پرسش وپاسخ

اگر در وضو و غسل گرفتن دچار شک شویم چه باید کرد؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر در کارهاي وضو وغسل زياد شک مي کني بايد به شک خود اعتنا نکني و بايد بنا بگذاري که وضويت صحيح است.(1) و اگر در کار خاصي از وضو يا غسل زياد شک مي کني باز بايد اعتنا نکني و اگر زياد شک نمي کني بلکه گاهي شک در بعضي از کارهاي وضو يا غسل پيش مي آيد كه لازم است مورد آن را معين نمايد، تا پاسخ داده شود.
پي نوشت:
1. آيت الله فاضل لنکراني توضيح المسائل م 304.

سلام من و آقا پسری به هم علاقه مندیم.اما بعلت تصادفی که در راه آمدن به خواستگاری من برای ایشون پیش آمد و یک سری مشکلات نتوانستند آن موقع به خواستگاری بیایند.ایشون در شهر دیگری زندگی میکنند و ما فقط از طریق تماس تلفنی با هم در ارتباطیم.تا بهبود ایشون و آماده شدن شرایط برای آمدنشون مدتی زمان لازم هست.چون ما نمیخواستیم صحبت کردنمون در این مدت گناه داشته باشه صیغه موقتی بینمون خوندیم اما چون خانواده اطلاع ندارن من نتونستم از پدرم اجازه بگیرم .میخوام بدونم این صیغه بدون اجازه پدرم درسته و آیا ما الآن محرم هستیم؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
به نظر آيت الله خامنه اي عقد شما درست نيست و محرم نيستيد، چون بنا به احتياط واجب اجازه پدر تو در صحيح بودن ازدواج شما شرط است.(1)
البته در موردي كه احتياط واجب باشد، مي توانيد به فتواي مرجع ديگر مراجعه نماييد، اما چون قبلآً اين كار را نكرديد، عقد فعلي شما صحيح نيست.
پي نوشت:
1. سوال تلفني (02517746666)از دفتر آيت الله خامنه­اي.

سلام !! ميخوام جواب شبهات يكنفر رو بدم نميتونم!! اين شخص ميگه چون از دين استفاده ي ابزاري ميشه پس دين بده !! ميگه چرا توي دين اسلام و قرآن اومده كه بايد كفار رو بكشيد؟ ميگه چرا بايد به انسان جواز كشتن داده بشه؟ ميگه چرا يهودي و مسيحي نميتونن وارد مسجد بشن و نجس خونده ميشن؟ ميگه چرا پيامبر ميتونست كلي زن بگيره؟

پرسش 1:
شبهه شرح :
مي خوام جواب شبهات يك نفر رو بدم نمي تونم! مي گه چون از دين استفاده ي ابزاري مي شه پس دين بده !!
1- مي گه چرا توي دين اسلام و قرآن اومده كه بايد كفار رو بكشيد؟ مي گه چرا بايد به انسان جواز كشتن داده بشه؟

پاسخ:

