شخص بعد از طلاق ازدواج كند، آن را صحيح مي دانند.(9)
دين زرتشت
در دين زرتشتي به آيين زناشويي، پيوکاني گفته مي شود و پيوندي است که در آن زن و مرد با هم برابراند. زن و مرد زرتشتي به 5 صورت و تحت عناوين پادشاه زن- چاکر زن- ايوک زن- ستر زن- خودسر زن با هم از داواج مي نمودند :
1- پادشاه زن:
اين نوع ازدواج به حالتي گفته مي شد که دختري پس از رسيدن به سن بلوغ با موافقت پدر و مادر خود با پسري ازدواج مي کرد . پادشاه زن از کامل ترين حقوق و مزاياي زناشويي برخوردار بود.همه دختراني که براي نخستين بار و با رضايت پدر و مادر ازدواج مي کردند ،پيوند زناشويي آنان تحت عنوان پادشاه زن ثبت مي شد.
2- چاکر زن:
اين نوع ازدواج به حالتي اطلاق مي شد که زني بيوه به عقد و ازدواج با مرد ديگري در مي آمد .اين زن با زندگي در خانه شوهر دوم خود حقوق و مزاياي پادشاه زن را در سراسر زندگي مشترک دارا بود، ولي پس از مرگ آيين کفن و دفن و ساير مراسم مذهبي اش تا سي روزه توسط شوهر دوم يا بستگانش برگزار مي شد . هزينه هاي مراسم بعد از سي روزه به عهده بستگان شوهر اولش بود، چون معتقد بودند در دنياي ديگر اين زن از آن نخستين شوهر خود خواهد بود . به همين علت پيوند دوم او تحت عنوان چاکر زن ياد مي شد.
3- ايوک زن:
اين نوع ازدواج زماني اتفاق مي افتاد که مردي دختر يا دختراني داشت و فرزند پسر نداشت . ازدواج تنها دختر يا کوچک ترين دخترش تحت عنوان ايوک ثبت مي شد . رسم بر اين بود که اولين پسر تولد يافته از اين ازدواج به فرزندي پدر دختر در مي آمد . به جاي ناپدري نام پدر دختر را بعد از نامش مي آوردند . اين نوع ازدواج باعث شده که برخي افراد غير مطلع برچسب ازدواج با محارم را به زرتشتيان بزنند و اظهار کنند که پدر با دختر خود ازدواج مي کرده است.وحال اين که اين گونه نيست.
4- ستر زن:
ستر در زبان پهلوي به معناي فرزند است. وقتي که فرد بالغي بدون ازدواج در مي گذشت، پدر و مادر يا خويشان اين فرد موظف بودند به خرج خود و به ياد فرد درگذشته دختري را به ازدواج پسري در مي آورند .شرط اين نوع ازدواج آن بود که دختر و پسر متعهد مي شدند که در آينده يکي از پسران خود را به فرزند خواندگي فرد درگذشته بدون زن و فرزند درآورند.
5- خودسر زن:
اگر دختري و پسري پس از رسيدن به سن بلوغ برخلاف ميل والدين خود خواستار ازدواج با يکديگر مي شدند و مصر بر اين امر نيز بودند، با وجود مخالفت والدين ازدواج آن ها منع قانوني نداشت . زير عنوان خودراي زن ثبت مي گرديد . در اين بين دختر از ارث محروم مي شد مگر اينکه والدينش به خواست خود چيزي به او مي دادند يا وصيت مي نمودند که بدهند. اين نوع ازدواج ها در ايران باستان انجام مي شد. امروزه ازدواج ها تحت اين عناوين ثبت نمي شود.(10)
پي نوشت ها:
1. اخلاق در شش دين جهان، ورنرمشكي، ترجمه محمد حسين وقار، ص 276.
2. گنجينه اي از تلمود، راب وكتر، 1، كهن، به اهتمام اميرحسين صدري پور، ص 180، 181.
3. اخلاق در شش دين جهان، ص 277.
4. همان، ص 323 و 324.
5.همان،‌ص 277.
6. همان، ص 345.
7. غلامحسين مصاحب، دايره المعارف فارسي، ج 1، ص 1186.
8.اخلاق در شش دين جهان، ص 344.
9. همان، ص 345.
10 . http://www.tahoordanesh.com/docs/80c16d01.php
جهت آگاهي بيش تر به سايت ها ع زير مراجعه نماييد:
. <http://www.iran-eng.com/showthread.php?t=20541>
http://www.iran-eng.com/showthread.php
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

