پرسش وپاسخ

با سلام. پسری هستم مسلمان و تا جایی که از دستم برمی آید در مسایل دینی کوتاهی نمی کنم. با توجه به اینکه سال ها در خارج از کشور زندگی می کنم متأسفانه در برخورد با افراد نمی توانم از دینم طرفداری کنم. برای مثال بر سر وجود خداوند متعال خیلی وقت است که با دوست دخترم جروبحث داریم و من متأسفانه نمی توانم مثالی ساده برای او بیاورم و یا بیان کنم که هرکس به نحوی موجودی را می پرستد. خواهش دارم از شما که در این زمینه مرا یاری فرمایید و با توجه به هوش بالای دوست دخترم مثال می بایست ساده و قوی باشد. ممنون می شوم اگر کمکم کنید.

پاسخ: اثبات خداوند نيازمند بيان براهين و ادله دقيق عقلي است، مخصوصا براي مخاطبي كه داريد و با مثال هاي ساده مشكل حل نمي شود ؛ اصولا در زمان كنوني كه مباحث انكار خدا به جديت و با تلاش همه جانبه گروه هاي ضد دين پي گيري مي شود و شواهد و قرائن گوناگوني براي آن در كتاب ها و فيلم هاي تهيه شده مطرح مي شود، نمي توان با بياني ساده و تمثيلي به مقابله با آن ها برخاست .
پيشنهاد مي شود با دقت و تامل برخي از براهين ساده اثبات خدا را با توجه به ابعاد گوناگون و جزييات دقيق اشكال و جواب هاي آن مورد مطالعه قرار دهيد. آن گاه در فضايي ايده آل ادعاي خود در خصوص ضرورت وجود خدا را با هر كه مي خواهيد -و البته رابطه با او مورد رضايت خدا و تاييد شريعت است!! - در ميان بگذاريد كه يقينا نتيجه مطلوب خود را خواهيد گرفت، چون مخالفان هرچند قانع نشوند اما دليلي متقن براي ردّ أدله دقيق عقلي اثبات خدا ندارند .
در ضمن اينكه هر كس موجودي را مي پرستد، به جنبه فطري و روحي انسان ها برمي گردد. هرچند با تبييني خاص مي تواند بيانگر لزوم خداوند در عالم باشد، اما مطلوب شما را كه اثبات خدايي با ويژگي هاي معيني است ،در پي خواهد داشت. به علاوه ممكن است در جواب گفته شود كم نيستند افرادي كه هيچ خدايي را نمي پرستند.
در پايان يك برهان ساده و معروف را ارائه كرده، در صورت نياز به تكميل و توضيح بيش تر منتظر نامه هاي بعدي تان خواهيم بود .
* برهان عِلّيت:
برهان عليت برهاني كاملا معقول و عام است كه با اندكي تامل در اجزاي آن مي توان دريافت كه امكان انكار و ترديد در آن وجود ندارد؛ اين برهان از يك اصل كاملا بديهي و ضروري تشكيل شده است كه مي گويد: «هر پديده اي نياز به پديدآورنده دارد». در متن اين قانون پديده بودن لحاظ شده، يعني چيزي که پديده است، البته برداشت اشتباهي از اين قانون صورت مي گيرد و به جاي هر پديده، هر موجود گذاشته مي شود، آن گاه گفته مي شود که هر موجودي نياز به علت دارد و اين کاملاً اشتباه است.
اين اصل مي گويد هر چيز که پديده است، يعني هر چيز که نبود و بود شد، هر چيز که حادث و ايجاد شده است و سابقه نبودن دارد و به عبارت فلسفي هر چيز که « ممکن الوجود» است -يعني الان هست اما بودنش ضرورتي ندارد و مي توانست نباشد- ، نياز به علت دارد. دليل آن هم كاملا واضح است، زيرا هر يك از ما به راحتي با مراجعه به عقل مان در مي يابيم كه هر پديده اي پديد آورنده اي مي خواهد ،زيرا نمي تواند خودش را به وجود آورد، چون قبل از به وجود آمدنش نبوده تا اين كار را بكند. بدون هيچ علتي هم معقول نيست كه از نيستي به هستي تبديل شود. پس حتما علتي غير ازخودش براي به وجود آمدن داشته است.
