حديث

آیا در روایات اهل بیت (علیهم السلام)، تجویزی بر گریختن از مناطق آلوده به بیماری واگیردار در روایات وجود دارد؟
شبهات حدیثی، احادیث پزشکی، بیماری های مسری، بوسیدن ضریح

آیا در روایات اهل بیت (علیهم السلام)، تجویزی بر گریختن از مناطق آلوده به بیماری واگیردار در روایات وجود دارد؟ چگونه است که اولین و بیشترین تأکید افراد -مسئول یا غیرمسئول، مذهبی یا بی دین- بر محدودیتِ حضور در مساجد و مشاهد مشرفه و ترکِ آن ها قرارگرفته و هر که از راه می رسد دستور تعطیلی حرم ها را صادر می کند؟!

پاسخ اجمالی

دین اسلام در رابطه با بهداشت فردی و اجتماعی و پیشگیری و درمان آن‌ها از بیماری، دستورات متعددی بیان فرموده است. در آموزه‌های اسلام، انسان، ازآنچه باعث هلاکتش می‌شود و یا ضرر قابل‌توجهی را به دنبال داشته باشد، بر حذر داشته شده است. هم‌چنین روایات، توصیه‌های دیگری نیز مبنی بر هجرت از مکان سرایت بیماری، منع از رفتن به مکان شیوع بیماری، رعایت فاصله با بیماران و ترک مکانی که بیماران در آن حضور دارند، وجود دارد.

پاسخ تفصیلی

در منابع روایی شیعه و سنی، به‌صورت کلی نسبت به چگونگی برخورد و درمان بیماری‌ها، راهکارهای بسیاری ارائه‌شده است. هم‌چنین سفارش‌هایی نیز به‌صورت خاص، از سوی ائمه اطهار (علیهم‌السلام) در مواجه با بیماران که مریضی مسری دارند صادرشده است که به برخی از آن‌ها اشاره خواهد شد.

1. دوری گزیدن از مناطق آلوده به بیماری مسری

احادیث متعددی در کتاب‌های روایی بر دور شدن از مناطق آلوده به بیماری وجود دارد، به‌عنوان‌مثال شخصی به ‌نام «حلبی» می‌گوید: از امام صادق (علیه‌السلام) درباره شیوع وبا در یک منطقه معین یا در هر سرزمینی پرسیدم که کسی که در آنجا ساکن است، (از ترس وبا) منطقه را ترک می‌کند، حضرت فرمودند:

«لَا بَأْسَ إِنَّمَا نَهَى رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله و سلم) عَنْ ذَلِک لِمکان رَبِیئَةٍ کانَتْ بِحِیالِ الْعَدُوِّ فَوَقَعَ فِیهِمُ الْوَبَاءُ فَهَرَبُوا مِنْهُ فَقَالَ رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله و سلم) الْفَارُّ مِنْهُ کالْفَارِّ مِنَ الزَّحْفِ کرَاهِیةَ أَنْ یخْلُوَ مَرَاکزُهُمْ»؛ (1)

اشکال ندارد، همانا پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله و سلم) از این امر برای ساکنان منطقه‌ای که در برابر دشمن بودند و وبا در آنجا پدید شد و مردمان آن شهر گریختند، نهی کردند و فرمودند: گریز از این مکان، همانند گریز از میدان جهاد است تا مبادا مراکز مرزى را به‌کلی خالى کنند.

احادیث دیگری، در بخش‌های مختلف ابواب حدیثی و فقهی وجود دارد که گریختن مردم در شرایط عادی از مناطق آلوده به بیماری خاص را بلامانع می‌داند، به‌عنوان‌مثال «شیخ حر عاملی» در کتاب «وسائل الشیعه»، بابی با عنوان «بَابُ جَوَازِ الْفِرَارِ مِنْ مکان الْوَبَاءِ وَ الطَّاعُونِ إِلَّا مَعَ وُجُوبِ الْإِقَامَةِ فِیهِ کَالْمُجَاهِدِ وَ الْمُرَابِط» (2) -یعنی فصل مربوط به مجاز بودن گریختن از جاهایی که وبا و طاعون در آن رواج دارد، جز در مواردی که ماندن در آنجا برای کسانی مانند رزمندگان و مرزداران واجب است- ذکر می‌کند و در آن پنج روایت که مضمون همه آن‌ها بسیار به هم نزدیک و نشان‌گر ضرورت اتخاذ روش‌های عُقَلایی در برابر بیماری‌های واگیردار است را بیان می‌کند. مرحوم «محدث نوری» نیز، دو روایت از کتاب «الأصول الستة عشر» به این صورت نقل می‌کند:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِم‏ ٍ قَال‏: «قُلْتُ لَهُ أَی أَبَا جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) وَبَاءٌ إِذَا وَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ أَ نَعْتَزِلُ قَالَ وَ مَا بَأْسٌ أَنْ تَعْتَزِلَ الْوَبَاءَ وَ قَدْ قَالَ رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله و سلم) لِرَجُلٍ أَخْبَرَهُ أَنَّهُ کانَ فِی دَارٍ فِیهَا إِخْوَتُهُ فَمَاتُوا وَ لَمْ یبْقَ غَیرُهُ ارْتَحِلْ مِنْهَا وَ هِی ذَمِیمَة»؛ (3)

محمد بن مسلم گوید: به امام باقر (علیه‌السلام) گفتم: هنگامی‌که وبا (بیماری همه‌گیر) در سرزمینی پدید آید، آیا ما خانه‌نشینی و گوشه‌نشینی و کناره‌گیری از مردم برگزینیم؟

امام فرمودند: چه اشکالی دارد که از وبا و بیماری فراگیر فاصله و کناره بگیری، درحالی‌که رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله و سلم) به مردی که به آن حضرت خبر داد که در خانه‌ای همراه برادرانش بود و برادرانش همه مرده بودند و فقط او باقی‌مانده بود، فرمود: از آن خانه فاصله بگیر و دور شو، درحالی‌که این خانه مذموم است!

هم‌چنین روایات دیگری نیز وجود دارد که به‌صراحت، توصیه می‌کنند از بیماری‌های واگیردار باید فاصله گرفت مثلاً پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله و سلم) در برخورد با جذامیان و حدفاصل با آن‌ها این‌گونه فرمودند:

«کرِهَ أَنْ یکلِّمَ الرَّجُلُ مَجْذُوماً إِلَّا أَنْ یکونَ بَینَهُ وَ بَینَهُ قَدْرُ ذِرَاعٍ وَ قَالَ فِرَّ مِنَ الْمَجْذُومِ فِرَارَک مِنَ الْأَسَدِ»؛ (4)

مکروه است با شخص مجذوم از نزدیک سخن گفتن جز اینکه میان او و مجذوم ذراعى فاصله باشد و فرمود: از شخص جذامى بگریزید چنان‌که از شیر درنده‏ می‌گریزید.

این روایت علاوه بر نگه‌داشتن حدفاصل بین فرد بیمار و سالم، توصیه می‌کند به نماندن در مکانی که بیماری واگیردار در آن حضور دارد و شاید این به جهت سرعت در سرایت مریضی باشد.

 بر اساس روایت بیان‌شده، هجرت و فاصله گرفتن از محل آلوده، مانعی ندارد مگر این‌که موارد استثناء، مانند گریز از میدان جنگ باشد. البته روایات متعدد دیگر همچون روایت «لا ضرر و لاضرار» (5) وجود دارد که در مواجه با مریضی‌های مسری می‌توان از آن بهره برد؛ (معنای لا ضرر و لا ضرار این است که؛ در تشریع و اجرای احکام اسلامی، ضرر رساندن به دیگران نفی‌شده است).

 لازم به ذکر است، هرچند اصل، بر رعایت بهداشت و دوری از افراد مبتلابه بیماری‌های مسری است، اما نباید به‌گونه‌ای باشد که به مرحله تحقیر و تمسخر آن‌ها منجر شود؛ هم‌چنان‌که گزارش‌شده است امام سجاد (علیه‌السلام) از کنار چند نفر جذامى که مشغول غذا خوردن بودند، عبور می‌کرد. آن‌ها امام را به خوردن غذا دعوت کردند. امام پاسخ داد: اگر روزه نداشتم، می‌خوردم! سپس وقتى به منزل رسید دستور داد تا غذایی تهیه کنند و آن مبتلایان به جذام را به منزل خود دعوت نموده و به همراه آنان غذا خورد. (6)

علاوه بر این احادیث، قرآن کریم نیز به‌صورت کلی می‌فرماید:

«لَا تُلْقُوا بِأَیدِیکمْ إِلَى التَّهْلُکه»؛ (7)

خود را به دست خویش به هلاکت نیفکنید.

بر اساس این آیه نیز انسان باید در حفظ جسم و جان خویش کوشا باشد و از مناطقی که احتمال خطر در آن‌ها زیاد است، مانند مناطقی که مریضی واگیردار در آن شیوع دارد، لازم است، احتیاط کند و از آن دوری گزیند البته طبیعتاً استثناءهایی مانند حفظ جان مؤمن و... از این قاعده می‌تواند خارج شود.

2. تعطیلی مساجد و مشاهد مشرفه

در ماجرای شیوع ویروس‌ها و بیماری‌های واگیردار، مانند کرونا، همچون هر رویداد دیگر بهتر است افراد در قلمرو تخصصی خود اظهارنظر کنند. اظهارنظر تخصصی درباره واگیر بودن این بیماری و خطرآفرین بودن یا نبودن حضور در محافل عمومی، بی‌تردید بر عهده پزشکان است و اظهارنظر دیگران در این زمینه فاقد اعتبار است. البته توصیه به ترک زیارت‌ها و مراسم عبادی جمعی، مانند نماز جماعت و دعاها، بهتر است از سوی متولیان امور دینی صورت بگیرد. البته تردیدی نیست که فقها برای اعلام نظر تخصصی خود برای تعطیل موقت برخی از مصادیق عبادات و تعظیم شعائر، ناگزیر به مراجعه به نظرات کارشناسی پزشکان و مبنا قرار دادن آن‌ها هستند.

نکته دیگر این‌که باز بودن مساجد و حرم‌ها به‌عنوان یک مکان عمومی، به معنای الزام یا تشویق مردم به حضور در آنجا نیست و هیچ منافات ندارد که حرم باز باشد اما به مردم نیز نسبت به پیامدهای حضور در مجامع عمومی هشدار و آگاهی داده شود.