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
اولا استفاده ابزاري از دين بسيار محدود است . هر کس از دين استفاده ابزاري نمي‌کند يا نمي‌تواند.
ثانيا استفاده ابزاري از دين ‌دليل بر سوء رفتار و بدي استفاده‌گر است و نه نشانه بدي دين؛ اگرکسي از نور آفتاب و روشنايي روز سوء استفاده کرد و کارهاي خلافي در پرتوي نور آفتاب انجام داد، يا از آب که مايه حيات همه جانداران است استفاده‌هاي بد نمود و باعث مسموميت مردم يك شهر شد و يا از علم و دانش‌هاي گوناگون استفاده‌هاي نادرست و غير عاقلانه نمود ،هيچ کدام از اين امور و مانند آن دليل بر بدي نور آفتاب، آب، علم و مانند آن نخواهد بود ،بلکه نشانه بد بودن افراد استفاده كننده است.
اصولا هيچ چيز ارزشمند و سودمندي نيست مگر آن كه از آن نكته مثبت استفاده هاي گوناگون منفي و مخرب هم شده يا ممكن است كه بشود ، چنان كه مرگ بارترين سلاح هاي بشر و بدترين جنايت هايي كه در جهان صورت مي گيرد، ناشي از پيشرفت علوم و شناخت جزييات بيش تر تاثيرات مواد طبيعي و عالم ماده است ، اما در عين حال نمي توان عالم را از منافع اين علوم و پيشرفت ها به دليل سوء استفاده ها محروم نمود و حقيقت اسلام يا هر ديني ديگري نيز همين است .
از اين رو گفته شده:
اسلام به ذات خود ندارد عيبي هر چه عيب كه هست در مسلماني ماست.
اسلام و قرآن و پيامبر اسلام، دين محبت، مهرباني، رحمت و بخشايش است . هرگز دستور کشتن انساني را به دليل کفر نداده است بلکه آنچه درباره قتل کفار آمده، مربوط به افراد معاند است ،چون آن ها مثل علف هرزند که جلو رشد و شکوفايي گل‌هاي هدايت را مي‌گيرند . اگر قابل هدايت و اصلاح نبودند و در مقابل دين خدا شمشير کشيدند، بايد شر آنان دفع گردد. وگرنه اسلام هرگز کسي را به دليل کفر و عدم التزام به اسلام نمي‌کشد، حتي مسلمانان و حاکم اسلامي را موظف به حفظ حيثيت، اموال، و آبروي و جان آنان کرده ، سخن امير مومنان که بعد از پيامبر اسلام (ص) بزرگ ترين سخنگوي قرآن است، شنيدني و آموزنده است :
لقد بلغني ان الرجل منهم کان يدخل علي المراه المسلمه، و الاخري المعاهده فينترع ... و قلبها و قلائدها و رعشها ما تمتنع منه الا بالاستراع و الاسترحام... فلو ان امر مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان به ملوما بل کان به عندي جديدا؛ (1)
به من خبر رسيده که مردي از لشکر شام به خانه زني مسلمان و غير مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده ،وارد شده ، خلخال و دست بند و گردن بند و گوشواره‌ها را به غارت برده، در حالي که هيچ وسيله‌اي براي دفاع جز گريه و التماس کردن نداشته‌. اگر براي اين حادثه تلخ، مسلماني از روي تاسف بميرد، ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار است.

پي‌نوشت:
1- نهج البلاغه، خطبه 27.
پرسش 2:
2-مي گه چرا يهودي و مسيحي نمي تونن وارد مسجد بشن و نجس خونده مي شن؟

