حديث

آیا صحیح است که قبل از ظهور امام زمان (علیه السلام) یک سوم مردم به دلیل بیماری فوت می کنند؟ ارتباط این روایات با بیماری کرونا چگونه است؟
علائم حتمی ظهور، علائم غیر حتمی ظهور، علائم آخر زمان، علائم ظهور، نشانه های ظهور، بیماری، روایات ظهور، ظهور امام زمان.

آیا صحیح است که قبل از ظهور امام زمان (علیه السلام) یک سوم مردم به دلیل بیماری فوت می کنند؟ ارتباط این روایات با بیماری کرونا چگونه است؟

پاسخ اجمالی

برخی از روایات در منابع شیعه و سنی وجود دارد که فرموده‌اند پیش از ظهور امام زمان (علیه‌السلام) یک‌سوم مردم جهان به خاطر بیماری، جان خود را از دست می‌دهند؛ اما این روایات جزء علائم حتمی ظهور نیستند، به همین دلیل ممکن است برخی از آن‌ها بنا بر مشیت و اراده الهی، دچار تغییر، تبدیل، تقدّم یا تأخّر شوند که در اصطلاح به آن «بداء» می‌گویند؛ از سوی دیگر به‌صورت قطعی نمی‌توان حکم کرد که منظور چه نوع بیماری و در چه زمان اتفاق خواهد افتاد.

پاسخ تفصیلی

تعدادی از روایات اشاره دارند که قبل از ظهور امام زمان (علیه‌السلام) قتل و کشتاری به وقوع می‌پیوندد، البته برخی ازاین‌روایات صرفاً به کشتار اشاره می‌کنند و برخی از آنان وسعت کشتار را نیز مورداشاره قرار می‌دهند.

1. ذکر روایات

 مثلاً از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل‌شده است که حضرت فرمودند:

«لا یخرج المهدی حتى یقتل ثلث و یموت ثلث و یبقى ثلث»؛ (1)

 یعنی حضرت مهدی (علیه‌السلام) ظهور نمی‌کند مگر اینکه یک‌سوم مردم کشته شوند و یک‌سوم بمیرند و یک‌سوم باقی بمانند.

در روایت دیگر از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در مورد علائم قبل از ظهور چنین آمده است:

«قَتْلٌ فَظِیعٌ وَ مَوْتٌ ذَرِیعٌ وَ طَاعُونٌ شَنِیعٌ وَ لَا یبْقَى مِنَ النَّاسِ أَحَدٌ فِی ذَلِک الْوَقْتِ إِلَّا ثُلُثُهُمْ وَ ینَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ رَجُلٍ مِنْ وُلْدِی تَکثُرُ الْآیاتُ حَتَّى یتَمَنَّى الْأَحْیاءُ الْمَوْتَ مِمَّا یرَوْنَ الْآیاتِ فَمَنْ أُهْلِک اسْتَرَاحَ وَ مَنْ کانَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ خَیرٌ نَجَا ثُمَّ یظْهَرُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِی فَیمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً...»؛ (2)

کشتار و مرگى عمومى و ناگوار و پست و مرگ‌هایی سریع و پی‌درپی و شیوع طاعون که از مردم یک‌سوم باقى مى‏ماند و منادى از آسمان، نام یکى از فرزندان مرا مى‏خواند و بلاها بسیار مى‏شود تا جایى که زنده‏ها آرزوى مرگ مى‏کنند و کسى که بمیرد، راحت شده و کسى که نزد خدا عملى درست دارد، نجات مى‏یابد، سپس مردى از تبار من ظهور و زمین را، چنان‌که از ستم پرشده، از عدل پر مى‏کند.

هم‌چنین در روایت دیگر ابی بصیر می‌گوید از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که فرمودند:

 «لَا یکونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّى یذْهَبَ ثُلُثَا النَّاسِ فَقُلْنَا إِذَا ذَهَبَ ثُلُثَا النَّاسِ فَمَنْ یبْقَى فَقَالَ أَ مَا تَرْضَوْنَ أَنْ تَکونُوا فِی الثُّلُثِ الْبَاقِی‏»؛ (3)

این امر واقع نمی‌شود تا این‌که دوسوم مردم از بین بروند؛ پس به حضرت عرض شد: اگر دوسوم مردم از بین بروند چه کسی باقی می‌ماند؟ حضرت فرمود: آیا راضی و خرسند نمی‌شوید که از یک‌سوم باقیمانده باشید.

امام صادق (علیه‌السلام) در روایت دیگر فرمودند:

«قُدَّامَ الْقَائِمِ مَوْتَتَانِ مَوْتٌ أَحْمَرُ وَ مَوْتٌ أَبْیضُ حَتَّى یذْهَبَ مِنْ کلِّ سَبْعَةٍ خَمْسَةٌ الْمَوْتُ الْأَحْمَرُ السَّیفُ وَ الْمَوْتُ الْأَبْیضُ الطَّاعُونُ»؛ (4)

پیش از قیام قائم (علیه‌السلام) دو مرگ‌ومیر عمومى رخ دهد، یکى مرگ سرخ و دیگر مرگ سپید تا به حدی که از هر هفت تن، پنج‌تن برود. مرگ سرخ با شمشیر و مرگ سپید با طاعون است.

روایاتی که بیان شد، برخی از مواردی است که در احادیث اشاره گردیده است و علاوه بر این موارد، احادیث دیگری در کتب شیعه و اهل سنت وجود دارد که به بحث قتل و کشتار قبل از قیام قائم (علیه‌السلام) اشاره دارند.

2. بررسی مفهوم روایات

در توضیح این روایات به چند نکته اشاره می‌شود:

1-پیش از ظهور مهدی (علیه‌السلام) کشتارهایی رخ می‌دهد و تعداد زیادی از انسان‌ها کشته می‌شوند و افرادی که باقی می‌مانند کمتر از کشته‌شدگان هستند.

2-برخی از این احادیث بدون سند یا با سند ضعیف نقل‌شده‌اند.

3-برخی از این احادیث جزء مجهولات و اسرائیلیات می‌باشند که باهدف و انگیزه خاص، ازجمله ضربه زدن به نهضت و قیام حضرت به وجود آمده‌اند.

4-بر اساس این روایات، جهان قبل از ظهور حضرت (در هنگام ظهور) با یک تحول بزرگی درزمینهٔ قتل و کشتار مواجه خواهد شد. البته وقوع چنین کشتار گسترده‌ای با توجه به جنگ‌افزارهای امروزی کاملاً قابل‌درک است و اگر در بعضی روایات به بیماری و امراض، در کنار کشته‌های جنگ اشاره‌شده است چه‌بسا علتش همان جنگ‌ها باشد؛ به‌عبارت‌دیگر طبیعی است که جنگ‌ها با نابود کردن زیرساخت‌ها و نظام‌ها، حجم زیادی از مرگ‌ومیر را به ارمغان آورند.

بنابراین، تعدادی در جنگ کشته می‌شوند و تعدادی دیگر به‌واسطه بیماری‌های مسری که شاید سبب این بیماری همان کشته‌های به‌جامانده جنگ و یا سببش سلاح‌های شیمیایی و میکربی که بیماری تولید می‌کنند، باشند.

5-این کشتار ارتباطی به امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) و یاران ایشان ندارد و تنها به اوضاع نابسامان جهان در پیش از ظهور ناظر است؛ به‌عبارت‌دیگر جزئی از گستردگی ظلم قبل از ظهور ایشان است که نیاز مردم به عدل را در وجود آن‌ها روشن‌تر می‌کند و مردم، مشتاق امامی الهی می‌شوند و حاضر می‌شوند از او تبعیت کنند.

6- با توجه به اینکه روایات نشانه‌های ظهور به دلیل مصون ماندن از تحریف، دوپهلو و چندوجهی بیان‌شده، بنابراین نمی‌تواند حکم کرد که بیماری‌های مسری، مانند ویروس کرونا، آنفولانزا و... مقصود این‌گونه روایات هستند.