نتیجه

بنابراین از مجموع آیات و روایات مطرح‌شده می‌توان نتیجه گرفت، در مکان‌هایی که امکان سرایت مریضی به دلیل تجمع در آن‌ها بسیار بالاست باید خودداری نمود. در برخی از بیماری‌های مسری، فرد ناقل مدت‌زمانی را حتی بدون علائم می‌گذراند و بدین‌وسیله باعث سرایت مریضی می‌گردد؛ لذا در مجامعی مانند حرم‌های شریف که علاوه بر تجمع، سطوحی را دارند که باعث می‌شود افراد با آن‌ها برخورد داشته و سرعت انتقال بیشتر می‌شود، محدودیت‌ها امری عقلایی است.

پی‌نوشت‌ها

  1. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق/مصحح، غفاری، علی‌اکبر، آخوندی، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 8، ص 108؛ ابن‌بابویه، محمد بن على‏ (شیخ صدوق)، علل الشرایع، قم: کتاب فروشی داورى‏، چاپ اول، 1385 ق، ج 2، ص 520.
  2. ن.ک: شیخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، وسائل الشیعة، محقق/مصحح: مؤسسة آل البیت (علیهم‌السلام)، قم: مؤسسة آل البیت (علیهم‌السلام)، چاپ اول، 1409 ق، ج 2، ص 429.
  3. محدث نورى، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، محقق/مصحح: مؤسسة آل البیت (علیهم‌السلام)، قم: مؤسسة آل البیت (علیهم‌السلام)، چاپ اول، 1408 ق، ج ‏2، ص 96.
  4. ابن‌بابویه، محمد بن على (شیخ صدوق)، کتاب من لایحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، چاپ دوم، 1413 ق، ج 3، ص 557.
  5. ن.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، همان، ج 5، ص 280؛ طوسى، محمد بن الحسن‏، الخلاف، تهران: دارالکتب الإسلامی، 1365 ق، ج 3، ص 440.
  6. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، همان، ج 2، ص 123.
  7. قرآن کریم، سوره بقره، آیه 195.

 

کلمات کلیدی

احادیث پزشکی، بیماری‌های مسری، بوسیدن ضریح، شبهات حدیثی

در مورد ارتباط با افرادی که مبتلابه بیماری مسری هستند، روایات به ظاهر ناهمخوانی وجود دارد که در برخی از آن ها با تأکید اعلام شده که از آنان دوری کنیم
بیماری واگیردار، بیماری جذام، بیماری طاعون، هم نشینی با بیمار

در مورد ارتباط با افرادی که مبتلابه بیماری مسری هستند، روایات به ظاهر ناهمخوانی وجود دارد که در برخی از آن ها با تأکید اعلام شده که از آنان دوری کنیم؛ مانند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): از افراد مجذوم فرار کنید، همان گونه که از شیر فرار می کنید؛ اما در برخی از گزارش ها آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) با آنان هم نشین و هم غذا می شدند: پیامبر اسلام، دست فردی که مبتلابه جذام بود را گرفته و بانام خدا و اعتماد و توکل بر پروردگار با او در یک کاسه هم غذا شد. وجه جمع چیست؟

پاسخ اجمالی:

در زمان های گذشته، انواع مختلفی از بیماری های مسری مانند «جذام» و «طاعون» شیوع داشت، در مورد چگونگی برخورد افراد با این بیماران روایاتی وجود دارد که در ظاهر باهم متعارض هستند و همخوانی ندارند. برخی از روایات سفارش به دوری گزیدن از آن ها و برخی دیگر دلالت بر هم نشینی معصومان (علیهم السلام) با آن افراد دارند. وجه جمعی که بین این دودسته احادیث می توان به دست آورد این است که مبنای توصیه حضرات در این روایات، توجه به جنبه های مختلف مانند حفظ کرامت، اخلاق اسلامی و ارتباط پزشک و بیمار در برخورد با بیماران واگیردار است. علاوه بر آن، معصومان (علیهم السلام)، تعدیل کننده رفتارها در جامعه هستند. گاه مردم جامعه آن قدر به بیماری های مسری بی توجه اند که پیشوایان دینی با توصیه هایی آنان را به رعایت بهداشت دعوت می کنند و در طرف مقابل، گاه جامعه نسبت به افراد بیمار، حساسیتی شدید و بیش ازاندازه نشان می دهد تا جایی که آنان را از محیط طرد کرده و به انزوای مطلق می کشاند که در این زمان، رهبران دینی وظیفه خود می دانند تا با سفارش های زبانی و رفتارهای عملی، این حساسیت را تعدیل نمایند؛ ازاین رو ممکن است گزارش های به ظاهر متضاد در شرایط متفاوت رخ داده باشد.

 

پاسخ تفصیلی:

در مورد چگونگی ارتباط با افرادی که مبتلابه بیماری مسری هستند، به نظر می رسد بین برخی از روایات به ظاهر، ناهمخوانی وجود دارد، مثلاً نسبت به بیماری «جذام» در بعضی از روایات، اعلام شده که از آن ها دوری کنید اما در برخی از گزارش ها آمده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) با آنان هم نشین و هم غذا می شدند.

1. روایات دوری از مَجذوم

به عنوان مثال در روایتی از امام صادق باواسطه ائمه دیگر از امیرالمؤمنین (علیهم السلام) نقل شده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در ضمن وصیت‏هاى خود چنین فرمودند:

«کرِهَ أَنْ یکلِّمَ الرَّجُلُ مَجْذُوماً إِلَّا أَنْ یکونَ بَینَهُ وَ بَینَهُ قَدْرُ ذِرَاعٍ وَ قَالَ فِرَّ مِنَ‏ الْمَجْذُومِ‏ فِرَارَک‏ مِنَ الْأَسَدِ»؛ (1)

مکروه است با شخصی که مرض جذام دارد معاشرت و صحبت شود، مگر اینکه بین آن دو به اندازه یک ذراع فاصله باشد و حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: از شخص جذامى فرار کن همان طور که از شیر فرار می کنی.

در روایت دیگر از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که فرمودند:

«أَتَاهُ مَجْذُومٌ لِیبَایعَهُ فَلَم‏ یمُدَّ یدَهُ إِلَیهِ بَلْ قَالَ أَمْسِک یدَک فَقَدْ بَایعْتُک»؛ (2)

شخصی که مبتلابه جذام بود برای بیعت نزد پیامبر آمد، اما حضرت به او دست نداده و فرمودند: بدون آن که با من دست بدهی، بیعتت را پذیرفتم.

همچنین در روایت دیگری از حضرت چنین نقل شده است که:

«لَا تُطِیلُوا النَّظَرَ إِلَى الْمَجْذُومِ وَ إِذَا کلَّمْتُمُوهُ فَلْیکنْ بَینَکمْ وَ بَینَهُ قِیدُ رُمْح‏»؛ (3)

به افراد مبتلابه خوره زیاد نگاه نکنید و وقتی با آنان گفت وگو می کنید، به اندازه یک نیزه از آنان دورباشید.

در روایت دیگر از امام کاظم (علیه السلام) از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بیان شده است که:

«خَمْسَةٌ یجْتَنَبُونَ عَلَى کلِّ حَالٍ الْمَجْذُومُ وَ الْأَبْرَصُ وَ الْمَجْنُونُ وَ وَلَدُ الزِّنَا وَ الْأَعْرَابِی»؛ (4)

پنج نفرند که درهرحال باید از [هم نشین شدن با] آنان اجتناب کرد؛ جذامی، پیس، دیوانه، زنازاده و اعرابی.

2. روایات هم نشینی با مَجذوم

اما در مقابل، برخی از گزارش ها از سیره اهل بیت (علیهم السلام) وجود دارد که با افراد مبتلابه جذام هم نشین و هم غذا می شدند؛ به عنوان  مثال:

«أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیه ِالسَّلَامُ) قَالَ: لَقَدْ مَرَّ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ع بِمَجْذُومِینَ فَسَلَّمَ عَلَیهِمْ وَ هُمْ یأْکلُونَ فَمَضَى ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ الْمُتَکبِّرِینَ فَرَجَعَ إِلَیهِمْ فَقَالَ إِنِّی صَائِمٌ وَ قَالَ ائْتُونِی بِهِمْ فِی الْمَنْزِلِ قَالَ فَأَتَوْهُ فَأَطْعَمَهُمُ ثُمَّ أَعْطَاهُم‏»؛(5)

امام صادق فرمود: امام سجاد (علیهماالسلام) از کنار چند نفر جذامى که مشغول غذا خوردن بودند،  عبور می کرد. آن ها امام را به خوردن غذا دعوت کردند. امام پاسخ داد: اگر روزه نداشتم، می خوردم! سپس وقتى به منزل رسید دستور داد تا غذایی تهیه کنند و در تهیه غذا هر چه می توانند از خرج مضایقه نکنند و آن مبتلایان به جذام را به منزل خود دعوت نموده و به همراه آنان غذا خورد.

 در گزارش دیگر آمده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دست فردی که مبتلابه جذام بود را گرفته و فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ ثِقَةً بِاللَّهِ وَ تَوَکلًا عَلَیهِ» یعنی با نام خدا و اعتماد و توکل بر پروردگار و سپس با او در یک کاسه هم غذا شد. (6)

3. بررسی سند

بر اساس بررسی های انجام شده، روایات دسته اول را علامه مجلسی بدون ذکر سند از طریق اهل سنت نقل کرده است و در هیچ کدام از منابع معتبر حدیثی شیعه وجود ندارد غیر روایت اول -«کرِهَ أَنْ یکلِّمَ الرَّجُلُ مَجْذُوماً إِلَّا أَنْ یکونَ...»- که در کتاب «من لا یحضره الفقیه» و روایت -«خَمْسَةٌ یجْتَنَبُونَ عَلَى کلِّ حَالٍ الْمَجْذُومُ ...»- که در کتاب «الخصال» آورده شده است؛ البته سند این دو روایت نیز با توجه به بررسی که در نرم افزار «داریه النور» صورت گرفته، ضعیف است. لازم به ذکر است که نظرات رجالی مطرح شده در این نرم افزار، زیر نظر اساتید و کارشناسان متخصص علم رجال نوشته شده است.

اما دو روایاتی که دلالت بر هم نشینی معصومان (علیهم السلام) دارند؛ روایت اول فقط در کتاب «الامالی طوسی» و روایت دوم را نیز علامه مجلسی بدون سند از منابع اهل سنت نقل کرده است.