بر اين اساس هرچه در جهان هستي يافت مي شود كه داراي عمر معيني بوده، در زمان خاصي پديد آمده يقينا پديدآورنده اي داشته است. پديد آورنده در نهايت بايد به موجودي ختم شود كه خود پديده نباشد. اگر همه موجودات عالم از قسم پديده باشند و هر يك ديگري را به وجود آورده باشد، اوليه پديده بي علت خواهد ماند زيرا همه پديده هاي ديگر معلول او محسوب مي شوند و بعد از او به وجود آمده اند، ولي خود او داراي علتي نيست كه اين امر محال است .
همه جهان هستي كه ما مي شناسيم و مرزهاي بيكران كائنات داراي عمر معيني بوده و در زمان خاصي و بر اساس داستان معيني (بيگ بنگ يا نظريه رسيمان يا هر فرضيه ديگري) به وجود آمده است؛ در واقع اختلافي كه در نظر دانشمندان در خصوص عمر كائنات وجود دارد ،به مقدار اين امر برمي گردد، نه به اصل ايجاد و حدوث آن، در نتيجه يقينا آنچه به عنوان موجودات عالم مي شناسيم، همه در زمره پديده ها هستند و نيازمند به علت. علت ها هم در نهايت بايد به علتي برگردند كه خود معلول علت ديگري نيست؛ اين موجود همان چيزي است كه ما نام او را « خدا » مي گذاريم.
البته اگر موضوع قانون را «موجود » بگذاريم، اصلا عقل ما اين قانون را منطقي نمي داند. لااقل نمي تواند کليت آن را تاييد كند، يعني مي پرسد از كجا معلوم كه همه موجودات علتي داشته باشند؟ موجود بودن که نياز به دليل ندارد، چه بسا موجودي همواره بوده و خواهد بود و نياز به علت در باره او بي معناست؛ بلکه بايد گفت يك موجود چون قبلاً نبوده و بعدا وجود يافته ، نياز به دليل دارد، نه چون الان وجود دارد.
بر اين اساس اشكالي كه برخي مطرح مي كنند و مي گويند اگر هرچيزي علتي مي خواهد ،پس علت خدا چيست، هم از اساس بي معنا خواهد بود، زيرا ذات خدا چيزي نيست که قبلاً نبود و بعد به وجود آمد تا به دنبال علت او باشيم. او ازلي است. بله اگر در زماني نبود و بعد به وجود آمد، بايد سراغ علتش برويم، و اين فرض با خدا بودن، واجب الوجود بودن و ازلي بودن سازگار نيست.
البته ممكن است گفته شود چطور ممكن است يك موجود وجودش ذاتي باشد و اين وجود را از چيز ديگر نگرفته باشد، يعني علت نداشته باشد؛ در پاسخ مي توان گفت: اين امر هرچند براي ما كه همواره با موجودات ممكن و پديده سروكار داريم، نامأنوس است اما از نظر عقل وجود چنين موجودي محال نيست، بلكه با دقت و تامل مي توان دريافت كه لازم و ضروري است.
اين امر در امور متداول و عادي زندگي ما هم نمونه هايي دارد، مثلا مي توان گفت: روشنايي هر چيزي كه روشن شده، به وسيله نور است، ولي نمي توان گفت: پس روشني خود نور از چيست؟ چون نور خودش ذاتاً روشن و نور است، معني ندارد دنبال علت ديگر براي آن بر آييم. چيزي که نور نبود و نور شد، بايد دنبال علت نورش بود، نه چيزي که ذاتش فقط همان نور است.

وقتی خدا به همه چیز اگاه است چرا زن باید موقع نماز خود را بپوشاند؟

پاسخ: در مورد حجاب زنان در نماز، به دليل و روايت خاصي در بيان حكمت آن برخورد نكرده ايم، در حالي كه اصل وجوب پوشش زنان در آنها بيان شده است. در عين حال كه مي دانيم و اطمينان داريم احكام دين اسلام بر اساس مصالح واقعي است كه خداوند عالَم به تمام اسرار آن ها آگاهي داشته و بر بندگان مقرر و معين كرده تا به مصالح واقعي احكام دست يافته و به سعادت و كمال برسند.
همچنين به عنوان يك حكمت عام در احكام دين اسلام مي دانيم كه مقررات الهي سنجشي براي ميزان تعبد و تسليم انسان در مقابل پروردگار است كه چقدر اهميت و ارزش به رضاي الهي مي نهد. اگر خواستة دل بر خلاف رضاي الهي باشد، چگونه عمل خواهد كرد و ميزان تعبد و تسليم او در مقابل آفريدگار جهان و عالِم به تمام اسرار هستي چگونه خواهد بود.
با اين توضيحات در مورد حجاب در نماز مي گوييم:
حكمت پوشش بدن و رعايت حجاب اسلامى بر زن در حال نماز پنهان كردن و مستور نمودن خود از خدا نيست؛ زيرا چيزى از علم خدا پنهان نيست و خداوند بر همه چيز در همه حالات آگاه است، بلكه يكى از حكمت¬هاى اين حكم رعايت ادب است، يعنى بدون ستر و پوشش لازم، هنگام نماز خواندن، نوعي بى احترامى به حساب ميآيد. اين مسئله در تمام اديان در هنگام عبادت وجود داشته و براي زنان اين اهميت ويژه بوده است.
در دين اسلام براي نماز و ايستادن در مقابل پروردگار و راز و نياز با او، آداب و احكامي قرار داده شده تا انسان آمادگي لازم براي حضور در مقابل پروردگار را پيدا كند. از جمله طهارت قبل از نماز و وضو و رو به قبله ايستادن و... كه برخي از آن موارد آداب مستحب است، مانند لباس پاكيزه پوشيدن، استفاده از عطر و به طور كامل پوشيده بودن.
مورد اخير در مورد زنان واجب است كه مي تواند به دلائل مختلف باشد، از جمله اين كه به زنان مي¬فهماند حجاب و پوشاندن بدن در مقابل ديگران آن قدر اهميت دارد كه خداوند آن را حتي در نماز و راز و نياز با خود نيز خواسته است..هم چنين حجاب در نماز نوعي تمرين مستمر و روزانه براي حفظ حجاب و تاكيد بر آن در درون جامعه و اجتماع است. در حقيقت همراه نماز، درس عفّت و پوشش مناسب مي دهد، تا الگوي رفتاري و كرداري زن مسلمان را معرفي كند. در عين حال پوشش كامل در پنج نوبت در شبانه روز تمرين و تلقين عملي بسيار خوب و مناسبي بر پوشش و حجاب اسلامي زن مسلمان است.
بنابر اين مي تواند حجاب ازجمله عواملي باشد كه در پاسداشت دائمي پوشش اسلامي زن و جلوگيري از آسيب پذيري او نقش مهمي ايفا كند. اگر بپذيريم اسلام همواره درصدد حفظ حجاب بانوان و مصونيت آنها است و به عفّت و پاكدامني سفارش مي كند، متوجه مي شويم پوشش كامل همسو با اين ايده است.
از طرف ديگر نماز خواندن در منظر مردم و در اماكن عمومي و مساجد و مجامع، حجاب كامل مي طلبد، به ويژه براي زنان تا از نگاه ديگران مصون بمانند، مخصوصاً كه در نماز ركوع و سجده و نشست و برخاست است، در اين صورت حجاب كامل موجب مصون ماندن زنان از نگاه ديگران و باعث حفظ آرامش روحي نمازگزار، نيز پاسداري از عفّت عمومي مي شود و چون تفاوتي بين نوع پوشش نماز گزار در موارد و شرايط متفاوت نيست، در مواردي نيز كه زن در خانه خود ودر جاي خلوت است، اين حكم در آن جا نيز تعميم داده شده و استثنا نشده است، در عين حال كه اين احتمال وجود دارد كه در هر لحظه نامحرمي داخل خانه و حتي در جاي خلوت شده و زن را در حالي كه حجاب ندارد، ببيند. در هر حال اين مسئله در احساس آرامش زن و احساس حضور در مقابل پروردگار تاثير بسيار دارد.

