دو به هم زنی

سخن چینی یک گناه اجتماعی است که تبعات آن بسیار وسیع است. چه بسا یک کلام کوتاه سخن چین، باعث جنگ هاو خونریزی هاو بی آبرویی هایی شود که سال ها دامنگیر افراد گردد.
نحوه برخورد با سخن چین و نمام

پرسش:
متأسفانه در جامعه افرادی هستند که صفت زشت سخن‌چینی و نمامی در آن‌ها کاملاً نهادینه‌شده است، بر اساس روایات، ما چگونه رفتار و برخوردی باید با آن‌ها داشته باشیم؟
 

پاسخ:

سخن‌چینی از کارهای ناپسندیده‌ای است که در روایات به آن اشاره شده و همگان از انجام آن نهی شده‌اند. متأسفانه برخی از افراد باوجود این فرمان‌ها، به این کار زشت عادت کرده و آن را انجام می‌دهند. مطابق آموزه‌های دینی، نسبت به حرف سخن‌چین باید واکنش مناسب نشان داد. در ادامه عکس‌العمل‌هایی که از معصومان علیهم‌السلام در مقابل با سخن‌چین نقل‌شده، بیان خواهد شد:

1- گوش ندادن به سخنان
اولین عکس‌العمل افراد در مقابل با حرف‌های سخن‌چین، گوش ندادن به صحبت‌ها است. در روایتی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله چنین نقل‌شده است: «نَهَى رَسُولُ اللَّه‏ ... عَنِ النَّمِیمَهِ وَ الِاسْتِمَاعِ إِلَیْهَا». (1) پیامبر صلی‌الله علیه و آله از سخن‌چینی و گوش دادن به آن نهی کردند. بنابراین، هم سخن‌چینی امری مذموم است و هم گوش دادن به آن. افراد باید بدون هیچ رودربایستی، از سخن‌چین بخواهند سخن خود را عوض کند و یا چنانچه این کار را نمی‌کند، او را ترک کند. باید دانست که کسی که کارش نمامی است، فقط از دیگران برای شما خبر نمی‌آورد و در حق شما نیز همین عمل را مرتکب می‌شود. 
در روایتی دیگر از پیامبر صلی‌الله علیه و آله چنین بیان شده است: «مَنْ نَمَّ إِلَیْکَ نَمَّ عَلَیْکَ». (2) کسى سخن‌چینی کند، از تو نیز نزد دیگران سخن‌چینی خواهد کرد. با توجه به این روایات، انسان باید خود را از سخنِ نمامان دور نگه داشته و به آن‌ها گوش ندهد. این سیره در زندگی خود پیامبر صلی‌الله علیه و آله نیز جاری بوده تا جایی که ایشان اجازه نمی‌دادند کسی در حضورشان دست به نمامی بزند. در توصیه‌ای از ایشان نقل‌شده که: «لَا یُبْلِغُنِی أَحَدٌ مِنْکُمْ عَنْ أَصْحَابِی شَیْئاً فَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَخْرُجَ إِلَیْکُمْ وَ أَنَا سَلِیمُ الصَّدْرِ». (3) هیچ‌یک از شما چیزى را از اصحابم به من نرساند، چراکه دوست دارم وقتى به‌سوی شما بیرون مى‏آیم، دلى سالم داشته باشم.

2- باور نکردن حرف‌ها
وظیفه بعدی افراد در مقابل با سخن‌چینان، باور نکردن سخنان او است. 
امیرالمؤمنین علیه‌السلام در این رابطه فرموده‌اند: «لَا تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِیقِ وَاشٍ وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِین‏». (4) گفته‌هاى هیچ سخن‌چینى را زود باور مکن، اگرچه در لباس خیرخواهان باشد. همچنین ایشان در روایتی بیان کرده‌اند که افراد باید این سخنان را دروغ در نظر بگیرند و آن را باور نکنند: «أَکْذِبِ السِّعَایَهَ وَ النَّمِیمَهَ. بَاطِلَهً کَانَتْ أَوْ صَحِیحَهً». (5) دروغ پندار، سعایت و سخن‌چینی را خواه باطل باشد و خواه صحیح‏. با توجه به این روایات، چنانچه سخن‌چین خبری برای انسان آورد، نباید آن خبر را واقعی دانست و باید آن را حمل بر دروغ کرد. چراکه غالباً سخنان سخن‌چین طبق واقعیت نیست و اگر هم واقعی باشد، انسان از شرایط و نحوه‌ی بیان و سایر زمینه‌های کلام نقل‌شده آگاه نیست و لذا نباید آن را به شکلی که سخن‌چین گفته باور نماید.

3- ترتیب اثر ندادن نظر
علاوه بر مطالب بیان‌شده، افراد باید سخنانی که سخن‌چین بر زبان آورده را بی‌اهمیت دانسته و بر اساس آن‌ها تصمیم‌گیری نکنند. خداوند متعال در سوره قلم آیات 10 و 11 به پیامبرش چنین فرموده است: «وَلَا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَهِینٍ هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ». و از هر سوگند خورده زبون و فرومایه فرمان مبر، آنکه بسیار عیب‌جوست و برای سخن‌چینی در رفت‌وآمد است.
مطابق این آیات، نباید از سخن‌چین اطاعت کرد. فرمان بردن از سخن‌چین، درواقع پذیرش سخن او و اعمال نظر او است. در حدیثی امام صادق علیه‌السلام در نامه خود به نجاشى، فرماندار اهواز چنین نوشته‌اند: «إیّاکَ والسُّعاهَ وأهلَ النِّمائمِ‌، فلا یَلتَزِقَنَّ بکَ أحَدٌ مِنهُم، ولا یَراکَ اللّهُ یَوماً ولا لَیلَهً وأنتَ تَقبَلُ مِنهُم صَرفاً ولا عَدلاً، فیَسخَطَ اللّهُ علَیکَ ویَهتِکَ سِترَکَ‌». (6) امام صادق علیه‌السلام - در نامه خود به نجاشى، فرماندار اهواز - نوشت: از سعایت کنندگان و سخن‌چینان بپرهیز و مواظب باش فردى از آن‌ها تو را نلغزاند و مبادا خداوند روزى یا شبى تو را ببیند که از این جماعت اظهارنظری و دخالتى را بپذیرى که در این صورت خداوند بر تو خشم مى‌گیرد و پرده‌ات را مى‌درد (رسوا و بى‌آبرویت مى‌کند).
همچنین امام صادق علیه‌السلام در روایتی فرموده‌اند: «لَا تَقْبَلْ فِی ذِی رَحِمِکَ وَ أَهْلِ الدَّعَهِ مِنْ أَهْلِکَ قَوْلَ مَنْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّهَ وَ جَعَلَ مَأْوَاهُ النَّارَ فَإِنَّ النَّمَّامَ شَاهِدُ زُورٍ وَ شَرِیکُ إِبْلِیسَ فِی الْإِغْرَاءِ بَیْنَ النَّاس‏». (7) قبول نکن در مورد خویشاوندان خود و کسانى که آسایش را مى‏خواهند از بستگانت، سخن کسى را که محروم از بهشت و اهل جهنم است زیرا سخن‌چین گواهى به‌دروغ مى‏دهد و شریک شیطان است در اختلاف انداختن بین مردم.

نتیجه:
مطابق احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام، وقتی کسی به سخن‌چینی می‌پردازد، نباید به سخنان او گوش داد. مثلاً می‌توان صحبت را تغییر داد و یا فرد سخن‌چین را ترک کرد و یا از او خواست که به سخنانش ادامه ندهد. در مرحله بعد چنانچه به هر دلیلی سخن‌چین صحبتی کرد، فرد باید حرف‌های نمام را باور نکند و آن‌ها را دروغ بشمارد. در مرحله نهایی نیز توصیه‌شده که صحبت‌های سخن‌چین را بی‌اهمیت بشمارد و به آن‌ها را در زندگی خود ترتیب اثر ندهد.

