۱۳۸۹/۰۴/۲۹ ۰۵:۱۷ شناسه مطلب: 14892
آيا جنب ميتواند مجدد جماع نمايد
با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکزاشكالي ندارد. شخص جنب قبل از غسل مي تواند دوباره جماع كند.

آيا جنب ميتواند مجدد جماع نمايد
با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکزاشكالي ندارد. شخص جنب قبل از غسل مي تواند دوباره جماع كند.
دختری مجردهستم. آیا ماساز سینه برای بزرگ کردن آن گناه دارد؟
با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز اگر موجب تحريك جنسي شود، يا با انگيزه شهوت و لذت جنسي باشد، اشكال دارد، اما اگر فقط براي بزرگ کردن است و قصد ديگري درکار نيست اشکال ندارد.
وضو گرفتن را به طور کامل توضیح دهید. ( مثلا گفته شود که روی دست ها چند بار باید آب ریخت و ... )
با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
دروضو واجب است صورت و دست ها را به نيت وضو، بشويند وجلوى سر و روى پاها را مسح كنند.
صورت را بايد از بالاى پيشانى - جائى كه موى سر بيرون مى آيد - تا آخر چانه شست، پهناى صورت را به مقدارى كه بين انگشت وسط و شست قرار مى گيرد ،بايد شسته شود. براى آن كه يقين كند اين مقدار كاملا شسته شده ،بايد كمى اطراف آ ن را هم بشويند. شستن توى بينى و مقدارى از لب و چشم كه در وقت بستن ديده نمى شود، واجب نيست، ولى براى آن كه يقين كند از جاهائي كه بايد شسته شود چيزى باقى نمانده، واجب است مقدارى از آن ها را هم بشويد. كسى كه نمى دانسته بايد اين مقدار را بشويد، اگر نداند در وضوهائى كه گرفته اين مقدار را شسته يا نه، نمازهائى كه خوانده صحيح است.
در وضو بايد صورت ودست ها را از بالا به پائين شست، اگر از پائين به بالا بشويد ،وضو باطل است.
بعد از شستن صورت بايد دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشت ها به نيت وضو بشويد.
- براى آن كه يقين كند آرنج را كاملا شسته ،بايد مقدارى بالاتر از آرنج را هم بشويد.
- كسي كه پيش از شستن صورت دست هاى خود را تا مچ شسته، در موقع وضو بايد تا سر انگشتان را بشويد.اگر فقط تا مچ را بشويد ،وضوى او باطل است.
در وضو شستن صورت و دست ها مرتبه اول واجب ،مرتبه دوم جايز و مرتبه سوم و بيش تر ازآن حرام مى باشد.منظور از يک بار شستن ،يعني کامل شستن يک عضو مثل صورت يا دست ها. بنابراين با آب ريختن يک بار محسوب نمي شود مگر اينکه کل عضو را آب بگيرد.
-بعد از شستن هر دو دست بايد قسمت روي سر را با ترى آب وضو كه دردست مانده مسح كند، لازم نيست با دست راست باشد يا از بالا به پائين مسح نمايد.
يك قسمت از چهار قسمت سر كه مقابل پيشانى است جاى مسح مى باشد، هر جاى اين قسمت را به هر اندازه مسح كند ،كافى است، اگر چه احتياط مستحب آن است كه از درازا به اندازه درازاى يك انگشت و از پهنا به اندازه پهناى سه انگشت بسته مسح نمايد.
لازم نيست مسح سر بر پوست آن باشد ،بلكه بر موى جلوى سرهم صحيح است. كسى كه موى جلوى سر او به اندازهاى بلند است كه اگر مثلا شانه كند ،به صورتش مى ريزد، يا به جاهاى ديگر سر مى رسد، بايد بيخ موها را مسح كند، يا فرق سر را باز كرده، پوست سر را مسح نمايد. اگر موهائى را كه به صورت مى ريزد يا به جاهاى ديگر سر مى رسد ،جلوى سر جمع كند و بر آن ها مسح نمايد، يا بر موى جاهاى ديگر سر، كه جلوى آن آمده مسح كند باطل است.
بعد از مسح سر بايد با ترى آب وضو كه در دست مانده، روى پاها رااز سر يكى از انگشت ها تا برآمدگى روى پا مسح كند.بايد پاي راست را پيش از پاي چپ مسح کند . پهناى مسح پا به هر اندازه باشد ،كافى است، ولى بهتر آن است كه به اندازه پهناى سه انگشت بسته مسح نمايد، بهتر از آن مسح تمام روى پا است.
اگر در مسح پا همه دست را روى پا بگذارد وكمى بكشد ،صحيح است.
- در مسح سر و روى پا بايد دست را روى آن ها بكشد، اگر دست را نگهدارد و سر يا پا را به آن بكشد ،وضو باطل است، ولى اگر موقعى كه دست را مى كشد، سر يا پا مختصرى حركت كند، اشكال ندارد.
- جاى مسح بايد خشك باشد. اگر به قدرى تر باشد كه رطوبت كف دست به آن اثر نكند ،مسح باطل است. ولى اگر ترى آن به قدرى كم باشد كه رطوبتى كه بعد از مسح در آن ديده مى شود بگويند فقط از ترى كف دست است، اشكال ندارد.(1)
پي نوشت:
1. امام خميني، توضيح المسائل، مسئله 236 به بعد.
پرسشگرگرامي باسلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
نامه شما قبل از هر چيز نشان روح پاك و بي آلايش شما است . از اين كه در عنفوان جواني در انديشه ساختن روح و جان خويش برآمده تا با عزم و اراده قوي به وادي نور و پاكي قدم نهيد، خرسنديم و به شما تبريك مي گوييم اميدواريم كه اراده پولادين خود را به كار بسته و روح خويش را از زندان گناهان رهايي بخشيد.
در مورد خودارضايي و ترك آن توجه شما را به نكات ذيل جلب مي كنيم:
1- اضطراب نقش مؤثري در تشديد قواي جنسي و در توليد نياز جنسي کاذب دارد. ارضاي جنسي تا حدودي براي کاهش اضطراب مفيد است. اگر ارضاي جنسي از طريق حرام (مانند استمنا) صورت گيرد، با اين که به صورت موقت از اضطراب ميکاهد، ولي پس از مدت کوتاهي به خاطر تشديد احساس گناه سطح اضطراب را دوچندان ميکند. با اين وصف اضطراب هم علت و هم معلول استمنا محسوب ميگردد. کلافگي به هم ريختگي و عصبانيت شما ريشه در اضطراب بالا دارد.
2ـ همان طور که اضطراب در گرايش به خودارضايي مؤثر است، کاهش اضطراب از طريق ورزش سنگين منظم، تنفس عميق 25 تا 30 بار در روز، تنآرامي (ريلکسيشن) و داروهاي گياهي و شيميايي سهم بسزايي در کاهش ميل به خودارضايي دارد.
3ـ به هيچ وجه خود را ناپاک ندانيد. پسر مؤمني هستيد که به هر دليلي دچار يک كژ رفتاري گشتهايد. هيچگاه خودتان مساوي با رفتار ناشايست خود ندانيد. بنده خدا هستيد و خداوند بنده اي را كه به سويش آيد ،طرد نمي كند. براي جبران گناهان ريز و درشت راه روي همه بندگان باز است؛ زيرا رحمت و بخشايش الهي بسيار بزرگ و گسترده تر از هر گناهي است.
4ـ احساس گناه اگر چه به معناي بيداري وجدان و نفس سرزنشگر انسان و مطلوب است، اما احساس افراطي به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلکه احساس گناه فزاينده در راستاي وساوس شيطاني است. احساس گناه يکي از بزرگترين منابع اضطرابزاست. ميتوان دريافت که احساس گناه بيش از حد زمينهاي براي خودارضايي بيش تر فراهم ميآورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيکران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد.
5ـ براي کاهش اضطراب و افکار وسواسگونه به روانپزشک مراجعه نماييد . در برخي موارد دارو درماني سبک بسيار مؤثر است.