پاسخ:
به نظر آيت الله خامنه اي يهودي و مسيحي پاک اند .
اگر با احترام مسجد منافات نداشته باشد ،جلو گيري از ورود آنان به مسجد لازم نيست.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله خامنه اي، استفتائات، س 313.
پرسش 3:
3-مي گه چرا پيامبر مي تونست كلي زن بگيره؟
پاسخ:
در آغاز بيان دو نكته ضروري است.
اوّل: نگاهي كوتاه به فرهنگ ازدواج در جزيره العرب در زمان پيامبر(ص):
1ـ عرب هاي جاهلي نسبت به دختر،بلكه جنس زن بي علاقه بودند، چون در محيطي كه دائم مردم با هم به جنگ و خونريزي مشغول بودند و هر كس هر قدر كه مي توانست، به ديگران ظلم روا مي داشت، خوف داشتند كه در جنگ،دختران اسير شوند و باعث ننگ آن طايفه گردند، نيز به جهت وضع بد اقتصادي و اين كه دختران به فحشا رو آورند و ... به دختر علاقه اي نداشتند، بلكه دختر داري را ضد ارزش مي شمردند و به زنده به گور كردن دختران رو آوردند.
2ـ چون جنگ و خونريزي در آن محيط امري متداول بود، و عرب جاهلي با اندك بهانه اي يك ديگر را مي كشتند، حاصل به هم خوردن تعادل جمعيتي بود و نسبت زنان به مردان افزايش چشمگيري پيدا مي كرد (چون مردان به جنگ اقدام مي كردند، نه زنان و كشته ها از مردان بود) كه گزينة «چند زن داشتن» را براي رهايي از مشكل عدم تعادل جمعيتي پذيرفتند. اين مشكل در اكثر نقاط از جمله در ايران هم وجود داشت، ليكن در عربستان بيش تر بود.
3ـ در آن وضع ناگوار اقتصادي، زن گرفتن از يك خانواده و قبيله نوعي كمك به آنان محسوب مي شد، به همين جهت مشركان قريش به دامادهاي پيامبر فشار وارد مي كردند كه دختران پيامبر را طلاق دهند تا بر مشكلات پيامبر افزوده شود.
4ـ در محيطي كه نا امني و جنگ و خونريزي آسايش را از همگان ربوده بود، ازدواج از مهم ترين عامل بازدارندة از جنگ به شمار مي آمد.
5ـ در آن وضع زن بيوه اگر شوهر نمي كرد، خوشايند نبود، بلكه زشت شمرده مي شد. به مجرد آن كه شوهر مي مرد، يا از وي طلاق مي گرفت و عدّه وفات يا طلاق سپري مي شد، شوهري ديگر گزينش مي شد، مانند «اسماء بنت عميس» كه اوّل همسر جعفر بن ابي طالب شد، بعد از شهادتش به عقد ابوبكر در آمد و بعد از درگذشت ابوبكر همسر امام علي(ع) شد. اين شيوه در آن فرهنگ متداول بود.
نكتة دوم: نگاهي گذرا به ازدواج پيامبر .
1ـ پيامبر در 25 سالگي با حضرت خديجه كه چهل سالش بود و قبلاً يك يا دوبار شوهر كرده بود و با مرگ شوهر بيوه شده بود، ازدواج نمود، و به مدت بيست و پنج يا بيست و هشت سال با وي زندگي كرد و همسر ديگري نگرفت.
2ـ همةهمسران پيامبر(جز عايشه) بيوه بودند. آنان پيش از آن كه به همسري پيامبر در آيند، يك يا دوبار ازدواج كرده بود و بعد از درگذشت و يا شهادت همسر و انقضاي عدّه به عقد پيامبر در آمدند.
3ـ عمدةازدواج هاي پيامبر در شرايط سخت و دشوار جنگي صورت گرفته بود، مانند شكست مسلمانان در جنگ اُحد كه وضع مسلمانان بسيار ناراحت كننده بود.
4ـ پيامبر از قبايل مهم عرب مانند تيم، عدي، بني اميه، نيز يهوديان مدينه همسر انتخاب كرد، ولي از قبايل انصار زن نگرفت.
دقت در اين امور به ما مي فهماند كه ازدواج هاي پيامبر نه در پي ارضاي خواهش هاي نفساني، بلكه در جهت اهداف عالي بود كه ذيلاً بيان مي شود.
بي شك پيامبر در ازدواج هاي متعدد دنبال خوشگذراني ها نبود، چون:
اوّلاً: اگر چنين بود، مي بايست در سنين جواني به اين امر مبادرت مي كرد، نه در سنين پيري و آن هم در شرايط سخت و دشوار.
دوم: اگر خوشگذراني انگيزة حضرت بود، مي بايست جهت گيري هايش در گزينش همسر، اين ادعا را اثبات كند. حضرت دنبال زنان زيبا و جذّاب از جهت امور جنسي و جواني نبود، حتي به خواستگاري برخي از زنان مانند «ام سلمه» رفت و او تعجب نمود دراين سن و سال كه كسي حاضر نمي شود با او ازدواج كند، چرا پيامبر دنبال زنان جوان نمي رود و به خواستگاري او كسي را فرستاده است.
