پرسش وپاسخ
۱۳۸۹/۰۴/۰۱ ۱۲:۳۴ شناسه مطلب: 13093
پاسخ:
2پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
توجه شما خواهر گرامي را به نکات ذيل جلب مينمايم:
1ـ تجربه ميلياردها انسان قبل از شما و تجربه ميلياردها انسان بعد از شما مؤيد اين مطلب است که علاقمند شدن به جنس مخالف در کسري از دقيقه هم ممکن است. همه ما انسانها ميتوانيم به راحتي يک آب خوردن به جنس مخالفان علاقمند گرديم. در شرايطي که چشمها و ذهنها تيز است ،براي يافتن پسر يا دختر مناسب، با يك چشم بر هم زدني ميتوان يک دل، نه صد دل عاشق غير همجنس شد، شايد بيش ترين مقولهاي که در هر کوي و بر زن به تبليغ و ترويج و البته تطهير و تقديس آن پرداخته شده ، علاقه افراطي (که برخي از آن تعبير به عشق مي کنند) است دهها انگيزه دروني (که مهمترين آن انگيزه جنسي است ، چون در اکثر موارد بدون انگيزه جنسي عشق معنا نمييابد) و انگيزههاي بيروني وجود دارد که به اين تمايل در ما دامن ميزند.
2ـ لطفاً از خودتان اين سؤالات را بپرسيد و خودتان نيز (بدون کمک آن پسر) به آن پاسخ دهيد.
ا) آيا سالها انتظار طاقت فرسا (که در خوشبينانه ترين حالت 5 سال است) براي يک ازدواج کاملاً معمولي با يک پسر معمولي به صلاح است ؟ تأخير زماني بين نامزدي تا عقد به يکنواختي، عدم تازگي و سردي عاطفي نمي انجامد؟
ب) بعد از 5 سال انتظار قرار است چه اتفاقي بيفتد؟ آيا قرار است ايشان در اين 5 سال هم دانشگاه و هم سربازي را به اتمام برسانند و شاغل شوند و مسکن فراهم آوردند و خرج عروسي را مهيا کنند و ...
ج) آيا موانعي جدي همچون عدم همخواني خوني و ژنتيکي يا مخالفت والدين و ... بر سر راه شما نخواهد بود؟
د) آيا شفاي روحي زوجين که در يک ازدواج خداپسندانه صورت ميپذيرد ، در ازدواجي که مبنايش بر دوستي 6 ساله (که ظاهراً به دليل عدم رعايت حدود شرعي بر خلاف پسند خداست) شکل گرفته است محقق ميگردد؟
ه) آيا ورود خواسته يا نخواسته شما به خطوط قرمز الهي را ميتوان به بهانه ازدواج در زماني نامعلوم توجيه کرد؟
و) آيا ملاکمندي و معيارمندي در اين ازدواج به صرف يک علاقمندي ( آن هم در 15 سالگي) تأمين شده است و دهها ملاک عمومي و اختصاص را ميتوان با يک تعلق خاطر ناديده گرفت؟
ز) آيا علاقمندي شما به ايشان به فيلتري ذهني براي نديدن يا کم رنگ ديدن معايب ايشان و پررنگ ديدن محاسن ايشان مبدل نشده است؟
ح) آيا اين امکان وجود نداشت که در فضاي معقولتر به خواستگاران احتماليتان (که نمرهاي بهتر از ايشان ميگيرند) در طي همين سال ها جواب مثبت دهيد؟ آيا اين پسر خام و ناپخته تنها از آسمان افتاده است و بقيه خواستگاران احتمالي پايين تر از ايشان هستند
ح) آيا پسري که به هر بهانهاي با شما دوست شده است، امکان ندارد که به هر بهانه ديگر با دختري ديگر (حتى پس از ازدواج با شما) دوست شود؟ آيا اکسير وجود شما هر گونه زنگاري از مس وجود ايشان ميزدايد؟
ت) آيا صدها هزار دختر و پسري که فرجامي جز طلاق عاطفي يا قانوني پيوندشان نداشتهاند ،کم تر از شما و ايشان به يکديگر علاقمند بودهاند؟آيا عاشق و معشوقهاي که کارشان به جدايي کشيده است، با شما بسيار متفاوتند و دهها سؤال ديگر.