6ـ مانند يک محقق دست به تحقيق در زمينه افکار، احساسات و رفتارهاي انگيزاننده ميل به خودارضايي در خود بزنيد. در طي مدت يک ماه مراحل آغاز تا پايان يک وهله خودارضايي را در برگهاي ياد داشت نماييد . اين کار را براي وهلههاي ديگري که اتفاق ميافتد، تکرار کنيد. زمان و مکان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خودارضايي را ثبت نماييد. در طي يک ماه ببينيد يک وهله خودارضايي با چه فکري آغاز ميگردد، سپس اين فکر مزاحم چه احساس در شما برميانگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خودارضايي در شما ميانجامد، همچنين معمولاً در چه زمانيهايي و در چه مکانهايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خودارضايي در شما تشديد ميگردد.
پس از پايش و رصد رواني يک ماهه به تجزيه و تحليل و جمعبندي نتايج بپردازيد . از نتايج اين تحقيق ميتوانيد راهکارهاي کارآمد ترک يا لااقل تعديل خودارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي که اعصاب تان خرد است، وقتي که دوستان متأهل خود را ميبينيد، وقتي که با مادرتان جر و بحث ميکنيد، وقتي که اضطراب امتحان داريد، يا وقتي که به دختر يا فيلم يا تصوير خاصي ميانديشيد.
عيناً همين قضيه در زمينه مکانهاي تحريکزا تکرار ميگردد. وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي ميروم و...
از سوي ديگر نگاهي موشکافانه به پرونده گذشته خودارضايي خويش بيفکنيد، ببينيد در چه شرايطي توانستهايد بر خودارضايي فايق آييد. با چه تکنيکهاي فاصله بين وهلههاي خودارضايي را افزايش دادهايد، چه زماني براي ترک کوتاه مدت يا دراز مدت خودارضايي موفق بودهايد.
در اين مرحله نيز تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمعبندي نتايج بپردازيد. پايش رواني دست شما را براي اتخاذ يک راهکار مناسب باز ميکند.
7 ـ خودارضايي نوعي اعتياد رواني محسوب ميگردد . در برخي جهات شباهات زيادي با انواع ديگر اعتياد (مانند مواد مخدر و الکل و...) دارد.
همه متخصصان درمان اعتياد در اين موضوع هم عقيده اند که بازگشت ناخواسته به شرايط قبل امري طبيعي و يکي از مراحل درمان محسوب ميگردند. بسياري از معتاداني که اقدام به ترک کردهاند ، در طول فرايند درمان ناخواسته دچار لغزشهاي رفتاري ميگردند . لغزشهاي رفتاري به هيچ وجه به معناي شکست درمان نيست. يكي از علت هايي غلطيدن دوباره به اعتياد قبلي، قرار گرفتن در محيطي است كه در آن جا اعتياد زياد اتفاق افتاده بود.، مثلاً يادآوري يك صحنه خاص، يا قرار گرفتن در مثلاً حمام و هنگام شستن آلت و... به همين خاطر بسيار توصيه مي شود كه در آن شرايط خاص قرار نگيرند.
در هر حال لغزشهاي غير اختياري طبيعي است . نبايد به بزرگنمايي آن پرداخت. متأسفانه در افرادي که به خود درماني اعتياد ميپردازند و از نعمت هدايت درمانگر محرومند، هر گونه بازگشت را به منزله شکست قطعي در درمان تلقي ميکنند. اين باعث توهم عدم کنترل و بيارادگي فرد مي گردد. اين تصور آسيبزا، فرد را از ادامه درمان مأيوس ميسازد ، در حالي که درصد پيشرفت درمان فرد بسيار بالاست.
اگر نيک بنگريد، با کمي واقعنگري ميتوانستيد لغزشهاي هر از گاهي خود را با ديدي مثبتتر مديريت نماييد.
8 ـ منصف باشيد . همان طور که به تنبيه ذهني ـ عملي خودارضايي خويش ميپردازيد، به تشويق ذهني ـ عملي موفقيتهايي هرچند اندک خود در ترک خودارضايي بپردازيد.
اگر حتى يک روز هم در ترک موفق بوديد، با کمال سخاوت به تشويق خود بپردازيد. خود تشويقي ميتواند علاوه بر ارتقاي سطح اعتماد به نفس و عزتنفس به کاهش اضطراب شما کمک شاياني کند. خود تشويقي ميتواند به صورت کلامي يا غير کلامي (مانند خريد يک بستي يا ديدن يک فيلم جذاب يا سجده شکر و ...) باشد.
9ـ با پرهيز از هر گونه خودسرزنشي و خود ملامتگري به يادداشت نکات مثبت خود بپردازيد. هزاران نکته مثبت داريد که نبايد با بزرگ نمايي نکات منفيتان به بوته فراموشي سپرده شود. ارزشمندي تان نسبت به خود كمك موثري در ترك اين گناه فراهم مي آورد.
10ـ براي 24 ساعت خود برنامهريزي سبک و سهل الوصول انجام دهيد. با اشتغال ذهني به امور مثبت از هر گونه اشتغال فکري به تفکرات تحريکزا پرهيز نماييد. وقت فراغت براي خود قرار ندهيد و بي خود در جاهاي تحريك كننده مانند اينترنت پرسه نزنيد. با وجود آماده بودن شرايط محيطي و...ترك گناه بسيار مشكل و حتي نامقدور است.
11ـ سعي نماييد از تکنيکهاي انزجار درماني و شرطيزدايي استفاده کنيد. لذت کاذب خود ارضايي را با يک امر منزجر کننده ذهني مانند تصور صحنه تهوعآور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن که فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب - ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق، رفتن به سر يخچال و آب خوردن و...) تبديل نماييد.
12ـ به هيچ وجه خود را دست و پا بسته فرض نکنيد. بدانيد صدها هزار توانستهاند که ترک کنند و شما از آنان مستثنا نيستيد.
در ادامه توجه شما را به مقاله اي در زمينه خود ارضايي جلب مي نمايم:
خودارضايي يكي از انحرافات جنسي است كه داراي عوارض روحي و جسمي فراواني دارد.
مهم ترين عوامل ترك عبارتند از؛
1- از بين بردن زمينه هاي اين عمل مانند؛ ديدن و خواندن تثاوير و مطالب تحريك زا، دوستان ناباب، استفاده نادرست از اينترنت و ...
2- آگاهي از عوارض و آسيب هاي ناگوار آن.
3- تقويت اراده.
عواملي در تقويت اراده مؤثر است مانند:
1ـ تمركز بخشيدن به فعاليت هاي گوناگون.
2ـ توجه به عبادات به ويژه نماز كه تمرين تمركز فكر است.
3ـ پايان رسانيدن كارهاي نيمه تمام.
4ـ تلقين مثبت:
همواره به خود اين گونه تلقين كنيد كه ارادة انجام اين كار را داريد و شكست مفهومي ندارد. تلقين در ترك عادات نامطلوب و غلبه بر خودارضايي مؤثر است.
پل ژاگو مي گويد: "وقتي بخواهيم با عادت زشتي ستيزه كنيم، ابتدا بايد نتايج نامطلوب آن را در نظر مجسّم سازيم، بعد منافعي را كه در نتيجة ترك آن عايد مي شود، در روح خود تصور كنيم، در نتيجة اين عمل، هر بار كه چنين نمايشي در روح خود مي دهيم، بر آن تحريك يا وسوسه چيرگي يافته و لذت ترك آن را در خود احساس مي كنيم. اگر تلقين به نفس را بلافاصه پيش از خواب اجرا كنيم، مؤثرتر از مواقع ديگر خواهد بود.
به طور كلي، متمركز ساختن فكر در كاري كه مي خواهيم براي اجراي آن فردا صبح در فلان ساعت بيدار شويم كافي است".