نتیجه

در روایات اسلامی برای ظهور و قیام امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) نشانه‌ها و علائمی بیان‌شده است تا این‌که مردم در تحیر قرار نگیرند. این نشانه‌ها را می‌توان به دسته‌های مختلف تقسیم کرد؛ ازجمله به نشانه‌های حتمی و غیرتمی.

برخی از نشانه‌ها و علائم ظهور امام زمان (علیه‌السلام) غیر حتمی و غیرقطعی هستند که این علائم فراوان هستند. برخی از آن‌ها ممکن است قبل از ظهور امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) صورت بگیرد و بعضی از نشانه‌ها نیز ممکن است به وقوع نپیوندد؛ به‌عبارت‌دیگر، علائم غیر حتمی به‌طور مشروط رخ می‌دهد و اگر مقتضی آن‌ها موجود و موانع مفقود باشد، تحققشان حتمی‌خواهد بود. به این معنا که ممکن است برخی از آن‌ها بنا بر مشیت و اراده الهی، دچار تغییر، تبدیل، تقدّم یا تأخّر شوند که در اصطلاح به آن «بداء» می‌گویند؛ مثلاً ممکن است یکی از نشانه‌ها نزول بلایی باشد که به‌واسطه دعا و توسل مؤمنان از بین برود و هیچ‌وقت حاصل نشود؛ بنابراین، علائم غیر حتمی، شرط ظهور امام زمان نیست. موردی که در سؤال مطرح‌شده است نیز جزء علائم غیر حتمی است.

پی‌نوشت‌ها

  1. ابن طاووس، على بن موسى‏، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، محقق/مصحح: مؤسسة صاحب الأمر؛ اصفهان: گلبهار، قم: مؤسسة صاحب الأمر (عجل الله تعالى فرجه الشریف)، چاپ اول‏، 1416 ق، ص 128.
  2. دیلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، قم: الشریف الرضی‏، چاپ اول، 1412 ق، ج 2، ص 286.
  3. طوسى، محمد بن الحسن‏، الغیبة، محقق/مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، قم: دارالمعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411 ق، ص 339.
  4. ابن‌بابویه، محمد بن على‏(شیخ صدوق)، کمال‌الدین و تمام النعمة، محقق/مصحح: غفارى، علی‌اکبر، تهران: اسلامیه‏، چاپ اول، 1395 ق، ج ‏2، ص 655.

 

کلمات کلیدی

علائم حتمی ظهور، علائم غیر حتمی ظهور، علائم آخر زمان، علائم ظهور، نشانه‌های ظهور، روایات ظهور، ظهور امام زمان.

در احادیث اهل بیت، چه دعاها و اذکاری برای رفع و دفع بیماری های مسری بیان شده است؟
عوامل رفع و دفع بلا، راهکارهای معنوی دفع بلا، راهکارهای طبیعی دفع بلا، بیماری های مسری، صدقه، دعا، صله رحم

در احادیث اهل بیت، چه دعاها و اذکاری برای رفع و دفع بیماری های مسری بیان شده است؟

پاسخ اجمالی

دعاهایی از معصومان (علیهم‌السلام) در خصوص درمان و جلوگیری از بیماری‌های مسری، نقل‌شده که ایشان از آن‌ بیماری‌ها به خداوند پناه برده‌اند؛ اما آنچه بیشتر در کلام معصومان (علیهم‌السلام) هست در عنوان کلی بلا و مریضی بیان‌شده که بیماری‌های مسری را نیز شامل می‌شود، البته در مجموعه سفارش‌های دینی دفع و رفع بلا، منحصر به دعا و ذکر نیست.

پاسخ تفصیلی

بلا، بیماری و گرفتاری را اگرچه می‌توان با رعایت خیلی از مسائل رو به کاهش برد، اما هیچ‌گاه زندگی در این سرای ناپایدار را نمی‌توان خالی از بلا و گرفتاری ساخت.

تأکید آموزه‌های دینی نیز ابتدا بر آن است که در منزلگاه دنیا، بلا و گرفتاری‌های زیادی وجود دارد و در مرحله بعد به ارائه راهکارهایی برای کمتر شدن و رفع و دفع گرفتاری‌ها و بیماری‌ها پرداخته می‌شود.

برای جلوگیری و خلاصی از بیماری، سفارش‌های دینی را به دودسته می‌توان تقسیم کرد:

دسته اول: سفارش‌هایی که مرتبط با رعایت مسائل بهداشتی، تغذیه مناسب و ... است.

دسته دوم: راهکارهای معنوی که شامل دعا و امور دیگر می‌شود.

1. راهکارهای بهداشتی در برابر بیماری

سفارش‌های فراوانی در اسلام به رعایت نکات بهداشتی شده است که ازجمله حرام بودن برخی خوراکی‌ها، کراهت پرخوری، توصیه به پوشاندن روی ظرف، کراهت نخوردن گوشت بیش از چهل روز، کراهت خوردن غذا و نوشیدنی داغ و فوت کردن به غذا برای سرد شدن، سفارش به خوردن نمک قبل و بعد از غذا و... را می‌توان بیان کرد. برای نمونه به روایت شستن دست قبل و بعد از غذا اشاره می‌شود:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمود:

«مَنْ غَسَلَ یدَهُ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ بَعْدَهُ عَاشَ فِی سَعَةٍ وَ عُوفِی مِنْ بَلْوَى فِی جَسَدِه‏»؛ (1)

هر کس دست خویش را قبل و بعد از خوردن غذا بشوید، در خوشی، گذران زندگی کند و از مریضی در امان باشد.

2. راهکارهای معنوی در برابر بیماری

دسته دوم، روایاتی هستند که راهکارهای معنوی بسیاری برای دفع و رفع بلا، در آن‌ها ذکرشده است که به‌عنوان نمونه برخی از آن‌ها ذکر می‌شود:

الف) صدقه دادن

امام صادق (علیه‌السلام) به نقل از پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَیدْفَعُ بِالصَّدَقَةِ الدَّاءَ وَ الدُّبَیلَةَ وَ الْحَرَقَ وَ الْغَرَقَ وَ الْهَدْمَ وَ الْجُنُونَ وَ عَدَّ (ص) سَبْعِینَ بَاباً مِنَ السُّوءِ»؛ (2)

 خدایی که جز او هیچ خدایی وجود ندارد، بی‌گمان با صدقه دادن، مریضی، وبا و طاعون، سوختن و غرق شدن، زیر آوار مردن و دیوانه شدن ـ و حضرت تا هفتاد نوع بدی را برشمرد ـ را از فردی که صدقه می‌دهد دفع می‌کند.

ب) زیارت سیدالشهداء (علیه‌السلام)

امام صادق در باب ثواب زیارت ابی‌عبدالله به نقل از امیرالمؤمنین (علیهم‌السلام) بیان می‌کند:

«ثُمَّ نَادَاهُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی (علیه‌السلام) أَنَا ضَامِنٌ لِحَوَائِجِکمْ وَ دَفْعِ الْبَلَاءِ عَنْکمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَة»؛ (3)

سپس امیرالمؤمنین زائران قبر سیدالشهدا را خطاب قرار داده و می‌فرماید من ضامن برآورده شدن حاجات شما و دفع بلا در دنیا و آخرت از شما هستم.

ج) دعا کردن

روایتی از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل‌شده است که ایشان همواره می‌فرمودند:

«الدُّعَاءُ یدْفَعُ الْبَلَاءَ النَّازِلَ وَ مَا لَمْ ینْزِلْ»؛ (4)

دعا کردن، بلایی که نازل‌شده و بلایی که هنوز نازل نشده است را دفع می‌کند.

مقصود از این دعا، دعای خاصی نیست، تضرع و خواندن خدای متعال در دفع و رفع مریضی یا هر بدی است که به انسان می‌رسد، اگرچه اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به‌صورت خاص دعاهایی نیز سفارش کرده‌اند که به‌عنوان‌مثال می‌توان به دعای هفتم صحیفه سجادیه (علیه‌السلام) اشاره کرد.

