پرسش وپاسخ

با سلام و خسته نباشید؛سال گذشته مادر یکی از دوستان من دچار سرطان شده بودند و در وضعیت سختی به سر میبردند،عده ای از دوستان دیگر که 40 نفر بودند تصمیم گرفتند برای شفای ایشان تا 40 روز زیارت عاشورا بخوانند،که من هم یکی از آن 40 نفر بودم. مادر دوستمان بعد از 30 روز به رحمت حق پیوستند. سوال: من در این مدت 30 روز 30 زیارت عاشورا نخواندم و بعد از فوت ایشان به ادامه این کار نپرداختم.حال بعد از گذشت 1 سال شروع کرده ام مجددا برای خواندن 40 زیارت عاشورا برای آن مرحومه،ولی دائما وجدانم ناراحت است که آیا در عدم شفای ایشان دخیلم؟باید از کسی حلالیت بطلبم؟دینی بر گردنم هست؟ لطفا پاسخ دهید با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
چون تصميم گرفته ايد برا ي شفاي مادر دوست تان زيارت عاشورا بخوانيد و نذر شرعي صورت نگرفته ،چيزي بر عهده شما نيست . نيازي نيست از کسي حلاليت بطلبيد .خواندن زيارت عاشورا و هديه ثواب آن به فرد مورد نظرتان کار پسنديده است، ولي بر شما لازم نيست. موفق باشيد .

با سلام و تشکر عاجزانه خواهشمندم به سوالم پاسخ دهید. از چند مرکز دیگر هم پرسیدم اما جوابی نگرفتم. برای بیدار شدنبه موقع برای نماز صبح بایدچه کار کنم؟ خواهشا جواب من را بدهید.