اصل علاقمندي، نه يک اصل ماورايي و رمانتيک، بلکه ناشي از يک اصل بسيار ساده روانشناختي است. اين اصل ساده ، اصل مجاورت است. خواه ناخواه وقتي دو نفر براي مدتي در مجاورت يکديگر قرار ميگيرند، به تناسب و توافق ويژگيهاي شخصيتي طرفين و همچنين شرايط فيزيولوژيک آن دو ، به هم علاقمند مي گردند. صرف علاقمند شدن نشانگر وقوع هيچ حادثه و رويداد خاصي نيست . به هيچ عنوان نمي توان بر روي آن حساب باز کرد. به عبارتي روانشناسانه تر ماهيت عشق بسيار پيچيده است . اگر باعث کاهش عملکرد قابل توجهي در فرد گردد ، رنگ و بوي اختلال نيز به خود ميگيرد. در برخي علاقههاي افراطي که فرد را براي مدت طولاني از روند زندگي روزمرهاش جدا ميگردد، رگههايي از افسردگي، اضطراب بالا و همچنين رفتار و افکار وسواسي و... مشاهده ميشود.
چون فرد معناي خاصي در زندگياش احساس نميکند و به نوعي دلمردگي دچار گشته است، به معناي جديدي در زندگياش به نام معشوق روي ميآورد و يا براي رهايي از اضطراب بالا به دنبال پناهگاهي (که در اکثر موارد در جنس مخالف جستجو ميکند) ميگردد يا مانند يک فرد وسواسي براي کاهش اضطراب خود مجبور است زود به زود به ديدار معشوقي که به صورت کاذب و موقتي اضطرابش را پايين ميآورد بشتابد، پس در حقيقت اين گونه عشقها از حالت سلامت که حاصل معرفت است ، جدا گشته و به صورت مرضي (افسردگي، اضطراب، وسواس و...) در ميآيد . انگيزههاي ناهشيار جنسي سهم به سزايي در تداوم اين گونه علايق دارد.
آنچه که در اسلام و روانشناسي به عنوان يک اصل مهم، مورد تأکيد قرار گرفته، پيشگيري از علاقه افراطي (عشق) است.
اسلام معتقد است هر دختر پاکي مثل شما بايد با حفظ نگاه خود از نامحرم و کنترل احساسات و هيجانات و... ، از ابتلا به وابستگي شديد عاطفي و رواني از ابتداي کار جلوگيري نمايد . اگر فردي به هر دليلي اين اصل عقلي و شرعي را جامه عمل نپوشاند، تبعاتش چيزي جز علاقه افراطي يک طرفه يا دوطرفه، وابستگي افسردهوار، کاهش عملکرد، اضطراب و تشويش ذهني، احساس حقارت و تضعيف عزت نفس، ازدواج بياساس و چه بسا دوري از خدا نخواهد بود،
هرچند به احتمال زياد در شرايطي نيستيد که پذيراي اين حرفها باشيد . در شرايط کنوني اساساً پذيراي هيچ حرف مخالفي نيستيد. توصيه ميشود با دور شدن موقتي از فضاي احساسي و واقع شدن در فضاي منطقي به روند بيشروي خود نظري دورانديشانه بيفکنيد. آيا اين پسر که از اختلالات ريز و درشت رواني رنج مي برد، اين قدر ارزش دارد که به خاطر او 5 و 6 سال از بهترين سال هاي عمر خود را بي دليل تلف سازيد و تا پايان عمر بر خطاي نابخردانه خود افسوس بخوريد ؟!
نکات بسياري باقي ماند که در اين مجال نمي گنجد. اميد است داستان ميليون ها بار روايت شده دختران فريب خورده را بار ديگر روايت نکنيد.
در صورت تمايل مي توانيد با مشاوران اين مرکز با شماره 096400 بدون کد و هزينه تماس حاصل نماييد.
۱۳۸۹/۰۴/۰۱ ۱۲:۳۴ شناسه مطلب: 13092
پاسخ:
2پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
توجه شما خواهر گرامي را به نکات ذيل جلب مينمايم:
1ـ تجربه ميلياردها انسان قبل از شما و تجربه ميلياردها انسان بعد از شما مؤيد اين مطلب است که علاقمند شدن به جنس مخالف در کسري از دقيقه هم ممکن است. همه ما انسانها ميتوانيم به راحتي يک آب خوردن به جنس مخالفان علاقمند گرديم. در شرايطي که چشمها و ذهنها تيز است ،براي يافتن پسر يا دختر مناسب، با يك چشم بر هم زدني ميتوان يک دل، نه صد دل عاشق غير همجنس شد، شايد بيش ترين مقولهاي که در هر کوي و بر زن به تبليغ و ترويج و البته تطهير و تقديس آن پرداخته شده ، علاقه افراطي (که برخي از آن تعبير به عشق مي کنند) است دهها انگيزه دروني (که مهمترين آن انگيزه جنسي است ، چون در اکثر موارد بدون انگيزه جنسي عشق معنا نمييابد) و انگيزههاي بيروني وجود دارد که به اين تمايل در ما دامن ميزند.
