پرسش وپاسخ

ازدواج در زمان دانشجویی خوب است؟

با سلام من دانشجوی ترم دوم هستم و می خواهم با دختری که دوستش دارو و از فامیل هم هستم حداقل نامزد بشوم ولی خانواده به دلیل نداشتن تمکن مالی من مخالفت می کنند من هم به خاطر فرار از گناه دوست دارم زودتر ازدواج کنم نظر شما چیست؟

پاسخ:

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز

1- توصيه مي شود در شرايط كنوني با تعديل و حذف محرک ها و افکار جنسي از تمرکز بر مسأله ازدواج به در آييد . تمرکز صد درصدي خود را به جاي اصل ازدواج به مقدمات ازدواج (مانند اتمام تحصيل اتمام سربازي و کسب درآمد هر چند اندک و...) ببريد.

2ـ اگر فرض بگيريم والدين‌تان به شما اجازه نامزدي بدهند، چه چيزي خاصي اتفاق مي‌افتد؟! پسري دانشجو(آن هم سال اول دانشگاه كه حداقل سه سال تا پايان تحصيلاتش فرصت لازم است) که کار ندارد و به طور کامل با استقلال اقتصادي بيگانه است(صرفاً به پول پدرش متکي است) و سربازي نرفته ، چه حرفي براي گفتن براي دختر و خانواده او دارد؟! با اين حساب مشکل ازدواج شما ربطي مستقيمي به رد و قبول والدين شما ندارد . بايد چه امروز، چه ده سال ديگر براي حل مشکل ازدواج خود چاره اساسي بينديشيد.

3ـ هر گونه نامزدي بي‌پشتوانه، نه تنها از شما مشکلي حل نخواهد کرد، بلکه بر مشکلات شما خواهد افزود، اين نامزدي يا ازدواج (با رعايت ملاک‌مندي و حصول شرايط اوليه) اگر بعد از 5 تا 10 سال صورت پذيرد، ارزش دارد . اگر بدون حصول شرايط اوليه در همين امسال انجام پذيرد، ارزش چنداني بر آن مترتب نيست .

در هر صورت توصيه مي‌شود با عقب‌نشيني استراتژيک از درخواست نامزدي ، تمهيدات لازم براي مقدمات ازدواج را به دست آوريد، مقدمات بدون تلاش شبانه‌ روزي شما براي تحصيل و کسب درآمد هر چند اندک در کنار خويشتنداري همه جانبه حاصل نخواهد شد.

البته در شرايط ويژه مي توان به اين گونه نامزدي هاي چند ساله رضايت داد ، ولي توصيه مي شود با ساده سازي و خنثي سازي مسأله نياز به همسر از ورود به اين نامزدي پردامنه پرهيز نماييد. به احتمال زياد در شرايطي نيستيد كه پذيراي مطالب بالا باشيد، ولي تا حد زيادي مي توان حدس زد كه در صورت توفيق در راضي كردن والدين خود و ايشان ،سايه هايي از تشويش و پشيماني پس از گذر از ماه هاي شيرين اوليه نامزدي فضاي رواني شما را فرا خواهد گرفت.

آیا بدون دلیل نپذیرفتن به معنی کافر شدن است؟

به نام ( ) اینجانب اعلام میکنم که آقا جان یه جورایی کافر دارم میشم!!! شاید هم اصلا شدم! خب دردم چیه؟ آقا من به پوچی رسیدم! یعنی چی؟ یعنی این که من دیگه هیچ چیز رو بدون دلیل و مدرک قبول ندارم. مثلا غیب اصلا تو دهنت داری میگی غیب! کی دیده؟ هر کی دیده واسه خودش دیده! اگه چیزی وجود داره و هست منم میخوام ببینم چرا من نباید ببینم؟ مگه اونایی که میگن فلانه چی از ما بیشتر دارن؟ مگه اونا هم ادم نیستن؟ مگه اونا هم به قول معروف اشرف مخلوقات نیستن؟ اگه راهی هست که به یه درجه ای برسیم که واقعاَ بفهمیم قضیه چیه اصلا واقعیت چیه؟ نشونم بده هر چی باشه من جونمم پاش میدم که به اون حقیقته برسم میخوام ببینم این خلیفهّ الله که گفته شده اینه؟ یا چی...؟ آیا اینقدر ضعیفه؟ اگه نیست چرا تا حالا اینجوری بوده؟ اگه میگید یکی قراره بیاد همه چی رو درس کنه پس کو؟ وعده ی سر خرمن؟ آقا دلم پره با یه نامه دو نامه نمیشه! اگه جواب درست و درمون بدید بقیش و هم میپرسم

