نمامی

گناه، گناه است و مبغوض الهی؛ ولی برخی گناهان آثاری از خود بجای می گذارند که بسیار وسیع و فراگیر است و افراد زیادی را در لجن زار خود غرق می کند مانند سخن چینی.
سخن چینی گناهی ویرانگر

پرسش:
سخن‌چینی یکی از اخلاق‌های بد است که متأسفانه برخی دچار آن می‌شوند، آیا در روایات عواقب و پیامدهایی در همین دنیا برای آن‌ها ذکرشده است که بتوانیم آن‌ها را برای افراد سخن‌چین بگوییم شاید از این کار خود دست‌بردارند؟
 

پاسخ:
یکی از صفات اخلاقی ناپسند که در اسلام از آن منع شده، سخن‌چینی است. این عمل که امروزه بسیاری از افراد جامعه گرفتار آن هستند در علم اخلاق عبارت است: از آشکار ساختن هر چیزى است که دیگرى از آن ناراحت شود خواه کسى که سخن از او نقل‌شده ناراحت شود یا کسى که سخن براى او نقل‌شده است یا شخص ثالثى از آن رنجیده شود. (1) سخن‌چینی ازجمله گناهانی است که آثار شوم آن‌ در همین دنیا دامن‌گیر شخص سخن‌چین و دیگران خواهد بود و در ادامه به بیان عواقب دنیوی این عمل ناپسند از نگاه روایات معصومان علیهم‌السلام پرداخته می‌شود.

1. بدترین انسان‌ها و مبغوض شدن به درگاه خداوند
در روایات از انسان‌های سخن‌چین گاهی به بدترین انسان و گاهی به مبغوض ترین فرد در پیشگاه خداوند متعال تعبیر شده است. امام صادق علیه‌السلام در روایتی از امیر مؤمنان علیه‌السلام چنین نقل کرده‌اند: «شِرَارُکُمُ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَهِ الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الْأَحِبَّهِ الْمُبْتَغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِبَ»؛ (2) بدترین شما کسانی هستند که در پی سخن‌چینی می‌روند و در میان دوستان جدایى می‌افکنند و نسبت به افرادی که از عیب‌ها بریء هستند، به دنبال عیب‌جویی‌اند.
این حدیث از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله وسلم نیز دو گونه نقل‌شده؛ در برخی نقل‌ها همانند حدیث فوق، شرارکم (بدترین شما) روایت‌شده است. (3) و در برخی نقل‌ها با تعبیر «ابغضکم الی الله تعالی» (مبغوض ترین شما در نزد خداوند متعال) بیان‌شده است. (4)

2. خیانت‌کار بودن و مورد اطمینان نبودن
در روایات نسبت به رازداری توصیه‌های فراوانی شده و در مقابل کسی که به دنبال افشا کردن سر دیگران باشد چنین کاری نکوهیده شده که رازداری و افشاگری علاوه بر فضیلت‌ها و منقصت هایی که به لحاظ اخلاقی دارند در جامعه دارای این اثر نیز است که رازداری موجب اطمینان داشتن دیگران به آن‌ شخص و امین دانستن راز نگه‌دار می‌شود و در مقابل نسبت به شخصی که دارای این ویژگی نباشد چنین اطمینانی از بین می‌رود و کسی به او اعتماد ندارد و از آنجا که شخص سخن‌چین نیز ر‏از دیگری را فاش می‌نماید و رابطه میان افراد را به هم می‌زند این حساسیت و از بین رفتن اطمینان بیشتر خواهد بود؛ چنان‌که از امیر مؤمنان علیه‌السلام نقل‌شده که فرمودند: «ثلاثٌ لا یُستَودَعْنَ سِرّا: المَرأهُ و الَّنمّامُ و الأحمَق»؛ (5) از انسان به سه شخص سپرده نمی‌شود؛ زن و سخن‌چین و نادان. سخن‌چین از آنجا که بنای بر افشای سِر دارد و به دنبال خبر رساندن است نزد او راز گفته نمی‌شود و نادان از آنجا که از روی نادانی و تشخیص ندادن نقل به جا و یا نابجای راز، قابل‌اعتماد نخواهد بود و در زنان نیز ممکن است بدان جهت باشد که چون نسبت به مردان تمایل بیشتری به سخن گفتن دارند، افشاگری آن‌ها نیز به همین میزان نسبت به مردها افزایش می‌یابد. 
در روایتی از امام زین‌العابدین علیه‌السلام درباره کسی که نزد ایشان نمّامی کرد چنین نقل‌شده است: «قَالَ رَجُلٌ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام إِنَّ فُلَاناً یَقُولُ فِیکَ وَ یَقُولُ فَقَالَ لَهُ وَ اللَّهِ مَا حَفِظْتَ حَقَّ أَخِیکَ إِذَا خُنْتَهُ وَ قَدِ اسْتَأْمَنَکَ»؛ (6) مردی به امام زین‌العابدین علیه السلام گفت فلانی درباره شما چنین می‌گوید و چنان می‌گوید، پس حضرت به او فرمود: به خدا سوگند حق برادرت را حفظ نکردی آن‌ زمان که به او خیانت نمودی؛ در حالی که او تو را امین دانسته بود. طبق این حدیث سخن گفتن نزد دیگران به‌منزله سپردن امانت به شخص و امین دانستن او محسوب می‌شود و افشای آن‌ سخن نزد دیگران باعث رعایت نشدن حق برادر دینی بوده و خیانت‌درامانت او به‌حساب می‌آید.
 امام صادق علیه‌السلام نیز در روایتی ضمن شریک دانستن سخن‌چین با ابلیس، از پذیرش سخن او چنین جلوگیری نموده است: « لَا تَقْبَلْ فِی ذِی رَحِمِکَ وَ أَهْلِ الرِّعَایَهِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ قَوْلَ مَنْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّهَ وَ جَعَلَ مَأْوَاهُ النَّارَ فَإِنَّ النَّمَّامَ شَاهِدُ زُورٍ وَ شَرِیکُ إِبْلِیسَ فِی الْإِغْرَاءِ بَیْنَ النَّاس»؛ (7) درباره خویشان و خانواده‌ات که اهل مراعات هستند، سخن کسی را که خداوند بهشت را بر او حرام نموده و جایگاه او را آتش قرار داده (سخن‌چین) نپذیر؛ پس به‌درستی که سخن‌چین، نظاره‌گر زور و شریک ابلیس در فریب‌کاری بین مردم است. طبق این حدیث سخن‌چین کسی است که با ابلیس هم‌دست شده و با فریب دادن مردم، میانه بستگان و دوستان آن‌ را بر هم می‌زند.
آن‌ حضرت در حدیث دیگری از اعتماد بر سخن‌چین پرهیز داده و دلیل آن‌ را نیز چنین بیان فرموده است: «احْذَرْ مِنَ النَّاسِ ثَلَاثَهً الْخَائِنَ وَ الظَّلُومَ وَ النَّمَّامَ لِأَنَّ... مَنْ نَمَّ إِلَیْکَ سَیَنُمُّ عَلَیْک»؛ (8) از سه گروه مردم بپرهیز؛ خیانت‌کار و ظالم و سخن‌چین؛ زیرا... کسی که نزد تو (از دیگران) سخن‌چینی می‌کند به‌زودی از تو نیز سخن‌چینی می‌کند.