2ـ لطفاً از خودتان اين سؤالات را بپرسيد و خودتان نيز (بدون کمک آن پسر) به آن پاسخ دهيد.
ا) آيا سالها انتظار طاقت فرسا (که در خوشبينانه ترين حالت 5 سال است) براي يک ازدواج کاملاً معمولي با يک پسر معمولي به صلاح است ؟ تأخير زماني بين نامزدي تا عقد به يکنواختي، عدم تازگي و سردي عاطفي نمي انجامد؟
ب) بعد از 5 سال انتظار قرار است چه اتفاقي بيفتد؟ آيا قرار است ايشان در اين 5 سال هم دانشگاه و هم سربازي را به اتمام برسانند و شاغل شوند و مسکن فراهم آوردند و خرج عروسي را مهيا کنند و ...
ج) آيا موانعي جدي همچون عدم همخواني خوني و ژنتيکي يا مخالفت والدين و ... بر سر راه شما نخواهد بود؟
د) آيا شفاي روحي زوجين که در يک ازدواج خداپسندانه صورت ميپذيرد ، در ازدواجي که مبنايش بر دوستي 6 ساله (که ظاهراً به دليل عدم رعايت حدود شرعي بر خلاف پسند خداست) شکل گرفته است محقق ميگردد؟
ه) آيا ورود خواسته يا نخواسته شما به خطوط قرمز الهي را ميتوان به بهانه ازدواج در زماني نامعلوم توجيه کرد؟
و) آيا ملاکمندي و معيارمندي در اين ازدواج به صرف يک علاقمندي ( آن هم در 15 سالگي) تأمين شده است و دهها ملاک عمومي و اختصاص را ميتوان با يک تعلق خاطر ناديده گرفت؟
ز) آيا علاقمندي شما به ايشان به فيلتري ذهني براي نديدن يا کم رنگ ديدن معايب ايشان و پررنگ ديدن محاسن ايشان مبدل نشده است؟
ح) آيا اين امکان وجود نداشت که در فضاي معقولتر به خواستگاران احتماليتان (که نمرهاي بهتر از ايشان ميگيرند) در طي همين سال ها جواب مثبت دهيد؟ آيا اين پسر خام و ناپخته تنها از آسمان افتاده است و بقيه خواستگاران احتمالي پايين تر از ايشان هستند
ح) آيا پسري که به هر بهانهاي با شما دوست شده است، امکان ندارد که به هر بهانه ديگر با دختري ديگر (حتى پس از ازدواج با شما) دوست شود؟ آيا اکسير وجود شما هر گونه زنگاري از مس وجود ايشان ميزدايد؟
ت) آيا صدها هزار دختر و پسري که فرجامي جز طلاق عاطفي يا قانوني پيوندشان نداشتهاند ،کم تر از شما و ايشان به يکديگر علاقمند بودهاند؟آيا عاشق و معشوقهاي که کارشان به جدايي کشيده است، با شما بسيار متفاوتند و دهها سؤال ديگر.
اصل علاقمندي، نه يک اصل ماورايي و رمانتيک، بلکه ناشي از يک اصل بسيار ساده روانشناختي است. اين اصل ساده ، اصل مجاورت است. خواه ناخواه وقتي دو نفر براي مدتي در مجاورت يکديگر قرار ميگيرند، به تناسب و توافق ويژگيهاي شخصيتي طرفين و همچنين شرايط فيزيولوژيک آن دو ، به هم علاقمند مي گردند. صرف علاقمند شدن نشانگر وقوع هيچ حادثه و رويداد خاصي نيست . به هيچ عنوان نمي توان بر روي آن حساب باز کرد. به عبارتي روانشناسانه تر ماهيت عشق بسيار پيچيده است . اگر باعث کاهش عملکرد قابل توجهي در فرد گردد ، رنگ و بوي اختلال نيز به خود ميگيرد. در برخي علاقههاي افراطي که فرد را براي مدت طولاني از روند زندگي روزمرهاش جدا ميگردد، رگههايي از افسردگي، اضطراب بالا و همچنين رفتار و افکار وسواسي و... مشاهده ميشود.