ازدواج با عمه ناتنی حرام است؟

آیا ازدواج با عمه ناتنی که از پدر با پدرم یکی و از مادر متفاوت بودند با توجه به اصول شرعی مجاز است ؟

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
عمه ناتني شما به شما محرم است . ازدواج با او حرام است.(1)
پي نوشت:
1.آيت ا... بهجت، توضيح المسائل،ص 381.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

رابطه بازن قبل از طلاغ

با زني رابطه دارم كه حدود يكسال است كه جدا از شوهرش زندگي مي كند ودر حال سپري كردن مراحل طلاق است . رابطه ما در حد بوسيدن است آيا بعد از طلاقش مي توانم او را صيغه كنم.

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
در فرض سؤال از دواج شما بعد از طلاق گرفتن خانم مذکور، اشکال ندارد.
اگر تا زماني که خانم مذکور طلاق نگرفته و عده طلاق هم تمام نشده است ،با او مرتکب زنا نشويد، بعد از طلاق و تمام شدن عده طلاق مي توانيد با او ازدواج موقت يا دائم کنيد،
اما اگر در اين مدت با او زنا کنيد، يعني دخول از راه جلو يا عقب ،هرچند به مقدار ختنه گاه صورت بگيرد، به نظر مشهور فقها و مراجع، زن مذکور براي هميشه بر شما حرام مي شود.
هم چنين ارتباط غير متعارف و همراه با لذت با زن مذکور حرام مي باشد .از بوسيدن همديگر و دست زدن به بدن همديگر و صحبت هاي غير متعارف و تحريک کننده خود داري کنيد . از عذاب خدا بترسيد . ازخدا که همه جا حاضر و ناظر است خجالت بکشيد. آن زن تا طلاق نگرفته، زن شوهرش مي باشد . مواظب باش که به ناموس ديگران خيانت نکني که به ناموست خيانت مي کنند.