د) صله‌رحم

امام باقر (علیه‌السلام) درباره آثار صله‌رحم فرمودند:

«صِلَةُ الْأَرْحَامِ تُزَکی الْأَعْمَالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَى وَ تُنْمِی الْأَمْوَالَ وَ تُنْسِئُ لَهُ فِی عُمُرِهِ وَ تُوَسِّعُ فِی رِزْقِهِ وَ تُحَبِّبُ فِی اهل‌بیتهِ فَلْیتَّقِ اللَّهَ وَ لْیصِلْ رَحِمَه»؛ (5)

 صله‌رحم اعمال را نیکو و بلایا را دفع کند و به اموال برکت دهد، عمر را دراز کند، وسعت رزق و روزی و محبوبیت در خاندان آورد، پس هر شخصی باید تقوای خدای متعال را پیشه سازد و صله‌رحم را به‌جا آورد‏.

3. دعاهای معصومان در برابر بیماری

علاوه بر مواردی که به‌عنوان مهم‌ترین عوامل دفع و رفع بلا در روایات اشاره گردید، در ادامه، به برخی دعاهای خاص که ائمه (علیهم‌السلام) برای بیماری سفارش کرده‌اند نیز بیان می‌شود:

نقل‌شده است که پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم) برای دفع بیماری‌های خاص و واگیردار چنین می‌فرمودند:

«اللّهمّ إنّی أعوذ بک من البرص و الجنون و الجذام و من سیئ الأسقام»؛ (6)

 خدایا من از برص و دیوانگى و خوره و امراض بد به تو پناه مى‏برم.

در کتاب شریف «الکافی» که معتبرترین کتاب روایی شیعه است بابی با عنوان «باب الدعاء للعلل و الأمراض‏» وجود دارد که مهم‌ترین سفارش‌های دعایی ائمه (علیهم‌السلام) در آن آمده است؛ در ادامه، به چند روایت که هنگام مریضی، دعا و نیایشی سفارش شده، پرداخته می‌شود:

از حضرت صادق (علیه‌السلام) روایتی نقل است که هرگاه حضرت بیمار می‌شد پیوسته این دعا را می‌خواند: «اللَّهُمَّ إِنَّک عَیرْتَ أَقْوَاماً فَقُلْتَ قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا یمْلِکونَ کشْفَ الضُّرِّ عَنْکمْ وَ لا تَحْوِیلًا فَیا مَنْ لَا یمْلِک کشْفَ ضُرِّی وَ لَا تَحْوِیلَهُ عَنِّی أَحَدٌ غَیرُهُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اکشِفْ ضُرِّی وَ حَوِّلْهُ إِلَى مَنْ یدْعُو مَعَک إِلَهاً آخَرَ لَا إِلَهَ غَیرُک؛ (7)

بار خدایا تو مردمى را سرزنش کردى و فرمودى: «بگو (اى محمد) بخوانید آن‌هایی را که در برابر خدا پنداشتید تا بدانید که نمى‏توانند از شما زیانى را دور کنند و دگرگون نمایند» (سوره اسراء، آیه 58) پس اى خدائى که جز او نمى‌‏تواند زیان مرا دور کند و آن را دگرگون نماید رحمت فرست بر محمّد و آل محمّد و زیان مرا دور ساز و آن را از من بگردان به‌سوی کسى که با تو معبود دیگرى را مى‏خواند، نیست شایسته پرستشى جز تو‏.

در حدیثی دیگر امام صادق (علیه‌السلام) به هنگام مریض شدن فرزندان خویش به آنان سفارش می‌کرد که این دعا را بخوانند:

«اللَّهُمَّ اشْفِنِی بِشِفَائِک ‏وَ دَاوِنِی بِدَوَائِک وَ عَافِنِی مِنْ بَلَائِک فَإِنِّی عَبْدُک وَ ابْنُ‌عَبْدِک»؛ (8)

بار خدایا مرا به شفایت شفا بده و به دوایت مداوا کن و از بلایت سلامتی‌ام ده، چراکه من بنده تو و بنده‌زاده تو هستم.

در روایت دیگر حضرت فرمودند: دست خویش بر موضع درد گذاشته و سه مرتبه بگویید:

 «اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی حَقّاً لَا أُشْرِک بِهِ شَیئاً اللَّهُمَّ أَنْتَ لَهَا وَ لِکلِّ عَظِیمَةٍ فَفَرِّجْهَا عَنِّی»‏؛ (9)

خدا، خدا پروردگار بر حق من است؛ به او شرک نمی‌ورزم، خدایا تو درمان و برطرف‌کننده این درد و هر مشکل بزرگ هستی پس این درد را از من ببر و گشایشی برایم حاصل کن.

همان‌گونه که گفته شد این باب، روایات دیگری هم دارد که رجوع به کتاب «الکافی» یا ترجمه آن، نکات ارزنده‌ای دارد و البته این‌ها علاوه بر مراجعه به پزشک و رعایت نکات بهداشتی است.

4. ذبح گوسفند برای درمان بیماری

مرحوم شیخ عباس قمی در «مفاتیح الجنان» برای دفع وبا و طاعون که از مریضی‌های مسری است می‌گوید:

گوسفندی نر را برای ذبح آماده کرده و در محل ذبح بگوید:

«إِلَهِی بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ، إِلَهِی بِحُرْمَةِ جَبْرَئِیلَ إِلَهِی بِحُرْمَةِ مِیکائِیلَ، إِلَهِی بِحُرْمَةِ إِسْرَافِیلَ، إِلَهِی بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِی وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ (علیهم‌السلام) احْفَظْنَا وَ احْفَظْ أَوْلَادَنَا وَ أَحِبَّاءَنَا وَ أَتْبَاعَنَا وَ جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنَ الطَّاعُونِ وَ الْوَبَاءِ یا حَفِیظُ یا حَفِیظُ یا حَفِیظُ أَدْرِکنِی یا رسول‌الله‏».

البته دستوری که مرحوم شیخ عباس قمی نقل می‌کند به نقل از کتاب «طب الائمه» مرحوم «ُشبر» است (10) و انتسابی به معصوم ندارد.

نتیجه

در مجموعه، آموزه‌های دینی ضمن تأیید این نکته که گرفتاری، بلا و مریضی از لوازم دنیاست، راهکارهایی نیز برای برطرف کردن یا به حداقل رساندن آن‌ها بیان‌شده است، این راهکارها به دودسته کلی راهکارهای طبیعی و تغذیه‌ای و راهکارهای معنوی، قابل‌تقسیم است، در راهکارهای معنوی، مهم‌ترین راهکار را می‌توان در صدقه دادن، زیارت سیدالشهدا رفتن، دعا کردن و صله‌رحم داشتن دانست، ضمن اینکه دعاهایی نیز در خصوص خلاصی از بیماری سفارش شده که مهم‌ترین آن‌ها بیان گردید.

پی‌نوشت‌ها

  1. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: اسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 6، ص 290، ح 1.
  2. همان، ج 4، ص 5، ‏ بَابُ أَنَّ الصَّدَقَةَ تَدْفَعُ الْبَلَاء، ح 2.
  3. ابن‌بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، ثواب الاعمال، قم: دارالشریف الرضی، چاپ دوم، 1406 ق، ص 92.
  4. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، همان، ج 2، ص 469، ح 5، بَابُ أَنَّ الدُّعَاءَ یرُدُّ الْبَلَاءَ وَ الْقَضَاء.
  5. همان، ج 2، ص 152، ح 13، بَابُ صِلَةِ الرَّحِم‏.
  6. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، تهران: دنیای دانش، چاپ چهارم، 1382 ش، ص 253.
  7. همان، ج 2، ص 564، بَابُ الدُّعَاءِ لِلْعِلَلِ وَ الْأَمْرَاض‏، ح 1.
  8. همان، ح 3.
  9. همان ح 6.
  10. شبر، سید عبدالله، طب الائمه، بیروت: دارالارشاد، چاپ سوم، 1428 ق، ص 349 و 350.