بنابراين بايد خود را باور كنيد و ترس و شكست را به خود راه ندهيد. بدانيد كه اگر بخواهيد مي توانيد. اين جمله شعار نيست، بلكه در عمل نيز افراد براي ايجاد و تقويت هر چه بيش تر اراده، به فوايد و آثار آن و نتيجه اي كه به دست خواهيد آورد، نيز اهميت آن و آينده روشني كه داريد، همچنين نجات از مشكل و سختي كه با آن روبرو هستيد، به شما كمك خواهد كرد. به پاداش عظيم اخروي و رضايت حضرت دوست (به جهت سختي و مشكل بودن ترك عمل) توجه نماييد. به خاطر داشته باشيد هر چه گناه و ترك عمل سنگين تر باشد و تلاش بيش تري لازم داشته باشد، در صورت تحقّق، انسان را به كمالات بالاتري مي رساند كه براي ديگران شايد حتي قابل تصوّر نباشد..
از اين رو هرگز يأس به خود راه ندهيد و براي آن برنامه ريزي كنيد. به راهکار هايي كه مطرح مي كنيم، توجه نماييد و آن را به كار ببنديد، قطعاً اثر آن را خواهيد يافت.
راهکارهاي ترک خود ارضايي:
1- سعي كنيد هميشه پيش از خواب مثانه خود را تخليه كنيد . شبها به خصوص غذايي سبك ميل كنيد.
2- هرگز شكم خود را بيش از حد معمول پر نكنيد بلكه اگر تا چند لقمه ديگر جاي داريد، از غذا دست بكشيد.
3- از پوشيدن لباسهاي تنگ و چسبان (به خصوص لباس زير ) اجتناب ورزيد.
4-هرگز در حمام به طور کامل لخت نشويد.مثلا در حالي که هنوز زير شلوار به پا داريد ،قسمت فوقاني بدن خود را بشوييد. از ليف و صابون زدن به اندام جنسي خود که باعث تحريک آن مي شود بپرهيزيد.مطمئن باشيد صرف تماس آب وصابون با اندام جنسي بدون دست ورزي براي بهداشت آن کفايت مي کند.
5- هرگز فكر گناه را به ذهن خود راه ندهيد . از تصور و تخيل امور جنسي و شهواني سخت پرهيز كنيد.
6- از خواندن، شنيدن، نگاه كردن به امور و تصاوير شهوت زا دوري كنيد.
7- از خوردن مواد غذايي محرك مانند: خرما،پياز، فلفل، تخممرغ و غذاهاي چرب اجتناب و يا به حداقل اكتفا نماييد.
8- از نگاه كردن و دستورزي به اندام جنسي خود پرهيز كنيد.
9- هرگز به رو نخوابيد.
10- هيچگاه تنها در يك مكان نباشيد تا فرصت و زمينه گناه از بين برود.
11- براي تخليه انرژي زايد بدن به طور منظم و زياد ورزش كنيد.
12- هيچگاه بيكار نباشيد . هميشه براي مشغول ساختن خود به فعاليتي مطلوب و مثبت برنامه داشته باشيد.
13-روزه تربيتي بگيريد، يعني به كم ترين مقدار غذا و كمحجمترين نوع غذاها اكتفا كنيد. وعده غذايي خود را كم كنيد.
14- هرگز به نامحرم نگاه نكنيد، حتي اگر به ارتباط كلامي با آن ها مجبور باشيد.
15- با جنس مخالف رفتار متكبرانه داشته باشيد، هرگز با روي باز و نرمي با آن ها برخورد نكنيد.
16- هرگاه افكار جنسي به ذهن شما حمله ور شد ، ذهن خود را مثلاً با بستن يك كش به مچ دست خود و كشيدن و رها كردن آن از آن افکار منصرف کنيد. به خود هشدار دهيد.
17- به بدي اين گناه و عواقب آن بيانديشيد ،ولي احساس گناه شما از اين کار نبايد به حدي باشد که در شما ايجاد اضطراب مخل به سلامت روان کند .
18- به محض لغزش فوراً توبه كنيد. هرگز از رحمت خدا مأيوس نباشيد و بدانيد رحمت خدا از گناه شما بزرگ تر است.
19- قرآن زياد بخوانيد و در معاني آيات آن تفكر كنيد.
20-در مجالس مذهبي، دعا و توسل و موعظه زياد شركت كنيد.
21- از كتبي كه جنبه موعظه و بيدارگري قلبي دارد بهره بگيريد . مقيد باشيد در روز چند ساعت به مطالعه اينگونه كتب بپردازيد . براي مثال مجموعه كتابهاي شهيد دستغيب توصيه ميشود به خصوص كتاب گناهان كبيره، قلب قرآن، ايمان، قلب سليم و معاد و….
22- اوقات فراغت خود را با مطالعه، ورزش، زيارت، عبادت و عيادت از نزديكان و... پر كنيد.
23-به معاد و قيامت فكر كنيد.
24- ذكر لاحول ولا قوة الا باللَّه را زياد بر زبان جاري سازيد.
25- اگر دوباره وسوسه شديد، با غسل و تيمم حتما سعي کنيد عبادتهاي خود مانند نماز و روزه و... انجام دهيد . اين کار به نوبه خود تاثير به سزايي در ترک اين عمل دارد .
26- از محيط هاي آلوده، سخت دوري كنيد .بيش تر وقت خود را در كتابخانه بگذرانيد . بيعلت در خيابانهاي آلوده پرسه نزنيد .
27- بعد از موفقيت در ترک ، حتي به طور موقت ، خود را تشويق نماييد . مثلا اگر يک روز توانستيد استمنا نکنيد ، جايزه اي به خود بدهيد ( مثلا يک بستني يا هر چه که دوست داريد ) . اگر اين مدت بيش تر شد ، اين روند را ادامه دهيد .
راهكراهاي ديني در كنار راهكارهاي عملي ضروري است و هيچ كدام نبايد به صورت جداگانه عمل شوند. اين راهکارها وقتي نتيجه ميبخشد كه هر چه دقيقتر به آن عمل شود. زمان نتيجه آن بستگي به شرايط و خصوصيات افراد دارد، ازاينرو فقط انرژي شما صرف عمل به دستورات شود.
موفق و مويد باشيد.
برای آشنایی به فروع دین چه کتبی را باید مطالعه کرد و از کدام سایت آن ها را دانلود نمود؟ متشکرم
با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکزدر اين خصوص معمولا بايد به طور مجزا و جدا از هم در مورد هريك از دستورات ديني و فروعات اسلامي به تحقيق پرداخت ،زيرا جمع آوري مطالب قابل استفاده در همه اين موضوعات كتاب هاي مبسوط و قطوري مي طلبد ؛ در نتيجه در هر يك از موضوعات مورد نظر، آن هم با رويكردهاي مختلف فقهي ، معرفتي ، اخلاقي و عرفاني كتاب هاي مختلفي نگاشته شده كه در صورت نياز مي توانيم به معرفي منابع بهتر در هر موضوع بپردازيم .
فروعات دين مجموعه رفتارهايي هستند كه يك مسلمان در زندگي خود انجام مي دهد . بخش عمده مباحث پيرامون آن ها در كتاب هاي فقهي و تحت عنوان كيفيت و چگونگي انجام صحيح اين اعمال و رفتارها بيان شده است كه رساله هاي عمليه مهم ترين منبع آشنايي با اين فروعات هستند .
در عين حال كتاب هاي متعدد ديگري هم در توضيح و تبيين فلسفه اعمال و حكمت و اسرار عبادات و كيفيت و مراتب استفاده بهتر و بهره برداري كامل تر از عبادات نگاشته شده به خصوص در مساله نماز و حج .