پاسخ: در مورد حجاب زنان در نماز، به دليل و روايت خاصي در بيان حكمت آن برخورد نكرده ايم، در حالي كه اصل وجوب پوشش زنان در آنها بيان شده است. در عين حال كه مي¬دانيم و اطمينان داريم احكام دين اسلام بر اساس مصالح واقعي است كه خداوند عالَم به تمام اسرار آن¬ها آگاهي داشته و بر بندگان مقرر و معين كرده تا به مصالح واقعي احكام دست يافته و به سعادت و كمال برسند.
همچنين به عنوان يك حكمت عام در احكام دين اسلام مي¬دانيم كه مقررات الهي سنجشي براي ميزان تعبد و تسليم انسان در مقابل پروردگار است كه چقدر اهميت و ارزش به رضاي الهي مي¬نهد. اگر خواستة دل بر خلاف رضاي الهي باشد، چگونه عمل خواهد كرد و ميزان تعبد و تسليم او در مقابل آفريدگار جهان و عالِم به تمام اسرار هستي چگونه خواهد بود.
با اين توضيحات در مورد حجاب در نماز مي گوييم :
حكمت پوشش بدن و رعايت حجاب اسلامى بر زن در حال نماز پنهان كردن و مستور نمودن خود از خدا نيست؛ زيرا چيزى از علم خدا پنهان نيست و خداوند بر همه چيز در همه حالات آگاه است، بلكه يكى از حكمت¬هاى اين حكم رعايت ادب است، يعنى بدون ستر و پوشش لازم، هنگام نماز خواندن، نوعي بى احترامى به حساب ميآيد. اين مسئله در تمام اديان در هنگام عبادت وجود داشته و براي زنان اين اهميت ويژه بوده است.
در دين اسلام براي نماز و ايستادن در مقابل پروردگار و راز و نياز با او، آداب و احكامي قرار داده شده تا انسان آمادگي لازم براي حضور در مقابل پروردگار را پيدا كند. از جمله طهارت قبل از نماز و وضو و رو به قبله ايستادن و... كه برخي از آن موارد آداب مستحب است، مانند لباس پاكيزه پوشيدن، استفاده از عطر و به طور كامل پوشيده بودن.
مورد اخير در مورد زنان واجب است كه مي تواند به دلائل مختلف باشد، از جمله اين كه به زنان مي¬فهماند حجاب و پوشاندن بدن در مقابل ديگران آن قدر اهميت دارد كه خداوند آن را حتي در نماز و راز و نياز با خود نيز خواسته است..هم چنين حجاب در نماز نوعي تمرين مستمر و روزانه براي حفظ حجاب و تاكيد بر آن در درون جامعه و اجتماع است. در حقيقت همراه نماز، درس عفّت و پوشش مناسب مي دهد، تا الگوي رفتاري و كرداري زن مسلمان را معرفي كند. در عين حال پوشش كامل در پنج نوبت در شبانه روز تمرين و تلقين عملي بسيار خوب و مناسبي بر پوشش و حجاب اسلامي زن مسلمان است.
بنابر اين مي¬تواند حجاب ازجمله عواملي باشد كه در پاسداشت دائمي پوشش اسلامي زن و جلوگيري از آسيب پذيري او نقش مهمي ايفا كند. اگر بپذيريم اسلام همواره درصدد حفظ حجاب بانوان و مصونيت آنها است و به عفّت و پاكدامني سفارش مي¬كند، متوجه مي شويم پوشش كامل همسو با اين ايده است.
