فقه و احکام

با سلام.دختری 26 ساله هستم.من از کودکی کاری را یاد گرفته بودم که این کار را هر روز و بعضی اوقات روزی چند بار انجام می دادم اما نمی دانستم که این کار چیست.یک زمانی راجع به استمنا و غسل جنابت و عرق جنب از حرام چیزی خوانده بودم و به این کار خود شک کرده بودم که این کار خوبی نیست اما متاسفانه غفلت کردم و اهمیت ندادم چون خجالت می کشیدم از کسی بپرسم .من تا همین چند وقت پیش هم این کارو میکردم وهمیشه وقتی این کارو می کردم ذهنم مشغول میشد که نکنه واقعا اشکال داشته باشه تا اینکه به تازگی از کسی راجع به این مسئله پرسیدم و از وقتی که فهمیدم دیگه اون کارو نکردم.من نمیدونستم که غسل به من واجبه و نمیدونستم مایعی که خارج میشه نجسه وحالا احساس میکنم که همه جا و همه چیز نجسه،در ضمن من چند سالی هست که دچار وسواس هستم.از وسواس هم دیگه خسته شدم و تصمیم گرفتم که به یک مشاور جهت درمان مراجعه کنم ولی اول نیاز دارم که تکلیف خودم رو راجع به پاکی و نجاست خانه و وسایلمان بدونم چون میترسم اگه همین جوری با تردید برم جلو نتونم موفق بشم.من وقتی شب خونه کسی مثل خواهر یا عمه و... میخوابیدم هم این کارو میکردم .آیا خونه آنها هم از لحاظ پاکی ونجاست مشکل داره.در مرد نماز و روزه هایم چیکار کنم؟ممنون از راهنماییتون