3. اثر شدید در ایجاد دشمنی و از بین بردن محبت
یکی از پیامدهای بسیار بد سخن‌چینی این است که روابط میان دوستان و نزدیکان را از بین می‌برد. در روایتی از امام صادق علیه‌السلام چنین روایت‌شده است: «ایاک وَ النَّمیمَهَ فَانَّها تَزْرَعُ الشَّحْناءَ فی قُلُوبِ الرِّجالِ»؛ (9) بپرهیز از سخن‌چینی پس به‌درستی که آن‌ دشمنی را در دل مردان می‌کارد. در روایت دیگری از آن‌ حضرت درباره سعایت که نوع خاصی از سخن‌چینی است ـ و آن‌ شکایت بردن نزد حاکم یا مافوق است. (10) 
چنین نقل‌شده است: «اَلسَّاعِی قَاتِلُ ثَلاَثَهٍ قَاتِلُ نَفْسِهِ وَ قَاتِلُ مَنْ یَسْعَى بِهِ وَ قَاتِلُ مَنْ یَسْعَى إِلَیْهِ»؛ (11) شکایت برنده به نزد حاکم، سه نفر را از بین می‌برد؛ قاتل خویش و قاتل کسی که از او سعایت نموده و قاتل کسی است که نزد او سعایت کرده است؛ بنابراین سخن‌چین با این کار خود نه‌تنها باعث از بین رفتن شخص سعایت شده می‌شود، بلکه خود و شخصی که نزد او سعایت نموده را نیز نابود ساخته است.
اثر بد سخن‌چینی در ایجاد دشمنی و تفرقه میان دوستان به حدی است که در روایات از آن‌، تعبیر به بزرگ‌ترین نوع سِحر شده است. علامه مجلسی در بحار الانوار نیز اقسام سحر را بر هشت نوع دانسته و هشتمین قسم آن‌ را نمامی و سخن‌چینی دانسته و آن‌ را شایع در میان مردم زمان خود دانسته است. (12) قرآن کریم یکی از اهداف یادگیری سحر از دو مَلَک هاروت و ماروت توسط مردم زمان حضرت سلیمان علیه‌السلام را تفرقه و جدایی میان زن و شوهر دانسته و چنین می‌فرماید: «فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ»؛ (13) از آن‌ دو (هاروت و ماروت) چیزهایی را می‌آموختند که به آن‌ میان مرد و همسرش جدایی افکنند.

ازاین‌رو امام صادق علیه‌السلام در حدیثی ضمن کوچک شمردن اثر سحر و شباهت داشتن ساحر به طبیب در ایجاد بیماری و معالجه نمودن، اثرات شدید سخن‌چینی را چنین بیان فرموده‌اند:‏«إِنَّ مِنْ أَکْبَرِ السِّحْرِ النَّمِیمَهَ یُفَرَّقُ بِهَا بَیْنَ الْمُتَحَابَّیْنِ وَ یُجْلَبُ الْعَدَاوَهُ عَلَى الْمُتَصَافِیَیْنِ وَ یُسْفَکُ بِهَا الدِّمَاءُ وَ یُهْدَمُ بِهَا الدُّورُ وَ یُکْشَفُ بِهَا السُّتُورُ وَ النَّمَّامُ أَشَرُّ مَنْ وَطِئَ الْأَرْضَ بِقَدَمٍ»؛ (14) به‌درستی که از بزرگ‌ترین نوع سحر، سخن‏چینى است که با آن میان دوستان جدایی انداخته می‌شود و بین دوستان مخلص و صمیمی، دشمنی می‌اندازد و با آن‌ خون‌ها ریخته شده و خانه‌خراب می‌شود و نهان‌ها آشکار می‌گردد و سخن‌چین بدترین کسی است که بر روی زمین پا می‌گذارد؛ بنابراین طبق این روایت شخص سخن‌چین بدترین کسی است که بر روی زمین راه می‌رود زیرا با رفتار خود میانه افراد نزدیک را به هم  زده و کانون خانواده‌ها را ویران می‌کند و چه‌بسا انسان‌هایی را به کشتن می‌دهد.

4. مانع استجابت دعا
سخن‌چینی علاوه بر آثار یاد شده که انسان را نزد دیگران بی‌اعتماد می‌ساخت و ایجاد دشمنی می‌کرد، مانع از برآورده شدن دعاهای انسان می‌شود. حدیث قدسی دراین‌باره چنین نقل‌شده است: «رُوِیَ أَنَّ مُوسَى عَلَیْهِ السَّلاَمُ اِسْتَسْقَى لِبَنِی إِسْرَائِیلَ حِینَ أَصَابَهُمْ قَحْطٌ فَأَوْحَى اَللَّهُ تَعَالَى إِلَیْهِ أَنِّی لاَ أَسْتَجِیبُ لَکَ وَ لاَ لِمَنْ مَعَکَ وَ فِیکُمْ نَمَّامٌ قَدْ أَصَرَّ عَلَى اَلنَّمِیمَهَ»؛ (15) روایت‌شده که حضرت موسی علیه‌السلام برای بنی‌اسرائیل در آن‌ هنگامی‌که خشک‌سالی برای آنان پیش‌آمده بود، برای مردم درخواست باران نمود؛ پس خداوند متعال به او وحی نمود که درخواست تو و کسانی که با تو هستند را اجابت نمی‌کنم درحالی‌که در میان شما سخن‌چینی است که بر سخن‌چینی مداومت دارد. طبق این حدیث اثر گناه شخص نمّام نه‌تنها اجابت نشدن دعای اوست بلکه حضور او در میان هر جمعی که باشد حتی میان پیامبران خدا، مانع از استجابت دعای آن‌ها نیز می‌شود.

نتیجه:
سخن‌چینی به‌عنوان یکی از گناهان بزرگ دارای پیامدهایی در دنیا و آخرت است که مهم‌ترین پیامدهای دنیوی آن‌ عبارت‌اند از: مبغوض شدن انسان نزد خداوند متعال و شرور شدن انسان، قابل‌اعتماد نبودن انسان در نزد دیگران و خیانت‌کار بودن سخن‌چین، ایجاد دشمنی و عداوت بین دوستان و خویشاوندان و ویرانی خانه‌ها و ریختن خون انسان‌ها، اجابت نشدن دعای سخن‌چین و هرکسی که به همراه او باشد.

پی‌نوشت‌ها:
1. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، راه روشن (ترجمه المحجه البیضاء)، مترجم: محمدصادق، عارف، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1372 ش. ج 5، ص 378.
2. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، اسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق.ج 2، ص 225.
3. ابن‌بابویه، محمد بن على‏ (شیخ صدوق)، الخصال، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه‏، چاپ اول‏، 1362 ش.ج 1، ص 182.
4. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت، دارإحیاء التراث العربی‏، دوم، 1403 ق‏. ج 68، 383.
5. تمیمى آمدى، عبدالواحد بن محمد،‏ غررالحکم و درر الکلم‏، محقق / مصحح: رجائى، سید مهدى‏، قم، دارالکتاب الإسلامی‏، چاپ دوم، 1410 ق‏. ص 330.
6. دیلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلى الصواب، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، 1412 ق. ج 1، ص 118.
7. ابن‌بابویه، محمد بن علی (صدوق)، الامالی، تهران، چاپ ششم، کتابچى‏، 1376 ش‏. صص 612 و 613.
8. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، همان. ج‏75، صص 229 و 230.
9. عاملی، زین‌الدین بن على، کشف الریبه، تهران، دارالمرتضوی للنشر، چاپ سوم، 1390 ق. ج 2، ص 158.
10. فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، دوم، قم، نشر هجرت‏، 1409 ق.‏ ج 2، ص 202.
11. ابن‌بابویه، محمد بن على‏ (شیخ صدوق)، الخصال، همان. ص 107.
12. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی،
بحارالانوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، همان. ج 56، ص 297.
13. سوره بقره آیه 102.
14. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج مشهد، نشر مرتضى، چاپ اول، 1403 ق. ج 2، ص 340.
15. عاملی، زین‌الدین بن على، کشف الریبه، همان. صص 42 و 43.

 
.
 

سخن چینی یک گناه اجتماعی است که تبعات آن بسیار وسیع است. چه بسا یک کلام کوتاه سخن چین، باعث جنگ هاو خونریزی هاو بی آبرویی هایی شود که سال ها دامنگیر افراد گردد.
نحوه برخورد با سخن چین و نمام

پرسش:
متأسفانه در جامعه افرادی هستند که صفت زشت سخن‌چینی و نمامی در آن‌ها کاملاً نهادینه‌شده است، بر اساس روایات، ما چگونه رفتار و برخوردی باید با آن‌ها داشته باشیم؟
 

پاسخ:

سخن‌چینی از کارهای ناپسندیده‌ای است که در روایات به آن اشاره شده و همگان از انجام آن نهی شده‌اند. متأسفانه برخی از افراد باوجود این فرمان‌ها، به این کار زشت عادت کرده و آن را انجام می‌دهند. مطابق آموزه‌های دینی، نسبت به حرف سخن‌چین باید واکنش مناسب نشان داد. در ادامه عکس‌العمل‌هایی که از معصومان علیهم‌السلام در مقابل با سخن‌چین نقل‌شده، بیان خواهد شد:

1- گوش ندادن به سخنان
اولین عکس‌العمل افراد در مقابل با حرف‌های سخن‌چین، گوش ندادن به صحبت‌ها است. در روایتی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله چنین نقل‌شده است: «نَهَى رَسُولُ اللَّه‏ ... عَنِ النَّمِیمَهِ وَ الِاسْتِمَاعِ إِلَیْهَا». (1) پیامبر صلی‌الله علیه و آله از سخن‌چینی و گوش دادن به آن نهی کردند. بنابراین، هم سخن‌چینی امری مذموم است و هم گوش دادن به آن. افراد باید بدون هیچ رودربایستی، از سخن‌چین بخواهند سخن خود را عوض کند و یا چنانچه این کار را نمی‌کند، او را ترک کند. باید دانست که کسی که کارش نمامی است، فقط از دیگران برای شما خبر نمی‌آورد و در حق شما نیز همین عمل را مرتکب می‌شود. 
در روایتی دیگر از پیامبر صلی‌الله علیه و آله چنین بیان شده است: «مَنْ نَمَّ إِلَیْکَ نَمَّ عَلَیْکَ». (2) کسى سخن‌چینی کند، از تو نیز نزد دیگران سخن‌چینی خواهد کرد. با توجه به این روایات، انسان باید خود را از سخنِ نمامان دور نگه داشته و به آن‌ها گوش ندهد. این سیره در زندگی خود پیامبر صلی‌الله علیه و آله نیز جاری بوده تا جایی که ایشان اجازه نمی‌دادند کسی در حضورشان دست به نمامی بزند. در توصیه‌ای از ایشان نقل‌شده که: «لَا یُبْلِغُنِی أَحَدٌ مِنْکُمْ عَنْ أَصْحَابِی شَیْئاً فَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَخْرُجَ إِلَیْکُمْ وَ أَنَا سَلِیمُ الصَّدْرِ». (3) هیچ‌یک از شما چیزى را از اصحابم به من نرساند، چراکه دوست دارم وقتى به‌سوی شما بیرون مى‏آیم، دلى سالم داشته باشم.

2- باور نکردن حرف‌ها
وظیفه بعدی افراد در مقابل با سخن‌چینان، باور نکردن سخنان او است. 
امیرالمؤمنین علیه‌السلام در این رابطه فرموده‌اند: «لَا تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِیقِ وَاشٍ وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِین‏». (4) گفته‌هاى هیچ سخن‌چینى را زود باور مکن، اگرچه در لباس خیرخواهان باشد. همچنین ایشان در روایتی بیان کرده‌اند که افراد باید این سخنان را دروغ در نظر بگیرند و آن را باور نکنند: «أَکْذِبِ السِّعَایَهَ وَ النَّمِیمَهَ. بَاطِلَهً کَانَتْ أَوْ صَحِیحَهً». (5) دروغ پندار، سعایت و سخن‌چینی را خواه باطل باشد و خواه صحیح‏. با توجه به این روایات، چنانچه سخن‌چین خبری برای انسان آورد، نباید آن خبر را واقعی دانست و باید آن را حمل بر دروغ کرد. چراکه غالباً سخنان سخن‌چین طبق واقعیت نیست و اگر هم واقعی باشد، انسان از شرایط و نحوه‌ی بیان و سایر زمینه‌های کلام نقل‌شده آگاه نیست و لذا نباید آن را به شکلی که سخن‌چین گفته باور نماید.

3- ترتیب اثر ندادن نظر
علاوه بر مطالب بیان‌شده، افراد باید سخنانی که سخن‌چین بر زبان آورده را بی‌اهمیت دانسته و بر اساس آن‌ها تصمیم‌گیری نکنند. خداوند متعال در سوره قلم آیات 10 و 11 به پیامبرش چنین فرموده است: «وَلَا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَهِینٍ هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ». و از هر سوگند خورده زبون و فرومایه فرمان مبر، آنکه بسیار عیب‌جوست و برای سخن‌چینی در رفت‌وآمد است.
مطابق این آیات، نباید از سخن‌چین اطاعت کرد. فرمان بردن از سخن‌چین، درواقع پذیرش سخن او و اعمال نظر او است. در حدیثی امام صادق علیه‌السلام در نامه خود به نجاشى، فرماندار اهواز چنین نوشته‌اند: «إیّاکَ والسُّعاهَ وأهلَ النِّمائمِ‌، فلا یَلتَزِقَنَّ بکَ أحَدٌ مِنهُم، ولا یَراکَ اللّهُ یَوماً ولا لَیلَهً وأنتَ تَقبَلُ مِنهُم صَرفاً ولا عَدلاً، فیَسخَطَ اللّهُ علَیکَ ویَهتِکَ سِترَکَ‌». (6) امام صادق علیه‌السلام - در نامه خود به نجاشى، فرماندار اهواز - نوشت: از سعایت کنندگان و سخن‌چینان بپرهیز و مواظب باش فردى از آن‌ها تو را نلغزاند و مبادا خداوند روزى یا شبى تو را ببیند که از این جماعت اظهارنظری و دخالتى را بپذیرى که در این صورت خداوند بر تو خشم مى‌گیرد و پرده‌ات را مى‌درد (رسوا و بى‌آبرویت مى‌کند).
همچنین امام صادق علیه‌السلام در روایتی فرموده‌اند: «لَا تَقْبَلْ فِی ذِی رَحِمِکَ وَ أَهْلِ الدَّعَهِ مِنْ أَهْلِکَ قَوْلَ مَنْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّهَ وَ جَعَلَ مَأْوَاهُ النَّارَ فَإِنَّ النَّمَّامَ شَاهِدُ زُورٍ وَ شَرِیکُ إِبْلِیسَ فِی الْإِغْرَاءِ بَیْنَ النَّاس‏». (7) قبول نکن در مورد خویشاوندان خود و کسانى که آسایش را مى‏خواهند از بستگانت، سخن کسى را که محروم از بهشت و اهل جهنم است زیرا سخن‌چین گواهى به‌دروغ مى‏دهد و شریک شیطان است در اختلاف انداختن بین مردم.