چون فرد معناي خاصي در زندگياش احساس نميکند و به نوعي دلمردگي دچار گشته است، به معناي جديدي در زندگياش به نام معشوق روي ميآورد و يا براي رهايي از اضطراب بالا به دنبال پناهگاهي (که در اکثر موارد در جنس مخالف جستجو ميکند) ميگردد يا مانند يک فرد وسواسي براي کاهش اضطراب خود مجبور است زود به زود به ديدار معشوقي که به صورت کاذب و موقتي اضطرابش را پايين ميآورد بشتابد، پس در حقيقت اين گونه عشقها از حالت سلامت که حاصل معرفت است ، جدا گشته و به صورت مرضي (افسردگي، اضطراب، وسواس و...) در ميآيد . انگيزههاي ناهشيار جنسي سهم به سزايي در تداوم اين گونه علايق دارد.
آنچه که در اسلام و روانشناسي به عنوان يک اصل مهم، مورد تأکيد قرار گرفته، پيشگيري از علاقه افراطي (عشق) است.
اسلام معتقد است هر دختر پاکي مثل شما بايد با حفظ نگاه خود از نامحرم و کنترل احساسات و هيجانات و... ، از ابتلا به وابستگي شديد عاطفي و رواني از ابتداي کار جلوگيري نمايد . اگر فردي به هر دليلي اين اصل عقلي و شرعي را جامه عمل نپوشاند، تبعاتش چيزي جز علاقه افراطي يک طرفه يا دوطرفه، وابستگي افسردهوار، کاهش عملکرد، اضطراب و تشويش ذهني، احساس حقارت و تضعيف عزت نفس، ازدواج بياساس و چه بسا دوري از خدا نخواهد بود،
هرچند به احتمال زياد در شرايطي نيستيد که پذيراي اين حرفها باشيد . در شرايط کنوني اساساً پذيراي هيچ حرف مخالفي نيستيد. توصيه ميشود با دور شدن موقتي از فضاي احساسي و واقع شدن در فضاي منطقي به روند بيشروي خود نظري دورانديشانه بيفکنيد. آيا اين پسر که از اختلالات ريز و درشت رواني رنج مي برد، اين قدر ارزش دارد که به خاطر او 5 و 6 سال از بهترين سال هاي عمر خود را بي دليل تلف سازيد و تا پايان عمر بر خطاي نابخردانه خود افسوس بخوريد ؟!
نکات بسياري باقي ماند که در اين مجال نمي گنجد. اميد است داستان ميليون ها بار روايت شده دختران فريب خورده را بار ديگر روايت نکنيد.
در صورت تمايل مي توانيد با مشاوران اين مرکز با شماره 09640 بدون کد و هزينه تماس حاصل نماييد.
۱۳۸۹/۰۴/۰۱ ۱۲:۱۸ شناسه مطلب: 13091
بعضی ها میگویند در آب بریزیدویا خاک کنید شما چه نظر میدهید با تشکر
پرسش: با کتاب هاي درسي قرآني بچه هاي مان چکار کنيم
شرح
بعضي مي گويند در آب بريزيد و يا خاک کنيد .
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اسامى متبرّكه، اعم از اسماء اللّه و اسماى ائمّه اطهارو آيات قرآن و... ، بايد از افتادن زير دست و پا حفظ شود؛ بي احترامي به آن ها جايز نيست . بهترين راه آن است كه ظرف يا محلّى براى نگهدارى اين گونه اسما و كلمات در نظر گرفته شود . بعد از چند مدّت محتواى آن يا در گوشهاى از بيابان دفن شود، يا در رودخانهاى ريخته شود، و يا به مراكزى داده شود كه آن ها را خمير كرده، براى كارتن يا كالاي ديگر از آن استفاده كنند.
۱۳۸۹/۰۴/۰۱ ۱۱:۳۴ شناسه مطلب: 13090
۱۳۸۹/۰۴/۰۱ ۰۹:۱۲ شناسه مطلب: 13089
ba salam mikhastam beporsam ke chera majaraye ashora va emam hosein ba khon va tike tike shodan badane onha hamrah hast dar vaghe manzorr aslim ine ke chera baraye gerye andakhtan mardom az in jor harf ha estefade mishavad ba tashakor
پرسش: 1شرح
چرا ماجراي عاشورا و امام حسين با خون و تيکه تيکه شدن بدن آن ها همراه هست؟
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اينكه چرا چنين چيزهايي هست، براي آن است كه چنين چيزهايي در تاريخ اتفاق افتاده است. بودن يا نبودن آن در اختيار ما نيست، اما مي توان از علت وقوع چنين حوادث تلخي سوال كرد . پاسخ آن نيز نياز به مراجعه به علل و عوامل اين حادثه در صدر اسلام دارد.