پرسشگر گرامی! برای حکم به نجاست، چیزی لازم است که انسان یقین داشته باشد. (1) یقین، یعنی این که بدانید به طور صد در صد یک چیز نجس می باشد. بنابراین، اگر شما یقین به نجاست اشیا و وسایل خانه دارید، آن وسایل نجس می باشد؛ اما اگر شک داشته باشید و یک در صد هم احتمال پاک بودن را بدهید، شستن بر شما واجب نیست.
نکته ای که نیاید از آن غافل ماند، این است که شستن همه وسایلی که نجس شده است - در صورت نجاست - لازم نیست؛ بلکه فقط شستن آن وسایلی که انسان نسبت به آن ها تکلیف دارد، واجب است؛ مثلا در خوردنی ها و آشامیدنی ها و یا لباس نماز.
شستن بقیه وسایلی که نجس شده، واجب نیست؛ مثلا شستن مبل، دیوار یا میز واجب نیست.
در صورتی که شما وسواسی هستید، باید به شک های خود اعتنا نکنید و مانند بقیه افراد عمل کنید؛ یعنی ببینید که آن ها چگونه عمل می کنند و چه مقدار وقت برای شستن می گذارند، شما هم مانند آن ها عمل کنید.
اما در خصوص نماز و روزه های شما باید بگوییم که:
ممکن است شما اصلا جنب نشده باشید؛ زیرا جنابت در اثر خارج شدن منی حادث می شود و در زنان هم خیلی کم اتفاق می افتد که منی خارج شود و آبی که در اثر تحریک کم شهوت از انسان خارج می شود، «مذی» نام دارد و پاک می باشد.
توضیح این که:
زن، با دو چیز جنب می شود و هرگاه جنب شود، باید غسل جنابت کند:
1. داخل شدن آلت تناسلی مرد به جلو یا عقب زن که اگر به اندازه ختنه گاه یا بیش تر داخل شود، زن و مرد هر دو جنب می شوند؛ هرچند منی خارج نشود.
2. بیرون آمدن منی، چه در خواب باشد یا در بیداری.
اگر زن بر اثر تحریک های جنسی به قدری تحریک شود که به اوج لذت و شهوت جنسی برسد و در آن حال، مایع زیادی از او خارج شود، جنب می شود. زن اگر یقین به خارج شدن منی پیدا کند، جنب می شود. اگر یقین پیدا نکند، جنب نمی شود.
بنابراین، مواقعی که زن بر اثر تحریک های شهوانی مقداری لذت می برد و در آن حال، رطوبتی از او خارج می شود، چون به اوج شهوت نرسیده، جنب نمی شود. رطوبت خارج شده هم، پاک است. وضو و غسل را باطل نمی کند. (2)
اوج لذت و شهوت، به حالتي گفته مي شود که در آن حال معمولا انسان از خود بي خود مي شود و لذت زيادي مي برد و مني بيرون مي ريزد. بعد از تمام شدن آن حال، انسان احساس تخليه شدن و ارضا مي کند. حالت شهوتش تمام شده و غالبا بدنش سست مي شود. حالت تحريک آميزي را که قبل از تخليه شدن داشت، دیگر ندارد. مثل اين که انسان گرسنه دلش غذا مي خواهد، ولي وقتي غذا خورد و سير شد، ديگر ميل به غذا ندارد.
در صورتی که یقین داشته باشید که جنب شده اید:
نماز هایی که در حال جنابت خوانده اید، باید قضا کنید. البته آن مقداری را که یقین دارید از شما قضا شده، باید بخوانید؛ مثلا اگر انسان شک دارد که نماز بیست روز از او قضا شده است یا نماز سی روز، اگر همان بیست روز را بخواند، کافی است. (3)
در مورد روزه در صورتی که نمی دانستید که به سبب خارج شدن منی جنب می شوید و غسل جنابت بر شما واجب می شود و در یاد گرفتن احکام هم کوتاهی نکرده اید، روزه های شما صحیح است و قضا ندارد. (4)
ولی در آن مقداری که در یاد گرفتن احکام کوتاهی کرده باشید، لازم است که روزه ها را قضا کنید و کفاره هم بر شما واجب می باشد.
در کفاره به ازای هر روز باید یا شصت روز روزه بگیرید و یا به شصت فقیر طعام بدهید. (5)
توجه داشته باشید که اگر شما در آن روزهایی که جنب بوده اید و نمی دانستید، اگر یک غسل واجب و یا مستحب مانند غسل حیض و یا غسل جمعه انجام داده باشید، کفایت از غسل جنابت می کند و تا زمانی که دوباره استمنا نکرده باشید، نماز و روزه شما صحیح بوده است. (6)
برای آن که قضا کردن نماز ها موجب مشقت نشود و فشار بر شما نیاید و از اصل کار هم به کلی منصرف نشوید، راه آسان، قضا کردن تدریجی است؛ یعنی می‌توانید با هر نماز واجب، یک نماز قضا بخوانید؛ مثلا با نماز صبح، یک نماز صبح را قضا کنید. با نماز ظهر و عصر ،نماز قضای ظهر و عصر به جا آورید. همچنین با نماز مغرب و عشا، مثل همان را قضا کنید. در صورتی که در ایام تعطیلی وقت بیش تری داشته باشید، در یک روز چند شبانه روز نماز قضا بخوانید. خلاصه این که هر گاه در طول شبانه روز وقتی پیدا کردید، می توانید قضای نمازها را به جا آورید.
در ضمن، می توان مستحبات نماز مانند: اذان، اقامه و قنوت نمازها را نخوانید. فقط واجبات را به جا آورید تا زودتر قضای نمازها تمام شود.
همان گونه که در اول گفتیم، اگر جنب نشده باشید، قضا کردن لازم نیست.

پی نوشت ها:
1. آیت الله سیستانی، توضیح المسائل، م 115.
2. همان، م 345.
3. همان، م 1364.
4. آیت الله سیستانی، منهاج الصالحین، ج 1، ص 326.
5. آیت الله سیستانی، توضیح المسائل، م 1632.
6. همان، م 387.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

اگه مردی زنی را به عقد دائم خود در آورد : 1_ آیا نزدیکی با آن اشکالی دارد؟ 2_ اگر زن تمایلی به نزدیکی نداشته باشد زوج آن چه تکلیفی دارد؟