پرسش:براي بيدار شدن به موقع براي نماز صبح بايدچه کار کنم؟

پاسخ: با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
براي بيدار شدن به هنگام براي نماز، اولين شرط آن است كه خود شخص بخواهد و وقتي اراده آن را پيدا كند، راهكارهايي كه ارائه خواهد شد، عملي خواهد بود.
قضا شدن نماز، علت هاي مختلفي مي تواند داشته باشد. ديرخوابيدن و عادت به خواب صبح، از جمله مواردي است كه ممكن است موجب قضاي نماز صبح شود. هم‏ چنين برخي گناهان توفيق نماز صبح را از انسان سلب مي‏كند.
شناخت هر چه بيش تر فضليت و معنويت و حقيقت نماز، به همراه راهكارهاي عملي موثر براي تقويت روحيه نماز باوري موثر در انجام و مراقبت بر آن است.
عاملي كه روح عبادت و معنويت مناجات و راز و نياز را از انسان مي گيرد و آسيب جدّي به روح و روان انسان مي زند، سستي در نماز و آن را در اوّل وقتش نخواندن است.
در روايت آمده است: هنگامي كه وقت نماز مي‌رسد، "خط نوري" از عالَم ملكوت، و از عرش الهي، به كعبه مي تابد. تلألوي پرتو آن، كعبه را با سراسر هستي از مُلْك تا ملكوت و از طبيعت ناسوت تا عرش لاهوت متصل و مرتبط مي سازد. اقامه كنندگان حقيقي نماز از اهل زمين تا سكان داران عرش الهي همگي در آن لحظه، در نماز و دعا و مناجاتند. هر چه از اوّل وقت مي گذرد، از غلظت آن نور معنوي كاسته مي شود. لحظه اي فرا مي‌رسد كه آن خط نوري را حتي با چشم حقيقت بين و باطن نگر در زمين نمي توان مشاهده نمود. خودت را مقيد ساز به خواندن نماز در اوّل وقت، تا جذبة آن "نور و نفخات رحماني" به تدريج لذت مناجات با ربّ الارباب و حضور قلب را در شما ايجاد كند.
اميرالمؤمنين(ع) از پيامبر اكرم(ص) نقل كرد : "بنده‏اي نيست كه به اوقات نماز اهميت دهد مگر اين كه ضامن مي شوم براي او " راحتي هنگام مرگ، برطرف شدن غم و اندوه، و نجات از آتش دوزخ".(1)
بزرگ ترين عاملي كه از انسان سلب توفيق مي كند و انسان موفق به اقامه فرايض نمي شود, گناه است .گناه موجب مي شود انسان دچار غفلت شود . انسان غافل از بسياري توفيق ها محروم مي شود. در قرآن كريم شيطان به عنوان منع كننده از نماز و ذكر خداوند معرفي شده است .(2)
اعمال انسان اگر شيطاني بود, دل دچار غفلت مي شود . انسان توفيق اقامه نماز شب و اقامه نماز صبح را ندارد. از اين رو بايد سعي كردد گوهر جان را به گناه و ستم و مال حرام آلوده نكرد تا امكان عبادت به راحتي ميسور گردد . ظرف و بستر مناسب مهيا شود . توفيق اقامه نماز صبح از انسان سلب نشود. انسان سعي كند با وضو بخوابد و با شكم پر نخوابد, به محاسبه اعمال روزانه خود بپردازد, به تدريج بر توفيقات او افزوده مي شود. در اين مسير نه تنها سقوط نمي كند بلكه به سمت تعالي و كمال حركت مي كند.
بيدار شدن براي نماز بستگي به اراده خود فرد دارد . تلاش شما بدون اراده او اگر چه موثراست اما فايده چنداني ندارد . در هر صورت راهکارهاي عملي به منظور بيدار شدن از خواب مطرح مي شود :
1- استعانت از خداوند:
انجام عبادت، به ويژه نماز خواندن توفيق مي خواهد. شايد بر همين اساس معصومان (ع) و بزرگان دين از خدا مى خواستند كه به آنان توفيق عبادت دهد. در دعاى حضرت مهدى (عج) آمده است : اللّهم ارزقنا توفيق الطاعه ...كه يكي از مصاديق بارز طاعت، عبادت است.
2- از آن جا كه ممکن است اشتغال در روز و خستگي ، باعث قضا شدن نماز صبح شود. لازم است حجم كاري را در روز كم تر كنيد که لازمه آن براي داشتن برنامه دقيق براي اوقات شبانه روز است
3- برنامه خواب خود را منظم کنيد و ساعت خاصي را براي خوابيدن و بيدارشدن در شب و حتي روز در نظر بگيريد. شب ها را نيز زودتر بخوابيد تا صبح با نشاط بيش تر برخيزيد . از ساعت زنگ دار يا دعاهايي كه براي بيدار شدن آمده ، استفاده كنيد. اگر نتيجه نداد ، با خود عهد و نذر كنيد كه اگر يك نماز ترك شد ، در عوض آن مقداري صدقه بدهيد يا يك روز را روزه بگيريد . حتما قضاي نماز ترك شده را در اولين فرصت بخوانيد.
4- در آثار و نتايج نماز که د رروايات آمده تامل فراوان نماييد از جمله در اينکه ؛
- نماز، تقدير و سپاس‌گزاري از خداوند است.
- موجب آرامش انسان است.
- موجب ياد خداست.
- نماز زمينه پرهيز از گناه را در انسان فراهم مي‌کند.
- تأکيد بر نظافت و سلامتي است.
- موجب انضباط و وقت‌شناسي است.
- داراي آثار وحدت بخش اجتماعي است.

پي نوشت‏ها:
1. بحار، ج 83، ص 9.
2.مائده (5) آيه 91.

لیسیدن الت تناسلی زن توسط همسرش یالیسیدن الت تناسلس مرد توسط همسرش چه حکمی دارد

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
خوردن و ليسيدن آلت همسر از نظر شرعي اشکالي ندارد . زن و شوهر مي توانند هر نوع کامجويي جنسي، از همديگر ببرند.(1)
البته بهتر است مرد و زن مؤمن از کارهايي که مخالف کرامت مؤمنان است خودداري نمايند . از طريق طبيعي و مواردي که منافي با کرامت مؤمنان نباشد، از همديگر لذت ببرند.
از نظر بهداشتي بايد بسيار مراقب و محتاط بود، زيرا آلت تناسلي در معرض ابتلا به بيماري هاي پوستي و محل رشد قارچ هاي مختلف مي باشد. بايد مطمئن بود ناراحتي پوستي و ديگر بيماري ها وجود ندارد،قبل از اين عمل حتماً محل را با آب و صابون شست و شو داده تا ضد عفوني گردد.
پي نوشت:
1. استفتاءات از آيت الله مکارم شيرازي. بخشي از مسائل کثير الابتلاء ،س 93.
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .

بعضي مواقع كه در خواب محتلم مي شوم احساس فشار بسيار براي دفع مني دارم و مي خواهم كه با ان مقابله كنم اما سرانجام موفق نمي شوم واخر خارج مي شود.ايا مقابله كردن با خارج شدن مني و اجازه خارج نشدن ان براي سلامتي بدن ضرر دارد؟

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
از نظر شرعي وقتي كه در حال خارج شدن مني بيدار شويد ، واجب و لازم نيست كه از آن جلوگيري كنيد . چنانچه بگذاريد خارج شود‌، مرتكب حرام نشديد . اگر جلوگيري كردن باعث ضرر و زيان جسمي به شما شود ، از نظر شرعي جلو گيري حرام است.
اما در مورد اينكه‌ آيا براي سلامتي شما ضرر دارد يا خير ،اطلاع نداريم و بايد به پزشك متخصص مراجعه نماييد.
موفق باشيد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

چون تازگي ها وقتي به موارد شهوت انگيز مثل سكس و مواردي ازاين قبيل فكر مي كنم احساس دفعي مانند ادرار به من دست مي هد كه وقتي به دستشويي مي روم مايع زرد رنگي دقيا مانند ادرار است خارج مي شود واگر به دستشويي نروم احساس سنگيني وبدي دارم كه با رفتن به دستشويي اين احساسم برطرف مي شودكلا چه طور بفهمم كه اين فشار مربوط به مني است يا ادرار؟

با سلام و عرض ادب و احترام
منى در مردان سه علامت دارد:
ا) از روى شهوت و ارضاي غريزه باشد.
ب) با فشار و جستن بيرون آيد.
ج) هنگام بيرون آمدن، بدن سست شود. (1)
آب هايى كه از انسان خارج مى‏شود، به غير از بول و مني ،عبارتند از: مذى، ودى، وذى.
اما مذى؛ آبى است كه كمى لزج و چسبنده است و اغلب پس از شوخى و تحريکات جنسي و بازى با همسر و مانند آن خارج مى‏شود . معمولاً قبل از خروج منى خارج مى‏شود و پاك است . غسل و وضو را باطل نمى‏كند.
ودى؛ آبى است كه كمى سفيد رنگ است و گاهى بعد از بول خارج مى‏شود . در صورتى كه انسان يقين نداشته باشد كه با بول آلوده شده، پاك است و غسل هم ندارد.
وذى؛ آبى است كه گاهى بعد از منى خارج مى‏شود. در صورت يقين به اين كه با منى يا بول برخورد كرده ،فقط محل خروج را بايد تطهير كرد .
تا وقتى كه انسان يقين پيدا نكرده كه آنچه خارج شده منى است، غسل واجب نمى‏شود.
پي نوشت :
1 . امام خميني،توضيح المسائل، مسئله 72و73و345.
لطفا در ارتباطات بعدي نام مرجع تقليد خود را ذكر فرماييد .

سلام مدتیه که با یک دختر نامحرم فقط وفقط بصورت تلفنی مکالمه دارم.اما در هر بار و بعد از هر مکالمه ای حس می کنم مه مایعی شفاف از من خارج میشود و من نسبت به طهارت خود بسیار حساسم. و همیسه نمازم رو اول وقت می خوانم. حال لطفا بفرمایید حکم شرعی آن چیست؟ایا غسل بر من واجبه؟یعنی من باید هر روز غسل کنم؟ شایان ذکر است که در مکالمه ما اصلا بحث شهوت مطرح نیست.حتی در بیان مشکلات درسی با این خانم این مشکل برای من پیش می آید. تو رو خدا جواب منو بدبد.خیلی اذیت می شم. یا علی

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
ارتباط با دختر نامحرم اگر در محدوده دين نباشد ،حرام است . مايعي که از شما خارج مي شود ،مذي مي باشد و پاک است . موجب بطلان وضو و غسل نيست . (1)
پي نوشت :
1 . امام خميني،توضيح المسائل، ص 70 ، م 73 .