 

کلمات کلیدی

صدقه، دعا، صله‌رحم، عوامل رفع و دفع بلا، راهکارهای معنوی دفع بلا، راهکارهای طبیعی دفع بلا، بیماری‌های مسری

در برخی از کتاب های حدیث،دستورالعمل هایی را بیان کرده اند، آیا این دستورات مخصوص بیماری خاصی است و یا این که برای تمام بیماری ها مؤثر است؟
دعا برای بیماری، عناوین جوامع حدیثی، دعا، صدقه، فهم حدیث

در برخی از کتاب های حدیث، بابی با عنوان «بَابُ الدُّعَاءِ لِلْعِلَلِ وَ الْأَمْرَاض‏» وجود دارد و ائمه (علیهم السلام) دستورالعمل هایی را بیان کرده اند، آیا این دستورات مخصوص بیماری خاصی است و یا این که برای تمام بیماری ها مؤثر است؟

پاسخ اجمالی

بامطالعه عنوان باب «الدُّعَاءِ لِلْعِلَلِ وَ الْأَمْرَاض‏» و احادیث این باب مشخص می‌شود که احادیث آن، اختصاصی به بیماری خاص ندارند و برای هر نوع بیماری سفارش شده‌اند، البته در بین احادیث معصومان (علیهم‌السلام)، موارد متعددی وجود دارد که برای درمان بیماری خاص ذکرشده است.

پاسخ تفصیلی

دسته‌بندی و عنوان دهی به احادیث، در زمان ائمه (علیهم‌السلام) توسط شاگردان ایشان، آغاز و صاحبان جوامع حدیثی همچون مرحوم کلینی در «الکافی» و دیگران آن را تکمیل کرده‌اند؛ عنوان هر باب برخاسته از مجموع احادیث آن باب است که با دقت و حتی در اکثر موارد از متن احادیث گرفته‌شده است، ازاین‌رو توجه به الفاظ عنوان، در فهم احادیث و نیز فهم صاحب کتاب از مجموع این احادیث حائز اهمیت است.

1. بررسی احادیث «بَابُ الدُّعَاءِ لِلْعِلَلِ وَ الْأَمْرَاض‏» کتاب الکافی

میان کتاب‌های حدیثی، عناوین مرتبط با دعا فراوان است، به‌عنوان نمونه مرحوم کلینی در کتاب «الکافی»، بخشی را با عنوان «کتاب الدعاء» ذکر کرده و ابواب مختلفی همچون شرایط و آداب دعا، دعا برای وسعت رزق، ادای دین و قرض، خلاصی از ترس و غم، دعا برای ناخوشی‌ها و مریضی‌ها (العلل و الأمراض) را در آن جمع‌آوری کرده است.

با مرور احادیث باب مذکور، این نکته به دست می‌آید که بیماری خاصی موردنظر ائمه (علیهم‌السلام) در سفارش به خواندن دعایی که فرموده‌اند، نبوده است و در همه مریضی‌ها می‌توان از آن‌ها بهره برد.

 به‌عنوان‌مثال در حدیث اول این باب آمده است: «کانَ یقُولُ عِنْدَ الْعِلَّة» امام صادق (علیه‌السلام) به هنگام مریضی چنین می‌گفتند:

«اللَّهُمَّ إِنَّک عَیرْتَ أَقْوَاماً فَقُلْتَ قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا یمْلِکونَ کشْفَ الضُّرِّ عَنْکمْ وَ لا تَحْوِیلًا فَیا مَنْ لَا یمْلِک کشْفَ ضُرِّی وَ لَا تَحْوِیلَهُ عَنِّی أَحَدٌ غَیرُهُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اکشِفْ ضُرِّی وَ حَوِّلْهُ إِلَى مَنْ یدْعُو مَعَک إِلَهاً آخَرَ لَا إِلَهَ غَیرُک»؛ (1)

 بار خدایا تو مردمى را سرزنش کردى و فرمودى «بگو (اى محمد) بخوانید آن‌هایی را که در برابر خدا پنداشتید تا بدانید که نمى‏توانند از شما زیانى را دور کنند و دگرگون نمایند» (سوره اسراء، آیه 58) پس اى خدائى که جز او نمى‌‏تواند زیان مرا دور کند و آن را دگرگون نماید، رحمت فرست بر محمّد و آل محمّد و زیان مرا دور ساز و آن را از من بگردان به‌سوی کسى که با تو معبود دیگرى را مى‏خواند، نیست شایسته پرستشى جز تو‏.

در حدیث دوم راوی گوید: «مَرِضْتُ بِالْمَدِینَةِ مَرَضاً شَدِیداً» یعنی در مدینه مریضی سختی گرفتم، اشاره‌ای به بیماری خاصی ندارد.

در حدیث سوم آمده که امام صادق (علیه‌السلام) به هنگام مریض شدن فرزندان خویش به آنان چنین سفارش می‌کرد و این دعا را تعلیم داد:

«اشْتَکى بَعْضُ وُلْدِهِ فَقَالَ یا بُنَی قُلِ: اللَّهُمَّ اشْفِنِی بِشِفَائِک ‏وَ دَاوِنِی بِدَوَائِک وَ عَافِنِی مِنْ بَلَائِک فَإِنِّی عَبْدُک وَ ابْنُ عَبْدِک»؛

بار خدایا مرا به شفایت شفا بده و به دوایت مداوا کن و از بلایت سلامتی‌ام ده چراکه من بنده تو و بنده‌زاده تو هستم.

روایت ششم می‌فرماید: دست خویش بر موضع درد گذاشته و سه مرتبه بگویید:

«اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی حَقّاً لَا أُشْرِک بِهِ شَیئاً اللَّهُمَّ أَنْتَ لَهَا وَ لِکلِّ عَظِیمَةٍ فَفَرِّجْهَا عَنِّی»‏؛

خدا، پروردگار بر حق من است؛ به او شرک نمی‌ورزم، خدایا تو درمان و برطرف‌کننده این درد و هر مشکل بزرگ هستی پس این درد را از من ببر و گشایشی برایم حاصل کن.

همچنین در دیگر روایات باب، احادیث ناظر به بیماری خاصی صادر نشده بلکه به‌صورت کلی بیان‌شده‌اند، بنابراین خواندن آن‌ها برای همه بیماری‌ها توصیه می‌شود و می‌توان با تضرع به درگاه الهی و خواندن آن‌ها از بیماری خلاصی یافت انشاء الله.

2. بررسی دعاهای ابواب دیگر

علاوه بر کتاب «الکافی» روایات و ابواب متعددی در دیگر کتاب‌ها وجود دارد که در ابتلا به بیماری می‌توان از آن‌ها استفاده کرد. البته برای رهایی از بیماری نیاز نیست لزوماً به دنبال عنوان بیماری در احادیث بود، بلکه در ابواب دیگر همچون «باب الدُّعَاءِ لِلْکرْبِ وَ الْهَمِّ وَ الْحُزْنِ وَ الْخَوْف‏» (2) «بَابُ دَعَوَاتٍ مُوجَزَاتٍ لِجَمِیعِ الْحَوَائِجِ لِلدُّنْیا وَ الْآخِرَة» (3) «وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیه‌السلام إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْکرْبِ» (4) و «وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیه‌السلام فِی طَلَبِ الْحَوَائِجِ‏ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى‏» (5) دعاهایی نقل‌شده است که از آن‌ها می‌توان برای درمان بیماری‌ها استفاده کرد، چون در بیماری‌ها، نوعی همّ و غم، ترس و خوف از ابتلای به آن وجود دارد و خلاصی از آن، حاجتی از حاجت‌های ماست.

لازم به ذکر است که در برخی روایات، دعاهایی برای دردهای گوناگون مثل درد چشم، شکم و... نقل‌شده است که مرحوم علامه مجلسی در کتاب «بحارالانوار» آن‌ها را جمع‌آوری کرده است. (6) در پایان به این نکته نیز اشاره می‌شود که راهکارهای ائمه (علیهم‌السلام) در خلاصی از بیماری، منحصر در دعا نیست، بلکه صله‌رحم، صدقه، زیارت سیدالشهداء (علیه‌السلام)، نماز، استغفار، همراه کردن حرزهای معتبر به همراه شرایط آن به‌علاوه رعایت نکات بهداشتی و تغذیه مناسب ازجمله این راهکارهاست.