4. وجه جمع

فارغ از بحث سندی، نظرات متعددی در مورد وجه جمع بین احادیثی که سفارش به دوری کردن از بیماری های مسری دارند، با احادیثی که این بیماری ها را واگیردار نمی دانند و حتی معصومان (علیهم السلام) با آن ها هم نشین می شدند، وجود دارد:

4-1. دیدگاه علماء

الف) برخی گفته اند ممکن است ائمه به دلیل کمال توکل، از این حکم مبرا باشند، به عبارت دیگر چون آن ها کمال توکل به خدا را دارند درنتیجه، بیماری بر آن ها اثری ندارد. یا این که چون خودشان می دانند خداوند، آن ها را به این بیماری ها مبتلا نمی کند، پس با آن ها هم نشین و هم غذا می شوند. (7)

پس هم نشین شدن با آن ها برای معصومان (علیهم السلام) ایرادی نداشته، اما به دیگران به دلیل ضعف توکل توصیه شده تا احتیاط کنند. (8)

ب) روایات مربوط به فاصله گرفتن از جذامی، دلالت بر وجوب ندارد، بلکه دلیل بر جواز این کار و یا استحباب دوری از آن ها؛ به دلیل احتیاط و پرهیز از سرایت بیماری است. (9)

«مرحوم ملا صالح مازندرانی» نیز ضمن نقل این دیدگاه در ادامه می گوید: مؤید این مطلب، حدیثی از «جابر» با سند اهل سنت است که گزارش شده پیامبر با جذامی هم غذا شد و فرمود: «آکل ثقة باللّه و توکلا علیه» یعنی توکل بر خدا.

ایشان در ادامه می گوید: نقل شده است که در مورد دوری از جذامی، یکی از همسران حضرت گفت: گریزی نیست چون رسول خدا فرمود: «لَا عَدْوَى‏» -یعنی سرایت نمی کند- و ما یک خدمتکار داشتیم که مبتلابه جذام بود بااین حال در کاسه غذا می خورد و آب می نوشید و بر بسترم می خوابید. (10)

ج) علامه مجلسی به نقل از علماء اهل سنت نقل کرده است، روایاتی که ارتباط با افراد جذامی را مجاز می دانند، ناسخ روایاتی هستند که به دور شدن و فاصله گرفتن از آن ها توصیه می کنند. (11)

4-2. توصیه به جنبه پزشکی و حفظ کرامت و اخلاق اسلامی

به نظر می رسد علاوه بر سخنانی که علماء شیعه و اهل تسنن نقل کرده اند، نکات دیگری می توان در جمع بین این دودسته روایات بیان کرد:

 یکی از ویژگی های اخلاق اسلامی این است که مسیر رشد اخلاقی را بر همه انسان ها به طور مساوی گشوده می داند؛ هر انسان، کرامت والایی دارد و مبنای تصمیم گیری درباره جسم و جان انسان نیز همین کرامت انسانی است و مبنای کرامت نیز «تقوا» هست، همچنان که خداوند فرمودند: «إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکمْ» (12) بنابراین، ارزش تمام انسان ها فارغ از تقوا سنجیده نمی شود پس بیماری دلیلی بر پَست بودن انسان ها نیست. به عبارت دیگر چنین بیماری هایی ننگ اجتماعی نیستند بلکه مبتلایان می توانند آن را نشانه های لطف و رحمت الهی بدانند چون آن ها به سبب رنج بیماری، از خداوند پاداش معنوی می گیرند پس باید برای زندگی آن ها ارزش قائل شد پس نباید تحقیر و استهزا شوند.

همچنان که از امام سجاد (علیه السلام) سؤال شد که آیا از کسی که گرفتار بیماری طاعون است بیزار باشیم، طاعون را علامت عذاب او بدانیم؟

حضرت فرمود: اگر گنه کار است از او بیزار باشید چه طاعون گرفته باشد یا نگرفته باشد و اگر مطیع خداوند عزوجل است طاعون (عذاب او نیست، بلکه رحمت بر اوست و) مایه پاک شدن او از گناه است. در حقیقت خداوند قومى را به طاعون عذاب کند و با همان طاعون رحمتش را بر قومى دیگر قرار می دهد. آیا نمی بینید که او خورشید را روشنی بخش بنده‏هاى خودساخته و باعث رسیدن میوه‏هاى آن ها و فرارسیدن خوراک آن ها کرده و چه بسا که به وسیله همان خورشید، مردمى را عذاب کند و به سوزش آن گرفتار سازد، چه در قیامت به واسطه گناهانش و در دنیا به بدی کارهایشان. (13)

بنابراین روایاتی که سفارش به گریزان بودن از بیماران مسری می کنند اولاً به معنای توهین و هتک حرمت آن ها نیست؛ ثانیاً به معنای این نیست که فرد مبتلابه بیماری مسری، عضو کاملاً فعال جامعه نباشد یا از داشتن مشاغل مهم محروم بماند بلکه این دودسته از احادیث برای رفتار اجتماعی و دشواری های ناشی از جذام، رهنمودهایی، هم اخلاقی و هم پزشکی دارد.

پس روایات دسته اول که توصیه به دوری از بیماری های مسری دارند، به جنبه پزشکی آن نظر داشته اند به همین دلیل مثلاً فرموده اند «وقتی با آنان گفت وگو می کنید، به اندازه یک نیزه از آنان دورباشید».

روایات دسته دوم که گزارشی از هم نشینی و هم غذا بودن اهل بیت (علیهم السلام) با جذامیان است، دلالت بر این می کنند که از جهت اخلاق اسلامی، صحیح نیست که آن ها را از جامعه محروم و به آن ها توهین کرد، به همین دلیل مثلاً امام سجاد (علیه السلام) وقتی می بیند مردم با تنفر و وحشت از آن ها دوری می کردند، آن ها را به خانه خود دعوت کرده و با ایشان هم غذا می شوند.

4-3. حفظ آرامش روحی و روانی جامعه

یکی دیگر از دلایل توصیه به دوری، حفظ آرامش روحی و روانی افراد بیمار و غیر بیمار است. به عبارت دیگر وقتی افرادی مانند جذامی ها، بیش از آن که از بیماری خود رنج ببرند از تنفر و انزجار مردم رنج می کشند، ائمه (علیهم السلام) راه حل هایی هم برای افراد بیمار و هم افراد غیر بیمار بیان می کنند؛ مثلاً امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«لَا تَنْظُرُوا إِلَى أَهْلِ الْبَلَاءِ فَإِنَّ ذَلِک یحْزُنُهُمْ»؛ (14)

به بلازده ها نگاه نکنید، چون مایه اندوه آن ها است.

یا در روایت دیگر رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«لَا تُدِیمُوا النَّظَرَ إِلَى أَهْلِ الْبَلَاءِ وَ الْمَجْذُومِینَ فَإِنَّهُ یحْزُنُهُمْ»؛ (15)

نگاه پیوسته به گرفتاران و جذامیان نکنید که مایه اندوه آن ها است.

بر اساس این دو روایت، یکی از دلایل توصیه معصومان (علیهم السلام) به دوری از افراد جذامی، آرامش خود آن ها است.

از سوی دیگر رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«أَقِلُّوا مِنَ النَّظَرِ إِلَى أَهْلِ الْبَلَاءِ وَ لَا تَدْخُلُوا عَلَیهِمْ وَ إِذَا مَرَرْتُمْ بِهِمْ فَأَسْرِعُوا الْمَشْی لَا یصِیبُکمْ مَا أَصَابَهُمْ»؛ (16)

به مبتلا، کم نگاه کنید و بر آن ها وارد نشوید و چون بر آن ها رسیدید، زود بگذرید تا دردشان به شما نرسد.

برخی از بیماران هم ازلحاظ ذهنی و هم جسمی آزاردهنده هستند، به همین دلیل معصومان (علیهم السلام) برای حفظ روح و روان افراد جامعه توصیه کرده اند که از آن ها دوری کنند.

نکته دیگر این که هرچند گفته اند بیماری هایی مانند جذام، مسری هستند اما به دلایلی ممکن است افرادی مطلقاً استعداد ابتلا به آن را نداشته باشند و یا این که همه آن نوع بیماری ها خطرناک نباشند به همین دلیل مثلاً پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دست فردی که مبتلا بود را گرفت و با وی هم غذا شد.

نتیجه:

نتیجه ای که از مجموعه سخنان در جمع بین این دودسته روایات می توان در نظر گرفت این است که فارغ از بحث سندی، این موارد هیچ گونه تعارضی باهم ندارند بلکه هر دسته از آن ها به یک جنبه پرداخته است؛ با این توضیح که حق کرامت یا حرمت داشتن اشخاص در جامعه، همانند حق حیات، از موارد بسیار مهم در زندگی اجتماعی است. انسان یک موجود اجتماعی است و هنگامی می تواند به رشد و تکامل موردنظر خویش برسد که بتواند از مواهب و نعمات الهی اعم از مادی و معنوی فردی و اجتماعی استفاده کند لذا برای ایجاد بستر مناسب جهت تکامل انسان در درجه نخست بایستی حرمت و احترام اجتماعی انسان که نیاز طبیعی و فطری اوست صیانت گردد و مورد تحقیر واقع نشود. با توجه به این اصل، منظور معصومان (علیهم السلام) از کناره گیری با افراد بیماری، صرفاً جنبه پزشکی دارد نه اینکه درصدد تحقیر این افراد باشد؛ بنابراین درآیات قرآن و روایات اسلامی، اشاره های فراوانی درزمینهٔ حقوق بیماران وجود دارد که نشانگر دقت نظر اسلام به این مسئله است. نتایج به دست آمده در مطالعه حاضر نشان دهنده توجه اسلام به جنبه های مختلفی نظیر کرامت و ارزش انسان ها، ارتباط پزشک و بیمار، تقوی در برخورد با بیماران واگیردار است.

به هرحال، اصل بر رعایت بهداشت و دوری از افراد مبتلابه بیماری های مسری است، اما اگر به مرحله ای برسد که به دل شکستگی آنان منجر شود، افرادی که از توکل بالاتری برخوردار هستند، ایثار کرده و آسیب دیدن احتمالی خود را فدای به دست آوردن دل آن بیماران می کنند.

 

 

پی نوشت ها:

  1. ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، (1413 ق)، من لایحضره الفقیه، محقق: علی اکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین، ج‏3، ص 557.
  2. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج‏62، ص 82.
  3. همان، ص 83.
  4. ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، الخصال، محقق: علی اکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین،1362 ش، ج‏1، ص 287.
  5. طوسى، محمد بن الحسن‏، الأمالی (للطوسی)، قم: دار الثقافة، چاپ اول، 1414 ق، ص 673.
  6. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، همان، ج‏62، ص 82.
  7. همان، ج‏72، ص: 130.
  8. جزائرى، نعمت الله بن عبدالله‏، ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار، بیروت: مؤسسة التاریخ العربی‏، چاپ اول، 1427 ق، ج‏2، ص 35.
  9. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، همان، ج‏72، ص 131.
  10. مازندرانی، محمدصالح، شرح الکافی، محقق: ابوالحسن شعرانی، تهران: المکتبة الاسلامیة، چاپ اول، 1382 ق، ج‏8، ص 335.
  11. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، همان، ج‏72، ص 131.
  12. سوره الحجرات، آیه 13.
  13. قطب الدین راوندى، سعید بن هبة الله‏، الدعوات (للراوندی)/سلوة الحزین، قم: انتشارات مدرسه امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف)، چاپ اول، 1407 ق، ص 171.
  14. طبرسى، على بن حسن‏، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، نجف: المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، 1385 ق، ص 28.
  15. ابنا بسطام، عبدالله و حسین‏، طب الأئمة (علیهم السلام)، محقق/مصحح: خرسان، محمدمهدى‏، قم: دارالشریف الرضی‏، چاپ دوم، 1411 ق، ص 106.
  16. همان.

