موانع تربيت اخلاقي

برخی افراد تلاشی برای تغییر رفتار و اخلاق خود نمی کنند و استدلال می کنند که فلان مشکل اخلاقی یا رفتاری ایشان، ارثی است. به راستی وراثت تا چه حد تأثیرگذار است؟
میزان تأثیر وراثت بر اخلاق و رفتار

پرسش:
آیا رذائل اخلاقی از طریق وراثت منتقل می‌شود؟ چگونه می‌توان بر آثار وراثتی ایجاد شده غلبه کرد تا دچار خسارت‌های اخلاقی نشویم؟
 

پاسخ:
تربیت فرآیندی پیچیده از شرایط مختلف است به نحوی که عوامل زیادی در آن دخیل هستند. کسب نتیجه مطلوب از فرآیند تربیت و رسیدن به هدف نهایی آن ازجمله در گرو شناخت عوامل دخیل در آن و مشخص کردن حدود و دامنه تأثیرگذاری آن ها است به نحوی که اهداف تربیت زمانی محقق می‌شوند که به‌خوبی مجموعه عوامل دخیل در فرآیند تربیت ارزیابی شده، نقش هرکدام تعیین و سپس برای کنترل یا رشد آن‌ها روش‌های تربیتی ارائه شوند. 
یکی از این عوامل وراثت است که می‌تواند نقش مثبت یا نقشی منفی در تربیت ایفا کند. در همین رابطه یکی از موضوعاتی که درباره وراثت نیازمند بررسی است بحث از جنبه‌های منفی اثرگذاری و نیز راه‌های غلبه بر آن است.

نکته اول: فضیلت و رذیلت اخلاقی
درباره فضائل و رذائل اخلاقی دیدگاه‌های مختلفی ابراز شده است در یک معنای رایج، فضیلت عبارت است از ملکه نفسانی که همچون رفتار می‌تواند موضوع بحث‌های اخلاقی قرار گیرد. (1) چنانکه فارابی فضائل را ملکاتی می‌داند که فرد به سبب آن‌ها خیرات و افعال نیکو را انجام می‌دهد. (2) ملکاتی که در نفس دوام و استقرار دارند و موجب صدور سهل و بدون نیاز به تفکر افعال اخلاقی می‌شوند. (3) این معنا بر رذیلت اخلاقی نیز که مفهوم متضاد فضیلت است صدق می‌کند. در نتیجه مراد از رذیلت اخلاقی در یک معنا همان ملکات اخلاقی است و وقتی سؤال از اثر وراثت بر رذائل اخلاقی می‌شود مراد این خواهد بود که آیا وراثت در شکل‌گیری ملکات اخلاقی منفی نقش‌آفرین است یا خیر؟

نکته دوم: انتقال رذائل اخلاقی از طریق وراثت
اینکه از طریق وراثت برخی خصوصیات والدین به فرزندان منتقل می‌شود مورد اتفاق است، اما اینکه چه ویژگی‌هایی و در چه حد و حدودی از طریق وراثت منتقل می‌شود یکی از مباحث اختلافی است. در روایات رسیده از حضرات معصومین علیهم‌السلام تصریحاتی درباره انتقال رذائل اخلاقی از طریق وراثت رسیده است. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و اله در حدیثی به نقش حالات جسمی و معنوی والدین در هنگام آمیزش، بر خوش‌خلقی فرزند اشاره کرده می‌فرمایند: «خوش‌اخلاقی، از کسی جز فرزند حیض و یا فرزند زنا، ستانده نمی‌شود». (4) این حدیث اجمالاً به نقش وراثت - که در اینجا حالات روحی والدین است- اشاره دارد. در حدیث دیگری امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «هرکس پست باشد ولادتش ناشایست بوده است».(5) همچنین در حدیث دیگری امام صادق علیه‌السلام فرموده است: «ما را دشمن نمی‌دارد، مگر کسی که پاک‌زاده نشده باشد یا مادرش در حال حیض باردار شده باشد». (6) امیر مؤمنان علی علیه‌السلام در فرمان خود به استاندار مصر چنین می‌فرماید: «ثُمَّ اَلصَقَ بِذَوِی الاَحسَابِ وَ اَهلِ البُیُوتاتِ الصّالِحَه وَ السَّوابِقِ الحَسَنه، ثُمّ اَهلِ النَّجدَهِ وَ الشُّجاعَهِ وَ السَّخاءِ وَ السَّماحَهِ. فَاِنَّهُم جِمَاعٌ مِنَ الکَرَمِ وَ شُعَبٌ مِنَ العُرَفِ؛ برای اداره کشور افرادی را برگزین که گوهر نیک دارند و از خاندانی پارسایند و از سابقه‌ای نیکو برخوردار. پس دلیران و رزم‌آوران و بخشندگان و جوانمردان (را برگزین) که اینان بزرگواری را در خود فراهم کرده‌اند و نیکویی‌ها را گرد آورده‌اند». (7) 
بر همین اساس آیت‌الله سبحانی با اشاره به این نامه و توصیه امام مبنی بر انتخاب افرادی از خانواده‌های شریف، اصیل و پارسا، به تبیین تأثیر وراثت از طریق بررسی احادیث پرداخته‌اند. (8) در نتیجه از مجموعه این روایات و برخی روایات مشابه دیگر می‌توان پاسخ مثبت به بخش اول سؤال داده و از تأثیر وراثت در انتقال رذائل اخلاقی سخن گفت. با این وجود نکته‌ای که در این باره نیازمند دقت نظر و بررسی تفصیلی و در حقیقت تعیین دقیق مدلول روایات است، تعیین حدود و میزان اثرگذاری وراثت در انتقال رذائل اخلاقی است که در جای مناسب باید به آن پرداخت.

نکته سوم: راه غلبه بر آثار وراثت
برخی از آثار وراثتی ایجاد شده را نمی‌توان از بین برد مثل آثاری که وراثت در صفات جسمانی و ظاهری ایجاد می‌کند از قبیل نژاد و رنگ پوست؛ اما بر آثار وراثتی که ناظر به رذائل اخلاقی است می‌توان غلبه کرد به این نحو که آن‌ها را می‌توان تشدید و تضعیف نمود به نحوی که به مرحله فعلیت و بروز خارجی و یا عدم فعلیت و بروز خارجی برسند. به بیان شهید مرتضی مطهری: «صفات و ملکات اخلاقى که تا حدى مانند مشخصات نوعى، از نسلى به نسلى منتقل مى‏شود آن ثبات و استحکامى را که در مشخصات نوعى موجود است واجد نیستند و با عوامل تربیتى و اخلاقى، قابل تغییر و تبدیل و کاهش و افزایش‌اند». (9) 
بنابراین با برخی اقدامات تربیتی می‌توان بر آثار ایجاد شده غلبه نمود. در همین رابطه می‌توان توصیه‌های ذیل را ارائه نمود:

1. اهتمام به دوران خردسالی به‌مثابه بهترین زمان ایجاد و اصلاح اخلاقیات
دوره‌های گوناگون حیات انسان از نظر شکوفایی استعدادهای روحی و خلقی و از جهت تشدید و تضعیف رذائل و فضائل اخلاقی تفاوت‌هایی دارند چنانکه  دوران پس از هفت‌سالگی که در احادیث نیز به آن توجه شده است از بهترین دوران تربیتی است. (10) از همین جهت اهتمام زیادی باید بشود که تربیت در سنین کودکی صورت گیرد چون  روح انسان در زمان کودکی حالت قابل‌انعطافی دارد و مانند همان ماده شل است و هرچه انسان بزرگ‌تر شود، قابلیت انعطاف آن کمتر می‌شود. بچه‌ای که در کودکستان است از بچه دبستانی و بچه دبستانی از نوجوان دبیرستانی و نوجوان دبیرستانی از جوان دانشگاهی جنبه پذیرشش بیشتر است. انسان تا سن پنجاه‌سالگی شخصیتش شکل‌گرفته و منعقد می‌شود. البته باید توجه داشت که انسان یک موجود قابل‌تغییر و قابل توبه و بازگشت است و ممکن است در سن صدسالگی هم خود را تغییر دهد. ولی شکی نیست که حالات روحی کم‌کم ملکه می‌شود و برگرداندن آن‌ها دشوار می‌گردد.(11) 
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در وصیتشان به امام حسن علیه‌السلام به این مهم اشاره نموده و فرموده است «وَ إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْأَرْضِ الْخَالِیَهِ؛ دل جوان مانند زمینِ کشت ‌نشده است»؛ (12) آماده هر بذری است که در آنجا بکاریم. بدیهی است این فرمایش به معنای آن است که در سنین خردسالی امکان تغییر و ایجاد خلقیات در انسان وجود دارد.

2. عادت دهی
عادت‌های تربیتی به‌اندازه‌ای نیرومند است که می‌تواند بر سرشت‌ های موروثی غلبه کند و طبیعت جدید را در انسان پدید آورد، (13) از همین جهت است که امیر مؤمنان علیه‌السلام فرموده است «العَادَهُ طَبعُ ثَانٍ؛ عادت طبیعت ثانوی است». (14) در نتیجه در پرتو عادت دهی، فرد می‌تواند بر طبیعت اولیه خود که از طریق وراثت ایجاد شده است غلبه نمود و از آثار منفی آن محفوظ بماند.

3. رشد احساس کرامت نفس
کرامت نفسْ، ام ‌المسائل اخلاقی است. آن نقطه‌ای از روح انسان که اسلام روی آن دست گذاشته است برای احیای اخلاق انسانی و برای این‌که انسان را به‌سوی اخلاق سوق بدهد کرامت نفس است. (15) با مکرم داشتن نفس است که تمام اخلاق مقدس در انسان زنده می‌شود و تمام اخلاق رذیله از انسان دور می‌گردد. (16) بدین جهت یکی از روش‌هایی که می‌توان با استفاده از آن بر رذائل اخلاقی غلبه نمود بهره‌گیری از روش رشد کرامت نفس است.

4. تقویت اراده
انسان با تقویت اراده می‌تواند بر فشارهای ناشی از غرائز و آنچه از طریق وراثت رسیده است و نیز بر موانع بیرونی که مانع تربیت صحیح می‌باشند غلبه کند. این به آن دلیل است که فرد در برابر وراثت حالت انفعالی نداشته و این اراده است که رفتار و شخصیت او را قاطعانه تعیین می‌کند. (17)

5. عوامل  بینشی و گرایشی
مجموعه از روش‌های بینشی و گرایشی مرتبط را می‌توان برای غلبه بر زمینه‌های وراثتی ایجاد شده توصیه نمود به عنوان مثال استفاده از روش‌های تلقین به نفس، تحمیل به نفس، تحریک ایمان و تحقیر رذائل و تحسین فضائل از این موارد است.

نتیجه
یکی از عوامل مؤثر در تربیت، وراثت است که بر طبق آنچه از روایات رسیده است در شکل‌گیری خلقات منفی اثر دارد با این وجود با استفاده از برخی روش‌های تربیتی می‌توان بر آثار منفی حاصل از وراثت غلبه کرد به این معنا که آثار آن را تضعیف نمود و جلوی فعلیت آن‌ها را گرفت. ازجمله این روش‌ها می‌توان بهروش‌های بینشی و گرایشی، روش عادت دهی، روش تقویت اراده، روش رشد احساس کرامت و اهتمام به دوره خردسالی به مثابه بهترین زمان ایجاد و اصلاح اخلاقیات اشاره نمود.

منابع جهت مطالعه بیشتر
1. شهریاری، روح‌الله؛ نجفی، حسن، تحلیل حدود عاملیت صفات وراثتی در تربیت اخلاقی از منظر روایات، معرفت، فروردین 1398.
2. فلسفی، محمدتقی، کودک ازنظر وراثت و تربیت، تهران، معارف اسلامی، 1394.
3. سلحشوری، احمد، مراحل رشد تربیت اخلاقی از دیدگاه امام علی علیه‌السلام، پژوهش‌نامه نهج‌البلاغه، 1392.

پی‌نوشت‌ها:
1. Jost, Lawrence J, "Virtue and Vice", Encyclopedia of philosophy, (2nd edition), voume 9,ed. Donald M. Borchert, New York, Thimason Gale, 2006. 
2. فارابی، ابونصر محمد، فصول منتزعه، مترجم حسن ملکشاهی، قم، سروش، 1396، ص 24.
3. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، المحجه البیضاء، تصحیح: علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1417 ق، ج 5، ص 95.
4. متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، موسسه الرساله، 1413 ق، ج 3، ص 30.
5. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، مصحح: سید مهدی رجایی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، 1410 ق، ح 7817.
6. ابن‌بابویه، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، بیروت، دارالاضواء، 1405 ق، ج 1، ص 96.
7. سید رضی‏، نهج‌البلاغه، مصحح: صبحی صالح، قم، هجرت‏، 1414 ق، نامه 53.
8. سبحانی، جعفر، منشور جاوید قرآن، قم، موسسه امام صادق علیه‌السلام، 1383، ج 1، ص 355.
9. مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، تهران، صدرا، 1395، ج 3، ص 183.
10. ابن‌بابویه، همان، ج 3، ص 492. امام صادق علیه‌السلام در این باره فرموده ‌است: «دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ یُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعَ سِنِینَ فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَیرَ فِیهِ؛ کودک خود را تا هفت سال به بازی رها کن، هفت سال دیگر او را تحت تربیت و آموزش قرار ده و هفت سال با خود همدم و همراز ساز تا در صراط‍‌ حق باشد، از باطل گریزان شود و سعادت خود را دریابد. اگر چنین نشد، امید به نیکی در او نخواهد بود».
11. مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، صدرا، 1389، ص 56.
12. سید رضی، همان، نامه 31.
13. فلسفی، محمدتقی، کودک از نظر وراثت و تربیت، تهران: معارف اسلامی، 1394، ج 1، ص 136.
14. تمیمی آمدی، همان، ح 752.

15. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، صدرا، 1386، ج 22، ص 396.
16. مرتضی مطهری، 1372، حکمت‌ها و اندرزها، قم، اسراء، ج 1، ص 152.
17. مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، چاپ دوم، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1372، ص 199.

 

در اسلام بر تفریحات و بازی های سالم سفارش بسیار شده است منتهی اصل ثابت در همه این سفارشات این است که همراه با رشد و تعالی انسان بوده و هدف درستی داشه باشد.
بازی مافیا و رعایت قواعد اخلاقی

پرسش:
بازی مافیا بین جوانان رایج است. با توجه به محوریت دروغ و فریب در این بازی، آیا انجام آن، غیرشرعی و غیراخلاقی است؟
 

پاسخ:
یکی از نیازهای اساسی انسان که عمری به درازی عمر بشر دارد، نیاز به تفریح و سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت به شیوه‌های متنوع و خلاق بوده است. تفریح و سرگرمی، نیاز مستمر و همیشگی بوده و در همه جوامع انسانی به‌تناسب شرایط و امکانات محیطی، همواره به شکل‌های مختلف جاری و ساری بوده است؛ ولی در عصر حاضر تحت تأثیر برخی تحولات بنیادین، اهمیت و جایگاه کنونی یافته و به یکی از مطالبات جدی و صنایع پر زرق و برق، تبدیل شده است. در ادامه ‌به نکاتی در مورد تفریحات خداپسندانه و نظر اسلام در این مورد اشاره می‌کنیم:

1. انسان همچنان که به غذا و نوشیدنى و خواب و استراحت و نظافت نیاز دارد، همین طور به تفریح و سرگرمى سالم نیز نیازمند است؛ و هیچ عاقلى نمی‌تواند این نیاز فطرى و طبیعى انسان را انکار نماید. تجربه و گذشت زمان نیز نشان داده است که اگر انسان به کارهاى یک نواخت بدون وقفه ادامه دهد و از سرگرمى و تفریح محروم باشد، بازده کار براثر کمبود نشاط تدریجاً افت کرده، پایین می‌آید؛ و امّا برعکس پس از ساعاتى تفریح و سرگرمى آن‌ چنان نشاط کار و تلاش در او ایجاد می‌شود که کمیت و کیفیت کار هر دو فزونى پیدا می‌کند، به این جهت باید گفت ساعاتى که صرف تفریح و سرگرمى سالم می‌شود نه‌تنها هدر نمی‌رود، بلکه با رفع خستگى از روح و روان عامل تقویت و پیشرفت ساعات کارى و مطالعاتى انسان می‌شود.

2. در قرآن نیز به مسئله تفریح اشاره شده است و درخواست برادران یوسف از پدر در مورد حضرت یوسف را این چنین بیان می‌کند: «او را فردا با ما (به خارج شهر) بفرست تا غذاى کافى بخورد و بازى و تفریح کند و ما حافظ او هستیم». (1) وقتى برادران یوسف مسئله تفریح و گردش در صحرا و خوردن از گیاهان را مطرح کردند. حضرت یعقوب اعتراض نکرد که این عمل شایسته یک جوان موحّد و وابسته به خانواده نبوّت نیست (بلکه از جنبه امنیتى اظهار نگرانى نمود) از این بیان به‌خوبی استفاده می‌شود که به تفریح نظر مثبت داشته، بلکه امر مسلّمى بوده است در جامعه آن روز و امروز شهرنشینى و فضاى بسته خانه‌های شهرها، این نیاز را دوچندان کرده است. در آیات متعددى از قرآن خداوند دستور داده در زمین سیر کنید (2) و در آن گردش کنید ازجمله فرمود: «و میان آن‌ها و شهرهایى که برکت داده بودیم، آبادی‌های آشکارى قرار دادیم و سفر در میان آن‏ها را به‌طور متناسب (بافاصله نزدیک) مقرر داشتیم (و به آنان گفتیم): شب‌ها و روزها در این آبادی‌ها با ایمنى کامل، سفر و گردش کنید». (3)

3. منتهى انسان باید در گردش‏ها و تفریح‏ها به دو نکته توجّه کند:
 الف: تفریح، فقط گردش بدون اندیشه و تفکر و بدون عبرت گیری و پندپذیرى نباشد، انسان‌هایی که در صحراها و کنار دریاهاو... گردش می‌کنند و یا مسافرت‌هایی در شهرها و آثار باستانى دارند، با تفکّر و اندیشه به آن محل‌های گردشى بنگرند و از این راه به عظمت خالق و صانع آن‌ها پى برند؛ و همین‌طور از سرانجام شاهان و ظالمان و کاخ‌های بجاى مانده از آن‌ها درس عبرت بگیرند.
ب: تفریح، باعث آلوده شدن انسان به گناهان دیگر نشود، شیطان و هوای نفس و دشمنان تلاش دارند میادین ورزشى و تفریحى: محلی براى آلوده کردن مردم، مخصوصاً جوان‏ها باشد. قرآن هشدار می‌دهد که به بهانه ورزش و تفریح و گردش، شما را نبرند، چنان‌که برادران یوسف به بهانه تفریح او را بردند و به داخل چاه افکندند.
 یکى از مفسّران در این زمینه می‌گوید: «همان‌گونه که برادران یوسف از علاقه انسان مخصوصاً نوجوان به گردش و تفریح براى رسیدن به هدفشان سوء استفاده کردند در دنیاى امروز نیز دست‌های مرموز دشمنان حق و عدالت از مسئله ورزش و تفریح براى مسموم ساختن افکار نسل جوان سوء استفاده فراوان می‌کنند باید به هوش بود که ابرقدرت‌های گرگ صفت در پوشش ورزش و تفریح، نقشه‌های شوم خود را میان جوانان به نام ورزش و مسابقات منطقه‌ای یا جهانى پیاده نکنند». (4) 
همچنین تفریح در روایات نیز به امر تفریح سالم پرداخته شده و سفارش شده که ساعتى از زندگى را به لذّت‌های حلال و تفریح‌های سالم اختصاص دهد، على علیه‌السلام فرمود: «براى مؤمن (در شبانه‌روز) سه وقت است، زمانى براى (نیایش) و مناجات با پروردگارش و زمانى براى تأمین معاش زندگى‏اش و زمانى براى واداشتن نفس به لذّت‏هایى که حلال و مایه زیبایى است. خردمند را نشاید جز آنکه در پى سه چیز حرکت کند: (کسب حلال) براى تأمین زندگى، یا گام نهادن در راه آخرت، یا به دست آوردن لذّت‏هاى (حلال و) غیر حرام». (5) جالب این است که در برخى روایات، این جمله اضافه شده است: «و با این ساعت (تفریح) نیرو می‌گیرید بر انجام وظائف اوقات دیگر». (6) 
در اسلام به مسائل تفریح تا آنجا اهمیت داده شده که یک سلسله مسابقات راحتى با شرط‌بندی اجازه داده، تاریخ نشان داده که قسمتى از این مسابقات در حضور شخص پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و با داورى و نظارت او انجام می‌گرفت، حتى گاه شتر مخصوص خود را براى مسابقه‌ای سوارى در اختیار یاران می‌گذاشت. (7) 
تیراندازی، شنا، مسافرت، گردش در صحرا، باغات، مزارع کشاورزى و کلّاً در فضاى سبز، مزاح و شوخى با برادران دینى که از نزاکت خارج نباشد از دیگر تفریحات سفارش شده است. آنچه مورد اشاره قرار گرفت نمونه‌هایی از تفریحات سالم بود که در برخی منابع دینى آمده وگرنه تفریحات سالم منحصر به این موارد نیست هر قوم و ملّتى متناسب بافرهنگ خویش از ورزش‌ها و تفریحاتى برخوردارند که اگر خلاف دستورات شرعى نباشند و گناهى در آن انجام نگیرد مورد تأیید اسلام نیز است.

4. دغدغه شما که دوری از لهو و غفلت است ارزشمند است و البته باید توجه داشت که تفریح به تجمل و فخرفروشی نکشد و ورزش‌های لاکچری و تفریحات لاکچری ترویج نشود. مثال‌هایی وجود دارد که نیاز به پول زیاد ندارد یا به‌اصطلاح رایج عرفی لاکچری نیست مانند شنا یا شوخی یا سفرهای درون شهری و پیک نیک و...، ولی چون تفریحات سالم و حلال زیاد است و در طول زمان‌ها تغییر می‌کند می‌توان گفت تفریحاتی که دارای ویژگی‌های زیر باشد مجاز است:
الف:  در راستای فرآیند تکامل و رشد شخصیت اسلامی و انسانی
ب:  نشاط‌آور.
ج: در چارچوب قوانین شرع (واجب، حرام، مباح، مکروه و 
مستحب).
د: متعادل (نه افراط، نه تفریط).
و: دارای فواید عقلی، جسمی و روحی.
ه:  جلوگیری از خفت و سبکی عقل (توجه به عقل و تفکر در نظام اسلام) مثل پرهیز از شرب خمر، پرهیز از گوش دادن به موسیقی مبتذل، عدم مصرف مواد مخدر و... . 
ی: دوری از آزار و اذیت دیگران (تحقیر، مسخره کردن، همسایه و مردم‌آزاری و ...).

5. در مورد بازی مافیا در جای خود در بحث شرعی و احکام بیان شده که اگر بین افراد هم‌جنس در صورتی که عناوین آن موجب وهن مذهب و مؤمنین نباشد و بدون شرط‌بندی و برد و باخت مال باشد و به حسب تجربه، بازیکنان بر اثر تبحر و خصوصیاتی که پیدا می‌کنند به راه باطل و فساد و کلاه‌برداری کشانده نشوند، بعید نیست فی حد نفسه جایز باشد. ولی باید بازی مذکور بین زنان و مردان نامحرم با رعایت کامل حجاب و حدود شرعی باشد و اگر خوف تبعات ناشایست بعدی دارد، ترک شود. 
از سوی دیگر حرمت دروغ نسبت به دروغ و اتهام زنی که در فیلم‌ها وجود دارد و یا در مقام بازی به جهت تقویت فکری و ذهنی کاربرد دارد،‌ محرز نیست، ولی اگر شخصی به‌وسیله این بازی از حد اعتدال خارج می‌شود و یا مثلاً کودک و نوجوانی است که با این بازی فریب دادن را یاد می‌گیرد و اجرا می‌کند بهتر است مواظب باشیم درگیر آن نشود.

نتیجه
تفریح یک نیاز اصیل و لازم و مفید در همه انسان‌هاست. در آیات و روایت تفریح تأیید شده است منتهای دارای دو شرط است. اول اینکه بدون اندیشه و تعالی و رشد نباشد و دوم اینکه انسان را به گناه و آلودگی و تباهی نکشاند. تفریحات زیادی مانند اسب‌سواری، تیراندازی، شنا، پیک نیک، شوخی، مسافرت و... وجود دارد. ولی از آنجا که در هر عصری تفریحات جدیدی به میان می‌آید به‌صورت خلاصه می‌توان گفت تفریحاتی که در راستای تکامل روحی  و بدون غفلت و نشاط‌آور و به دور از تباهی  و گناه و آزار و اذیت دیگران باشد مجاز است و دیگر لهو نخواهد بود. بازی مافیا نیز اگر شرط‌بندی نباشد و خوف و مفسده گناه در آن نباشد گناه نیست. 
منتها باید مواظب باشیم که با این بازی از حد اعتدال خارج نشده و یا کودک و نوجوانان درگیر این بازی نشده و فریبکاری را یاد نگیرند.

 

منابع برای مطالعه بیشتر
-جایگاه شادی و نشاط و تفریح سالم جوانان از دیدگاه اسلام، مریم عسکری و همکاران.
-موسیقی و تفریح در اسلام، محمدحسین بهشتی.
-تفریحات سالم از دیدگاه اسلام، حسن جهانی فرد لنگرودی.
-زندگی اجتماعی از دیدگاه اسلام، احمد شلبی ترجمه: سید محمود اسداللهی.
-نیازهای جوانان، احمد صادقی اردستانی.

 پی‌نوشت‌ها:
1. سوره یوسف، آیه 12.
2. سوره آل‌عمران، آیه 137؛ سوره انعام، آیه 11؛ سوره نمل، آیه 36.
3. سوره سبأ، آیه 17 - 18.
4. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، 1370، ج 9، ص 336.
5. سید رضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق، ص 545، حکمت 390.
6. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج 75، ص 346.
7. همان، ج 100، ص 190.