آیا احترام گذاشتن به پدر ومادر در هر صورتی واجب است؟ اصلا من در این موضوع از خدا شکایت دارم من نمیفهمم که چرا پدر ومادر حق دارن درحق بچه هر غلطی که می توانند بکنند ولی فرزند حق هیچ کاری را ندارد؟ آیا این ظلم به انسان نیست؟؟ من نمیدانم چرا خداوند پدر ومادر را بر ما مسلط ساخته است ؟ اگر پدر ومادر ظلمی بر انسان روا بدارند یا او را از حقوق مادی وروحیش سلب کنند چرا فرد نباید حتی چیزی بگوید وسر آنها داد بزند؟؟ من از خدا نارضیم من از خدا نارضیم من از خدا نارضیم اصلا چرا بدون اجازه از ما ما را آفردد مارا وارد این جهان پلید کرد چرا؟؟ چرا؟؟ پس خدا ظالم است آیا نیست؟؟؟ خدا مرا دوست ندارد، این را از ذره ذره ی عالم میفهمم چرا که برای قدرت نمایی ما را آفرید و عده ای را بدون دلیلی بر ما مسلط ساخت مثل پدر و مادر که اگر ظلم وستمی هم برماکنند به درک؟؟؟ من هیچ دلیلی پیدا نمی کنم که خدا مرا دوست داشته باشد؟؟؟؟؟؟؟و از ای حال دارم سکته می کنم نگویید اگر ما را دوست ندارد پس چرا آفریده ؟ میگویم چون می خواسته قدرت نمایی کند و لا غیر ؟؟؟؟
یکی از چیزهایی که در قرآن و روایات مورد تاکید قرار گرفته است. احترام به پدر و مادر است. خداوند احترام و نیکی به والدین را در کنار پرستش و عبادت خود ذکر کرده است و می فرماید:«وَ قَضى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا» (1) پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستيد! و به پدر و مادر نيكى كنيد».
امام رضا (ع) در روایتی می فرمایند: «بِر الوالدین واجِبٌ وإن كانا مُشرِكَينِ، ولا طاعَةَ لَهُما فى مَعصِيَةِ الخالِقِ» نیکی و رفتار مناسب با پدر و مادر واجب است اگر چه آن دو مشرک باشند؛ ولی اطاعت کردن از آن دو در مورد معصیت خداوند جایز نیست». (2)
بنابر این شما حق ندارید تحت هیچ شرایطی حتی اگر پدر و مادر شما، به شما بی احترامی کنند با پدر و مادر خود رفتار نامناسبی داشته باشید. بلکه در هر حالی باید احترام آنها را نگه بدارید و در حق آنها نیکی کنید.
ما نکاتی را در اینجا به اختصار برای شما بیان می کنیم؛
1. توجه داشته باشید که هر مشکلی یک راه حلّی دارد و برای باز کردن هر گره ای در زندگی باید از راه آن وارد شد با داد و فریاد و نارضایتی از خداوند نه تنها مشکلی حل نمی شود. بلکه به مشکلات شما افزوده نیز خواهد شد.
2. طبق آموزه های دینی وظیفه ما فقط احترام به پدر و مادر است. هرچند پدر و مادر کافر باشند. پس به خدا توکل کرده و و در برابر رفتار بد آنها اگر رفتار بدی دارند صبور باشید.
3. اگر می توانید، سعی کنید که با حفظ احترام آنها، نظرات خود را ابراز کنید و آنان را از رفتار نامناسبشان باز دارید و اگر والدین شما کار اشتباهی انجام می دهند، و واقعا ظلمی در حق شما روا داشته و یا شما را از حقوق مادی و روحیتان باز داشته اند، سعی کنید آنها را از آن کار باز دارید. مطمئن باشید خداوند حتما شما را یاری خواهد کرد. بنابراین توصیه مؤکد ما این است که در مرحله اول به رویه خود و احترام والدین ادامه داده و تحت هیچ شرایطی با گفتار و کردار خود ایشان را ناراحت نکنید.
4. به زحماتی که والدین شما برایتان کشیده اند، بیش تر فکر کنید. زحمات ایشان را در ذهن و درون خود بزرگ تر و نمایان تر کنید. این مسئله در آرامش روان و در انجام بهتر مسئولیت ها در مقابل والدین به شما کمک می کند و قدرت تحمل شما را در برابر رفتار نا مناسب آنها بالا می برد.
5. به این نکته توجه داشته باشید که رفتار خوب شما در رابطه با رفتار بد پدرتان از دید خداوند پنهان نیست. در روایات وارد شده همانطوری که فرزند در برابر کوتاهی و آزار و اذیت والدین ممکن است مورد عاق والدین قرار گیرد والدین نیز، در برابر کوتاهی نسبت به فرزندان خود ممکن است مورد عاق آنها قرار گیرند. پیامبر اسلام (ص) در این باره خطاب به امیر المؤمنین می فرمایند: اى على! والدين، عاقّ فرزند خود مىشوند، همان گونه كه فرزند، عاقّ پدر و مادر مىگردد. (3)
در سؤال خود به این نکته اشاره کرده اید که من نمی دانم چرا خداوند پدر ومادر را بر ما مسلط ساخته است ؟
ما از آنچه در خانواده شما اتفاق افتاده اطلاعی نداریم و نمی دانیم که والدین شما در حق شما چه کاری انجام داده اند که این قدر ناراحت هستید؛ ولی توجه داشته باشید که خداوند هیچ کس را بر دیگری مسلط نکرده است، تنها چیزی که خداوند از ما خواسته است این است که ما احترام پدر و مادر خود را داشته باشیم.
دوست عزیز! به این نکته توجه داشته باشید که در آینده روزی خود شما پدر خواهید شد بنا بر این الآن همانگونه باشید و همانگونه رفتار کنید که دوست دارید، در آینده، فرزندان شما در حق شما رفتار کنند.
در آخر نامه خودناگهان از احترام پدر و مادر به آفرینش خود و نارضایتی از خداوند روی آورده اید؛ از نامه شما به خوبی مشخص است که به خاطر همان اتفاق و برخوردی که بین شما و خانواده شما رخ داده، از شدت ناراحتی این کلمات را بر زبان جاری کرده اید، ای کاش جزئیات ماجرا را بیشتر برای ما بیان کرده بودید.
در هر حال ما در پایان به اختصار نکاتی را عرض می کنیم:
1. جهان هستی با تمام نظم و زیبایی هایش نمادی از لطف، مهربانی، علم، قدرت، حکمت و... خداست، به طوری که بدون آفرینش، صفات جمال و جلال خدا مخفی و پنهان می ماند .
به عبارتی هر «بود»ی ، «نمود»ی دارد؛ نمی شود فیاض باشد، اما فیضی نداشته باشد، همان گونه که نمی تواند روغن باشد. اما چربی نداشته باشد و رحمت باشد. اما بخشش نداشته باشد!
بنابراین از همین جا می توان نتیجه گرفت که خلقت جهان نتیجه صفات خداوند است.
2. این که فردی دوست نداشته باشد مخلوق و دارای حیات باشد. یعنی میل به حیات و زندگی دنیا نداشته باشد تكوينا(ونه شرعا)در اختیار خودش و کاملا مربوط به خود او ست، اما این امر واقعیت ها را تغییر نمی دهد، مثلا بنده دوست دارم که زمستان گرم باشد و تابستان سرد، یا اصلا فصل سردی نباشد، یا در برابر ویروس ها بیمار نشوم و ... اما قوانین و قواعدی در عالم برقرار است که بر اساس اصول خود عمل می کند و میل و خواسته های افراد در عملکرد آن ها تاثیری نخواهد داشت.
اصل به دنیا آمدن ما هم از همین قبیل است؛ بر اساس یک رابطه علٌی و معلولی و در نتیجه ازدواج و پیوند والدین مان خلق شده و به دنیا آمدیم، همانند ولادت همه موجودات دیگر و رخ دادن همه حوادث ریز و درشت عالم؛ این یک قانون عام در عالم است که به صورت حتمی و جبری در عالم جریان دارد و خواست ما آن را تغییر نمی دهد.
البته ممکن است گفته شود که چرا از اساس چنین ساختار و مجموعه ای ایجاد شده و ساختار علی و معلولی در آن نهادینه شده است تا در نتیجه تحقق همه علل و عوامل ما به ناچار و از روی جبر به دنیا بیاییم و در این موقعیت دشوار قرار گیریم؛ اما پاسخ این سوال همان فلسفه آفرینش خداوند و هدف مهم ایجاد همه موجودات است که بحثی جداگانه و مفصل است.
در واقع عقل در نگاهی کاملا کلان و آزاد درک می کند که اصل آفرینش عالم با این همه عظمت و شکوه از نیافریدن آن ارزشمند تر است و جایگاه خلقت فارغ از دغدغه ها و نگرانی های ما بسیار رفیع و ارزشمند است؛ در این عالم هم ساختار و قانون معین علت و معلول حقیقتی بسیار لازم و منطقی و مفید است و تحقق معلول بر اثر شکل گیری علت هم امری لازم و منطقی و حکیمانه است.
به هر حال ممکن است فردی از اساس نسبت به این خلقت و قرار گرفتن در این مجموعه آفرینش و مسیری که در برابر اوست رضایت نداشته باشد و از آن شاکی باشد، اما این امر تفاوتی در نتیجه ایجاد نمی کند و حکم عقل در مورد رفتارهای درست و نادرست او را متفاوت نمی سازد همان طور که اگر فردی از جاری شدن سیل در شهرش ناراضی است، نباید بگوید حال که این گونه شد، من هم از آن فرار نمی کنم و جان خود را نجات نمی دهم .
بنا بر این انسان مانند هر موجود دیگری در آفرینش خود نقشي ندارد ، اما در چگونگی زندگی اختیار دارد.(4)
موفق باشید.
پی نوشتها:
1. اسراء (17) آیه 23.
2. محمدی ری شهری، محمد، قم، دارالحدیث ، (ویرایش دوم) ، ج13، حدیث22658.
3. صفاخواه، محمد حسین، گلچین صدوق، تهران ، فیض کاشانی ، 1376هش، ج2، ص106.
4.برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به مجموعه آثار، شهید مطهری، نشر صدرا ، 1378 ش، ج 1، ص 386.