نتیجه:
مطابق احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام، وقتی کسی به سخن‌چینی می‌پردازد، نباید به سخنان او گوش داد. مثلاً می‌توان صحبت را تغییر داد و یا فرد سخن‌چین را ترک کرد و یا از او خواست که به سخنانش ادامه ندهد. در مرحله بعد چنانچه به هر دلیلی سخن‌چین صحبتی کرد، فرد باید حرف‌های نمام را باور نکند و آن‌ها را دروغ بشمارد. در مرحله نهایی نیز توصیه‌شده که صحبت‌های سخن‌چین را بی‌اهمیت بشمارد و به آن‌ها را در زندگی خود ترتیب اثر ندهد.

 

 

پی‌نوشت‌ها:
1. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1413 ق‏، ج‏4، ص 7، ح 4968.
2. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى‏، تنبیه الخواطر، محقق / مصحح: 
ندارد، قم: مکتبه فقیه‏، 1410 ق‏، ج‏1، ص 85.
3. طبرسى، حسن بن فضل‏، مکارم الأخلاق، محقق / مصحح: ندارد، قم: 
الشریف الرضى‏، 1412 ق‏، ص 17.
4. لیثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، محقق / مصحح: حسنى بیرجندى، حسین‏، قم: دارالحدیث‏، 1376 ش، ص 529، ح 9619.
5. همان، ص 76، ح 1846.
6. شهید ثانى، زین‌الدین بن على‏، کشف الریبه، محقق / مصحح: ندارد، بی‌جا، دارالمرتضوی للنشر، 1390 ق‏، ص 88.
7. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، الأمالی، محقق / مصحح: ندارد، تهران: کتابچى‏، 1376 ش، ص 613؛ ح 9.

 

برخی گناهان، به غیر از آثار فردی، دارای آثار اجتماعی سوءی هستند که عدم توجه به آن ها باعث ایجاد تبعات اجتماعی شده و همه افراد جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد.
آثار اجتماعی سخن چینی

پرسش:
آیا سخن‌چینی و نمامی فقط عواقب بد دنیایی و آخرتی برای فرد دارد یا در جامعه هم تأثیرگذار است؟ همانند برخی از گناهان که در روایات اشاره شده است که اگر زیاد شود مثلاً خشک‌سالی به وجود می‌آید؟
 

 

پاسخ:
سخن‌چینی از گناهانی است که در روایات معصومان علیهم‌السلام به آن اشاره شده و همگان از این عمل نهی شده‌اند. ائمه علیهم‌السلام برای این گناه، آثار و نتایجی را نیز برشمرده‌اند. برخی از این نتایج فردی و برخی اجتماعی است. در ادامه مواردی از نتایج این گناه که می‌تواند بر جامعه نیز تأثیرگذار باشد بیان خواهد شد.

1- محروم شدن از نعمت باران
یکی از آثار اجتماعی سخن‌چینی، قحطی و بی‌بهره شدن از نعمت باران است. در روایتی چنین بیان‌شده است:
«أَنَّ مُوسَى علیه¬السلام اسْتَسْقَى لِبَنِی إِسْرَائِیلَ حِینَ أَصَابَهُمْ قَحْطٌ فَأَوْحَى‏ اللَّهُ تَعَالَى إِلَیْهِ لَا أَسْتَجِیبُ لَکَ وَ لَا لِمَنْ مَعَکَ وَ فِیکُمْ نَمَّامٌ قَدْ أَصَرَّ عَلَى النَّمِیمَهِ فَقَالَ مُوسَى علیه¬السلام مَنْ هُوَ یَا رَبِّ حَتَّى نُخْرِجَهُ مِنْ بَیْنِنَا فَقَالَ اللَّهُ یَا مُوسَى أَنْهَاکُمْ عَنْ النَّمِیمَهِ وَ أَکُونُ نَمَّاماً فَتَابُوا بِأَجْمَعِهِمْ فَسُقُوا». (1) هنگامی‌که قحطى قوم بنی‌اسرائیل را فراگرفت، موسى براى طلب باران مناجات کرد. خداوند به موسى وحى فرمود: من دعاى تو و کسانى که با تو هستند اجابت نمى‏کنم. چون در میان شما سخن‌چینانی هستند که کارشان همیشه سخن‌چینی است. موسى عرض کرد: خداوندا، آن شخص کیست؟ معرفى کن تا از میان خود بیرون کنیم. خداوند فرمود: اى موسى، مگر مى‏شود من شما را از سخن‌چینی منع کنم و خودم سخن‌چین باشم؟ پس بگو همه این‌هایی که در مصلا هستند توبه کنند تا من با باران آن‌ها را سیراب کنم.

2- اشاعه کینه
از دیگر نتایج سخن‌چینی که می‌توان در جامعه به وجود آید، کینه است. مطابق روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام، سخن‌چینی موجب ایجاد کینه و بغض در بین افراد جامعه می‌گردد. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در این زمینه می‌فرمایند: «إیّاکَ والنَّمیمَهَ‌؛ فإنّها تَزرَعُ الضَّغینَهَ وتُبَعِّدُ عنِ اللّهِ والنّاسِ‌». (2) از سخن‌چینى پرهیز که آن تخم کینه مى‌افشاند و از خدا و مردم دور مى‌گرداند. در حدیث دیگری از ایشان نیز بیان‌شده که: «إیّاکُم و النَّمائمَ‌؛ فإنّها تُورِث الضَّغائنَ‌». (3) از سخن‌چینى‌ها بپرهیزید که آن‌ها کینه‌ها برجاى مى‌گذارند.

3- دشمنی افروزی
در برخی روایات اشاره شده که سخن‌چینی می‌تواند موجب دشمن‌تراشی و عداوت در بین افراد شود. امام صادق علیه‌السلام درباره ایجاد دشمنی در اثر سخن‌چینی فرموده‌اند: «إیّاکَ والنَّمیمَهَ‌؛ فإنّها تَزرَعُ الشَّحناءَ فی قُلوبِ الرِّجال». (4) از سخن‌چینى بپرهیز که آن در دل‌هاى مردان تخم کینه و دشمنى مى‌افشاند. شَحْنَاء به معنای دشمنى و عداوتی است که سراسر جان را فراگرفته باشد.(5) در حدیثی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز درباره ایجاد دشمنی در اثر سخن‌چینی چنین آمده است: «مَن سَعى بالنَّمیمَهِ حارَبَهُ القَریبُ و مَقَتَهُ البَعیدُ». (6) هر که سخن‌چینی کند، خویش با او بجنگد و بیگانه دشمنش دارد. بنابراین سخن‌چینی می‌تواند در جامعه تأثیرگذار بوده و موجب دشمنی افراد باهم گردد.

4- جنگ و خونریزی
درگیری و جنگ، از دیگر آثار مخرب سخن‌چینی در جامعه است. امام صادق علیه‌السلام در این موضوع فرموده‌اند: «إنّ مِن أکبَرِ السِّحرِ النَّمیمَهَ‌؛ یُفَرَّقُ بها بَینَ المُتَحابَّینِ‌، ویُجلَبُ العَداوَهُ علَى المُتَصافِیَینِ‌، ویُسفَکُ بها الدِّماءُ‌، ویُهدَمُ بها الدُّورُ، ویُکشَفُ بها السُّتورُ، والنَّمّامُ أشَرُّ مَن وَطئَ علَى الأرضِ بقَدَمٍ‌». (7) از بزرگ‌ترین جادو، سخن‌چینى است، [زیرا] با سخن‌چینى میان دوستان جدایى افکنده مى‌شود، یاران یکدل را باهم دشمن مى‌کند، به‌واسطه آن خون‌ها ریخته مى‌شود، خانه‌ها ویران مى‌گردد و پرده‌ها دریده مى‌شود. آدم سخن‌چین بدترین کسى است که روى زمین گام برمى‌دارد. با این روایت مشخص می‌شود که سخن‌چینی فقط گناهی فردی نیست و موجب تفرقه بین افراد و درنتیجه خون‌ریزی و جنگ شده و درنتیجه می‌تواند منجر به ویرانی و قتل و ... شود.

5- سایر عواقب
باید دانست که سخن‌چینی گناه و مبغوض خداوند بوده و لذا آثار و نتایج عمومی گناه را نیز دارد. برخی نتایج سهمگین گناه، نه‌تنها بر فرد بلکه بر کل اجتماع وارد می‌شوند. در حدیثى از امام صادق علیه‌السلام آمده است که فرمودند: «اِنَّ اللهَ تَعالى اِذا غَضِبَ عَلَى اُمَّه، ثُمَّ لَمْ‌یُنْزِلْ بِهَا الْعَذابَ، اَغْلَى اَسْعارَها وَ قَصَّرَ اَعْمارَها وَ لَمْ تَرْبَحْ تُجّارُها وَ لَمْ‌تُغْزُرْ اَنْهارُها وَ لَمْ تُزَکَّ ثِمارُها وَ سَلَّطَ عَلَیْها شِرارَها وَ حَبَسَ عَلَیْها اَمْطارَها». (8) هنگامی‌که خداوند بر قومى غضب کند و عذاب [نابودکننده] بر آن‌ها نازل نسازد قیمت‌های آن‌ها را گران و عمرهایشان را کوتاه می‌کند، تجارشان سود نمی‌برند و نهرهایشان کم آب و میوه‌هایشان نموّ نمی‌کند و خوب نمی‌شود، اشرارشان بر آن‌ها مسلط می‌شوند و باران حبس می‌گردد.

نتیجه:
سخن‌چینی گناهی است که در روایات نتایج و آثار ناگواری برای آن بیان‌شده است. برخی از عواقب این گناه دامن‌گیر فرد و در صورت همگانی بودن این گناه، دامن‌گیر اجتماع نیز خواهد شد. در روایات، محروم شدن از نعمت باران و اشاعه کینه از آثار این گناه دانسته شده است. علاوه بر این، دشمنی افروزی، جنگ و خونریزی نیز از عواقبی است که در احادیث برای سخن‌چینی بیان‌شده است. در کنار این باید دانست که سخن‌چینی یک گناه است و لذا نتایج و عواقب اجتماعی گناه که در روایات به آن اشاره‌شده را نیز در پی خواهد داشت.

 

 

پی‌نوشت‌ها:
1. شهید ثانى، زین‌الدین بن على‏، کشف الریبه، محقق / مصحح: ندارد، بی‌جا، دارالمرتضوی للنشر، 1390 ق‏، ص 43.
2. لیثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، محقق / مصحح: حسنى بیرجندى، حسین‏، قم: دارالحدیث‏، 1376 ش، ص 96، ح 2217.
3. کراجکى، محمد بن على‏، کنز الفوائد، محقق / مصحح: نعمه، عبدالله، قم: دارالذخائر، 1410 ق‏، ج‏2، ص 14.
4. اربلى، على بن عیسى‏، کشف الغمه فی معرفه الأئمه (ط - القدیمه)، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، سید هاشم‏، تبریز: بنی‌هاشمی، 1381 ق، ج‏2، ص 158.
5. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، محقق / مصحح: خسروى حسینى، غلامرضا، تهران: مرتضوی‏، 1374 ش‏، ج‏2، ص 307.
6. لیثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، همان، ص 437، ح 7573.
7. طبرسى، احمد بن على‏، الإحتجاج‏، محقق / مصحح: خرسان، 
محمدباقر، مشهد: نشر مرتضى‏، 1403 ق، ج‏2، ص 340.
8. طوسى، محمد بن الحسن‏، الأمالی، محقق / مصحح: مؤسسه البعثه، قم: دارالثقافه، 1414 ق، ص 201، ح 343.

