دیروزحین مطالعه اسناد صحیفه سجادیه به این جمله برخوردم (قال ابو عبدالله:ماخرج ولایخرج منااهل البیت الی قیام قائمنا احد لیدفع ظلما او ینعش حقا الّا الصطلمته البلیة و کان قیامه زیادة فی مکروهنا و شیعتنا ... این حدیث متضمن چه پیامی است؟ لطفا برای روشن شدن ذهن حقیر دلایل مشروعیت نظام جموری اسلامی را بیان فرمایید.
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
آري اين حديث در مقدمه صحيفه سجاديه به نقل از امام صادق عليه السلام آمده است . جز اين چندين حديث در اين موضوع وارد شده که شيخ حر عاملي در "کتاب الجهاد" از وسايل الشيعه ،باب 13 تحت عنوان:"حکم الخروج بالسيف قبل قيام القائم" باز کرده و در آن باب 17 روايت آورده است.
عالمان اين احاديث را بررسي کرده اند و آن ها را به چند جهت ناظر شمرده اند از جمله:
1.اشاره به قيام هايي است که به عنوان امامت و خلافت رسول خدا بر پا مي شوند . قيام کننده مدعي است که خليفه منصوب پيامبر است در حالي که خليفه منصوب رسول خدا نيست.اين قيام ها همه باطل است و بر گمراهي مي باشد.
2.اين روايات در مقام بيان حق بودن يا نبودن اين قيام ها نيست بلکه خبر غيبي از به پيروزي نهايي نرسيدن اين قيام ها است ، گر چه حق بوده و نتايج زيادي به همراه داشته باشند.
3. ممکن است منظور امام اين باشد که ما امامان دوازده گانه به پيروزي نهايي نمي رسيم . قيام ما بر فرض وقوع شکست خواهد خورد . پيروزي نهايي فقط در تقدير امام زمان است ،ولي قيام هاي شيعيان در بلاد مختلف را ناظر نيست.
و...(1)
در هر حال قيام هايي که براي امر به معروف و نهي از منکر بوده و در صدد پياده کردن احکام اسلام در عرصه هايي از جهان باشند ، حق هستند ،خواه به پيروزي برسند و خواه مغلوب شوند و شکست بخورند .شرکت کنندگان در اين قيام ها ماجورند . قيام و نهضت و انقلاب اسلامي از قيام هايي بود که براي امر به معروف و نهي از منکر و پياده کردن حکومت اسلامي تحقق يافت . به خواست خدا به پيروزي رسيد . کساني که در اجابت دعوت خالصانه امام به انقلاب پيوستند و الان هم براي تداوم آن بر مدار حق و اسلام ناب تلاش مي کنند، ماجور بوده و هستند.
اين روايات هر قيام و انقلابي را محکوم نمي کند و باطل نمي شمارد . ادله قطعي و فراوان از قرآن و روايات وجود دارد که بر عالمان و مردم مسلمان لازم است براي امر به معروف و نهي از منکر و اقامه دين حق در حد مقدور قيام کنند .اجر چنين قيام کنندگاني محفوظ است .(1)
پي نوشت:
1. براي اطلاع کامل از اين روايات و مفاد و معناي دقيق تک تک آن ها به کتاب "ولايه الفقيه "، آيت الله منتظري، ج1،ص205-256 مراجعه کنيد.