به واسطه عقد ازدواج زن و مرد به هم حلال مي شوند.(1) بر زن واجب است از شوهر خود تبعيت كند. اگر بدون عذر از نزديكي كردن جلوگيري كند ، گناه كرده و حق غذا و لباس و منزل و همخوابي او از بين مي رود.(2)
پي نوشت ها:
1.آيت الله مكارم شيرازي،توضيح المسائل،م 2024.
2. همان،م 2062 و 2063 .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

باسلام،اگر در طول چندماه متوالی روزهای احتمال باروری در سه شب آخر ماه و شب اول ماه قمری باشد چه حکمی دارد.آیا میشود با توکل بر خدا نزدیکی داشت ؟

طبیعت که مخلوق خداوند است، دارای قانون و تابع سبب و علت است ،اما این قوانین دو گونه اند:
1. حتمی الوقوع؛
2. غیر حتمی الوقوع .
سفارشاتی که پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام در مورد وقت همبستری فرمودند ، و از مواردی نهی کردند ، جزء حتمی الوقوع نیست، بلکه ممکن است، چنین اثری داشته باشد، و این نهی دلالت بر حرمت همبستری نیست؛ بلکه فقط کراهت دارد، یعنی نبودنش بهتر است، اما اگر نطفه منعقد شد، و فرزند معیوب متولد شود، کسی غیر از خود را نباید سرزنش نماید. لذا اگر مشکل خاصی ندارید ، صبر کنید و در فرصت بهتر این عمل را انجام دهید.
گذشته از این، آنچه در روایت نهی شده، شب اول و وسط و آخر ماه است ،نه سه شب آخر ماه ، اگر انعقاد نطفه ، غیر از این شب ها باشد، ایرادی ندارد، یعنی مثلا ،دو شب مانده به آخر ماه ایرادی ندارد، و اگر نا خواسته، در شب آخر ماه ، نطفه منعقد شود، می توان آن را با صدقه و دعا ، و توکل بر خدا جبران نمود.
موفق باشید

سلام علیکم من جوانی هستم که تازه ازدواج کرده ام آیامیتوانم هنگام نزدیکی باهمسر خود برای شهوت بیشتراززن خود فیلمبرداری کنم(درضمن مرجع تقلید من وحیدخراسانی است)

فیلم برداری از نزدیکی خودتان برای دیدن خودتان، اشکال ندارد؛ ولی اگر احتمال بدهید که این فیلم را دیگران خواهند دید، فیلم برداری جایز نیست. (1)

پی نوشت:
1.سؤال تلفنی از دفتر آیت الله وحید خراسانی (02517740611).

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

اگرمن آلت وبیضه ها کسی را ببینم چه میشود؟ ویا اگر کسی بیضه های من راببیند چه می شود

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
نگاه کردن به عورت(آلت و بیضه و مقعد) دیگری حرام است ،مگر در موارد ضرورت مثل معالجه که در این صورت هم باید به مقدار حداقل اکتفا شود.
زن و شوهر می توانند به تمام بدن یکدیگر نگاه کنند. (1)
انسان نباید کاری کند که کسی عورت او را ببیند، ولی در صورتی که دیدن عورت عمدی نباشد، اشکالی ندارد.
پی نوشت :
1. آیت الله خویی ، توضیح المسائل ، م2445.

درمورد مطلب زیر جوابیه می خواهم. باتشکر

*اصل مسئله ولایت فقیه مانند تمام ابواب فقهی مسئله اختلافی می باشد برخی از علما مانند مرحوم ایه الله بهجت (جلد اول استفتائات سوالات 101.103.105) مرحوم ایه الله میرزا جواد تبریزی رحمه الله علیه (الانوار الالهیه، فی المسائل العقائدیه) و... به طور کلی هیچ نفوذی برای حکم ولی فقیه قائل نیستند و برخی از علما مانند مرحوم ایه الله العمی خویی (التنقیح فی شرح العروه الوثقی،کتاب الاجتهاد والتقلید،ص 394) و... نفوذ حکم را در برخی مسائل محدود دانسته اند و برخی هم قائل به نفوذ حکم می باشند که تمام علمایی که قائل به مسئله ولایت فقیه می باشند از دراسات ولایت فقیه مرحوم منتظری تا جلد10 پیام قران ایه الله مکارم تا ضروره وجود الحکومه و ولایه الفقها فی عصرالغیبه ایه الله صافی گلپایگانی و...قبل از ذکر اختیارات ولی فقیه شرایط ولی فقیه را به طور مشروح بیان کرده اند که در اصل پنجم قانون اساسی به برخی از ان شرایط اشاره شده.

