۱۳۹۰/۱۲/۱۰ ۲۱:۱۷ شناسه مطلب: 63187
در واقعه غدیر عده زیادی از یاران پیامبر حضور داشتند، پس چرا بعد از این واقعه از حضرت علی علیه السلام دفاع نکردند؟ و با وجود اینکه عرب از حافظه خوبی برخوردار است، چرا در مورد جانشینی امام، سخنی از علی و واقعه غدیر به میان نمی آید؟ و چرا خدمات امام علی علیه السلام در جنگ هایی مثل جنگ تبوک در نظر گرفته نشده؟ صحابه ای که افتخارات زیادی برای رسول آفریدند چرا تمکین کردند؟
نه تنها جریان غدیر بلکه بسیاری از قضایای دیگر حتى درباره پیامبر کاملاً روشن و شفاف بود، ولی عده ای از روی عناد آن را نمیپذیرفتد. به عنوان مثال این داستان که امیرمؤمنان در نهج البلاغه فرموده بسیار روشنگر است. حضرت فرمود:
«روزی یکی از مردم قریش از رسول خدا(ص) خواست که معجزه نشان دهد تا حرف او را قبول کند. حضرت خطاب به درختی گفت: ای درخت! اگر به خدا و روز قیامت ایمان داری و میدانی که من رسول خدا هستم ،با ریشه از زمین کنده شو و در برابر من بایست.
درخت با ریشههایش از زمین کنده شد و در حالی که آوازی شدید و صدایی چون صدای بال پرندگان داشت، پیش آمد تا آن که مانند پرندهای بال گشوده، نزد پیامبر ایستاد و شاخههای بلند خویش را به سر پیامبر گسترانید. پس مردم به پیامبر گفتند: حال بگو نصف درخت به سوی تو آید و نصف دیگر باقی بماند. پیامبر به آن درخت فرمود که چنان کند. پس نیمی از آن درخت با حالتی عجیبتر و صدایی سختتر به سوی او آمد تا آن جا که نزدیک بود به رسول خدا بپیچد. بعد آن ها از حضرت خواستند که دستور دهد تا نیم تنة درخت به نصف دیگر ملحق شود. حضرت دستور داد چنان شد. ولی با دیدن این معجزه شگفت باز مردم قریش از پذیرفتن حقانیت پیامبر سرباز زدند و حق را نپذیرفتند».(1)
اگر با وجود چنین حقایق روشن عدهای از پذیرفتن حق خودداری میکردند، انکار و یا نادیده گرفتن و یا توجیه نمودن غدیر نیز از همین قبیل است. عدهای با قطعی و متواتر بودن آن رخداد بزرگ گرچه اصل آن را منکر نیستند، ولی آن را توجیه میکنند و گمان میکنند که جریان غدیر برای اعلام دوستی علی به مردم و امت بوده و نه امامت و خلافت.
خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریّا میرود دیوار کج
وقتی بر اثر هوا و هوس و دنیاطلبی عدهای در جریان سقیفه جمع شدند و علی(ع) را خانهنشین کردند و دیگران را بر سر قدرت آوردند، همان خط تا امروز و تا ظهور حضرت مهدی(ع) ادامه خواهد داشت. این سخن را مرحوم فیض کاشانی از کتاب «سرّالعالمین» غزالی نقل کرده که:
همه امت بر متن حدیث غدیر اجماع و اتفاق نظر دارند که رسول خدا فرمود: «من کنت مولاه فعلیٌّ مولاه؛ هر کس را که من مولای اویم، علی مولای اوست». بعد از این بیان پیامبر، عمر خطاب به علی(ع) گفت: بخٍ بخٍ لک یا ابا الحسن لقد أصبحت مولای و مولى کلّ مؤمن و مؤمنة؛ مبارک است ای علی ! مولای من و مولای همة مؤمنان شدی.
سخن عمر نشان تسلیم و رضای او در برابر امام است اما بعد از آن روز حبّ ریاست و علاقه به فرمانروایی باعث شد که همه چیز فراموش گردد .(2)
هر چند سرپیچی گروهی از مسلمانان و صحابه از دستور صریح رسول خدا(ص ) جای تاسف و ناراحتی داشت اما امری عجیب و غیر منتظره نبود. این ها از دستور پیامبر برای رفتن به جهاد نیز سرپیچی کردند و کمی سن اسامه بن زید را بهانه نمودند.
تجزیه و تحلیل حوادثی که در مواقع بحرانی اتفاق می افتد، با حوادثی که در ایام عادی جریان دارد ،متفاوت است . بدون تردید رحلت رسول گرامی اسلام یکی از بحرانی ترین موقعیت ها برای مسلمانان بود. همچون بحران های گذشته جمع کثیری از جمله ابوبکر و عمر، نتوانستند تصمیم گیری مناسبی بنمایند، بلکه آنچه را که انتظارش می کشیدند، به اجرا درآوردند. (3)
برای آگاهی بیش تر به کتاب ،فروغ ولایت از ایت الله سبحانی مراجعه نمایید
پینوشتها:
1. نهج البلاغه، خ 192 (قاصعه).
2. محجه البیضاء، ج 1 و 2، ص 235، نشر دفتر انتشارات اسلامی، قم، بیتا.
3. نهج البلاغه ، خطبه سوم ، معروف به خطبه شقشقیه ؛ امام علی (ع )، عبدالفتاح عبدالمقصود، ج 1، ترجمه سید محمود طالقانی .