نوشتن و به همراه داشتن دعاها و حرزهایی مثل حرز امام جواد (علیه السلام) تا چه حد می تواند جلوی بیماری هایی مثل کرونا را بگیرد؟
فقه الحدیث، دعا، حرز امام جواد، حرز ابو دجانه، بلا، مریضی های مسری، شرایط و آداب دعا کردن

نوشتن و به همراه داشتن دعاها و حرزهایی مثل حرز امام جواد (علیه السلام) تا چه حد می تواند جلوی بیماری هایی مثل کرونا را بگیرد؟

پاسخ اجمالی

خواندن دعاهای واردشده و به همراه داشتن حرزهایی که ائمه (علیهم‌السلام) سفارش کرده‌اند، قطعاً در جلوگیری از بلاها و آسیب‌ها مؤثر است و تضمین این تأثیر، علاوه بر اینکه در خود روایات بیان‌شده، به تجربه نیز ثابت‌شده است، منتهی دعا و حرز، ازجمله اسباب و عوامل محافظت از بلایا است و اسباب دیگر نیز باید فراهم باشد.

پاسخ تفصیلی

اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در کنار سفارش به رعایت نکات بهداشتی و تغذیه مناسب، راهکارهای معنوی را نیز برای جلوگیری از بلاها و آسیب‌ها توصیه کرده و بدون شک این راهکارها برای جامعه مؤمنین، اثربخش بوده و هست وگرنه این خاندان چنین توصیه‌ای را بیان نمی‌کردند.

1. عوامل تأثیرگذار در دفع و رفع بلا

بر اساس آموزه‌های دین اسلام، دعا کردن، تضرع به درگاه الهی، طلب عافیت از خدا در برابر بلا، گرفتاری، مریضی‌ها و... از عوامل قوی و تأثیرگذار در دفع و رفع بلا هستند. به‌عنوان‌مثال در روایتی آمده است که امام سجاد (علیه‌السلام) همیشه می‌فرمودند:

«الدُّعَاءُ یدْفَعُ الْبَلَاءَ النَّازِلَ وَ مَا لَمْ ینْزِلْ»؛ (1)

 دعا کردن، بلایی که نازل‌شده و بلایی که هنوز نازل نشده است را دفع می‌کند.

در کتاب شریف «الکافی» که معتبرترین کتب روایی شیعه است، بابی با عنوان «أَنَّ الدُّعَاءَ یرُدُّ الْبَلَاءَ وَ الْقَضَاء» -یعنی دعا بلا و قضای بد را دفع می‌کندـ وجود دارد که روایات متعدد این باب همه، بیانگر تأثیر جدی دعا در دفع و رفع بلای حتمی است.

همچنین باب دیگری با عنوان «الدُّعَاءِ لِلْعِلَلِ وَ الْأَمْرَاض» در این کتاب آمده و شامل دعاهایی می‌شود که ائمه (علیهم‌السلام) خود در هنگام بیماری خوانده یا دیگران را سفارش به خواندن آن می‌کردند. (2)

2. تأثیر حرز در جلوگیری از بیماری و بلا

حرزها نیز همان‌گونه که در متن آن‌ها آمده برای جلوگیری و محافظت از بلاهای گوناگون سفارش شده است، البته نباید باعث شرک شود، این حرز نیست که محافظت می‌کند، بلکه خدای متعال این خاصیت را به حرز داده و اوست که حافظ و نگهدار همه است. در میان حرزها، حرز پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم)، معروف به «حرز ابو دُجانه» و حرز امام جواد (علیه‌السلام) از حرزهای معروف است و بین متدینان تداول داشته و برخی استفاده می‌کنند؛ نگاشتن حرز، شرایطی دارد که ازجمله آن‌ها می‌توان با وضو بودن، قمر در عقرب نبودن، -برخی گفته‌اند- مُرَکب و کاغذ ساخته دست مسلمان و... اشاره کرد. در خصوص حرز امام جواد (علیه‌السلام) و شرایط و آداب آن، «علامه مجلسی» در «کتاب بحارالانوار» جلد 91، صفحه 357 و «سید ابن طاووس» در «کتاب مهج الدعوات و منهج العبادات» صفحه 39 بیان کرده‌اند.

همچنین حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر عابدی که از اساتید حوزه علمیه قم هست تحقیق کاملی دارد که می‌توانید با مراجعه به لینک زیر به آن دسترسی پیدا کنید.

http://eitaa.com/joinchat/72613891C1fde7e4ca3

البته تأکید می‌کنیم که حرز نیز همچون دعا، تأثیرش بسته به خواست خدای متعال است و علاوه بر آن، تأثیرگذاری دعا و حرزها بسته به عوامل مختلف است، ولی تجربه‌های معنوی در زندگی مؤمنان نشان داده که دعا و حرزهای معتبر، اثرگذار بوده است.

در مورد بیماری‌های واگیردار و خطرناک مانند آنفولانزا، کرونا و... نیز سفارش ابتدایی اسلام بر تغذیه مناسب و رعایت بهداشت، خصوصاً شستن دست‌ها و صورت قبل از غذا خوردن است، ضمن اینکه راه‌کارهایی همچون دعا، صدقه، صله‌رحم، استغفار، به همراه داشتن حرز با شرایط خود نیز بیان‌شده است تا با راهکارهای عقلایی در هر زمان برای سالم ماندن، از راهکارهای معنوی نیز غافل نشویم که قدرت خدای متعال فراتر از تصور است.

نتیجه

دعا کردن و نگاه‌داری حرزهای معتبر ازجمله عوامل معنوی در امان ماندن از بلایا و مریضی‌هاست که در کنار سفارش به راهکارهای طبیعی و عقلایی، مورد سفارش اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بوده است، دعا و حرز بی‌تردید اثرگذار بوده و هست، منتهی اثربخشی هر یک مشروط به شرایط و آداب خویش است.

پی‌نوشت‌ها

  1. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: اسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 469، ح 5، بَابُ أَنَّ الدُّعَاءَ یرُدُّ الْبَلَاءَ وَ الْقَضَاء.
  2. همان، ج 2، ص 564، بَابُ الدُّعَاءِ لِلْعِلَلِ وَ الْأَمْرَاض‏.

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

برای مطالعه بیشتر و بررسی شرایط و آداب دعا و اثربخشی آن، کتاب «قرآن صاعد» (پژوهشی پیرامون مسئله دعا در فرهنگ اسلام) اثر آقای «علی رضا برازش» -انتشارات: امیرکبیر- کتابی خوب و حائز اهمیت است.

شرایط و آداب حرز امام جواد (علیه‌السلام) را نیز می‌توانید در قالب یک فایل صوتی و متن حرز در کانال استاد عابدی به آدرس بالا جستجو و دریافت فرمایید.

کلمات کلیدی

فقه الحدیث، دعا، حرز امام جواد، حرز ابو دجانه، بلا، مریضی‌های مسری، شرایط و آداب دعا

آیا صحیح است که قبل از ظهور امام زمان (علیه السلام) یک سوم مردم به دلیل بیماری فوت می کنند؟ ارتباط این روایات با بیماری کرونا چگونه است؟
علائم حتمی ظهور، علائم غیر حتمی ظهور، علائم آخر زمان، علائم ظهور، نشانه های ظهور، بیماری، روایات ظهور، ظهور امام زمان.

آیا صحیح است که قبل از ظهور امام زمان (علیه السلام) یک سوم مردم به دلیل بیماری فوت می کنند؟ ارتباط این روایات با بیماری کرونا چگونه است؟

پاسخ اجمالی

برخی از روایات در منابع شیعه و سنی وجود دارد که فرموده‌اند پیش از ظهور امام زمان (علیه‌السلام) یک‌سوم مردم جهان به خاطر بیماری، جان خود را از دست می‌دهند؛ اما این روایات جزء علائم حتمی ظهور نیستند، به همین دلیل ممکن است برخی از آن‌ها بنا بر مشیت و اراده الهی، دچار تغییر، تبدیل، تقدّم یا تأخّر شوند که در اصطلاح به آن «بداء» می‌گویند؛ از سوی دیگر به‌صورت قطعی نمی‌توان حکم کرد که منظور چه نوع بیماری و در چه زمان اتفاق خواهد افتاد.

پاسخ تفصیلی

تعدادی از روایات اشاره دارند که قبل از ظهور امام زمان (علیه‌السلام) قتل و کشتاری به وقوع می‌پیوندد، البته برخی ازاین‌روایات صرفاً به کشتار اشاره می‌کنند و برخی از آنان وسعت کشتار را نیز مورداشاره قرار می‌دهند.

1. ذکر روایات

 مثلاً از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل‌شده است که حضرت فرمودند:

«لا یخرج المهدی حتى یقتل ثلث و یموت ثلث و یبقى ثلث»؛ (1)

 یعنی حضرت مهدی (علیه‌السلام) ظهور نمی‌کند مگر اینکه یک‌سوم مردم کشته شوند و یک‌سوم بمیرند و یک‌سوم باقی بمانند.

در روایت دیگر از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در مورد علائم قبل از ظهور چنین آمده است:

«قَتْلٌ فَظِیعٌ وَ مَوْتٌ ذَرِیعٌ وَ طَاعُونٌ شَنِیعٌ وَ لَا یبْقَى مِنَ النَّاسِ أَحَدٌ فِی ذَلِک الْوَقْتِ إِلَّا ثُلُثُهُمْ وَ ینَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ رَجُلٍ مِنْ وُلْدِی تَکثُرُ الْآیاتُ حَتَّى یتَمَنَّى الْأَحْیاءُ الْمَوْتَ مِمَّا یرَوْنَ الْآیاتِ فَمَنْ أُهْلِک اسْتَرَاحَ وَ مَنْ کانَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ خَیرٌ نَجَا ثُمَّ یظْهَرُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِی فَیمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً...»؛ (2)

کشتار و مرگى عمومى و ناگوار و پست و مرگ‌هایی سریع و پی‌درپی و شیوع طاعون که از مردم یک‌سوم باقى مى‏ماند و منادى از آسمان، نام یکى از فرزندان مرا مى‏خواند و بلاها بسیار مى‏شود تا جایى که زنده‏ها آرزوى مرگ مى‏کنند و کسى که بمیرد، راحت شده و کسى که نزد خدا عملى درست دارد، نجات مى‏یابد، سپس مردى از تبار من ظهور و زمین را، چنان‌که از ستم پرشده، از عدل پر مى‏کند.