سخن چینی یکی از بدترین گناهانی است که در روابط اجتماعی انسان ها تأثیرات منفی زیادی به جای می گذارد. در روایات علل مختلفی برای آن ذکر شده که به برخی اشاره می شود
ریشه های سخن چینی در بیان روایات

پرسش:
بر اساس روایات معصومان علیهم‌السلام، علت و ریشه سخن‌چینی چیست؟
 

پاسخ:
سخن‌چینی از گناهانی است که در روایات به آن اشاره شده است و معصومان علیهم‌السلام همگان را از آن نهی کرده و نتایجی را برای آن بیان نموده‌اند. 
دلایلی و ریشه‌هایی وجود دارد که افراد به این کار قبیح دست می‌زنند. در احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام، به برخی از این دلایل و ریشه‌ها اشاره شده است. در ادامه مواردی از این روایات بیان خواهد شد:

1. کینه و غضب
مهم‌ترین دلیل اینکه برخی افراد اقدام به سخن‌چینی می‌کنند، دشمنی، عصبانیت و کینه است. متأسفانه کینه‌ورزی و دشمنی می‌تواند انسان را وادار به سخن‌چینی کند تا بخشی از عقده‌های خود را بدین‌وسیله جبران کرده و به افراد ضربه بزند.

در روایتی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله چنین نقل‌شده است: «أَشْرَارُ النَّاسِ مَنْ یُبْغِضُ الْمُؤْمِنِینَ وَ تُبْغِضُهُ قُلُوبُهُمْ، الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَه، الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الْأَحِبَّهِ، الْبَاغُونَ لِلْبُرَآءِ الْعَنَت‏». (1) بدترین مردم آن کسی است که دشمنی مؤمنین را در دل دارد و مؤمنین هم دشمنی او را در دل دارند، این فرد کسی است که به‌سوی سخن‌چینی می‌دود، کسی که بین دوستان جدایی می‌اندازد و کسی که از افراد پاک عیب‌جویی می‌کند.
سخن‌چین می‌تواند با کینه خود روابط بین مردم را خراب کرده و آن‌ها را نسبت به هم بدبین کند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در حدیثی فرموده‌اند: «إِیَّاکَ وَ النَّمِیمَهَ فَإِنَّهَا تَزْرَعَ الضَّغِینَهَ وَ تُبَعِّدُ عَنِ اللَّهِ وَ النَّاسِ». (2) از سخن‌چینى بپرهیز که آن تخم کینه مى‌افشاند و از خدا و مردم دور مى‌گرداند.
بنابراین، کسی که با دیگران دشمنی دارد، سعی می‌کند تا روابط بین افراد را به‌وسیله سخن‌چینی خراب کند و خود این کار نیز باعث پخش و انتشار کینه شده و افراد را از یکدیگر دور می‌گرداند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در حدیثی دیگر فرموده‌اند: از سخن‌چینى‌ها بپرهیزید که آن‌ها کینه‌ها برجاى مى‌گذارند. (3)

2. ملتزم نبوده به دین
از دیگر عوامل خبرکِشی، بی‌دینی و ملتزم نبودن به دستورات دینی و ضعف ایمان است. در احادیث بسیاری از خبرچینی نهی شده و آثاری نیز برای آن بیان شده است. متأسفانه کسی که به این روایات ایمان کاملی نداشته و ملزم به دین نیست، به‌راحتی دست به این کار می‌زند. 
در حدیثی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام چنین بیان‌شده است: «النَّمِیمَهُ شِیمَهُ الْمَارِقِ». (4) سخن‌چینى، خصلتِ شخصِ از دین برون شده است. مطابق لغت، مارق کسی است که از دین خارج شده است. (5) بنابراین، کسی که درک درستی از دین ندارد، دیگر ملزم به خودداری خود از سخن‌چینی نیز نیست و لذا به این کار می‌پردازد.

3. تفرقه‌افکنی و نفاق
از دیگر عوامل سخن‌چینی، نفاق است. منافق کسی است که در مقابل افراد یک رفتار و در پشت سر آن‌ها رفتاری دیگر داشته و  سعی می‌کند بین آن‌ها تفرقه‌افکنی کند. 
در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام درباره این موضوع چنین روایت شده است: «الْمُنَافِقُ قَدْ رَضِیَ بِبُعْدِهِ مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ تَعَالَى لِأَنَّهُ یَأْتِی بِأَعْمَالِهِ الظَّاهِرَهِ شَبِیهاً بِالشَّرِیعَهِ وَ هُوَ لَاغٍ بَاغٍ لَاهٍ بِالْقَلْبِ عَنْ حَقِّهَا مُسْتَهْزِئٌ فِیهَا وَ عَلَامَهُ النِّفَاقِ ... الْحَثُّ عَلَى النَّمِیمَهِ». (6) منافق به دورى از رحمت خداوند راضى شده است زیرا او کارهایی مى‏کند که با ظاهر شریعت سازگارى دارد، اما در باطن و واقع، او با احکام خداوند بازى مى‏کند و آن‌ها را به مسخره گرفته است، منافق در کارهاى خود بیهوده ‌کار مى‏کند و به آن دلبستگى ندارد و درنتیجه یاغى به شمار مى‏رود. علامت نفاق این است که‏ در سخن‏چینى اصرار مى‏ورزد.