نتیجه

در جوامع حدیثی مثل «الکافی»، احادیث، طبق مفهوم جامع همه آن‌ها عنوان دهی و باب بندی شده است، ازاین‌رو توجه به‌عنوان که نوعاً برخاسته از متن احادیث است، در فهم مجموع احادیث باب مهم هست. «کتاب الدعا» در کتب حدیثی، ابواب مختلفی دارد و یکی از آن ابواب، دعا برای رهایی از بیماری‌هاست. توجه به متن آن دعا یا سؤال راوی نشانگر این نکته است که مریضی خاصی در توصیه به خواندن در این دعاها مدنظر معصوم (علیه‌السلام) نبوده است، بنابراین برای هر نوع بیماری قابل بهره‌گیری است. البته راهکارهای بیان‌شده در دیگر ابواب مرتبط نیز، برای رهایی از بیماری وجود دارد؛ ضمن اینکه دعا تنها راهکار بیان‌شده در کلام اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیست.

پی‌نوشت‌ها

  1. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: اسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 564، باب الدعاء للعلل و الأمراض‏.
  2. همان، ص 556.
  3. همان، ص 577.
  4. امام سجاد (علیه‌السلام)، الصحیفة السجادیة، قم: نشر الهادی، چاپ اول، 1376 ش، ص 52، دعای هفتم.
  5. همان، ص 68، دعای سیزدهم.
  6. مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج 92، ص 48.

 

کلمات کلیدی

دعا برای بیماری، عناوین جوامع حدیثی، دعا، صدقه، فهم حدیث

آيا ميتوانم به جاي محمد نام علي براي فرزندم انتخاب نمايم؟
نام محمد در روايات شيعه از تقدس و اهميت زيادي برخوردار است و از آن جا که اسم، با مسما (صاحب اسم) به گونه اي در ارتباط است؛ لذا توصيه هاي خاصي هم در بزرگ داشت...

با سلام و احترام.من در دوران بارداري دعاي نامگذاري به اسم محمد راخواندم. آيا ميتوانم به جاي محمد نام علي براي فرزندم انتخاب نمايم؟

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.

 

نام محمد در روايات شيعه از تقدس و اهميت زيادي برخوردار است و از آن جا که اسم، با مسما (صاحب اسم) به گونه اي در ارتباط است؛ لذا توصيه هاي خاصي هم در بزرگ داشت اين نام و کودکي که به اين نام ناميده شده است، در روايات وجود دارد (1). در برخي روايات به اين مطلب اشاره شده است که اگر کودکي در شکم مادر به اين نام ناميده شود، اين نام محقق خواهد شد؛ يعني کودک پسر خواهد شد. پس سزاوار است که به اين نام گذاري خود وفادار بماند و نام کودک را محمد بگذارد تا پر برکت و در حفظ و حراست خاصه الاهي باشد. طبق برخي روايات اگر از اين نام برگشت ضمانتي خاص نخواهد داشت(2). بنابراين، حق ايمان و محبت و عشق به اين نام و صاحب اين نام (پيامبر اسلام) اين اقتضا را دارد که از اين نام برنگردد. يا نام محمد را بگذارد، همراه با لقب (پسوند) مثل محمد علي، محمد مهدي و ... .(3)

البته در روايات نهي نشده است که اگر اين نام را بعدا نگذاشتي حرام است يا اين که حتما عواقب بدي را به دنبال خواهد داشت، بلکه فرموده است که «اگر به عهد خود وفا كند و نام او را محمد نهد خداوند آن را وسيله بركت او قرار دهد و گر نه اختيار با خداست كه او را نگه دارد يا ببرد». به نظر ما محمد علي  بگذاريد خيلي خوب است.

 

پي نوشت ها:

1.       کُنْتُ جَلِيساً لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع بِالْمَدِينَةِ فَفَقَدَنِي أَيَّاماً ثُمَّ إِنِّي جِئْتُ إِلَيْهِ فَقَالَ لِي لَمْ أَرَکَ مُنْذُ أَيَّامٍ يَا أَبَا هَارُونَ فَقُلْتُ وُلِدَ لِي غُلَامٌ فَقَالَ بَارَکَ اللَّهُ فِيهِ فَمَا سَمَّيْتَهُ قُلْتُ سَمَّيْتُهُ مُحَمَّداً قَالَ فَأَقْبَلَ بِخَدِّهِ نَحْوَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يَقُولُ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ حَتَّى کَادَ يَلْصَقُ خَدُّهُ بِالْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ بِنَفْسِي وَ بِوُلْدِي وَ بِأَهْلِي وَ بِأَبَوَيَّ وَ بِأَهْلِ الْأَرْضِ کُلِّهِمْ جَمِيعاً الْفِدَاءُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص لَا تَسُبَّهُ وَ لَا تَضْرِبْهُ وَ لَا تُسِئْ إِلَيْه»، کليني، الکافي، ج 6، ص 39. دار الکتب الاسلامية، تهران، 1368ش.‏

2.       وَ لْيَقُلِ اللَّهُمَّ إِنِّي قَدْ سَمَّيْتُهُ مُحَمَّداً فَإِنَّهُ يَجْعَلُهُ غُلَاماً فَإِنْ وَفَى بِالِاسْمِ بَارَکَ اللَّهُ لَهُ فِيهِ وَ إِنْ رَجَعَ عَنِ الِاسْمِ کَانَ لِلَّهِ فِيهِ الْخِيَارُ إِنْ شَاءَ أَخَذَهُ وَ إِنْ شَاءَ تَرَکَهُ»، الکافي، ج 6، ص11، و «َيَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّي سَمَّيْتُهُ مُحَمَّداً وُلِدَ لَهُ غُلَامٌ وَ إِنْ حَوَّلَ اسْمَهُ أُخِذَ مِنْهُ»، همان.

3.       برگرفته از سايت اسلام کوئيست به آدرس

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa15151#

در مورد طلسم وچگونگي شکستن طلسم توضيحاتي را ارایه بفرمایید.
براي باطل كردن سحر، اين دعا را بنويسند، و با خود نگاه دارند: "بسم اللّه و باللّه، بسم اللّه و ماشأاللّه، بسم اللّه و لاحول و لاقوة الا باللّه قال موسي ...

باسلام.احتراما ضمن عرض ادب وخسته نباشيد به استحضار حضرت عالي ميرساند اينجانب در مورد طلسم ودعاگويي وچگونگي شکستن و از بين بردن طلسم توضيحاتي رادر صورت امکان ارايه بفرماييد.

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.

 

اولا: به عنوان مقدمه عرض مي شود که هرچند سحر و طلسم وجود دارد. اما در هر مشكلي نمي توان پاي سحر و طلسم را به ميان كشيد و مشكل را به آنها نسبت داد از سوي ديگر فهم اينکه اين مشکل به خاطر سحر بوده يا نه، بسيار سخت است. چون طلسم و سحر کار راحتي نيست که با خواند چند دعا بتوان شخصي را طلسم کرد.

با اين وجود اگر بر فرض، سحر يا طلسم در كار باشد، راه ‏هايي براي بطلان آن وجود دارد مانند:

1-      خواندن و نوشتن آيات 75 تا 82 سوره يونس.

2-      طبق آيه 10 سوره نوح، زياد استغفروالله گفتن نيز تاثير زيادي داري (مخصوصا اين مورد خيلي سفارش شده است).

3-درخواست دعا از اولياي واقعي خداوند و توسل به حضرات معصومين عليهم السلام.

4- صدقه دادن و قرباني كردن بسيار مفيد است.