هم‌چنین در روایت دیگر ابی بصیر می‌گوید از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که فرمودند:

 «لَا یکونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّى یذْهَبَ ثُلُثَا النَّاسِ فَقُلْنَا إِذَا ذَهَبَ ثُلُثَا النَّاسِ فَمَنْ یبْقَى فَقَالَ أَ مَا تَرْضَوْنَ أَنْ تَکونُوا فِی الثُّلُثِ الْبَاقِی‏»؛ (3)

این امر واقع نمی‌شود تا این‌که دوسوم مردم از بین بروند؛ پس به حضرت عرض شد: اگر دوسوم مردم از بین بروند چه کسی باقی می‌ماند؟ حضرت فرمود: آیا راضی و خرسند نمی‌شوید که از یک‌سوم باقیمانده باشید.

امام صادق (علیه‌السلام) در روایت دیگر فرمودند:

«قُدَّامَ الْقَائِمِ مَوْتَتَانِ مَوْتٌ أَحْمَرُ وَ مَوْتٌ أَبْیضُ حَتَّى یذْهَبَ مِنْ کلِّ سَبْعَةٍ خَمْسَةٌ الْمَوْتُ الْأَحْمَرُ السَّیفُ وَ الْمَوْتُ الْأَبْیضُ الطَّاعُونُ»؛ (4)

پیش از قیام قائم (علیه‌السلام) دو مرگ‌ومیر عمومى رخ دهد، یکى مرگ سرخ و دیگر مرگ سپید تا به حدی که از هر هفت تن، پنج‌تن برود. مرگ سرخ با شمشیر و مرگ سپید با طاعون است.

روایاتی که بیان شد، برخی از مواردی است که در احادیث اشاره گردیده است و علاوه بر این موارد، احادیث دیگری در کتب شیعه و اهل سنت وجود دارد که به بحث قتل و کشتار قبل از قیام قائم (علیه‌السلام) اشاره دارند.

2. بررسی مفهوم روایات

در توضیح این روایات به چند نکته اشاره می‌شود:

1-پیش از ظهور مهدی (علیه‌السلام) کشتارهایی رخ می‌دهد و تعداد زیادی از انسان‌ها کشته می‌شوند و افرادی که باقی می‌مانند کمتر از کشته‌شدگان هستند.

2-برخی از این احادیث بدون سند یا با سند ضعیف نقل‌شده‌اند.

3-برخی از این احادیث جزء مجهولات و اسرائیلیات می‌باشند که باهدف و انگیزه خاص، ازجمله ضربه زدن به نهضت و قیام حضرت به وجود آمده‌اند.

4-بر اساس این روایات، جهان قبل از ظهور حضرت (در هنگام ظهور) با یک تحول بزرگی درزمینهٔ قتل و کشتار مواجه خواهد شد. البته وقوع چنین کشتار گسترده‌ای با توجه به جنگ‌افزارهای امروزی کاملاً قابل‌درک است و اگر در بعضی روایات به بیماری و امراض، در کنار کشته‌های جنگ اشاره‌شده است چه‌بسا علتش همان جنگ‌ها باشد؛ به‌عبارت‌دیگر طبیعی است که جنگ‌ها با نابود کردن زیرساخت‌ها و نظام‌ها، حجم زیادی از مرگ‌ومیر را به ارمغان آورند.

بنابراین، تعدادی در جنگ کشته می‌شوند و تعدادی دیگر به‌واسطه بیماری‌های مسری که شاید سبب این بیماری همان کشته‌های به‌جامانده جنگ و یا سببش سلاح‌های شیمیایی و میکربی که بیماری تولید می‌کنند، باشند.

5-این کشتار ارتباطی به امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) و یاران ایشان ندارد و تنها به اوضاع نابسامان جهان در پیش از ظهور ناظر است؛ به‌عبارت‌دیگر جزئی از گستردگی ظلم قبل از ظهور ایشان است که نیاز مردم به عدل را در وجود آن‌ها روشن‌تر می‌کند و مردم، مشتاق امامی الهی می‌شوند و حاضر می‌شوند از او تبعیت کنند.

6- با توجه به اینکه روایات نشانه‌های ظهور به دلیل مصون ماندن از تحریف، دوپهلو و چندوجهی بیان‌شده، بنابراین نمی‌تواند حکم کرد که بیماری‌های مسری، مانند ویروس کرونا، آنفولانزا و... مقصود این‌گونه روایات هستند.

نتیجه

در روایات اسلامی برای ظهور و قیام امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) نشانه‌ها و علائمی بیان‌شده است تا این‌که مردم در تحیر قرار نگیرند. این نشانه‌ها را می‌توان به دسته‌های مختلف تقسیم کرد؛ ازجمله به نشانه‌های حتمی و غیرتمی.

برخی از نشانه‌ها و علائم ظهور امام زمان (علیه‌السلام) غیر حتمی و غیرقطعی هستند که این علائم فراوان هستند. برخی از آن‌ها ممکن است قبل از ظهور امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) صورت بگیرد و بعضی از نشانه‌ها نیز ممکن است به وقوع نپیوندد؛ به‌عبارت‌دیگر، علائم غیر حتمی به‌طور مشروط رخ می‌دهد و اگر مقتضی آن‌ها موجود و موانع مفقود باشد، تحققشان حتمی‌خواهد بود. به این معنا که ممکن است برخی از آن‌ها بنا بر مشیت و اراده الهی، دچار تغییر، تبدیل، تقدّم یا تأخّر شوند که در اصطلاح به آن «بداء» می‌گویند؛ مثلاً ممکن است یکی از نشانه‌ها نزول بلایی باشد که به‌واسطه دعا و توسل مؤمنان از بین برود و هیچ‌وقت حاصل نشود؛ بنابراین، علائم غیر حتمی، شرط ظهور امام زمان نیست. موردی که در سؤال مطرح‌شده است نیز جزء علائم غیر حتمی است.

پی‌نوشت‌ها

  1. ابن طاووس، على بن موسى‏، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، محقق/مصحح: مؤسسة صاحب الأمر؛ اصفهان: گلبهار، قم: مؤسسة صاحب الأمر (عجل الله تعالى فرجه الشریف)، چاپ اول‏، 1416 ق، ص 128.
  2. دیلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، قم: الشریف الرضی‏، چاپ اول، 1412 ق، ج 2، ص 286.
  3. طوسى، محمد بن الحسن‏، الغیبة، محقق/مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، قم: دارالمعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411 ق، ص 339.
  4. ابن‌بابویه، محمد بن على‏(شیخ صدوق)، کمال‌الدین و تمام النعمة، محقق/مصحح: غفارى، علی‌اکبر، تهران: اسلامیه‏، چاپ اول، 1395 ق، ج ‏2، ص 655.

 

کلمات کلیدی

علائم حتمی ظهور، علائم غیر حتمی ظهور، علائم آخر زمان، علائم ظهور، نشانه‌های ظهور، روایات ظهور، ظهور امام زمان.

در احادیث اهل بیت، چه دعاها و اذکاری برای رفع و دفع بیماری های مسری بیان شده است؟
عوامل رفع و دفع بلا، راهکارهای معنوی دفع بلا، راهکارهای طبیعی دفع بلا، بیماری های مسری، صدقه، دعا، صله رحم

در احادیث اهل بیت، چه دعاها و اذکاری برای رفع و دفع بیماری های مسری بیان شده است؟

پاسخ اجمالی

دعاهایی از معصومان (علیهم‌السلام) در خصوص درمان و جلوگیری از بیماری‌های مسری، نقل‌شده که ایشان از آن‌ بیماری‌ها به خداوند پناه برده‌اند؛ اما آنچه بیشتر در کلام معصومان (علیهم‌السلام) هست در عنوان کلی بلا و مریضی بیان‌شده که بیماری‌های مسری را نیز شامل می‌شود، البته در مجموعه سفارش‌های دینی دفع و رفع بلا، منحصر به دعا و ذکر نیست.

پاسخ تفصیلی

بلا، بیماری و گرفتاری را اگرچه می‌توان با رعایت خیلی از مسائل رو به کاهش برد، اما هیچ‌گاه زندگی در این سرای ناپایدار را نمی‌توان خالی از بلا و گرفتاری ساخت.

تأکید آموزه‌های دینی نیز ابتدا بر آن است که در منزلگاه دنیا، بلا و گرفتاری‌های زیادی وجود دارد و در مرحله بعد به ارائه راهکارهایی برای کمتر شدن و رفع و دفع گرفتاری‌ها و بیماری‌ها پرداخته می‌شود.

برای جلوگیری و خلاصی از بیماری، سفارش‌های دینی را به دودسته می‌توان تقسیم کرد:

دسته اول: سفارش‌هایی که مرتبط با رعایت مسائل بهداشتی، تغذیه مناسب و ... است.

دسته دوم: راهکارهای معنوی که شامل دعا و امور دیگر می‌شود.

1. راهکارهای بهداشتی در برابر بیماری

سفارش‌های فراوانی در اسلام به رعایت نکات بهداشتی شده است که ازجمله حرام بودن برخی خوراکی‌ها، کراهت پرخوری، توصیه به پوشاندن روی ظرف، کراهت نخوردن گوشت بیش از چهل روز، کراهت خوردن غذا و نوشیدنی داغ و فوت کردن به غذا برای سرد شدن، سفارش به خوردن نمک قبل و بعد از غذا و... را می‌توان بیان کرد. برای نمونه به روایت شستن دست قبل و بعد از غذا اشاره می‌شود:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمود:

«مَنْ غَسَلَ یدَهُ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ بَعْدَهُ عَاشَ فِی سَعَةٍ وَ عُوفِی مِنْ بَلْوَى فِی جَسَدِه‏»؛ (1)

هر کس دست خویش را قبل و بعد از خوردن غذا بشوید، در خوشی، گذران زندگی کند و از مریضی در امان باشد.

2. راهکارهای معنوی در برابر بیماری

دسته دوم، روایاتی هستند که راهکارهای معنوی بسیاری برای دفع و رفع بلا، در آن‌ها ذکرشده است که به‌عنوان نمونه برخی از آن‌ها ذکر می‌شود:

الف) صدقه دادن

امام صادق (علیه‌السلام) به نقل از پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَیدْفَعُ بِالصَّدَقَةِ الدَّاءَ وَ الدُّبَیلَةَ وَ الْحَرَقَ وَ الْغَرَقَ وَ الْهَدْمَ وَ الْجُنُونَ وَ عَدَّ (ص) سَبْعِینَ بَاباً مِنَ السُّوءِ»؛ (2)

 خدایی که جز او هیچ خدایی وجود ندارد، بی‌گمان با صدقه دادن، مریضی، وبا و طاعون، سوختن و غرق شدن، زیر آوار مردن و دیوانه شدن ـ و حضرت تا هفتاد نوع بدی را برشمرد ـ را از فردی که صدقه می‌دهد دفع می‌کند.

