باتوجه به حدیث لوح واینکه جابررحمت الله علیه دراربعین امام حسین ع نابینابود چگونه روایت است که ایشان حدیث لوح را باامام محمد باقر ع تطابق دادند
پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
در تطابق لازم نيست که جابر بينا باشد ،زيرا در زمان بينايي، حديث لوح را از روي لوحي که نزد حضرت زهرا بود، خوانده و نسخه برداري کرده و آن نسخه را پيش خود داشته ، بارها در آن نظر کرده و کاملا در ذهنش بود. آن را به امام عرضه کرده و امام هم از روي اصل لوح، حديث را خوانده و تطابق را انجام داده اند.
امام باقر هنگام وفات امام صادق را خواند تا به او وصيت کند . فرزندش زيد عرض کرد: کاش شما مثل امام حسن و امام حسين عمل مي کردي و به من وصيت مي نمودي! امام فرمود: امامت عهد خدايي است و تمثيل بردار نمي باشد .
بعد جابر را فراخواند و فرمود: آنچه از حديث صحيفه ديده اي براي ما بگو.
در اين جا لازم نيست که جابر بينا باشد ،بلکه آنچه از صحيفه ديده بود ،عرض کرد. (1)
2. رواياتي که حکايت دارد که امام از جابر نسخه اش را طلب کرده و با نسخه خود تطبيق داده، صراحت ندارند که جابر آن زمان نابينا بوده ،بلکه
در موارد متعدد بر بينايي او تصريح شده است . نابينايي او در زمان زيارت اربعين هم مبنايي ندارد ،بلکه با توجه به روايات متعدد ايشان در آن زمان و مدت ها بعد از آن بينا بود.
در روايتي که مربوط به زيارت جابر در اربعين است، از قول عطيه که همراه جابر بود، آمده است: " بعد از غسل و زدن عطر بر خويش، با پاي برهنه به طرف قبر ها رفت تا بر بالاي قبر ابي عبدالله ايستاد . سه بار تکبير گفت و بيهوش بر قبر افتاد . وقتي به هوش آمد ،عرض کرد:سلام بر ... سپس قبر را بوسيد و دو رکعت نماز خواند . متوجه قبور شهدا شد و عرض کرد: سلام بر ... بعد به طرف قبر عباس بن علي آمد و عرض کرد: سلام بر ...(2)
در کتاب بشاره المصطفي ضمن خبر زيارت جابر آورده که جابر به همراهش گفت:"فالمسنيه فالمسته" (دست مرا بر قبر بگذار و من دستش را بر قبر گذاردم) ؛ اين جمله (که شايد با استناد بدان جابر را در آن زمان نابينا شمرده اند) دلالت بر نابينايي جابر ندارد، زيرا چه بسا شدت حزن و اندوه، بينايي او را در آن لحظه مختل نموده، يا اشک چشمانش را فراگرفته و مانع ديد او شده است.(3)
3. رسول خدا به جابر مژده مي دهد که نوه اش- محمد بن علي بن الحسين(امام باقر) -را خواهد ديد . از جابر مي خواهد که حامل سلام ايشان به او باشد .بنا بر روايات متعدد، جابر امام را ديده و ايشان را برانداز کرده و...(4)
4. در مورد نابينايي جابر در آخر عمر هم در روايات و تاريخ تصريحي نيست ،بلکه شايد بينايي اش کم شده يا دور يا نزديک بيني اش را از دست داده باشد.
در ارشاد مفيد به نقل از امام باقر آمده: بر جابر بن عبدالله انصاري وارد شدم و بر او سلام کردم. بعد از جواب سلام پرسيد :کيستي؟ اين ملاقات بعد از آن بود که نابينا شده بود و من خود را معرفي کردم و...(5)
اين روايت هم دلالت بر مطلب نمي کند ،زيرا: -ممکن است دوربيني او ضعيف شده ، نتوانسته از فاصله چند متري امام را ببيند و بشناسد.
-از روايات بر مي آيد که جابر مکرر ابلاغ سلام رسول خدا را انجام داده ، در مواضع مختلف اين مطلب را اظهار کرده تا مبلغ امامت و فضيلت امام باقر باشد . چه بسا اين ملاقات در آخر عمر او بوده و اولين ملاقات او با امام نبوده است.
-جمله "و اين ملاقات بعد از نابينايي او بود" ظاهرا از روايت نيست . جمله اي توضيحي از راوي است . احتمالا ايشان از سوال جابر برداشت کرده که او امام را نمي ديده تا بشناسد .بدين جهت تصريح کرده که در اين زمان بينا نبوده است.
- در بعضي از نقل هاي عالمان رجال دارد که جابر در آخرهاي عمرش نابينا شده است.البته در رجال شيخ طوسي آمده:"و قد کان سقط حاجبيه علي عينيه"(6)(ابروان او بر چشم هايش افتاده بود)؛ شايد اين حالت که معمولا سبب بسته شدن چشم مي شود، سبب شده که نابينا تلقي شود.
اگر هم نابينا شده ، در سال هاي آخر عمرش بوده که زمان آن نامعلوم است.
در مورد سن جابر ابهام هست. ايشان را از کساني شمرده اند که عمر طولاني کرده و از امام صادق نقل است که او آخرين فرد از اصحاب رسول خدا بود که از دنيا رفت . عامر بن وائله از اصحاب پيامبر سال 110 وفات کرد(7). بنا به روايتي که در بالا ذکر شد، هنگام وفات امام باقر يعني سال 114 هجري زنده بود. پس احتمال قوي دارد امام که از نوجواني با او مصاحبت داشته، در آن زمان که او بينا بوده، لوح را با نوشته او مطابقت داده و بعدا در آخرهاي عمر نابينا شده است.
جابر هنگام اولين ملاقات با امام باقر بينا بوده ، زمان تطبيق نوشته او با اصل لوح که نزد امام بوده، بينايي اش را داشته، اگر نابينا هم بود، مي توانست تطبيق را انجام دهد و از امام بخواهد از روي لوحي که خدمت امام هست ،مطلب را بخواند . شنيده اش را با مضمون نسخه خودش که در ذهنش کاملا نقش بسته بود، تطبيق دهد.
پي نوشت ها:
1. قاموس الرجال،ج2،ص519.
2. بحار الانوار،ج98،ص329.( در اين جا نام همراه جابر "عطا " ذکر شده، ولي در روايات ديگر و مشهور او را "عطيه" گفته اند.)
3. کمال الدين و تمام النعمه، پاورقي ،ص 309.
4. قاموس الرجال،ج2،ص514-516.
5.ترجمه ارشاد ، ج2،ص156-157.
6. اختيار معرفه الرجال،ج1،ص205.
7. همان،ص237.