سوم: آناني كه با انگيزة كاميابي جنسي به ازدواج هاي متعدد رو مي آورند،ماهيت زندگي آنان به گونه اي ديگر است. آنان به زرق و برق ظاهري زندگي، لباس و زينت زنان و رفاه و خوشگذراني رو مي آورند؛ درحالي كه سيره و زندگي پيامبر خلاف اين را نشان مي دهد. پيامبر در برابر خواست همسران خويش در مورد زرق و برق زندگي، آنان را مخيّر كرد كه يا همين ساده زيستي را برگزينند و به عنوان همسر پيامبر باقي بمانند و يا از حضرت طلاق بگيرند و بروند دنبال زرق و برق زندگي.
علامة طباطبايي در اين باره مي نويسد: داستان تعدّد زوجات پيامبر را نمي توان بر زن دوستي و شيفتگي آن حضرت نسبت به جنس زن حمل نمود، چه آن كه برنامه ازدواج حضرت در آغاز زندگي كه تنها به خديجه اكتفا نمود و هم چنين در پايان زندگي كه اصولاً ازدواج بر او حرام شد، منافات با بهتان زندوستي حضرت دارد. (1)
چهار: دو تن از زنان پيامبر كنيز بودند. اگر هدف پيامبر از ازدواج لذت بردن از آنان بود،اين دو چون كه كنيز بودند، بدون ازدواج، پيامبر مي توانست از آنان بهره مند شود. با اين تحليل ازدواج بي فايده بود.
بنابراين اهداف و حكمت هاي ازدواج پيامبر را مي بايست در اهداف بلند و ارزشي جستجو نمود كه مهم ترين آن بدين شرح است:
1ـ هدف سياسي ـ تبليغي:
يكي از اهداف ازدواج هاي پيامبر هدف سياسي - تبليغي بود؛ يعني با ازدواج موقعيتش در بين قبايل مستحكم گردد و بر نفوذ سياسي واجتماعيش افزوده شود و از اين راه براي رشد و گسترش اسلام استفاده نمايد.
حضرت به خاطر دست يابي بر موقعيت هاي بهتر اجتماعي وسياسي، در تبليغ دين خدا و استحكام آن و پيوند با قبايل بزرگ عرب و جلوگيري از كارشكني هاي آنان وحفظ سياست داخلي و ايجاد زمينة مساعد براي مسلمان شدن قبايل عرب، به برخي ازدواج ها رو آورد.
در راستاي اين اهداف پيامبر با عايشه دختر ابوبكر از قبيله بزرگِ «تيم»، با حفصه دختر عمر از قبيله بزرگ «عدي»، با ام حبيبه دختر ابوسفيان از قبيلة نامدار بنياميه، ام سلمه از بني مخزوم، سوده از بني اسد، ميمونه از بني هلال و صفيه از بنياسرائيل پيوند زناشويي برقرار نمود. ازدواج مهم ترين پيوند و ميثاق اجتماعي است، به ويژه در آن فرهنگ تأثير بسياري از خود به جا مي گذارد.
در آن محيطي كه جنگ و خونريزي و غارتگري رواج داشت، بلكه به تعبير «ابن خلدون» جنگ و خونريزي و غارتگري جزو خصلت ثانوي آنان شده بود،(2) بهترين عامل بازدارنده از جنگ ها و عامل وحدت و اُلفت، پيوند زناشويي بود. به همين جهت پيامبر با قبايل بزرگ قريش، به ويژه با قبايلي كه بيش از ديگران با پيامبر دشمن بودند، مانند بني اميه و بني اسرائيل،ازدواج نمود. امّا با قبايل انصار كه از سوي آنان هيچ خطري احساس نمي شد و آنان نسبت به پيامبر دشمني نداشتند، ازدواج نكرد.
«گيورگيو» نويسندة مسيحي مي نويسد: محمد ام حبيبه را به ازدواج خود در آورد تا بدين ترتيب داماد ابوسفيان شود و از دشمني قريش نسبت به خود بكاهد. در نتيجه پيامبر با خاندان بني اميه و هند زن ابوسفيان وساير دشمنان خونين خود خويشاوند شد و امحبيبه عامل بسيار مؤثري براي تبليغ اسلام در خانواده هاي مكه شد.(3)
2ـ هدف تربيتي: پيامبر حمايت از محرومان و واماندگان را جزء آيين نجات بخش خويش قرار داد. قرآن مردم را به حمايت از واماندگان و محرومان و ايتام فرا مي خواند. پيامبر در مناسبت هاي مختلف مردم را به اين كارخداپسندانه تشويق نمود، و در عمل براي مردان بيچاره و وامانده در كنار مسجد «صفه» را بنا نهاد و حدود هشتاد نفر از آنان را در آن جا سكني داد.
