آداب اخلاقي

با پدر و مادر مشرک چگونه برخورد کنیم؟اگر از دوستان خانوادگی مقید به اسلام نیستند،اشکال ندارد رفت وآمد کنیم؟

پرسش 1:
عنوان : گفتن اينکه من تورا به خاطر ويژگي هاي خوب انساني که داري ستايش مي کنم،شرک است؟ شرح

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
ستايش از ديگران شرک نيست .اگر منظور از ستايش، ستايش در حدّ پرستش باشد ،معلوم است پرستش از آن خداست و هيچ كس غير خدا شايسته پرستش نيست. ولى اگر منظور از ستايش، ستايش در حدّ احترام و تعظيم و بزرگداشت است، اشكالى ندارد، بلكه پسنديده و مطلوب و.عمل اخلاقى مثبت است. چنان كه بى احترام نسبت به اشخاص كه سزاوار احترامند، سوء خلق بوده و نزد عقلا مورد مذمّت است.
پرسش 2:
با پدر و مادر مشرک چگونه برخورد کنيم؟
پاسخ:
از روايات معصومان استفاده مي‌شود که والدين ،چه مؤمن باشند و چه کافر و چه نيکوکار و چه معصيتکار بايد مورد احترام قرار گيرند و استثنا بردار نيست. امام‌رضا(ع) مي‌فرمايد:
«نيکي به والدين واجب است گرچه مشرک باشند، ولي در معصيت خدا نبايد آنان را اطاعت کرد».(1)
قرآن مجيد تنها در يک مورد مخالفت با پدر و مادر را جايز دانسته و آن صورتي است که پدر و مادر فرزند را به شرک فرا خوانند، ولي در ساير موارد به رفتار پسنديده توصيه نموده است.(2)
امام باقر(ع) مي‌فرمايد: «سه چيز است که خداوند در بارة آن ها براي مخالفت رخصت نفرموده است: رد امانت به نيکوکار و بدکردار، ‌وفا به پيمان نسبت به نيکوکار و بد‌کردار. خوش رفتاري با پدر و مادر، نيکوکار باشند يا بد‌کردار».(3)
فرزند مي‌تواند با رعايت ادب و متانت و حفظ جايگاه پدر و مادر نظر خود را در موضوعات مختلف بيان کند . از منطق خود دفاع نمايد. والدين نيز نبايد توقع داشته باشند که فرزندشان هميشه پيرو نظريات آن‌ها باشد. مهم حفظ حدود و رعايت تواضع و فروتني است. هرگز قرآن و روايات از فرزندان نمي‌خواهند دربست تمام نظريات پدر و مادر را بپذيرند، بلکه آية «"فبشّر عباد الّذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه»؛(4) بندگاني را بشارت مي‌دهد که سخنان را مي‌‍‌شنوند و بهترين را انتخاب مي‌کنند، فرزندان را نيز در بر مي‌گيرد. فرزندان بايد از جدل و بحث‌هاي بيهوده که ممکن است به تيرگي روابط و ناراحتي پدر و مادر بيانجامد، اجتناب ورزند، يعني براي پدر و مادر حريم قائل شوند.
البته احترام گذاشتن به پدر و مادر به معناي قبول همه نظريات آنان نيست. فرزندان با رعايت ادب مي‌توانند به آنان تذکر دهند و يا از بزرگ‌تر‌ها در جلوگيري از آزار و اذيت آنان کمک بگيرند.
پي‌نوشت‌ها:
1. عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 124.
2. لقمان (31) آيه 15.
3. اصول کافي، ج 3، ص 236.
4. زمر (39) آية 18.

پرسش 3:
اگر دوستان خانوادگي مقيد به اسلام نيستند،اشکال ندارد رفت وآمد کنيم؟ پاسخ :
پاسخ:
در صورتي كه امر به معروف در آنان اثر ندارد ،رابطه شما با ايشان بايد در حدي باشد كه شما را تحت تأثير قرار ندهد و آلوده به گناه نسازد.

با سلام من گذشته بسيار بدي داشته ام گذشته اي كه پر از گناه بوده است. اما حالا به خود امده ام و توبه (البته به معناي واقعي آن) كرده ام. آيا با توبه من گناهان من بخشيده مي شوند؟ (گناهاني كه از نظر خودم قابل بخشش نيست) در ضمن هر وقت به گذشته خود فكر مي كنم احساس انساني كه خطاي بسيار بزرگي كرده وهر لحظه بايد منتظر تنبيه شدن را داشته باشد به من دست مي دهد. با تشكر از شما