سلام مدتیه که با یک دختر نامحرم فقط وفقط بصورت تلفنی مکالمه دارم.اما در هر بار و بعد از هر مکالمه ای حس می کنم مه مایعی شفاف از من خارج میشود و من نسبت به طهارت خود بسیار حساسم. و همیسه نمازم رو اول وقت می خوانم. حال لطفا بفرمایید حکم شرعی آن چیست؟ایا غسل بر من واجبه؟یعنی من باید هر روز غسل کنم؟ شایان ذکر است که در مکالمه ما اصلا بحث شهوت مطرح نیست.حتی در بیان مشکلات درسی با این خانم این مشکل برای من پیش می آید. تو رو خدا جواب منو بدبد.خیلی اذیت می شم. یا علی

پرسش: سلام مدتيه که با يک دختر نامحرم فقط وفقط به صورت تلفني مکالمه دارم.اما در هر بار و بعد از هر مکالمه اي حس مي کنم مايعي شفاف از من خارج مي شود و من نسبت به طهارت خود بسيار حساسم. و هميشه نمازم رو اول وقت مي خوانم. حکم شرعي آن چيست؟غسل بر من واجبه؟يعني من بايد هر روز غسل کنم؟ در مکالمه ما اصلا بحث شهوت مطرح نيست.حتي در بيان مشکلات درسي با اين خانم اين مشکل براي من پيش مي آيد.
پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
ارتباط با دختر نامحرم اگر در محدوده دين نباشد ،حرام است . مايعي که از شما خارج مي شود ،مذي مي باشد و پاک است . موجب بطلان وضو و غسل نيست . (1)
پي نوشت :
1 . امام خميني،توضيح المسائل، ص 70 ، م 73 .

در مورد افکار وتوهمات بسیار آزار دهنده نسبت به عقایدی که دارم که به صورت کاملا غیر ارادی وارد میشود وا باعث آزار روحیم میشود

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
به نظر مي رسد که با توجه به برخي نشانه هاي ذکر شده ، از نوعي وسواس فکري (از نوع ضعيف تر) برخوردار هستيد.
اگر اين احتمال در مورد شما صحيح باشد ، پاسخ ذيل را که براي مبتلايان به وسواس فکري اراسال شده ، براي تان مي فرستيم.
وسواس يکي از واکنش‏هاي عصبي است که معمولاً به دو شکل وسواس فکري و وسواس عملي بروز مي‏کند.
وسواس فکري عبارت است از يک سلسله افکار پوچ و بيهوده تکراري، که گرچه بيمار به بيهودگي آن اطمينان دارد، ولي براي جلوگيري از آن نمي‏تواند اقدامي کند.
وسواس عملي عبارت است از يک رشته رفتارهايي که قطع نظر از منطقي نبودن آن‏ها، جنبه تکراري به خود مي‏گيرد.(1)
شما تنها فردي نيستيد که از اين گونه افکار مزاحم و تکراري رنج مي‏بريد، بلکه افراد زيادي هستند که دچار اين گونه افکار يا مشابه آن هستند؛ ولي اين که سعي کرده‏ايد با چاره‏جويي‏هاي مختلف آن را درمان کنيد، گام مهمي را برداشته‏ايد.
شرط اساسي کنترل و درمان اين گونه افکار مزاحم، همکاري صميمانه و نزديک شماست؛ بنابراين بايد با تمام قدرت و توان و انجام دستور عمل هاي ارائه شده ، بر آن مسلط شويد. از نفوذ آن افکار جلوگيري کنيد. نبايد گمان کرد که با اولين قدم و بدون پي‏گيري مستمر، مي‏توان يک شبه، همه‏ آن افکار را از ذهن خود دور کرد.
اغلب مبتلايان به وسواس فکري، افکار بيهوده يا وحشتناکي در ذهن خود به وجود مي‏آورند که اين افکار در چرخه‏اي بي پايان، مرتب تکرار مي‏شود.
بعضي از مبتلايان، مشکل خود را پنهان نگه مي‏دارند . گاهي دور از چشم ديگران چندين ساعت را صرف افکار خود مي‏نمايند ، اما خوشبختانه با ارسال نامه به طرح موضوع پرداخته‏ايد و در واقع تصميم به حل و درمان آن داريد.
پس نيمي از راه درمان را که شناخت بيماري و عزم بر درمان آن است پيموده‏ايد. در ادامه و حل کامل مشکل بايد بدانيد که درمان وسواس فکري و عملي، نياز به صبر و حوصله و پشتکار دارد. انتظار حل و درمان يک شبه آن را نداشته باشيد، پس راهکارهايي را که ارائه مي‏شود، با دقت مورد توجه قرار دهيد و ارزيابي و نتيجه آن، نيز ميزان پيشرفت خود در مهار وسواس را در مکاتبه بعدي مشخص فرماييد.
قطعاً به ضررهاي وسواس فکري آگاهيد، که عبارتند از: اتلاف وقت، عدم توانايي در تمرکز حواس، بازماندن از کارهاي اصلي، خسته شدن ذهن، عدم تعادل رواني، بي حوصله شدن براي فکر کردن درباره موضوعات مهم و اساسي زندگي و تحصيلي.
نيازي به شرح و بسط اين پيامدها نيست، پس هر چه زودتر بايد به راهکارهاي عملي جهت مقابله با وسواس فکري بينديشيد که عبارتند از:
1 - بازسازي شناختي:
درمان وسواس فکري به تصميم و همت شما بستگي دارد. در اين جهت کسي جز خودتان نمي‏تواند به شما کمکي بنمايد. امام علي(ع) مي‏فرمايد: «کسي که در اصلاح خود کمک نکند، ديگري نه مانع بروز مشکلات او مي‏شود و نه او را به سوي رشد و خير مي‏کشاند».(2)
بايد کمر همت را ببنديد و با اتکا به توانايي‏هاي خود وارد عمل شويد و نسبت به درمان بيماري خويش اميدوار باشيد.
2 - شفاف کردن افکار:
براي مقابله با افکار انحرافي بايد انديشه خود را پالايش کنيد و ابهام زدايي نماييد. امام علي(ع) مي‏فرمايد: «به دليل شفافيت افکار ملائکه، آنان به وسواس فکري مبتلا نمي‏شوند».(3)
اگر شبهه و سؤالي در ذهن خود نسبت به خدا و يا اولياي الهي داريد، بدون واهمه آن‏ها را مطرح نماييد و در پي پاسخ برآييد.
3 - متمرکز شدن بر افکار مطلوب:
براي رهايي از افکار ناخواسته، لازم است افکار خوشايند را جايگزين کنيد. توجه به افکار معقول و تقويت و تمرکز آن به وسيله تکرار زباني، شما را از افکار مخرّب و آزاردهنده باز مي‏دارد. پيامبر اکرم(ص) مي‏فرمايد: «کسي که مبتلا به وسواس فکري است، سه بار ايمان به خدا و رسول را به زبان تکرار کند (آمنت بالله و رسوله) که آن وسواسي از بين مي‏رود».(4)
4 - ذکر زباني:
شخصي از امام صادق(ع) در مورد وسواس و شک سؤال کرد، حضرت فرمود: «لا شي فيها، تقول لا اله الا الله؛ اين وسواس و شک مشکلي ندارد. هر گاه به وسواس فکري مبتلا شدي، لا اله الا الله بگو».(5) با اين ذکر و تغيير حالت دادن، از فکر تکراري رهايي مي‏يابيد.
5 - تقويت اعتقادات مذهبي:
«کول جي آر» با مرور بر زندگي «مارتين لوتر» رهبر مذهبي شهيري که مبتلا به وسواس فکري بود، اظهار داشت که اعتقادات مذهبي «لوتر» نقش بسيار مهمي در کنار آمدن او با نگراني‏ها و ناراحتي‏هاي دروني ناشي از وسواس داشته است.
6 - ورود افکار منحرف را به ذهن دراختيار خود بگيريد تا اين افکار ناخواسته به ذهن شما وارد نشود. به اين منظور براي فکر در اين امور، ساعت خاصي تعيين کنيد، يعني با خود عهد ببنديد که زمان فکر کردن درباره موضوع وسواس، ساعت خاصي باشد.
در طول روز هرگاه اوهام و افکار وارد ذهن تان شد، به خود بگوييد: زمان فکر کردن فلان ساعت است. در زمان مقرر مدتي را به فکر کردن درباره آن موضوع اختصاص دهيد، تا در طول روز ذهن تان مشغول آن نشود. البته زمان اختصاصي را به تدريج در طي (مثلاً سي روز) روزي يک دقيقه کم کنيد تا به صفر برسد.
7 - هر روز به خود تلقين کنيد که من قادرم افکار ناخواسته را کنار بگذارم. تلقين يکي از راه‏هاي مبارزه با افکار منفي است.
نکته مهم و قابل توجه آن است که از افکار ناخواسته و مزاحم، احساس وحشت و نگراني نکنيد . بدانيد که آن‏ها موجب کفر نمي شود و اصلاً گناه نيست، بلکه يک نوع بيماري است که بايد درمان شود. پس اثر وضعي (نجاست) و اثر تکليفي (گناه و کفر) ندارد.
پيامبر اکرم(ص) فرمود: «از امت من هر چه که در ذهن شان خطور مي‏کند، عفو شده است، تا وقتي که آن را به زبان جاري نکرده و عملي انجام نداده باشند».(6) يعني عمل تان طبق افکار کافرانه و آلوده نباشد. نسبت بد دادن در ذهن و يا تصوير نادرست ايجاد کردن، هيچ کدام از نظر فقهي گناه محسوب نمي‏شود. البته از نظر اخلاقي پسنديده نيست.
افسوس خوردن مشکلي را حل نمي‏کند، بلکه اعصاب شما را ضعيف‏تر مي‏سازد. با صبر و بردباري و با ياري جستن از خدا و توسل به اهل بيت(ع) و انجام راهکارهاي ارائه شده، از افکار منفي رها خواهيد شد.