4. دروغ‌گویی و پرگویی
سخن‌چینی می‌تواند از گناهان زبان مانند دروغ‌گویی نیز نشأت بگیرد. کسی که همواره دروغ می‌گوید به‌مرور به گناه سخن‌چینی نیز مبتلا می‌شود. امیرالمؤمنین علیه‌السلام دراین‌باره فرموده‌اند: «أَمَّا عَلَامَهُ الْکَذَّابِ فَأَرْبَعَهٌ إِنْ قَالَ لَمْ یَصْدُقْ وَ إِنْ قِیلَ لَهُ لَمْ یُصَدِّقْ وَ النَّمِیمَهُ وَ الْبَهْت‏». (7) علامت دروغ‌گو چهار چیز است: خود راست نگوید، دیگران را راست‌گو نپندارد، سخن‏چینى کند و تهمت زند.
در بسیاری از موارد، نمّام با قیافه‌ای حق‌به‌جانب و درست کارانه، اخبار نادرست خود را منتشر و موجب اختلاف بین افراد می‌شود. در روایتی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام چنین بیان شده است: «لَا تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِیقِ وَاشٍ وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِین‏». (8) گفته‌هاى هیچ سخن‌چینى را زود باور مکن، اگرچه در لباس خیرخواهان باشد. بنابراین گاهی فرد به‌ظاهر می‌خواهد خبری خیرخواهانه به دیگران انتقال دهد؛ اما درواقع در حال سخن‌چینی و پخش کردن اخبار دیگران است.
گاهی نیز سخن‌چینی ریشه در پرگویی افراد دارد و قصد سخن‌چین، دروغ‌گویی نیست. متأسفانه برخی عادت به زیاد حرف زدن دارند و لذا این عادت بد آن‌ها موجب پخش کردن اخبار شده و منجر به سخن‌چینی نیز می‌گردد. در روایتی پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله درباره دوری از سخن‌چینی حتی در سخنان راست فرموده‌اند: «یَا عَلِیُّ ثَلَاثٌ یَقْبُحُ فِیهِنَّ الصِّدْقُ النَّمِیمَهُ وَ إِخْبَارُکَ الرَّجُلَ عَنْ أَهْلِهِ بِمَا یَکْرَهُ وَ تَکْذِیبُکَ الرَّجُلَ عَنِ الْخَیْر». (9) یا على: راست‌گوئی در سه جا زشت است: سخن‏چینى، نقل عمل ناپسند زن براى شوهر و تکذیب کسى که از انجام عمل خیرى به‌دروغ خبر مى‏دهد.
بنابراین، سخن‌چینی حتی چنانچه دروغ نباشد و سخنی واقعی باشد و به‌ظاهر از روی خیرخواهی نیز باشد، کاری ناپسند و نادرست است. در حدیثی دیگر نیز چنین بیان‌شده است: مردى نامه‏اى به امیرالمؤمنین علیه¬السلام داد که در آن از فردی دیگر سعایت و بدگوئى‏ کرده بود. حضرت آن مرد را فراخواند و فرمودند: اى فلان اگر راست گفتى با تو دشمن خواهیم شد و اگر دروغ است کیفرت دهیم و اگر خوب‌گوئی (عذرخواهى کنی) از تو درگذریم گفت بلکه درگذر از من اى امیر مؤمنان. (10)
بنابراین، سیره حضرات معصومین علیهم‌السلام نیز بر این بوده که ایشان به بدگویی و سخن‌چینی دیگران اهمیتی نمی‌دادند.

نتیجه:
سخن‌چینی یکی از کارهای ناپسندی است که در احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام از آن نهی شده و آثاری نیز برای آن بیان‌شده است. مطابق روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام، از دلایلی که متأسفانه برخی افراد به این کار دست می‌زنند، کینه‌ورزی است. با توجه به اینکه در معارف دینی، اذیت کردن دیگران و اشاعه اخبار کذب و به هم زدن روابط کاری، ناپسند دانسته شده است، ملتزم نبودن به دستورات دینی نیز می‌تواند در پدید آمدن چنین عملی مؤثر باشد. همچنین نفاق و دروغ‌گویی نیز از دیگر عواملی است که مطابق احادیث، از علت‌ها و ریشه‌های چنین عملی دانسته شده است.

 

پی‌نوشت‌ها:
1. طوسى، محمد بن الحسن‏، الأمالی (للطوسی)، محقق / مصحح: مؤسسه البعثه، قم: دارالثقافه، 1414 ق‏، بی‌تا، ص 462.
2. لیثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، محقق / مصحح: حسنى بیرجندى، حسین‏، قم: دارالحدیث‏، 1376 ش‏، ص 96، ح 2217.
3. کراجکى، محمد بن على‏، کنز الفوائد، محقق / مصحح: نعمه، عبدالله، قم: دارالذخائر، 1410 ق‏، ج‏2، ص 14.
4. آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین‏، شرح آقا جمال خوانسارى بر غررالحکم و درر الکلم، محقق / مصحح: حسینى ارموى محدث، جلال‌الدین، تهران: دانشگاه تهران‏، 1366 ش‏، ج‏1، ص 227، ح 900.
5. طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، محقق / مصحح: حسینى اشکورى، احمد، تهران: مرتضوى‏، 1375 ش‏، ج‏5، ص 235.
6. منسوب به جعفر بن محمد، امام ششم علیه‌السلام، محقق / مصحح: ندارد، مصباح الشریعه، بیروت: اعلمى‏، 1400 ق‏، ص 144.
7. ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، تحف العقول، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: جامعه مدرسین‏، 1363 ق‏، ص 22.
8. آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین‏، شرح آقا جمال خوانسارى بر غررالحکم و درر الکلم، همان، ج‏6، ص 301، ح 10327.
9. ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، تحف العقول، همان، ص 9.
10. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏7، ص 78، ح 1.