پرسش وپاسخ

ذکر یک حدیث

پرسش 1:
توحيد شرح  1-درسوالي كه قبلا ازشما درباره ماهيت پرسيده بودم جواب داده بوديد كه ماهيات حدود عقلي اشياي عيني است وهمان صورت ذهني ما از آنها است.سپس گفته شد هر آنچه كه داراي ماهيت است ،ممكن الوجود است، زيرا مركب از وجود و ماهيت است و تركيب ازوي‍‍ژگي هاي ممكن الوجود است .  آنچه كه ديده نمي شود(موجودات مجرد مانند ملائكه وروح انسان) چطور؟
 اينها چگونه دردايره ممكن الوجود ها قرار مي گيرند و چگونه اثبات مي شود كه پروردگار عالم از چنين وجودي منزه است؟ 2- حال اگر اثبات شود خداوند صرف الوجود وجود محض است ، هرچيزي كه در عالم ديده مي شود،خداست ،زيرا هر جا وجودي باشد، براي خداوند ثابت است زيرا درسوال قبل ثابت شد او واجب الوجوداست

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
پاسخ در دو محور ارائه مي‌شود:
1ـ دربارة اينکه موجودات مجرد چگونه ماهيت داشتن‌شان قابل درک است، بايد گفت: قاعدة ياد شده در پاسخ پيشين مبني بر اينکه که هر ممکن الوجود مرکب از دو حيثت به نام وجود و ماهيت است، اختصاص به موجودات حسي و قابل ديدن حسي ندارد، بلکه يک اصل عقلي است که فارغ از تجرد و ماديت موجودات است و شامل همگان مي‌شود، يعني اصل ياد شده اصل فلسفي است و نه قاعده تجربي که تنها موجودات مادي و قابل آزمايش را شامل گردد و موجودات فرامادي را شامل نشود.
بنابر اين بر اساس قاعده ياد شده معلوم مي‌شود همه ممکنات اعم از مادي و مجرد پديده‌هاي دو ساحتي‌اند و مرکب او وجود و ماهيت هستند.
2ـ بر خلاف آنچه در پرسش آمده ،بر اساس قاعده «صِرف الوجود» خداوند از هر گونه شائبه اي تنزيه مي‌گردد ،چون وجود صرف وجود منزّه از قيد، حدود، نقص و مانند آن است، در حالي که در عالم خلقت همه پديدها هر کدام متناسب به شرايط خود دچار نقص، حدود و مانند آن است.
بنابر اين مفاد قاعده صرف الوجود آن نيست که در پرسش آمده ،بلکه مفادش اين است که در عالم هستي ذات حق تعالى و آيات و مظاهر و جلوه‌هاي وجود اوست و پديده مستقل از وجود حق تعالى وجود ندارد .هرچه است ،مظاهر و آيات وجود خداوند‌ند، از اين رو در دعاي نوراني عرفه سيد الشهدا آمده:
«كيف يُستدلّ عليک بما هو في الوجود مفتقر إليک، أيکون لغيرک من الظهور ما ليس لک!
چگونه استدلال شود بر وجود تو به چيزي که در هستيش نيازمند توست؟ آيا براي غير تو ظهوري است که از آن تو نباشد!».
بنابر آنچه در مباحث اثبات وجود خدا با رويکرد فلسفي و عرفاني از رهگذر صرف الوجود و مانند آن استفاده مي‌شود ، بازتاب اين گونه آموزه‌هاي متعالي است.

با سلام. من امسال ميل داشتم در مراسم اعتكاف شركت كنم كه بنا به دلايلي موفق نشدم و بسيار ناراحت شدم اكنون جوياي اين هستم كه آيا مي شود اعمال را در منزل هم به جا آورد و از اجر و ثواب آن بهره مند شد. اگر امكان پذير است كدام اعمال را مي شود انجام داد. با تشكر

پاسخ:
با عرض سلام وتشکر از ارتباط تان با اين مرکز.
بلي مي توانيد اعمال آن روز هارا در خانه انجام دهيد. مي توانيد سه روز 13و14و15 رجب را روزه بگيريد و اعمال ام داود(درمفاتيح در اعمال ماه رجب ذکر شده است) درخانه انجام دهيد و ثواب آن را ببريد. ولي اعتکاف محسوب نمي شود. شما که قصد جدي داشتي در اعتکاف شرکت کني، ولي نتوانستي ان شاءالله خداوند از فضل خود ثواب اعتکاف را به شما عنايت مي فرمايد.
امام صادق (ع) فرمود: مؤمن فقيري مي گويد: خدايا! به من روزي ده تا فلان کار خير را انجام دهم. خداوند وقتي دانست که بنده حقيقتا راست مي گويد ،ثواب آن کار خير را به او عنايت مي کند و خداوند کرمش وسيع است.(1)

پي نوشت:
1. بحارالانوار، ج 68، ص262.