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
شدت ناراحتي و دغدغه ها باعث شد تا حد اقل مشكلات و شبهات خود را نتوانيد در نامه مختصرتان منتقل كنيد ؛ اي كاش پس از فروكش كردن ناراحتي تان توضيح در خصوص مشكل و ابهام هاي تان مي داديد و ريشه اصلي درد را روشن تر بيان مي كرديد .
تحقيق و پي جويي حقيقت و ترديد در بسياري از اموري كه به زعم ديگران عين حقيقت و غير قابل انكار است ، نه نشانه كفر و كافري ،كه بهترين زمينه و بستر رسيدن به ايمان حقيقي است .نبايد از اينكه در برخي مباني و اصول ترديد كرديد ،تا اين حد نگران باشيد ، اما به قول شهيد مطهري شك پل خوبي است اما منزلگاه خوبي نيست ؛ يعني بايد از ترديد و سردرگمي پلي بسازيد براي رسيدن به حقيقت آرامش بخشي كه نتيجه ايمان كامل و يقيني ناب است.
گفتيد هيچ چيز را بدون دليل ومدرك قبول نداريد ؛ مگر شرط عقلاني و انساني زيستن غير از اين است كه انسان با كمك تعقل و منطق به پذيرش يا رد عقايد و افكار بپردازد ؟ اين امر يكي از ضروري ترين لوازم و شرايط حقيقت جويي و انصاف است و به هيچ وجه نشانه به پوچي رسيدن نيست .
اما در مورد غيب ؛ گفتيد كه: " كي ديده ؟ هركي ديده واسه خودش ديده !"
دوست عزيز اگر بنا بر عقلانيت و دليل محوري است، نبايد اين تعابير عاميانه و غير علمي را به كار ببريد ؛ غيب تعبيري است در برابر شهود ، در واقع غيب به هر چيزي اطلاق مي شود كه از حواس و ادراكات ظاهري از جمله حس باصره پنهان باشد ؛ با اين وضعيت تعبير "كي غيب را ديده" قدري عوامانه نيست ؟ اگر قرار بود كسي غيب را ببيند، ديگر اطلاق غيب به آن امر مجازي و غير حقيقي بود .
از طرف ديگر مگر ديدن و درك حسي تنها عامل اثبات وجود داشتن و تحقق يك چيز است ؟ آيا درد و ناراحتي و شادي و سرور و ديگر حالات دروني خود و ديگران را مي بينيد ؟ پس چطور به وجود اين حالات در ديگران باور پيدا مي كنيد ؟ آثار و پيامدهاي اين امور به شما نشان مي دهد كه فلاني درون خود درد دارد يا ديگري سرور و شادي وجودش را در بر گرفته است .
حتي در امور مادي مانند الكتريسيته كم نيستند حقايقي كه تنها از طريق برخي آثار و پيامدها و لوازم و نتايج به وجود آن پي مي بريم . تفاوت بين سيمي كه جريان الكتريسيته در آن جريان دارد ،با سيمي كه خالي از اين جريان است ،با هيچ يك از حواس ظاهري ما درك نمي شود ، بلكه تنها با اتصال آن به بدن و آثاري كه بر سيستم عصبي بدن ايجاد مي كند ، يا آثاري مشابه مي توان به وجود اين جريان پي برد .
اين كه در اين عالم چيزي هست كه فعلا از نظر ما پنهان است، احتمالي است همچون احتمال اينكه هيچ چيز در پس عالم وجود ندارد ؛ در واقع تنها در برابر دو گزينه قرار داريم :
وجود غيب يا ماوراء طبيعت و عدم آن ؛ در اين ميان عده اي در طول تاريخ ادعا كرده اند كه جهان هستي منحصر در جهان ماده نمي شود و حقيقت عالم داراي ابديتي است كه در ماوراء ماده ادامه مي يابد .براين امر دلايل گوناگوني آورده اند ؛ در عين حال عده اي ديگر نيز با دليل يا بي دليل اين امر را انكار كرده اند .
به نظر مي رسد داوري در خصوص اين امور ،امري كاملا عقلاني و به دور از احساسات باشد . تنها لازم است به دلايل افرادي كه به وجود خداوند و عالم آخرت و ديگر امور غيبي معتقدند ، مراجعه كرده، به طور كاملا عقلاني و منصفانه و به دور از احساسات به تحليل و بررسي آن ها بپردازيد .نتيجه اين امر هر چه شد، بدان ملتزم و معتقد شويد .
فراموش نكنيد افرادي چون پيامبران و امامان هم كه به وجود غيب ايمان داشتند و وجود آن را ترويج مي نمودند ، اصرار نداشتند كه بدون دليل و منطق و تنها با تعبد محض اين امر را براي ما اثبات نمايند .به همين خاطر انبيا همواره مردم را به تعقل و فكر و انديشه فرا مي خواندند .
خليفه الله يعني انسان هم برخلاف آنچه تصوير كرده ايد، به واسطه بهره مندي از نعمت عقل ، نه تنها ضعيف و حقير نيست ،بلكه دارا ترين مخلوقات خداوند است كه مي تواند بالاترين حقايق را به كمك اين قوه ارزشمند به دست آورده، از نتايج اين معارف و ادراك ها بهترين بهره برداري ها را بنمايد .
نه قرار است ايمان ما بر اساس آنچه گذشتگان گفته اند، سامان اساسي بيابد و نه اينكه بناست فردي در آينده بيايد و همه چيز را همچون ديدن يك فيلم براي ما مشهود و ملموس كند ، باز انسان است و اختيار و قوه عاقله اش كه حقيقت را به كمك عقل و فطرت الهي دريابد و به آن ايمان آورد . براي شما و ديگران هم راهي جز اين نيست ؛ پس بدون تشويش و ناراحتي و رفتارهاي احساسي گام به گام در مسير رسيدن به حقيقت پله هاي لازم را يك يه يك بپيماييد . همراهي دوستان تان در اين مركز را هم غنيمت بدانيد .
منتظر سوالات اساسي و منطقي و روشن شما هستيم .