در هر صورت اگر علاقه مند به شناخت اجمالي در خصوص كيفيت و چگونگي فروع ديني هستيد ،سايت هاي ديني بهترين مرجع براي آشنايي با اين فروع هستند . در خصوص مطالعه هاي كامل هم سايت هايي كه داراي كتابخانه هاي ديني هستند كم نيستند مانند تبيان ، بلاغ ، آويني و... كه امكان مطالعه و دانلود كتاب هاي آن ها وجود دارد ؛ اما در عين حال براي يافتن مجموعه سايت هاي مذهبي به موتور جستجوي www.shiasearch.com مراجعه نماييد ؛ در ادامه برخي از آدرس هاي مفيد معرفي مي گردد :
www.tebyan.net
www.pajoohe.com
www.andisheqom.com
www.porsojoo.com
با سلام.من هر وقت تصمیم جدی به ترک یک گناه می گیرم یااز روی مفاتیح اعمال مستحب انجام میدهم خیلی طول نمیکشد که مرتکب یک گناه کبیره میشوم.این موضوع وخیلی مسائل ازاین دست باعث این شده که من همیشه احساس کنم که حتما من جز ء اشقیا هستم ولابد بخاطر گناهانی که دانسته وندانسته از من سرزده ازچشم خداواهل بیت ع افتاده ام وجز کسانی هستم که خدا دوست ندارد صدایی از آنها بشنود البته این را هم میدانم که من راه چاره ای بجزآستان حضرت حق ندارم واین همه دست به دست هم دادند تامن در اجتماع یک فرد افسرده ای باشم البته من معلم هستم ومجبورم در اجتماع حفظ ظاهر کنم ولی درونم از این بابت غوغاست.به نظر شما آیااین فقط یک حس است یاباتوجه به مطالبی که درمنابع دینی داریم مبنی بر اینکه شقی از بطن مادرشقی است وسعادتمند ازبطن مادر سعادتمندواقعا اینها نشانه هایی ازاشقیاست ؟آیاذکر خاصی از طرف اساتیداخلاق در این موارد توصیه می شود؟
باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
قرآن كريم، اختياري بودن اعمال آدمي را تصديق نموده، نظام عقل و بناي خرمندان و انسانها را صحه نهاده است. در نظام خلقت الهي، انسان بعد از طي مراحل رشد از نطفه تا بلوغ، واجد موهبت عقل و بلوغ شده است، كه به اختيار خود عمل كند . قدرت تشخيص بين خوبي و بدي و خير و شر به او عطا شده است . اطاعت و گناه و ثواب و عذاب را با عقل خويش درك مينمايد. هم چنين پيامبراني براي هدايت آنان و دعوت آن ها به كار خوب و دوري از افعال زشت و ناپسند فرستاده است. با توجه به اين مسائل، تكاليفي را بر او واجب نموده، پس اگر عقل خويشتن را پيروي نمود و امر و نهي الهي را گردن نهاد، اسباب خوشبختي را به اختيار خويش فراهم نموده ، بهترين پاداش به او عنايت ميشود، ولي اگر مخالفت عقل و شرع نمود، مقدمات بدبختي خويش را رقم زده .پس دنيا سراي امتحان و آزمايش است و انسان به دست خويشتن، عاقبت خود را رقم ميزند.(1)
حال با توجه به اشكالات متعدد شقاوت و سعادت ذاتي انسان كه بيان شد، معناي روايات شريفه رسول خدا (ص) که فرموده : "الشقي من شقي في بطن امه و السعيد من سعد في بطن امه؛ انسان بدبخت در شكم مادرش بدبخت است و انسان سعادتمند در شكم مادرش سعادتمند است". (2) اين است كه خدا با علم نامحدود خويش كه به تمامي عوالم وجودي تعلق ميگيرد، گذشته و حال و آينده انسانها را ميداند . اصلاً براي خدا زمان معنا ندارد. او ميداند اين طفل كوچك كه در رحم مادر جا دارد، در آينده انساني خوشبخت است يا سيه روز. علم الهي با اختيار انسان هيچ منافاتي ندارد، چرا كه علم الهي به اين تعلق گرفته كه اين شخص با اختيار خويش انساني عابد و زاهد شده و نافرماني حق نكند . خوشبختي خويش را رقم زند. اين كه همين شخص با اختيار و انتخاب خود گناه و معصيت كند و عامل نگون بختي خويش را فراهم نمايد. سرشت و سرنوشت اين انسان در هر حال اين گونه معين شده كه با اختيار و انتخاب سعادتمند شود و يا شفاوتمند. پس اين تفسير از سعادت و شقاوت هيچ منافاتي با اختيار ندارد.
بنابرين آن چه گفته شده که احساس مي کنم از اشقيا هستم ،حرف درستي نيست و صرفا براي توجيه گناه است و نبايد به آن توجه نماييد.
براي ترک گناه ذکر خاصي نيست.
در اين زمينه بايد چند چيز را دقيقاً و حتماً بدون سهلانگاري عمل نماييد:
1- تصميم جدي و قاطع بر گناه نکردن؛
تا انسان عزم راسخ بر ترک گناه نداشته باشد، چندان توفيقي در عدم ارتکاب گناه به دست نميآورد.
2- ترک زمينه گناه:
پيشگيري از گناه آسانترين راه مبارزه با گناه است. جواني که ميخواهد گناه نکند بايد خود را از صحنههاي گناه دور نگه دارد.
اين خود زير مجموعهاي دارد که مهم ترين آن عبارت از است:
* کنترل چشم:
دقيقا بايد مواظب چشم خود بود که مبادا به نامحرم و هر چه که شهوتانگيز است، نگاه شود. تا حد امکان انسان از حضور در مجالس مختلط يا برخورد با نامحرم پرهيز نمايد.
* کنترل گوش:
بايد از شنيدنيهايي که ممکن است به حرام منجر شوند و زمينهساز حرام هستند، پرهيز شود. مانند نوار موسيقي، صداي شهوتانگيز نامحرم و. . .
* ترک مصاحبت با دوستان ناباب:
دوستاني که باعث ميشوند انسان مزة گناه را مزمزه کند، در واقع دشمن هستند و بايد از آن ها پرهيز کرد.
3- ترک فکر گناه:
ترک زمينة گناه سهم به سزايي در ترک فکر گناه دارد. از اين رو هر چه بيش تر و دقيق تر زمينة گناه ترک شود، فکر گناه کم تر به سراغ انسان ميآيد. اين فکر گناه است که شوق در انسان ايجاد مينمايد .بعد از شوق ارادة عمل سپس خود گناه محقق ميشود. تا اراده و شوق و ميل نسبت به کاري نباشد، انسان مرتکب آن کار نميگردد.
4- اشتغال به برنامة شبانهروزي:
بايد شبانهروز خود را با برنامهريزي صحيح و متناسب وضع روحي و جسمي خود پر کنيد. هيچ ساعت بيکاري نداشته باشيد تا نفس شما را مشغول کند. در اوقات بيکاري وسوسههاي نفس و شيطان به سراغ انسان ميآيد . او را به فکر گناه و سپس به خود گناه ميکشاند. اميرالمؤمنين علي(ع): «إنّ هذه النفس لامارة بالسوء، فمن أهملها، جمحت به إلي المآثم؛(3) نفس (انساني) پيوسته و مرتب به بدي امر ميکند. در نتيجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کاري نگمارد) نفس او را به سمت گناهان ميکشاند».
5- روزه گرفتن:
روزه گرفتن قواي حيواني و شهواني انسان را تضعيف ميکند. اگر قواي شهواني ضعيف گشت، فکر گناه هم کمرنگ ميشود. امام باقر: «اذا شبع البطن طغي؛(4) هرگاه شکم پر شود، طغيان ميکند». مفهومش اين است اگر شکم بر نشود، طغيان نميکند. بهترين قسم جوع و گرسنگي همان روزه گرفتن است.
اولاً: روزه نبايد براي بدن ضرري داشته باشد و گرنه شرعاً حرام است.
دوم: براي کارهاي روزمره مخل نباشد.
سوم: اگر نه مضر بود و نه مخل فقط روزهاي دوشنبه و پنجشنبه باشد. در هر صورت اگر براي روزه گرفتن عذري است، مورد بعدي يعني ورزش دو برابر شود.
6- ورزش:
هر روز ورزش لازم است. البته آن ورزشهايي باشد که براي بدن ضرري ندارد مثل نرم دويدن و نرم طناب زدن و انجام حرکتهاي کششي. اگر براي روزه گرفتن عذري هست، زمان ورزشي دو برابر شود مثلاً از بيست دقيقه به چهل دقيقه افزايش يابد.
7- فکر مرگ:
يکي ديگر از چيزهاي بسيار مفيد است که فکر گناه را يا از بين ميبرد و يا کم ميکند که به شدت و ضعف فرو رفتن در فکر مرگ بستگي دارد. اگر انسان با اين واقعيت انس بگيرد و مردن را باور دل سازد، نقشي سازنده و بالا برنده دارد. اميرالمؤمنين علي(ع) فرمود:
«اذکروا هادم اللذات و منغص الشهوات و داعي الشتات؛(5) ياد کنيد (مرگ را) درهم کوبنده لذات را و تيره و تلخ کننده شهوات را و دعوت کننده جداييها را».
ياد مرگ دل را از تعلق به شهوات جدا ميسازد و انسان را از گناه و فکر گناه باز ميدارد.
اولاً اين فکر هر روز و مستدام باشد. اگر شبانهروزي نيم ساعت باشد ،کافي است.
دوم: در مکان خلوتي باشد، مخصوصا اگر آن مکان خلوت قبرستان باشد.
به هر گونه که اين فکر با جان عجين شود و باور دل گردد، بسيار مطلوب است. يکي از کيفيتهاي فکر مرگ را يکي از بزرگان چنين ميفرمود:
تمام خاطرات تلخ و شيرين گذشته را در حد امکان مثل يک فيلم از ذهن بگذراند. به خود بباوراند که همة اين ها گذشت و چند روز باقي مانده عمر هم ميگذرد. لحظات جان دادن، وقتي که خويشان و نزديکان را رها ميسازد و از تمام تلخ و شيرينيها وداع ميکند و. . . همه را به خوبي تأمل کند تا دل بلرزند و چشم بگريد.
8- توجه کامل به اين که خداوند در همة حالات آگاه و ناظر بر اعمال ما است حتي بر خطورات قلبي ما (در دل ميگذرد) احاطه دارد و از آن ها هم با خبر است. اگر انسان چنين يقيني داشته باشد، خجالت ميکشد گناه کند و از دستورهاي خالقش سرپيچي نمايد.
براي اين که انسان به چنين توجهي موفق شود، هميشه به ياد خدا بودن بسيار سودمند است. اين که گفته ميشود انسان بايد هميشه به ياد خدا باشد، بدين خاطر است که با ياد خدا انسان از مهلکات دور ميشود و به عوامل سعادت نزديک ميگردد. علي(ع) فرمود:
«خدا را در همه جا ياد کنيد، زيرا در همه جا با شما است». (6)
حضرت در حديث ديگر فرمود: «ذکر دو گونه است: ياد خدا به هنگام مصيبت و بهتر از آن ياد خدا در رويارويي با حرام است که اين ياد خدا مانع از ارتکاب حرام ميشود». (7)
قرآن فرموده است: «آيا (او که اهل گناه و شرک است) ندانست که خدا ميبيند». (8)
9- تفکر در عواقب زيانبار گناه:
اگر انسان توجه کامل داشته باشد که معصيت افزون بر آثار بد دنيوي، چه عذابهاي غير قابل تحمل اُخروي به دنبال دارد، از گناه دوري ميجويد.
قرآن ميفرمايد:« هر کس به خداي خود با حالت گناه وارد شود، جزاي او جهنمي است که در آن جا نه ميميرد و نه زنده ميماند». (9) در آيه ديگر فرمود: «(در روز قيامت) گناهکار دوست دارد که فرزندان، زن، برادر، همة خويشان و همة اهل زمين را فدا ميکرد تا از عذاب نجات مييافت، (ولي) چنين نيست، (بلکه) آن آتش شعله کش است و. . . ». (10) در جاي ديگر فرمود: «در روز قيامت کافر گويد: اي کاش خاک بودم». (11)
10- مقايسه بين بهشت و جهنم.
اگر انسان مطالعه اجمالي در آيات و روايات اهل بيت(ع) در مورد نعمتهاي بهشتي و عذابهاي جهنمي داشته باشد، به بهشت شوق پيدا ميکند و از جهنم ميترسد، در نتيجه مرتکب گناه نميشود. در اين زمينه مطالعه جلد شش کتاب پيام قرآن اثر آيت الله مکارم شيرازي بسيار مفيد است. قرآن در مقايسه بين ثواب و عذاب اخروي ميفرمايد:
«وصف بهشتي که به پرهيزکاران وعده داده شده (چنين است) که در آن، جويهايي از آب گوارا، و جويهايي از شيري که مزهاش تغيير ناپذير است، و جويهايي از شراب لذت بخش براي آشامندگان، و جويهايي از عسل پاکيزه (وجود دارد) و برايشان در آن جا همه گونه ميوه هست، نيز آمرزشي از جانب پروردگارشان. (آيا چنين کسي) همانند کسي است که جاودانه در آتش است و به آنان آبي جوشان نوشانده ميشود که دل و رودههايشان را پاره پاره ميکند؟!». (12)
اميرمؤمنان(ع) فرمود: «مغبون کسي است که بهشت عالي را به گناه پست بفروشد». (13)
11- باور کردن اين که شيطان و نفس امّاره، دشمن انسانند؛ وقتي انسان يقين پيدا کرد که اينان دشمن اويند، به حرف آنان گوش نداده و گناه نميکند. قرآن ميفرمايد: «اي بني آدم، آيا با شما پيمان نبسته بودم که شيطان را نپرستيد که او دشمن آشکار شما است؟!». (14)
در آية ديگر فرمود: «نفس امّاره بسيار وادار کننده به بدي است». (15)
12- عمر انسان زودگذر است و در آينده بسيار نزديک به نتايج اعمالش خواهد رسيد؛ اگر انسان به اين مسئله
عنايت داشته باشد و فکر نکند که فعلاً خبري از سراي آخرت نيست، در عدم ارتکاب گناه مؤثر است، چرا که خيلي از افراد به خيال اين که عواقب وخيم معصيت دير به سراغ انسان ميآيد، مرتکب معصيت ميگردند. قرآن فرموده: «آن ها (کافران) آن (روز عذاب را) دور ميبينند، و ما آن را نزديک ميبينيم». (16)
13- زياد سبحان الله گفتن، که باعث ميشود شيطان از انسان دور شود.
وقتي شيطان از انسان دور شود، ديگر گناه نميکند. امام صادق(ع) فرمود: «شيطان گفته است: پنج کس مرا بيچاره ساخته و راه به آن ها ندارم و بقيه مردم در اختيار منند:
کسي که با نيت صادق به خدا چنگ بزند و در تمام کارها به او توکل کند.
کسي که در شبانه روز زياد تسبيح گويد.
کسي که هر چه براي خود ميپسندد، براي برادر مؤمن خود نيز بپسندد.
کسي در وقت رويارويي با مصيبت ناله و فرياد نزند.
کسي که به آن چه خدا قسمتش کرده است راضي باشد». (17)
14- عقل؛
حضرت علي (ع) ميفرمايد: فکرک يهديک الي الرشاد؛(18) افکار عاقلانهات تو را به راه صواب و هدايت واقعي راهنمايي ميکند.
15- شناخت زيانها و مفاسد گناه؛
جهل منشأ بسياري از لغزشها است. علم به آثار و تبعات گناه انسان را ازارتکاب به آن باز ميدارد.
16- تربيت صحيح؛
تربيت صحيح در محيط خانواده و نيز ادامه آن تحت نظر مربيان اخلاق در جامعه انسان را با عفت و حيا درست ميکند، چنين فردي به راحتي بر غريزههاي خودش مسلط مي شود. امام علي (ع) ميفرمايد: «کسي که به ادبآموزي وادار شود ،کار خلاف از او کمتر ديده مي شود». (19)
17- نماز؛
نماز آدمي را از کارهاي زشت و گناه باز ميدارد. (20)
18- محاسبه و مراقبه ؛
کسي که خواهان رشد و تکامل معنوي است، بايد مراقب اعمال خود باشد . هر روز خودش را محاسبه کند تا نقايص و کاستيهاي خود را جبران و نقاط قوتش را تقويت کند.
مردي خدمت حضرت حسين(ع) رسيده و عرض کرد: گناهکارم و صبر بر معصيت (استقامت در برابر آن) ندارم، مرا موعظه فرما. حضرت فرمود: «پنج عمل انجام ده، آن گاه هر گونه که خواستي گناه کن:
1ـ روزي خدا را نخور و هر چه ميخواهي گناه کن.
2ـ از ولايت خدا بيرون رو و هر چه خواستي گناه کن.
3ـ در جايي گناه کن که خدا تو را نبيند.
4ـ به هنگام مرگ نگذار حضرت عزرائيل جانت را بگيرد و هر چه خواستي گناه کن.
5ـ وقتي مالک دوزخ تو را به آتش مياندازد، داخل آتش نرو، آن وقت هر گناهي خواستي انجام ده». (21)
در اين حديث حضرت ميخواهد بگويد: تو که بر هيچ يک از اين پنج چيز قادر نيستي، پس چگونه گناه انجام ميدهي و خود را بدبخت ميکني؟!
پينوشتها: .
1 - تفسير الميزان، ج 8، ص 96.
2 -اصول كافي، ج 1، ص 211.
3. غررالحکم، ج2 ،ص 220.
4. المحجةالبيضاء، ، ج 5، ص 150.
5. غرر الحکم ،ج2 ،ص 270.
6. صادق احسان بخش، آثار الصادقين، ج 6، ص 295،
7. همان، ص 294، شمارة 8562.
8. علق (95) آيه 14.
9. طه (20) آيه 74.
10. معارج (70) آيه 11 ـ 15.
11. نبأ (78) آيه 40.
12. محمد (47) آيه 15.
13. غررالحکم، ج 1، ص 356.
14. يس (36) آيه 60.
15. يوسف (12) آيه 14.
16. معارج (70) آيه 6.
17. آثار الصادقين، ج 6، ص 290، شمارة 8543.
18. غررالحکم، ج 4 ص 415.
19. همان، ج 5 ص 263.
20. عنکبوت (29) آيه 45.
21. آثار الصادقين، ج 6 ص 349، شمارة 8789.
magar na inke zamani ke an hazrat namaz mikhand be noee motevajehe muhit atraf khod nemishod manand haman dastan maruf rajebe dar avardan tir az paye mobarakshan ke motevajeh an nashodand
با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز مورخان و مفسران نوشته اند: روزي در مسجد پيامبر(ص) سائلي وارد شد و از مردم درخواست كمك نمود، امّا هيچ يك از مسلمانانِ حاضر در مسجد چيزي به او نداد؛ او دست خود را به سوي آسمان بلند كرد وگفت: خدايا، تو شاهد باش كه من در مسجد پيامبر و فرستادة تو از مسلمانان كمك خواستم، ولي هيچ يك به من پاسخ مساعد نداد. در همين حال حضرت علي(ع) كه در نماز و در حال ركوع بود، با انگشت كوچك دست راست خود اشاره كرد و سائل نزديك شد و انگشتر را از دست حضرت بيرون آورد. به دنبال اين عمل خدا پسندانه، بر پيامبر اكرم(ص) وحي نازل شد و آية «انّما وليكم الله و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون».(1) در عظمت و فضيلت امام علي(ع) بيان گرديد.(2)
از سوي ديگر نوشته اند: به پاي حضرت علي(ع) تيري اصابت نموده بود و از شدت درد نمي توانستند آن را از پاي حضرت بيرون آورند، حضرت زهرا(س) فرمود: اين تير را در هنگام نماز از پاي حضرت علي(ع) در آورند؛ چون كه او در نماز فقط به خدا توجه دارد و درد را احساس نمي كند.(3) اين دو نكته چگونه قابل جمع است؟
پاسخ: در صورت صحت سند و صحت انتساب، آن روايتي كه مي گويد: در هنگام نماز تير را از پاي حضرت علي(ع) درآوردند و حضرت متوجه نشد، مي گوييم: اين حادثه و اعطاي انگشتر در نماز به فقير هيچ منافاتي ندارد. در هر دو حضور قلب هست و هر دو عبادت خالصانه است، چون كه
اوّلاً: شنيدن صداي سائل و كمك به او، پرداختن به امور غير خدايي نيست. قلب پاك امام علي(ع) در برابر صداي سائلان حساس بود و به نداي آنان پاسخ مي گفت.
حضرت با اين كار عبادتي را با عبادت ديگر در مي آميخت. در حال نماز زكات داد و به فقير انفاق نمود. هر دو كار براي خدا و در راه تقرّب به او بود. اين عمل را قرآن به بهترين وجهي تأييد كرده و ستوده است.
اگر اين عمل نشانة غفلت و دوري از ياد خدا بود، قرآن آن را به عنوان يك كار با ارزش تلقي نمي كرد. از اين كه قرآن به آن ارج نهاده، خود دليل و گواه اين مطلب است كه پاسخ به نداي سائل در هنگام نماز، از بزرگ ترين عبادتها است.
دوم: حالات پيامبران، امامان و اولياي خداوند در نماز هميشه به يك حال و به يك منوال نيست. گاهي حال متوسطي دارند . با حفظ حضور قلب، به عالم كثرت و مظاهر مادي هم توجّه دارند .از آنها غافل نيستند و اگر مسئله اي پيش آيد، در صورت لزوم واكنش نشان مي دهند. اعطاي انگشتر به فقير و مستمند توسّط امام علي(ع) در هنگام نماز يكي از نمونه هاي بارز همين حالت است. نظير اين حالت را از پيامبر گرامي اسلام(ص) و ديگر امامان اهل بيت(ع) هم نقل كرده اند:
شيخ صدوق در علل الشرايع و علامة مجلسي در بحارالأانوار مي نويسند: در يكي از روزها كه پيامبر گرامي اسلامي(ص) به نماز اشتغال داشت و اصحاب هم به وي اقتدا كرده بودند، در هنگام نماز، كودكي شروع به گريستن نمود، حضرت نمازش را به سرعت به پايان رسانيد، بعد از نماز علت اين كار را از حضرت جويا شدند، فرمود: «أو ما سمعتم صراخ الصبي؛(4) آيا فرياد بچه را نشنيديد؟!» يعني: من نماز را به سرعت به پايان رساندم تا اين كه مادر كودك هر چه زودتر به دادش برسد و او را ساكت نمايد.
گاهي هم غرق در عالم ملكوت مي شوند و به جز ذات پاك كبريايي، چيزي نمي بينند و به آن چه در اطراف شان رخ مي دهد، هيچ توجهي ندارند؛ حتي از بدن خود غافل مي شوند. انگار كه دستگاه حواس ظاهري آنان در هنگامة جذبة عشق و عرفان رباني، از فعاليت خويش باز مي ماند و آن چه را مربوط به ابدان شان مي شود، احساس نمي كنند. بيرون كشيدن تير از پاي امام علي(ع) در هنگامة نماز از اين قبيل است.
در حالات عبادي امام سجاد(ع) نقل شده است: در يكي از شبها فرزند امام سجاد(ع) از بلندي افتاد و دستش شكست . درون خانه فريادش بلند شد . همسايگان جمع شدند. امّا امام سجاد هم چنان به عبادت مشغول بود .هيچ گونه توجهي به اين حادثه نداشت. در هنگام صبح، حضرت متوجّه شد كه دست بچه اش بسته شده است. علت را پرسيد، گفتند: ديشب چنين اتفاقي پيش آمد.(5)
نيز نوشته اند: حضرت سجاد(ع) در خانه اش در حال نماز بود و سر بر سجده نهاده بود، در همين هنگام در گوشه اي از خانه آتش زبانه كشيد. اهل خانه فرياد زدند: « آتش! آتش» حضرت هم چنان سر بر سجده ساييده و به عبادت مشغول بود . به سر و صدا و آتش هيچ توجهي نداشت. آتش را خاموش كردند و سپس امام زين العابدين سر از سجده برداشت . با كمال آرامش و بي توجه به همة اين حوادث، نمازش را به پايان رساند.(6)
بنابراين اولياي الهي از حالات متفاوتي بهره مندند. گاهي غرق در ذات خداوندياند . گاهي هم حالت متوسطي دارند. شبيه اين، جريان حضرت يعقوب پيامبر است كه فرزندش حضرت يوسف(ع) به جفاي برادران در چاه كنعان افتاد، حضرت يعقوب(ع) متوجّة اين امر نشد. بعد از گذشت سال هاي متمادي، حضرت يوسف عزيز مصر شد، برادران نزد يوسف رفتند، و از مصر پيراهن فرزند گمشدة يعقوب، يوسف را با خود آوردند، قرآن مي گويد:
«فلمّا فصلت العير قال أبوهم اني لأجدُ ريح يوسف؛(7) هنگامي كه كاروان فرزندان يعقوب از مصر حركت كرد، يعقوب كه در كنعان بود گفت: من بوي يوسف را استشمام مي كنم».
سعدي شاعر نامدار، اين دو حادثه را با هم مقايسه مي كند و مي پرسد كه چگونه شد حضرت يعقوب در هنگامي كه فرزندش يوسف را در نزديك محل زندگيش در كنعان به درون چاه انداختند، متوجّه نشد، امّا پيراهن يوسف را از مصر استشمام نمود؟!
يكي پرسيد از آن گم گشته فرزند كه اي روش روان پير خردمند
ز مصـرش بوي پيـراهن شنيــدي چرا در چاه كنعــانش نديدي؟
سپس سعدي پاسخ را چنين مي دهد:
بگفتا حال ما برق جهان است گهي پيدا و ديگر گه نهان است
گهـــي بر طارم اعلي نشينم گهـــي بر پشت بام خود نبينم(8)
در صورت صحت سند روايتي كه مي گويد: در هنگام نماز تير را از پاي حضرت امير(ع) بيرون كشيدند، منافاتي با اعطاي انگشتر به فقير در هنگام نماز ندارد، چون كه
اوّلاً: اعطاي انگشتري در نماز نوعي عبادت است.
دوّم: حالات اولياءالله در همه حال يكسان نيست.
اينها پاسخي بود كه در صورت صحت سند آن روايت ارائه شد. ليكن با تحقيق و بررسي در سند اين روايت معلوم مي شود كه اين روايت سند درستي ندارد.
يكي از اسلام پژوهان معاصر در اين زمينه مي نويسد:
موضوع كشيدن تير از بدن علي(ع) در هنگام نماز، از مشهورات تاريخي است.
كهن ترين مأخذي كه اين موضوع در آن آمده است، كتاب «كشف اليقين في فضائل اميرالمؤمنين» از علاّمة حلي (648 ـ 726ق ) است. وي سند اين روايت تاريخي را ذكر نكرده و حتي نگفته است در كدام يك از جنگها تير به بدن آن حضرت رفته بود.
پس از آن، اين موضوع در كتاب «ارشاد القلوب ديلمي (ج 2، ص 217) و الانوار النعمانيّة از سيد نعمت الله جزايري (ج2، ص 371) و المناقب المرتضوية از محمد صالح كشفي حنفي (ص 364) و حلية الابرار از سيد هاشم بحراني (ج 2، ص 180) آمده است. به هر حال پذيرش اين موضوع ـ كه فاقد سند است ـ جاي تأمّل دارد.
اين موضوع در كتاب منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة از ميرزا حبيب الله خوئي و منتهي الآمال از شيخ عباس قمي و جامع السعادات نراقي و ملحقات احقاق الحق و عروة الوثقي از سيد محمد كاظم يزدي و مستمسك العروة الوثقي از سيد محسن حكيم، و به تبع كتاب عروة الوثقي، در همة رساله هاي توضيح المسائل آمده است.
از گذشتگان: سنائي و عبدالرحمان جامي و حكيم شفائي اصفهاني اين موضوع را به شعر در آوردهاند. البته اين كتابها نميتواند منبع براي اين موضوع تاريخي باشد.
به هر حال نويسنده براي اين موضوع منبعي مستند نيافت و احتمال مي رود كه از مشهورات بي پايه و از گفته هاي صوفيان باشد».(9)
پينوشتها:
1. مائده (5) آية 55.
2. تفسير نمونه، ج 4، ص 421 ـ 422.
3. مرحوم فيض كاشاني در محجّه البيضاء بعد از ذكر اوصاف خاشعين مي نويسد: «اقول و قيل هذا ينسب الي مولانا اميرالمؤمنين(ع) انه وقع في رجله نصل فلم يمكن من اخراجه؛ فقالت فاطمه(س) اخرجوه في حال صلاته فانه لا يمس لا يجري عليه حينئذٍ فاخرج و هو(ع) في الصلاة». (محجه البيظاء، ج 1، ص 397 و 398).
4. مجلسي، بحارالانوار، ج 88، ص 93؛ شيخ صدوق، علل الشرايع، ج 2، ص 40.
5. شيخ عباس قمي، منتهي الآمال، ج 2، ص 10.
6. همان، ج 2، ص 10.
7. يوسف (12) آية98.
8. كليات سعدي، ص 53.
9. محمد اسفندياري، بُعد اجتماعي اسلام، ص 155، پاورقي.
سلام راحت میگم ولی شرمنده...! من با یه خانمی چند بار رابطه جنسی نامشروع داشتم راستشو بخوای قلبا از کارم پشیمونم و دوست ندارم انجامش بدم ولی بعضی وقتا اشتباه میکنم و رابطه تکرار میشه نمازمو کم و زیاد میخونم ولی میخونم راهنماییم کنید که ایا خدا من سید گناهکار رو میبخشه میخوام جبران کنم چیکار کنم؟ با چه کارهایی میشه کارای بد گذشتمو جبران کنم؟ کفاره بدم ؟ روزه بگیرم؟ شما راهنماییم کنید.اگه توصیه برادرانه دیگری برای حل مشکل من و جلو گیری از کارهای بعدیم دارین ممنون میشم بهم بگین. و من الله توفیق
پرسش: سوال شرعي شرح : با يه خانمي چند بار رابطه جنسي نامشروع داشتم . قلبا از کارم پشيمونم و دوست ندارم انجامش بدم ولي بعضي وقتا اشتباه مي کنم و رابطه تکرار مي شه. نمازمو کم و زياد مي خونم ولي مي خام راهنماييم کنيد که خدا من سيد گناهکار رو مي بخشه ؟مي خوام جبران کنم .چيکار کنم؟ با چه کارهايي مي شه کاراي بد گذشتمو جبران کنم؟ کفاره بدم ؟ روزه بگيرم؟
پاسخ: باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
گناه و تخلّف از فرامين خداوند و شكستن حدود و مرزهاي الهي موجب فساد وتباهي انسان شده ، او را از مسير انسانيت خارج نموده ، در پرتگاه سقوط در منجلاب بدبختي قرار مي دهد.
رسول گرامي اسلام فرمود: "از گناهان بپرهيزيد، زيرا گناهان خيرات را نابود و باطل مي كند".(1)
امام باقر(ع) مي فرمايد: "هيچ نكبتي دامن گير شخص نميشود مگر به واسطه گناهي كه مرتكب شده است".(2)
ارتكاب معصيت در حقيقت يك بيماري است كه دامن گير انسان مي شود . داروي اين بيماري توبه واقعي و بازگشت حقيقي به سوي پروردگار مهربان است. رسول خدا(ص) در اين زمينه مي فرمايد: "لكل داءٌ دواءٌ و دواءٌ الذنوب الاستغفار؛ هر مرضي دارويي دارد، و داروي شفابخش گناهان استغفار و طلب مغفرت از پيشگاه ذات پاك الهي است".(3)
توبه كه به معني پشيماني واقعي از گناه و بازگشت از آن است، موجب بخشش گناه شده و صفحه قلب را از آلودگي پاك، و تيرگي را مبدّل به روشنايي مي سازد. مكتب تربيتي اسلامي تمام آلودگان به گناه را دعوت مي كند كه براي اصلاح خويش و جبران گذشته ،از در توبه كه در رحمت الهي است، وارد شوند و سعادت خود را باز يابند.
امام زين العابدين(ع) در مناجات زيباي خود مي فرمايد:
"معبود من تو كسي هستي كه به روي بندگانت دري به سوي عفو گشوده و نامش را توبه نهاده، و فرمودهاي: باز گرديد به سوي خدا و توبه كنيد، توبه خالص، حال كه اين در رحمت باز است، عذر كساني كه از آن غافل شوند و توبه نكنند چيست؟".(4) خداي مهربان علاقه فوق العادهاي به توبه بندگان دارد، چرا كه توبه آغاز تمام خوش بختيهاي انسان است. امام باقر(ع) مي فرمايد: "خداوند از توبه بندهاش بسيار شاد مي شود، بيش از كسي كه مركب و توشه خود را در بيابان خطرناكي در يك شب تاريك گم كرده و سپس آن را بيابد".(5)
در حديث قدسي مي فرمايد: "اگر پشت كنندگان به من بدانند چقدر مشتاق آنها هستم و در انتظار توبه آنها دقيقه شماري مي كنم، از شدّت شوق جان به جان آفرين تسليم مي کنند و بند بند اعضاي خود را خواهند بريد(6)
دوست عزيز !پرسيده اي : " آيا خدا من سيد گناهکار رو مي بخشه ؟مي خوام جبران کنم. چيکار کنم؟"
پاسخ روشن است . آري توبه هرگاه حقيقي و واقعي باشد و از اعمال جان برخيزد و انسان واقعاً از معصيتي كه مرتكب شده پشيمان شود، مقبول درگاه خدا مي شود و آثار و بركاتش نمايان مي گردد. توبه كار واقعي خود را از مجالس گناه دور مي دارد .از عواملي كه گناه را وسوسه و تداعي مي كند، بر حذر مي باشد، خود را در پيشگاه خدا شرمنده مي بيند . همواره در صدد كسب رضاي او مي باشد. گناهكار وقتي توبه كرد و به سوي ذات اقدس الهي برگشت و فهميد كه خداوند مهربان است و توبه را قبول مي كند و آثار گناه را پاك مي كند (البته گناه اگر مربوط به حقوق مردم باشد، بايد ادا شود) اضطراب و نگراني ناشي از گناه برطرف شده و به جايش آرامش روحي برقرار مي گردد.
خداوند در آيات کثيري به گناهکاران و کساني که به خود ستم کردند و خودشان را در معرض معصيت قرار دادند، توصيه کرده است که توبه کنند . رابطه بين خود و خدا را اصلاح کنند. خداوند همة گناهان آنان را خواهد بخشيد، قرآن مجيد ميفرمايد:
«مگر کساني که توبه کردند و به اصلاح کارهاي فاسد خود پرداختند . آن چه را کتمان کرده بودند ،بيان کنند. در اين صورت توبه آن ها را ميپذيرم و من بسيار عذرپذير و قبول کنندة توبه و مهربانم».(7)
چه کسي در وفاي به عهد راستگوتر از خداوند است؟ قرآن مجيد وعده داده که خداوند توبه را از بندگانش ميپذيرد. بنابراين گناهکاري که به گناه خويش اعتراف دارد و از آن پشيمان است و عزم جدّي بر ترک گناه و جبران گناهان گذشته از حق النّاس و حق اللَّه دارد، بايد به قبولي توبه خويش و رحمت و مغفرت خداوند اميدوار باشد.
دوست گرامي ! اگر واقعآً نادم و پشيمان باشي و توبه كني ، مطمئن باش كه خداوند قبول مي کند البته سعي کنيد از اين به بعد در موقعيت هايي قرار نگيريد که امکان لغزش هميشه فراهم است . لزومي براي كار هاي ديگر مثل پرداخت كفاره و روزه و ... نيز نمي باشد، بلكه همين اندازه كه از اعمال قبل پشيمان باشي و عزم و اراده بر ترك گناه داشته باشي در تحقق توبه مي كند.
غرق گنه نااميد مشو ز ديدار ما كه عفو كردن بود هم دم كار م
بندة شرمندة تو، خالق بخشندة من بيا بهشتت دهم مرو تو در نار م
توبه شكستي بيا، هر آنچه هستي بيا اميدواري به جوي ز نام غفار ما
پي نوشتها:
1-محمد ري شهري، ميزان الحكمة، ماده ذنب، شماره 6633، ج 2، ص 995.
2- محمد تقي فلسفي، كودك، ج 1، ص 15.
3-ميزان الحكمة، ماده نظر، شماره 20280، ج 4، ص 3291.
4- همان، ماده ذنب، شماره 6655، ج 2، ص997.
5- آيت اللَّه مكارم شيرازي، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 218.
6- همان ؛ لقاء اللَّه مرحوم ملكي تبريزي.
7. بقره (2) آيه 160.
اگر هنگام غسل از انسان مذی(آب شهوت) خارج شود.غسل چه حکمی دارد؟
با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
اگر در هنگام غسل، مني (آب شهوت ) خارج شود ،غسل باطل است و بايد دوباره از ابتدا غسل کنيد؛اما اگر مذي خارج شود، غسل صحيح است و بايد ادامه دهيد.
مذي آبي است که کمي لزج و چسبنده است و نوعاً بعد از تحريک شدن جنسي (مانند ديدن صحنه شهوتانگيز، يا فکر کردن درباره آن يا نگاه و صحبت با جنس مخالف ويا بازي با همسر) خارج ميشود. معمولاً قبل از خروج مني خارج ميشود و پاک است(1) . غسل و وضو را باطل نميکند.
در ارتباط هاي بعدي نام مرجع خود را ذکر کنيد.
پينوشت:
1. توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 70، مسئله 73.
با عرض سلام و خسته نباشید به شما از شما یک سوال داشتم و این سوال این است که اگر خدا به نمازهای ما احتیاجی ندارد پس چرا می گویند که اگر نماز نخوانده ای دز خانه ای باشد آن خانه بی برکت می شود و یا چرا می گویند اگر همه کارهای خوب را انجام دهی ولی نماز نخوانی خدا قبول نمی کند با تشگر از شما لطفا جواب من را سریعا بدهید
باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
مجازاتي که براي ترک نماز است ،به دليل نياز داشتن خدا به آن نيست، همان گونه كه خواندن آن در دنيا نشانه نياز خالق به آن نيست، بلكه به جهت آن است كه نماز نماد تمام دين است. اگر كسي بر آن همت نگمارد، گويا به اصل دين عمل نكرده .از اين رو در سخن پيامبر(ص) نماز به عنوان تراز و ميزان عمل معرفي شده است.(1)
وقتي نماز به فرمايش امام علي(ع)(2) ستون دين است، ترک نماز ترک اصل و ستون دين خواهد بود. دينداري و دينمداري افراد را ميتوان از اهميّت دادن آنها به نماز شناخت. از اين رو ميتوان گفت همه چيز تابع نماز است. امام علي(ع) به محمد بن ابي بكر ميفرمايد:
"إنّ كلّ شيء تبعٌ لصلاتك واعْلم أنّ من ضيّع الصلاة فهو لغيرها أضيع؛
هر شيء تابع نماز توست .بدان كسي كه نماز را ضايع كند، امور ديگر را بيش تر ضايع خواهد كرد".(3)
انسان به مقتضاي بنده بودن وظايفي دارد كه بايد بدان عمل نمايد . واجباتي را انجام دهد و محرماتي را ترك نمايد.
طبيعي است در روز قيامت كه محكمه عدل الهي است، همه بايد درباره اعمال خود پاسخ گو باشند .بر اساس اعمال خود ثواب و پاداش يا جزا داده ميشوند.
كسي كه نماز خوانده ، مراتب سپاسگزاري و قدرشناسي خود را به اثبات رسانده ، روح عبوديت و بندگي و اطاعت و تسليم در او بوده، با كسي كه چنين نبوده است، بايد تفاوتي داشته باشد؛ بنابراين براي رسيدن افراد به ثواب يا عذاب بايد حسابرسي صورت گيرد.خداوند براي تشويق نيکوکاران و تنبيه بدکاران ثواب و عذاب هايي را در نظر گرفته است. هر چند در نهايت نتيجه عمل عائد خود افراد مي شود.خدا نسبت به بندگانش مهربان است و مي خواهد از طريق بندگي به سعادت برسند. براي اين منظور به عبادت و نماز امر کرده است.
پي نوشتها:
1. فروع كافي، ج 1، ص 267.
2. نهج البلاغه، نامه 47.
3. همان، نامه 27.
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است. ©