ب) زیارت سیدالشهداء (علیه‌السلام)

امام صادق در باب ثواب زیارت ابی‌عبدالله به نقل از امیرالمؤمنین (علیهم‌السلام) بیان می‌کند:

«ثُمَّ نَادَاهُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی (علیه‌السلام) أَنَا ضَامِنٌ لِحَوَائِجِکمْ وَ دَفْعِ الْبَلَاءِ عَنْکمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَة»؛ (3)

سپس امیرالمؤمنین زائران قبر سیدالشهدا را خطاب قرار داده و می‌فرماید من ضامن برآورده شدن حاجات شما و دفع بلا در دنیا و آخرت از شما هستم.

ج) دعا کردن

روایتی از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل‌شده است که ایشان همواره می‌فرمودند:

«الدُّعَاءُ یدْفَعُ الْبَلَاءَ النَّازِلَ وَ مَا لَمْ ینْزِلْ»؛ (4)

دعا کردن، بلایی که نازل‌شده و بلایی که هنوز نازل نشده است را دفع می‌کند.

مقصود از این دعا، دعای خاصی نیست، تضرع و خواندن خدای متعال در دفع و رفع مریضی یا هر بدی است که به انسان می‌رسد، اگرچه اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به‌صورت خاص دعاهایی نیز سفارش کرده‌اند که به‌عنوان‌مثال می‌توان به دعای هفتم صحیفه سجادیه (علیه‌السلام) اشاره کرد.

د) صله‌رحم

امام باقر (علیه‌السلام) درباره آثار صله‌رحم فرمودند:

«صِلَةُ الْأَرْحَامِ تُزَکی الْأَعْمَالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَى وَ تُنْمِی الْأَمْوَالَ وَ تُنْسِئُ لَهُ فِی عُمُرِهِ وَ تُوَسِّعُ فِی رِزْقِهِ وَ تُحَبِّبُ فِی اهل‌بیتهِ فَلْیتَّقِ اللَّهَ وَ لْیصِلْ رَحِمَه»؛ (5)

 صله‌رحم اعمال را نیکو و بلایا را دفع کند و به اموال برکت دهد، عمر را دراز کند، وسعت رزق و روزی و محبوبیت در خاندان آورد، پس هر شخصی باید تقوای خدای متعال را پیشه سازد و صله‌رحم را به‌جا آورد‏.

3. دعاهای معصومان در برابر بیماری

علاوه بر مواردی که به‌عنوان مهم‌ترین عوامل دفع و رفع بلا در روایات اشاره گردید، در ادامه، به برخی دعاهای خاص که ائمه (علیهم‌السلام) برای بیماری سفارش کرده‌اند نیز بیان می‌شود:

نقل‌شده است که پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم) برای دفع بیماری‌های خاص و واگیردار چنین می‌فرمودند:

«اللّهمّ إنّی أعوذ بک من البرص و الجنون و الجذام و من سیئ الأسقام»؛ (6)

 خدایا من از برص و دیوانگى و خوره و امراض بد به تو پناه مى‏برم.

در کتاب شریف «الکافی» که معتبرترین کتاب روایی شیعه است بابی با عنوان «باب الدعاء للعلل و الأمراض‏» وجود دارد که مهم‌ترین سفارش‌های دعایی ائمه (علیهم‌السلام) در آن آمده است؛ در ادامه، به چند روایت که هنگام مریضی، دعا و نیایشی سفارش شده، پرداخته می‌شود:

از حضرت صادق (علیه‌السلام) روایتی نقل است که هرگاه حضرت بیمار می‌شد پیوسته این دعا را می‌خواند: «اللَّهُمَّ إِنَّک عَیرْتَ أَقْوَاماً فَقُلْتَ قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا یمْلِکونَ کشْفَ الضُّرِّ عَنْکمْ وَ لا تَحْوِیلًا فَیا مَنْ لَا یمْلِک کشْفَ ضُرِّی وَ لَا تَحْوِیلَهُ عَنِّی أَحَدٌ غَیرُهُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اکشِفْ ضُرِّی وَ حَوِّلْهُ إِلَى مَنْ یدْعُو مَعَک إِلَهاً آخَرَ لَا إِلَهَ غَیرُک؛ (7)

بار خدایا تو مردمى را سرزنش کردى و فرمودى: «بگو (اى محمد) بخوانید آن‌هایی را که در برابر خدا پنداشتید تا بدانید که نمى‏توانند از شما زیانى را دور کنند و دگرگون نمایند» (سوره اسراء، آیه 58) پس اى خدائى که جز او نمى‌‏تواند زیان مرا دور کند و آن را دگرگون نماید رحمت فرست بر محمّد و آل محمّد و زیان مرا دور ساز و آن را از من بگردان به‌سوی کسى که با تو معبود دیگرى را مى‏خواند، نیست شایسته پرستشى جز تو‏.

در حدیثی دیگر امام صادق (علیه‌السلام) به هنگام مریض شدن فرزندان خویش به آنان سفارش می‌کرد که این دعا را بخوانند:

«اللَّهُمَّ اشْفِنِی بِشِفَائِک ‏وَ دَاوِنِی بِدَوَائِک وَ عَافِنِی مِنْ بَلَائِک فَإِنِّی عَبْدُک وَ ابْنُ‌عَبْدِک»؛ (8)

بار خدایا مرا به شفایت شفا بده و به دوایت مداوا کن و از بلایت سلامتی‌ام ده، چراکه من بنده تو و بنده‌زاده تو هستم.

در روایت دیگر حضرت فرمودند: دست خویش بر موضع درد گذاشته و سه مرتبه بگویید:

 «اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی حَقّاً لَا أُشْرِک بِهِ شَیئاً اللَّهُمَّ أَنْتَ لَهَا وَ لِکلِّ عَظِیمَةٍ فَفَرِّجْهَا عَنِّی»‏؛ (9)

خدا، خدا پروردگار بر حق من است؛ به او شرک نمی‌ورزم، خدایا تو درمان و برطرف‌کننده این درد و هر مشکل بزرگ هستی پس این درد را از من ببر و گشایشی برایم حاصل کن.

همان‌گونه که گفته شد این باب، روایات دیگری هم دارد که رجوع به کتاب «الکافی» یا ترجمه آن، نکات ارزنده‌ای دارد و البته این‌ها علاوه بر مراجعه به پزشک و رعایت نکات بهداشتی است.

4. ذبح گوسفند برای درمان بیماری

مرحوم شیخ عباس قمی در «مفاتیح الجنان» برای دفع وبا و طاعون که از مریضی‌های مسری است می‌گوید:

گوسفندی نر را برای ذبح آماده کرده و در محل ذبح بگوید:

«إِلَهِی بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ، إِلَهِی بِحُرْمَةِ جَبْرَئِیلَ إِلَهِی بِحُرْمَةِ مِیکائِیلَ، إِلَهِی بِحُرْمَةِ إِسْرَافِیلَ، إِلَهِی بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِی وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ (علیهم‌السلام) احْفَظْنَا وَ احْفَظْ أَوْلَادَنَا وَ أَحِبَّاءَنَا وَ أَتْبَاعَنَا وَ جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنَ الطَّاعُونِ وَ الْوَبَاءِ یا حَفِیظُ یا حَفِیظُ یا حَفِیظُ أَدْرِکنِی یا رسول‌الله‏».

البته دستوری که مرحوم شیخ عباس قمی نقل می‌کند به نقل از کتاب «طب الائمه» مرحوم «ُشبر» است (10) و انتسابی به معصوم ندارد.

نتیجه

در مجموعه، آموزه‌های دینی ضمن تأیید این نکته که گرفتاری، بلا و مریضی از لوازم دنیاست، راهکارهایی نیز برای برطرف کردن یا به حداقل رساندن آن‌ها بیان‌شده است، این راهکارها به دودسته کلی راهکارهای طبیعی و تغذیه‌ای و راهکارهای معنوی، قابل‌تقسیم است، در راهکارهای معنوی، مهم‌ترین راهکار را می‌توان در صدقه دادن، زیارت سیدالشهدا رفتن، دعا کردن و صله‌رحم داشتن دانست، ضمن اینکه دعاهایی نیز در خصوص خلاصی از بیماری سفارش شده که مهم‌ترین آن‌ها بیان گردید.

پی‌نوشت‌ها

  1. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: اسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 6، ص 290، ح 1.
  2. همان، ج 4، ص 5، ‏ بَابُ أَنَّ الصَّدَقَةَ تَدْفَعُ الْبَلَاء، ح 2.
  3. ابن‌بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، ثواب الاعمال، قم: دارالشریف الرضی، چاپ دوم، 1406 ق، ص 92.
  4. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، همان، ج 2، ص 469، ح 5، بَابُ أَنَّ الدُّعَاءَ یرُدُّ الْبَلَاءَ وَ الْقَضَاء.
  5. همان، ج 2، ص 152، ح 13، بَابُ صِلَةِ الرَّحِم‏.
  6. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، تهران: دنیای دانش، چاپ چهارم، 1382 ش، ص 253.
  7. همان، ج 2، ص 564، بَابُ الدُّعَاءِ لِلْعِلَلِ وَ الْأَمْرَاض‏، ح 1.
  8. همان، ح 3.
  9. همان ح 6.
  10. شبر، سید عبدالله، طب الائمه، بیروت: دارالارشاد، چاپ سوم، 1428 ق، ص 349 و 350.

 

کلمات کلیدی

صدقه، دعا، صله‌رحم، عوامل رفع و دفع بلا، راهکارهای معنوی دفع بلا، راهکارهای طبیعی دفع بلا، بیماری‌های مسری

در برخی از کتاب های حدیث،دستورالعمل هایی را بیان کرده اند، آیا این دستورات مخصوص بیماری خاصی است و یا این که برای تمام بیماری ها مؤثر است؟
دعا برای بیماری، عناوین جوامع حدیثی، دعا، صدقه، فهم حدیث

در برخی از کتاب های حدیث، بابی با عنوان «بَابُ الدُّعَاءِ لِلْعِلَلِ وَ الْأَمْرَاض‏» وجود دارد و ائمه (علیهم السلام) دستورالعمل هایی را بیان کرده اند، آیا این دستورات مخصوص بیماری خاصی است و یا این که برای تمام بیماری ها مؤثر است؟

پاسخ اجمالی

بامطالعه عنوان باب «الدُّعَاءِ لِلْعِلَلِ وَ الْأَمْرَاض‏» و احادیث این باب مشخص می‌شود که احادیث آن، اختصاصی به بیماری خاص ندارند و برای هر نوع بیماری سفارش شده‌اند، البته در بین احادیث معصومان (علیهم‌السلام)، موارد متعددی وجود دارد که برای درمان بیماری خاص ذکرشده است.