پرسش 1: صلوات شرح سلام.آيا صلوات فرستادن با شنيدن نام اميرالمومنين(ع) اشکال دارد؟

پرسش 2: آيا قاتل حضرت زهرا(س) همان خليفه ي دوم است؟

پرسش 3: چرا خلفاي اول و دوم را لعنت مي کنيم؟

پرسش 1:
صلوات شرح سلام.آيا صلوات فرستادن با شنيدن نام اميرالمومنين(ع) اشکال دارد؟

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
صلوات فرستادن با شنيدن نام اميرالمومنين(ع) اشکال ندارد ،بلکه ثواب زياد دارد.
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم.
------------------------------

پرسش 2:
آيا قاتل حضرت زهرا(س) همان خليفه ي دوم است؟

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛نمي‌توان گفت که به طور مستقيم خليفه اول يا دوم قاتل حضرت زهرا(س) بوده‌اند، ولي متأسفانه در مجموع اين دو خليفه به گونه‌اي با حضرت برخورد کردند و حوادثي را به وجود آوردند که در بيمار شدن و سرانجام به شهادت رسيدن آن حضرت تأثيرگزار بود . از اين رو حضرت زهرا(ص) در جواني بدون اينکه بيماري خاصي داشته باشد ،از دنيا رفت. از جمله اين حوادث مي‌توان هجوم به خانة آن حضرت را نام برد.که جريان از کتاب هاي اهل سنت ذکر مي کنيم : خلاصه اين واقعه به نقل از بعضي کتب تاريخي اين گونه است:
گروهي از طرف خليفه اول به خانه حضرت زهرا آمدند تا علي(ع)، کساني را که در منزل او بودند ،خارج کنند. در اين موقع حضرت زهرا به احتجاج و ناله و توجه به قبر پدر باعث شد که آنان نتوانند علي(ع) را با خود ببرند. پس از بازگشت آن گروه و اطلاع خليفه اول از اين اتفاق ابوبکر شروع به گريه نمود و آنان علي و همراهان او را براي بيعت آوردند. ابوبکر عمر را به سوي کساني که در خانه زهرا بودند فرستاد و به عمر و همراهانش گفت: اگر تحصن کنندگان خانه علي از آمدن و بيعت کردن سرباز زدند، با آنها بجنگيد . عمر آتش برداشت و با خود به طرف خانه زهرا برد تا خانه را با ساکنان آن آتش بزند. حضرت زهرا خطاب به عمر فرمود: آيا آمده‏اي تا خانه را بر ما آتش بزني؟ عمر جواب داد: آري و يا اين که بيعت کنيد. اين عبارت در کتاب هاي فراوان از منابع اهل سنت نقل شده است.(1)
کتاب هاي ديگري چون تاريخ طبري، امامت و سياست دينوري و شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد آن را اين گونه نقل کرده‏اند: « عمر بن خطاب گفت: هيزم بياوريد - خطاب به اهل خانه - به خدا قسم خانه را بر شما آتش مي‏زنم يا آن که خارج شويد و بيعت کنيد. مردي به عمر گفت که در آن خانه فاطمه حضور دارد و او در جواب گفت: او را هم -آتش مي‏زنم »(2)
علاوه بر واقعه حمله به خانه حضرت و آتش زدن آن ،برخي ديگر از تاريخ نويسان عامه واقعه سقط جنين حضرت را نقل کرده‏اند، به عنوان مثال کتاب الوافي بالوفيات، ج 6، ص 17 . کتاب لسان الميزان نوشته ابن حجر عسقلاني مي‏نويسد: " عمر فاطمه را زد آن گونه که او جنينش را به نام محسن سقط کرد. ( 3)
غصب ولايت که حق امام علي(ع) بود، توسط خليفه اول و دوم نيز در ناراحت‌هاي آن حضرت بسيار تأثيرگزار بود .اين امر شديداً حضرت زهرا(س) را رنج مي‌داد؛ از اين رو حضرت بارها ضمن ابراز ناراحتي به دفاع از ولايت علي(ع) پرداخت و بابي اعتنايي دو خليفه روبرو شد.
هم‌چنين در جريان فدک خليفه اول و دوم با دخت گرامي رسول خدا خوب برخورد نکرد. فدک را که حق مسلّم او بود ، گرفتند. از اين رو دختر رسول خدا شديداً از دو خليفه ناراحت شد و در مسجد النبي در حضور مردم گريه کرد و فرمود: «در پيشگاه خدا و رسولش شکايت خواهد کرد».
ناراحتي حضرت زهرا(س) از دو خليفه به گونه‌اي بود که حضرت وصيت کرد اين دو نفر در مراسم تشييع جنازة او شرکت نکنند حتى قبر حضرت مخفي باشد.

