تربيت اخلاقي

والدین طبق آیات قرآن وظیفه‌دارند نسبت به ایمان و سعادت و آخرت خانواده و فرزندان شان دغدغه داشته باشند اما استفاده از خشونت باعث دوری و تنفر از اسلام می‌شود.

پرسش:
اگر والدين حق‌دارند فرزندي که می‌خواهد مسيحي باشد يا نماز نخواند را کتک بزنند! خب آن فرزند شايد براي اينکه اين رفتار را با او نداشته باشند فقط اظهار مسلمانی کند یا به‌ظاهر نماز بخواند. آیا این باعث نمی‌شود آن فرد لج بازی کند مثلاً يک خانم شل حجاب اگر چنين رفتاري با او داشته باشند به‌جای اينکه اصلاح شود کشف حجاب می‌کند! آیا این‌گونه رفتار کردن باعث نمی‌شود تصور قشر خاکستري راجع به دين و افراد مذهبي، بد شود؟
 

پاسخ:
مقدمه:
تربیت و علاقه‌مند کردن فرزندان به دین یکی از وظایف مهم والدین و خانواده‌هاست و یکی از عوامل مهم سعادتمندی و خوشبختی فرزندان تلاش و اهمیت و اهتمام آن‌ها در مورد مسائل معنوی و دینی است. از طرف دیگر این موضوع باید بامطالعه و هدفمند و روشمند انجام بشود و استفاده از هر راه و روشی ولو کتک زدن یا مشاجره معلوم است که دارای آثار منفی است. در ادامه در مورد تربیت، اجبار و نظر اسلام در این مورد توضیح می‌دهیم:
1.    باید بدانیم که والدین در مورد دین، معنویت و تربیت فرزندان مسئول هستند یعنی باید برای دین و ایمان فرزندان شان برنامه داشته باشند و تلاش کند آن‌ها را از آلودگی و گناه دور کنند. مخصوصاً در سنین کودکی و نوجوانی وظیفه‌شان سنگین‌تر است. الزام مفهومی مشکک است یعنی درجه‌بندی دارد. این مراتب را به‌طورکلی می‎توان در سه دسته تقسیم‌بندی کرد: 1) با صحبت یا اشاره، دیگری را به انجام یا ترک کاری دعوت کنند. 2) با تهدید و ترساندن کاری کنند که دیگری با اکراه تن به انجام یا ترک عملی دهد. 3) با توسل به‌زور دیگری را به انجام یا ترک کاری مجبور کنند. الزام به معنای اول اشکالی ندارد. یکی از دلایلی که امکان دارد بتوان به‌وسیلۀ آن، جواز استفاده از روش الزام در تربیت دینی را اثبات کرد، آیۀ «وقایه» است. قرآن می‌فرماید: «یـآ اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوآ اَنْفُسَکمْ وَ اَهْلِیکمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ عَلَیهَا مَلَائِکةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا اَمَرَهُمْ وَ یفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ» «اى کسانى که ایمان آورده‏اید، خود و خانوادۀ خود را از آتشى که هیزم آن مردم و سنگ است حفظ کنید. آتشی که فرشتگان خشن و سختگیر بر آن گمارده شده‎اند که هر چه خدا بگوید نافرمانى نمى‏کنند و همان مى‏کنند که به آن مأمور شده‏اند (1)» بنابراین عموم مکلفان موظف‌اند (حتی‌الامکان) اولاً دستورهای الزامی و مبتلابه دین و حدنصاب ایمان را به افراد خانوادۀ خود آموزش دهند و ثانیاً آنان را طوری تربیت کنند که این آموزه‌های اعتقادی را باور کنند و به دستورهای الزامی، التزام عملی داشته باشند.
2.    معنای الزام و دغدغه مند بودن والدین این نیست که کسی فرزندش را کتک بزند یا از روش‌های خشونت‌آمیز و تحمیل و اجبار فرزند باوجود کراهت او استفاده کند. این روش‌ها غالباً اثر عکس دارد و نتیجه‌بخش نیست. تربیت تحمیلی، معمولاً به واکنش‌های منفی فراگیران، می‌انجامد. امام علی (ع) می‌فرماید: «آدمیان، دارای گرایش‌ها و رفت‌وبرگشت‌های متناوب است. پس زمانی خودتان را به کاری وادارید و چیزی را بر خود بارکنید که آن را دوست داشته باشید و دلتان به آن گرایش پیداکرده باشد. اگر چیزی را ناخواسته و با اکراه بر خود بارکنید، سردرگم و آشفته می‌شوید و در اقدامات روشن و بینا نیستید(2). مرور و بازنگری روایات تربیتی نشان می‌دهد که پیشوایان معصوم ما در تربیت فرزندان خود، از شیوه تنبیه بدنی بهره نمی‌گرفتند «چندین سال به پیامبر خدمت کردم؛ اما هرگز مرا دشنام نداد و یک‌بار هم کتکم نزد!» (3) خداوند نیز در مسیر هدایت بشر مسیر اجبار قهری و زوری را در پیش نگرفته است: «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدی فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلین»(4) اگر خدا بخواهد، آن‌ها را (به‌اجبار) بر هدایت جمع خواهد کرد. (ولی هدایت اجباری، چه سودی دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش!‌» زور و اجبار در دین اسلام هیچ جایی ندارد. خدای تعالی در سوره مبارکه «ق» خطاب به آن حضرت می‌فرماید: «وَ مَا أَنتَ عَلَیهِم بِجَبَّار»(5) «و تو مأمور به‌اجبار آن‌ها (به ایمان) نیستی.» همچنین در سوره مبارکه غاشیه تأکید می‌فرماید که: «فَذَکرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکرٌ؛ لَّسْتَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ؛ پس تذکر بده که تو فقط تذکردهنده هستی؛ تو سلطه‌گر بر آن‌ها نیستی که (بر ایمان) مجبورشان کنی (6)» از این آیات شریفه مشخص می‌شود که اگرچه پدر و مادر مسلمان باید فرزند خود را به سمت اسلام و یادگیری آموزه‌های اسلامی دعوت کنند؛ اما نمی‌توانند فرزند خود را به‌زور و کتک و بهروش‌های خشونت‌آمیز وادار کنند. در یک روایت درس‌آموز در منابع روایی از امام صادق (ع) به یکی از اصحاب خود نقل‌شده است: «ای عمر![عمر بن حنظله] شیعیان ما را وادار [به کاری که خود می‌کنید] نسازید و با ایشان مدارا کنید؛ زیرا همه مردم تحمل و ظرفیت‌های شمارا ندارند.»(7) بنابراین خشونت، کتک زدن و زور و اجبار برای تربیت دینی از سوی والدین، پذیرفته نیست.
3.    به نظر می‌رسد به همان میزان که اکراه، اجبار، تَحَکُّم و تحمیل می‌تواند بی‌رغبتی و گریز فرزندان را به دنبال داشته باشد، تبیین موضوع و روشنگری درباره دلیل و فلسفه موضوع می‌تواند رغبت و علاقه آن‌ها را به محتوا و پیام تربیت اخلاقی در پی داشته باشد. توصیه ما به والدین این است که اگر فرزندشان نسبت به اسلام سؤالاتی دارد یا به مسیحیت علاقه‌مند شده او را با یک اسلام‌شناس خوش‌اخلاق آشنا کنند تا سؤالاتش را بپرسد و بتواند کم‌کم هدایت پیدا کند. بهره‌گیری از یک رویکرد متعادل و ملاطفت‌آمیز لازم است. برخلاف برخورد خشک، جبارانه و تحکم‌آمیز، به نظر می‌رسد الگوی خیرخواهانه، ملاطفت‌آمیز همراه با نرمش و متانت اثربخش‌تر باشد تا یک درخواست دستوری و اجباری، خدای متعال در یک الگوی مناسب و اثربخش به پیامبر مهربانی‌ها برای پیشبرد مقاصد تربیتی، می‌فرماید که از راهکار زبان خوش، مشارکت دادن و مشورت گرفتن، طلب عفو و بخشش ورود پیدا کن: «وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر»؛ «و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می‌شدند. پس آن‌ها را ببخش و برای آن‌ها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن»(8). مسیحی شدن یا بی‌حجاب شدن مفاسد زیادی دارد و باعث عقب‌گرد و آلودگی‌های زیادی می‌شود اگر فرزند با یک بیان زیبا این موارد را بداند خودش کم‌کم به سمت نور حرکت می‌کند و بیش از این وظیفه‌ای نیست.
نتیجه:
والدین طبق آیات قرآن وظیفه‌دارند نسبت به ایمان و سعادت و آخرت خانواده و فرزندان شان دغدغه داشته باشند و آن‌ها را دعوت به ایمان و دستورات الهی کنند اما استفاده از خشونت و کتک زدن و زور و اجبار غالباً اثر عکس دارد و باعث دوری و تنفر از اسلام می‌شود که مستنداتش نیز بیان شد. بهترین راه در مقابل فرزندانی که ازنظر اعتقادی یا عملی دچار انحراف می‌شوند در کنار دغدغه مندی استفاده از موعظه و محبت و استفاده از روش تبیین و هدایتگری است و اینکه خودشان پایبند باشند. قرار نیست به هر روشی و به هر زوری دیگران را دین‌دار کرد.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1.    رویکردی نمادین به تربیت دینی با تأکید بر روش‌های اکتشافی، عبدالعظیم کریمی.
2.    روش‌های آسیب‌زا در تربیت از منظر تربیت اسلامی، محمدرضا قائمی مقدم.
3.    مقالۀ «تأملی در مشروعیت اجبار در تربیت دینی»، محمد سروش محلاتی.
4.    مقالۀ «درآمدى بر الزام فرزندان به تکالیف دینى»، محمدعلی حاجی ‌ده آبادی.
5.     مقالۀ «درآمدی بر اصول پیش‌گیری از آسیب‌شناسی تربیت دینی»، حسین خنی فر.
6.     مقالۀ «آسیب‌شناسی تربیت اخلاقی (تربیت تحمیلی)»، هادی حسین‌خانی.
7.    مقالۀ «آسیب‏پذیری تربیت دینی و زمینه‏های آموزشگاهی آن»، سعید دانش گر، سید ابراهیم جعفری‏ و محمدجواد لیاقت دار.
8.     مقالۀ «احساس و اجبار»، دکتر غلامعلی افروز.
9.     مقالۀ «شیوه‌های تربیتی و تأثیر آن در آرامش روانی از دیدگاه امام علی علیه‌السلام»، علی‌نقی فقیهی.
کلمات کلیدی:
تربیت فرزند، اعتقاد به دین، اجبار، تحمیل، خشونت
پی‌نوشت‌ها:
1.    سوره تحریم، آیه 6.
2.    سید رضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق، ص 503.
3.    طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، انتشارات اسلامیه، تهران، 1375، ص 34.
4.    سوره انعام، آیه 35.
5.    سوره ق، آیه 45.
6.    سوره غاشیه، آیه 21 و 22.
7.    كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ چهارم، 1407 ق، ج‏8، ص 334
8.    سوره آل‌عمران، آیه 159.
 