5-همچنين در مفاتيح الجنان دستوري ذکر شده است به اين صورت که امام علي(ع) فرمود:

براي باطل كردن سحر، اين دعا را بنويسند، و با خود نگاه دارند: "بسم اللّه و باللّه، بسم اللّه و ماشأاللّه، بسم اللّه و لاحول و لاقوة الا باللّه قال موسي ما جئتم به السحر، انّّّ اللّه سيُبطِلُهُ، انّ اللّه لايصلح عمل المفسدين، فوقع الحق و بطل ما كانوا يعملون، فغلبوا هنالك و انقلبوا صاغرين. (1)

هم چنين در كتاب مزبور پيامبر اكرم نيز، براي دفع شياطين و جادوگران مي فرمايد: "آيه سخره را بخوانند: "ان ربكم اللّه الذي خلق السموات و الارض في ستة ايام ثم استوي علي العرش يغشي الليل النهار يطلبه حثيثاً و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره الا له الخلق و الامر تبارك اللّه رب العالمين اُدعوا ربكم تضرعاً و خفيه انه لايحب المعتدين و لاتفسدوا في الارض بعد اصلاحها و ادعوه خوفاً و طمعاً ان رحمة اللّه قريب من المحسنين."(2)

در حديث ديگري از امام صادق عليه السلام آمده است: مَنْ أَكْثَرَ قِرائَةَ «قُلْ أُوحِىَ» لَمْ يُصِبْهُ فِى الْحَياةِ الدُّنْيا شَىْ‏ءٌ مِنْ أَعْيُنِ الْجِنِّ وَ لا نَفَثِهِمْ وَ لا سِحْرِهِمْ، وَ لا كَيْدِهِمْ، وَ كانَ مَعَ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله فَيَقُولُ يا رَبِّ لا أُرِيْدُ مِنْهُ بَدَلًا وَ لا أَبْغِى عَنْهُ حِوْلًا:

«هر كس سوره «جنّ» را بسيار بخواند، هرگز در زندگى دنيا چشم زخم جنّ، جادو، سحر و مكر آن ها به او نمى‏رسد، او با محمّد صلى الله عليه و آله همراه خواهد بود، و مى‏گويد: پروردگارا! من كسى را به جاى او نمى‏خواهم، و هرگز از او به ديگرى متمايل نمى‏شوم.»(3)

همچنين مى توان از سوره ها و آيات قرآنى بهره جست; مانند چهار سوره«ياأيّهاالكافرون»، «قل هو الله أحد»، «قل أعوذ بربّ الفلق»، «قل أعوذ بربّ النّاس». نيز مى توان از «آية الكرسى» و آيه «انّى توكّلت على الله ربّى و ربّكم ما من دابّة الاّ هو آخذ بناصيتها إنّ ربّى على صراط مستقيم.»(4)

 و نيز اين دعاها مکررا خوانده شود:حسبي الله و کفي،و سمع الله لمن دعا ،ليس وراءالله منتهي و اللهمّ انّک لا يکفي منک احد و انت تکفي من کل احد من خلقک فاکفني شرّ الجنّ والانس.

پي نوشت ها:

1. بحار الانوار، ج 64، ص 235.

2. مفاتيح الجنان، شيخ عباسي قمي، ص 520 و 521، مطبوعات ديني، قم.

3. همان.

4. تفسير نمونه، ج‏25، ص 107.

آيا پرنده کبک چشم شور است که مي گويند نگهداري آن در خانه خوب نيست؟
در مورد نگهداري کبک در خانه از سوي معصومان سفارشي نشده است. همچنان که به بسياري از حيوانات ديگر نيز سفارش نکرده اند.

سلام خسته نباشيد

آيا پرنده کبک چشم شور است که مي گويند نگهداري آن در خانه خوب نيست؟

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.

 

روايات در مورد نگه داري حيوانات در خانه به چند حيوان بيشتر اشاره نکرده اند از جمله کبوتر، گوسفند و....

اما در مورد نگهداري کبک در خانه از سوي معصومان سفارشي نشده است. همچنان که به بسياري از حيوانات ديگر نيز سفارش نکرده اند.

از سوي ديگر براي نگهداري حيواناتي که سفارش شده است دلائلي در روايات بيان شده است، ولي براي نگه نداشتن حيواناتي مانند کبک و.... دليلي ذکر نشده است.

بنابراين چشم شور بودن کبک در روايات بيان نشده است. تنها روايتي که به کبک اشاره کرده است روايت زير است (و غير از اين روايت ديگري يافت نشد)

 أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ (امام کاظم) عليه السلام قَالَ: أَطْعِمُوا الْمَحْمُومَ لَحْمَ الْقِبَاجِ «3» فَإِنَّهُ يُقَوِّي السَّاقَيْنِ وَ يَطْرُدُ الْحُمَّى طَرْداً.(1)

يعني به تبدار ، گوشت كبك بخورانيد ؛ چرا كه پاها را نيرو مى‏دهد و تب را كاملاً دور مى‏كند.

 

پي نوشت:

1. الکافي، ج 6، ص 312.

در روز هاي قمر در عقرب مي تونيم وسيله اي بفروشيم؟
سلام. قمر در عقرب مورد تاييد روايات است و البته فقط چند مورد است که انجام دادن آن در اين زمان مکروه شمرده شده است وآن موارد هم ازدواج، مسافرت است. بنابراين ...

باسلام

مي خواستم ببينم در روز هاي قمر در عقرب مي تونيم وسيله اي بفروشيم براي پرداخت بدهي ها نا چار شديم امروز بفروشيم و مي خواستم روز هاي دقيق قمر در عقرب اين ماه بدونم.

به نام خدا

سلام. قمر در عقرب مورد تاييد روايات است و البته فقط چند مورد است که انجام دادن آن در اين زمان مکروه شمرده شده است وآن موارد هم ازدواج، مسافرت است. (1) بنابراين کراهت انجام عمل در زمان قمر در عقرب شامل مورد خريد و فروش نمي شود و انشاالله اشکالي ندارد.

نکته ديگر اين که انجام دادن آن اعمال در زمان قمر در عقرب، مکروه است نه حرام؛ يعني اين گونه نيست که اگر آن اعمال انجام شود حتما شخص ضرري مي بيند به عبارت ديگر اين گونه روايات در مقام بيان علت تامه نيستند يعني اينطور نيست که اگر مثلا در ايام قمر در عقرب انعقاد نطفه صورت گرفت حتما به فرزند آسيبي مي رسد بلکه اين روايات در مقام بيان اقتضاي امکان و احتمال هستند.

اما روز هاي قمر در عقرب اين ماه 28 و 30 است.

مگر اهل سعادت هم «غَيْرِ أَهْلِ الْخُلُودِ» دارند؟
حضرت فرمود: اين دو آيه در مورد كساني از اهل شقاوت و سعادت نازل شده كه در بهشت و دوزخ جاويدان نيستند، كه اگر خداوند بخواهد آنها را خارج مي كند، و گمان نكني اي...

با سلام

در بحث خلود، در ذيل آيات 107 و 108 سوره هود از امام باقر عليه السّلام نقل شده: هَاتَانِ الْآيَتَانِ فِي غَيْرِ أَهْلِ الْخُلُودِ مِنْ أَهْلِ الشَّقَاوَةِ وَ السَّعَادَةِ، إِنْ شَاءَ اللَّهُ يَجْعَلُهُمْ خَارِجِينَ، وَ لَا تَزْعُمْ يَا زُرَارَةُ أَنِّي أَزْعُمُ ذَلِكَ (تفسير العيّاشي). الف. معناي بخش اخير اين حديث چيست؟ ب. مگر اهل سعادت هم «غَيْرِ أَهْلِ الْخُلُودِ» دارند؟

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.

 

حضرت فرمود: اين دو آيه در مورد كساني از اهل شقاوت و سعادت نازل شده كه در بهشت و دوزخ جاويدان نيستند، كه اگر خداوند بخواهد آنها را خارج مي كند، و گمان نكني اي زراره! كه من چنين عقيده دارم.

در بخش اخير روايت حضرت به زراره مي فرمايد: «گمان نكني اي زراره! كه من چنين عقيده دارم».