دادن خمس مالی که در دسترس نیست واجب است؟

با سلام و تحیت و آرزوی موفقیت بنده در یک شرکتی 10 میلیون تومان سرمایه گذاری کردم و چند ماه سود گرفتم ولی در حال حاضر این شرکت منهل شده و سرمایه ما پس نمی دهند-الان زمان سال خمسی من شده ،حالا من برای ادای خمس چکار منم -با تشکر مقلد:آیت الله وحید خراسانی ممنون می شوم که جواب من را سریع بدهید ،زیرا که عازم به حج عمره می باشم.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در صورتي که 10 ميليون تومان از در آمد بين سال بوده و نزد شما يک سال نمانده باشد، تا زماني که شرکت مذکور پول شما را نداده، دادن خمس آن بر شما واجب نيست، هر زمان شرکت سرمايه شما را برگرداند، خمس آن را پرداخت کنيد.(1)
پي نوشت:
1. سؤال تلفني (7740611-0251) از دفتر آيت الله وحيد خراساني.

سلام من مهدی اکبری هستم می خواستم بپرسم من گاهی وقت ها شیطان به سراغم می آید وبه افکار بدی فرو می روم و آلتم محرک می شود و وقتی سر آن را باز میکنم درون آن نم دار است و وقتی به آن دست میزنم کمی کش می آید ولی رنگش شیره ای نیست.آیا به من قسل واجب است؟ من وقتی به قصد غسل به حمام میروم می گویم که حالا که از من کمی منی خارج شدده پس یه استمنا دیگر هم انجام میدهم آبا دو گناه محسوب می شود.