اين حمايت عملي و صفه نشيني مربوط به مردان بود، اما دربارة زنان با توجه به موقعيت آنان، اين گونه راه حل براي رهايي آنان از مشكلات پسنديده نبود، بلكه رسول خدا براي زنان راه حل ديگري را در نظر گرفت. حضرت از فرهنگ مردم و راه حل چند همسر داري كه بازتاب شرايط اجتماعي بود، بهره جست . مردان مسلمان را تشويق نمود كه زنان بي سرپرست و يتيم دار را به تناسب حال شان، با پيوند زناشويي به خانه هاي خويش راه بدهند، تا آنان و يتيمان شان از رنج بي سرپرستي و تنهايي و فقر مالي و عقده هاي رواني رهايي يابند؛ خود نيز در عمل به اين كار تن داد تا مسلمانان در عمل تشويق شوند و در مسير رفع محروميت واماندگان قدم بردارند.
پيامبر با زنان بيوه ازدواج نمود و آنان را به همراه فرزندان يتيم شان به خانة خويش راه داد،تا هم خودش به قدر توان در زدودن مشكلات گام برداشته باشد و هم الگوي خوبي براي مردم در اين امر باشد.
3ـ هدف رهايي كنيزان:
اسلام با برنامه ريزي دقيق و مرحله به مرحله در جهت آزادي اسيران گام برداشت. رسول خدا از شيوه هاي خوب و متعدد براي آزادي اسيران بهره جست كه ازدواج از جملة آن ها است. جويريه و صفيه كنيز بودند. پيامبر اين دو را آزاد كرد و سپس با آن دو ازدواج نمود، تا بدين وسيله به مسلمانان بياموزد كه مي شود با كنيز ازدواج نمود. اوّل او را آزاد نمود و سپس شريك زندگي قرار داد. در ازدواج پيامبر با جويريه بسياري از كنيزان آزاد شدند.
جويريه در غزوه بني مصطلق اسير شده بود و در سهم غنيمتي رسول خدا قرار گرفت. حضرت وي را آزاد كرد و سپس با وي ازدواج نمود. كار حضرت براي يارانش الگوي خوبي شد و تمامي اسيران غزوه بني مصطلق كه حدود دويست تن بودند،آزاد شدند.
«گيورگيو» دانشمند مسيحي مي نويسد: محمد با جويريه ازدواج كرد. يارانش اين عمل را نپسنديدند و آن را با تعجب مي نگريستند. فرداي آن روز كم كم اسيران خود را آزاد كردند، چون كه نمي توانستند بپذيرند كه بستگان همسر پيامبر بردة آنان باشند.(4)
4ـ نجات زن و جلوگيري از غلتيدن وي در دامن بستگان مشرك و كافر:
برخي از زناني كه مسلمان شده بودند و به جهت مرگ، شهادت و يا ارتداد شوهر، بي سرپرست مي شدند و زندگي بر آنان بسيار مشكل بود و در وضع بسيار آشفته اي به سر مي بردند، همانند ام حبيبه، دختر ابوسفيان كه همراه شوهرش به حبشه هجرت كرد و در آن جا بي سرپرست شد. نه مي توانست در آن جا بماند و نه به مكه نزد پدرش برگردد.
پيامبر وقتي كه از مشكل وي با خبر شد، پيكي براي نجاشي پادشاه حبشه فرستاد و از او خواست تا ام حبيبه را به عقد پيامبر در آورد. اين ازدواج باعث شد كه وي از بي سرپرستي نجات پيدا كند و به دامن بستگان مشرك خويش نغلتد.
5ـطرد سنت غلط و جاهلي:
در اسلام «پسرخوانده» حكم پسر واقعي را ندارد و زن پسر خوانده بر مرد مَحْرَم نيست. در حالي كه در جاهليت احكام پسر واقعي را بر پسر خوانده سرايت مي دادند، از آن جمله زن پسر خوانده بر پدر خوانده محرم بود. اسلام اين حكم را باطل نمود.(5) پيامبر به دستور خدا با «زينب بنت حجش» كه همسر مطلقه زيدبن حارثه، پسرخواندة پيامبر بود، ازدواج نمود، تا حكم جاهلي را در عمل باطل كند و مردم پذيراي نقض حكم جاهلي باشند.(6)
اگر اين ازدواج صورت نمي گرفت، ممكن بود زيد بن حارثه، يا پسرش اسامه بن زيد، بعد از رحلت پيامبر به عنوان پسر و وارث پيامبر مطرح مي شد و مسير امامت و وراثت خاندان پيامبر دگرگون مي شد.
افزون بر اين امور ازدواج هاي پيامبر از اهداف و حكمت هاي ديگري برخوردار بود كه به جهت رعايت اختصار از ذكر آن ها خودداري مي شود.