به نظر مي رسد منظور حضرت اين است که زراره فکر نکن که من گمان مي کنم خداوند آنها را خارج نمي کند به عبارت ديگر منظور امام اين است که خداوند اين کار را انجام مي دهد. همچنان که  شيح حر عاملي در کتاب «الفصول المهمة في أصول الأئمة» نيز به اين نکته اشاره مي کند و مي گويد: وَ لَا تَزْعُمُ يَا زُرَارَةُ، أَنِّي أَزْعُمُ ذَلِكَ يَعْنِي أَنَّهُ يَشَاءُ.(1)

نمونه اين تعابير در آيات قرآن نيز وجود دارد؛ قرآن مي فرمايد:

زَعَمَ الَّذينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلى‏ وَ رَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِما عَمِلْتُمْ وَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرٌ (2)

كافران پنداشتند كه هرگز برانگيخته نخواهند شد، بگو: «آرى به پروردگارم سوگند كه همه شما (در قيامت) برانگيخته خواهيد شد، سپس آنچه را عمل مى‏كرديد به شما خبر داده مى‏شود، و اين براى خداوند آسان است!»

اما سوال دوم شما که گفته ايد: مگر اهل سعادت هم «غَيْرِ أَهْلِ الْخُلُودِ» دارند؟

از آنجا كه شقاوتمندان همگى الزاما افراد بى‏ايمانى كه مستحق خلود باشند نيستند، بلكه ممكن است در ميان آنها گروهى از مؤمنان خطاكار وجود داشته باشند بنا بر اين استثناء مربوط به اين گروه است.

در مورد مومنان خطاكار نيز اين چنين است كه چه بسا برخي براي مدتى بايد در آغاز به دوزخ بروند و پاك شوند سپس به صف بهشتيان بپيوندند. (3)

به عبارت ديگر اشخاص خوشبخت هميشه در بهشت‏اند، مگر آن مدّتى كه خدا خواسته كه قبل از دخول در بهشت آنها را به خاطر گناهانشان به جهنم ببرد. (4)

همچنان که امام رضا عليه السلام فرمود:

إِنَّ اللَّهَ لَا يُدْخِلُ النَّارَ مُؤْمِناً وَ قَدْ وَعَدَهُ الْجَنَّةَ وَ لَا يُخْرِجُ مِنَ النَّارِ كَافِراً وَ قَدْ أَوْعَدَهُ النَّارَ وَ الْخُلُودَ فِيهَا، وَ مُذْنِبُوا أَهْلِ التَّوْحِيدِ يَدْخُلُونَ النَّارَ وَ يَخْرُجُونَ مِنْهَا وَ الشَّفَاعَةُ جَائِزَةٌ لَهُمْ. (5)

 

پي نوشت ها:

1.       الفصول المهمة في أصول الأئمة (تكملة الوسائل)، ج‏1، ص 375.

2.سوره التغابن، آيه 7.

3.تفسير نمونه، ج9، ص247.

4.       ترجمه جوامع الجامع، ج‏3، ص 17.

5.       الفصول المهمة في أصول الأئمة (تكملة الوسائل)، ج‏1، ص 376.

با توجه به روايت معصومين پاداش زيارت امام حسين (ع) چه مي باشد؟
امام صادق عليه السّلام ‏فرمودند: در روز قيامت براى زوّار حسين بن على عليهما السّلام بر ساير مردم فضيلت و برترى مى‏باشد ...

با توجه به روايت معصومين پاداش زيارت امام حسين علیه السلام چه مي باشد؟

با سلام و عرض تسليت به مناسبت ايام سوگواري و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني.

 

سوال شما بسيار کلي است و امکانش نيست به صورت کامل به اين سوال پاسخ داده شود به دليل اين که روايات صادر شده از معصومان عليهم السلام در مورد زيارت امام حسين عليه السلام زياد است. اما از باب نمونه به چند مورد اشاره مي شود و سپس آدرس از کتاب هاي معتبر شيعه داده مي شود تا اين که خودتان مراجعه کنيد.

1-امام صادق عليه السلام فرمودند:

هنگامى كه روز قيامت شود منادى نداء مى‏كند: كجا هستند زوّار حسين بن على عليهما السّلام؟

گردن‏هاى تعدادى از مردم كشيده مى‏شود (افرادي بلند مي شوند) كه عدد آنها را غير از خداوند متعال كس ديگرى نمى‏داند. پس به ايشان گفته مى‏شود قصد شما از زيارت قبر حضرت حسين بن على عليهما السّلام چه بود؟

مى‏گويند: پروردگارا آن حضرت را زيارت كرديم بجهت محبّتى كه به رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و حضرت على و فاطمه عليهما السّلام داشته و به منظور طلب رحمت براى صاحب قبر به ازاء آنچه از آن حضرت صادر گرديد.

پس به آنها گفته مى‏شود:

ايشان محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين سلام اللَّه عليهم بوده، ملحق به آنها شويد شما با ايشان و در درجه و مرتبه آنها هستيد، به لواء و پرچم رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ملحق گرديد. پس بطرف لواء آن حضرت رهسپار شده و در سايه آن قرار مى‏گيرند در حالى كه لواء به دست امير المؤمنين على عليه السّلام مى‏باشد و بدين ترتيب به بهشت وارد مى‏شوند ايشان جلو پرچم و سمت راست و جانب چپ و پشت آن بوده و چهار طرف لواء را گرفته‏اند.(1)

2-امام صادق عليه السّلام ‏فرمودند:

در روز قيامت براى زوّار حسين بن على عليهما السّلام بر ساير مردم فضيلت و برترى مى‏باشد.

راوي پرسيد: فضيلتشان چيست؟

حضرت فرمودند:

پيش از ديگران و چهل سال قبل از آنها به بهشت داخل مى‏شوند در حالى كه مردم در حساب و موقف مى‏باشند.(2)

همچنين مي توانيد به اين منابع نيز رجوع کنيد:

1-الكافي (ط - الإسلامية)، ج‌4، ص 580؛ بَابُ فَضْلِ زِيَارَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ، ج‌4، ص 584 و 587.

2-الكافي (ط - الإسلامية)، ج‌7، ص 457.

3-كامل الزيارات، ص 111؛ الباب الثامن و الثلاثون زيارة الأنبياء للحسين بن علي، ص 114‌؛ الباب التاسع و الثلاثون زيارة الملائكة الحسين بن علي، ص 116‌؛ الباب الأربعون دعاء رسول الله (ص) و علي و فاطمة و الأئمة لزوار الحسين‌، ص 117‌ و  118، ص 121؛ الباب الثالث و الأربعون إن زيارة الحسين‌(ع) فرض و عهد لازم له و لجميع الأئمة (ص) على كل مؤمن و مؤمنة، ص 131 و 132، ص 141؛ الباب الخامس و الخمسون من زار الحسين(‌ع) حبا لرسول الله و أمير المؤمنين و فاطمة.

4- من لا يحضره الفقيه، ج‌2، ص 582، 594، 599.

5-كتاب المزار (للشيخ المفيد)، ص 26‌.

6- تهذيب الأحكام، ج‌6، ص 42.

7- جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ ج‌20، ص 95.

 

پي نوشت:

1.کامل الزيارات، ص 141.

2. همان، ص 137.

تفسير بند 7، 8 و 9 دعاي جوشن کبير را لطفا ارسال بفرماييد.
يَا ذَا الْحَمْدِ وَ الثَّنَاءِ: (اي صاحب حمد و ثتاء) «حمد» به معناي ستايش موجودي است كه داراي جمال اختياري است. مدح اعم از حمد است، زيرا مدح در باره ستايش ...

با سلام. تفسير بند 7، 8 و 9 عاي جوشن کبير را لطفا ارسال بفرماييد. با سپاس

شرح و تفسير اين سه بند خيلي زياد است و از سویي مشخص نيست که منظور شما تفسير و شرح در چه سطحي مي خواهيد، تفسير يک مورد ارسال مي شود و بندهاي ديگر را به شرح «شرح اسماء الحسني، تأليف ملا هادي سبزواري» مراجعه کنيد.