بنابراین هیچ لزومی ندارد اقشار مختلف جامعه را به پیروی از ولایت فقیه که یک مسئله اختلافیست مجبور کنیم.

پاسخ:
از نظر عالمان شیعی اصل ولایت فقیه، امرى مسلم و قطعى است. اختلاف آنان در محدوده و اختیارات ولایت فقیه می باشد.
اختلاف در قلمرو و اختیارات فقیه موجب شده است که برخی تصور نمایند بعضی از فقها ولایت فقیه را قبول ندارند، در حالی که اصل ولایت یک مقوله است و اختیارات ولایت فقیه مساله ای دیگر می باشد. این اختیارات همان چیزی است که امروز در بحث از ولایت مطلقه فقیه مطرح می شود. ولایت مطلقه مورد تأیید همه فقها نبوده و اکنون نیز نیست.
حدود اختیارات ولی فقیه:
در مورد حدود اختیارات ولی فقیه، در بین فقهای شیعه سه نظریه عمده وجود دارد که عبارتند از:
1- ثبوت ولایت برای فقیه جامع الشرائط در تمام شئون امت و جمیع امور مربوط به حکومت، به گونه ای که از جهت اختیارات حکومتی هیچ فرقی بین او و پیامبر و ائمه وجود ندارد. البته عملکرد ولی فقیه در محدوده احکام و مصلحت اسلام و امت اسلامی است. این همان معنای ولایت مطلقه فقیه است که با عناوین مختلف مانند ولایت عامه، ولایت مطلقه، نیابت عامّه فقیه، ولایت عامّه فقیه، ولایت مطلقه فقیه، ولایت کلیه الهیه، و یا مبسوط الید بودن فقیه، از آن یاد کرده اند. امام خمینى نیز، همین دیدگاه را پذیرفته و از آن با عنوان: ولایت مطلقه فقیه یاد کرده است.
این نظریه مورد پذیرش حضرت امام خمینی و بیش تر فقها است.
2- فقیه جامع الشرائط دارای حق افتا و قضا و تصرف در بعضی از امور حسبیه است.
3- تصرفات فقیه تنها در امور حسبیه نافذ است. این نظریه تعداد محدود از فقهاست.(1)
اینک نگاهی به نظریه ولایت فقیه در لسان فقیهان پیشین:
بحث ولایت مطلقه فقیه، بحث جدیدى نیست که تنها از سوى امام خمینى مطرح شده باشد. نخستین گام را در دوره غیبت در جهت اثبات نیابت فقیه از امام زمان(ع) شیخ مفید برداشته است.(2) پس از وى، فقهاى بزرگوار شیعه، قلمرو گسترده اى را براى ولی فقیه قائل شده اند.(3)
مرحوم محقق کرکى (م: 940) مى نویسد: «فقهاى شیعه، اتفاق دارند که فقیه عادل امامى داراى همه شرایط فتوا، که از آن به مجتهد در احکام شرعى تعبیر مى شود، نایب از امامان معصوم(ع) است، در همه امورى که نیابت در آن دخالت دارد…»(4)
محقق اردبیلى (م:993) در چندین جا، نیابت عامّه فقیه را از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) مطرح مى کند و در موردى مى نویسد: «از این که امام(ع) فقیه را با جمله: (فلیرضوا به حکماً) حاکم قرار داده است، استفاده مى شود که فقیه در همه امور، به جاى امام معصوم مى نشیند. جمله: (علینا ردّ) نیز اشعار به همین مطلب دارد؛ زیرا ردّ بر فقیه را ردّ بر امامان معصوم(ع) دانسته است. …»(5)
شهید ثانى، زین الدین بن على العاملى (م:996) در ذیل عبارت«یجب ان یتولى صرف حصّة الامام، علیه السلام، الى الاصناف الموجودین من الیه الحکم بحقّ النیابه کما یتولى اداء مایجب على الغائب» (6)مى نویسد:
«المراد به من الیه الحکم بحقّ النیابه الفقیه العدل الامامى الجامع لشرائط الفتوى لانّه نائب الامام و منصوبه(ع) فیتولى عنه الاتمام لباقى الاصناف مع اعواز نصیبهم کما یجب علیه(ع) ذلک مع حضوره…»(7)