پاسخ تفصیلی

دسته‌بندی و عنوان دهی به احادیث، در زمان ائمه (علیهم‌السلام) توسط شاگردان ایشان، آغاز و صاحبان جوامع حدیثی همچون مرحوم کلینی در «الکافی» و دیگران آن را تکمیل کرده‌اند؛ عنوان هر باب برخاسته از مجموع احادیث آن باب است که با دقت و حتی در اکثر موارد از متن احادیث گرفته‌شده است، ازاین‌رو توجه به الفاظ عنوان، در فهم احادیث و نیز فهم صاحب کتاب از مجموع این احادیث حائز اهمیت است.

1. بررسی احادیث «بَابُ الدُّعَاءِ لِلْعِلَلِ وَ الْأَمْرَاض‏» کتاب الکافی

میان کتاب‌های حدیثی، عناوین مرتبط با دعا فراوان است، به‌عنوان نمونه مرحوم کلینی در کتاب «الکافی»، بخشی را با عنوان «کتاب الدعاء» ذکر کرده و ابواب مختلفی همچون شرایط و آداب دعا، دعا برای وسعت رزق، ادای دین و قرض، خلاصی از ترس و غم، دعا برای ناخوشی‌ها و مریضی‌ها (العلل و الأمراض) را در آن جمع‌آوری کرده است.

با مرور احادیث باب مذکور، این نکته به دست می‌آید که بیماری خاصی موردنظر ائمه (علیهم‌السلام) در سفارش به خواندن دعایی که فرموده‌اند، نبوده است و در همه مریضی‌ها می‌توان از آن‌ها بهره برد.

 به‌عنوان‌مثال در حدیث اول این باب آمده است: «کانَ یقُولُ عِنْدَ الْعِلَّة» امام صادق (علیه‌السلام) به هنگام مریضی چنین می‌گفتند:

«اللَّهُمَّ إِنَّک عَیرْتَ أَقْوَاماً فَقُلْتَ قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا یمْلِکونَ کشْفَ الضُّرِّ عَنْکمْ وَ لا تَحْوِیلًا فَیا مَنْ لَا یمْلِک کشْفَ ضُرِّی وَ لَا تَحْوِیلَهُ عَنِّی أَحَدٌ غَیرُهُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اکشِفْ ضُرِّی وَ حَوِّلْهُ إِلَى مَنْ یدْعُو مَعَک إِلَهاً آخَرَ لَا إِلَهَ غَیرُک»؛ (1)

 بار خدایا تو مردمى را سرزنش کردى و فرمودى «بگو (اى محمد) بخوانید آن‌هایی را که در برابر خدا پنداشتید تا بدانید که نمى‏توانند از شما زیانى را دور کنند و دگرگون نمایند» (سوره اسراء، آیه 58) پس اى خدائى که جز او نمى‌‏تواند زیان مرا دور کند و آن را دگرگون نماید، رحمت فرست بر محمّد و آل محمّد و زیان مرا دور ساز و آن را از من بگردان به‌سوی کسى که با تو معبود دیگرى را مى‏خواند، نیست شایسته پرستشى جز تو‏.

در حدیث دوم راوی گوید: «مَرِضْتُ بِالْمَدِینَةِ مَرَضاً شَدِیداً» یعنی در مدینه مریضی سختی گرفتم، اشاره‌ای به بیماری خاصی ندارد.

در حدیث سوم آمده که امام صادق (علیه‌السلام) به هنگام مریض شدن فرزندان خویش به آنان چنین سفارش می‌کرد و این دعا را تعلیم داد:

«اشْتَکى بَعْضُ وُلْدِهِ فَقَالَ یا بُنَی قُلِ: اللَّهُمَّ اشْفِنِی بِشِفَائِک ‏وَ دَاوِنِی بِدَوَائِک وَ عَافِنِی مِنْ بَلَائِک فَإِنِّی عَبْدُک وَ ابْنُ عَبْدِک»؛

بار خدایا مرا به شفایت شفا بده و به دوایت مداوا کن و از بلایت سلامتی‌ام ده چراکه من بنده تو و بنده‌زاده تو هستم.

روایت ششم می‌فرماید: دست خویش بر موضع درد گذاشته و سه مرتبه بگویید:

«اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی حَقّاً لَا أُشْرِک بِهِ شَیئاً اللَّهُمَّ أَنْتَ لَهَا وَ لِکلِّ عَظِیمَةٍ فَفَرِّجْهَا عَنِّی»‏؛

خدا، پروردگار بر حق من است؛ به او شرک نمی‌ورزم، خدایا تو درمان و برطرف‌کننده این درد و هر مشکل بزرگ هستی پس این درد را از من ببر و گشایشی برایم حاصل کن.

همچنین در دیگر روایات باب، احادیث ناظر به بیماری خاصی صادر نشده بلکه به‌صورت کلی بیان‌شده‌اند، بنابراین خواندن آن‌ها برای همه بیماری‌ها توصیه می‌شود و می‌توان با تضرع به درگاه الهی و خواندن آن‌ها از بیماری خلاصی یافت انشاء الله.

2. بررسی دعاهای ابواب دیگر

علاوه بر کتاب «الکافی» روایات و ابواب متعددی در دیگر کتاب‌ها وجود دارد که در ابتلا به بیماری می‌توان از آن‌ها استفاده کرد. البته برای رهایی از بیماری نیاز نیست لزوماً به دنبال عنوان بیماری در احادیث بود، بلکه در ابواب دیگر همچون «باب الدُّعَاءِ لِلْکرْبِ وَ الْهَمِّ وَ الْحُزْنِ وَ الْخَوْف‏» (2) «بَابُ دَعَوَاتٍ مُوجَزَاتٍ لِجَمِیعِ الْحَوَائِجِ لِلدُّنْیا وَ الْآخِرَة» (3) «وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیه‌السلام إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْکرْبِ» (4) و «وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیه‌السلام فِی طَلَبِ الْحَوَائِجِ‏ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى‏» (5) دعاهایی نقل‌شده است که از آن‌ها می‌توان برای درمان بیماری‌ها استفاده کرد، چون در بیماری‌ها، نوعی همّ و غم، ترس و خوف از ابتلای به آن وجود دارد و خلاصی از آن، حاجتی از حاجت‌های ماست.

لازم به ذکر است که در برخی روایات، دعاهایی برای دردهای گوناگون مثل درد چشم، شکم و... نقل‌شده است که مرحوم علامه مجلسی در کتاب «بحارالانوار» آن‌ها را جمع‌آوری کرده است. (6) در پایان به این نکته نیز اشاره می‌شود که راهکارهای ائمه (علیهم‌السلام) در خلاصی از بیماری، منحصر در دعا نیست، بلکه صله‌رحم، صدقه، زیارت سیدالشهداء (علیه‌السلام)، نماز، استغفار، همراه کردن حرزهای معتبر به همراه شرایط آن به‌علاوه رعایت نکات بهداشتی و تغذیه مناسب ازجمله این راهکارهاست.

نتیجه

در جوامع حدیثی مثل «الکافی»، احادیث، طبق مفهوم جامع همه آن‌ها عنوان دهی و باب بندی شده است، ازاین‌رو توجه به‌عنوان که نوعاً برخاسته از متن احادیث است، در فهم مجموع احادیث باب مهم هست. «کتاب الدعا» در کتب حدیثی، ابواب مختلفی دارد و یکی از آن ابواب، دعا برای رهایی از بیماری‌هاست. توجه به متن آن دعا یا سؤال راوی نشانگر این نکته است که مریضی خاصی در توصیه به خواندن در این دعاها مدنظر معصوم (علیه‌السلام) نبوده است، بنابراین برای هر نوع بیماری قابل بهره‌گیری است. البته راهکارهای بیان‌شده در دیگر ابواب مرتبط نیز، برای رهایی از بیماری وجود دارد؛ ضمن اینکه دعا تنها راهکار بیان‌شده در کلام اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیست.

پی‌نوشت‌ها

  1. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: اسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 564، باب الدعاء للعلل و الأمراض‏.
  2. همان، ص 556.
  3. همان، ص 577.
  4. امام سجاد (علیه‌السلام)، الصحیفة السجادیة، قم: نشر الهادی، چاپ اول، 1376 ش، ص 52، دعای هفتم.
  5. همان، ص 68، دعای سیزدهم.
  6. مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج 92، ص 48.

 

کلمات کلیدی

دعا برای بیماری، عناوین جوامع حدیثی، دعا، صدقه، فهم حدیث

آيا ميتوانم به جاي محمد نام علي براي فرزندم انتخاب نمايم؟
نام محمد در روايات شيعه از تقدس و اهميت زيادي برخوردار است و از آن جا که اسم، با مسما (صاحب اسم) به گونه اي در ارتباط است؛ لذا توصيه هاي خاصي هم در بزرگ داشت...

با سلام و احترام.من در دوران بارداري دعاي نامگذاري به اسم محمد راخواندم. آيا ميتوانم به جاي محمد نام علي براي فرزندم انتخاب نمايم؟

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.

 

نام محمد در روايات شيعه از تقدس و اهميت زيادي برخوردار است و از آن جا که اسم، با مسما (صاحب اسم) به گونه اي در ارتباط است؛ لذا توصيه هاي خاصي هم در بزرگ داشت اين نام و کودکي که به اين نام ناميده شده است، در روايات وجود دارد (1). در برخي روايات به اين مطلب اشاره شده است که اگر کودکي در شکم مادر به اين نام ناميده شود، اين نام محقق خواهد شد؛ يعني کودک پسر خواهد شد. پس سزاوار است که به اين نام گذاري خود وفادار بماند و نام کودک را محمد بگذارد تا پر برکت و در حفظ و حراست خاصه الاهي باشد. طبق برخي روايات اگر از اين نام برگشت ضمانتي خاص نخواهد داشت(2). بنابراين، حق ايمان و محبت و عشق به اين نام و صاحب اين نام (پيامبر اسلام) اين اقتضا را دارد که از اين نام برنگردد. يا نام محمد را بگذارد، همراه با لقب (پسوند) مثل محمد علي، محمد مهدي و ... .(3)

البته در روايات نهي نشده است که اگر اين نام را بعدا نگذاشتي حرام است يا اين که حتما عواقب بدي را به دنبال خواهد داشت، بلکه فرموده است که «اگر به عهد خود وفا كند و نام او را محمد نهد خداوند آن را وسيله بركت او قرار دهد و گر نه اختيار با خداست كه او را نگه دارد يا ببرد». به نظر ما محمد علي  بگذاريد خيلي خوب است.