علت - معلول - اسباب

اولا کمال تشکر را از شما دارم که به سوالات ما با حوصله پاسخ می دهید دوما در رابطه با سوالی که چند روز قبل پرسیدم که علت تفاوتهای آدمی در چیست؟ شما فرمودید که علت تفاوت‌‌ها را بايد در علل و عوامل ميانه و مباشر جستجو کرد. حال خواستم بپرسم که علل و عوامل میانه و مباشر یعنی چه؟ و چگونه باعث به وجود آمدن این تفاوتها شده است؟؟ در آخر باز هم از شما تشکر میکنم.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز2
بر اساس اين آموزه الهي که فرمود: «ابي الله ان يجري الاشياء الا باسباب، فجعل لکل شيء سببا؛ (1) خداوند امتناع دارد از اين که امور را بدون اسباب و علل به جريان بيندازد» براي هر چيزي سبب و علت قرار داده است.
نيز طبق مباني فلسفي همه پديده‌هاي عالم و رخ‌دادها از جمله تفاوت‌هاي گوناگون ميان انسان‌ها علل و عوامل خاص خود را دارد . غير از علت العلل که معطي الوجود است و وجود را افاضه مي‌کند، علل و عوامل بعد از آن در طول عليت او وجود دارد و باعث تفاوت‌ها مي‌شود،
بنابراين درباره مفهوم علت ميانه و مباشر بايد گفت: مراد از علت ميانه و مباشر اين است که بعد از علت العلل و وجود دهنده اشيا است، فرشتگاني مدبر عالم‌اند .از اين رو در قرآن کريم فرمود: «فالمدبرات امرا؛ (2) قسم به فرشتگان تدبير کننده کار».
غير از آموزه‌هاي وحياني بر اساس مباني فلسفي نيز علل ميانه در پديد آمدن اشيا نقش دارند . مفهوم اين علل ميانه که از آن ها به علل اعدادي و يا علت‌هاي معده نيز ياد مي‌شود ،اين است که در فراهم آوردن زمينه ‌پيدايش معلول موثر است ، گر چه وجود معلول وابستگي حقيقي و جدايي‌ناپذير به آن ندارد، مانند پدر و مادر نسبت به فرزند که پدر علت اعدادي و علت مباشر براي به وجود آمدن فرزند است. (3)
در باره علل ميانه و علل اعدادي شهيد مطهري در کتاب عدل الهي به تفصيل بحث کرده و تاکيد نموده که راز تفاوت‌ها را بايد در همين علل جستجو کرد . معناي نظام اسباب و مسببات اين است که هر معلولي که علت خاص، و هر علتي معلول مخصوص دارد . علو ذات پروردگار و قدوسيت او اقتضا دارد که موجودات رتبه به رتبه و پشت سر هم نسبت به او قرار داشته باشند. آنچه در لسان دين به عنوان ملائکه و جنود الهي و مقسمات امر و مدبرات امر ياد شده ،در فلسفه به نام علل طولي و عرضي ناميده مي‌شود. (4)
علل ميانه و مباشر در پديد آمدن هر چيزي عبارت‌اند از امور، عوامل زمينه‌ساز و واسطه‌براي به وجود آمدن يک پديده‌اي.
اما در خصوص اين که اين علل ميانه و مباشر چگونه سبب تفاوت مي‌شود؟ بايد گفت:
در اين باره ممکن است مباحثي بسيار مطرح باشد که برخي در پاسخ پيشين اشاره شد، ولي گذشته از عوامل فراطبيعي که در اصطلاح فلسفي به عقول مجرده و در اصطلاح ديني به فرشتگان ياد مي‌شود، نسبت به نقش تاثيرگذاري علل اعدادي مطرح در نظام طبيعت در ايجاد تفاوت‌ها بايد توجه داشت که بر اثر آموزه‌هاي وحياني و تجربه‌هاي علوم پزشکي شرايط گوناگون زماني، مکاني، تغذيه، حالات روحي، جسمي، نژاد، عوامل ژنتيکي و صدها عامل پيدا و ناپيدا در شکل‌گيري روحيه، شخصيت، استعداد افراد موثر است.
مراعات نکردن بهداشت جنسي چه بسا ممکن است باعث کاهش استعداد و ضريب هوشي شود . مراعات امور بهداشتي و اخلاقي باعث استعداد و افزايش ضريب هوشي بچه گردد، از اين روست که در روايات تاکيد شده اگر کسي با زن حامله خود بدون وضو نزديکي کند ،فرزندش بخيل و بي‌بصيرت خواهد شد. اگر کسي در شب جمعه با زن خود همبستر گردد و فرزند از آن به وجود آيد ، باهوش و دانا خواهد بود . اگر در شب پنج‌شنبه باشد، فرزندش عالم خواهد بود. اگر در شب دوشنبه باشد ،فرزندش حافظ قرآن خواهد شد.
در روايات نکته‌هاي آموزنده بسياري مطرح شده . (5) بر اساس اين گونه آموزه‌ها معلوم مي‌شود که عمل پدر و مادر در تمام مراحل به وجود آمدن و شکل شخصيت علمي و عملي فرزندش نقش بنيادين دارد . اين نمونه بارز و روشني از چگونگي تاثير علل مباشر در تفاوت افراد است، چه بسا فرزندي که بر اثر مراعات عوامل ياد شده با هوش، خردمند، و نيک به دنيا بيايد و برعکس چه بسا بي‌استعداد و ناصالح و شرآلود به دنيا بيايد . از اين عوامل تفاوت‌هاي گوناگون در همه ساحات زندگي افراد در جامعه به وجود مي آيد . بدين ترتيب بسياري از تفاوت‌هايي که در افراد جامعه ديده مي‌شود، از اين طريق پديد مي‌آيد، چه اينکه برخي از تفاوت‌اجتماعي، اقتصادي، و مانند آن عوامل اجتماعي و اقتصادي خاص خود را دارند .
پي‌نوشت‌ها:
1.اصول کافي، ج 1، ص 183.
2.نازعات (79)، آيه 5.
3. آموزش فلسفه، ج 2، ص 20.
4.مجموعه آثار، 1، ص 127 و 128.
5. حليه المتقين، ص 105 تا 110.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

احکام حجاب در نماز

 

امام صادق عليه السلام : صراط از مو باريكتر و از شمشير تيزتر است. كتاب كوچه، ج 5، حرف ب ، ص 1416.