حادثه عاشورا تنها کشته شدن و خونريزي نيست. در اين جريان فداکاريها، حماسهها، شجاعت ها و شهامت ها نيز وجود دارد. البته درآن سوي اين حادثه ظلم، جنايت و خونريزيها نيز وجود دارد که از سوي دشمنان ظهور وبروز نمود.
اما اينكه چرا بر اين گونه حوادث در عزاداري ها تأكيد مي شود، ما نيز تا اندازه اي موافق هستيم كه تأكيد زياد روي اين حوادث و غفلت از حقايق و واقعيت هاي ديگري كه به وجود آمد، چندان صحيح نيست، اما نبايد از نقش احساس و عواطف در برانگيختن مردم و شور ديني غافل بود.
در سفارش هاي ديني آمده كه در عزاداري از فدارکاري، شجاعت و رشادت امام حسين (ع) و ياران او سخن به ميان آيد. اگر چه بيان اين امور، بيان ظلم و جنايتهاي دشمنان را نيز در پي دارد که بيان آن نيز بايسته است. تا در تاريخ هم فداکاريهاي امام حسين (ع) و هم جنايت دشمنان ثبت و ضبط گردد. همچنين اسلام با عزاداري که توام با تحريف و اهداف غير مشروع باشد، مخالف است. از عزاداريهايي که سبب اهانت به اسلام و معصومان مي گردد نهي نموده است. بر اين اساس انتظار مي رود مداحان از بيان مطالب غير واقعي و اهانت آميز پرهيز و به بهانه گرياندن مردم جريان عاشورا را تحريف نکنند .مطمئن باشند ميزان تاثيرگذاري بيان واقعيتهاي حادثه کربلا، به مراتب بيش تر از تاثيرگذاري بيان مطالب غير واقع ميباشد.
۱۳۸۹/۰۴/۰۱ ۰۸:۴۱ شناسه مطلب: 13088
از دو یا سه سالگی دوچار خود ارضایی بوده ام شاید در بچگی چیزی دیده ام که نباید می دیدم . خیلی عذاب می کشم از کاری که انجام می دم .سعی کردم با کارهای فرهنگی مذهبی ،دعا ، نماز از این کار دوری کنم ولی نتوانسته ام . هر چند وقت یک بار به سراغم می آید . اگر فکر هوس انگیز نکنم توی خواب به سراغم می آید اینقدر از فکرهای هوس انگیز به من هجوم می آورد تا بالاخره مجبور به خود ارضایی می شوم البته آسیبی به خودم نمی رسونم .همان موقع هم می دونم که کارم اشتباه است ولی نمی تونم مقاومت کنم .بعضی مواقع تا فکرها می یان به سراغم قبل از اینه تحت فشار زیاد قرار بگیرم خودم همون اول خودم را ارضا می کنم که از دست فکر های بی خود تحت فشار نباشم . خیلی از خدا وائمه کمک خواستم ولی نتونستم ترک کنم . می خوام بدونم از لحاظ شرعی کار منم چه حکمی دار ،گناه کبیره است. یا نه . خیلی دچار عذاب وجدان هستم فکر می کنم هر چه کار خوب انجام دادم با این کاری که می کنم همه به باد فنا رفتن. من باهیچ مردی رابطه نداشتم واصلا دوست ندارم که رابطه ای نامشروع داشته باشم .از نظر مردم آدم مذهبی به نظر می رسم ولی خودم می گم ریا کار هستم .کمکم کنید تا ترک کنم .از من نخواید به روانشناس مراجعه کنم چون خجالت می کشم . امکان اذدواج هم برام میسر نیست .اگه این مشکل من حل بشه فکر می کنم از 100درصد آرزوهام به 95 درصد آرزوهام رسیدم . منتظر جوابتون به آدرس ایمیلم هستم باتشکر از زحمات شما.
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در حال حاضر اصلي ترين مشكل شما چيزي جز اضطراب بالاي تان نيست. اضطراب نقش مؤثري در تشديد قواي جنسي و توليد نياز جنسي کاذب دارد. ارضاي جنسي تا حدودي براي کاهش اضطراب مفيد است . اگر ارضاي جنسي از طريق حرام (مانند استمنا) صورت گيرد، با اين که به صورت موقت از اضطراب ميکاهد، ولي پس از مدت کوتاهي به خاطر تشديد احساس گناه سطح اضطراب را دوچندان ميکند. با اين وصف اضطراب هم علت و هم معلول استمنا محسوب ميگردد.