پرسش: سوال شرعي شرح
گاهي وقت ها شيطان به سراغم مي آيد وبه افکار بدي فرو مي روم و آلتم محرک مي شود و وقتي سر آن را باز مي کنم درون آن نمدار است و وقتي به آن دست مي زنم کمي کش مي آيد ولي رنگش شيره اي نيست.آيا به من غسل واجب است؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
با توصيفي که نموده ايد، آبي که از شما خارج شده ،موجب غسل جنابت نيست و بر شما غسل واجب نشده است.
رطوبت هايى كه از انسان خارج مى شود ،غير از بول و منى بر چند قسم است:
اوّل آبى كه گاه بعد از بول بيرون مى آيد و كمى سفيد و چسبنده است و به آن «وَدْى» مى گويند،
دوم آبى كه هنگام ملاعبه و بازى كردن با همسر و به طور كلي تحريك جنسي بيرون مى آيد و به آن «مَذْى» مى گويند،
سوم آبى كه گاه بعد از منى بيرون مى آيد و به آن «وَذْى» گويند،
همه اين آب ها در صورتى كه مجرا آلوده به بول و منى نباشد، پاك است . وضو و غسل را هم باطل نمى كند . (1 )
پي نوشت :
1 . آيت الله مکارم شيرازي ، توضيح المسائل ، ص 31 ، م 79 .

پرسش: من وقتي به قصد غسل به حمام مي روم مي گويم که حالا که از من کمي مني خارج شده، پس يه استمنا ديگر هم انجام مي دهم .دو گناه محسوب مي شود؟

پاسخ:

هر استمنا به طور مستقل و جدا از استمناي ديگري حرام مي باشد .بنابراين:
در صورتي که پيش از رفتن به حمام در اثر استمنا مني خارج شده باشد، و بعد در حمام دوباره استمنا کنيد، دو استمنا حساب مي شود. هرکدام گناه مستقل و جدا از ديگري مي باشد . براي دو مرتبه استمنا کردن دو گناه استمنا نوشته مي شود.

آیا قبولی اعمال زن در انجام واجبات مشروط به اجازه همسر می باشد؟

سلام خانم شیعه ای با مرد شیخی با توافق ازدواج کرده است و با مذهب خویش مشکلی نداشتند و شرایط یکدیگر را پذیرفته بودند. اما حال شوهر(بعد از چند سال و با یک بچه) پایش را در یک کفش کرده و می گوید باید شیخی شوی و اگر نه راضی ندارم نماز بخوانی و روزه بگیری و اگر مرد راضی نباشد نماز و روزه اش صحیح نیست. در این موقعیت چه کند؟ راهنمایی فرمایید. زن هم می گوید تا پای طلاق می روم اما شیخی نمی شم! نماز و روزه اش چه حکمی دارد؟ زن شیخی بشه؟( زن چگونه می تواند کاری کند به جایی که خودش شیخی بشه شوهرش شیعه بشه؟) من دختر دایی خانمه هستم من کمکی می تونم بکنم؟!!

پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز؛
فرقة شيخيه از فرقه هاي غلات شمرده شده است. پذيرش عقيده آن ها احتياط دارد . نبايد از طرف خانم اين امر صورت گيرد.
در ابتدا شرط نيز كرده بود. حتي اگر شرطي هم نشده باشد، باز در اين موضوع زن نبايد حرف شوهرش را بپذيرد .نماز و روزه اش مشروط به رضايت همسرنيست. با ايشان صحبت کنيد و او را در به حفظ اصول و اعتقادات تشويق نماييد.