پي‏نوشت‏ها:
1. دکتر شکوه نابي‌نژاد، رفتارهاي بهنجار و ناهنجار، ص 162.
2. نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 89.
3 . همان، خطبه 90.
4 . کنزالعمال، حديث 1245.
5 . کافي، ج‏2، ص 424.
6 . بحار الانوار، ج‏66، ص 42.

بنام خدا با سلام وخسته نباشيددوستان عزيز متن سوال: مخرج حرف غ وق را ميدانم فقط يك مسئله را نمي دانم ايا مخرج حرف ق(قاف) كمي پايين ترازمخرج حرف غ است واداء ميشه؟؟ يا به عبارت ديگريعني حرف ق توي گلو كمي پايين تراز حرف غ اداء وگفته ميشه؟ (تلفط ميشه)؟ يا برعكس مخرج حرف غ كمي پايين ترازمخرج حرف ق اداء وگفته ميشه؟ (تو ي دو تا سي دي اموزشي تو يكيش گفته مخرج حرف ق كمي پايين تراز مخرج حرف غ اداء ميشه وبرعكس تو يكي ديگه ميگه مخرج حرف غ كمي پايين تر از مخرج حرف ق اداء ميشه؟ حال كدام درسته است؟؟؟ البته ميدونم سوالم ساده است و جواب كوتاه كه مشخص كنه كدام درسته كفايت ميكنه ؟خدانگهدار

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
ما در اين مركز تنها به سوالات ديني پاسخ مي دهيم .از پاسخ به سوالات تجويدي و مانند آن معذوريم. لطفاً در ارتباط هاي بعدي به اين نكته توجه نماييد.
مخرج حرف ( غ ) آخر حلق است که ازابتداي حنجره شروع مي شود و به سمت دهان پايان مي يابد .مخرج حر ف ( ق ) انتهاي زبان با آنچه مقابل آن است که کام بالا و انتهاي زبان کوچک که آزاد است وسمت حلق قرار گرفته و با حبس تمام هوا و رها کردن ناگهاني آن پديد مي آيد. (1) طبق اين تعريف حرف ( ق) نسبت به جلو دهان نزديک تراست وحرف ( غ ) عقب تر قرار گر فته است .
بنا بر اين به نظر مي رسد گفته هر دو سي دي صحيح است و با هم تنافي ندارند، زيرا اوني که گفته مخرج حرف( ق) کمي پايين تر از مخرج حرف (غ )است، از آخر دهان به طرف جلو دهان حساب کرده، يعني حرف (غ ) را اول وحرف( ق) را دوم به شمارآورده،گفته مخرج حرف ( ق) پايين تر از حرف ( غ) است .
سي دي دوم بر عکس از جلو دهان حساب کرده،مخرج حرف ( ق ) را اول و مخرج حرف (غ) را دوم و پايين تر و نزديک به گلو دانسته ، گفته حرف
( غ )ازحرف ( ق ) پايين تراست. بنا براين به نظر مي رسد گفته هر دو سي دي صحيح است و منافاتي با هم ندارند .
پي نوشت :
1. حسن بيگلري ، سرالبيان في علم القرآن يا تجويد کاملي استدلالي ،ص 158 و160.

صفحه‌ها