مکانيزم دفاعي خيالبافي (که خيالبافي جنسي يکي از مصاديق آن است) يکي از مکانيزمهاي ناهشيار ماست که به هنگام بالا آمدن سطح اضطراب در ما فعال ميگردد. با اين وصف براي تعديل خيالبافي جنسي کاهش سطح اضطراب بسيار ضرورت پيدا ميکند. در صورتي که اضطراب تان به صورت حاد درآيد و باعث شدت استمنا در شما گردد، مانند هر بيماري جسمي ديگر نيازمند مراجعه به متخصص است. نميتوان تمايز خاصي بين بيماري جسمي و رواني از اين حيث قائل شد.
همان طور که ناراحتي قلبي با خود درماني صرف برطرف نميگردد، بيماريهاي عصبي نيز با خوددرماني يا درمانهاي اورژانسي و فوري قابل حل نميباشد. درمان اضطراب از طريق کتبي، اينترنتي و تلفني زياد کارآمد نيست. مراجعه حضوري به روانپزشک و روانشناس باليني را ميطلبد (البته درمان اضطراب رو نمي خواهد. به عنوان مثال درمان نسبي اضطراب حداقل به 5 تا 6 جلسه رواندرماني و احتمالاً دارو درماني نيازمند است و به سادگي درمان نميپذيرد.
کتاب هايي مانند وقتي اضطراب حمله مي کند، نوشته ديويد برنز، ترجمه مهدي قرچه داغي؛
شيوه هاي درمانگري اضطراب و تنيدگي ،نوشته مسعود جانبزرگي و ناهيد نوري، همچنين بروشورها و مطالب موجود در سايت ها (مثلاًسايت مرکز مشاوره دانشگاه تهران و. . . ) تا حدودي براي شناخت بيش تر شما از موضوع اضطراب مفيدند. تقويت بنيه مذهبي، مصرف داروهاي گياهي مانند گل گاو زبان و. . . و ورزش و تنفس عميق و تمارين تن آرامي از جمله ديگر روش هاي کاهش اضطرابند.
همه اين روش ها در کنار مراجعه حضوري به متخصص معنا مي يابند و به تنهايي تأثير چنداني بر کاهش اضطراب شما ندارند.
تمايلات جنسي غير متعارف به خاطر بار هيجاني بسيار بالا به سادگي قابل حذف از صحنه ذهن نيست. مدتها در ذهن باقي ميماند.
صرف تمايل ذهني به استمنا گناه محسوب نميگردد . تا زماني که به مرحله عمل در نيامده، بر شما چيزي نيست. اين مطلب از اين جهت با اهميت است که تلاش ذهني براي فکر نکردن به موضوع گناه آلود ،نه تنها به حذف آن نميانجامد، بلکه بنا به سازکار مغزي ما انسانها به تشديد آن ميانجامد. يعني هر چه که از يک فکر شرمآور فرار ميکنيم، هجوم آن فکر در ذهن ما تشديد ميگردد.
هر چه به جاي بغرنج سازي افکار به سادهسازي و پيش پا افتاده سازي آن بپردازيم، اين افکار کم تر به ذهن ما هجوم ميآورد.
توصيه ميشود با توجه به اين که خداوند دروازه بان فکري براي ذهن ما تعبيه نکرده است، اصرار بر دروازه باني فکري ننماييد. افکار شرم آور بايد مانند نسيم از توري ذهن ما به راحتي و با کم ترين اصطکاک آمد و شد کنند . نبايد مانند ديوار جلوي آن ها ايستاد.
بايد کليه محرکهاي جنسي حذف گردد . بايد به يک پالايش محيطي دست زنيد. هر گونه وسايلي که کاربري تحريک زا دارند ،بايد از محيط پاکسازي گردد.
تا زماني كه مزه گناه گذشته در زير زبان شما باقي باشد، اين گونه تمايلات غير انساني از شما رخت نخواهد بست. به اين منظور بايد به جاي تداعي لذتزا تجارب جنسي گذشته، به تداعي لذت زداي آن بپردازيد. پس اين افکار به جاي اين که با امور لذت زا گره بخورند ، بايد با امور مشمئز کننده و تهوع آور تداعي شوند. مثلاً افکار جنسي با تصاويري مانند خوردن يک داروي بسيار تلخ و تهوع آور پيوند بخورند، به اين نحو که هر زماني ذهن شما در حال يادآوري اين موضوع است، به صورت خودکار و اتوماتيک امور مشمئززا با آن همراه گردد.