پي نوشت ها :
1. تاريخ ابن الغدا، ج 1، بحث ابي‏بکر صديق و خلافت؛ تراجم اعلام النساء في عالمي العرب و الاسلام عمر رضا کاله، ج 4، باب فاطمه بنت محمد و عقد الفريد، ج 2، ص 25.
2. تاريخ طبري، ج 3، ص 198؛ امامت و سياست، ابن قتيبه دينوري ، ج 1، ص 13 و شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 1، ص 134.
3. لسان الميزان، ابن حجر عسقلاني، ج 1، ص 406.
-------------------------------

پرسش 3:
چرا خلفاي اول و دوم را لعنت مي کنيم؟

پاسخ:
ما خلفا را لعن نمي کنيم . در فرهنگ اسلامي لعن و نفرين منع شده است. حضرت باقر(ع) فرمود: «چون لعنت از زبان کسي درباره ديگري بيرون آيد، لعن ميان لعنت کننده و لعنت شده، تردد و نَوَسان کند، اگر مجوزي در لعنت شده ديد، بر او وارد مي‌شود و گر نه بر خود لعنت کننده باز مي‌گردد(1)». رسول خدا(ص) فرمود: «لعن مؤمن مانند کشتن او است».(2) البته گاهي انسان کاري مي‌کند که حرمت خود را مي‌شکند و مستحق لعن و نفرين مي‌گردد، تا جايي که خداي مهربان بر او لعنت مي‌فرستد.
گروه‌هايي در قرآن و حديث با صراحت مورد لعن قرار گرفته‌اند. با توجه به اين که لعن بر کساني که مستحق آن هستند، در قرآن و سيره رسول خدا(ص) انجام گرفته است،‌مسلمان (اعم از شيعه و سني) لعنت بر مستحقان لعن را پذيرفته و مجاز شمرده‌اند.
قرآن مي‌فرمايد: «ألا لعنة الله علي الظالمين؛ لعن خدا بر ستمگران باد»(3). «إنّ الله لعن الکافرين؛ خدا کافران را لعنت کرده است»(4)؛ «إنّ الذين يؤذون الله ورسوله لعنهم الله في الدنيا و الآخره؛ بي گمان، کساني که خدا و پيامبر او را آزار مي‌رسانند، خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت کرده است»(5).
در قرآن بر شيطان، منافقان، مفسدان و قاطعان رحم لعن شده است. در قرآن از شجره (درخت) ملعونه ياد شده است.(6)
عده‌اي از مفسران شيعه و سني، مانند قرطبي(7) و فخر رازي از رسول الله خدا(ص) نقل کرده‌اند که مراد از شجره ملعونه، بني اميه هستند .
.براين اساس شيعيان بر اساس قرآن و رويات معصومان ، ظالمان و آناني را که مستحق لعن هستند ، لعن مي نمايند و اما اينکه مصداق آنها چه کساني هستد نمي دانند و بايد خود معصومان تعيين نمايند. اتفاقا در برخي منابع ما از لعن ظالمان ومستحقان لعن سخن به ميان آمده است اما مصداق آنها تعيين نشده اند (8) . معصومان (ع) مي دانند که آنان چه کساني هستند.

پي‌نوشت‌ ها:
1. مصطفي حسين دشتي، معارف و معاريف، واژه لعن.
2. محمد محمدي ري‌شهري، ميزان الحکمه، واژه لعن، شماره 18233.
3. هود (11) آيه 18.
4. احزاب (33) آيه 64.
5. همان، آيه 57.
6. اسراء (17) آيه 60.
7. قرطبي، تفسير الجامع لاحکام القرآن، ج 10، ص 286.
8. مانند زيارت عاشورا.

سؤال شرعي در مورد روزه شرح حکم فرد روزه داري که در اثر نگاه کردن به تصاوير مبتذل جُنب مي شود، چيست؟

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي اعمال.
بلي روزه اش باطل مي شود وکفاره هم دارد. مگر اين که به قصد جنب شدن نگاه نکند وعادتش هم اين نباشد که با چنين نگاهي جنب شود ،بلکه اتفاقا وبدون اختيار مني خارج شود .در اين صورت روزه اش صحيح است وکفاره هم ندارد.
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .

حدیث اخلاقی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
با كسى كه از تو بريده بپيوند؛ از ستم كننده به خود درگذر؛ به كسى كه از تو دريغ داشته ببخش و به كسى كه به تو بدى كرده خوبى كن.

پی نوشت:

بحارالأنوار ، ج 68 ، ص 423

با سلام و احترام در موضوع طی الارض پاسخ فرمایید.

1- طی الارض وابسته به زمان و مکان است یا خیر؟

2- امکان حضور در چند مکان با جسمی که می شناسیم وجود دارد یا نه؟

3- طی الارض در ممارست عرفانی حاصل می شود یا ریاضت جسمی؟

4- اراده نزد آنکه ازاین کرامت برخوردار است کافی است یا نیازمند کار خاصی است؟

5- هر آنچه در مورد طی الارض می توانید برایم بنویسید.

موفق و مؤید به تأییدات الهی باشید .

پرسش 1-طي الارض وابسته به زمان و مکان است؟ امکان حضور در چند مکان با جسمي که مي شناسيم وجود دارد؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
از آن جا كه طي الارض در زمره مسايل خاص و باطني عرفاني در معارف ديني محسوب مي شود كه در سطح عمومي معارف ديني مطرح نبوده و نيست، چندان شفاف و واضح از آن و حقيقت آن در منابع ديني سخن به ميان نيامده است، در نتيجه توضيح دقيق وشفاف در خصوص آن چندان مقدور نيست اما با اين حال اين حقيقت در اكثر اديان و تفكرات عرفاني و صوفيانه و مانند آن به نوعي مطرح است .
وابستگي به زمان و مكان در سوال چندان روشن نيست، طي الأرض حقيقتي است كه در ظرف عالم ماده رخ مي دهد. درنتيجه زمان و مكان در آن دخالت دارند؛ زيرا حقيقت طي الارض انعدام شيء در مكان اول و ايجاد آن در مكان دوم است كه اين امر نيازمندي و طرفيت زمان و مكان در اين امر را به روشني آشكار مي سازد.
در قرآن لااقل در يك مورد به اين حقيقت به نوعي اشاره شده، در سوره نمل در خصوص داستان حضرت سليمان و درخواست وي از يارانش براي منتقل كردن تخت عظيم بلقيس ملكه سبا به بارگاهش. اين درخواست توسط فردي به نام «عاصف بن برخيا» در يك چشم برهم زدن انجام شد. احتمال مي رود اين عمل بر اساس قواعد طي الارض انجام گرفته است (1) در حالي كه قبل از عاصف فردي ازجن پيشنهاد انجام اين عمل را در عرض محدوده زماني معيّني داد. اگر عمل وي نيز قرار بود از طريق طي الارض صورت بپذيرد، بايد گفت ميزان قدرت روحي و توانايي هاي فرد در انجام اين عمل دخالت داشته، طي مسافت و فاصله بين اعدام و ايجاد در موارد مختلف متغيّر است.
سؤالتان در مورد امكان حضور در چند مكان را هم چندان روشن بيان ننموديد، اما چه بسا بتوان از برخي متون ديني امكان ايجاد چند جسم در مكان هاي متعدّد براي برخي از اولياي خدا را اثبات نمود، ولي در خصوص تحقق اين مقوله در فرايند طي الارض به نكته مشخصي برخورد نكرديم.