حقوق زن در میزان ارتباط با خانواده همسرش چگونه است

سلام حقوق زن در برابر مرد برای تفریح و مراودات اجتماعی چیست ؟ آیا مرد می تواند همسر دوم خود را از مراودت با فامیل خود(مرد)محروم سازد ؟ اگر مرد عدالت رانه بر مساوات بلکه بر رضایت هر یک از زنان و بر طبق نیاز هریک بداند و طبق صلاحدیدهایی مثل اینکه این زندگی نو پاست و زندگی قبلی ریشه دار تر است می تواند نیاز(مراوده و معاشرت در بین اقوام شوهر) زن را نادیده بگیرد ؟توضیح اینکه ازدواج دوم بارضایت کامل زن اول حتی برقراری دوستی بین دو زن بوده است. آیاشوهر یا همسر اولش می توانند این را بگویند که او(زن دوم ) فقط با خانواده خودش رفت و آمد کند ؟ آیا اگر زن به دلایلی از معاشرت و رفت آمد با خانواده خود(زن) محروم باشد و با خانواده ی شوهر هم به دلایلی که مرد, برای اینکه آرامش همسر و خانوده اش (صرف حضور نه خدایی نکرده بحث و درگیری) به هم می خوردتشخیص می دهد می تواند زن را تنها بگذارد ؟مگر از روز اول زن دوم آن هارا مجبور به این کار کرده بود ؟؟؟؟در صورتی که یکی از اهدافی که همسرم و همسرش برای ازدواج بیان کردن هنجارشکنی اجتماعی بود !حالا جای هنجاراجتماعی غرور و اعتماد به نفس زن دوم شکسته می شود!!!! مثلا عروسی برادر مرد یکی از زن ها را کنار خود داشته باشد و دیگری (زن دوم ) تنها در کنج خانه ؟آیا با دادن پول و اینکه به رستورانی برو و تنها نمان عدالت را برقرار کرده است ؟ صله رحم با اقوام خود را فقط با زن اول برگزار نماید ؟ قرار های اولیه بر حسب مرادوه و دوستی بین همسران بارضایت کامل همسر اول و حتی فرزندان بوده اما بعد از ازدواج همسر اول به این علت که بعضی حس هاسراغش می آید می تواند از حضور زن دوم در جمع خودداری کند ؟ من همسر دوم آقایی هستم که در ایام نوروز ایام تعطیل و بعضی مراسم های خاص (عزا و عروسی )نمی توانم در جمع فامیل شوهرم باشم . برای رعایت حال همسرم وهمسرش فامیل شوهرم رفت و آمدهای یک طرفه را هم کم کردند . در صورتی که یکی از اهدافی که همسرم و همسرش برای ازدواج بیان کردن هنجارشکنی اجتماعی بود ! درضمن شوهرم کاملا مقید به مسائل دینی و شرعی و اخلاقی می باشد و تمام سعیش را برای برقراری عدالت می کند . وازاین بابت سعی در کسب رضایت من دارد . ولی من به هیچ عنوان از این وضعیت رضایت قلبی ندارم . لطفا حکم بررعایت عدالت وحد و حدود و مرز و اختیارات این موضوع را برایمان روشن سازید

پرسش: حقوق زن در برابر مرد براي تفريح و مراودات اجتماعي چيست ؟ شرح آيا مرد مي تواند همسر دوم خود را از مراودت با فاميل خود(مرد)محروم سازد ؟
اگر مرد عدالت را نه بر مساوات بلکه بر رضايت هر يک از زنان و طبق نياز هريک بداند و طبق صلاحديدهايي مثل اينکه اين زندگي نو پاست و زندگي قبلي ريشه دار تر است ،مي تواند نياز(مراوده و معاشرت در بين اقوام شوهر) زن را ناديده بگيرد ؟
پاسخ:
@@پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بر شوهر واجب نيست كه همسر خود را به مهماني و مجالس اقوام و خويشان خود ببرد . اين موارد جزء نفقه واجب زن حساب نمي شود. مرد مي تواند با يک همسر در مجالس اقوام خودش شرکت کند و همسر دوم را نبرد لکن از نظر اخلاقي و عاطفي خوب است که مرد در اين جهت نيز بين همسران خود با عدالت رفتار کند ، ولي شرعا واجب نيست.(1). در اين گونه مسائل خوب است که با شوهر خود صحبت کنيد . با صحبت کردن منطقي و معقول اين مشکل را حل کنيد، چنانچه شوهر شما از جهات ديگري براي بردن شما در مجلس خويشان و فاميل اش مشکل داشته باشد، بهتر است شما هم او را تحت فشار قرار ندهيد.
بنابراين شوهر شما مي تواند شما را از رفتن به مجلس مهماني اقوام خودش منع کند، اما همسر اول حق هيچ گونه منع رفت و آمد را نسبت به همسر دوم ندارد.
در مورد لوازم زندگي و خوراک و پوشاک و آنچه نفقه صدق مي کند، بر شوهر شما واجب است که آنچه مورد نياز شما است، به مقدار متعارف تهيه کند . اگر براي يکي از همسران خود چيزي اضافه بخرد و همسر دوم نياز نداشته باشد، واجب نيست که حتما براي همسر ديگر هم خريداري کند، لکن اگر در اين مورد هم بين آن ها با عدالت رفتار کند کار خوبي مي باشد.
= احكامي كه در مورد زن و مرد و مسائل خانواده بيان شده، دو قسم است :
يک قسم احکام تکليفي است که براساس مصلحت و مفسده بيان شده است .
يک قسم هم احکام اخلاقي و عاطفي است که براساس ثواب و پاداش الهي پايه ريزي شده است.
براساس احکام اخلاقي و عاطفي، زن اگر با سختي هاي همسرش بسازد و به خاطر جلب رضايت الهي در بعضي از مسائل صبر کند، خداوند ثواب و پاداش به او عنايت مي کند که عقل بشر از درک آن عاجز مي باشد.
سعي کنيد به مقداري که ممکن است با زبان نرم و اخلاق خوب با همسر خود صحبت کنيد . از راه صحبت بعضي از مسائل را حل کنيد.
هم چنين اگر بتوانيد با خوب شوهر داري کردن و رفتار مناسب، شوهر را جذب اخلاق خود کنيد، بسياري از مشکلات حل مي گردد.
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .

پي نوشت:
1. سؤال تلفني(7746666-0251) از دفتر آيت الله خامنه اي.

چرا ازدواج مسلمانان با غیر مسلمان جایز نیست؟

چرا 2نفر با دین مختلف نمیتوانند ازدواج کنند؟ اگر ازدواج کنند غیر قانونی است؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
ازدواج مسلمان با کافر غير کتابي جائز نيست ، ولي ازدواج مسلمان با اهل کتاب بي اشکال است و قانوني است .(1) قرآن مجيد در آيه 221 سوره بقره مى فرمايد : وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ يُبَيِّنُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ؛ ( 2 )
با زنان مشرك ازدواج مكنيد تا ايمان آورند . يك كنيز با ايمان بهتر است از خانمى مشرك ، هر چند آن خانم مورد شگفت و خوشايندتان باشد . با مردان مشرك ازدواج مكنيد تا ايمان آورند .يك برده مؤمن از آقايى مشرك بهتر است، هر چند كه مورد شگفت و خوشايند شما باشد. آرى مشركين شما را به سوى آتش دعوت مى‏كنند . خدا به سوى جنت و مغفرتى به اذن خود مى‏خواند . آيات خود را براى مردم بيان مى‏كند تا شايد متذكر شوند .
ازاين آيه شريفه استفاده مي شود که فلسفه تحريم اين ازدواج خوف تاثير پذيرى زنان مسلمان از غير مـسـلمانان و راه يافتن ضعف عقيدتى واخلاقى آنان به مسلمانان است ، چون قرآن فرمود:
«مشرکان به آتش دعوت مي کنند» و اين مي فهماند که احتمال هست غير مسلمان ، زن مسلمانش را از اسلام بيرون ببرد . بدين وسيله او را جهنمي کند زيرا زن بر اثر تاثير پذيري تبليغات شوهرش را مي پذيرد.امام صادق (ع)فرمود:
« .....زنان مسلمان را به شكاكان تزويج ننماييد, چه اين كه زن از شوهرش تربيت مى پذيرد و شوهر او را مجبور مى كند كه به آيين خود در آيد».(3)
به عقيده روانشناسان تأثيرپذيرى و حالت انفعالى برخورد كردن، از ويژگى‏هاى زنانه است. اگر زن مسلمان با مرد غير مسلمان ازدواج كند، احتمال تأثيرپذيرى و از دست دادن دينش، بيش از مرد است. بدين جهت اسلام مصلحت انديشى كرده و كوشيده است جلو زيان احتمالى گرفته شود.
بد نيست از نظرات فقهي مراجع عظام تقليد هم مطلع باشيد:
زن مسلمان نمي­تواند به عقد(دائم و موقت) مرد غير مسلمان در آيد . مرد مسلمان هم نمي‌تواند با زن غير مسلمان (کافر) ازدواج کند، ولي مي‌تواند با زن اهل کتاب (مسيحي، يهودي، زرتشتي) ازدواج موقت نمايد.
اما به فتواي آيات عظام خوئي، گلپايگاني، صافي، زنجاني و تبريزي ازدواج دائم با اهل کتاب نيز جايز است . به نظر آيت الله سيستاني بنا بر احتياط واجب، مرد مسلمان با اهل کتاب ازدواج دائم ننمايد.ولي هيچ کس اجازه ازدواج دائم و موقت را با مشرکان و کفار (غير مسلمانان از غير اهل کتاب ) را نمي دهد که قرآن هم به صراحت بيان داشته است. ( 4 )
پي‌نوشت‌ها:
1 . کتاب النکاح ، مکارم شيرازي ،ج 4 ، ص113تا 118 .
2 . ترجمه الميزان، ج‏2، ص 303 .
3 . علل الشرايع ،ج2 ، ص، 261.
4 . توضيح المسائل مراجع، ج2، مسئله2399؛ آيت الله زنجاني، توضيح المسائل، مسئله2406.