تکنيکهاي حواسپرتي و ذهنگرداني مانند رفتن به سر يخچال در هنگام داغ شدن ذهن به اين گونه مسائل يا نام بردن اشياي موجود در اتاق با صداي بلند يا کشيدن کشي که از قبل بر مچ خود بستهايد و ... ميتواند به شما کمک کند.
۱۳۸۹/۰۴/۰۱ ۰۷:۰۱ شناسه مطلب: 13087
باسمه تعالی: با سلام در مورد بررسی مسایل مربوط به عقد نکاح (ازدواج)در دیگر ادیان ، خاصه مسیحیت ، یهود و زرتشت لطفا اگر منبعی می شناسید معرفی کنید.(اگه منت بگذاريد و پاسخ سوال رو سريع بهم بدين خيلي خيلي ممنون مي شم). يا علي
پاسخ پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
تشكيل خانواده به عنوان يكي از مهم ترين پديده هاي حيات بشري، همواره مورد توجه همه اديان بوده است . در اين جا به برخي اشاره مي شود:
دين يهود:
در يهوديت ازدواج عقدي است ميان دو نفر كه بر اساس آن بركت خدا را طلب مي كنند . اين قرار داد كتبي كه از طرف شوهر به زن داده مي شود "كتوبه" نام دارد.(1)
در اين آيين سن مناسب براي ازدواج مردان از 18 تا 24 سالگي است . دختر اگر به 5/12 سالگي رسيد، وقتي ازدواج او است، چون بلوغ دختر در اين سن است. اگر پدري دخترش را كه كم تر از 12 سال دارد، شوهر دهد و دختر وقتي به سن بلوغ (5/12 سالگي) رسيد، موافق با اين ازدواج نبود،مي تواند ازدواج را فسخ كند و نيازي به طلاق نيست.(2)
اگر چه داشتن حداقل يك فرزند از هر جنس مطلوب است، ولي نبود فرنزد نياز به ازدواج را برطرف نمي كند و تأهل وضعيت آرماني مردان تلقي مي شود. در مورد زنان چنين برداشتي وجود ندارد. زنان مكلف به ازدواج نيستند، زيرا وظيفه داشتن فرزند تنها بر عهده مردان است.(3)
آرمان يهود آن است كه والدين بايد حداقل دو فرزند داشته باشند تا مسئوليت خود را براي تأمين جمعيت جهان به انجام رسانند.(4)
براي اجراي مراسم ازدواج جشن بزرگي برگزار مي شود و افراد زيادي شركت مي كنند. يهوديان مخالف ازدواج يهوي با غير يهودي هستند و مي گويند همسر غير يهودي هر چقدر خوب باشد، قادر نيست به يك فرزند يهودي كمك كند تا سرنوشت و نقش حساس خويش را (كه گسترش ملت يهود و زنده نگهداشتن ميراث يهود است) ايفا نمايد.(5)
دين مسيحيت:
در آيين مسيحيت ازدواج متضمن عقدي قانوني ميان زن و مرد است. در مذهب كاتوليك و ازتدوكس ازدواج يك شَعيره (عبادت ديني برخوردار از تأييد الهي) است.از ديد اينان ازدواج دائمي است و قابل انقطاع (طلاق) نيست.(6)
كليساي كاتوليك و ارتدوكس عقد نكاح را يكي از آيين هاي مقدسي و غير قابل نقض مي دانند.(7) ازدواج در مسيحيت پديده اي منحصر به فرد نيست و در ماهيت ازدواج با بيش تر اديان مشترك است. البته مسيحيان بر تجرد به عنوان آرماني والا به خصوص از آن جهت كه حضرت عيسي(ع) ازدواج نكرده، تأكيد دارند. راهب ها، راهبه ها و كشيشان مذهب كاتوليك نذر مي كنند كه هميشه مجرد بمانند.(8) درضمن برخي ازمسيحيان ازدواج مجدد را قبول ندارند، چون طلاق را به هيچ وجه نمي پذيرند . اگر طلاق حاصل شود و سپس شخص مجدداً ازدواج كند، آن را زنا تلقّي مي كنند. اما بر برخي ازدواج مجدد را مي پذيرند، چون طلاق را صحيح مي دانند. از اين رو اگر شخص بعد از طلاق ازدواج كند، آن را صحيح مي دانند.(9)
دين زرتشت
در دين زرتشتي به آيين زناشويي، پيوکاني گفته مي شود و پيوندي است که در آن زن و مرد با هم برابراند. زن و مرد زرتشتي به 5 صورت و تحت عناوين پادشاه زن- چاکر زن- ايوک زن- ستر زن- خودسر زن با هم از داواج مي نمودند :
1- پادشاه زن:
اين نوع ازدواج به حالتي گفته مي شد که دختري پس از رسيدن به سن بلوغ با موافقت پدر و مادر خود با پسري ازدواج مي کرد . پادشاه زن از کامل ترين حقوق و مزاياي زناشويي برخوردار بود.همه دختراني که براي نخستين بار و با رضايت پدر و مادر ازدواج مي کردند ،پيوند زناشويي آنان تحت عنوان پادشاه زن ثبت مي شد.