پي نوشت:
1. نمل(27) آيات 38-40.
------------------------------------

پرسش 2-طي الارض در ممارست عرفاني حاصل مي شود يا رياضت جسمي؟

پاسخ:
طي الارض در معناي مشهور آن عنايتي الهي است كه به برخي از بندگان صالح خداوند مي شود و اين توانايي در اختيار آن ها قرار داده مي شود، عامل اصلي اين عنايت، تعبد و بندگي خالصانه است كه نوعي ممارست عرفاني بلكه حقيقت سير و سلوك معنوي است. البته رياضت هاي صحيح شرعي هم از همين روند رفتاري محسوب مي گردد.
اما در خصوص به دست آوردن اين توانايي از راه رياضت هاي جسمي نظير كارهاي مرتاضان به نمونه و اشاره اي برنخورديم .
---------------------------

پرسش 3-اراده نزد آن که ازاين کرامت برخوردار است، کافي است يا نيازمند کار خاصي است؟

پاسخ:
توانايي اين كار عنايتي الهي است كه به برخي از بندگان خاص خداوند مي شود. ديده شده كه حتي افرادي بسيار عادي كه حتي كم ترين بهره علمي و سير و سلوك عرفاني مشهوري نداشتند، به لطف و عنايت معصومين به اين قدرت دست يافتند.
به نظر نمي رسد كه برخورداري از اين عنايت نياز به ويژگي عملي معيني داشته باشد. در سيره بزرگان نيز به خاطر نداريم كه نقل شده باشد عمل معين و دستور سلوكي خاصي را براي رسيدن به اين توانايي به كار مي بستند.
---------------------------

پرسش 4-هر آنچه در مورد طي الارض مي توانيد برايم بنويسيد؟

پاسخ:
از ديدگاه تفكر اسلامي طي الارض حقيقتي است كه در نگاه علمي « اعدام و نابود كردن يك جسم و بدن در مكان اوّل، و احضار و ايجادش در مكان مقصود » محسوب مي شود(1). بسته به توانايي هاي فرد با فاصله زماني كم تر يا بيش تر و با امكان همراه نمودن ديگري با خود يا عدم امكان آن اتفاق مي افتد.
هرچند بحث طي الارض و ثبت موارد آن و مشاهدات افراد از وقوع اين عمل توسط پاره اي از بزرگان اهل معرفت، اعم از صوفيان يا عارفان يا عالمان بزرگ و عموما در كتاب هاي عرفاني يا شرح حال بزرگان و مانند آن ذكر شده ،اما در مجموع اين گزارش ها اين نكته مورد اتفاق است كه اين حقيقت نوعي عنايت ويژه الهي در حق برخي از افراد، اعم از انبيا و اوليا و انسان هاي صالح است. به واسطه آن توانايي تصرف در قوانين عادي عالم ماده و انتقال دفعي اجسام يا بدن خودشان از يك مكان به مكان ديگر را پيدا مي كنند ،يعني فرد مي تواند با اراده خود در يك لحظه به مكان ديگري هرچند بسيار دور منتقل گردد ، ولي چه بسا خود نيز از حقيقت آن چندان مطلع نبوده، آن را عنايتي الهي در حق خود مي ديدند . به همين خاطر هيچ گاه حتي نزد نزديك ترين شاگردان خود از دارا بودن چنين توانمندي دم نمي زدند و آن را آشكار نمي كردند.
بزرگان جز در موارد خاص از آن بهره نمي بردند. در نتيجه فرضيه اثبات قطعي آن در اين شرايط قابل تحقق خارجي نيست، چون چه بسا خود اين افراد در برابر سوال شاگردان و مريدان، منكر دارا بودن اين توانايي مي شدند؛ مگر آنكه از طريق مباحث فلسفي يا حتي علوم تجربي اصل اين عمل ممكن دانسته شود. آن گاه از طريق آيات و روايات قطعي تحقق خارجي آن پذيرفته شود اما در كنار اين امور، گزارش مختلف افراد در طول تاريخ از مشاهده اين عمل توسط برخي از اوليا است كه مي تواند در فرض اعتماد به اين اخبار ، براي ما نوعي اطمينان و باور را به وجود آورد .
در نگاه عرفان اسلامي انسان مي تواند در مراحل تكامل و قرب به خداوند به جايي برسد كه صفات الهي از او برآيد . به نوعي مظهر تجلي صفات الهي در عالم گردد ؛ در نتيجه فرد عارف قدرت تصرف در برخي از قوانين عالم ماده را پيدا كرده ، قادر به انجام عملي همچون انتقال اجسام از جايي به جاي ديگر يا انعدام آن در مكان اول و ايجاد آن در مكان دوم مي گردد .
طي الارض در بين اصحاب معرفت عملي چندان شاق و از مراحل بسيار بلند عرفاني و معنوي محسوب نمي شود، چنان كه از برخي بزرگان نقل شده است كه دارا بودن اين مقام مثلا در بين طلاب نجف امري عادي به حساب مي آمد . از شواهد و قرائن نيز بر مي آيد كه اين عنايت به بسياري از اهل معرفت و مومنان صادق در گذشته و حال شده و مي شود.
نكات دقيقي هم درخصوصي الارض در كتاب مهر تابان از قول علامه طباطبايي بيان شده است كه مي توانيد مراجعه نماييد (2).

پي نوشت ها :
1. کتاب مهرتابان ،علامه طهراني ،ص 377 .
2. همان.

فعالیت در بازار فارکس  یا بورس اوراق بهادار منع شرعی دارد یا نه؟

سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
1- با توجّه به اينکه فارکس شرايط شرعيّ معاملات را ندارد، جايز نيست.(1)
2- اگردر بورس اوراق بهادار زمان و مبلغ و طرفين معامله مشخّص باشند و ساير شرايط معامله موجود باشد، اشکال ندارد.(2)
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم.

پي نوشت ها:
1. آيت الله مکارم شيرازي، بخشي از مسائل کثير الابتلاء ،سؤال171.
2.آيت الله مکارم ،استفتائات جديد ،ج‏3 اوراق بهادار ،ص191.

پرسش: آيا زرتشت در ياچه  ساوه را مي پرستيدند؟ آيا زرتشت فقط خداپرست بوده اند؟ شرح
سوال اصلی همان است البته می خواهم توضیح بیشتری در مورد دریاچه ی ساوه بدانم. آیا در این موارد در کتاب های المیزان و یا کتاب های معتبر دیگر آمده لطفا نامشان را برایم بنویسید؟

پاسخ
از تاريخ اديان الهي و برخي روايات اسلامي به دست مي‌آيد: زرتشت پيامبري از پيامبران الهي است، اگر چه محل و تاريخ تولد وي روشن نمي باشد.(مولون) زادگاه او را سيستان و (تاين بى) ظهور زرتشت را در حوزه بين النهرين و بالأخره بعضي او را اهل شهرري مي‌دانند.(1) اما با همه اختلاف عجيبي كه در تاريخ و محل ظهور و تولد او وجود دارد، چند نكته را از لحاظ تاريخي، مي‌توان قطعي تلقي نمود:
1- زرتشت پيامبري از انبياي الهي و از سرزمين ايران باستان بوده است.
2- او داراي كتاب آسماني بوده و كتابش از بين رفت. با تكيه بر خاطرات و اذهان و به اصطلاح آن چه كه درسينه اشخاص بود، مطالبي جمع آوري شد و به نام كتاب مقدس تكثير گشت.
3- زرتشت به دست قوم خويش كشته شد.
بر اساس روايتي از امام زين العابدين (ع) پيامبر فرمود: با مجوسي‌ها طبق سنت اهل كتاب رفتار نماييد.(2)
علامه طباطبايي مي‌فرمايد: «مراد از مجوس قوم معروفى هستند كه به زرتشت گرويده‌اند. اين لفظ درقرآن يك بار به كار رفته است، در قرآن (3) مجوس در رديف اهل كتاب، يعنى يهود و نصارا و در برابر مشركان قرار گرفته‌اند. بنابراين از اين آية استفاده مي‌شود زرتشتي ها، پيروان پيامبر الهي بودند، امّا همانند ساير اديان، دين آن‌ها منسوخ و كتاب آسماني آن‌ها تحريف شد.(4)
آن چه از دين زرتشت در کتب دينى مى‏توان استنباط کرد، اين است که او آتش را نمى‏ پرستيد. بر آن عقيده‏ اى که پيشينيان و نياکان او بر آن بوده‏ اند، نبود. هم چنين معتقدات او با آن چه بعدها آتش پرستان اخير عنوان کرده‏ اند، اختلاف داشت. او آتش را فقط رمزى قدوسى و نشانى گرانبها از اهورامزدا مى‏ دانست.(5)
بنابراين زرتشت درياچه ساوه را نمي پرستيد و خدا پرست بود.
اما در مورد درياچه ساوه: در ياچه ساوه در زمان ولادت پيامبر اسلام (ص)خشک شد .اين موضوع در کتاب هايي مانند: تاريخ پيامبر اسلام از دکتر آيتي و دکتر گرجي،ص55 ،امالي صدوق ص171 -172 و...آمده است .
درياچه ساوه يا حوض سلطان يا درياچه قم داراي 80 کيلو متر طول و30 کيلو متر عرض مي باشد. اين در ياچه در گودال و پست ترين دشت تهران، قم ،و ساوه قرار دارد .آب در اچه شور و تلخ است .سواحل آن غالبا باتلاقي و تا مساحت 20 کيلومتر از رسوب و نمک پوشيده شده است.(6 )
براي آگاهي بيش تر به فرهنگ معين مراجعه نمائيد .
پي‌نوشت‌ها:
1.عبدالله مبلغي آباداني، تاريخ اديان و مذاهب جهان، ج 1 ص 334ـ 336.
2.ناصر مكارم شيرازي و جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه، ج 14 ص 45ـ 46.
3.حج (22) آيه 17.
4.الميزان، ترجمه فارسي، ج 14 ص 532ـ 53 با تلخيص.
5 . در گات‏ها صراحتاً به آفريده (مخلوق) بودن نور و روشنايى و آتش اشاره کرده، چنان که مخلوق بودن آب را آورده است.
6 .فرهنگ معين، ج 5 ،ص 525-526 .

آیا پسرمی تواند با دختر برای دوری از گناه ازدواج موقت کند؟ چه جوری؟

آیا پسرمی تواند با دختر برای دوری از گناه ازدواج موقت کند؟ چه جوری؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز:
بنا به فتواي اکثر فقها دخترى كه به حد بلوغ رسيده و رشيده است، يعنى مصلحت خود را تشخيص مى‏ دهد، اگر بخواهد شوهر كند(چه عقد دايم و چه عقد موقت )، چنانچه باكره باشد، بايد از پدر يا جد پدرى خود اجازه بگيرد.(1) پس اگر پسر و دخترمقلد مرجعي باشند که اذن پدر را شرط بداند، نمي توانند بدون اجازه پدر دختر باکره باهم ازدواج موقت کنند.
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .
پى نوشت‏:
1. توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 387، م 2376.

1- خالکوبی در اعضای مختلف بدن گتاه دارد؟

2- آیا زینت محسوب می شه و نباید نامحرم ببیند؟ اسماء خدا چطور؟

3- کسی که خالکوبی کرده غسل و وضویش درست است؟

4- بعد از مرگ برخی می گویند که باید قسمتی که خالکوبی شده برای غسل جدا شود؟!؟

پرسش1-خالکوبی در اعضای مختلف بدن گتاه دارد؟

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
خالكوبي هاي معمولي در اعضاي مختلف بدن اشكال ندارد، ولي اگر خالكوبي بيش از حد باشد و موجب آزار بدن شود يا اسم هاي معصومان (ع) خالكوبي شود، اشكال دارد . (1)

پي نوشت :
1 . آيت الله مكارم شيرازي، استفتاآت جديد، ج2، ص 52 ـ53، س77و78 .
--------------------

پرسش 2-آيا خالکوبي زينت محسوب مي شه و نبايد نامحرم ببيند؟اسماي خدا چطور؟

پاسخ: خالكوبي هايي كه زير پوست براي زيبا سازي ابرو به نام تاتو انجام مي شود، زينت ممنوع نيست ( 1 ) ليکن غير از صورت و مچ ها را از نامحرم بايد بپوشاند . خالکوبي به اسماي الهي اشکال دارد . ( 2 )

پي نوشت ها :
1 . آيت الله مکارم شيرازي ، احکام بانوان ، ص 181 ، س 660 .
2 . آيت الله مكارم شيرازي، استفتاآت جديد، ج2، ص 52 ـ53، س77و78 .
----------------------------------

پرسش 3-کسي که خالکوبي کرده غسل و وضواش درست است؟

پاسخ: خالکوبي مانع وضو و غسل نيست . ( 1 )بنا بر اين کسي که خالکوبي کرده ،غسل و وضويش صحيح است .

پي نوشت :
1 . آيت الله مكارم شيرازي ، استفتاآت جديد، ج2، ص53، س 79 .
----------------------------

پرسش 4-بعد از مرگ بعضي مي گويند که بايد قسمتي که خالکوبي شده براي غسل جدا شود ؟!؟

پاسخ: کسي که خالکوبي کرده ،پس از مردن مانند بقيه مردم غسل ميت داده مي شود .قسمتي که خالکوبي شده، براي غسل جدا نمي شود، و مانع رسيدن آب نيست.

صفحه‌ها