برای انتخاب لباس زیر در مغازه ها کاتالوگ یا مجله هایی وجود دارد که زنان برهنه در آن ها مدل هستند. نگاه کردن به این تصاویر چه حکمی دارد ؟ البته گاهی این تصاوی نصب شده روی در و دیوار مغازه ها هم هستند و دیدن آن ها اجباری است ! لطفا جواب رامشروح بفرمائید. مرجع تقلید: آیت الله مکارم شیرازی

پرسش: ديدن تصاوير زنان لخت، توسط زنان گناه دارد ؟ شرح براي انتخاب لباس زير در مغازه ها کاتالوگ يا مجله هايي وجود دارد که زنان برهنه در آن ها مدل هستند. نگاه کردن به اين تصاوير چه حکمي دارد ؟ البته گاهي اين تصاوير نصب شده روي در و ديوار مغازه ها هم هستند و ديدن آن ها اجباري است !

مرجع تقليد: آيت الله مکارم شيرازي

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در صورتي که لخت مادر زاد نباشد و با قصد لذت نگاه نکنند ، اشکال ندارد .

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
خود ارضايي حرام است . اگر در حال حيض اين کار منجر به جنابت شده باشد، بايد غسل جنابت انجام دهد.بنا به فتواي برخي از مراجع نمي توان در حال حيض غسل جنابت انجام داد. بايد بعدازپاک شدن غسل جنابت هم انجام دهد.
به نظر امام خميني و آيت الله خامنه‌اي غسل جنابت در حال حيض صحيح نيست.(1)
به نظر آيات عظام ، مکارم شيرازي(2)، فاضل لنکراني(3)، صانعي(4) ، آيت الله سيستاني(5) و آيت الله بهجت (6)انجام غسل جنابت در حال حيض صحيح است.
بايد طبق فتواي مرجع تقليد خود عمل کنيد .
پي‌نوشت‌ها:
1. عروه الوثقي، ج 1 ، ص 587 ، م 43 ( چاپ جامعه مدرسين ) و آيت الله خامنه‌اي، رساله اجوبه الاستفتاآت، س 175.
2. آيت الله مکارم، استفتاآات، ج 1، س 87.
3. آيت الله فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 163.
4. آيت الله صانعي، مجمع المسائل، ج 1، س 385.
5. عروه الوثقى، نشر جامعه مدرسين، ج 1، ص 518، مسئله 9 و ذيل آن.
6. آيت الله بهجت، استفتا آت ،ج1، سوال 810.

اگر کسی در حالت حیض دچارخودارضایی شود چه حکمی داردوبایدچه کند؟هم اکنون که روز پنجم عادت ماهانه است چه کنم؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
خودارضايي گناه است و لازم است كه انسان از آن توبه نموده و آن را ترك نمايد. در برخي از روايات ديني خودارضايي همانند زنا با خود دانسته شده است.
حال اگر كسي آن را انجام دهد و مني از او خارج شد، با شرايطي كه در توضيح المسايل مراجع آمده است (مني در زماني خارج مي شود كه زن يا دختر در حالت لذت زياد جنسي به حالت رعشه جنسي و ارگاسم مي رسد) بر چنين شخصي غسل جنابت واجب مي شود . بايد غسل جنابت انجام دهد كه يا در ايام عادت(به فتواي بسياري از فقها) يا بعد از آن غسل مي تواند انجام دهد.

صفحه‌ها