2- چاکر زن:
اين نوع ازدواج به حالتي اطلاق مي شد که زني بيوه به عقد و ازدواج با مرد ديگري در مي آمد .اين زن با زندگي در خانه شوهر دوم خود حقوق و مزاياي پادشاه زن را در سراسر زندگي مشترک دارا بود، ولي پس از مرگ آيين کفن و دفن و ساير مراسم مذهبي اش تا سي روزه توسط شوهر دوم يا بستگانش برگزار مي شد . هزينه هاي مراسم بعد از سي روزه به عهده بستگان شوهر اولش بود، چون معتقد بودند در دنياي ديگر اين زن از آن نخستين شوهر خود خواهد بود . به همين علت پيوند دوم او تحت عنوان چاکر زن ياد مي شد.
3- ايوک زن:
اين نوع ازدواج زماني اتفاق مي افتاد که مردي دختر يا دختراني داشت و فرزند پسر نداشت . ازدواج تنها دختر يا کوچک ترين دخترش تحت عنوان ايوک ثبت مي شد . رسم بر اين بود که اولين پسر تولد يافته از اين ازدواج به فرزندي پدر دختر در مي آمد . به جاي ناپدري نام پدر دختر را بعد از نامش مي آوردند . اين نوع ازدواج باعث شده که برخي افراد غير مطلع برچسب ازدواج با محارم را به زرتشتيان بزنند و اظهار کنند که پدر با دختر خود ازدواج مي کرده است.وحال اين که اين گونه نيست.
4- ستر زن:
ستر در زبان پهلوي به معناي فرزند است. وقتي که فرد بالغي بدون ازدواج در مي گذشت، پدر و مادر يا خويشان اين فرد موظف بودند به خرج خود و به ياد فرد درگذشته دختري را به ازدواج پسري در مي آورند .شرط اين نوع ازدواج آن بود که دختر و پسر متعهد مي شدند که در آينده يکي از پسران خود را به فرزند خواندگي فرد درگذشته بدون زن و فرزند درآورند.
5- خودسر زن:
اگر دختري و پسري پس از رسيدن به سن بلوغ برخلاف ميل والدين خود خواستار ازدواج با يکديگر مي شدند و مصر بر اين امر نيز بودند، با وجود مخالفت والدين ازدواج آن ها منع قانوني نداشت . زير عنوان خودراي زن ثبت مي گرديد . در اين بين دختر از ارث محروم مي شد مگر اينکه والدينش به خواست خود چيزي به او مي دادند يا وصيت مي نمودند که بدهند. اين نوع ازدواج ها در ايران باستان انجام مي شد. امروزه ازدواج ها تحت اين عناوين ثبت نمي شود.(10)
پي نوشت ها:
1. اخلاق در شش دين جهان، ورنرمشكي، ترجمه محمد حسين وقار، ص 276.
2. گنجينه اي از تلمود، راب وكتر، 1، كهن، به اهتمام اميرحسين صدري پور، ص 180، 181.
3. اخلاق در شش دين جهان، ص 277.
4. همان، ص 323 و 324.
5.همان،ص 277.
6. همان، ص 345.
7. غلامحسين مصاحب، دايره المعارف فارسي، ج 1، ص 1186.
8.اخلاق در شش دين جهان، ص 344.
9. همان، ص 345.
10 . http://www.tahoordanesh.com/docs/80c16d01.php
جهت آگاهي بيش تر به سايت ها ع زير مراجعه نماييد:
. <http://www.iran-eng.com/showthread.php?t=20541>
http://www.iran-eng.com/showthread.php
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC
۱۳۸۹/۰۴/۰۱ ۰۲:۴۱ شناسه مطلب: 13086
۱۳۸۹/۰۴/۰۱ ۰۱:۳۹ شناسه مطلب: 13085
آیا ازدواج با عمه ناتنی که از پدر با پدرم یکی و از مادر متفاوت بودند با توجه به اصول شرعی مجاز است ؟
با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
عمه ناتني شما به شما محرم است . ازدواج با او حرام است.(1)
پي نوشت:
1.آيت ا... بهجت، توضيح المسائل،ص 381.