شرح اجمالي بند 8 دعاي جوشن کبير:

يَا ذَا الْحَمْدِ وَ الثَّنَاءِ: (اي صاحب حمد و ثتاء)

«حمد» به معناي ستايش موجودي است كه داراي جمال اختياري است. مدح اعم از حمد است، زيرا مدح در باره ستايش زيبائي هاي غير اختياري نيز به كار مي رود مثلا درباره بوي خوش گل يا تلألؤ مرواريد مدح به كار مي رود، ولي حمد به كار نمي رود . جمالش اختياري نيست و خدادادي است. با تأمل در اين نكته روشن مي شود كه هيچ حمدي از هيچ حامدي در برابر هيچ امر محمودي سر نمي‏ زند مگر آن كه در حقيقت حمد خدا است، زيرا همه مخلوقات فعل خداوند هستند. هر جمالي كه موجودات داشته باشند، به خداوند متعال بر مي گردد.(1)

«ثناء» هم به معناي ستايش و مدح مي باشد.

يَا ذَا الْفَخْرِ وَ الْبَهَاءِ: (اي صاحب فخر و بهاء)

«فخر» به معناي مباهات و نازيدن به دارايي هاست(2). اين كار براي انسان مذموم و براي خداوند متعال ممدوح است زيرا انساني كه به دارايي هاي خود مي نازد ، به دارايي هايي كه مالك اصلي آن خداوند متعال است مي نازد. فخر فروشي با دارايي هاي كه مالك اصلي آن شخص ديگري است مذموم است. اما دارايي هاي خداوند متعال متعلق به خود اوست. نازيدن به آن مذموم نيست.

«بهاء» هم به معناي حُسن و جمال است.(3)

يَا ذَا الْمَجْدِ وَ السَّنَاءِ: (اي صاحب مجد و سناء)

«مجد» به معناي نهايت و كثرت شرافت و بزرگواري است (4) . «سناء» هم مترادف مجد مي باشد.

 يَا ذَا الْعَهْدِ وَ الْوَفَاءِ: ( اي صاحب عهد و وفا)

معناي عهد و وفاداري  واضح است . منظور از اين عبارت اين است كه خداوند متعال عهدي دارد كه وفادار نسبت به آن عهد نيز مي باشد. اما درباره اينكه مراد از آن عهد الهي چيست كه به آن وفادار است ،ممكن است منظور همان مطلبي باشد كه در آيه 60 و 61 سوره يس بيان شده:

« أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَابَنيِ ءَادَمَ أَن لَّا تَعْبُدُواْ الشَّيْطَانَ  إِنَّهُ لَكمُ‏ْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ(*) وَ أَنِ اعْبُدُونيِ  هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيم.» «آيا با شما عهد نكردم اي فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد، كه او براي شما دشمن آشكاري است(*) و اينكه مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است».

يَا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضَاءِ (اي صاحب عفو و رضا)

عفو به معناي گذشت از گناه است . رضا هم به معناي خشنودي مي باشد ،يعني خداوند متعال اهل آمرزش بندگان و رضايت و خشنودي از ايشان است:« فَأُولئِكَ عَسَي اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً(5) ؛ پس آن ها هستند كه اميد است خداوند از آنان در گذرد، و خدا همواره بسيار عفوكننده و آمرزگار است».

يَا ذَا الْمَنِّ وَ الْعَطَاءِ: (اي صاحب نعمت و عطا)

كلمه «مَنّ» در اصل به معناي سنگ هايي است كه با آن وزن مي‏كنند . به همين دليل هر نعمت سنگين و گرانبهايي را «منت» مي‏گويند. اگر جنبه عملي داشته باشد، يعني كسي عملا نعمت بزرگي به ديگري بدهد، كاملا زيبا و ارزنده است  اما اگر كسي كار كوچك خود را با سخن، بزرگ كند و به رخ افراد بكشد، كاري است بسيار زشت، بنا براين منتي كه نكوهيده است، منت زباني و بزرگ شمردن نعمت‏ها در گفتار است. اما منتي كه زيبنده است ،منت عملي و بخشيدن نعمت هاي بزرگ است (6). آنچه درباره خداوند متعال مطرح هست، منت عملي است، يعني خداوند متعال كسي است كه نعمت هاي بزرگي را به انسان ها عطا مي نمايد:« لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَي الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِ...(7) ؛ خداوند بر مؤمنان منت نهاد [نعمت بزرگي بخشيد] هنگامي كه در ميان آن ها، پيامبري از خودشان برانگيخت».

عطاء هم  اعطا نمودن يك چيز از روي فضل و احسان را مي گويند. «عطو» در قرآن در مطلق اعطا و پرداخت هم به كار برده شده است.(8) 

يَا ذَا الْفَصْلِ وَ الْقَضَاءِ: (اي صاحب فصل و قضا)

فصل و قضا را دو جور مي توان معنا كرد:

يك: قضا را به معناي حكم وحتم، و فصل را به معناي جدائي بدانيم. در نتيجه صاحب فصل بودن خدا يعني اين كه خداوند جداكننده حق و باطل است. قضا هم به معناي حكمراني بعد از جدا نمودن بين حق و باطل است.

معناي ديگر :قضا را به معناي اصطلاحي آن بگيريم. مراد از فصل را در اين جا همان قدر بگيريم. بنابراين مراد از اين بند اين مي شود : خداوند صاحب قضا و قدر و تعيين كننده آن هاست.(9)

يَا ذَا الْعِزِّ وَ الْبَقَاءِ: (اي صاحب عزت و جاودانگي)

عزت به معناي سربلندي و غلبه مي باشد . خداوند متعال در قرآن كريم متذكر شده كه «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعاً؛(10) تمام عزّت از آن خداست.» بنابراين گرچه برخي از انسان ها به ظاهر قدرت و عزت يافته اند. اما منشأ همه عزت ها و سربلندي ها به خداوند متعال بر مي گردد. منافقاني كه عزت را در سايه حكومت كافران مي جويند، به بيراهه رفته اند.

بقا و جاودانگي هم به اين معناست كه غير از خداوند هر موجودي فرض شود، در ذات خود فاني است. اگر موجودي بقا مي يابد، به واسطه فيض خداوند متعال است. جاودانگي اصيل از آن خداست:« كلُ‏ُّ مَنْ عَلَيهَْا فَانٍ(*) وَ يَبْقَي‏ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الجَْلَالِ وَ الْاكْرَامِ(11) ؛همه كساني كه روي آن [زمين‏] هستند فاني مي‏شوند، (*)  تنها ذات ذو الجلال و گرامي پروردگارت باقي مي‏ماند.»

يَا ذَا الْجُودِ وَ السَّخَاءِ: (اي صاحب كرم و بذل )

«جود» و «سخاء» اعم و اخص هستند . معمولا «سخاء» در مورد بذل مال به كار مي رود. «جود» درباره بذل جان و مال و آبرو و ..نيز به كار مي رود.

فرق ديگري كه بين «جود» و «سخاء» ذكر كرده اند : جواد همانند كريم بدون درخواست مي بخشد ،ولي سخاوتمند بعد از درخواست سائل مي بخشد.(12)

يَا ذَا الْآلَاءِ وَ النَّعْمَاء: (اي صاحب نعمت هاي باطني و نعمت هاي ظاهري)

«آلاء» به نعمت هاي باطني در مقابل نعمت هاي ظاهري گفته شده و عكس اين مطلب را هم نقل كرده اند (13). به هر حال معناي اين مي شود كه خداوند متعال صاحب و مالك اصلي تمام نعمت هاي انسان اعم از نعمت هاي مادي و معنوي مي باشد.

 

پي نوشت ها:

1. تفسير الميزان، ج‏1، ص 19.

2. مصباح المنير، ج، ص 464.

3.همان، ص65.

4. معجم مقائيس اللغة، ج5، ص 297.

5. نساء(4)، آيه 99.

6. تفسير نمونه، ج‏3، ص 158.

7. آل عمران(3)، آيه 164.

8. قاموس قرآن، ج5، ص 17.

9. شرح اسماء الحسني، تأليف ملا هادي سبزواري، ص 61.

10. يونس(10)، آيه 65.

11. الرحمن(55)، آيه 26 و 27.

12. شرح اسماء الحسني، تأليف مهدي افتخار، ج 1، ص 168.

13. همان.

صفحه‌ها