 

پرسش 1:
سجده شرح اگر هنگام سجده چادر نماز يا مقنعه روي پيشاني باشد و از تماس مستقيم آن با مهر جلوگيري کند ،سجده درست است؟
پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي اعمال
اگر قسمتي از پيشاني به اندازه قدر واجب از سجده روي مهر باشد، نماز صحيح است .
اگر چادر بين تمام مهر و پيشاني حائل و مانع باشد ،سجده صحيح نيست و بايد بدون آن که سر را بلند کند، چادر را از روي پيشاني بکشد تا پيشاني مستقيما روي مهر قرار بگيرد ، نماز صحيح مي شود.(1)
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .
پي نوشت:
1. آيت الله بهجت(ره) استفتاءات، ج2، سؤال 2068

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام و خسته نباشید من یک سوال شرعی برایم پیش آمده.سوالم راجب به امام جماعت است. در حقیقت ما در مسجد دانشگاهمان دو حاج آقا داریم که هر دو هم در زمانهای مختلف نماز می گزارند. یکی از این دو از اخلاص نداشتن و خلاصه بدگویی دیگری پیش من و چند تا از دوستانم گفته است. که برخی از بچه های دانشکده می گویند فرد بدگویی کننده خود انسان درستی نیست و از او رفتارهای غیر عادلانه ای دیده اند . من که هیچ گونه نمی توانم ثابت کنم کدام راست می گویند. احساس می کنم پشت سرشان نماز خواندن مشکل شرعی داشته باشم . از طرفی هم دوست ندارم نماز جماعت را ترک کنم. لطفاً مرا راهنمایی کنید.

پرسش: سوال شرعي
شرح
در مسجد دانشگاه مان دو حاج آقا داريم که هر دو هم در زمان هاي مختلف نماز مي گزارند. يکي از اين دو از اخلاص نداشتن و خلاصه بدگويي ديگري پيش من و چند تا از دوستانم گفته است. که برخي از بچه هاي دانشکده مي گويند فرد بدگوي انسان درستي نيست و از او رفتارهاي غير عادلانه اي ديده اند . من که هيچ گونه نمي توانم ثابت کنم کدام راست مي گويند. احساس مي کنم پشت سرشان نماز خواندن مشکل شرعي داشته باشم . از طرفي هم دوست ندارم نماز جماعت را ترک کنم.

پاسخ:
@@2
با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
از مورد خاصي که فرموديد، اطلاع نداريم لکن به طور کلي، غيبت از گناهان کبيره است ،مگر آن که از مواردي باشد که شرعا استثنا شده است. و کسي که غيبت مي کند از عدالت خارج مي شود . نماز پشت سر کسي که عدالت نداشته باشد، جايز نيست.(1)
بنابراين اگر از امام جماعت مذکور غيبت مي شنويد و او در حضور شما بدون آنکه مجوّز شرعي براي غيبت داشته باشد، غيبت افراد را مي کند، نمي توانيد پشت سراو نماز بخوانيد. اما اگر غيبت از او نشنيده ايد و ديگران گفته اند که بد گوئي مي کند، تا زماني که از او غيبت نشنيده ايد، به حرف ديگران اعتنا نکنيد.(2)
هم چنين اگر مواردي باشد که از موارد استثناي غيبت باشد و چيزي گفته باشد، به عدالت او ضرر نمي زند و اقتداي نماز جماعت به او اشکال ندارد.
پي نوشت:
1و 2. توضيح المسائل مراجع، ج1، به ترتيب: مسأله1453 و1454.

صفحه‌ها