 

 

پی‌نوشت‌ها:
1. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1413 ق‏، ج‏4، ص 7، ح 4968.
2. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى‏، تنبیه الخواطر، محقق / مصحح: 
ندارد، قم: مکتبه فقیه‏، 1410 ق‏، ج‏1، ص 85.
3. طبرسى، حسن بن فضل‏، مکارم الأخلاق، محقق / مصحح: ندارد، قم: 
الشریف الرضى‏، 1412 ق‏، ص 17.
4. لیثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، محقق / مصحح: حسنى بیرجندى، حسین‏، قم: دارالحدیث‏، 1376 ش، ص 529، ح 9619.
5. همان، ص 76، ح 1846.
6. شهید ثانى، زین‌الدین بن على‏، کشف الریبه، محقق / مصحح: ندارد، بی‌جا، دارالمرتضوی للنشر، 1390 ق‏، ص 88.
7. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، الأمالی، محقق / مصحح: ندارد، تهران: کتابچى‏، 1376 ش، ص 613؛ ح 9.

 

سخن چینی یکی از بدترین گناهانی است که در روابط اجتماعی انسان ها تأثیرات منفی زیادی به جای می گذارد. در روایات علل مختلفی برای آن ذکر شده که به برخی اشاره می شود
ریشه های سخن چینی در بیان روایات

پرسش:
بر اساس روایات معصومان علیهم‌السلام، علت و ریشه سخن‌چینی چیست؟
 

پاسخ:
سخن‌چینی از گناهانی است که در روایات به آن اشاره شده است و معصومان علیهم‌السلام همگان را از آن نهی کرده و نتایجی را برای آن بیان نموده‌اند. 
دلایلی و ریشه‌هایی وجود دارد که افراد به این کار قبیح دست می‌زنند. در احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام، به برخی از این دلایل و ریشه‌ها اشاره شده است. در ادامه مواردی از این روایات بیان خواهد شد:

1. کینه و غضب
مهم‌ترین دلیل اینکه برخی افراد اقدام به سخن‌چینی می‌کنند، دشمنی، عصبانیت و کینه است. متأسفانه کینه‌ورزی و دشمنی می‌تواند انسان را وادار به سخن‌چینی کند تا بخشی از عقده‌های خود را بدین‌وسیله جبران کرده و به افراد ضربه بزند.

در روایتی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله چنین نقل‌شده است: «أَشْرَارُ النَّاسِ مَنْ یُبْغِضُ الْمُؤْمِنِینَ وَ تُبْغِضُهُ قُلُوبُهُمْ، الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَه، الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الْأَحِبَّهِ، الْبَاغُونَ لِلْبُرَآءِ الْعَنَت‏». (1) بدترین مردم آن کسی است که دشمنی مؤمنین را در دل دارد و مؤمنین هم دشمنی او را در دل دارند، این فرد کسی است که به‌سوی سخن‌چینی می‌دود، کسی که بین دوستان جدایی می‌اندازد و کسی که از افراد پاک عیب‌جویی می‌کند.
سخن‌چین می‌تواند با کینه خود روابط بین مردم را خراب کرده و آن‌ها را نسبت به هم بدبین کند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در حدیثی فرموده‌اند: «إِیَّاکَ وَ النَّمِیمَهَ فَإِنَّهَا تَزْرَعَ الضَّغِینَهَ وَ تُبَعِّدُ عَنِ اللَّهِ وَ النَّاسِ». (2) از سخن‌چینى بپرهیز که آن تخم کینه مى‌افشاند و از خدا و مردم دور مى‌گرداند.
بنابراین، کسی که با دیگران دشمنی دارد، سعی می‌کند تا روابط بین افراد را به‌وسیله سخن‌چینی خراب کند و خود این کار نیز باعث پخش و انتشار کینه شده و افراد را از یکدیگر دور می‌گرداند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در حدیثی دیگر فرموده‌اند: از سخن‌چینى‌ها بپرهیزید که آن‌ها کینه‌ها برجاى مى‌گذارند. (3)