از طرف ديگر نماز خواندن در منظر مردم و در اماكن عمومي و مساجد و مجامع، حجاب كامل مي¬طلبد، به ويژه براي زنان تا از نگاه ديگران مصون بمانند، مخصوصاً كه در نماز ركوع و سجده و نشست و برخاست است، در اين صورت حجاب كامل موجب مصون ماندن زنان از نگاه ديگران و باعث حفظ آرامش روحي نمازگزار، نيز پاسداري از عفّت عمومي مي¬شود و چون تفاوتي بين نوع پوشش نماز گزار در موارد و شرايط متفاوت نيست¬، در مواردي نيز كه زن در خانه خود ودر جاي خلوت است، اين حكم در آن جا نيز تعميم داده شده و استثنا نشده است، در عين حال كه اين احتمال وجود دارد كه در هر لحظه نامحرمي داخل خانه و حتي در جاي خلوت شده و زن را در حالي كه حجاب ندارد، ببيند. در هر حال اين مسئله در احساس آرامش زن و احساس حضور در مقابل پروردگار تاثير بسيار دارد.

به نام خدا
آیا به قسمتی از وام ( مبلغی که از محل کار به عنوان وام مسکن گرفته ام و ماهیانه از حقوقم کسر می شود) که استفاده نشده و در بانک مانده و سال خمسی به آن می رسد ، خمس تعلق می گیرد؟ (مرجع : آیه الله وحید خراسانی)با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اصل پول وام، خمس ندارد، چنانچه عين پول وام باقي باشد ، هرچند سال هم برآن بگذرد ،خمس به آن تعلق نمي گيرد، لکن خمس آن مقدار از وام مزبور كه اقساط آن را تا سر سال خمسى از حقوق ماهيانه خود پرداخت كرده‏ايد،و خودش باقي است، واجب است .بايد خمس همان مقدار را پرداخت کنيد. (1)
پي نوشت:
1. سؤال تلفني (7740611-0251) از دفتر آيت الله وحيد خراساني.

به نام خدا با سلام و خسته نباشید، مادرم شغل آزاد دارد و مدتی ماهیانه پولی به عنوان بیمه زنان خانه دار به دولت پرداخت می کرد (البته قسمتی از این پول را یکجا پرداخت نمود) ولی پس از مدتی طرح مذکور برداشته شد و کل پول پس انداز شده ( که حدود 900000 تومان شده ) را به وی بازگرداندند. آیا به این پول خمس تعلق می گیرد؟ (مرجع : آیه الله وحید خراسانی) با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
درصورتي که از زمان دادن پول بابت طرح بيمه زنان خانه دار يک سال گذشته و يا سال خمسي رسيده و بر پول مذکور سال گذشته باشد، به پول مذکور خمس تعلق مي گيرد . بعد از گرفتن پول بايد فورا خمس آن را پرداخت نمائيد.
اما اگر پول مذکور پيش از رسيدن سال خمسي برگردانده شده ، و به هيچ مقدار پول سال نگذشته باشد، در صورتي که تا زمان رسيدن سال خمسي مصرف شود ،خمس ندارد . اگر تا سال خمسي بماند و مصرف نشود ،بايد خمس آن داده شود.
پي نوشت:
1. سؤال تلفني(7740611-0251) از دفتر آيت الله وحيد خراساني.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

لطفاً طرز عبادت صحيح و همچنين زيارت امازاده ها و اماکن مقدس را بيان کنيد.

در هر عبادتي قصد قربت شرط است واگر عملي که عبادت است (مانند نماز) قربتا الي الله انجام نگيرد عبادت حساب نمي شود ومورد قبول خدا واقع نمي شود. پس انسان بايد عبادت را به نيت قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم به جا آورد.
افزون براين اگر عبادت شرايطي داشته باشد ، شرايط هم بايد رعايت شود تا عبادت صحيح واقع شود مثلا با وضو وپاک بودن لباس وبدن از نجاست ؛ از شرايط صحت نماز است. همين طور ساير عبادت ها که هر يک شرايطي دارد. مسايل و احکام صحت و بطلان نماز در رساله عمليه مراجع ذکر شده است.