محققّ حلّى از جمله: (من الیه الحکم بحقّ النیابه) فقیه عادل امامى را مراد کرده که همه شرایط فتوا را دارد؛ زیرا چنین شخصى از سوى امام(ع) گمارده شده است. او، به نیابت از امام، کمبود اصناف موجود را از سهم امام(ع) بر طرف مى کند، همان گونه که این کار بر امام(ع) در زمان حضور واجب است.
مرحوم علاّمه نراقى (م: 1245هـ.)، از ولایت و نیابت عامّه فقیه و دلیل هاى آن سخن گفته و بر این باور است: در هر موردى که پیامبر(ص) و یا امامان معصوم(ع) ولایت داشته اند، ولی فقیه و حاکم اسلامى نیز در روزگار غیبت ولایت دارد. هر کارى که مربوط به امور دینى و یا دنیوى مردم است و باید انجام گیرد، فقیه داراى شرایط، عهده دار آن ها خواهد بود.(8)
میرفتاح حسینى مراغه اى (م: 1250هـ.) نیز ولایت مطلقه فقیه را پذیرفته و دلیل هاى گوناگونى بر آن اقامه کرده است.(9)
صاحب جواهر (م:1226هـ.) نیز ولایت مطلقه فقیه را ثابت مى کند، مى نویسد: زیرا اگر به عموم ولایت فقیه باور نداشته باشیم، بسیارى از امور مربوط به شیعیان، معطل مى ماند. شگفت آور است که شمارى از مردم در این باره وسوسه مى کنند. اینان این که مزه فقه را نچشیده اند و تعابیر و معانى و رمز کلمات امامان معصوم(ع) را نفهمیده اند و در عنوان هایى چون: حاکم، قاضى، حجّت، خلیفه و غیر این ها که در کلمات امامان(ع) درباره فقها آمده است، دقّت نکرده اند. طرح این عنوان ها و همانند این ها از سوى امامان(ع) دلالت دارد که آن بزرگواران در دوره غیبت نظم و سامان یافتن امور شیعیان را خواستار بوده اند. (10)
نیز مى نویسد:«از عمل و فتواى اصحاب در دیگر باب هاى فقه، عمومى بودن و فراگیرى ولایت فقیه، استفاده مى شود، بلکه شاید از نظرگاه آنان، ولایت عامّه فقیه از مسلمات و ضروریات باشد.»(11)
بر این اساس باید گفت : اکثر فقهای ما ولایت مطلقه فقیه را قبول دارند. آن عده هم که ولایت مطلقه را محدود می دانند، بدان جهت است که در طول تاریخ فقها ی شیعه عملا از حکو مت ها دور بودند و با آن ها مخالف و ولایت شان را قبول نداشتند.
کوتاه سخن این که:
نظریه ولایت فقیه سابقه دیرینه­ای در منابع شیعه دارد. افرادی مانند سید بحرالعلوم، ملا احمد نراقی، فاضل در بندی، میرفتاح حسینی و بسیاری از فقها آن را به طور مستقل بحث کرده­اند؛ با این حال، انزوای مذهب تشیع و حاکمیت حاکمان جور باعث شد این نظریه از افکار عمومی مسلمانان فاصله بگیرد، تا جایی که بعضی آن را تئوری نوظهور بدانند.
امام خمینی این نظریه را در فرهنگ دینی احیا کرد. آن را به صورت درس رسمی، در حوزه علمیه نجف مطرح ساخت. با تشکیل حکومت اسلامی در ایران، این تئوری به واقعیت مبدل شد.ایشان برای اثبات ولایت فقیه ابتدا ضرورت تشکیل حکومت را در قالب سه دلیل (جاودانگی اسلام، جامع بودن شریعت، ماهیت قوانین اسلام) مطرح نمود.
حال که ضرورت تشکیل حکومت اسلامی ثابت شد، در زمان غیبت امام (ع) تشکیل حکومت به عهده چه کسی است؟
امام خمینی و بسیاری از فقها بر این باورند که تشکیل حکومت در دوران غیبت بر عهده فقیهان و دین شناسان قرار دارد و این همان نظریه ولایت فقیه است.