2. ملتزم نبوده به دین
از دیگر عوامل خبرکِشی، بی‌دینی و ملتزم نبودن به دستورات دینی و ضعف ایمان است. در احادیث بسیاری از خبرچینی نهی شده و آثاری نیز برای آن بیان شده است. متأسفانه کسی که به این روایات ایمان کاملی نداشته و ملزم به دین نیست، به‌راحتی دست به این کار می‌زند. 
در حدیثی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام چنین بیان‌شده است: «النَّمِیمَهُ شِیمَهُ الْمَارِقِ». (4) سخن‌چینى، خصلتِ شخصِ از دین برون شده است. مطابق لغت، مارق کسی است که از دین خارج شده است. (5) بنابراین، کسی که درک درستی از دین ندارد، دیگر ملزم به خودداری خود از سخن‌چینی نیز نیست و لذا به این کار می‌پردازد.

3. تفرقه‌افکنی و نفاق
از دیگر عوامل سخن‌چینی، نفاق است. منافق کسی است که در مقابل افراد یک رفتار و در پشت سر آن‌ها رفتاری دیگر داشته و  سعی می‌کند بین آن‌ها تفرقه‌افکنی کند. 
در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام درباره این موضوع چنین روایت شده است: «الْمُنَافِقُ قَدْ رَضِیَ بِبُعْدِهِ مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ تَعَالَى لِأَنَّهُ یَأْتِی بِأَعْمَالِهِ الظَّاهِرَهِ شَبِیهاً بِالشَّرِیعَهِ وَ هُوَ لَاغٍ بَاغٍ لَاهٍ بِالْقَلْبِ عَنْ حَقِّهَا مُسْتَهْزِئٌ فِیهَا وَ عَلَامَهُ النِّفَاقِ ... الْحَثُّ عَلَى النَّمِیمَهِ». (6) منافق به دورى از رحمت خداوند راضى شده است زیرا او کارهایی مى‏کند که با ظاهر شریعت سازگارى دارد، اما در باطن و واقع، او با احکام خداوند بازى مى‏کند و آن‌ها را به مسخره گرفته است، منافق در کارهاى خود بیهوده ‌کار مى‏کند و به آن دلبستگى ندارد و درنتیجه یاغى به شمار مى‏رود. علامت نفاق این است که‏ در سخن‏چینى اصرار مى‏ورزد.

4. دروغ‌گویی و پرگویی
سخن‌چینی می‌تواند از گناهان زبان مانند دروغ‌گویی نیز نشأت بگیرد. کسی که همواره دروغ می‌گوید به‌مرور به گناه سخن‌چینی نیز مبتلا می‌شود. امیرالمؤمنین علیه‌السلام دراین‌باره فرموده‌اند: «أَمَّا عَلَامَهُ الْکَذَّابِ فَأَرْبَعَهٌ إِنْ قَالَ لَمْ یَصْدُقْ وَ إِنْ قِیلَ لَهُ لَمْ یُصَدِّقْ وَ النَّمِیمَهُ وَ الْبَهْت‏». (7) علامت دروغ‌گو چهار چیز است: خود راست نگوید، دیگران را راست‌گو نپندارد، سخن‏چینى کند و تهمت زند.
در بسیاری از موارد، نمّام با قیافه‌ای حق‌به‌جانب و درست کارانه، اخبار نادرست خود را منتشر و موجب اختلاف بین افراد می‌شود. در روایتی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام چنین بیان شده است: «لَا تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِیقِ وَاشٍ وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِین‏». (8) گفته‌هاى هیچ سخن‌چینى را زود باور مکن، اگرچه در لباس خیرخواهان باشد. بنابراین گاهی فرد به‌ظاهر می‌خواهد خبری خیرخواهانه به دیگران انتقال دهد؛ اما درواقع در حال سخن‌چینی و پخش کردن اخبار دیگران است.
گاهی نیز سخن‌چینی ریشه در پرگویی افراد دارد و قصد سخن‌چین، دروغ‌گویی نیست. متأسفانه برخی عادت به زیاد حرف زدن دارند و لذا این عادت بد آن‌ها موجب پخش کردن اخبار شده و منجر به سخن‌چینی نیز می‌گردد. در روایتی پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله درباره دوری از سخن‌چینی حتی در سخنان راست فرموده‌اند: «یَا عَلِیُّ ثَلَاثٌ یَقْبُحُ فِیهِنَّ الصِّدْقُ النَّمِیمَهُ وَ إِخْبَارُکَ الرَّجُلَ عَنْ أَهْلِهِ بِمَا یَکْرَهُ وَ تَکْذِیبُکَ الرَّجُلَ عَنِ الْخَیْر». (9) یا على: راست‌گوئی در سه جا زشت است: سخن‏چینى، نقل عمل ناپسند زن براى شوهر و تکذیب کسى که از انجام عمل خیرى به‌دروغ خبر مى‏دهد.
بنابراین، سخن‌چینی حتی چنانچه دروغ نباشد و سخنی واقعی باشد و به‌ظاهر از روی خیرخواهی نیز باشد، کاری ناپسند و نادرست است. در حدیثی دیگر نیز چنین بیان‌شده است: مردى نامه‏اى به امیرالمؤمنین علیه¬السلام داد که در آن از فردی دیگر سعایت و بدگوئى‏ کرده بود. حضرت آن مرد را فراخواند و فرمودند: اى فلان اگر راست گفتى با تو دشمن خواهیم شد و اگر دروغ است کیفرت دهیم و اگر خوب‌گوئی (عذرخواهى کنی) از تو درگذریم گفت بلکه درگذر از من اى امیر مؤمنان. (10)
بنابراین، سیره حضرات معصومین علیهم‌السلام نیز بر این بوده که ایشان به بدگویی و سخن‌چینی دیگران اهمیتی نمی‌دادند.