پي نوشت ها :
1 . سيد محمد حسين طباطبايي، فرازهايي از اسلام، ص 174.
2 . مقدمه ابن خلدون(ترجمه)، ج 1، ص 286.
3 . محمد پيامبري كه از نو بايد شناخت، ص 207.
4 . همان، ص 181.
5 . احزاب (33) آية 4.
6 . همان، آية 37.

به نام خدا جند روز پیش پسری به موبایل برادرم تلفن کرد.ازآنجایی که نیمه شب بود می دونستم که مزاحمه.اما اون گفت که فقط خوابش نمی بره و قصدش مزاحمت نیست و می خواد فقط اس ام اس بازی کنه.منم قبول کردم.ما باهم فقط از طریق پیامک رابطه داشتیم.اون پسر خیلی خوبی بود و چون شهرهای ما متفاوت بود ما فقط درمورد شهرهامون و علاقیاتمون حرف می زدیم. حالا این رابطه تموم شده ولی می خواستم بدونم من با این کارا گناهی مرتکب شدم یا نه؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
اصل صحبت کردن و ارتباط عادي زن و مرد اشکال ندارد.
اما با توجه به اين که اين گونه ارتباط ها غالباً منشا مفاسدي مي شود، جايز نيست. (1)

خواهر گرامي ! در اين عصر و زمانه به هيچ کس نمي توان اطمينان کامل داشت، چرا كه خيلي ها از احساسات پاک دختراني مثل شما سوء استفاده مي کنند. با حرف ها و وعده هايي سعي در به تور انداختن دختران پاک طينت مي کنند . هدف شان فقط ارضاي غريزه جنسي شان است. اين ها واقعيت ها و تجربه هاي هزاران نامه از جوانان(دختر و پسر) سراسر کشور است که با ما مکاتبه کرده اند . از ارتباط خود ابراز ناراحتي و پشيماني کرده اند. ولي موقعي با ما مکاتبه کرده اند که کاري از دست ما نمي آمد! بنابراين نگذاريد اين تجربه تلخ ديگران که جز پشيماني سودي نخواهد داشت، در مورد شما نيز صدق کند.
بايد از خود بپرسيد هدف تان از ارتباط چي بوده؟! وقتي گوشي را بر داشتيد و .. چرا به حرف ها ادامه داديد ؟ آيا قصد تان شناسايي و ازدواج با ايشان بود ؟ آيا ايشان هم قصد ازدواج داشتند ؟! اگر به قصد ازدواج بود ،آيا شرايط و موقعيت ازدواج را داريد و آيا او هم موقعيت ازدواج را دارند يا مي خواهند چند صباحي با احساسات پاك شما بازي کند؟! اگر هر دو در موقعيت ازدواج باشيد و شرايط ازدواج هم فراهم باشد، آيا اين ازدواج به نفع شماست؟!آيا با پيدا کردن همسري از اين طريق مي توانيد ازدواج موفقي داشته باشيد؟!
واقعيت اين است که اولا- براي دختر چيزي خطرناک‌تر از وابستگي عاطفي نيست. متأسفانه بسياري از دختران به دليل صافي و صداقت شان زود وابستگي عاطفي پيدا مي کنند و اسير دام هاي فريب پسران يا مردان روبه صفتي مي شوند که اسير تمايلات جنسي و هواي نفس شيطاني خود هستند . اما آنان در آغاز ارتباط شان با شما دختران ، هيچ گاه از نياز جنسي و هوس و شهوت خود حرف نمي زنند .آنان خوب مي دانند که با چه لحن و آهنگ صدايي و چگونه وارد شوند و چه بايد بگويند تا بتوانند نظر شما دختران را به خود جلب کنند و از احساسات و عواطف پاک تان به نفع اميال خويش بهره برداري کنند .
در اين بازي فريب ، طرف شما که يک فرد کاملاً حرفه‌اي است تلاشش اين بود که وانمود کند « خوابش نمي برد و تنها است » و شما نيز ....
ارتباط يا عشق مجازي شما چيزي جز يک رفتار وسواس‌گونه نيست. وسواس شيطاني که شما را به بهانه‌هاي آرامش کاذب ، تشويق مي‌نمايد. بدانيد کساني که سرمايه اصيل عفت ، نجابت ، پاکدامني و انسانيت خود را از دست مي دهند و به دختران هرزه و آلوده دامن و بي عفت شهرت پيدا مي کنند ،نه اين گونه به دنيا آمدند و نه شيطان يکباره آنان را به آن سو کشاند، بلکه در آغاز با شک و ترديد ، سپس با توجيه اين که اين يک کار عادي و معمولي بلکه خدا پسندانه است ، قدم در جاي پاي شيطان گذاشتند . يواش يواش خطوط قرمز خدا را نا ديده گرفتند .
خواهر گرامي ! مي توانستيد فورا تلفن را قطع کنيد يا تنها با يک نه گفتن ساده بستر اين گناه را براي هميشه برچينيد . متأسفانه به بهانه يا بهانه‌هاي واهي از اين مهم طفره رفتيد. پس عزت نفس پايين خود را جدي بگيريد . با خواندن مطالبي در اين زمينه اين مهم را در خود ارتقا بخشيد.همواره خود را ارزشمندتر از آن بدانيد که طعمه جنسي يک مرد شهوتران باشيد. ارتقاي عزت نفس از طريق مطالعه و به کار بستن تکنيک‌هاي پرورش آن به شما کمک مي کند تا خود را ذليل محبت و عاطفه دزدان ناموس ندانيد.
ثانيا - اگر قصد ازدواج داشته باشيد ،روان شناسان به خاطر عوارض و آسيب هاي احتمالي ، اين راه را براي شناسايي و گزينش همسر سفارش نمي کنند. از جمله آسيب هايي که روان شناسان ذکر مي کنند عبارتند از؛
1- فقدان شناخت درست و واقع بينانه:
روح حاكم بر اين دوستي ها عشق ورزي كور است، نه خرد ورزي.اين نوع انتخاب كه در فضايي آكنده از احساسات و عواطف انجام مي گيرد، به دليل عدم شناخت عميق و واقع بينانه، زندگي مشترك را تلخ و آينده را تيره و تار مي سازد.
2-ايجاد جو بدبيني:
دختر و پسر نسبت به هم پس از ازدواج اعتماد نداشته و احتمال وجود رابطه اي ديگر را مي دهند.
3-افت تحصيلي يا ركود علمي:
به علت تمركز و توجه صرف به ديدارها و ملاقات حضوري و تلفني مانع بزرگي براي رشد و ترقي علمي ايجاد مي شود.
4-عدم استقبال از تشكيل خانواده:
اين گونه روابط و دوستي ها معمولِِا به انگيزه تفنن و سرگرمي شكل مي گيرد . در خلال آن از خود باوري و زود باوري دختران سوء استفاده مي شود. حس تنوع طلبي انسان از يك طرف و فقدان عامل بازدارنده درونيِ برخاسته از ايمان و اعتقاد قوي به خدا از طرف ديگر باعث مي شود برخي سراغ ازدواج و تشكيل خانواده نروند.
5-اضطراب،تشويش و احساس نگراني:
در دوستي هاي موجود بين دختران و پسران به علت مقاومت خانواده و جامعه در برابر اين مسئله، اين گونه دوستي ها با مخاطرات رواني گوناگون از جمله اضطراب و تشويش همراه است. وجود افكار ديگري چون احساس گناه و نگراني از تهديداتي كه توسط پسر براي فاش كردن روابطش با دختر صورت مي گيرد ، تعارض دروني و اضطراب مستمر را به دنبال خود دارد.
6-محروميت از ازدواج پاك:
دختراني كه در پي اين روابط هستند ، معمولآ به جرم آلودگي به اين روابط شرايط ازدواج پاك را از دست مي دهند.
با توجه به مطالب فوق پيشنهاد ما اين است كه:
1- ارتباط خود را با ايشان قطع كنيد.
در صورت ادامه اين ارتباط ، اگر امروز از شما مي خواهد تلفني ارضايش كنيد، ولي مطمئن باشيد فردا از اين هم جلوتر خواهد رفت و ... .پس اگر از ما مشورت خواسته ايد، به نفع تان است كه اين ارتباط را قطع كنيد . اگر امروز قطع نكنيد، فردا خيلي دير است. چرا كه هر روز كه بگذرد ، وابستگي عاطفي بين شما زياد شده و قطع ارتباط براي تان سخت خواهد شد.
2- اگر در حال حاضر نياز ضروري به ازدواج نداريد، تا مدتي فكر و ذهن خود را از اين مسايل منصرف کنيد... تا فراهم شدن يك ازدواج موفق خود را به مطالعه ، ادامه تحصيل ، انجام کارهاي فني و حرفه اي و مانند آن سرگرم كنيد.
3- نگذاريد اين جو زدگي لجن اجتماعي و فرهنگ خود فروختگي که بربسياري از جوانان حاکم شده ، مبني بر انتخاب دوست (دختر يا پسر ) كه آن را نوعي افتخار براي خود تلقي مي كنند، بر شما حاكم شود.
پي نوشت :
1 آيت الله مکارم شيرازي ، استفتا آت ،ج3،س 683.

من 8 ماه پيش ازدواج كردم شوهرم تو اين 8 ماه بعد از نزديكي غسل نكرده اين موضوع خيلي عزابم ميده هر چي باهاش صحبت ميكنم فايده نداره خواهش مي كنم منو راهنمايي كنيد و گناه غسل نكردنو برام بنويسيد

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در پاسخ به سوال به دو نکته بايد توجه شود :
1- انسان جنب براي خواندن نماز و گرفتن روزه بايد غسل نمايد . در صورتي که بدون غسل نماز بخواند و يا روزه بگيرد ، نماز و روزه او باطل است .

2- در سنت هاي الهي اين گونه نيست كه شخصي به جهت گناه ديگري عقوبت شود ،به تصريح قرآن که مي فرمايد :
« ولا تزر وازره وزر اخري » (1) نتيجه اعمال انسان به طور مستقيم متوجه او خواهد بود. اوست كه بايد پاسخگوي اعمال خويش باشد و تبعات منفي آن را تحمل كند، زيرا ساختار عالم بر اساس نظام عليت و معلوليت است ،يعني هر چيز بر اساس علت‌هاي شناخته شده يا ناشناخته‌ تحقق مي يابد . محال است معلولي بدون علت پديد آيد ؛آتش مي‌سوزاند، آب سرد مي کند، ابر به بارش در مي‌آيد، ويروس بيماري مي‌آفريند و دارو درمان مي‌کند؛ همه اين حوادث بر اساس ضابطه معيني نظام عالم را تشکيل مي‌دهند. بنابراين معلولات عالم بر اساس نظام علت و معلول است که بر تمام عالم هستي و از جمله زندگي انسان ها حکمفرما است.
بنابراين همسر شما ، در صورتي گناهکار است که با ترک غسل ، نماز و روزه او باطل شود . در اين صورت
گناه او هيچ ارتباطي با شما ندارد.

پى‏نوشت‏:
1.اسراء (17) آيه 15 .

بوسه زدن به نا محرم با اس ام اس مشکل شرعی دارد

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بوسه زدن به نا محرم با اس ام اس و تحريک شهوت خود و او حرام است.(1)
لطفاً‌در ارتباط هاي بعدي نام مرجع تقليد خود را ذكر نماييد.
پي نوشت:
1. سيد مسعود معصومي ،احکام روابط زن ومرد، ص 79.

با سلام پسر 27 ساله ای هستم که به دلیل مشکلات مالی قادر به ازدواج نیستم. با دختری دوست شده ام که حاضر به ازدواج با من نیست و فقط دوستی را قبول کرده ما از هم فاصله مکانی زیادی داریم و فقط از طریق تلفن و اس ام اس با هم رابطه داریم. پرسش من این است با توجه به نیاز شدید من به یک هم دم و جلوگیری از به گناه افتادن چه کاری انجام دهیم که رابطه ما مشروع باشد. آیا میشود صیغه محرمیت پشت تلفن بخوانیم با توجه به فرا رسیدن ماه مبارک رمضان چه باید بکنیم با تشکر از شما

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر دختر حاضر به ازدواج با شما نيست، ارتباط تو با او حرام است . بايد ارتباط خود را با او قطع نمايي. به نظر بيش تر مراجع معظم تقليد در ازدواج دختر باکره اجازه پدر دختر شرط است. بنابر اين اگر دختر راضي به ازدواج هم باشد ،بايد با اجازه پدرش عقد ازدواج خوانده شود .(1)
پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع ،ج2 ،م 2376.

با سلام آیا بوسیدن عکس نامحرم مشکل دارد

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بوسيدن عکس نامحرم به قصد لذت و شهوت حرام است .(1)
پي نوشت:
1. سيد مسعود معصومي ،احکام روابط زن ومرد، ص 79.

با سلام من پسری 27 ساله هستم که با یک دختر 23 ساله دوست شده ام ما از هم فاصله مکانی زیادی داریم و جون من شرایط و امکان ازدواج را ندارم با این خانم فقط رابطه دوستی آن هم پشت تلفن دارم. آیا رابطه ما مشکل شرعی داردو هم صحبتی با اس ام اس نیز مشکل دارد با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
همان گونه که در جواب قبلي گفتيم ارتباط شما با يکديگر از نظر اسلام ارتباط ناسالم است و بايد قطع نماييد. يا اين که دختر را راضي کني که با تو ازدواج نمايد و اگر راضي شد بايد با اجازه پدرش عقد خوانده شود.
شما از ارتباط حرام صرف نظر کنيد و از خدا بخواهيد که از فضل و کرمش وسائل ازدواج مشروع شما را با دختري پاك فراهم نمايد.
به لطف و رحمت خدا اميدوار باشيد.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
عرق جنب از حرام (مانند عرق جنب از استمنا)نجس نيست ولي احتياط واجب آن است که بابدن يا لباسي که به آلوده شده نماز نخوانند.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله صانعي توضيح المسائل م 119.

صفحه‌ها