پی نوشت ها :
1.خوئی ، التنقیح ـ اجتهاد و تقلید، ص 424،موسسه احیاء آثار الامام خویی.
2. شیخ مفید، در آثار خود، به ویژه کتاب المقنعه سخنانى دارد که بر نیابت عامّه فقیه، از امام معصوم(ع) در دوره غیبت دلالت دارد. المقنعه 8/، 811، 812، 721 و… در این باره در مجلّه حوزه، شماره 302/54 به هنگام معرفى المقنعه توضیحات لازم آمده است.
3. مجلّه حوزه، شماره 57 ـ 56 مقاله: جایگاه و قلمرو حکم و فتوا.
4. رسائل الكركي،المحقق الكركي، ج1،ص 142،تحقيق : الشيخ محمد الحسون / إشراف : السيد محمود المرعشي،چاپ : اول،سال چاپ : 1409،ناشر : مكتبة آية الله العظمى المرعشي النجفي - قم
5. مجمع الفائدة،المحقق الأردبيلي، ج12،ص 6،تحقيق : الحاج آغا مجتبى العراقي ، الشيخ علي پناه الاشتهاردي ، الحاج آغا حسين اليزدي الأصفهاني،چاپ : اول،سال چاپ : ذي الحجة 1414،ناشر : مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة
6. شرائع الإسلام،المحقق الحلي، ج1،ص 139،تحقيق : مع تعليقات : السيد صادق الشيرازي،چاپ : دوم،سال چاپ : 1409،ناشر : انتشارات استقلال - طهران.
7. مسالك الأفهام،الشهيد الثاني، ج1،ص476،تحقيق : مؤسسة المعارف الإسلامية،چاپ : اول،سال چاپ : 1413،چاپخانه : بهمن ، قم،ناشر : مؤسسة المعارف الإسلامية - قم - إيران.
8. كتاب : عوائد الأيام،المحقق النراقي، ص 581،تحقيق : مركز الأبحاث والدراسات الإسلامية،چاپ : اول،سال چاپ : 1417 - 1375 م،ناشر : مركز النشر التابع لمكتب الإعلام الإسلامي،
9. العناوین میرفتاح حسینى مراغه اى 352 ـ 353. این کتاب 94 عنوان دارد، عنوان 74 آن، ویژه ولایت فقیه است.
10. جواهر الكلام،الشيخ الجواهري، ج21،ص 397،تحقيق وتعليق : الشيخ عباس القوچاني / تصحيح : الشيخ محمد الآخوندي،چاپ : دوم،چاپ : 1362 ش،ناشر : دار الكتب الإسلامية - طهران.
11. همان،ج16،ص178.

آیا سن بلوغ جنسی با سن تکلیف فرق دارد؟

سن تکلیف، با سن بلوغ جنسی فرق نمی کند. توضیح این که:
نشانه بلوغ در دختر، تمام شدن نُه سال قمرى است که از نه سال شمسى، 97روز و 22ساعت و 48دقيقه كمتر است و در پسر، يكى از سه چيز است:
اوّل: رویيدن موى درشت در زير شكم بالاى عورت. دوم: بيرون آمدن منى. سوم: تمام شدن پانزده سال قمرى که از 15سال شمسى، 163روز و 6ساعت كمتر است. (1)
گر قبل از پانزده سالگی، موى درشت در زير شكم بالاى عورت روییده شود و یا منی بيرون آید، در همان زمان پسر بالغ شده است و انجام تکالیف بر او واجب می شود. اگر چنین نباشد، با تمام شدن پانزده سال قمری مکلف می شود.

پی‌نوشت‌:
1. آیت الله سیستانی، توضیح المسائل، م 2111.

صفحه‌ها