سوالی که من دارم نمیدانم جزئ کدام مشکلات محسوب می شود واقعا مشکلی جدی دارم من چند روزی است که آقای شیرازی را به عنوان مرجع تقلید انتخاب کردم امیدوارم زودتر به سوال من جواب بدهند چون حس می کنم دینم در خطر است من کاملا با استفاده از عقل و تفکر به حقانیت دین اسلام پی بردم البته اینکه پدر و مادر و همین زندگی در جامعه اسلامی دلیل اصلی اش میباشد ولی کسی که در کشور دیگری زندگی میکنداز پدر و مادری نامسلمان به دنیا می اید و اصلا نام اسلام به گوشش نمی خورد ودر اوج ابتذال زندگی میکند و سرانجام در اوج گناه میمیرد در صورتی که اگر آن فرد جای من میشد شاید ایمانش خیلی از من بهتر میشد ویا بلعکس . آیا در حق او اجهاف نشده و یا در حق ما پارتی بازی این با عدالت خدایی فاصله دارد واقعا نمی توانم با این مسئله کنار بیایم استدعاویا تقاضای واقعا عاجزانه دارم که اگر جوابی دارد به من بگویید چون در شک وحشتناکی فرو رفتم التماس دعا
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
سوال شما به مركز ملي پاسخگويي به سواات ديني ارسال شد ، در صورتي كه مايل به دريافت پاسخ از دفتر آيت الله مكارم شيرازي هستيد ،مي توانيد با سايت ايشان تماس بگيريد .
آنچه پرسيده ايد سوال مهمي است كه براي بسياري ازافراد به گونه هاي مختلف پيش مي آيد . محور آن تشخيص عدالت خداوند در نحوه برخورد با افراد گوناگوني است كه در شرايط مختلف و ويژگي هاي گوناگون به دنيا مي آيند . زمينه هدايت و يافتن دين حق و همچنين عمل به فرامين و دستورات خداوند براي آن ها كاملا متفاوت است .
معيار و ميزان خداوند براي تعيين تكاليف و مسئوليت ها و كيفيت عمل به دستورات او و چگونگي محاسبه خداوند در برابر اعمال بندگان داراي وضعيتي كاملا متفاوت و گوناگون است به شكلي كه كمترين تفاوت و اختلاف وضعيت و شرايط در آن به نحوي دقيق و حساب شده مورد محاسبه قرار مي گيرد .
به عبارت ديگر مي توان گفت از نگاه معارف ديني اسلام نحوه اجراي عدالت خداوند در برابر بندگانش لااقل در سه محور
تشريع و مسئوليت ها ،
تكوين و توانايي ها ،
محاسبه و بررسي عملكردها تجلي مي يابد . با حساب همه اين موارد نوعي عدالت شگفت انگيز و غير قابل تصور براي ما رقم خواهد خورد .
يعني خداوند بسته به موقعيت هاي فردي و اجتماعي وتوانمندي هايي كه به هر فردي داده ،توقعات و مطالباتي را نيز از او داشته، انجام وظايف و مسئوليت هايي را نيز از او مي طلبد . به علاوه نمره قبولي اين افراد كاملا متفاوت بوده ،در نحوه محاسبه و بررسي نتايج افراد همه عوامل و موانع موفقيت يا عدم موفقيت كامل يا نسبي فرد به طرز دقيقي محاسبه مي شود تا معين گردد يك فرد در چه موقعيت و جايگاهي در قيامت برخوردار است.
خداوند هرگز نگفته موقعيت هايي كه براي شماست، نسبت هاي مساوي با هم دارند؛ بلكه اين نسبت ها با توجه به نتايج و پيامدهاي شان شرايطي كاملا عادلانه مي يابند . اين امر اختصاص به افرادي كه در قاره هاي گوناگون به دنيا مي آيند نداشته ، در بين افراد يك كشور و يك شهر هم به وضوح وجود دارد ؛ مثلا اگر در ظهر تابستان و در كنار تنور، يك نانوا روزه بگيرد؛ روزه اش با روزه فردي كه از اذان صبح تا اذان مغرب خوابيده؛ يكسان نيست.
فردي كه براي شركت در نماز جماعت، به مسجد كنار منزل مي رود؛ با فردي كه براي شركت در نماز جماعت بايد نصف شهر را بپيمايد؛ هرگز مزد و پاداش مساوي نخواهد داشت.دست درازي به اموال ديگران و دزدي نكردن سرمايه داري كه هيچ نيازي به امكانات مادي و رفاهي ندارد، با خويشتن داري مالي و دست پاكي فردي كه در فقر شديد و نياز مالي بسيار به سر مي برد ، بسيار متفاوت است .
وضعيت مسئوليت و تكاليفي كه خداوند از من و شما و ديگر افرادي كه در كشورهاي اسلامي و در متن دين حق و شريعت واقعي رشد يافته اند ،مي طلبد ، با انسان هايي كه در مناطق مختلف ديگر همچون كشورهاي غير اسلامي يا اقوام بدوي و قبايل ابتدايي مناطقي چون صحراهاي آفريقا يا جنگل هاي آمريكاي جنوبي زندگي مي كنند ،كاملا متفاوت است . هيچ گاه همساني و همانندي وجود ندارد .