بر شما لازم است تا متناسب با نوع شخصیت همسرتان از روش مناسب استفاده کنید. در هیچ‌یک از مراحل ارشاد و راهنمایی از برخورد نیک و احترام نهادن دور نشوید.

پرسش:

براي شوهري که روزه نمي گيرد وانتظار دارد برایش صبحانه و ناهار درست کنم و در صورت عدم ارائه خدمات ناراحت و دلخور ميشود و از طرفي دخترم که دو سه سالی هست روزه ميگيرد و با ناهار خوردن پدرش اذيت ميشود تکليف من چيست و بايد چه کار کنم؟

پاسخ:
مقدمه:
در نظام تشریعی و قوانین دینی هر یک از ما وظایفی را در برابر همسر، والدین، فرزندان و سایر اطرافیان بر عهده‌داریم که باید متناسب با شرایط و در نظر گرفتن جایگاه خود و دیگران انجام‌وظیفه کنیم علاوه بر این‌همه ما به‌عنوان مسلمان موظف هستیم تا یکدیگر را امربه‌معروف و نهی از منکر نماییم. در این موضوع باید همچون پزشکی ماهر در ابتدا به دنبال بررسی علت‌ها باشیم و پس از کشف علل بیماری، جهت درمان آن اقدام نماییم. ضمن اینکه وظیفه ارشاد و دلسوزی نسبت به نزدیکان از اهمیت بیشتری برخوردار است.
متن اصلی:
نکته اولی که باید به آن توجه کرد این است که آیا همسر شما نسبت به روزه نگرفتن معذورند یا خیر؟ یعنی آیا دلیل شرعی برای روزه نگرفتن دارند یا نه؟ به‌هرحال اگر ایشان مشکلی دارند که نمی‌توانند روزه‌بگیرند تحمل این شرایط برای شما سهل‌تر خواهد بود. وقتی کسی از جهت شرعی معذور باشد و نتواند روزه بگیرد، روزه گرفتن برایش حرام می‌شود و باید به وظیفه شرعی‌اش که نگرفتن روزه است عمل نماید، لذا فراهم کردن غذا برای ایشان در این شرایط مانعی ندارد. شما می‌توانید با نیت تقرب به خداوند و برای رضای الهی لطف خود را در حق ایشان تمام کرده، با زبان روزه برای ایشان غذا تهیه کنید منتها بهتر است دور از چشم فرزندتان در رابطه با این موضوع با همسرتان گفتگو کنید.
گفتگو با همسر:
با توجه به اینکه فرزند شما در سال‌های اول روزه‌داری هستند و طبیعتاً هنوز ضعیف‌اند و ممکن است ضعف به سراغ ایشان بیاید و همین مسئله از یک‌سو و روزه‌خواری علنی همسرتان در منزل از سوی دیگر منجر به از دست دادن انگیزه دخترتان در امر روزه‌داری شود بهتر است در این زمینه با همسرتان صحبت کنید. گفتگوی منطقی شما با ایشان و آگاه کردن همسرتان نسبت به این موضوع و برانگیختن حساسیت ایشان در امر تربیت دینی فرزندتان می‌تواند تا حدودی مشکل را حل نماید. اگر عذر همسرتان موجه باشد باید در این رابطه با دخترتان نیز گفتگو کنید و با زبان خودش ایشان را متوجه بیماری یا مشکل همسرتان نمایید تا ایشان بدانند که اگر پدرشان روزه نمی‌گیرند از جهت شرعی توجیه عقلانی دارند و اهل گناه نیستند.
به‌کارگیری تدبیر لازم:
اما اگر همسرتان بدون دلیل شرعی روزه گرفتن را ترک می‌کنند بهتر است شما عصبانیت و ناراحتی خویش را کنترل نموده و با رفتار خود با ایشان منجر به شرمندگی او شوید. اجازه ندهید اصرار ایشان برای تهیه غذا و عدم تبعیت شما منجر به درگیری و چالش شود و آرامش شمارا بر هم بزند. طبیعتاً ایشان خودشان پدر هستند و نسبت به فرزندان علاقه‌مند؛ بنابراین به مسئله پیچیدن بوی غذا در منزل و حضور دختر کوچکتان که روزه‌دار است اشاره‌کنید و این‌گونه احساسات پدرانه ایشان را تحریک کنید تا حداقل به شکل مخفیانه و دور از چشم فرزند غذا بخورند.
سرگرم کردن فرزند:
هنگامی‌که همسرتان غذایی تناول می‌کنند می‌توانید برنامه‌ای برای دخترتان در نظر بگیرید و ایشان را در اتاق دیگر مشغول نمایید. رسیدگی به درس‌هایش یا بازی و سرگرمی یا خواندن کتاب برای او در آن لحظات می‌تواند منجر به عدم تمرکزش روی موضوع غذا خوردن پدرش شود. سعی کنید غذاهایی را تهیه کنید که هم سریع‌تر آماده شوند و هم بوی کمتری از آن غذا در منزل بپیچد حتی می‌توانید به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کنید که از غذای شب گذشته یا سحر استفاده نمایند تا فقط مجبور به گرم کردن غذا شوید و پختن غذا باعث ایجاد بوی غذا در منزل نشود.
پایبندی عملی:
ما نمی‌توانیم همان اول، رفتار دیگران را تغییر دهیم، بلکه باید در تلاش باشیم تا خودمان بهترین رفتارها را داشته باشیم تا به برکت رفتارهای خوب ما، دیگران نیز اثر مثبت بپذیرند؛ پس اگر همسرتان عمداً روزه نمی‌گیرند تذکر دادن‌های مداوم، جروبحث کردن در رابطه با روزه و غر زدن‌های پیوسته نمی‌تواند نتیجه خوبی به بار آورد. شما باید به میزان پایبندی خود به این امور (نماز، روزه و...) دقت کنید و حواستان باشد که این پایبندی شعارگونه نباشد بلکه حقیقتاً اهل عمل باشید تا همسرتان از دیدن عمل شما به این امور ترغیب گردند. هنگام به وجود آمدن هر مشکلی، ما اول رفتارهای خودمان را موردسنجش قرار می‌دهیم تا مطمئن شویم در ایجاد این مشکل دخالتی نداشته‌ایم وقتی خیالمان از جانب خودمان راحت شد سراغ سایر علت‌ها می‌رویم.
راهکارهای مهم:
1.    اگرچه ما ناراحتی شمارا از این مسئله درک می‌کنیم، اما لازم است شما نیز از خودتان بپرسید که من بر ای تقویت ایمان و اعتقاد او چه کرده‌ام؟ و یا در تضعیف این عقیده چه دخلی داشته‌ام؟ اگر احساس می‌کنید رفتار نادرستی در این زمینه داشته‌اید و یا کج‌خلقی و بدخلقی کرده‌اید و همین‌ها باعث شده تا ایشان بر رفتار نادرست خود اصرار بورزند باید رفتار خود را تصحیح نمایید. مطمئن باشید محبت ورزی اثری اعجاز گونه دارد. شما با ابزار عشق و محبت و به‌دوراز تنش و تشنج می‌توانید ایشان را متقاعد کنید تا به روزه گرفتن تشویق شوند.
2.    کتاب‌هایی با موضوع روزه را تهیه و مطالعه نمایید و سعی کنید در محل نظر و نگاه همسرتان قرار دهید تا نسبت به خواندن آن‌ها مایل گردد.
3.    گاهی وجود دوستان جدید یا فضای جدید منجر به بی‌توجهی انسان به امور عبادی می‌گردد. امروزه متأسفانه بخشی از محتوای فضای مجازی زمینه تضعیف عقاید را فراهم می‌کند، لذا از طریق همان محبت ورزی که اشاره شد برنامه حضور ایشان در فضای مجازی را مدیریت نمایید.
4.    علاوه بر این رفت‌وآمد خود با خانواده‌های مذهبی را نیز بیشتر نمایید تا از این طریق تأثیرات مثبتی در او ایجاد گردد.
5.    اگر با افراد نامناسب معاشرت دارند سعی نمایید به‌صورت غیرمستقیم و بدون موضع‌گیری، ایشان را از دوستان نامناسب فاصله دهید. از واسطه‌هایی که روی ایشان تأثیرگذار هستند استفاده نمایید. مثلاً اگر حرف‌شنوی ایشان از مادر یا پدرشان زیاد است می‌توانید محرمانه این موضوع را با مادر یا پدرشان مطرح کنید و از آن‌ها درخواست کنید تا غیرمستقیم و نه از جانب شما، به ایشان تذکر دهند.
6.    یکی از اموری که می‌تواند در انگیزه نداشتن افراد به انجام کارهای خوب اثرگذار باشد این است که کارهای نیک و شایسته آن‌ها و ویژگی‌های مثبتی که دارند دیده نمی‌شود. گاهی افراد برای استمرار کار نیک نیازمند تشویق‌اند؛ بنابراین سایر ویژگی‌های مثبت ایشان مثل اهل کار بودن، خوش‌اخلاق بودن و ... را برجسته نموده، از این راه زمینه را برای تشویق ایشان به روزه فراهم آورید.
7.    در ایجاد آرامش در منزل تلاش کنید و اجازه ندهید این موضوع تبدیل به سوژه‌ای برای برهم زدن آرامش زندگی شما گردد.
8.    از دعا و توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام هرگز غافل نشوید. چراکه ما موظف شده‌ایم تا خواسته‌های مادی و معنوی خویش را با تمسک به این ذوات نورانی از خداوند طلب نماییم.
9.    قرآن می‌فرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ: مردان و زنان باایمان، ولیّ (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امربه‌معروف و نهی از منکر می‌کنند» (1) بنابراین در این مسیر خسته نشوید و بدانید که از ویژگی‌های مؤمن این است که نسبت به رفتار دیگران احساس مسئولیت دارد.
بررسی عوامل دیگر:
1.    گاهی روزه نگرفتن افراد به دلیل تضعیف مبانی اعتقادی آن‌هاست؛ بنابراین شما باید از طریق پیشنهاد گفتگو با کارشناسان دینی به ایشان، برای تقویت زیربناهای اعتقادی او بکوشید و این‌گونه دیدگاه همسرتان در مورد خدا، قیامت و معاد و ...را تقویت کنید.
2.    گاهی عمل انسان ناشی از جهل و غفلتش نسبت به عوارض مثبت یا منفی آن عمل است. به همین دلیل بهتر است در گفتگوهای روزانه به شکل مستمر اما به میزان کم، گهگاه از فواید و برکات روزه و تأثیرات بد روزه‌خواری بر روی تربیت فرزند با ایشان صحبت کنید. یقین داشته باشید که تذکر شما در درازمدت جواب خواهد داد. قرآن می‌فرماید: «وَذَکرْ فَإِنَّ الذِّکرَی تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ؛ و پیوسته تذکّر ده، زیرا تذکّر مؤمنان را سود می‌بخشد.»(2)
3.    علاوه بر این دقت کنید که خودتان با عمل خویش و از طریق مهربانی و محبت به‌گونه‌ای با فرزندتان رفتار نمایید تا تأثیر فرزند از رفتار دینی شما بیش از تأثیر او از رفتار نامناسب پدرش باشد.
4.    اگر شما به‌اندازه کافی تذکر داده‌اید و تذکرات شما فایده‌ای نداشته دیگر لازم نیست تذکر دهید با توجه به اینکه نوشتید اگر غذا آماده نکنید ناراحت و دلخور می‌شوند، بنابراین سعی نکنید که در برابر خواسته ایشان مقاومت نمایید، بلکه بیشتر تلاش کنید تا مبانی اعتقادی دخترتان را تقویت کنید. طبیعتاً اگر دخترتان از شما محبتی بی‌بدیل دریافت کنند کمتر تحت تأثیر روزه‌خواری پدر قرار می‌گیرند و اثر اعجاز گونه محبت شما روی ایشان منجر به تبعیت از شما خواهد شد.
نتیجه:
برخی از افراد منطقی هستند و با زبان منطق و استدلال راحت‌تر موضوعی را می‌پذیرند. برخی دیگر نیز از طریق نصیحت و بیان عوارض و عواقب یک امر تحت تأثیر قرار می‌گیرند. عده‌ای نیز فقط بامحبت دیدن تغییر می‌کنند؛ بر شما لازم است تا متناسب با نوع شخصیت همسرتان از روش مناسب استفاده کنید. در هیچ‌یک از مراحل ارشاد و راهنمایی از برخورد نیک و احترام نهادن دور نشوید علاوه بر این تبلیغ عملی داشته باشید یعنی باید آثار روزه گرفتن در رفتار و کردار و گفتارتان نمایان باشد. با روش همراه بامحبت امربه‌معروف و نهی از منکر کنید و ناامید نشوید. یادتان باشد که ایجاد تغییر و اصلاح رفتار به‌صورت ناگهانی بسیار دشوار است بنابراین باید صبر و تحمّل خود را افزایش دهید تا به‌تدریج و آهسته رفتار او را نسبت به امور دینی اصلاح کنید.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.    «نماز و روزه از دیدگاه قرآن و حدیث» از مهدی امینی.
2.    «خانه آرام حاوی ۵۰ پرسش و پاسخ درباره سامان یافتن خانواده» از مهدی غلامعلی.
3.    «تربیت دینی کودکان» از نعمت‌الله یوسفیان.
کلیدواژه‌ها: 
روزه، روزه‌خواری، روابط زوجین، تربیت فرزند.
پی‌نوشت‌ها:
1. سوره توبه، آیه 71.
2. سوره ذاریات، آیه 55.
 

ولی بسیار آدم خوب و خوش اخلاقی است.كه همه دوستش دارند و راضی هستند
اینكه ایشان خوش اخلاقند در حل مشكل بسیار موثر است.نماز خوان كردن افراد كار من و شما نیست؛ بلكه باید خدا بخواهد هدایت كند؛ و خود فرد هم بخواهد هدایت به نماز شود

ما در خانواده، فردی بزرگ داریم كه بیشتر نمازهایش را نمی خواند، روزه هم نمی گیرد، ولی بسیار آدم خوب و خوش اخلاقی است كه همه دوستش دارند و راضی هستند؛ ما خیلی او را با خوبی نصیحت كردیم. اما اثر این نصیحت ها دو روزه بود. اما نمی دانیم در مورد چه چیزهایی درد و دل می كند ...

اینكه ایشان خوش اخلاقند در حل مشكل بسیار موثر است.

در ابتدا به عنوان مقدمه عرض كنم كه نماز خوان كردن افراد كار من و شما نیست؛ بلكه باید خدا بخواهد هدایت كند؛ و خود فرد هم بخواهد هدایت به نماز شود؛ چنانچه خدا نیز به پیامبرش این نكته را یادآور می شود كه: «لیس علیك هداهم ولكن الله یهدی من یشاء؛ پیامبر! هدایت آن ها بر عهده تو نیست و لكن خدا هر كس را بخواهد هدایت می كند(1). و وظیفه ما تنها بیان دستورات خدا و رساندن آن ها به افراد است؛ همانطور كه در قرآن وظیفه پیامبر همین عنوان شده: «انما علی رسولنا البلاغ المبین»؛ (2)

اما با توجه به مطالبی كه شما گفتید اگر راهی اسلامی و اخلاقی برای اینكه بتوانید در نماز خواندن كسی تأثیرگذار باشید می خواهید، با توجه به اینكه چندین بار از راه های مختلف تلاش كردید، چند كار می توانید انجام دهید:

1- او را با انسان های فرهیخته و عالم در مسایل دینی یا مراكزی مانند این مركز جهت طرح مسایل دینی آشنا كنید.

2- رفتار محبت آمیز خود را با او بیش تر كنید. این موضوع به عنوان یك عامل روانی می تواند تأثیر گذار باشد.

3- نسبت به باورها و اعتقادات دینی، خود را راسخ نشان دهید. عبادات خود را با تقید و مراقبت داشته باشید. برای او دعا كنید. به صورت غیر مستقیم بفهمانید كه برای او بسیار ناراحت  هستید.

4- چنانچه امكان یافتن خانواده مذهبی و رفت و آمد باآن ها را دارید، حتمآً سعی در برقراری ارتباط با آن ها نمایید.

5- ایشان را تشویق به مطالعه دین از منابع اصیل نمایید، كتاب های زیر را جهت مطالعه پیشنهاد می كنیم :

درمورد نماز:

1-  نماز عارفانه، جواد محدثی.

2-  پرورش در پرتو نیایش، حسنعلی نوری ها.

3-  نماز زیباترین الگوی پرستش، غلامعلی نعیمآبادی.

4-  نماز از دیدگاه قرآن و حدیث، موسوی لاهیجی.

5- نماز، حسین انصاریان.

از نظر شرعی  وظیفه دارید كه با اخلاق نیك و زبان ملایم او را نصیحت كنید . امر به معروف و نهی از منكر كنید.  كار را به دعوی و مجادله  نرسانید. فقط به تذكر و نصیحت با اخلاق نیك و بدون خشونت اكتفا كنید. روشن است كه امر به معروف برای تبدیل به وضعیت بهتر و نیكوتر است. پس اگر  تا به حال چند بار تذكر داده اید، و گفتن شما تاثیری نداشت تكلیفی دیگر ندارید. بهتر است مدتی در این باره با ایشان گفتگو نكنید. چون اگر با تندی روی این مسئله پافشاری كنید، ممكن است لج بازی كند. دیگر به حرف های شما توجه نكند.

 همیشه با زبان نمی توان افراد را اصلاح كرد. تبلیغ عملی مؤثرتر از تبلیغ زبانی است. به نماز اول وقت خود اهمیت دهید و مقید باشید در اول وقت نمازتان را بخوانید.

 سعی كنید از این به بعد از توصیه و نصیحت  - كه نوعی نگاه از بالا به پایین میباشد -  در مورد نماز و مسایل دیگر به ایشان كه باعث موضعگیری منفی وی میشود، بپرهیزید، زیرا اثر معكوس خواهد داشت و شما را از اقدامات بعدی محروم میسازد.

 

سستی  مسلمان در نماز می تواند علت های مختلفی داشته باشد. بدون آن كه او متوجه شود، علت یابی كنید، زیرا نماز عملی است كه در مجموعه عقیده توحیدی، دارای معنا و فلسفه خاصی است انسان طبق فطرتش همواره به چیزی كه برایش اهمیت دارد، توجه و اهتمام میورزد.

 یكی از علل ترك نماز یا سستی در انجام آن عدم آشنایي با فلسفه نماز است. اگر انسان بداند چرا نماز می خواند و نماز چه آثاری و بركاتی در زندگی دنیا و آخرت او دارد و ترك نماز چه عواقب و نتایجی خواهد داشت؛ قطعا نماز را ترك نخواهد كرد.

موفق باشید.

 

پی نوشت ها:

1. بقره (2) آیه272 .

2. مائده (5) آیه92 .

آیا اعمالی وجود دارند كه معادل اجر شهید میدان جنگ را داشته باشند؟
جهاد با نفس و شیطان و دشمن درونی، "جهاد اكبر" و سالك و رهرو توحیدی شدن و در میدان جهاد با نفس و شیطان به شهادت رسیدن ارزشی بالاتر دارد

حیف كه نه توفیق شهادت و نه امكان شهادت برای من وجود دارد. آیا اعمالی وجود دارند كه معادل اجر شهید میدان جنگ را داشته باشند؟

جنگ در راه خدا و كشته شدن در میدان جنگ فضیلتی بسیار بزرگ است؛ اما با این همه ، جنگ و جهاد با دشمنان ظاهری و خارجی دین، "جهاد اصغر" است و جهاد با نفس و شیطان و دشمن درونی، "جهاد اكبر" و سالك و رهرو توحیدی شدن و در میدان جهاد با نفس و شیطان به شهادت رسیدن ارزشی بالاتر دارد و این میدان و این جهاد همیشگی است و تعطیل شدنی نمی باشد.

رسول خدا در باره اكبر و دائمی بودن این جهاد مقدس خطاب به قومی كه پیروزمندانه از جبهه جنگ با دشمن ظاهری باز می گشتند، فرمود:

مرحبا بقوم قضوا الجهاد الأصغر وبقي الجهاد الأكبر ، قيل : يا رسول الله و ما الجهاد الأكبر ؟ قال : جهاد النفس ؛ (1) آفرین ! به قومی كه جهاد كوچك تر را انجام دادند و جهاد بزرگ ترشان همچنان باقی است. عرض كردند: ای رسول خدا ! جهاد بزرگ تر كدام است؟ فرمود: جهاد با هوا و هوس و خواهش دل و شیطان».

اگر ما به توحید و نبوت و امامت و معاد ایمان آوریم و در صراط بندگی بوده و از محرمات دوری جسته و به واجبات عمل كرده و در صدد كسب رضای خدا بوده و از موجبات خشم خدا دوری بجوییم، در حال جهاد هستیم و اگر در این زمان و در این حال بمیریم ، شهید به حساب آمده و اجر شهید نصیبمان می شود. به روایات زیر در این زمینه توجه كنید:

«ما من شيعتنا إلّا صدّيق، شهيد. قيل: أنّي يكون ذلك و عامّتهم يموتون علي فرشهم ؟! فقال: أما تتلو كتاب اللّه في الحديد" وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ" الآية. قال: لو كان الشّهداء كما يقولون، كان الشّهداء قليلا ؛ (2) امام حسین فرمود: شیعیان ما "صدیق" یا "شهید" هستند. عرض كردند : چگونه ممكن است در حالی كه غالب شیعیان در بسترشان از دنیا می روند؟ امام فرمود:

 مگر كلام خدا در سوره حدید را نخوانده ای كه می فرماید: "وَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ ؛ كساني كه به خدا و رسولانش ايمان آوردند، آنها صدّيقين و شهدا نزد پروردگارشانند " ؟

بعد امام ادامه داد اگر شهیدان فقط كشته شدگان در میدان قتال با دشمن خارجی باشند كه بسیار كم خواهند بود».

«عن منهال القصاب، قال: قلت لأبي عبد الله (عليه السلام): ادع الله لي بالشهادة؟ فقال: «إن المؤمن لشهيد حيث مات، أو ما سمعت قول الله في كتابه: وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ ؛ (3) منهال قصاب گوید: به امام صادق عرض كردم: دعا كنید شهادت روزی من شود. امام فرمود: مؤمن (اگر در حال ایمان و عمل صالح بمیرد) هر جا بمیرد ، شهید است» .

بنا بر این جهاد با نفس از قتال با دشمن خارجی سخت تر و ارزشمند تر است و قتال با دشمن خارجی هم زمانی ارزشمند است كه از مصداق های جهاد با نفس باشد یعنی برای كسب رضای خدا و با اخلاص و برای از بین بردن دشمنان خدا و دین خدا و بندگان خدا باشد.

پی نوشت ها:

1. كليني ، كافي ، پنجم، تهران ، دارالكتب العلمیه، 1363 ه. ق، ، ج 5 ، ص 12. در نقل امالی صدوق،ص553 "بقی علیهم الجهاد ..." دارد.

2. فیض كاشانی، اصفی ، قم ، دفتر تبلیغات اسلامی ، 1418 ق، ج2 ، ص 1267.

3. بحرانی ،البرهان ، تهران ، بنیاد بعثت ، 1416 ق، ج 5  ، ص 290.

باید چه كنم تا بصیرت(دشمن شناسی)پیدا كنم؟
براي نیل به مقام رفیع بصیرت باید به بازسازي و اصلاح نفس خویش پرداخت.

باید چه كنم تا بصیرت(دشمن شناسی)پیدا كنم؟ مرا نصیحت كنید

براي نیل به مقام رفیع بصیرت باید به بازسازي و اصلاح نفس خویش پرداخت.

مجاهده با هواي نفساني و تهذیب روح از زنگارهاي گناه، و لطیف و شفاف ساختن آیینه دل به نور توحید، تنها صراط مستقیمي است كه "حجاب دیدگان دل" را مي گشاید و آدمي را در معرض الهامات غیبي و مقام كشف و شهود قرار مي دهد.

رعایت نكات زیر به انسان كمك میكند تا به بصیرت برسد .

1. توبه: اولین گام براي تهذیب نفس و تحصیل بصیرت است. توبه از تقصیرات و گناهان، بلكه از كوتاهيها و جبران حق اللَّه و حق النّاسي است.

2. ذكر خدا: ذكر زباني، قلبي و عملي، موجب بصیرت مي گردد. امیرالمؤمنین(ع) مي فرماید:   مَنْ ذَكَرَ اللَّهَ اسْتَبْصَرَ (166/ 5).؛(1) هر كسي به یاد خدا باشد، بینایي و بصیرت یابد«.

3. هم نشیني با علما: مجالست با علما كه موجب بصیرت و بینایي است. علي(ع) مي فرماید: »جاور العلماء تستبصر؛(2) با دانایان بنشین تا آگاهي یابي«.

4. خرد ورزي: كسي كه هر خبر یا مطلبي را مي شنود، فوراً نميپذیرد، بلكه پیرامون آن مي اندیشد و آن را از صافي عقل و اندیشهاش مي گذراند، بصیرت و بینایي مي یابد، چنان كه آینده نگري و به كارگیري خرد در فرجام امور باعث بصیرت و بینایي مي گردد.(3)

5. زهد: زهد و عدم دلبستگي به دنیا، از اموري است كه باعث بصیرت مي گردد.(4)

6.  ازدیاد معرفت به خدا، انس با قرآن و معاني و معارف آن، توسل به ائمه(ع) و مناجات با خدا در خلوت مخصوصاً نماز شب از اموري هستند كه موجب بصیرت و بینایي و برخورداري از الهامات غیبي مي‏شود.

سعی كنید در گفتار وكردار، همواره رضایت وخوشنودی خدا را در نظر داشته باشید ودستورات الهی را به خوبی انجام دهید ،از غیبت وتهمت ودروغ وابروریزی ونقل مطالبی كه بدون مدرك معتبر پخش می شود ،جدا پرهیز نمائید ،متاسفانه بد اخلاقی، توهین به دیگران ،نقل شایعات بی اساس در جامعه( به خصوص الان كه زمان انتخابات است ) ،در عصر ما گسترش یافته است .ما در باره شما دعا می كنیم ،شما هم در باره ما دعا كنید .كتاب های زیر را مطالعه نمائید .

- جهاد با نفس، آیت­الله مظاهری

- قلب سلیم، آیت­الله دستغیب

- مبارزه با نفس، آیت­الله امینی

پي نوشت ها:

1. عبد الواحد تميمي آمدي‏ ، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ،قم ،‏دفتر تبليغات،   (166/ 5).

 

2.  همان، ج 3، ص 387.

 

3. "من استقبل الامور ابصر" یا "من فكّر أبصر العواقب" ؛ همان.

4. همان.

برای پاك و خالص شدن روح چه كنیم؟
به حكم آیۀ شریف قرآن: « فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها؛ (1) فطرتی كه خداوند انسان ها را بر آن آفریده». خداوند همه را پاك آفریده

برای پاك و خالص شدن روح چه كنیم؟

به حكم آیۀ شریف قرآن: « فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها؛ (1) فطرتی كه خداوند انسان ها را بر آن آفریده». خداوند همه را پاك آفریده ،اما به قول علامه حسن زادۀ آملی :« الهي‏ تو پاك‏ آفريده‏ اي ما آلوده كرده‏ايم». (2)

 

لذا اگر در زندگی خود اعمالی انجام داده ایم كه باعث آلودگی و تیرگی روح مان شده باید ابتدا توبه كنیم و بعد خود را ملتزم به تكالیف شرعی و انجام واجبات و ترك محرمات نماییم.

 

برای خالص كردن خود نیاز به خود سازی و تزكیۀ نفس داریم كه قرآن كریم می فرماید:« قد افلح من تزكی؛ (3) هر كس خود را تزكیه كرد، رستگار شد» ودر آیه دیگر می فرماید: «قد أفلح من زكّاها و قد خاب من دسّاها؛ (4) همانا رستگار شد كسی كه خود را تزكیه كرد و زیان كار است كسی كه فریب نفس خود را خورد».

 

تهذیبنفس جهادی است كه مشكلتر از جنگیدن با كفّار است.علی علیه السلام فرمود: «أشجع الناس من غلب هواه؛ (5) شجاعترین وقدرتمندترین مردم كسی است كه بر هواهای نفسانیاش غالب آید».

 

با توجه به اين مقدمات مي گوييم كه: تهذیب نفس در دو مرحله انجام می‏ گیرد: 1) تخلیه، 2) تحلیه.

 

مراد از تخلیه، بیرون كردن صفات رذیله و ناپسند از دل است و مراد از تحلیه، پرورش فضایل و تحصیل صفات پسندیده است.

 

 آن چه علمای اخلاق در این امر مؤثر می‏دانند سه چیز است:

 

1- مشارطه،

 

2- مراقبه،

 

3- محاسبه،

 

گام اول: مشارطه است؛ یعنی هر روز با خود شرط كند كه گناه مرتكب نشود.

 

گام دوم: مراقبه است، یكی از عوامل مهم خودسازی و تهذیب نفس، مراقبت و توجه به نفس است. كسی كه اعمال و رفتار خود را در محضر خدا ببیند همواره مراقب و مواظب نفس خود خواهد بود. قرآن مجید بر این نكته تأكید می‏ كند این مراقبت از تدبر در قرآن و اعتقاد به حساب در قیامت به دست می‏آید. خداوند می‏فرماید: « ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيد؛ (6) هیچ سخنی را بر زبان نیاورد جز این كه برای ثبت آن فرشته‏ای حاضر و مراقب است».

 

گام سوم: محاسبه نفس است، چه بسا انسان به دلیل غفلت به وظیفه‏اش عمل نمی‏كند در این جا لازم است در پایان هر روز به حساب خویش برسد تا كاستی‏ها را جبران نماید. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله به ابوذر فرمود: «ای اباذر! پیش از این كه در قیامت به حساب تو برسند در همین دنیا به حساب نفس خود برس، چون حساب امروز از حساب فردای قیامت آسان‏تر است». (7)

 

مراقبت و حسابرسی برای تزكیه نفس ضروری و اجتناب‏ناپذیر است.

 

توصیۀ و نكتۀ پایانی اینكه مهمترین چیزی كه روح انسانی را ناپاك و آلوده می كند گناه و غفلت از خداست لذا مواظب اعمال خود باشید و خود را در همه حال از گناه محفوظ بدارید و این آیه را نصب العین خود قرار دهید« إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقيباً؛خداوند دائماً مراقب شماست». (8)

 

برای مطالعۀ بیشتر به كتاب "چهل حدیث" امام خمینی و "مقالات" آیت الله محمد شجاعی مراجعه نمایید.

 

 پی نوشت ها:

 

1. روم (30) آیه30.

 

2. حسن حسن زاده آملي‏، الهی نامه ،ص 18 ، رجاء، 1364ش، چ 2.

 

3. اعلي(87) آيه 14.

 

4. الشمس (91) آیه 9.

 

5. علامه مجلسی،بحارالانوار، ج 67، ص 76 ، اسلاميه‏، تهران‏، مكرر.

 

6. ق (50) آيه18.

 

7. وسائل الشیعه، ج 11، ص379.

 

8. نساء (4) آیه 1

اصول و روشهای تربیتی در اسلام و ذکر منابع آن
انسان موجودي است برتر از ساير موجودات عالم، با ابزارهاي خارق العاده اي چون عقل و اراده و اختيار.

اصول و روشهاي تربيت اجتماع در اسلام

با ذكر منابع مفيد در اين رابطه

انسان موجودي است برتر از ساير موجودات عالم، با ابزارهاي خارق العاده اي چون عقل و اراده و اختيار. اما همين انسان براي شكوفائي عقل و جهت دهي صحيح به اراده واختيارش، نياز به تعليم وتربيت دارد و به همين دليل تربيت، از اهم مسائل زندگي هر انسان بوده و شكل گيري شخصيت هر انساني وابسته به تربيت اوست. از سوي ديگر با توجه به اين كه خداوند انسان را به گونه اي آفريده است كه براي رفع نيازهاي متعدد خود با اجتماع و در اجتماع زندگي كند. لذا مي توان گفت كه تربيت امري تنها فردي نبوده، بلكه جنبه اجتماعي آن نيز داراي اهميت زيادي مي باشد.

نظام تربيت اجتماعي عبارت است از مجموعه انديشه، نظريه و تدابيري كه به طور منظم و سازمان يافت، موجبات تعالي جامعه و افراد آن را در زمينه هاي مختلف و در راستاي دستيابي به اهداف فراهم مي آورد. اين مجموعه نظريه ها و تدابير را مي توان در قالب مباني، اصول و روش هاي تربيت اجتماعي دسته بندي نمود. بايد توجه داشت كه هر مكتب و انديشه اي داراي ديدگاه هاي خاصي بوده و مباني، اصول و روش هاي متفاوتي را براي تربيت اجتماعي ارائه مي كند، لذا با توجه به اين كه جامعه ما يك جامعه اسلامي است لذا بايد مباني، اصول و روش هاي تربيت اجتماعي متناسب با معيارهاي اسلامي از منظر قرآن و نهج البلاغه مورد بررسي و تبيين قرار گيرد.

از طرفي يكي از اهداف مهم دين و بعثت انبيا(عليهم السلام) تربيت و تزكيه انسان است. دين اسلام نيز در احكام عبادي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي خود، تربيت انسان ها را وجه همت خويش قرار داده است. تربيت انسان در جامعه صورت مي گيرد; زيرا انسان مدني بالطبع است، او در جامعه با نهادهاي خانواده، سياست، اقتصاد، دين و تعليم و تربيت سر و كار دارد و هر يك از آن ها هنجارها و ارزش هاي ويژه اي را از فرد انتظار دارند و اينجاست كه فرد بايد بر اساس فكر و منطق و مقتضيات كنش متقابل تصميم بگيرد. از اين رو، تصور اين كه تربيت فراگردي فردي است فكري خام و بي اساس است. حال كه تربيت در جامعه صورت مي گيرد، بايد ديد كه جامعه چه تأثيراتي را بر فرايند تربيت مي گذارد و متقابلاً، نظام تعليم و تربيت چگونه جامعه را متحول مي سازد.

تربيت اجتماعي در گرو داشتن تصوير روشني است از اين كه اجتماعي بودن، خود به چه معناست. براساس آن كه چه ماهيت يا چه ويژگي هايي را براي اجتماعي بودن لحاظ كنيم، تربيت اجتماعي و اصول و شيوه هاي آن، به گونه خاصي رقم خواهد خورد و هر شكل معيني از تربيت اجتماعي، مبتني و مسبوق به پيش زمينه هاي معيني در باب مفهوم اجتماعي خواهد بود.

- منابعي براي مطالعه و تحقيق بيشتر در زمينه تربيت اجتماع:

1- تربيت اجتماعي سياسي، فصلنامه راه تربيت، شماره 12.

2- زمينه تربيت، نويسنده: علي قائمي، تهران: انتشارات اميري.

3- روابط اجتماعي در اسلام، محمد حسين طباطبايي، مترجم: حجتي كرماني، تهران انتشارات بعثت.

4- آراي دانشمندان مسلمان در تعليم و تربيت و مباني آن، دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، جلد اول و سوم، چاپ دوم، تهران: انتشارات زيتون.

5- نظريه يادگيري اجتماعي، نويسنده: باندورا، آلبرت، مترجم: فرهاد ماهر، چاپ اول، تهران: نشر راهگشا.

6- نگاهي دوباره به تربيت اسلامي، خسرو باقري، تهران: انتشارات مدرسه.

7- اسلام و تعليم و تربيت جلد 1 و 2، ابراهيم اميني، تهران: انتشارات انجمن اولياء و مربيان.   

8- كتابشناسي توصيفي- تحليلي تعليم و تربيت در اسلام، نويسنده: بهروز رفيعي، ناشر: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

9- تربيت و جامعه شناسي، اميل دوركيم، ترجمه علي محمد كاردان، انتشارات دانشگاه تهران.

10- اصول تربيت، علي اصغر احمدي، انتشارات سازمان انجمن و اولياء.

11- جامعه و تعليم و تربيت، علي شريعتمداري، اميركبير، تهران.

12- تربيت اجتماعي در ادعيه و زيارات، نويسنده: مسيح مهاجري.

13- الگوهاي تربيت اجتماعي، رهنمودهاي مهم تربيتي در قالب تمثيل و حكايت، نويسنده: محمدعلي كريمي نيا.

حادثه عاشورا به عنوان بزرگترین اتفاق ناگوار در جهان اسلام است که امت اسلامی و جامعه ی اسلامی هیچ وقت نباید ماجرای عاشورا را فراموش کنند بلکه باید ...

طبق آموزه های اسلامی یکی از مهمترین دعاهایی که انسان باید بکند عاقبت به خیرى است همانگونه که امام سجاد علیه السلام در دعاى مكارم از خداوند می خواهند او را به راه حق هدایت کند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ مَتِّعْنِى بِهُدًى صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ، وَ طَرِیقَه حَقٍّ لَا أَزِیغُ عَنْهَا» (صحیفه سجادیه/ دعاى 20) 
عاقبت به خیری آنقدر با اهمیت است که یكى از درخواست ها و دعاهاى اولیاى خدا، مسلمان مردن است. همان گونه که حضرت یوسف علیه السلام از خداوند مى خواهد كه مسلمان بمیرد: «تَوَفَّنِی  مُسْلِماً» (یوسف/ 101) خدایا مرا مسلمان بمیران.
انسانی که تا لحظه آخر عمر خود دینش را حفظ  و از ولی خدا اطاعت کند عاقبت به خیر خواهد شد. همانگونه که حضرت ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود سفارش مى  كنند كه «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» نمیرید مگر اینكه مسلمان یعنى تسلیم پروردگار باشید. (بقره، 132)

عاقبت به خیری، سوال حضرت علی از پیامبر
حضرت امیرالمومنین علیه السلام که از اولین کسانی بود به پیامبر ایمان آورد و بر پشت سر او نماز اقامه نمود و در ادامه، هیچ لحظه ای پیامبر خدا را تنها نگذاشت و تا آخرین توان خود از پیامبر صلوات الله حمایت و حفاظت نمود، وقتی که نبی اکرم به او خبر از شهادتش داد اولین سوالی که امیر المومنین نمودند سوال از عاقبت خودش بود: «افِى سَلَامَهٍ مِنْ دَیْنِى» (شرح نهج البلاغه/ ج 4/ ص 107) آیا وقتى كه ضربت مى خورم دینم سالم است؟ و عاقبت به خیر می باشم؟
سوال حضرت علی علیه السلام از پیامبر صلوات الله علیه نشان دهنده اهمیت و توجه اولیاء خدا به سرانجام امور خود می باشد همانگونه که خداوند در قرآن می فرماید مومنان از خدا عاقبت به خیری می خواهند و می گویند: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَه إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ» خدایا! دل هاى ما را بعد از آنكه هدایت نمودى، منحرف مساز. (آل عمران/ 8)

خواسته انسان های باهوش و بلند همت
اگر انسانی زرنگ باشد به دنبال لذت پایدار و منفعت بیشتر می رود و هرگز بیشتر را رها نمی کند و به دنبال لذت زودگذر و کم برود همانگونه که امیرالمومنین (علیه السلام) فرموده اند: «لَا خَیْرَ فِى لَذَّهٍ مِنْ بَعْدِهَا النَّارُ» خیرى در لذت هایى كه بعدش جهنم است نیست. 
اگر به صحنه کربلا نگاه کنیم دو لشکر می بینیم؛ یک گروه افرادی هستند که لذت همیشگی را رها و به دنبال دنیای گذرا رفتند و به قتل امام زمان خود راضی شدند و لعن همیشگی دنبال خود آوردند، ولی گروه مقابل افرادی هستند که رضوان و رضایت خدا و ولی او را به لذت و زندگی این دنیا ترجیح دادند و در راه حسین علیه السلام شهید شدند.
انسان بلند همت باید بداند که این دنیا نابود شدنی است و آنچه نزد خداست همیشگی و پایدارمی ماند همانگونه که خداوند فرموده است:  «ما عِنْدَكُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ» (نحل/ 96) 
شخص بلند همت همیشه به فکر عاقبت به خیر شدنش می باشد و مسیر حق را طی می کند همانگونه که مشهور است امام حسین علیه السلام در منزل ثعلبیه به فرزند خود خبر از شهادت کاروانش داد . علی اکبر از او سوال نمود آیا ما در مسیر حق هستیم ((یا ابت افلسناعلی الحق))؟ که امام در جواب فرمود بله ما برحقیم، که علی اکبر علیه السلام فرمود:(( اذا لا نبالی بالموت)) حالا که برحقیم از مرگ باکی ندارم. (مقتل الحسین  خوارزمی، ج 1، ص 226)

حیواناتی که به فکر دنیا هستند
خداوند در قرآن افرادی که فقط به فکر این دنیا بوده و عاقبت به شر شده اند را همچون حیواناتی می داند که فقط به فکر خوردن هستند: «یَتَمَتَّعُونَ وَ یَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُمْ» (سوره محمد، آیه 12)
با تامل و تفکر در حادثه عاشورا افرادی را خواهیم دید که به ظاهر مسلمان بوده و اعمال عبادی اسلام را انجام می دادند ولی بخاطر حب مال، دست به شمشیر برده و نوه پیامبر اسلام صلوات الله علیهم را به شهادت رساندند.
یکی از افراد شقی و ظالم عمر سعد است که ابوالفرج اصفهانی در کتاب مقاتل الطالبین نوشته است: وقتی ابن زیاد پیشنهاد داد به عمرسعد برای مبارزه با امام حسین علیه السلام او قبول نمی کرد ولی ابن زیاد به او پیشنهاد حکومت ری در قبال جنگیدن با امام حسین علیه السلام را می دهد و عمر سعد یک شب مهلت می گیرد تا تفکر کند و روز بعد قبول می کند .
عمر سعد هم مسلمان بود و هم امام حسین علیه السلام را می شناخت ولی آن چیزی که باعث شد او به قتال با امام راضی شود حب مال و حب ریاست بود که خداوند اینها را به حیوان تشبیه نموده است.

قرآن و اهل بیت، وسیله عاقبت بخیری
اگر انسان بخواهد عاقبت به خیر بشود همانگونه که هر روز در نماز از خداوند می خواهیم که ما را هدایت کند و از راه کسانی که غضب کرده است بر آنها نجات دهد، باید اول به ولایت و ریسمان الهی متمسک شود که پیامبر در حدیث ثقلین فرمودند: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی «من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها می گذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترت و اهل بیت خودم. مادام که شما به این دو دست بیازید هرگز گمراه نخواهید شد.

یاد مرگ، اصلاح کننده انسان
نفس انسان همچون اسب سرکشی می باشد که اگر آدمی نتواند آن را کنترل کند، او را هلاک می کند و انسان برای در امان ماندن از شر هوای نفس خود باید افساری تهیه کند تا آنرا رام خود کند و یکی از راه های کنترل نفس یاد مرگ است همانگونه که حضرت علی علیه السلام فرمودند: «اذْكُرُوا هَادِمَ اللَّذَّاتِ و منغض الشهوات و داعى الشتات» به یاد آورید منهدم كننده لذتها، تیره كننده خواهش ها (غررالحكم، ص 162)
یکی از درس های عاشورا لزوم استقامت در دین و حرکت کردن در مسیرحق تا لحظه آخر می باشد و باید در مجالس ابی عبدالله علیه السلام از خداوند و اهل بیت بخواهیم تا در مسیر حق ثابت قدم بمانیم و عاقبت به خیربشویم، همانگونه که خداوند می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِكَهُ ..» كسانى كه گفتند خداى ما پروردگار ما خداست  و در این عقیده پایدار بودند فرشتگان بر آنان نازل مى  شوند. (فصلت/ 30)
همانگونه که وقتی امام حسین علیه السلام تصمیم گرفت به سوی عراق حركت نماید برخاست و خطبه ای ایراد كرد و فرمود: الحمد لله، و ما شاء الله، و لا قوة الا بالله، و صلی الله علی رسوله، خط الموت علی ولد آدم مخط القلاة علی جید الفتاة.... خط مرگ بر فرزندان آدم حتمی و كشیده شده، مانند گردنبند بر گردن و سینه ی دختران و زنان جوان، (یعنی مرگ را مانند گردنبند بر گردن فرزندان آدم انداخته اند). لهوف ، سید بن طاووس رحمة الله )
امام علیه السلام در این خطبه مردن و از این دنیا رفتن را یادآوری کردند تا افراد با یاد مرگ بر هوای نفس خود کنترل و مسیر حق که همان حمایت از ولایت و تبعیت از امام علیه السلام بود را انتخاب نمایند.

کلام پایانی
یکی از درس های عاشورا لزوم استقامت در دین و حرکت کردن در مسیرحق تا لحظه آخر می باشد و باید در مجالس ابی عبدالله علیه السلام از خداوند و اهل بیت بخواهیم تا در مسیر حق ثابت قدم بمانیم و عاقبت به خیربشویم، همانگونه که خداوند می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِكَهُ ..» كسانى كه گفتند خداى ما پروردگار ما خداست  و در این عقیده پایدار بودند فرشتگان بر آنان نازل مى  شوند. (فصلت/ 30)

من میدانم بیرون انداختن موی سرگناه است اگریک شب موی خودرابیرون بیاندازم سبس توبه کنم گناه است؟

انجام گناه چه كم باشد چه زياد، نا فرماني خداوند متعال است و در هر صورت سبب خسران و زيان براي انسان به حساب مي آيد. كه بي حجابي نيز از همين گناهان است. خصوصا كه شما به واجب بودن آن آگاهيد. توبه براي افرادي است كه از روي غفلت، گناهي را انجام داده اند.
در مورد عاقبت بي حجابي به ذكر دو روايت بسنده مي كنيم.
در روايتي طولاني پيامبر اعظم راجع به بي حجابي و بد حجابي و اين كه زن، زينت هايش را براي غير شوهرش آشكار كند كه شامل آرايش كردن هم مي شود، به زنان مي فرمايد:
«لَا تُبْدِي زِينَتَكِ لِغَيْرِ زَوْجِكِ يَا حَوْلَاءُ لَا يَحِلُّ لِامْرَأَةٍ أَنْ تُظْهِرَ مِعْصَمَهَا وَ قَدَمَهَا لِرَجُلٍ غَيْرِ بَعْلِهَا وَ إِذَا فَعَلَتْ ذَلِكَ لَمْ تَزَلْ فِي لَعْنَةِ اللَّهِ وَ سَخَطِهِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهَا وَ لَعَنَتْهَا مَلَائِكَةُ اللَّهِ وَ أَعَدَّ لَهَا عَذَاباً أَلِيماً؛(1): زينتت را براي غير شوهرت آشكار نكن. براي زن حلال نيست كه مچ دست و پاهايش را براي مردي غير از همسرش ظاهر كند. پس اگر اين كار را كرد، هميشه در لعنت و غضب خدا خواهد بود. خدا بر او غضب مي كند. ملائكه او را لعنت مي كنند. خدا براي او عذابي دردناك آماده مي نمايد».
اما روايت دوم از رسول خدا(ص) اين است كه فرمود: در شب معراج زن هايي از امت خود را ديدم كه به شدت گرفتار عذاب بودند. از جمله آنان زناني را در جهنم ديدم كه به موي سرشان آويزان بودند، آن ها زنهايي بودند كه سرشان را از مرد نامحرم نمي پوشانيدند، و حجاب را رعايت نمي كردند. و زناني را در جهنم ديدم كه گوشت بدنشان را مي خوردند. اين ها زناني بودند كه خودشان را براي مردم زينت مي كردند. و هنگام بيرون رفتن از منزل با آرايش بيرون مي رفتند. و زناني را ديدم كه گوشت بدنشان را با قيچي هاي آتشين قيچي مي كردند، اين ها زناني بودند كه خودشان را براي مردهاي نامحرم عرضه مي نمودند. (2)
اين عقوبتها كه در روايات فراواني نيز وجود دارد آيا نبايد باعث شود كه اين گناه، ترك شود؟ آيا تا به حال به اين فكر كرده ايم كه خداوند و حضرت زهرا(س) ما را نظاره مي كنند؟ اگر ما را در اين حالت و در هنگامي كه در حال انجام گناه هستيم ببينند آيا مي توانيم خود را پيرو آنان بدانيم و در وقت درماندگي دست به دامان آنان شويم؟
آيا فكر كرده ايد كه اگر انسان در حال گناه از دنيا برود چه عاقبتي در انتظار اوست؟
پس حالا كه شما به مساله وجوب حجاب آگاهيد و گناه بودن بي حجابي را مي دانيد، حتما بايد از انجام آن اجتناب كنيد.
پي نوشت ها:
1. مستدرك الوسائل، المحدث النوري، مؤسسه آل البيت، قم، 1408 ه.ق، ج 14، ص 243.
2. بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، نشر دار الاحيا التراث العربي، بيروت، 1403 ق، ج 18، ص351.
موفق باشید.

نقلی منصوب به آیت الله مصباح خواندم به این شرح: وطن چیزی قراردادی است که ارزش اهدای جان را ندارد، چقدر انسان باید تنزل پیدا کند که به جای خدا و ارزش‌های الهی، ملیت و ایرانیت را مطرح کند. در مکتب اسلام ارزش‌های دیگری مطرح است که این ارزش‌ها در برابر وطن دوستی همانند نور در برابر ظلمت است. حفظ وطن چیز کوچکی است که در بین حیوانات نیز مشاهده می‌شود، آنچه که مربوط به خداوند است ارزشی بی‌‌‌نهایت به شمار می‌رود در حالی که نثار جان در راه حفظ وطن مقیاس کوچکی است. آب و خاک ارزش آن را ندارد که انسان برای آن جان خود را از دست بدهد و طرح مباحث وطن دوستی نیز شعار دوران جاهلیت است. آیا به راستی میهن دوستی چیزی قرار دادی است و از منظر اسلام وطن تنها قطعه ای آب و خاک است و فارغ از ارزش فرهنگی و تاریخی. آیا افرادی که افزون بر هدف دینی ،به انگیزه ی حفظ وطن کشته شدند یا افرادی که به خاطر حفظ وطن کشته شدند مانند،آریوبرزن،جلال الدین خوارزمشاه و عباس میرزا بیهوده کشته شده اند و افرادی خوار به شما می آیند. درست است که میهن پرستی افراطی مذموم است اما پرسش من اینست که نظر دین راجع به میهن دوستی چیست؟

باز گشت پرسشتان به هويت ملي و رابطه آن با هوينت ديني است.
ابتدا چيستي هويت:
فرهنگ معين واژه هويت را چنين تعريف كرده است: آنچه كه موجب شناسايي شخص باشد. يعني آنچه كه باعث تمايز يك فرد از ديگري باشد.(1)
چيستي هويت ملي:
آن عناصري كه موجب تمايز يك فرد ايراني از فرد غير ايراني شود.وموجب مي شود همه يك ملت، تشخص واحد داشته باشند.
عناصرهويت ملي از اين قرار است. سرزمين مشترك، منافع دفاعي، امنيتي و اقتصادي مشترك، حقوق و دولت مشترك،فرهنگ مشترك و يك حس روانشناختي فردي و جمعي مشترك. اين عناصر سبب مي شوند يك ملت تحت يك عنوان واحد مثلا ملت ايراني تشخص و تمايز پيدا كنند.
به عبارتي«هويت ملي به معناي احساس تعلق و وفاداري به عناصر و نمادهاي مشترك در اجتماع ملي (جامعه كل) و در ميان مرز‌هاي تعريف شده سياسي است. مهمترين عناصر و نمادهاي ملي كه سبب شناسايي و تمايز مي‌شوند، عبارتند از: سرزمين، دين و آئين، آداب و مناسك، تاريخ، زبان و ادبيات، مردم و دولت». (2)
چيستي هويت ديني:
آنچه كه موجب شناسايي وتمايز پيروان يك دين از پيروان دين ديگر شوند.به عنوان مثال هويت ديني ملت مسلمان را قبله واحد، خداي واحد و پيامبر واحد آنها تمايز مي دهد. از اين رو امت اسلامى داراى يك هويت دينى مي باشند.
اگر نگاه ما به هويت ملي نگاه پان ايرانيسم باشد (اعتقاد به هويت باستاني و اسلام زدايي) همانطور كه در رژيم گذشته تحت عنوان گفتمان ناسيوناليسم پهلوي مطرح مي شد جاي اشكال است چون از لحاظ نژادي در مقابل اعراب و اسلام قرار مي گيرد. به همان ميزان اگر رويكرد هويتي منجر به حذف فرهنگ ايران و تاريخ آن باشد دوباره از آن سوي بام بر زمين مي خوريم. هويتي ايراني و اسلامي در كنار يكديگر موجبات تقويت هويت ملي و اتحاد ملي اند. اسلام با گرايشات ناسيونالسيتي مخالف است .ناسيونالسم در درون خود نژاد گرايي ،تقابل با اقوام و اقليت را دارد. شايد كساني كه در مقابل هويت ايراني جبهه مي گيرند نا خوداگاه برداشت پان ايرانيستي كه در رژيم شاه بود را قياس مي گيرند در صورتي كه چنين نيست.
رابطه هويت ملي وديني در ايران:
غالب پژوهشگراني كه در حوزه هويت به بحث و بررسي پرداخته‌اند، اعتقاد دارند مؤلفه‌هاي ملي و ديني هويت ايراني به دنبال حيات مشترك و طولاني تاريخي به ميزان زيادي با يكديگر سازگاري يافته‌اند.
بدين ترتيب اين دو هويت در مردم ايران در بستر تاريخ ،نه تنها مغاير نبوده اند، بلكه هم‌‌سنخي داشته اند.
امروزه نيزهويت ملي وديني در بيان اغلب علما يكي قلمداد شده وجاي خود را به هويت اسلامي داده اند.اين مفهوم در مواردي زيادي از بيانات مقام معظم رهبري مشاهده مي شود. از جمله« با احساس اين وحدت و جماعت است كه نيرنگ استعماري ديروز و امروز - يعني احياي احساسات افراط آميز ملي گرايي- اين فاصله ي وسيع و عميق ميان ملتهاي مسلمان را پديد نمي آورد و قوميت عربي و فارسي و تركي و آفريقايي و آسيايي، به جاي آن كه رقيب و معارض هويت واحده ي اسلامي آنها باشد، بخشي از آن و حاكي از سعه ي وجودي آن مي گردد؛ و به جاي آن كه هر قوميتي، وسيله و بهانه ي نفي و تحقير قوميتهاي ديگر شود، وسيله يي براي نقل و انتقال خصوصيات مثبت تاريخي و نژادي و جغرافيايي هر قوم به ساير اقوام اسلامي مي گردد.(3)
ملت ايران ملتي است مستقل، آزاد، هوشمند و به شدّت به هويّت ملي و اسلامي خود علاقه مند (4)
خلاصه آنكه هويت ملي ما ايرانيان كه عناصر اخلاقي همانند غيرت و مردانگي و شجاعت و ايثار از مولفه هاي اصلي آن به شمار مي روند با هويت ديني ما هيچ تغاير و تعارضي ندارند. چرا كه اين عناصر از آموزه هاي اصلي دين نيز به شمار مي روند.
منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. بررسي رابطه بين هويت ديني و ملي دانشجويان با هويت ديني و ملي والدينشان، حسن احدي، حسين كجباف-- تاريخ 1387/09/20 - روزنامه آفرينش، 3206(آنلاين)
2. يوسفي، علي روابط بين قومي و تاثير آن بر هويت ملي اقوام در ايران، فصلنامه مطالعات ملي، شماره 8، سال دوم، تابستان 80.
3. مقاله هويت ملي ايرانيان، سعيد زاهد، فصلنامه راهبرد ياس، ‌شماره 4.
پي نوشت ها :
1. فرهنگ معين ،واژه هويت
2. يوسفي، علي روابط بين قومي و تاثير آن بر هويت ملي اقوام در ايران، فصلنامه مطالعات ملي، شماره 8، سال دوم، تابستان 80.، ص ۱۷
3. پيام به حجاج بيت اللّه الحرام 26/03/1370
4. بيانات رهبر معظم در ديدار اقشارمختلف مردم قم 18/10/1382.
موفق باشید.

صفحه‌ها