درزيارت امام زاده ها اگر امامزاده اي زيارت مخصوص داشته باشد آن زيارت خوانده مي شود واگر زيارت نامه مخصوص نداشته باشد، نخست براي آن امام زاده فاتحه مي خوانند وسپس دورکعت نماز به جا مي آورند و ثوابش را هديه به او مي کنند و بعد از آن هرچه بخواهند دعا مي کنند.

تفكري كه در احاديث اسلامي براي آن فضيلت بسيار وارد شده تفكري است كه در مسير تكامل معنوي انساني باشد .
تفكري كه انسان درباره مسائل مادي بدون هيچ گونه ارتباطي با مسائل معنوي داشته باشد از آن خاصيت برخوردار نيست. مثلاً انسان بينديشد كه هدف از آفرينش وي چيست و اين كه خلقت او بيهوده نمي‏باشد و ارزش او به چيست؟ اين تفكر كه انسان را به هدف خلقت، كه رشد آدمي و در بستر عبادت خدا است ، متوجه مي‏سازد و عبادت ارزشمند انسان در طول عمر مي‏تواند معلول چنين تفكري باشد. در قرآن به زيباترين شكل جريان فكري مطلوب اشاره شده است:«همانا در آفرينش آسمانها و زمين و اختلاف شب و روز، نشانه‏هايي براي خردمندان است، آنان كه خدا را (در همه احوال) ايستاده، نشسته، و بر پهلو آرميده ياد مي‏كنند. همچنين در آفرينش زمين و آسمان انديشه مي‏كنند( که) خدايا ! تو اينها را بيهوده نيافريدي....»(1)
پس تفكر حقيقي به ارتباط و عبوديت واقعي خداوند منتهي مي‏شود. اما عبادت بدون تفکر آن اهميت را نخواهد داشت.
خدا به انسان نيروي فكر و تعقل داد كه ابتدا خود را بشناسد تا بعد از آن در احوال هستي تدبّر و تفكر كند، زيرا حاصل چنين تفكري، انسان ساز است و راه عبوديت و بندگي را به بهترين شكل مي نماياند. آن چه در آيات و روايات در باب برتري تفكر به چشم مي خورد، تفكري است كه از ظلمت به نور رهنمون كند! تفكري كه انسان را از حالت ايستايي بازستاند و به حركت و پويايي درآورد.
خداوند فرموده است:
" آيا پيش خود فكر نمي كنند كه خدا آسمان ها و زمين و هر چه در بين آن ها است ، همه را جز به حق (و براي حكمت و مصلحت) و به وقت معيّن نيافريده است؟"(2)
تفكر در خلقت آسمان و زمين و نظم دقيق در آفرينش ، انسان را به عظمت خداوند و جايگاه خود در مجموعه عالم هستي آشنا مي كند. معرفت و شناخت، به تمام كارها و اعمال انسان معني و جهت مي دهد.عباداتي كه بدون تفكر و معرفت باشد، ارزش چنداني ندارد و انسان را آن گونه كه شايسته است، به كمال نمي رساند.امام علي (ع) در وصيت خود به امام حسن (ع) فرمود:
"هيچ عبادتي همانند انديشيدن در آفرينش خدا نيست".(3)انديشيدن در خلقت و آفرينش خدا انسان را به شگفتي وامي دارد. پيامد چنين اعجابي ، فرو آوردن سر تسليم و اعتراف به حقارت و بندگي است! در نتيجه اركان عبوديت تقويت شده، عابد به معبود مي پيوندد .انسان بايد تفكر بالنده داشته باشد تا ثمره اش تكامل باشد . امام صادق (ع) فرمود:
"برترين عبادت، استمرار و مداومت انديشه درباره خدا و قدرت او است".(4)اميرمؤمنان (ع) فرمود:
"عبادت مردم پاك نهاد و با اخلاص ، انديشيدن در ملكوت آسمان ها و زمين است".(5) انسان با انديشيدن در ملكوت آسمان ها و زمين ، جايگاه خويش را به دست مي آورد كه چه اندازه حقير و ناتوان است. چنين اعترافي سازنده خواهد بود واركان توحيدي آدمي را قوي و بنيادين خواهد كرد و چه مطلوبي بهتر از اين از بنده نسبت به خدا؟!