اصولا معيار و ميزان سنجش اعمال انسان ها و رقم خوردن سرنوشت آن ها در عالم ديگر بر اساس داده ها و زمينه هاي فكري و معرفتي است كه براي آن ها فراهم شده است ؛ در واقع معيار توقع از هر فرد در رشد فكري و رفتارهاي عملي بر اساس حجم آگاهي و دانشي است كه از راه هاي گوناگون در اختيار وي قرار گرفته است .توقع تساوي عملكرد دو فرد كه در دو موقعيت كاملا متفاوت رشد يافته اند، بيهوده و غير عادلانه است .
به اين دليل است كه خداوند در قرآن مجيد ميفرمايد: «و ما كنّا معذبين حتي نبعث رسولاً؛ هيچ طايفه اي را عذاب نمي كنيم مگر اينكه فرستاده اي را برايشان مبعوث كرده(و حجت را بر آن ها تمام كرده) باشيم».(1)يعني ميزان و معيار در مطالبه عقيده و عمل صحيح از افراد و در نتيجه عذاب و ثواب در محاسبه اين اعمال ، وجود ارشاد و هدايت و تبيين مسير صحيح توسط پيامبران الهي و مانند آنان است .
از نگاه اسلام همه انسان ها چه مسلمان زادگان و چه كفار و پيروان ساير اديان الهى وظيفه دارند درباره دين حق و شريعت حقيقي زمان كنوني تحقيق كنند .دستورهاى اديان را با هم مقايسه كرده، به حقيقت دست يابند . زندگي خود را بر اساس آن تنظيم نمايند ، در نتيجه چه بسا ايمان بي تحقيق و تقليدي بسياري از مسلمانان هم در آخرت ثمر چنداني براي آن ها نداشته ،آن ها را با چالش و مشكلات بسياري مواجه نمايد .
در خصوص غير مسلمانان هم همين ضرورت وجود دارد . آنان موظف به تحقيق و بررسي در خصوص عقايد آبا و اجدادي خود و ديگر اديان موجود در جهان هستند ، اما يقينا شرايط افراد در اين تحقيق برابر نخواهد بود و تفاوت موقعيت افراد در اين رابطه به روشني مورد ملاحظه قرار مي گيرد .
درنتيجه مي توان گفت اگر شرايط تحقيق و رسيدن به اسلام براي آن ها فراهم نبوده ،يا نتوانستند به منابع واقعي اسلام مراجعه نمايند، يا اصلا مسئله ضرورت تحقيق از دين براي شان مطرح نبوده ، يا پس از تحقيق (بدون هيچ غرض ، عناد و انگيزه شخصي ) به اين نتيجه رسيدند كه دين خودشان درست است و از طرفى به محتواى دين خود عمل كردند و بر كسى ظلم نكردند، چون حجت و دليل بر اعتقاد خود دارند، خداوند آنان را عذاب نمىكند و چه بسا به مرتبه اي نائل شوند كه اهل بهشت شوند .
به علاوه اگر يك فرد مسلمان دين اسلام را از روي تحقيق و بررسي بشناسد و به همين نسبت فردي مسيحي هم به حقانيت اسلام پي برده به اين كيش بگرود ، يقينا شرايط مساوي و برابري را نخواهند داشت . جايگاه ارزشي آن فرد مسيحي كه دين سنتي خود را تغيير داده ،با مسلمان زاده اي كه كار آسان تري را پيش رو داشته، مساوي نخواهد بود .
هرچند يك فرد به اسلام و حقيقت شرعت آخرالزمان راه نيابد ، باز تكليف از گردن او ساقط نبوده ، بر اساس حكم عقل و فطرت انساني خود و همچنين براساس آموزه هاي دين و شريعتي كه آن را بر حق مي داند ،ملزم به كنترل اعمال و رفتارهاي خود است . اگر چنين فردي منطبق بر اين اصول به اعمالي كه از منظر دين ما گناه محسوب مي شود نباشد ، نمي توان او را آلوده در گناه و ابتذال قلمداد نمود . چه بسا وضعيت چنين فردي در قيامت به مراتب بهتر از يك مسلمان بي عيده و گنهكار باشد .
اين حقيقتي كاملا عقلاني و بر اساس منطق است كه با عدالت خداوند نيز به درستي تفسير و تحليل مي شود ؛ شهيد مطهرى(ره)در اين باره مىگويد :
« اگر كسى در روايات دقت كند، مىيابد كه ائمه (ع) تكيهشان بر اين مطلب بوده كه هر چه بر سر انسان مىآيد، از آن است كه حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصب و عناد بورزد و يا لااقل در شرايطى باشد كه مىبايست تحقيق و جستجو كند ، اما افرادى كه ذاتاً و به واسطه قصور فهم و يا به علل ديگر در شرايطى به سر مىبرند كه مصداق منكر و يا مقصر به شمار نمىروند، آنان در رديف منكران و مخالفان نيستند.ائمه اطهار بسيارى از مردم را از اين طبقه مي دانند. اين گونه افراد داراى استضعاف و قصور هستند و اميد عفو الهى درباره آنان مي رود » .(2)
در نتيجه تكليف ما مسلمان زادگان به مراتب سخت تر و محاسبه اعمال ما دشوار تر خواهد بود . در حق ما پارتي بازي نشده ، همان طور كه در حق غير مسلمانان با وجود نحوه تكليف و محاسبه اعمال شان اجحاف و ظلمي روا داشته نشده است .
پي نوشت ها:
1.مائده (5) آيه 73.
2. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 1، ص 320 به بعد.