 

پي نوشت ها:

1.       کُنْتُ جَلِيساً لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع بِالْمَدِينَةِ فَفَقَدَنِي أَيَّاماً ثُمَّ إِنِّي جِئْتُ إِلَيْهِ فَقَالَ لِي لَمْ أَرَکَ مُنْذُ أَيَّامٍ يَا أَبَا هَارُونَ فَقُلْتُ وُلِدَ لِي غُلَامٌ فَقَالَ بَارَکَ اللَّهُ فِيهِ فَمَا سَمَّيْتَهُ قُلْتُ سَمَّيْتُهُ مُحَمَّداً قَالَ فَأَقْبَلَ بِخَدِّهِ نَحْوَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يَقُولُ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ حَتَّى کَادَ يَلْصَقُ خَدُّهُ بِالْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ بِنَفْسِي وَ بِوُلْدِي وَ بِأَهْلِي وَ بِأَبَوَيَّ وَ بِأَهْلِ الْأَرْضِ کُلِّهِمْ جَمِيعاً الْفِدَاءُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص لَا تَسُبَّهُ وَ لَا تَضْرِبْهُ وَ لَا تُسِئْ إِلَيْه»، کليني، الکافي، ج 6، ص 39. دار الکتب الاسلامية، تهران، 1368ش.‏

2.       وَ لْيَقُلِ اللَّهُمَّ إِنِّي قَدْ سَمَّيْتُهُ مُحَمَّداً فَإِنَّهُ يَجْعَلُهُ غُلَاماً فَإِنْ وَفَى بِالِاسْمِ بَارَکَ اللَّهُ لَهُ فِيهِ وَ إِنْ رَجَعَ عَنِ الِاسْمِ کَانَ لِلَّهِ فِيهِ الْخِيَارُ إِنْ شَاءَ أَخَذَهُ وَ إِنْ شَاءَ تَرَکَهُ»، الکافي، ج 6، ص11، و «َيَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّي سَمَّيْتُهُ مُحَمَّداً وُلِدَ لَهُ غُلَامٌ وَ إِنْ حَوَّلَ اسْمَهُ أُخِذَ مِنْهُ»، همان.

3.       برگرفته از سايت اسلام کوئيست به آدرس

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa15151#

در مورد طلسم وچگونگي شکستن طلسم توضيحاتي را ارایه بفرمایید.
براي باطل كردن سحر، اين دعا را بنويسند، و با خود نگاه دارند: "بسم اللّه و باللّه، بسم اللّه و ماشأاللّه، بسم اللّه و لاحول و لاقوة الا باللّه قال موسي ...

باسلام.احتراما ضمن عرض ادب وخسته نباشيد به استحضار حضرت عالي ميرساند اينجانب در مورد طلسم ودعاگويي وچگونگي شکستن و از بين بردن طلسم توضيحاتي رادر صورت امکان ارايه بفرماييد.

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.

 

اولا: به عنوان مقدمه عرض مي شود که هرچند سحر و طلسم وجود دارد. اما در هر مشكلي نمي توان پاي سحر و طلسم را به ميان كشيد و مشكل را به آنها نسبت داد از سوي ديگر فهم اينکه اين مشکل به خاطر سحر بوده يا نه، بسيار سخت است. چون طلسم و سحر کار راحتي نيست که با خواند چند دعا بتوان شخصي را طلسم کرد.

با اين وجود اگر بر فرض، سحر يا طلسم در كار باشد، راه ‏هايي براي بطلان آن وجود دارد مانند:

1-      خواندن و نوشتن آيات 75 تا 82 سوره يونس.

2-      طبق آيه 10 سوره نوح، زياد استغفروالله گفتن نيز تاثير زيادي داري (مخصوصا اين مورد خيلي سفارش شده است).

3-درخواست دعا از اولياي واقعي خداوند و توسل به حضرات معصومين عليهم السلام.

4- صدقه دادن و قرباني كردن بسيار مفيد است.

5-همچنين در مفاتيح الجنان دستوري ذکر شده است به اين صورت که امام علي(ع) فرمود:

براي باطل كردن سحر، اين دعا را بنويسند، و با خود نگاه دارند: "بسم اللّه و باللّه، بسم اللّه و ماشأاللّه، بسم اللّه و لاحول و لاقوة الا باللّه قال موسي ما جئتم به السحر، انّّّ اللّه سيُبطِلُهُ، انّ اللّه لايصلح عمل المفسدين، فوقع الحق و بطل ما كانوا يعملون، فغلبوا هنالك و انقلبوا صاغرين. (1)

هم چنين در كتاب مزبور پيامبر اكرم نيز، براي دفع شياطين و جادوگران مي فرمايد: "آيه سخره را بخوانند: "ان ربكم اللّه الذي خلق السموات و الارض في ستة ايام ثم استوي علي العرش يغشي الليل النهار يطلبه حثيثاً و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره الا له الخلق و الامر تبارك اللّه رب العالمين اُدعوا ربكم تضرعاً و خفيه انه لايحب المعتدين و لاتفسدوا في الارض بعد اصلاحها و ادعوه خوفاً و طمعاً ان رحمة اللّه قريب من المحسنين."(2)

در حديث ديگري از امام صادق عليه السلام آمده است: مَنْ أَكْثَرَ قِرائَةَ «قُلْ أُوحِىَ» لَمْ يُصِبْهُ فِى الْحَياةِ الدُّنْيا شَىْ‏ءٌ مِنْ أَعْيُنِ الْجِنِّ وَ لا نَفَثِهِمْ وَ لا سِحْرِهِمْ، وَ لا كَيْدِهِمْ، وَ كانَ مَعَ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله فَيَقُولُ يا رَبِّ لا أُرِيْدُ مِنْهُ بَدَلًا وَ لا أَبْغِى عَنْهُ حِوْلًا:

«هر كس سوره «جنّ» را بسيار بخواند، هرگز در زندگى دنيا چشم زخم جنّ، جادو، سحر و مكر آن ها به او نمى‏رسد، او با محمّد صلى الله عليه و آله همراه خواهد بود، و مى‏گويد: پروردگارا! من كسى را به جاى او نمى‏خواهم، و هرگز از او به ديگرى متمايل نمى‏شوم.»(3)

همچنين مى توان از سوره ها و آيات قرآنى بهره جست; مانند چهار سوره«ياأيّهاالكافرون»، «قل هو الله أحد»، «قل أعوذ بربّ الفلق»، «قل أعوذ بربّ النّاس». نيز مى توان از «آية الكرسى» و آيه «انّى توكّلت على الله ربّى و ربّكم ما من دابّة الاّ هو آخذ بناصيتها إنّ ربّى على صراط مستقيم.»(4)

 و نيز اين دعاها مکررا خوانده شود:حسبي الله و کفي،و سمع الله لمن دعا ،ليس وراءالله منتهي و اللهمّ انّک لا يکفي منک احد و انت تکفي من کل احد من خلقک فاکفني شرّ الجنّ والانس.

پي نوشت ها:

1. بحار الانوار، ج 64، ص 235.

2. مفاتيح الجنان، شيخ عباسي قمي، ص 520 و 521، مطبوعات ديني، قم.

3. همان.

4. تفسير نمونه، ج‏25، ص 107.

آيا پرنده کبک چشم شور است که مي گويند نگهداري آن در خانه خوب نيست؟
در مورد نگهداري کبک در خانه از سوي معصومان سفارشي نشده است. همچنان که به بسياري از حيوانات ديگر نيز سفارش نکرده اند.

سلام خسته نباشيد

آيا پرنده کبک چشم شور است که مي گويند نگهداري آن در خانه خوب نيست؟

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.

 

روايات در مورد نگه داري حيوانات در خانه به چند حيوان بيشتر اشاره نکرده اند از جمله کبوتر، گوسفند و....

اما در مورد نگهداري کبک در خانه از سوي معصومان سفارشي نشده است. همچنان که به بسياري از حيوانات ديگر نيز سفارش نکرده اند.

از سوي ديگر براي نگهداري حيواناتي که سفارش شده است دلائلي در روايات بيان شده است، ولي براي نگه نداشتن حيواناتي مانند کبک و.... دليلي ذکر نشده است.

بنابراين چشم شور بودن کبک در روايات بيان نشده است. تنها روايتي که به کبک اشاره کرده است روايت زير است (و غير از اين روايت ديگري يافت نشد)

 أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ (امام کاظم) عليه السلام قَالَ: أَطْعِمُوا الْمَحْمُومَ لَحْمَ الْقِبَاجِ «3» فَإِنَّهُ يُقَوِّي السَّاقَيْنِ وَ يَطْرُدُ الْحُمَّى طَرْداً.(1)

يعني به تبدار ، گوشت كبك بخورانيد ؛ چرا كه پاها را نيرو مى‏دهد و تب را كاملاً دور مى‏كند.

 

پي نوشت:

1. الکافي، ج 6، ص 312.

در روز هاي قمر در عقرب مي تونيم وسيله اي بفروشيم؟
سلام. قمر در عقرب مورد تاييد روايات است و البته فقط چند مورد است که انجام دادن آن در اين زمان مکروه شمرده شده است وآن موارد هم ازدواج، مسافرت است. بنابراين ...

باسلام

مي خواستم ببينم در روز هاي قمر در عقرب مي تونيم وسيله اي بفروشيم براي پرداخت بدهي ها نا چار شديم امروز بفروشيم و مي خواستم روز هاي دقيق قمر در عقرب اين ماه بدونم.

به نام خدا

سلام. قمر در عقرب مورد تاييد روايات است و البته فقط چند مورد است که انجام دادن آن در اين زمان مکروه شمرده شده است وآن موارد هم ازدواج، مسافرت است. (1) بنابراين کراهت انجام عمل در زمان قمر در عقرب شامل مورد خريد و فروش نمي شود و انشاالله اشکالي ندارد.

نکته ديگر اين که انجام دادن آن اعمال در زمان قمر در عقرب، مکروه است نه حرام؛ يعني اين گونه نيست که اگر آن اعمال انجام شود حتما شخص ضرري مي بيند به عبارت ديگر اين گونه روايات در مقام بيان علت تامه نيستند يعني اينطور نيست که اگر مثلا در ايام قمر در عقرب انعقاد نطفه صورت گرفت حتما به فرزند آسيبي مي رسد بلکه اين روايات در مقام بيان اقتضاي امکان و احتمال هستند.

اما روز هاي قمر در عقرب اين ماه 28 و 30 است.

صفحه‌ها