۱۳۹۷/۰۶/۳۱ ۲۰:۵۰ شناسه مطلب: 96843
چند نوع گريه داريم؟ و گريه براي امام حسين جز كدام يك از اقسام گريه مي باشد؟
به طور كلي گريه را از نظر انگيزه و دليل، ميتوان به چهار نوع تقسيم نمود.
الف) گريهاي كه انگيزه عقيدتي دارد؛
انسان مؤمن بر اين باور است كه همواره در محضر خدا قرار دارد و تمام اعمال و رفتار او ضبط شده و روز قيامت خوبيها و زشتيهاي كردار و رفتار او نمايان ميگردد. توجه به گذشته تاريك و گناهآلود، مسلمان معتقد را به گريه واميدارد تا آثار شوم گناه را از دل بزدايد و خود را متحول سازد. انسانهاي كمال يافته و معصومان نيز از خوف و خشيّت الهي همواره اشك خوف ميريختند. اين گريه نشانه ايمان كامل است.
امام سجاد(ع)فرمود: محبوبترين قطره در پيشگاه خداوند متعال، قطره اشكي است كه مخلصانه در تاريكي شب و از ترس خدا ريخته شود.(1)
ب) گريهاي كه از علاقه طبيعي انسان به خود سرچشمه ميگيرد و خاستگاه آن عواطف و احساسات است؛
خداوند متعال در وجود بشر قلب را نهاده كه در رويارويي با حوادث و مصايب جانسوز دگرگون ميشود،تكان ميخورد، ميسوزد و اشك را از چشمان سرازير ميكند. انسان در زيانهاي مالي و جاني و از دست دادن عزيزاني كه به آنها انس و الفت پيدا كرده است، اندهگين شده و دچار ناراحتيهاي روحي و رواني ميشود. امّا گريه و گريستن، عقدههاي دروني را برطرف كرده و به انسان آرامش ميبخشد؛ از اين رو در علم اخلاق از اين ويژگي قلب و رقت و نرمي آن تمجيد شده است چرا كه نشانه قلب زنده آن است كه از عواطف و احساسات سازندهاي سرشار باشد.
ج) گريهاي كه از فضيلت طلبي و كمالخواهي سرچشمه ميگيرد؛
انسان در فقدان معلم، استاد و مربي اخلاق و بلكه بالاتر، در ارتحال پيامبر(ص) يا امام(ع) اشك ميريزد و عزاداري ميكند. انگيزه اين نوع گريه آن است كه با مرگ پيشواي خود احساس ميكند از راه كمال و رشد بازمانده و مرشد و راهنماي بزرگي را از دست داده كه بدون او دستيابي به كمالات بالاتر برايش دشوار است. پس از وفات رسول خدا(ص) خليفه اول و دوم به زيارت امايمن آمدند. پس از حضور آنان امايمن گريه كرد، خليفه دوم گفت: چرا گريه ميكني؟ براي رسول خدا كه در پيشگاه خداوند قرار دارد گريه معنا ندارد! امايمن پاسخ داد: گريه من براي از دست دادن پيامبر نيست. بلكه گريه من به خاطر آن است كه دست ما از اخبار آسمان و وحي كوتاه شده است.(2) از اين رو اين نوع گريه از نوع اول ارزش بالاتري دارد. در اين نوع گريه، در واقع گريه كننده بر خود ميگويد.
د) اندوه و گريه بر مظلوم؛
نوع ديگر گريه، گريه بر مظلوم است به خاطر ظلم و ستمي كه بر او وارد شده مانند گريه رسول خدا(ص) براي عموي خود حضرت حمزه و همچنين گريه براي علي(ع) و حسين بن علي(ع) پيش از شهادت آنان و مثل گريه و عزاداري مسلمانان در شهادتهاي ائمه دين كه به صورت مظلومانه به شهادت رسيدند.
ه( گريه و عزداري سياسي؛
امام خميني (ره) ميفرمايد: «زنده نگه داشتن عاشورا يك مسأله بسيار مهم سياسي ـ عبادي است. عزاداري كردن براي شهيدي كه همه چيز را در راه اسلام داده، يك مسأله سياسي است، يك مسئلهاي است كه در پيشبرد انقلاب اثر بسزا دارد. ما از اين اجتماعات استفاده ميكنيم. ما از آن الله اكبرها، ملت ما از آن الله اكبرها استفاده كرد، آن الله اكبرها را بايد حفظ بكنيم، بايد به اين مظاهر، شعاير و اموري كه در اسلام به آن سفارش شده فكر كنيد كه اينها يك مسأله سطحي نبوده است كه ميخواستند جمع بشوند و گريه كنند،خير. ما ملت گريه سياسي هستيم. ما ملتي هستيم كه با همين اشكها سيل جريان ميدهيم و سدهايي را كه در مقابل اسلام ايستاده است خرد ميكنيم».(3)
از اين ديد، گريه زبان گوياي فردي است كه مورد تجاوز و ستم قرار گرفته باشد. در زماني كه با جباران به وسيله نيروي نظامي نميتوان مقابله كرد و حتي نميگذارند سخني گفته شود؛ تنها سلاح گريه است كه نفرت و خشم را نشان ميدهد و با اين گريهاست كه اظهار تنفر و بيزاري از ستم و ستمگري آشكار ميشود. اين گريهاي است كه مردم را نسبت به ستمگران بيدار ميكند. شاهد اين شيوه را در زندگي امام زينالعابدين(ع)ميتوان ديد. آن حضرت بيست سال در حال ماتم و گريه بود و اين حزن و گريه امام تأثير فراواني در بيداري مردم داشت؛ چرا كه با زبان رفتار از عظمت قيام عاشورا و شدت ظلمي كه بر اهلبيت پيامبر(ص) رفته بود حكايت ميكرد و از تبليغات دروغين نيز پرده برميداشت.
در اينجا شايسته است به سخني از شهيد مطهري (ره) اشاره كنيم. ايشان درباره فلسفه گريه بر شهيد چنين مينويسد: «شهادت از نظر اسلام از جنبه فردي.يعني براي شخص شهيد يك موفقيت است. بلكه بزرگترين موفقيت و آرزوست. امام حسين فرمود: جدم به من فرمود كه تو درجهاي نزد خدا داري كه جز با شهادت، به آن درجه نايل نخواهي شد. پس شهادت امام حسين براي خود او يك ارتقاست، عاليترين حد تكامل است. اگر مرگ به صورت شهادت باشد واقعاً يك موفقيت است، براي شهيد جشن و شادماني دارد؛ امّا از نظر اسلام آن طرف سكه را هم بايد خواند. شهادت را از نظر اجتماعي يعني از آن نظر كه به جامعه تعلق دارد نيز بايد سنجيد، عكسالعملي كه جامعه در مورد شهيد نشان ميدهد صرفاً به خود شهيد تعلق ندارد يعني صرفاً ناظر به اين جهت نيست كه براي شخص شهيد موفقيت يا شكستي رخ داده است.
مردم معمولاًدرباره گريه اشتباه ميكنند، خيال ميكنند گريه هميشه معلول نوعي درد و ناراحتي است و خود گريه امري نامطلوب است. راز بقاي امام حسين(ع) اين است كه نهضتش از طرفي منطقي است و از ناحيه منطق حمايت ميشود و از طرف ديگر در عمق احساسات و عواطف راه يافته است. ائمه اطهار كه به گريه بر امام حسين سخت توصيه كردهاند حكيمانهترين دستورها را دادهاند. اين گريههاست كه نهضت امام حسين(ع)را در اعماق جان مردم فرو ميكند. روشن است كه اگر مانند مسيحيان جشن ميگرفتند نهضت امام حسين به انحراف كشيده ميشد. شايد بدين جهت بزرگان دين دستور عزداري و گريه دادهاند».(5)
علاوه بر مطالب فوق براي گريه براهلبيت عليهم السلام نكاتي وجود دارد كه مىتوان در امور ذيل،آنها را خلاصه كرد:
قرآن و روايات، دوستى خاندان رسول اكرم (ص) و اهلبيت (ع) را بر مسلمانان واجب كرده است(5) روشن است كه دوستى لوازمى دارد و محبّ صادق، كسى است كه شرط دوستى را- چنان كه بايد و شايد- به جا آورد. يكى از مهمترين لوازم دوستى، هم دردى و هم دلى با دوستان در مواقع سوگ يا شادى آنان است(6) از اين رو در احاديث، بر برپايى جشن و سرور در ايام شادى اهلبيت (ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأكيد فراوان شده است. چنانچه حضرت على (ع) در روايتى مىفرمايد: «شيعه و پيروان ما در شادى و حزن ما شريكند». (7)
از آنجا كه در فرهنگ شيعى، گريه بايد از سر معرفت و شناخت باشد هم دردى با آن عزيزان، در واقع يادآورى فضايل، مناقب و آرمانهاى آنان بوده و بدين شكل، آدمى را به سمت الگوگيرى و الگوپذيرى از آنان سوق مىدهد.
فردى كه با معرفت براي امام حسين گريه مىكند شعور و شور، شناخت و عاطفه را درهم مىآميزد و در پرتو آن، انگيزهاى قوى در او پديدار گشته و هنگام خروج از مراسم عزادارى، مانند محبى مىشود كه فعّال و شتابان، به دنبال پياده كردن اوصاف محبوب در وجود خويشتن است.
گريه بر اهلبيت (ع) در واقع با يك واسطه زمينه را براى حفظ آرمانهاى آنان و پياده كردن اهداف آنها فراهم مىسازد.
كسى نمىتواند منكر اين حقيقت شود كه نسل جديد در سنين كودكى، در مجالس عزادارى با فرهنگ اهلبيت (ع) آشنا مىشوند. به راستى عزادارى و مجالس تعزيه، يكى از عناصر و عوامل برجستهاى است تا آموزههاى نظرى و عملى امامان راستين، به نسلهاى آينده منتقل شود. مراسم عزادارى وگريه، به دليل قالب و محتوا، بهترين راه براى تعليم و تربيت نسل جديد و آشنايى آنان با گفتار و كردار اهلبيت (ع) است.
پي نوشت ها:
1. علامه مجلسي، بحارالانوار، نشر دارالكتب، چاپ 1، ج 90، ص 329.
2 . بيهقي، دلائل النبوه، نشر طاووس، چاپ1، ج 7، ص 266.
3 . صحيفه نور، مركز نشر آثار حضرت امام، چاپ 1، ج 13، ص 154.
4 . شهيد مطهري، قيام و انقلاب مهدي (عج)، نشر صدرا، چاپ هفتم، ص 121.
5. شورى (42)، آيه 23؛ هود (11)، آيه 29. و محمدي ري شهري، ميزانالحكمه، دارالحديث، سال 1416هـ.ق، ج 2، ص 632.
6. محمد محمدي ري شهري، المحبة فى الكتاب والسنة، دارالحديث،بي تا، ص 170- 169 و 181- 281.
7. علامه مجلسي، بحارالانوار، بيروت، موسسه الوفاء، 1404 هـ.ق، ج 44، ص 782.