نتیجه:
سخن‌چینی یکی از کارهای ناپسندی است که در احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام از آن نهی شده و آثاری نیز برای آن بیان‌شده است. مطابق روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام، از دلایلی که متأسفانه برخی افراد به این کار دست می‌زنند، کینه‌ورزی است. با توجه به اینکه در معارف دینی، اذیت کردن دیگران و اشاعه اخبار کذب و به هم زدن روابط کاری، ناپسند دانسته شده است، ملتزم نبودن به دستورات دینی نیز می‌تواند در پدید آمدن چنین عملی مؤثر باشد. همچنین نفاق و دروغ‌گویی نیز از دیگر عواملی است که مطابق احادیث، از علت‌ها و ریشه‌های چنین عملی دانسته شده است.

 

پی‌نوشت‌ها:
1. طوسى، محمد بن الحسن‏، الأمالی (للطوسی)، محقق / مصحح: مؤسسه البعثه، قم: دارالثقافه، 1414 ق‏، بی‌تا، ص 462.
2. لیثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، محقق / مصحح: حسنى بیرجندى، حسین‏، قم: دارالحدیث‏، 1376 ش‏، ص 96، ح 2217.
3. کراجکى، محمد بن على‏، کنز الفوائد، محقق / مصحح: نعمه، عبدالله، قم: دارالذخائر، 1410 ق‏، ج‏2، ص 14.
4. آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین‏، شرح آقا جمال خوانسارى بر غررالحکم و درر الکلم، محقق / مصحح: حسینى ارموى محدث، جلال‌الدین، تهران: دانشگاه تهران‏، 1366 ش‏، ج‏1، ص 227، ح 900.
5. طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، محقق / مصحح: حسینى اشکورى، احمد، تهران: مرتضوى‏، 1375 ش‏، ج‏5، ص 235.
6. منسوب به جعفر بن محمد، امام ششم علیه‌السلام، محقق / مصحح: ندارد، مصباح الشریعه، بیروت: اعلمى‏، 1400 ق‏، ص 144.
7. ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، تحف العقول، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: جامعه مدرسین‏، 1363 ق‏، ص 22.
8. آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین‏، شرح آقا جمال خوانسارى بر غررالحکم و درر الکلم، همان، ج‏6، ص 301، ح 10327.
9. ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، تحف العقول، همان، ص 9.
10. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏7، ص 78، ح 1.