پي‌نوشت‌ها:
1 . آل عمران(3) آيه 191-190
2. روم(30) آيه 8.
3 . بحارالانوار، ج68، ص 324.
4 . اصول كافي، ج3، ص 95.
5 . جامع احاديث الشيعه، ج14، ص 310.

براي لذت بردن از نماز و انس با آن راهكارهاي زيرا را دقيق عمل كنيد:
1. باور كردن اهميت نماز: بايد مطالعه‏ي مستمري را درباره‏ي اهميت نماز پيش بگيريد و كتاب‏هاي مختلفي را كه در اين باره نگاشته شده پيوسته مطالعه كنيد تا با تكرار اين مطالعه به اهميت نماز برسيد و از اعتقاد صرف به باور و ايمان دست يابيد. كتب زير سفارش مي‏شود: الف. «اسرار الصلوة» اثر ميرزا جواد ملكي تبريزي.
ب. «پرواز در ملكوت يا اسرار الصلوة»، اثر امام خميني(ره). البته اگر شروع مطالعات با كتاب‏هاي آقاي محسن قرائتي در باب نماز باشد بهتر است.
2. باور كردن عتاب تارك نماز: وعيد و عذاب‏هاي الهي درباره‏ي تارك نماز هميشه بايد مدّ نظر باشد تا انسان به خود بباوراند كه چنين عذاب‏هايي واقعا وجود دارد. كتاب‏هايي مثل «گناهان كبيره» اثر شهيد دستغيب در اين باره مفيد است.
3. تفكر در مرگ روزي نيم ساعت، مرور دوران زندگي خود، خاطرات تلخ و شيرين و خلاصه انتهاي عمر و ورود به عالم قبر و قيامت و رسيدن عذاب‏هاي الهي و سرافكندگي و روسياهي و... اين فكر بايد در مكاني خلوت باشد تا دل شما متأثر گردد و تا تحريك براي نماز و هر توشه اخروي گرديد. اگر اين تفكر اثر خود را بخشيد هفته‏اي نيم ساعت كفايت مي‏كند.
4. گزيدن دوستانِ نماز دوست و گريز از دشمنان بي‏نماز : اثر همنشين بر كسي پوشيده نيست.
5. پرهيز از گناه: گناه دل انسان را سياه مي‏كند و او را نسبت به اعمال عبادي كم رغبت و گاهي بي رغبت مي‏كند.
6. انس با محيط ‏هاي معنوي: مساجد و محافل نشاط بخش معنوي، دل را به سمت عبادت و نماز مي‏كشاند. حتي شنيدن و ديدن مثل دعاي ندبه و كميل به وسيله‏ي صدا و سيما مفيد و روح بخش هستند.
7. استقامت و پافشاري عملي بر نماز در محيط ‏هاي ملامت‏گر نماز: نماز را به هيچ قيمتي ترك نكنيد هر چند در محيط و موقعيتي قرار گيريد كه ديگران شما را سرزنش كنند.
8. پرهيز از نمازهاي طولاني تحميلي: نماز واجب را خلاصه بخوانيد. فقط هر وقت قلب شما به طولاني كردن نماز اقبال و تمايل نشان داد به همان اندازه نماز را طولاني كنيد.
9. انجام مستحبات نشاط‏آور: در بين مستحبات چه نماز، چه ذكر،چه دعا آن را كه بيش از همه به شما حال خوش
و لذّت روحي مي‏بخشد، انتخاب كرده و بيشتر انجام دهيد.
10. دعا و توسل: رغبت به نماز را هم با دعا و توسل به ائمه معصومين(ع) از خداوند بخواهيد.
11. عزم جزم: تصميم جدي بگيريد كه هيچ گاه نماز را ترك نكنيد و اگر به خاطر عذر شرعي مثل فراموشي ترك شد حتما قضاي آن را به جا آوريد.
12. مطالعه احوال علما: شرح حال بزرگان را دانستن و مطالعه كردن بسيار مفيد است.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها