پرسش:
شيوه هاي تربيتي غير مستقيم يعني چه؟وچطور مي توان از روش شيوه هاي تربيتي غير مستقيم استفاده کرد؟
پاسخ:
مقدمه:
خداي متعال تمام هستي را آفريد تا انسان به کمال، رشد اخلاقي و معنويت دست يابد؛ از اين رو، در آيات و روايات، يکي از اهداف فرستادن و تبليغ پيامبران را تربيت و تزکيهي انسان معرفي کرده است.(1) بخش مهم سعادت و يا شقاوتِ دوران نوجواني، جواني و بزرگسالي هر انساني در گروي شيوه هاي تربيتي است. يکي از اثرگذارترين شيوه ها، شيوه هاي غير مستقيم است که در اداه درمورد آن براي تان مي نويسيم:
پاسخ اصلي:
1. تعارف تربيت در کتب تربيتي بسيار متنوع است ولي از نظر ما مي توان تربيت را اينگونه معنا کرد که تربيت به معناي رشد و حرکت از وضعيت موجود به وضعيت مطلوب است. تربيت غير مستقيم، خود از روشهاي تربيتي است که شخص مربي، پيام خويش را نه با صراحت بلکه به صورتي آن را به فرد يا گروه مورد تربيت خود منتقل مي کند که در عين حالي که آن شخص يا گروه خطاب را متوجه خود احساس مي کند از تحريک احتمالي احساسات و عواطف آنها و احيانا مقاومت در پذيرش آن نيز جلوگيري کرده است. يعني پيام تربيتي اش را از طريق گفتار مستقيم به او نمي گويد بلکه از روش هاي ديگري استفاده مي کند که علاوه بر اينکه مخاطب پيام را دريافت مي کند، غالبا و بويژه در جهان امروز و نسبت به نسل جوان اثر بيشتري دارد.
2. پيام رساني و تربيت به شکل غير مستقيم به چند صورت است که بدان مي پردازيم.
الف: ابهام: گاهي لازم است مربي، براي انتقال پيام تربيتي و اصلاحي خود، صاحبان يک صفت يا کار زشت را که در مجلس او حضور دارند به صورت مبهم ذکر کند و نامي از کسي به ميان نياورد مثل اينکه بگويد: «برخي از مردم داراي فلان صفت زشت اند و آنان چه بدمردمي اند ...» و سپس در تقبيح آن صفت و يا کار ناشايسته با آنها سخن بگويد. و يا اينکه در حضور آنان دارندگان صفت متضاد با آنها را تحسين و تمجيد کند مثلاً بگويد: «... بعضي افراد يا گروهها داراي چنين ويژگي هستند و خوشا به حال آنان ...». از خصوصيات اين صورت اين است که شنونده برکنار از تأثيرات و نفوذ شخصيتها و جمعيتهاي خاص در قضاوت خود، آزادانه در باره زشتي و يا خوبي يک رفتار خاص به داوري مي نشيند و نگاه خود را تنها به خود عمل معطوف مي دارد و نسبت به وجود يا عدم آن در خود، به درستي مي انديشد.
ب: تطبيق: نقل يک داستان و يا نمونه تاريخي گاهي به منظور ارائه الگو و اسوه است تا شخص، وضعيت روحي و اخلاقي خود را با آن مورد معرفي شده، تطبيق داده و همسو کند. گاهي هم به منظور انتقال پيام و رساندن يک حقيقت اخلاقي و انساني به ديگري انجام مي پذيرد. در صورت نخست، کار تطبيق به عهده فرد و يا گروه واگذار مي شود و کار مربي صرفا نشان دادن نمونه مناسب است، ولي در صورت دوم، نقل داستان و يا نمونه تاريخي، ابزاري براي انتقال پيام است و شخص مربي وضعيت رفتاري و منش شخص مورد تربيت خود را، بر موضوع و محتواي آن تطبيق کرده و از اين طريق به او مي فهماند که او نيز به آنچه در قصه آمده گرفتار است و بايد در وضع خود تجديدنظر کند.
ج: شيوه به در بگو تا ديوار بشنود: از صورتهاي رايج اين نوع از خطاب اين است که مربي براي رساندن آراء و افکار تربيتي خود به شخص يا گروه مورد نظر خويش، روي سخن خود را متوجه شخص سومي مي کند و با اينکه در حقيقت مخاطب اصلي ديگرانند او را در ظاهر به عنوان مخاطب برمي گزيند. قرآن کريم نيز، گاهي در خطابهاي خود از اين روش سود جسته است، براي نمونه مي فرمايد: «و لقد أوحي اليک و الي الذين من قبلک لئن أشرکت ليحبطنّ عملک و لتکونّن من الخاسرين» به سوي تو و پيشينيان تو وحي کرديم که اگر شرک بورزي عملت را تباه خواهيم ساخت و از زيانکاران خواهي بود.(2) ممکن است اين آيه شريفه از همين باب باشد زيرا وقتي خداوند متعال پيامبر گرامي(ص) و دُردانه آفرينش را بر فرض کمترين شرکي اين چنين وعده زيانکاري و مجازات مي دهد پس اين عاقبت خسارت بار براي ديگران به طريق اولي ثابت است. برخي مفسران بابي براي اين شيوه قرآني باز کرده و رواياتي که اين مفهوم رو مي رساند جمع آوري کرده است.(3)
د: عمل مربي: از مؤثرترين روشهاي غير مستقيم تربيت، عمل است. دعوت عملي به سوي خوبيها از دعوت زباني، بسيار مؤثرتر و نتيجه بخش تر است و در روايات معصومان(ع) به طور مکرر بدان توصيه و بر اهميت آن تأکيد شده است. در حديثي امام صادق(ع) فرمودند: «به وسيله عمل و رفتار پسنديده خود، مردم را دعوت به سوي خوبيها کنيد و دعوت گر زباني نباشيد.»(4) براي مثال، کسي براي درست کردن و اصلاح رفتار ديگري در قبال والدين خود که به آنان ستم مي کند و حق آنها را محترم نمي شمارد، دست پدر يا مادر خود را در نزد او ببوسد و نسبت به آنها اظهار ادب کند يا براي توجه دادن به اشتباه کسي که حق همسر خويش را رعايت نکرده و به او به ديده خدمتگزار مي نگرد، در حضور او به همسر خود احترام کند و در کار خانه به او کمک و مساعدت نمايد. در اين موارد و مانند آن، بيان عمل بسيار گوياتر و بليغ تر از بيان زبان است و در انتقال پيام، بسيار سريعتر و مطمئن تر نقش خود را ايفا مي کند.
و: هنر: از مصداقهاي واضح روش غير مستقيم، زبان هنر است. البته مقصود از هنر در اينجا، جلوه هايي از آن است که به گونه غير مستقيم با مخاطبان خود سخن مي گويد، از قبيل فيلم، نمايش، نقاشي و طراحي و ... که تأثير تعيين کننده و وسيع آن در گروههاي مختلف مردم قابل انکار نيست.
نتيجه:
تربيت به معناي حرکت از وضعيت موجود به سوي وضعيت مطلوب روش هاي مختلفي دارد که شايد روش غير مستقيم در بسياري اوقات اثرات عميق تري دارد. مبهم سخن گفتن، بيان داستان و تطبيق نکات آن، روش به در بگو تا ديوار بشنود و عملگرايي مربي نمونه هايي از روش غير مستقيم براي تربيت است.
کليدواژه ها:
تربيت، روش هاي تربيت، تربيت غير مستقيم
پي نوشت ها:
1. سوره بقره، آيه 129
2. سوره زمر، آيه 65
3. بحرانى، البرهان في تفسير القرآن،موسسه بعثت، قم، چاپ اول، 1415ق، ج 1، ص 50
4. مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج 5، ص 198
منابع بيشتر براي مطالعه:
1. اهداف تربيت از ديدگاه اسلام - دفتر همكاري حوزه و دانشگاه- زير نظرعليرضا اعرافي
2. تربيت برتر ، رضا فرهاديان
3. كودك از نظر وراثت و تربيت، محمد تقي فلسفي
4. تربيت كودك در جهان امروز، بهشتي ،
5. مباني تعليم و تربيت در قرآن و احاديث ، فرهاديان
6. والدين و مربيان مسئول؛ فرهاديان
7. تربيت كودك در مكتب اهل بيت ، مرحوم محمد تقي فلسفي .
8. تعليمو تربيت در اسلام ، شهيد مطهري
9. روش تربيت ديني نسل جوان و نوجوان ، محمد مهدي