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز.
راه توبه به روي همه گناهکاران، با هر گناه كوچك و بزرگي که دارند، باز است، زيرا خداوند غفور و رحيم است. همه گناهان حتي شرک و کفر و نفاق و ارتداد را مي­آمرزد. گناه هر چه بزرگ باشد، مطمئناً‌ به بزرگي و عظمت رحمت الهي نيست. اگر كسي پس از توبه، همچنان مأيوس و نااميد باشد، خدا را هنوز خوب نشناخته و رحمت و عظمت الهي را درك نكرده است.
توبه حقيقي نه تنها آثار وضعي و تکليفي گناه را محو مي­ کند و گناهکار را از گناهان پاک مي نمايد، بلکه گناهکار توبه کننده را محبوب خدا مي سازد: «اِنّ الله يحبّ التوابين؛(1) خداوند توبه کنندگان را دوست مي دارد».
کسي که دوست و محبوب خدا شد، خدا عزيزش مي کند؛ همه گناهان کبيره و صغيره او را مي بخشد، چنان که پيامبر فرمود:«التائب من الذنب کمَن لا ذنب له؛(2) کسي که از گناه توبه کند (خداوند همه گناهان او را مي آمرزد و) همانند کسي مي شود که هيچ گناهي نکرده است».
خداوند به پيامبر فرمان داده: « به بندگان بگو، اي کساني که با گناه و معصيت بر خود اسراف و ظلم کرده­ ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد که خداوند همه گناهان را مي­ آمرزد، که بخشنده و مهربان است»(3)
اميرالمؤمنين(ع) فرمود:« در تمام قرآن آيه­ اي جامع تر از اين آيه در مورد توبه نيست، چه اين که خدا وعده داده است گناهان را (هر اندازه هم زياد و بزرگ باشد) همه را مي­ بخشد».
گناهتان هراندازه بزرگ و زياد باشد، بزرگ تر و زياد تر از رحمت و بخشش خداوند نيست، پس با توجه به لطف بيکران الهي، جاي يأس و نااميدي نيست.
ذهن خود را درگير گذشته نكنيد، اما بايد از گذشته درس گرفته و مراقب باشيد تا در آينده مرتكب اين گناه، يا هر گناه ديگري مانند آن نشويد، زيرا همان گونه كه در روايات آمده، توبه كردن از گناه، سخت تر از بازداشتن خود از گناه است. بايد بسيار مراقب باشيد كه توبه خود را با انجام دوباره آن گناه خراب نكنيد. ضمناً انجام كارهاي نيك هم مي تواند گناه گذشته را محو كنند.
اگر گناه تان از نوع حق الناس نباشد، توبه كردن كافي است. لازم به انجام كار اضافي، مانند اطلاع دادن به ديگران و صدقه نيست، اما اگر حق الناس باشد، بايد حق آن ها را ادا كنيد.
حقيقت توبه، پشيماني قلبي است؛ پشيماني که در عمل خود را نشان مي‏دهد که مهم‏ترين نُمود آن انجام واجبات و تدارک و قضاي آن چه عمل نشده و ترک محرّمات است که با همين مقدار توبه تحقق پيدا مي‏کند. توبه آداب خاصي دارد که بايد آن را از مستحبات توبه دانست که عبارتند از:
1- سه روز روزه گرفتن؛
امام صادق(ع) مي‏فرمايد: توبه نصوح که خداوند به آن امر فرموده، روزه گرفتن روز چهارشنبه و پنج‏شنبه و جمعه است. (4)
2- غسل توبه؛
پيامبر اکرم(ص) مي‏فرمايد: بنده‏اي نيست که گناهي کند (هر چه و هر اندازه که باشد) سپس پشيمان شود و توبه کند مگر اين که خداوند به مغفرت و آمرزش به او نظر کند، سپس پيامبر به شخصي که مي‏خواست توبه کند فرمود: «برخيز و غسل کن و براي خدا سجده نما». (5)
3- خواندن دو يا چهار رکعت نماز؛
امام صادق (ع) مي‏فرمايد: «هر بنده‏اي که گناهي کرد، پس برخيزد و طهارت کند (وضو بگيرد) و دو رکعت نماز بخواند و از خداوند طلب آمرزش نمايد، بر خدا است که توبه‏اش را بپذيرد، چون خود فرموده ‏است: هر کس کار زشتي کند يا به خودش ستم نمايد، پس استغفارکند، خدا را آمرزنده و مهربان مي‏يابد». (6)
در روايت است که در روز يکشنبه ماه ذيقعده رسول‏خدا(ص) به يارانش فرمود: کيست که بخواهد توبه کند؟ گفتند: همه مي‏خواهيم توبه کنيم، حضرت فرمود: غسل کنيد و وضو بگيريد و چهار رکعت نماز بخوانيد. در هر رکعت پس از حمد، سوره قل هو الله را سه مرتبه و قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را يک مرتبه بخوانيد، پس هفتاد مرتبه استغفار کنيد و آخرش بگوييد: لا حول ولا قول الا باالله العلي العظيم، نيز اين دعا را بخوانيد: يا عَزِيزُ، يا غَفّارُ، اغْفِرلي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ فانه لا يغْفِرُ الذُّنُوبَ اًّلاّ أنْتَ. هر کس از امت من اين عمل را به‏جا آورد، از آسمان ندا مي‏شود که توبه‏ات پذيرفته و گناهانت آمرزيده شد. اصحاب گفتند: اگر کسي اين عمل را در غير اين ماه به ‏جا آورد چگونه است؟ حضرت فرمود: مثل همان است که بيان کردم. اين کلمات را جبرئيل در شب معراج به من ياد داد. (7)
4- دعاهاي توبه؛
مناسب است کسي که مي‏خواهد توبه کند دعاهاي توبه‏اي را که از ائمه معصومين: وارد شده‏ است، به ويژه دعاهاي صحيفه سجاديه، مخصوصاً دعاي 31 و يا مناجات خمسْ عشر، به‏ خصوص مناجات تائبين را بخواند.
5- استغفار (درخواست بخشش)؛
قرآن مجيد مي‏فرمايد: وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَيهِ؛ اي قوم، از خدا آمرزش بخواهيد، سپس به سوي او توبه کنيد. (8)

پي نوشت ها:
1. بقره (2) آيه 222.
2. سفينة البحار، ج 1، ص 127، ماده توبه.
3. زمر (39) آيه 53.
4. وسائل الشيعه، ج 11، ص 362.
5. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 513.
6. وسائل الشيعه، ج 11، ص 363.
7. سيد بن طاووس، اقبال، ص 308.
8. هود (11) آيه 3 و 52 و 90.

من می خواهم برای فرزند پسرم عقیقه کنم ولی به آداب آن آشنایی کافی ندارم می خواهم بدانم آیا جایی هست که این کار را برای ما انجام دهد و مورد قبول و اطمینان علما و حوزه علمیه قم باشد . با تشکر از شما

پرسش 1:

آداب عقيقه کردن چيست ؟ در صورتي که امکان انجام آن وجود نداشته باشد آيا مراکزي وجود دارد که با پرداخت هزينه آن اين کار را با اطمينان خاطر انجام دهند؟شرح :
پاسخ:
1) @@با سلام و تشكر از ارتباط تان با اين مركز :
مستحب است كه پدر و مادر براي اولادي كه متولد مي شود، چه دختر باشد يا پسر عقيقه كنند، اما آداب و نکاتي که راجع به عقيقه وجود دارد :
1 - عقيقه بايد گوسفند ، بز يا شتر باشد و حيوان ديگري مثل مرغ و امثال آن كفايت نمى كند. اگر شتر عقيقه کند، بايد پنج يا شش ساله باشد . بهتر است شش سال يا بيش تر داشته باشد . اگر بز باشد ، يک ساله يا بيش تر باشد . اگر گوسفند باشد ، شش يا هفت ماهه باشد .بهتر است گوسفند لاغر نباشد و فربه باشد. هم چنين بهتر است گوسفند کور، و بسيار لنگ نباشد که راه رفتن براي او دشوار باشد. نيز مغز و شاخ گوسفند هم نشکسته باشد و اخته هم نشده باشد.
2- مشهور ميان علما آن است که : مستحب است براى پسر حيوان نر و براى دختر حيوان ماده عقيقه كنند. چنانچه حيوان غيرهم جنس هم باشد ،صحيح است.
3- در استحباب عقيقه فرقى بين نوزاد اول و دوم و غيره نيست . بهتر است در روز هفتم نوزاد عقيقه نمايد و تا زماني که به سن بلوغ نرسيده، بر پدر مستحب است براي فرزند عقيقه کند . اگر پدر و مادر عقيقه نكردند ، بعد از بالغ شدن بر خود شخص مستحب است كه عقيقه كند . در روايات آمده است كه در سلامت شخص تأثير فراوان دارد.
4 - كسانى كه قدرت مالى ندارند ،مستحب است هر زمانى كه قدرت پيدا كردند براى نوزاد خود عقيقه كنند.
5- مستحب است که گوشت عقيقه را بپزند و به مؤمنان اطعام نمايند و گوشت آن را خام تصدق نکنند. اگر چه خام هم بدهد ،خوب است ،ولي بهتر است که حد اقل آن را با آب و نمک بپزند و به مؤمنان بدهند و در حق نوزاد دعا نمايند. نيز مستحب است استخوان هاي حيوان عقيقه شده را نشکند ،بلکه از بند ها جدا کند .
6- مكروه است كه مادر و پدر و خواهر و برادر نوزاد (عائله پدر نوزاد) از عقيقه بخورند . كراهت، نسبت به مادر بيش تر است. بهتر است که عيال پدر و مادر هم که در خانه ايشان مي باشند، از آن گوشت و طعام نخورند.
7- از ماليدن خون عقيقه بر سر طفل خود داري شود.
8- مستحب است در هنگام کشتن گوسفند عقيقه دعا بخواند. از امام صادق عليه السلام روايت شده: وقت ذبح عقيقه اين دعا را بخواند:
« بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ عَقِيقَةٌ عَنْ فُلَانٍ(به جاي فلان اسم نوزاد را بگويد) لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لآِلِ مُحَمَّدٍ ».
در روايت ديگري وارد شده که اين دعا را بخواند :ْ «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ إِيمَاناً بِاللَّهِ وَ ثَنَاءً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ الْعِصْمَةَ لِأَمْرِهِ وَ الشُّكْرَ لِرِزْقِهِ وَ الْمَعْرِفَةَ بِفَضْلِهِ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ »پس اگر نوزاد پسر باشد بگويد: اللَّهُمَّ إِنَّكَ وَهَبْتَ لَنَا ذَكَراً وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا وَهَبْتَ وَ مِنْكَ مَا أَعْطَيْتَ وَ كُلُّ مَا صَنَعْنَا فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا عَلَى سُنَّتِكَ وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ وَ رَسُولِكَ وَ اخْسَأْ عَنَّا الشَّيْطَانَ الرَّجِيمَ لَكَ سُفِكَتِ الدِّمَاءُ لَا شَرِيكَ لَكَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين‏ اللَّهُمَّ لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ و شعرها بشعره و جلدها بجلده اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لفلان بن فلان( اسم نوزادو پدر ش را بگويد)» (1)
پس از تماس با دفتر برخي از مراجع عظام مراکزي که با پرداخت هزينه آن اين کار را با اطمينان خاطر انجام بدهند ،سراغ ندارند. مي توانيد با توجه به احكام آن خودتان انجام دهيد يا به دفتر امام جمعه يا کميته امداد شهرتان يا عالم مورد وثوق محل تان مراجعه کنيد .
پي نوشت :
1- مرحوم علامه محمد باقر مجلسي، حليه المتقين ، باب چهارم ، فصل نهم و حاشيه مفاتيح الجنان .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

آیت الله جوادى آملى ماه مبارك رمضان یك حقیقت و باطنى دارد كه این حقیقت در قیامت ظهور مى‏ كند. ماه مبارك رمضان را امام سجاد(ع) عید اولیاء الله مى‏ داند. در صحیفه سجادیه دعایى است‏ به نام دعاى وداع ماه مبارك رمضان. این وداع براى كسى است كه با ماه مبارك رمضان مأنوس بوده و ماه مبارك رمضان دوست او مى‏ باشد والا آنكه با این ماه نبوده وداعى ندارد. انسان از دوستش و یا با كسى كه مدتى مأنوس بود، خداحافظى مى‏ كند. آنكه اصلا نمى‏ داند چه وقت ماه مبارك رمضان آمد و چه وقت‏ سپرى شد، چرا آمد و چرا سپرى شد، او وداعى ندارد. اما امام سجاد(ع) آخر ماه مبارك رمضان كه شد، در حد یك ضجّه این دعا را مى‏ خواند. در مقدّمه این دعا، حضرت سجاد(ع) كلیات نعمت‏هاى الهى را مى‏ شمارد و اینكه بخشش‏ هاى خداى سبحان ابتدایى است، نه از روى استحقاق. رمضان بهترین بخشش خداوند بعد از آن مقدمه مى‏ فرماید: یكى از بهترین بخشش‏ هاى خداوند سبحان، ماه مبارك رمضان و روزه در این ماه است: «و انت جعلت من صفایا تلك الوظائف و خصائص تلك الفروض شهر رمضان... و قد اقام فینا هذا الشهر مقام حمد و صحبنا صحبة مبرور». (1) خدایا، نعمت‏ هاى فراوانى به ما دادى؛ یكى از آن برجسته‏ ترین نعمت‏ ها ماه مبارك رمضان است و یكى از بهترین فضیلت‏ ها روزه این ماه است كه نصیب ما كردى. و هیچ زمانى به عظمت زمان ماه مبارك رمضان نیست، گذشته از آنكه شب قدر را در آن قرار دادى، این ماه را ظرف نزول قرآن كریم قرار دادى كه این فیض در این ماه نازل شده است، اگر كسى با قرآن باشد همراه قرآن بالا مى‏ رود، و این را بر ملت مسلمان منّت نهادى، زیرا دیگر ملل در ماه مبارك رمضان روزه نمى‏ گرفتند و این نعمت را مخصوص مسلمین كردى. و این ماه مبارك در بین ما اقامت داشت و جاى حمد و ثنا بود؛ زیرا به همراه خودش رحمت آورد و رفیق بسیار خوبى براى ما بود. ما در صحبت‏ با او به فضایل و نعمت‏ هایى رسیدیم. دوستى بود كه به همراهش رحمت و مغفرت و بركت آورد. اینكه رسول خدا - علیه آلاف التحیة و الثناء - در خطبه شعبانیه فرمود: «قد اقبل الیكم شهر الله بالبركة و الرحمة و المغفرة‏»; این ماه، بركت و رحمت و مغفرت آورد، كسى كه رفیق این ماه بود، بركت و رحمت و مغفرت این ماه را هم دریافت مى‏ كند. رمضان ماه منفعت «و اربحنا افضل ارباح العالمین‏»;«ماه رمضان‏» برترین سودهاى جهانیان را به ما ارزانى داشت كه هیچ تاجرى در هیچ گوشه دنیا نبرده است. هیچ كسى در سراسر عالم به اندازه ما از این ماه مبارك رمضان استفاده نكرد. اگر انسان یك مسافرى است كه سفر ابد در پیش دارد، ره‏ توشه آن سفر ابد را باید همین چند روز تهیه كند و اگر درهاى آسمان به چهره مؤمن باز مى‏ شود و اگر مؤمن مى‏ تواند با وارستگى به باطن عالم راه پیدا كند و اگر بهترین فرصت ماه مبارك رمضان است؛ پس بهترین سود را ماه مبارك رمضان و اهلش دارند. ماه حسابرسى از «ابن طاووس‏» نقل شده است كه فرمود: عده‏ اى اول سالشان اول فروردین است. یك نوجوان اول سال او اول فروردین است كه تلاش مى‏ كند لباس نو در بر كند؛ درخت‏ ها اول سالشان فروردین است كه لباس‏ هاى نو و تازه در بر مى‏ كنند، اول سال یك كشاورز اول پاییز است كه درآمد مزرعه را حساب مى‏ كند، یك تاجرى كه كارگاه تولیدى دارد، اول سال را در فرصت دیگرى تعیین مى‏ كند؛ اما آن‏ها كه اهل سیر و سلوك‏ اند، اول سالشان ماه مبارك رمضان است; حساب‏ ها را از ماه مبارك تا ماه مبارك بررسى مى‏ كنند كه ماه مبارك رمضان گذشته، چه درجه‏ اى داشته و امسال چه درجه‏ اى دارند؟ چقدر مطلب فهمیده و چقدر مسایل براى آنها حل شده است؟ چقدر در برابر گناه قدرت تمكین داشته و چقدر در برابر دشمن، قدرت تصمیم دارند؟ ماه مبارك رمضان براى سالكان الى الله، ماه محاسبه است; لذا امام سجاد(ع) فرمود: هیچ كس در سراسر جهان به اندازه ما در این ماه استفاده نكرد. هجران جانكاه «ثم قد فارقنا عند تمام وقته و انقطاع مدته و وفاء عدده و نحن مودعوه‏»; این ماه بعد از آنكه پایانش فرا رسید، از ما مفارقت و هجرت كرد و ما را تنها گذاشت و ما الان این ماه را وداع مى‏ كنیم. «وداع من عز فراقه علینا و غمنا»، (2) چه وداعى؟ وداع تشریفاتى؟ نه، وداع با یك دوست عزیزى كه مفارقتش براى ما توان فرساست. آنكه اهل معنا بود خیرش در این ماه بیشتر شد; آنكه گرفتار گناه بود گناهش در این ماه كمتر شد. فرمود: ما كسى را وداع مى‏ كنیم كه رفتنش براى ما عظیم و سخت است و ما را غمگین كرد; این ماهى بود كه شب و روزش رحمت‏ بود. بزرگان فقه ما همچون «مرحوم صاحب جواهر» و «سید محمد كاظم‏» صاحب «عروة الوثقى‏» و دیگران (رضوان الله علیهم) در كتاب‏ هایشان هست كه در فضیلت روزه گرفتن، همین بس كه انسان از نظر ترك بسیارى از كارها شبیه فرشته مى‏ شود. همین كه انسان از شكم رها شد، یك مقدار به فرشته شدن نزدیك مى‏ شود. گفته‏ اند شش روز اوایل ماه شوال را به عنوان بدرقه، روزه بگیرید. بعد از عید فطر، كه عید فطر روزه‏ اش حرام است، زیرا اگر كسى دوست عزیزى را بخواهد بدرقه كند، چند قدم به همراه او مى‏ رود; معناى وداع كردن، به دنبال او چند قدم رفتن است. «و اوحشنا انصرافه عنا» و از اینكه منصرف شد و از ما فاصله گرفت، ما را به وحشت انداخت. ما یك دوست رئوف و مهربان و پربركتى را از دست مى‏ دهیم، لذا ما به وحشت افتادیم; آخر ماه مبارك رمضان كه مى‏ شد احساس غربت مى‏ كردند. سلام بر تو اى عید اولیاء خدا. «و لزمنا له الذمام المحفوظ و الحرمة المرعیة و الحق المقضى‏»; ما باید حقى كه او به عهده ما دارد رعایت كنیم; حرمتى كه در پیش ما دارد باید ارج بنهیم; باید به تعهدى كه بین ما و اوست وفا كنیم. سلام بر تو اى عید اولیاء خدا «فنحن قائلون السلام علیك یا شهر الله الاكبر و یا عید اولیائه‏»، آن گاه چون این دوست عزیز از ما مفارقت مى‏ كند، ما در آخر ماه مبارك این چنین مى‏ گوییم: سلام بر تو اى بزرگ‏ترین ماه كه به خدا انتساب دارى و سلام بر تو اى عید اولیاء الهى. این سلام تودیع است، چون تنها ماهى كه اسمش در قرآن كریم است ماه مبارك رمضان است: عارفان هر دمى دو عید كنند عنكبوتان مگس قدید (3) كنند (4) كار عنكبوت آن است كه بتند و با این تارها مگس صید كند و قرمه درست كند. كار عنكبوت آن است كه مگس را ذخیره كند، قدید كرده و قرمه درست كند و كارش غیر از ذخیره كردن چیز دیگرى نیست، اما عارف در هر دم و هر نفس دو عید دارد كه سعدى گفت: هر نفسى كه فرو مى‏ رود مُمِدِّ حیات است و چون برمى‏ آید مُفرح ذات; پس در هر نفسى دو نعمت موجود است و بر هر نعمتى شكرى واجب; لذا عارف در هر دم دو عید دارد. على اى حال، بهترین دمى كه انسان دارد در ماه مبارك رمضان است كه «انفاسكم فیه تسبیح‏»; نفس كشیدن در این ماه «سبوح قدوس‏» گفتن است; لذا امام سجاد(ع) مى‏ فرماید: سلام بر تو اى عید اولیاى الهى. اینكه مى‏ بینیم در آخر ماه مبارك رمضان عید فطر مى‏ گیرند، چون جایزه‏ هاى یك ماه را به ما مى‏ دهند; در حقیقت محصول ماه مبارك رمضان است. این ضیافة الله، آن لقاء الله را در بر دارد و عظمت از آن ماه شوال نیست، بلكه عظمت از آن ماه مبارك رمضان است كه نتیجه یك ماهه را در روز عید مى‏ دهند. روز عید است و من مانده در این تدبیرم كه دهم حاصل سى روزه و ساغر گیرم «السلام علیك یا اكرم مصحوب من الاوقات و یا خیر شهر فى الایام و الساعات‏». (5) امام سجاد چندین بار به این ماه سلام مى‏ كند. ماه اگر یك زمانى گذرا بود و باطن و سر و حقیقت و روح و جانى نداشت، این ولى الله كه به او سلام نمى‏ گفت. آیا این‏ ها معاذ الله نظیر اشعار خیالى شعراست كه بر خطابه‏ هاى خیالى حمل شود كه مثلا به كوه و یا آثار مخروبه خطاب مى‏ كنند، یا نه این ماه یك حقیقتى دارد. مى‏ گوید: ما خیلى دوست داشته و داریم، اما هیچ دوستى به عظمت این ماه نبود. یك ماهى كه نه هیچ روزى مثل روزهاى او بود و نه هیچ شبى مثل شب‏ هاى او. ماه چه و چگونه خواستن از خداوند «السلام علیك من شهر قربت فیه الامال و نشرت فیه الاعمال‏»; سلام بر ماه آرزوهاى مشروع و اعمال مرفوع سلام ما بر تو اى ماهى كه آرزوها در این ماه نزدیك شد و ما فهمیدیم كه چه بخواهیم، لذا آرزوهاى طولانى نمى‏ طلبیم. و از طول امل آزاد شدیم و بر آمدن آرزوهاى مشروع ما نزدیك شد. در همین دعاى سحر ماه مبارك رمضان، امام سجاد(ع) به ما آموخت كه به خدا عرض كنیم: خدایا، آن‏ها كه تو را نمى‏ شناسند و عبادت نمى‏ كنند، آن‏ها را روزى مى‏ دهى و این همه مار و عقرب‏ ها را خدا تأمین مى‏ كند، پس حیف است كه انسان تمام حاجت‏ ها را در محور ماده و مادیات خلاصه كند. آن‏ها كه اصلا خدا را نمى‏ شناسند و عبادت نمى‏ كنند، نظیر این همه كفار و منافقین، خداوند آنها را در عالم تأمین مى‏ كند، پس آیا صحیح است انسان تلاش و كوشش خود را بر این صرف بكند كه از خدا طبیعت و دنیا بطلبد؟ امام مى‏ فرماید: سلام بر این ماه كه فهمیدیم در این ماه از خدا چه بخواهیم. آرزوهاى طولانى نداشته باشیم، بلكه چیزى بخواهیم كه براى ما بماند. وقتى این آیه نازل شد: «و كأیّن من دابّة لا تحمل رزقها الله یرزقها»، (6) مهاجرین از مكه به مدینه هجرت كردند. چون اینها وقتى مى‏ خواستند از مكه به مدینه هجرت كنند، كسى به آنها اجازه نمى‏ داد تا اموالشان را هم منتقل كنند یا بفروشند و مى‏ گفتند: اگر خواستید از مكه به مدینه بروید باید با دست‏خالى بروید. وقتى این آیه نازل شد كه هیچ جنبده‏ اى، چه اهل پس‏ انداز باشد یا نباشد، نیست كه از جایى به جایى حركت‏ بكند، مگر اینكه خدا روزى او را مى‏ دهد؛ معنایش این است كه همه در عالم روزى خدا را مى‏ خورند. جنبده‏ ها دو قسمت‏ اند: بعضى اهل پس‏ انداز و ذخیره‏ اند مثل موش و مورچه‏ ها; بعضى آزادانه زندگى مى‏ كنند، مثل كبوترها، گنجشك‏ ها، بلبل‏ ها كه این ها اهل ذخیره و پس‏ انداز نیستند. در این آیه فرمود: هم آن موش و مورچه را كه اهل پس‏ اندازند خدا روزى مى‏ دهد، هم كبوتر و بلبل و گنجشك را كه اهل ذخیره نیستند; اینطور نیست كه فقط موش‏ ها را خدا تأمین كند و بلبل‏ ها را تأمین نكند، وقتى این آیه نازل شد، مسلمین از مكه به مدینه هجرت كردند. گفتند ما روزى‏ مان را كه از جایى به جایى حمل نمى‏ كنیم، بالاخره خداى مكه خداى مدینه هم هست. اگر ما را در مكه اداره مى‏ كند در مدینه هم اداره مى‏ كند. با دست‏ خالى آمدند و در مسجدهاى مدینه ماندند و مهاجر نامیده شدند; خدا آنها را تامین كرد. این چنین نیست كه اگر انسان روح بلند نداشته باشد، به او خوش بگذرد و یا اگر روح بلند و عظیم داشت در جهان تلخكام باشد. انسان اگر ذهن و جانش را به چیز درستى مشغول نكند، او آدم را به چیز نادرستى مشغول مى‏ كند; تا آدم این نفس و ذهن و مركز اندیشه را مشغول نكند او آدم را مشغول مى‏ كند; فرمود: ما در این ماه فهمیدیم از خدا چه بخواهیم، اعمالمان باز و آرزوهایمان بسته شد. جلو آرزوهایمان را گرفتیم و دست‏به كار شدیم. وداعى غم انگیز با یارى عزیز «السلام علیك من قرین جل قدره موجودا و افجع فقده مفقودا»; سلام بر تو اى نزدیكى كه وقتى بودى گرامى بودى و حال كه در آستانه رفتن هستى، رفتنت فاجعه است و ما را غمگین مى‏ كند همچون كسى كه عزیزترین عضو خانواده‏ اش را از دست‏ بدهد. «و مرجو آلم فراقه‏»; سلام بر تو اى تكیه‏ گاه امید كه در هنگام مفارقت، ما را متالم و رنجور كردى. آن ماه كه در جان انسان رسوخ داشت، وقتى از جان فاصله مى‏ گیرد جایش را غم پر مى‏ كند. آن فهمیدن‏ ها و صفاى ضمیر دیگر نیست. آن نشاطى را كه انسان در ماه مبارك رمضان براى نثار و ایثار دارد در غیر ماه مبارك رمضان ندارد. اگر انسان در این ضیافت‏ حق از خدا، غنا و بى‏ نیازى طلب كند، چیزى او را به خود متوجه و مشغول نمى‏ كند; نه از كسى مى‏ ترسد و نه از بذل جان دریغ مى‏ كند. «السلام علیك من الیف آنس مقبلا فسر و اوحش منقضیا فمض‏»; (7) سلام بر تو اى دوست‏ با اُلفت كه وقتى آمدى، ما را مسرور كردى و وقتى رفتى، ما را گداختى و رفتى، داغ زدى و رفتى! این حرف، حرف یك انسانى است كه با باطن روزه این ماه و با باطن لیله قدر در تماس بوده است. وداع با ماه رقت قلوب و قلت ذنوب «السلام علیك من مجاور رقت فیه القلوب و قلت فیه الذنوب‏»; سلام بر تو اى همسایه عزیز كه در مجاورت و جوار رحمت تو بودیم. تو همسایه‏ اى بودى كه در این مدت دل‏ ها رقیق مى‏ شد و گناهان كم. در مناطق ییلاقى و در سرزمینى كه سبز و خرم است چشمه معدنى مى‏ جوشد، چون با املاح و رسوبات همراه است، این آب زلال نیست كه راه خود را طى كند و راه باز كند و تشنه‏ ها را سیراب كرده و به مقصد برسد، بلكه با رسوبات و املاح همراه است. این آب زلال است كه وقتى از چشمه مى‏ جوشد راه خود را باز مى‏ كند و راه كسى را هم نمى‏ بندد; همه این درخت‏ ها و گیاهان تشنه سر راه را هم سیراب مى‏ كند تا به دریا برسد، این خاصیت آب زلال است كه اصلا به دنبال تشنه مى‏ رود تا سیرابش كند. سرش را به سنگ مى‏ زند و تلاش و كوشش مى‏ كند كه خود را به تشنه‏ ها برساند اما اگر این آب رسوبى باشد همین كه مى‏ جوشد راه خود را مى‏ بندد. بعد از چند سال در آن مزرع، تلى از سنگ پیدا شده و همه آن سرزمین‏ هاى سبز، خشك مى‏ شود و از او چیزى روئیده نمى‏ شود. این آب وقتى زلال و صاف نباشد جلوى خودش را هم مى‏ بندد; افكار و اندیشه در دل‏ ها هم همین طور است، اگر زلال باشد از جان مى‏ جوشد، با زبان و قلم منتشر مى‏ شود، به گوش و چشم مى‏ رسد و از آنجا به دل‏ هاى دیگران مى‏ رسد; لذا یكى از القاب عالم «ماء معین‏» است كه ریشه اصلى آن درباره حضرت ولى عصر (عج) است كه یكى از القاب مبارك آن حضرت «ماء معین‏» است: «قل ارایتم ان اصبح ماءكم غورا فمن یاتیكم بماء معین‏». (8) ماء معین یعنى آب جارى; آبى كه چشم، آن را مى‏ بیند. علم و عالم را ماء معین مى‏ گویند، چون مانند چشمه زلال است كه مى‏ جوشد. حرفى كه مى‏ زند، چیزى كه مى‏ نویسد، علمى است كه از جان او تراوش كرده و به گوش و چشم شخصى رسیده است و او مى‏ فهمد و به دیگرى مى‏ گوید، دیگرى هم مى‏ فهمد و به بعدى مى‏ گوید. این مانند یك چشمه زلالى است كه بالاخره به اصلش مى‏ رسد اما افكار و اندیشه و خیالات باطل مانند همان رسوبات و املاح معدنى‏ اند كه همان جا قلب را مى‏ بندند; كم كم این قَسى مى‏ شود، وقتى كه دل بسته شد، نه چیزى از آنجا سرایت مى‏ كند و به دیگران مى‏ رسد و نه حرف دیگران به آنجا مى‏ رسد. نه حرف او در غیر مؤثر است و نه حرف غیر در او مؤثر مى‏ باشد. امام سجاد(ع) فرمود: دل‏ها در این ماه نرم و رقیق و گناهان در این ماه كم مى‏ باشد. ماه پیروزى بر شیطان «السلام علیك من ناصر اعان على الشیطان و صاحب سهل سبل الاحسان‏»; سلام بر تو اى رفیقى كه كمك كردى تا ما بر شیطان مسلّط شدیم. انسان در این ماه بر شیطان مسلط مى‏ شود. به خاطرات شیطانى گوش فرا نمى‏ دهد. تو براى ما مصاحب خوبى بودى كه ما توانستیم بر شیطان پیروز شویم. ما نه تنها در بعد سلبى از دست‏ شیطان نجات پیدا كردیم كه كار بد نكردیم، بلكه در بعد اثباتى هم پیروز شدیم. راه‏ هاى خیر را خوب و به آسانى طى كردیم. اگر در غیر ماه مبارك رمضان كار خیر را به سختى انجام مى‏ دادیم، در این ماه به آسانى انجام دادیم، تو باعث‏ شدى كه ما راه احسان را با سهولت طى كردیم. ماه آزادى «السلام علیك ما اكثر عتقاء الله فیك‏» سلام بر تو اى ماهى كه چقدر بنده‏ ها را خدا در این ماه آزاد كرده است. خدا آن ها را كه گرفتار آتش و رذائل اخلاقى بودند، از دست این بندها آزاد كرد و نعمتى بهتر از آزادى نیست. امام صادق(ع) فرمود: «من رفض الشهوات فصار حرا»; (9) اگر كسى شهوت را ترك كند، آزاد مى‏شود و نعمتى بالاتر از آزادى و آزادگى و حریت نیست كه انسان گرفتار شهوت و غضب و برده هوى نباشد و زمامش را به دست هوسش نسپرد. «و ما اسعد من رعى حرمتك بك‏»; چقدر سعادتمند شد آن كسى كه احترام تو را حفظ كرد و مواظب بود تا در این ماه حرف بد نزند، خیال و گناه بد نكند. ماه محو كننده گناه «السلام علیك ما كان امحاك للذنوب و استرك لانواع العیوب‏»; سلام بر تو اى حقیقت ماه مبارك رمضان كه تو محوكننده گناه هستى و پوشاننده‏ تر از هر چیزى نسبت‏به عیوب انسان. عیب را مى‏ پوشانى و گناه را محو مى‏ كنى. اول پوشاندن و ستر و بعد مغفرت است. خداى سبحان اول مى‏ پوشاند، كه آبروى انسان محفوظ باشد، بعد مى‏ بخشد. این ستار زمینه آن غفار را فراهم مى‏ كند. انسان تا بتواند آبروى دیگران را حفظ كند، خدا هم آبروى او را حفظ مى‏ كند، مؤمن حق ندارد كارى بكند كه ذلت‏ آور باشد. «السلام علیك ما كان اطولك على المجرمین‏»; سلام بر تو اى ماه مبارك رمضان كه براى افراد تبهكار خیلى طولانى هستى و رمضان براى او حكم چندین ماه است. «و اهیبك فى صدور المؤمنین‏»; ماه مبارك رمضان در دل‏ هاى مؤمنان با یك هیبت و ابهت و جلال و هیمنه و شكوه تلقّى مى‏ شود. وداع با ماه بى‏ رقیب «السلام علیك من شهر لا تنافسه الایام‏»; سلام بر تو اى ماهى كه هیچ ماهى با تو مسابقه و رقابت ندارد. در منافسه وقتى انسان مى‏ دود و مسابقه مى‏ دهد، نفس نفس مى‏ زند تا به مقصد برسد. خداى سبحان هم فرمود براى گرفتن فضائل، منافسه بدهید: «فلیتنافس المتنافسون‏»; شما نفس نفس بزنید تا آن شى‏ء نفیس و ارزنده را بگیرید. هیچ ماه و ایام و لیالى و لحظاتى با تو منافسه نمى‏ كند و رقابت ندارد. تو پیشگامى و همه یازده ماه سال به دنبال تواند. این چنین نیست كه انسان بگوید در ماه مبارك رمضان حرف‏ ها را مى‏ شنوم و بعدا عمل مى‏ كنم. اگر فعلا عمل نشود بعدا هم عمل نمى‏ شود; چون زمان‏ هاى دیگر آن قدرت را ندارد كه با ماه مبارك رمضان در كسب توفیق انسان رقابت كنند. «السلام علیك غیر كریه المصاحبة و لا ذمیم الملابسة‏»; سلام بر تو، در این مدتى كه مهمان ما بودى یا ما در خدمت‏ شما بودیم، هیچ رنجى ندیدیم. از مصاحبت‏ با شما خسته نشدیم. در خدمت‏ شما بودیم و لذت بردیم، ذم، كراهت و مانند آن از شما مشاهده نكردیم. تو مهمان خوبى براى ما بودى. «السلام علیك كما وفدت علینا بالبركات و غسلت عنا دنس الخطیئات‏». سلام بر تو اى ماه گرامى مبارك رمضان كه بركت آوردى، ما را شستشو كردى و رفتى و بعدا اگر آلوده شدیم به دست‏خود آلوده شده‏ ایم والا تو ما را تطهیر كردى و رفتى. ما احساس سبكى مى‏ كنیم. مهمان بى‏ زحمت «السلام علیك غیر مودع بر ما و لا متروك صیامه ساما»; سلام بر تو كه در هنگام تودیع، ما احساس خستگى نكردیم. انسان وقتى مهمان را با تشریفات پذیرایى مى‏ كند، خود در این مدت خسته مى‏ شود; اما ایشان مى‏ فرماید ما خسته نشدیم، ما از روزه گرفتن كه پذیرایى تو بود خسته نشدیم و رنجى احساس نكردیم، بلكه براى ما گوارا بود. «السلام علیك من مطلوب قبل وقته و محزون علیه قبل فوته‏»; سلام بر تو، قبل از اینكه بیایى ما انتظار تو را داشتیم و الان هم هنوز نرفته‏ اى مقدارى مانده است. ولى همین كه مى‏ خواهى بروى ما را غمگین كرده‏ اى. «السلام علیك كم من سوء صرف بك عنا و كم من خیر افیض بك علینا»; سلام بر این مهمان گرانقدرى كه به بركت تو، خدا خیلى از بلاها را از ما برداشت و خیلى از بركات را به ما داد. ما در حقیقت مهمان تو بودیم، نه تو مهمان ما. «السلام علیك و على لیلة القدر التی هی خیر من الف شهر»; این زیارتنامه است، این سلام تودیع است، سلام بر تو اى ماه، سلام بر لیلة القدرت، آن شب قدرى كه هزار ماه - تقریبا هشتاد سال - بالاتر است. «السلام علیك ما كان احرصنا بالامس علیك و اشد شوقنا غدا الیك‏». سلام بر تو اى ماهى كه ما دیروز خیلى حریص بودیم كه شما بیایى و فردا هم خیلى مشتاقیم كه زیارتتان كنیم; این طور نیست كه به عنوان یك اداء وظیفه این مراسم تودیع را انجام بدهیم. «السلام علیك و على فضلك الذى حرمناه و على ماض من بركاتك سلبناه‏»; سلام بر تو و فضیلت تو، سلام بر تو و بركات تو. «اللهم انا اهل هذا الشهر الذى شرفتنا به و وفقتنا بمنك له حین جهل الاشقیاء وقته و حرموا لشقائهم فضله‏»; خدایا آن توفیق را دادى كه ما اهل این ماه باشیم، در حالى كه عده‏اى از فضیلت این ماه محروم شدند و منشاء حرمان آنها نیز شقاوتشان بود كه به سوء اختیار خود آنان فراهم شد. «و انت ولى ما آثرتنا به من معرفته و هدیتنا له من سنته‏»; پروردگارا، تو مولى و سرپرست مایى، در آنچه ما را براى شناخت آن برگزیده‏اى و راهنمایى نموده‏اى كه روش آن را طى نماییم. «و قد تولینا بتوفیقك صیامه و قیامه على تقصیر و ادینا فیه قلیلا من كثیر». و در پرتو توفیق تو، به روزه و نماز آن با اعتراف به تقصیر نایل آمدیم و اندكى از وظایف بسیار را ادا نمودیم. «اللهم فلك الحمد اقرارا بالاسائة و اعترافا بالاضاعة و لك من قلوبنا عقد الندم و من السنتنا صدق الاعتذار». پروردگارا! تو را در حالى ستایش مى‏ كنم كه به بد رفتارى خود اقرار و به ضایع نمودن نعمت احكام تو و عمر خویش اعتراف داریم. و براى توست از طرف دل‏هاى ما پیمان پشیمانى و از ناحیه زبان پوزش طلبى صادقانه. «فاجرنا على ما اصابنا فیه من التفریط اجرا نستدرك به الفضل المرغوب فیه و نعتاض به من انواع الذخر المحروص علیه‏». پس اجر مصیبت‏بر تفریط در این ماه را چیزى قرار ده تا به وسیله آن، فضیلتى كه مورد رغبت است نائل آییم و به جاى آن از انواع ذخایرى كه بر آن تشویق شده عوض به دست آوریم. «و اوجب لنا عذرك على ما قصرنا فیه من حقك‏». و از باب: كتب ربكم على نفسه الرحمة. پذیرش پوزش را براى ما مقرر نما تا حق تقصیر شده شما بخشوده گردد. «و ابلغ باعمارنا ما بین ایدینا من شهر رمضان المقبل فاذا بلغتناه فاعنا على تناول ما انت اهله من العبادة و ادنا الى القیام بما یستحقه من الطاعة‏» و عمر ما را تا ماه مبارك آینده طولانى بفرما و هنگامى كه ما را به آینده آن رساندى ما را كمك فرما تا آنچه در خور شماست عبادت نمائیم و آنچه سزاوار توست طاعت كنیم «و اجر لنا من صالح العمل ما یكون دركا لحقك فى الشهرین من شهور الدهر»; و توفیق انجام كار نیك را بطور جارى و مستمر بهره ما فرما تا آنچه حق و شایسته شما است در تمام ماه مبارك رمضان كه در مدت عمر ما پیش مى‏آید جبران شود. «و اجبر مصیبتنا بشهرنا و بارك لنا فى یوم عیدنا و فطرنا». پروردگارا، هجران ماه مبارك را كه مصیبت ماست جبران فرما و براى ما در روز عید فطر بركت مقرر نما... و با سپرى شدن این ماه ما را از هر تباهى بیرون بیاور... و هر پاداشى كه به افراد شایسته و واجد شرایط این ماه مرحمت مى‏كنى، به ما نیز لطف فرما، زیرا فضل تو تمام‏ شدنى نیست، بلكه همواره جوّشان است. و ثواب همه كسانى كه تا قیامت در آن ماه روز مى‏ گیرند یا عبادت مى‏ كنند براى ما ثبت فرما... آمین.

پى‏ نوشت‏ ها:

1) صحیفه سجادیه، دعاء 45، وداع ماه مبارك رمضان

2) همان مأخذ

3) قدید به گوشت‏ هاى مانده ذخیره لانه‏ ها مى‏ گویند

4) دیوان سنائى غزنوى

5) دعاى وداع

6) عنكبوت، 60

7) «مض‏» آن درد گدازنده را گویند. همچون رنجش از گداختگى آهن سرخ شده‏اى كه به انسان اصابت كند.

8) سوره ملك، آیه 30.

9) امالى، شیخ مفید، مجلس 6، حدیث 14 منبع : ره‏ توشه راهیان نور ص 216 .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها