مشاوره

ابتدا بچپگی از دبدن پای خانم ها لذت می بردم تا اینکه به سن بلوغ رسیدم بعد از آن این حس تشدید شد ومن علاقه پیدا کردم که به کفش های خانم ها نگاه کنم مثلا وقتی مهمان زن داشته باشیم من کفش های آنها را بو می کردم چون از بوی کفش آنها لذت می برم یا اینکه کفش آنها را بازبانم لیس می زنم حتی یکبار پاهای خاله ام را بو کشیدم واز این کار لذت می برم ودوست دارم پاهای خانم ها راببوسم کارهای من از زمانی بدتر شد که به استمنا کشیده شدم در این چند سال هرچند وقتی (مثلا هرچند هفته یاچندماه)نگاه تلویزیون یا بعضا نگاه ماهواره می کنم ومنتظر میشوم که پاهای زنی را یا کفش زنی رانشان دهدو من ببینم ولذت ببرم با اینکه استمنا کنم بارها سعی کرده ام این کارها ولذت را ترک کنم اما هر بار دوباره به این کار برگشتم حالا اولا نمی دانم که چرا من این حس را نسبت به کفش وپاهای خانم ها دارم وآیا راه درمانی برای این حس وجود دارد یانه یا اینکه چاره ای نیست دوما اگر من استمنا را ترک کنم آیا اثرات آن از بین می رود ودر زمان پیری باز مشکل خواهم داشت یانه باتوجه به اینکه من از ابتدا بلوغ تا الان 50یا 60 بار استمنا کرده ام من خودم اهل قرآن ونماز وروزه هستم ومی دانم این کارها گناه است ولی راه حلی برای این حس وعلاقه(به پاهای خانم ها)پیدا نکرده ام در ضمن با تحقیقی که دراینترنت کردم فهمیدم افرادی هم مثل من هستند که این حس را داشته باشند ولی آنها مثلا با یک دختر دوست می شوند وآن دختر پسر را مجبور می کند پاهایش را ببوسد یا کفشش را با زبانش تمییز کند ولی من بخاطر تعلقاتم به دین واهل البیت این کارها را انجام نمی دهم هرچند که برای من این کارها امکان پذیر نیست یک با هم به مشاوره ورواشناس مراجعه کرده ام ولی اثری نداشته امکان ازدواج هم ندارم خواهشمندم که راه حل های تکراری ندهید!!!!! لطفا کمک کنید ببخشید طولانی شد

پرسشگر محترم با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز.
با توجه به اظهارات شما در خصوص مشکل تان باید عرض نمایم که دارای نوعی از اختلال جنسی می باشید. که به نام اختلال جنسی یادگار پرستی نامیده می شود. کانون اصلی در این نابهنجاری استفاده از اشیای بیجان(fetish) است. که متداول ترین اشیای یادگاری عبارتند از کفش، چکمه، جوراب و.....، زنانه که شخص مبتلا به یادگار پرستی بیش تر در حین در دست گرفتن، مالیدن، و یا بوییدن اشیای یاد شده استمنا می کند. معمولا شی یادگار برای برانگیختگی جنسی لازم است. معمولا این نابهنجاری در نوجوانی شروع می شود. پس از تثبیت یادگار پرستی این نا بهنجاری جنسی گرایش به مزمن شدن و لانه کردن در روح و روان شخص مبتلا دارد. باید شخص مبتلا پیش از تثبیت و مزمن شدن آن اقدام به درمان بنماید. چون اختلال یاد شده در ردیف اختلالات جنسی می باشد .
باید در ابتدا به یک سکچوال تراپیست مراجعه بنمایید تا وی با توجه به توانایی هایی که در این زمینه دارد، به درمان شما مبادرت نماید . در صورت نیاز شما را برای بررسی آیتم های فیزیولوژیک و هورمونی به متخصصان پزشکی ارجاع دهد. گاهی اوقات با تجویز یک داروی ساده ،مشکلی که غیر قابل حل به نظر می رسیده ،به راحتی حل می شود.
مشکل اصلی شما اختلال جنسی می باشد . استمنا از تبعات آن محسوب می گردد. می توانید بعد از رفع مشکل اصلی به بیانی که در زیر می آید، نسبت به حل مشکل خود ارضایی خود نیز مبادرت نمایید. در راستای درمان آن کارهای زیر به شما پیشنهاد می گردد:
اولین گام در درمان خود ارضایی و یا مستوربیشن خواست شخص مبتلا برای رهایی از آن است. اکنون متوجه عوارض نامطلوب عمل ناپسند وحرام خود ارضایی شده اید . خواهان ارائه راهکارهایی برای ترک آن می‌باشید،
گام دوم که باید برای ترک این عمل برداشته شود،عزم بنیان کن شما برای ترک است. باید با توکل بر پروردگار مهربان و یاری طلبی از ذات پاک معصومین علیهم السلام همراه باشد ،زیرا با توجه به روحیه پاک مذهبی تان محال است که از این برگزیدگان یاری بخواهید و آن ها از آن سر باز زنند.
گام سوم: در تمام مراحل ترک به آینده فکر کنید که فارغ از این مشکل چه زندگی شاد با نشاط و خوشی کنار پدر و مادر و دوستان و آشنایان خود خواهید داشت. این امر باعث می شود که سختی های ترک اراده شما را موجب طوفان تزلزل و شک و دو دلی نکند.
شما که از روحیه مذهبی خوبی برخوردار می باشید، در دوران ترک عمل هنگامی که برای ارتکاب دوباره وسوسه می شوید ،به این فکر کنید که این عمل شنیع یکی از گناهان کبیره نزد خدای متعال شمرده می شود . مرتکب آن اگر توبه نکند و به دامان خدا بازنگردد، به عقوبت الهی در دنیا و عذاب او در آخرت دچار خواهد شد. این افکار باعث می شود که انگیزه ترک بر انگیزه انجام پیشی گیرد و از ارتکاب دوباره منصرف تان کند.
گام چهارم: به راهکارهایی كه در ذيل بيان مى‏گردد، به صورت كامل، دقيق و مستمر عمل كنيد تا به هدف والای خود دست یابید. تأكيد مى‏شود که عمل ناقص به دستورعمل‏ها و انجام برخی و ترک برخی دیگر چون نتيجه ‏بخش نخواهد بود، موجب سرخوردگی شما و کاهش اعتماد به نفس خواهد شد. این تصور را در شما به وجود خواهد آورد که هرگز نمی توان بر مشکل چیره آمد. بايد تا دست یابی به نتیجه، به تمام آن ها به صورت دقيق و كامل و هميشگى عمل كنيد.
تذکر: روان درمانگران در مواقعی که اعتیاد شخص به استمنا شدید است، توصیه به قطع یکباره این عمل نمی‌کنند. از تکنیک ترک تدریجی استفاده می کنند ،بدین صورت که مثلا به شخصی که روزی سه بار استمنا می کرده ،جدولی می دهند و می گویند که طبق این جدول در مرحله اول باید بعد از این تا یک هفته، روزی دو بار این کار را انجام دهی .بعد از یک هفته مرحله دوم شروع می شود . به او گفته می شود که تا یک هفته باید روزی فقط یک بار این عمل را انجام دهی . همین طور با پیشرفت درمان تعداد دفعات کم می‌شود تا به صفر برسد. برای اینکه تشخیص داده شود که مشکل تان شدید است یا نه ،باید به یک روان درمانگر و یا مشاور مراجعه کنید . زیر نظر وی پروسه درمان را طی کنید. اگر شهرستان محل اقامت خود را به ما اعلام می کردید ،مراکز مشاوره و روان درمانگری را که می توانستید به آن جا مراجعه کنید و با یکسری پیگیری ساده مشکل خود را حل نمایید ،به شما معرفی می کردیم.
حال به بیان دستور عمل‏هايى در مورد كنترل نيروى شهوت و فرار از گناه خودارضايى مى‏پردازيم:
1. به طور کلی محیط هایی که برای شما بیش ترین تحریک را دارند که اگر در آن محیط ها قرار بگیرید، به احتمال زیاد دچار خود ارضایی می شوید، به هیچ وجه در آن محیط ها قرار نگیرید . اگر هر موقع که تنها می شوید، دچار وسوسه می شوید، به گونه ای برنامه ریزی کنید که تنها نمانید یا اگر تنها شدید ،فورا از محل خارج شوید و در جمع دیگران یا پارک و... حضور یابید.
2. برای خود پاداش و تنبیه مناسب را مشخص کنید، یعنی هنگامی که دچار وسوسه شدید ،ولی مقاومت کردید و پیروز شدید، برای خود پاداش مناسب و جذابی قرار دهید و به خود جایزه بدهید، مثلا خوردن یک غذای خوشمزه و یا خرید وسیله ای که مدت ها بود دوست داشتید بخرید یا ... اگر در آن وسوسه مغلوب شدید، از قبل تنبیهی مشخص کرده باشید . به صورت خیلی جدّی و بدون هیچ چشم پوشی آن را اِعمال کنید، مثلا محرومیت از شام و یا جریمه نقدی و صدقه اجباری یا نذر روزه و....

3. سعی کنید بیش از پیش با دیگران ارتباط برقرار کنید . ارتباطات اجتماعی خود را افزایش دهید. مبادا گوشه گیری پیشه کرده و با دوستان و آشنایان و فامیل و قطع رابطه کنید.

4. از انجام هر کار مثبتی که باعث تقویت اعتماد به نفس شما می شود غفلت نکنید. مانند ورزش یا کارهای هنری و.....در مورد چگونگی افزایش اعتماد به نفس می توانید به کتاب های فراوانی که در این باره چاپ شده و در کتابخانه‌ها در دسترس شما است و یا از طریق سایت های اینترنتی معتبر دست پیدا کنید.
5. هنگام خواب، شكم شما بيش از حد معمول پر نباشد. همچنین شب‏ها تا هنگامى كه خواب كاملا بر چشمان شما مسلط نشده است، به‏بستر نرويد . سعى كنيد پيش از خواب، به نحوى خود را فعال و مشغول كنيد.
6. از پوشيدن لباس‏هاى تنگ و چسبان که موجب تحریک اعضای تناسلی شما می شود، اجتناب كنيد.

7. از نگاه كردن به مناظر، فيلم‏ها و تصاوير تحريك كننده جدا خوددارى كنيد . به محض مواجهه با اين امور، چشم را از آن ها بگردانید.

8. از شنيدن و خواندن مباحث و مطالب جنسى و حتى شوخى‏هاى جنسى و تحريك‏كننده و فكر كردن در اين امور، به جدّ بپرهيزيد.
9. از خوردن مواد غذايى محرك مانند: خرما، پياز، فلفل، تخم‏مرغ، گوشت قرمز، غذاهاى پرچرب در حد امكان پرهیز نمایید.
10. از دست‏ورزى با اندام جنسى خود اجتناب كنيد.
11. به منظور تخليه انرژى اضافی بدن، به طور منظم ورزش كنيد.
12. هيچ گاه بيكار نباشيد، براى اوقات فراغت خود برنامه داشته باشيد . آن را با مطالعه، ورزش، زيارت و عبادت پر كنيد.

13. هرگاه مورد هجوم افكار جنسى واقع شديد، در مكان خلوت و دور از نظر ديگرن به سر نبريد.
14. قرآن زياد بخوآنيد و در باره معانى آيات آن فكر كنيد.
در قسمت دوم پرسش خود گفته اید :« اگر استمنا را ترک کنم،آیا اثرات آن از بین می‌رود و در زمان پیری باز مشکل خواهم داشت، باتوجه به اینکه من از ابتدا بلوغ تا الان 50یا 60 بار استمنا کرده ام».
استمنا ضرر های فراوان جسمی و روحی و شخصیتی و اجتماعی دارد که از مجموعه آن ها در روانشناسی به نام شخصیت استمنایی(masturbation personality) یاد می شود.
آسيبýشناسي خود ارضايي :
آسيب‏هاى ناشى از خودارضايى به گونه‏هاى مختلفى تقسيم‏پذير است كه به اختصار به برخى از آن ها اشاره مى‏شود:

يك. آسيب‏هاى جسمانى‏
يكى از روش‏هاى شناخت پيشرفت بيمارى‏ها در پزشكى، مرحله‏بندى علايم بيمارى است. بر اين اساس، برحسب عوارض ايجاد شده در بيمار مبتلا به خودارضايى، سه مرحله بيان شده است:
1. مرحله مشكل ساز :
در افرادى كه مدتى است گرفتار خودارضايى شده اند، زودرس ترين عوارض ناشى‏از خودارضايى عبارت است از:
الف. خستگى و كوفتگى
ب. عدم تمركز حواس
ج. ضعف حافظه
د. استرس و اضطراب
2. مرحله گرفتارى شديد
بروز علايم زير در فرد گرفتار، نشان دهنده آن است كه شدت ابتلاى وى يا مدت آن بيش از مرحله اول است و در نتيجه عوارض شديدترى ظاهر شده است:
الف. خستگى و كوفتگى
ب. نوسان خلق يا تغييرات سريع خلقى
ج. حساسيت بيش از حد و زود رنجى
د. كمردرد
ه. نازك شدن موها
و. ناتوانى جنسى زودرس در جوانى
ز. بى‏خوابى يا بدخوابى و مشكلات مشابه
3. مرحله گرفتارى بسيار شديد يا حالت اعتياد
الف. خستگى و كوفتگى
ب. ريزش شديد موها
ج. تارشدن ديد چشم‏ها
د. وز وز گوش
ه. انزال زودرس و غيرارادى يا خروج منى به صورت قطره قطره
و. درد كشاله ران و ناحيه تناسلى
ز. دردهاى قولنجى در ناحيه لگن و استخوان دنبالچه
ف.زود انزالی در بعد از ازدواج و عدم لذت از عمل جنسی
دو. آسيب‏هاى روحى و روانى
ضعف حافظه و حواس‏پرتى، اضطراب، منزوى شدن و گوشه‏گيرى، افسردگى، بى‏نشاطى و لذت نبردن از زندگى، پرخاشگرى، بداخلاقى و تندخويى، كسالت دائمى و ضعف اراده، احساس حقارت، عدم اعتماد به نفس، احساس گناه و عذاب وجدان بروندادهاى روانى و روحى خودارضايى است.

سه. آسيب‏هاى اجتماعى‏
ناسازگارى خانوادگى، بى‏ميل شدن به همسر و ازدواج، ناتوانى در ارتباط با جنس مخالف و همسر، احساس طرد شدن، از بين رفتن عزّت، پاكى، شرافت و جايگاه اجتماعى، دير ازدواج كردن و لذت نبردن از زندگى مشترك‏. روانشناسان مجموع این آسیب ها را با واژه «شخصیت استمنایی» بیان کرده اند.

چهار. آسيب‏هاى معنوى و اخروى‏
هيچ يك از آسيب‏هاى پيش گفته، به اهميت آسيب‏هاى معنوى نيست؛ زيرا آسيب‏هاى معنوى، جان و دل و به عبارت ديگر كنه حقيقت وجود آدمى را تباه مى‏سازد. خودارضايى از نظر دين يك گناه است و به تعبير قرآن زنگار بر دل مى‏نهد.
اگرچه برخی از آسیب های خود ارضایی در صورت ترک به مرور زمان برطرف می شود ،ولی برخی دیگر از اثار آن ممکن است تا پایان عمر بر جا بماند. ترک این عمل به وسیله راهکارهای داده شده و زیر نظر یک درمانگر بهترین راه برای گریز از نابسامانی هایی است که ممکن است به وسیله این عمل در زندگی شخص بروز نماید. بدیهی است که مبادرت به ترک و درمان هرچه زودتر انجام شود، از گستره آسیب های احتمالی کاسته خواهد شد.
یکی دیگر از راهکارهایی که برای ترک استمنا تجویز می شود ،تقویت عزت و اعتماد به نقس است، زیرا استمنا از نفس ذلیل و خوار برمی خیزد . اگر شخص مبادرت به تقویت عزت و اعتماد به نفس خود نماید، خود به خود زمینه ارتکاب نیز از بین می رود.
توصيه هاي كاربردي در این راستا :
1. هر كاري كه مي خواهيد انجام دهيد ،با دقت آن را ارزيابي كنيد و سپس براي انجام آن تصميم بگيريد.
2. از تقليد و پيروي كوركورانه از ديگران در هر كاري جداً اجتناب كنيد.
3. از بيان جمله «نمي توانم» خودداري و به جاي آن به خود تلقين كنيد كه «من به خوبي از عهده اين كار بر مي آيم».
4. براي شروع كار و تقويت اراده خود از كارهاي كوچك شروع كنيد ،مثلا تصميم بگيريد صبح ها در يك ساعت معيني از خواب بيدار شويد.
5. بعد از بيدار شدن از خواب و خواندن نماز صبح تصميم بگيريد 10 دقيقه قرآن بخوانيد.
6. اگر در انجام كارها موفق شديد ،حتما به خودتان جايزه بدهيد . آن را در دفتر كارهاي روزانه خود به عنوان يك موفقيت ثبت كنيد.
7. بعد از هر موفقيتي خدا را شكر كنيد . با خود عهد ببنديد كه به شكرانه موفقيتي كه نصيب شما شده ،آن كار را ادامه دهيد.
8. بعد از موفقيت در كارهاي فوق تصميم جديدي اتخاذ كنيد ،مثلا با خود شرط كنيد كه هر روز 20 دقيقه بايد ورزش كنم.
9. در صورت موفقيت در تصميم جديد يك علامت مثبت ديگر در كارنامه خود ثبت كنيد.
10. اگر در تصميم جديد ناكام شديد ،علل آن را بررسي كنيد. در صورت تنبلي و كاهلي خود را جريمه كنيد ،مثلا يك روز روزه بگيريد.
11. به همين ترتيب هر روز چند كار ارادي براي خود در نظر بگيريد و انجام دهيد .البته مراقب باشيد انتخاب كارها از روي واقع بيني باشد. از تصميم گيري هاي بلند پروازانه خودداري كنيد. سعي نمائيد درجه مشكلي كارها را به تدريج افزايش دهيد تا با تحمل نفس شما همخواني داشته باشد.
12. بعد از اين كه خود را در انجام برخي از كارهاي ايجابي مثل صبح زود بيدار شدن، نماز سر وقت، تلاوت قرآن و ورزش صبحگاهي، موفق ديدید، براي انجام كارهاي سلبي تصميم بگيريد، يعني تصميم بگيريد كارهايي كه نبايد انجام دهيد، بتدريج ترك كنيد، مثلا به عنوان نمونه غرايز جنسي خود را مهار كنيد.

مطالعه اين کتاب ها برای تان مفید خواهد بود:
1- هفت روش پيشگري از انحراف جنسي؛ نوشته هادي حسين خاني - انتشارات موسسه آموزشي پژهشي امام خميني.
2- جوان، هيجان وخويشنداري؛ نوشته گروه نويسندگان حديث زندگي- موسسه علمي فرهنگي دارالحديث.
3-آرامش در پرتو نيايش نوشته علي احمد پناهي - انتشارات موسسه آموزشي پژهشي امام خميني.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

من در دبیرستان دخترانه مشغول به کار هستم که دوست داشتن وعاشق شدن دانش آموزان به یکدیکر وحتی عشق دانش آموز به معلم واقعا غوغا می کند. برای حل این مشکل باید متذکر شوم که هم در مدارس عادی و هم در مدارس شبانه روزی به عینه قابل رویت است .توانسته ام با یاری یزدان منان کمی ازآنان را بامعنویات متوجه اشتباهاتشان کنم .اما بسیاری نیز از معنویات فاصله دارند.خواستم در این مورد بنده را راهنمایی کنید.

بروز عشق‌هاي گذرا در مرحله نوجواني و جواني بسيار شايع است و عوامل بسياري در آن مؤثر مي‌باشند.
يكي از عوامل، تغييرات فيزيولوژيك و ترشح برخي هورمون‌ها مي‌باشد. دوران بلوغ آكنده از نوسانات هورموني و فيزيولوژيك است.
اين دوران با برخي امور از جمله اضطراب (كه در دوران بلوغ به خاطر برخي تغيير و تحولات جسمي رواني تا حدودي فزوني مي‌يابد) باعث برخي تشويشات ذهني در فرد مي‌گردد. بديهي است اضطراب از جمله هيجان‌هاي منفي است كه بايد به طريقي كاهش يابد. همه ما وقتي مضطربيم، به چيزي پناه مي‌بريم و به نوعي پناه‌جويي در ما تقويت مي‌گردد .پناه‌جويي فرد مضطرب به افراد يا اشيا باعث كاهش اضطراب در ايشان مي‌گردد .معمولاً روحيه پناه‌جويي و آرامش‌گرايانه باعث بروز پديده‌اي به نام وابستگي عاطفي و عشق در ما مي‌گردد .با هر حمله اضطرابي فرد به دنبال آرامشگر مي‌گردد . معمولا آرامش را در ديدار ذهني يا عيني معشوق مي‌جويد. دختر دبيرستاني وقتي تحت استرس شديد و متوسط قرار مي‌گيرد ،به طور ناخود‌آگاه ذهنش به طرف دوستان (يا معلم) ديگر مي‌رود كه در پيش از اين به او آرامش مي‌داده است.
به اصطلاح اين پيوند نوعي پيوند شرطي است كه طي آن فرد مضطرب نسبت به تصوير آرامشگر فرد معشوق شرطي مي‌شود.
نكته ديگر اصل مجاورت است. اصل مجاورت يك اصل فيزيكي ساده است كه كاركردي روان‌شناختي دارد .خواه ناخواه دو نفري كه براي مدتي در مجاورت همديگر قرار مي‌گيرند ،نوعي انس و علاقه ميان آن دو شكل مي‌گيرد . انس و علاقه در بسياري موارد بي‌دليل است و دليلي جز مجاورت فيزيكي و روانشناختي ندارد.
اگر از فرد بپرسند چرا عاشق فرد ديگر شده است، قطعا جوابي خواهد داد كه بر بسياري از افراد ديگر صدق مي‌كند. به بياني ديگر فرد معشوق هيچ موضوعيتي براي فرد عاشق ندارد، ولي از بد حادثه اين يكي در كمند ديگري گرفتار آمده است.
برخي روان‌شناسان عشق را يك رفتار وسواسي بر مي‌شمرند، به اين معنا كه همان‌گونه كه فرد وسواسي با هر حمله اضطرابي در صدد كاهش آن از طريق رفتار وسواسي برمي‌آيد، فرد عاشق نيز با هر حمله اضطرابي براي كاهش اضطرابش خود را مجبور به رفتار وسواسي (ديدار عيني يا ذهني معشوق) مي‌بيند. افراد وسواسي هيچ اختياري در اين زمينه ندارند .با صدها توصيه و پند و اندرز نمي‌توان آن ها را از تكرار رفتار وسواسي باز داشت.
فرد عاشق تا حالش دگرگون مي‌گردد ، تصوير معشوق در ذهنش روشن مي‌گردد و به آرامش كاذب و موقتي او مي‌انجامد.
نكته ديگر ترشح برخي هورمون‌هاي جنسي مي‌باشد. هورمون‌هاي جنسي نوعي پيوند‌جويي را در فرد تشديد مي‌نمايد . از آن جا كه دختران ساعت‌ها در كنار همجنسان خود هستند ،به نوعي اين روحيه پيوند‌جويي در ايشان از جنس مخالف به جنس موافق تغيير جهت مي‌دهد. در برخي موارد برخي رفتارهاي شبه جنسي در ايشان به چشم مي‌خورد.
نكته ديگر بحران هويت يابي است . هويت يابي در نوجوانان و جوانان امري طبيعي است . بسياري از نوجوانان و جوانان از طريق پي‌ريزي رابطه عميق دوستي به نوعي به هويت‌يابي مي‌پردازند.
اين دوستي‌ها تا حدودي به اين سؤال مهم كه من كيستم، جواب مي‌گويد.
نكته ديگر بروز برخي روحيات افسرده‌وار در ايشان مي‌باشد. ناكامي‌هاي ريز و درشت نوجوانان و جوانان باعث بروز رگه‌هاي افسردگي در ايشان مي‌گردد . فرد افسرده مي‌كوشد از طريق عشق به زندگي يكنواخت و يا ناكام مانده خود معنا ببخشد.
عشق به نوعي يك معناي زندگي جديد براي فرد محسوب مي‌گردد.
خلأهاي عاطفي معمولا در دختران بيداد مي‌كند . خلأهاي عاطفي در بيش تر موارد با عشق پر مي‌گردد.
عشق اگر به كاهش شديد طولاني (مثلا 6 ماه) عملكرد در فرد منجر گردد، قطعا يك اختلال رواني است. بايد براي درمان اين نابهنجاري به درمان اختلالات بستر ساز آن يعني اضطراب وسواس و افسردگي پرداخت. اگر عشق به كاهش شديد عملكرد نينجامد، تا حدودي قابل چشم پوشی است و فرد مي‌تواند به مرور از اين مرحله گذر كند .پس در زمينه پيشگيري و درمان عشق‌هاي مرضي و غير مرضي بايد گفت :در درجه اول بايد خانواده‌ها با روان‌شناسي نوجوان و جوان آشنا گردند . برخوردي متناسب با ايشان در پيش گيرند. خانواده‌ها بايد در مرحله گذر نوجوانان، يار و مددكار ايشان باشند . نبايد با كج خلقي‌هاي ايشان برآشوبند و وضعيت را بدتر نمايند.
هويت‌يابي بايد با كمك اوليا و مربيان در يك فرايند كاملا طبيعي سامان پذيرد . همچنين خلأهاي عاطفي بايد با عواطف اوليا و مربيان پر گردد.
ورزش و تغذيه مناسب بايد سر لوحه كار نوجوان قرار گيرد. سطح عزت نفس نوجوانان بايد ارتقا يابد تا از ابتلا به عشق‌هاي غير عزتمندانه و ذليلانه پيشگيري گردد.
بايد آموزش مهارت‌هاي زندگي جدي تلقي گردد . مهارت مقابله با استرس به عنوان يك مهارت زندگي بايد در برنامه‌هاي جنبي دانش‌آموزان گنجانده گردد.
مشاوره حضوري به معناي واقعي كلمه بايد در مدارس احيا گردد . ذهنيت منفي و بي‌اعتمادي دانش‌آموزان نسبت به شخص مشاور بايد برطرف شود.
كتاب‌هاي مناسب ترويج و تبليغ گردد تا جايگزين كتاب‌هايي با موضوعات عشقي گردد .متأسفانه امروزه فيلم‌ها ،رمان‌ها، ترانه‌ها و ... محتواي عشقي دارند . بيش از هر چيز به ترويج عشق مي‌پردازند.
تقويت معنويت و ارتباط با خدا بايد جزء لاينفك برنامه‌هاي تربيتي باشد تا از طريق پيوند عميق با آرامشگر واقعي هر گونه آرامشگر كاذب و موقت رخت بربندد.

salam man dokhtari14sale hastam ke aasheghe dostpesaram shodeh am oo ham aasheghe man ast ma ham ra be shedat dost darim ama oo namaz nemikhanad sharab mikhorad va ...man bayad chegoone oo ra hedayat konam?dar zemn harfe jodaee ra ham nazanid ke man bi oo mimiram!

در شرايطي نيستيد كه پذيراي هيچ حرف مخالفي باشيد. با اين وصف شايد بهتر باشد از هرگونه ارائه مشاوره پرهيز شود.
متأسفانه دختران در سنين نوجواني بسيار ساده دل تر از آن هستند كه بتوانند با ديدي آينده نگر به سال هاي فراروي خود و حوادث تلخ و شيريني كه در آن رخ خواهد داد بنگرند. قطعاً شما در آينده دو راه بيش تر نداريد : ازدواج يا انصراف.
گزينه ازدواج جدي ترين گزينه پيش روي شماست، چرا كه عاشق و دلباخته ايشان هستيد. عشقي كه هم به ازدواج منجر نگردد ،نبودش از بودش بهتر است. با اين وصف چاره اي نداريد جز اين كه با ايشان ازدواج نماييد.
ازدواج شما با ايشان مستلزم كسب مقدمات اوليه و ضروري زندگي از جانب ايشان است .اين امر لااقل بين 5 تا 15 سال طول مي كشد . در مدت اين سال هاي طولاني با خيلي چيزها خداحافظي خواهيد كرد كه از جمله مهم ترين آن ها خداست . با گردن فرازي در برابر او به چيزي تن داده ايد كه از منظر او درست نيست. رابطه دختر و پسر بدون هيچ گونه قيد شرعي و قانوني صد در صد مشكل دارد (هر چند از نظر شما كاملاً بي اشكال باشد).
بديهي است بعد از چندين سال رابطه عشقي، رمقي براي تجربه زندگي جديد در شما وجود نخواهد داشت. زندگي شما از همان آغاز بوي كهنگي مي دهد. راستي چه حرف تازه اي براي شما دو نفر بعد از 5 تا 15 سال آشنايي وجود دارد؟ زندگي اي كه تكرار مكررات باشد ،فرجامي جز طلاق عاطفي يا قانوني نخواهد داشت .براي اين كه به عمق اين قضيه پي ببريد ،فرض كنيد كه 5-6 سال گذشته است و چند ماه اول عقد را نيز در كنار هم سپري كرده ايد،آيا احساس نمي كنيد كه ديگر حال و حوصله جملات محبت آميز وي را نداريد، چه برسد غر زدن ها و سركوفت ها يا مسائل به مراتب بدتر از آن؟!
پسري كه در سابقه اش رابطه با جنس مخالف وجود دارد ،به احتمال بسيار بعد از ازدواج به همسرش اكتفا نخواهد كرد و براساس تنوع طلبي اش هر از گاهي فيلش ياد هندوستان مي كند .قطعا هيچ بركت ويژه اي در زندگي مشترك شما (كه نطفه اش با گناه و حرام بسته شده است) وجود نخواهد داشت . امداد الهي (كه ضروري هر زندگي مؤمنانه است) در زندگي شما كاملاً بي رنگ است .
بسياري از مشكلات ريز و درشت ديگر در اين مسير وجود خواهد داشت كه مجالي براي پرداختن به تك تك آن ها نيست .
البته اين در خوشبينانه ترين حالت است كه ازدواج شما بدون كوچك ترين مانعي سر بگيريد و ايشان خواهان شما باقي بماند. واقع بينانه تر اين است كه پدر و مادر طرفين به مخالفت با ازدواج بپردازند. پسر در بين راه جا بزند و با دختري به مراتب بهتر و عفيف تر از شما طرح ازدواج بريزد .موانعي هم چون عدم همخواني خوني و ژنتيكي و ده ها مانع پيدا و پنهان بر سر راه ازدواج وجود دارد.
پسران معمولاً از دختران عاشق پيشه زود خسته مي شوند . به هيچ وجه دوست ندارند كه در قفس محبتي همسرشان قرار بگيرند. عشق مرضي بي ترديد دير يا زود خواهد گسست . يكي از طرفين ديگري را به امان خدا رها خواهد كرد .
بيش مراقبتي يا بيش مهرباني شما نه تنها در جذب ايشان موثر نخواهد بود ،بلكه عاملي در جهت دلزدگي و تهوع عاطفي ايشان خواهد بود.
مهم ترين عامل در موفقيت ازدواج سلامت روان طرفين مي باشد .پسري كه به مصرف الكل مي پردازد و شراب مي نوشد ، قطعا از چندين اختلال عمده روانپزشكي بي بهره نيست. شرابخواران معمولاً مضطرب و افسرده اند . از عزت نفس فوق العاده پاييني برخوردارند. پسر برخلاف ظاهر ساده اش يك بيمار رواني است . عواطف شما را دستمايه كسب آرامش ناداشته خود كرده است. آرامشگري شما براي اين پسر چند صباحي بيش تر نيست . ايشان در ادامه به آرامشگرهاي جديد نيازمند است .
اگر به جاي 17 ركعت 51 ركعت نماز هم بخواند و تمام روزها را به روزه بگذراند، باز به درد يك لحظه همسري شما نمي خورد. سلامت روان چيزي نيست كه با دو جمله عاشقانه از خير آن گذشت.
با اين وصف توصيه مي شود زياد دنبال نماز خوان كردن ايشان نباشيد، چرا كه شيطان به همين بهانه در صدد توجيه رابطه گناه آلود شما مي باشد .نمي شود در دل حرام ديگري ، به ترك حرام فرا خواند .
اگر بر فرض محال از همين لحظه با ايشان به طور كامل قطع ارتباط كنيد، باز احتمال كمي وجود دارد كه روي سعادت و خوشبختي واقعي را ببينيد .
دليل اين امر واضح است ، چرا كه دختري كه سابقه دوستي با جنس مخالف دارد ،چگونه مي تواند به يك ازدواج پاك با يك پسر كاملا پاك نايل آيد ؟همين چند روز سابقه دوست پسر دانستن كافي است كه تا پايان عمر با هر شوهري (چه پاك ،چه نا پاك) دچار مشكل گرديد.
دختري كه دست خورده عاطفي باشد (چه برسد به اين كه دست خورده جسمي باشد) با هر كسي هم كه ازدواج كند ،باز زندگي بي مشكلي نخواهد داشت.
براي همين است كه ما روان شناسان همه دختران را از ورود در عرصه بسيار خطرناك و بنيان برافكن رابطه با جنس مخالف بر حذر مي داريم.
البته همه اين حرف ها و هشدارها كاملا زايد و بي مورد است ،چرا كه تجربه چندين ساله ما نشان مي دهد به هر دليلي به راه خود ادامه مي هيد . احتمالا ماه ها و سال ها از اين مخمصه عاطفي رهايي نخواهيد يافت. اصل اولي در زندگي پيشگيري است و گرنه بعد از ابتلا كار چنداني نمي توان كرد.
به عنوان يك روانشناس از شما مي خواهم كه در صورت سايه افكندن برخي ابرهاي پشيماني در ادامه مسير خود ترديد نماييد، هر چند آن روز بسيار دير خواهد بود و راه باز گشت چنداني براي شما وجود نخواهد داشت.

سلام وخسته نباشید؛ من پسری 18 ساله هستم متاسفانه با یه دختر نامحرم همسن خودم دوستی میکنم، در اوایل نسبت به کناه این کار بی اعتنا بودم وبه همین خاطر دوستی مون گرم تر وصمیمی تر شد وحالا 1سال از این مسئله گذشته و ما کاملا به هم وابسته شدیم. از طرفی هم به هیچ وجه امکان ازدواج بین ما به دلیل سن و شرایط زندگی وجود نداره،از طرفی هم متوجه این گناه بزرگ شدم وحالا موندم که چطور قطع رابطه کنیم. چیکار کنم که بدون ناراحتی از هم جدا بشیم ویا اینکه چطور ازاین گناه دور بشیم؟؟؟ البته هیچ کار گناهی بین ما نبوده فقط صحبت تلفنی و گاهی اوقات هم دیدن همدیگه با فاصله. حالا ازشما کمک میخوام و میخوام در این مورد من رو راهنمایی کنید. امیدوارم کمکم کنید؛ یا علی...

سعی خواهیم کرد که با توجه به تجارب گوناگون خویش بهترین پاسخ و عملی ترین راهکارها را در این زمینه به شما ارائه نماییم. ما در ابتدا بر اساس جهانبینی اسلامی، به روشنگری شناختی در این زمینه می پردازیم، آن گاه برخی از راهکارهای عملی برای رهایی از این حالت، به شرط تمایل شما جهت رهایی از آن ارائه می‌نماییم.
در بینش اسلامی راز خلقت انسان، رسیدن به قله های سعادت و در نهایت لقای پروردگار می باشد. خداوند برای تکامل و رسیدن انسان به این قلة مرتفع راه ها و قوانین مختلف تکوینی و تشریعی در نظر گرفته که طی این طریق ها فقط با مجاهدت و کوشش بسیار میسر می‌گردد، زیرا خداوند تکویناً رشد انسان و هویدا شدن گوهر وجودی او را در
تحمل سختی و مجاهدت قرار داده، مشکلاتی که با همدستی سه ضلع مثلثی که در یک سوی آن
شیطان و در یک سوی آن نفس و در سوی دیگر آن دنیا قرار دارد ،ایجاد می شوند. با توجه
به این نکته فلسفه وجودی شیطان نیز هویدا می گردد.
شیطان قسم یاد کرده که مانع رسیدن انسان به این قله رفیع گردد. به این منظور تمهیدات بسیاری
به تناسب افراد مختلف به کار می‌بندد . زاهد را تشویق به ریا در عبادت می‌کند، حاکم
را وسوسه به ظلم کرده و عده ای را نیز به جهت بازداشتن از یاد خدا و جمع آوری توشه
برای رسیدن به هدف عالی آفرینش، از طریق وسوسه های باطنی که از ابزار مهم او به شمار
می رود ،دچار عشق ها و یا به بیانی بهتر دچار هوس های زود گذر می‌نماید. در ادبیات
تحقیق روانشناسی، این گونه علاقه ها را whin ویا caprice که معادل هوس فارسی است،
دانسته اند. یکی از ویژگی های هوس، نفسانی بودن، غیر اصیل بودن، گذرا و
ناپایداربودن آن است. انسانی که دائما تن به هوس های خود می دهد ،دچار اختلال شخصیت
می‌شود که یکی از نشانه های آن از دست دادن عزت نفس و اعتماد به نفس است. چنین
شخصی دائما با پذیرش القا هایی که شیطان در قلب او وارد می‌کند، سر تعظیم در مقابل
او فرود می آورد . به خاطر عدم اصالت هوس، پیوسته از شاخه این هوس به شاخه آن هوس می
پرد . عمر گرانقدر خود را که برای وصول الی الله به او عطا شده بود ، در امور پوچ
واهی و بد عاقبت صرف می کند. در پایان عمر خویش این بیت را با ناله جانسوزی سر می
دهد که:
عمری پی اغیار دویدیم از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
پس نکته مهم شناختی که باید به آن توجه نمایید، این است که این ها عشق نیست و هوس است . دامی
است که شیطان بر سر راه انسان نهاده تا او را از رسیدن به محبوب واقعی و اصلی باز
دارد. نشانه غیر اصیل بودن آن این است که به محض اینکه شخص مورد بهتری از جهت قیافه
و زیبایی و یا ابراز محبت می بینید، از معشوق قبلی اعراض کرده و به دام معشوق و یا
بهتر بگوییم به در دام هوس جدید می افتد. حال با این بينش جدید می توانید از
موضع برتر و بالاتری به مشکل خود بنگرید . بعد از این خودتان را اسیر آن نپندارید و
سعی نمایید با توجه بیش تری که به ارتباط با خدا و یاد حضرت دوست می کنید، کم کم ریشه
این القای شیطانی را از قلب خود ریشه کن کنید تا بتوانید پرتو گرم و جان بخش عشق
حقیقی را مشاهده کنید.

تکنیک هایی برای نجات افراد از دام عشق و عاشقي:
توجه به این نکته در ابتدا بسیار حیاتی است که برخي از روان شناسان در این باره
مي‌گويند که کار کردن با چنین افرادی ( افرادی که عاشق کسی شده اند) بسیار سخت است
زیرا اين ها مثل آدم هاي «مانيک»هستند؛ مانيک‌ها از حالت «مانياي» خود‌شان خيلي
خوش شان مي‌آيد، و راضی به ترک آن حالت نمی شوند. اگر به بيمارستان رازي تهران
برويد، موارد جالبي می بینید. مثلا وقتی به قسمت زنان مي‌رويد، مي‌بينيد خانم
«مانيک»است و مي‌خواند و مي‌رقصد و بسیار خوش است اما همين که پرستار را مي‌بيند که
آمپول دستش است و براي مداواي او مي‌آيد، به شما پناه مي‌برد و مي‌گويد مرا از دست
آن پرستار که مي‌خواهد اين حالت را از من بگيرد ،نجات دهيد، وقتي پرستار آمپول را به
او مي‌زند، مثل لاستيکي که پنچر شده باشد ،بادش مي‌خوابد و ديگر اصلا از آن حالات
خبري نيست. اين حالت را دوست ندارد و مي‌خواهد در همان حالت شيدايي بماند و لذّت
ببرد. روان‌شناسان مي‌گويند: اين هایي که درگير روابط رمانتيک و عاشقانه هستند، مثل
افراد مانيک هستند که از مانيا بودن خودشان خيلي لذت مي‌برند . انگيزه‌اي براي
خروج از اين حالت ندارند. پس قدم اول و بسیار حیاتی برای حل مشکل شما این است که در
خود اراده ای برای خروج از این حالت آسیب زا ایجاد کنید . توجه دقیق به بحث شناختی
قبلی می تواند این انگیزه و اراده را در شما ایجاد کند. به تجربه برای من ثابت شده
است که رهایی از حالت احساس آسیب زا امکان دارد به شرطی ‌که شخص، تقاضای کمک
برای رهایی از این مشکل بنیان برافکن را داشته باشد، زیرا در این صورت شخص عاشق،
دیگر آن حالت بی رغبتی افراد مانیک برای درمان را ندارد . انگیزه برای درمان و
نجات از این حالت ویرانگر دراو ایجاد شده ؛ مقداری «این‌سایت» و بینش نسبت به عاقبت
ادامه این وضعیّت خود پیدا کرده است. در اين زمينه ما يک سري تکنيک‌هاي براي کمک
به شما ارائه می دهیم.
تکنیک اوّل: «رُمَنس» زدايي:
در اولیّن قدم باید برای شما روشن شود که، رومنس و عشق عاشقی يک پديده پیش پا افتاده و روزمرّه است! حال چطور به اين نکته واقف شوید و به این نقطه برسانید؟ سعي کنید با تمام جزئيات اين حالات و تجارب رمانتيک خود را
که با فلانی داشته ای بنويسید .بعد آن را با صدای بلند برای خود بخوانيد . گاهي اوقات
استفاده از ضبط صوت و آينه براي اين منظور خيلي خوب است ؛يعني در حين اينکه متنی را
که نوشته اید، مي‌خوانيد و یا از ضبط صوت صدای خود را گوش می‌کنید ،در آينه نیز
خودتان را نگاه کن، حال باید گفت که چرا اين کار را انجام مي‌دهيم؟ اگر رفته
باشيد خانه کسي، و در آن خانه غذاي لذت بخشي خورده باشيد و خيلي به شما خوش
گذشته باشد، بار اوّل که تعريف مي‌کنيد، با لذت تمام آن را تعريف مي‌کنيد. دفعه
دوّم کمي لذت آن کم تر مي‌شود . بار سي‌ام و چهلم ديگري لذتي از تعريف کردن آن
نمي‌بريد .يواش يواش رنگ مي‌بازد، اين همان حالتی است که من درمانگر در پی آن هستم
و مي‌خواهم به آن برسید و ببینید که اين يک حالت یک پديده روزمرّه است . اگر
انسان عنان خود را دست شیطان بدهد ،هر روز بارها انسان را به دام می
اندازد. فکر نکنید که این حالت شیدایی شما خیلی ويژه است و آسمان سوراخ شده
و فقط یک مورد برای تان پایین افتاده است، همه از اين تجربه‌ها دارند، امّا آن هايي
که ضعیف و «نان اَسِر‌تيو»هستند، به دام آن مي‌افتند. افراد«اَسِر‌تيو» و عزّت مند
به راحتي از کنار آن ردّ مي‌شوند. اين نوع مردها يا زن هايي که اين حالت را دارند و
رمانتيک هستند مي‌گويند: اوه خدای من، يک رویداد فوق العاده و بی‌نظیر برای من رخ
داده و باید آن را غنییمت شمرده و خوب از آن استفاده کنم، چون آسمان سوراخ شده، و اين
مرد يا اين زن براي من از آسمان افتاده!
باید اين توهم را از ذهن خود بزدائيد و بيرون کنید . تنها راه آن همين است که گفتم. توجّه کنيد که هر چقدر اين
عمل زياد تکرار شود، حالت عاشقانه ای که دارید، عادي‌ترمی شود. روزمرّه‌گي
بیش تری پيدا مي‌کند. اگر بتوانيد این حالت خاص خود را به حالت روزمره‌گي
برسانيد، در «رُمَنس» زدایی ( برطرف کردن حالت عاشقانه ) موفق شده‌ايد، همان گونه که
گفته شد، اين تکنیک را «رُمَنس» زدايي مي‌گويند. یعنی شخص درگير حالت هاي رمنسي و
عشقی است . با نصيحت نمي‌شود او را درست کرد، مثلا نمی توان به او گفت: اين کارها بد
است و خوبیّت ندارد. او این ها را نمی پذیرد و قبول نمي‌کند . تازه اگر بپذیرد و قبول
کند ،باز سراغ ماجرای عاشقانه خودش می رود ،زیرا دلش درگیر آن است و این گونه حرف ها به
عقل و سر مربوط است ،یعنی عقلی‌که در سر است، آن را می پذیرد، اما دل کاری به عقل و
سر ندارد . کار خودش را می‌کند و خود مختار است . به خاطر کششي که دارد، دوباره
مي‌رود سراغ عشق و عاشقی و کار خود را انجام مي‌دهد، پس اين یک تکنيک قشنگ و
کاربردی برای این گونه موارد است . اگر دقيق اجرا شود، کارآیی زیادی دارد.
بعد از اجرای این تکنیک به عنوان قدم اوّل که باعث می‌شود شخص از حالت های
عاشقانه خود سير و اشباع شود، تکنيک بعدي را به عنوان دومیّن گام در جهت درمان او،
برمی داریم.
2- تکنیک دوّم که باید به عنوان قدم بعدی برداشته شود ،بزرگ نمایی نکات منفی معشوق
است: این تکنیک بايد بعد از اجرای تکنيک اول انجام گیرد ،به این صورت که باید
نقطه‌هاي منفي طرف را هم ببینید و هم بگوييد و بنویسید؛ زيرا بالاخره هر کسي نکات مثبت و نکات منفي دارد، البته بايد توجه داشته باشيد که اوّل بايد تکنيک اوّل را انجام دهيد تا ابرهاي عشق به کناري رود تا شخص بتواند نکات منفي طرف را هم ببيند ،زيرا اگر از همان اوّل که عشق او شديد است ، به او بگوييد نکات
منفي ‌معشوقت را هم بگو، بی درنگ خواهد گفت: يار من در حسن و جمال و کمال و رفتار
بي‌نظير است . تمامش حسن است. اصلاً عیبی ندارد که آن را به شما بگویم! امّا
وقتي به وسيله تکنيک اوّل اندکي ابرهاي توهم کنار رود، شخص مي‌تواند نکات منفي طرف را
هم ببيند و بگويد. در تکنيک اوّل شخص معشوق خود را تماماً گل مي‌بيند. به عنوان
درمانگر با تکنيک اوّل او را وادار مي‌کنم تا اين گل را آن قدر ببويد که ديگر بويش
براي او عادي شود . آن گاه در تکنيک دوّم مي‌آيم و به خارها مي‌پردازم . به او
مي‌گويم که قشنگ با تمام جزئيات فکرکن . هر شب دو مورد از آن خارها و نکات منفي طرف
را با جزئيات ريز بنويس . با صداي بلند بخوان و بخواب. بايد اين کار قبل از خواب
انجام شود. چون اگر روان‌شناسي «هيلگارد» را خوانده باشيد ،می دانید که آدم ها وقتي
يک چيز را قبل از خواب ياد مي‌گيرند و سپس به خواب مي‌روند، انبار گرداني مغزي مي‌شود
و ذهن شروع مي‌کند به سازمان دادن. بايد این کار، درست قبل از خواب اتفاق
بيافتد.

3- تکنیک سوّم به رخ کشیدن است : وقتي تکنیک دوّم هم به خوبی انجام شد و تمام
خارها و معایب معشوق خود را هم دیدید و لمس کردید، مي‌توانيد به عنوان قدم سوم روي
اين تفسير کار کنيد که: آيا اين همان کسی است که با اين قدرت داري رويش
سرمايه‌گذاري مي‌کني و تمام هستي‌، رابطه خانوادگی ، و آبرويت را روي او
گذاشته‌ای؟! البته بحث شناختی که در ابتدای پاسخ ذکر شد، برای این مرحله نیز مفید می
باشد. آقای پرفسور بک مثلثي در این زمينه دارد ،به این صورت که یک راس آن s ،یک راس
آن i و یک راس آن g است ،مثلاً آن عشق و علاقه ای که تو با این آدم داری ،چقدر s
است، یعنی چقدر استحکام
.
s
پایایی دارد، زيرا عشق هاي رنگي گذرا هستند و با آمدن رنگ برتر
همچون حبابی از بین می روند ،بدین معنی‌که به همان دلیلی‌که

به معشوق اول دل سپرده بودیم ،به معشوق زیباتر تر از معشوق اول دل می‌سپریم و از
معشوق اوّل دست بر می داریم. این طبیعت انسان است که شیطان نیز به خوبی از آن آگاه است
و برای کشاندن انسان دنبال خود با مهارت خاصّی از آن استفاده می کند . چقدر I است
يعني چقدر از مُحَسناتي‌که برای معشوقت برشمردی، جزو خصوصيات ذاتي اين آقا
است. به شرايط ربطي ندارد و طرف فيلم‌بازي نمي‌کند يا مثلا چون رئيس اداره است و
دارد اين خرج ها را انجام مي‌دهد، به نظر خوب مي‌آيد و چقدر G است، يعني اين حالت تا
چه حدّ مي‌تواند فراگیر باشد و تمام زندگي تو را تحت تأثير خود قرار دهد و آن را از
هم بپاشاند . اگر دست برداري، تا چه حدّ زندگي تو متحّول مي‌شود و رو به بهبود
مي‌رود، تمام اين ها را بايد با جزئي‌ترين وجوه براي خودتان تشريح کنيد. مثلا با خود
بگویید: اگر دست از این عشق بکشید ،کلّ زندگي شما چگونه مي‌شود . اگر نکشي ،چطور می
شود . اگر هر دم دنبال یکی که از قبلی خوش تیپ تر است راه بیافتی و بروی ،چه می شود و
کارت به کجا می کشد. يعني «گلوباليني» زندگي تان را در هر دو صورت به طور دقيق با
هم مقايسه کنيد و روی نتایج آن تفکر نمایید. کار کردن با این مثلث این خوبی را
دارد که وقتی مثلا s مثلث در نظرتان خُرد می‌شود و می‌فهمید که اين عشق گذرا
و ناپایدار است، و یا i آن ویا g آن خرد می شود ، اين ها همه ارزش زدايي از حالت هاي
«رمنس» و عشق و عاشقی است. يعني زدودن حالت‌هاي رمانتيک است.

البته پیشنهاد کار شناسی ما این است که تکنیک ها را زیر نظر مشاور و یا روان
درمانگر با تجربه پی گیری نمایید.

با عرض سلام و وقت بخیر خدمت شما من دختری 20 ساله هستم،بسیار مایلم که پاسخ سوال خود را به لحاظ دینی بدانم اوایل دانشگاه اتفاقی با دختری آ شنا شدم که رفته رفته دوستی ما صمیمی تر شد اما بعد از مدتی متوجه شدم که نه از لحاظ اعتقادی و نه اخلاقی مناسب نیست ، بسیار متوقع است و به راحتی باعث ناراحتی و رنجش دیگران می شود و برای من هم مزاحمت های زیادی ایجاد می کند. مثلا وقت و بی وقت به خانه ی ما تلفن می زند و ساعت ها وقت من را با حرف های بیهوده تلف می کند. من به هر نحوی که بود به ایشان تفهیم می کردم که وقت مناسبی برای تلفن کردن نیست اما با اینکه متوجه می شد اما انگار هیچ فایده ای نداشت . حتی یکبار به دلیل رفتار و گفتار نا مناسب ایشان علی رغم میلم کلاُ قطع رابطه کردم اما بعد از یک ترم اظهار پشیمانی کرد و چون 6 سال از من بزرگتر هست پذیرفتم و دوباره ارتباط پیدا کردیم اما همچنان من و خانوادم از مزاحمت های ایشان در امان نیستیم . تقریبا 2 سال است که من این مشکل را تحمل کردم و نخواستم که او را ناراحت کنم. در ضمن این آگاهی را دارم که اگر به طور مستقیم این موضوع را مطرح کنم اثر منفی می گذارد و یک رفتار نامناسب بروز می دهد واقعا دوست دارم که بدانم وظیفه ی دینی من در مقابل چنین شخصی چیست . واقعا سپاسگزارم اگر من را در این امر یاری کنید. سلامت و موفق باشید انشاالله

توجه شما را به چند نکته ذیل جلب می نمایم:
1 . این دختر همان طور که از نامه تان برمی آید از ثبات هیجانی و شخصیتی برخوردار نیست و کمابیش از برخی اختلالات روانی رنج می برد عزت نفس پایین، تکانشی بودن و ... از جمله ویژگی های احتمالی این دختر است؛ بدیهی است این دختر 26 ساله به خاطر برخی اختلالات احتمالی نیازمند درمان تخصصی می باشد و بدون درمان تخصصی شرایط ایشان احتمالا روز به روز وخیم تر خواهد شد. «دوست درمانی» هر چند اثر تسکینی یا باز دارندگی دارد، ولی قطعاً درمان کارآمدی برای اختلالات روحی روانی ایشان نیست، با توجه به سن نسبتاً بالای ایشان و گذر تدریجی وی از مرز خواستگار داشتن، بهترین توصیه یا دل سوزی دوستانه شما می تواند ترغیب ایشان به مراجعه به یک روان شناس بالینی زن باشد.
هر گونه عدم ثبات رفتاری و ناتوانی در کنترل تکانه (یا همان رفتارهای غیر منطقی) حکایت از عدم سلامت روان فرد دارد.
2 . یکی از شروط دوستی همانا تأمین بهداشت روانی طرفین در این رابطه دوستی می باشد. بدیهی است هر دوستی که به بهداشت روان طرفین آسیب برساند، از نظر شرع و عقل غیر قابل دفاع می باشد. بهداشت روان با بهداشت معنوی رابطه عمیق دارد و بدون بهداشت روان دین و معنویت فرد نیز به خطر می افتد.
متأسفانه این دوستی به یک دل سوزی غیر قابل دفاع مبدل شده است و باعث کاهش عملکرد در شما و خانواده شما گشته است.
اساسا اسلام با هر چیزی که باعث کاهش عملکرد مثبت فرد گردد، مخالف است و به هیچ وجه نمی توان اسلام را طرفدار دوستی های کاهنده عملکرد معرفی کرد.
3 . این دوستی های دراز دامنه خواه ناخواه پیامدهای روان شناختی زیان باری برای شما به ارمغان خواهد آورد و بهتر است در تداوم آن تأمل جدی نمایید.
4 . جرأت مندی و قدرت نه گفتن، دو مهارت بسیار اساسی برای مدیریت بهتر زندگی است . بدون داشتن این دو مهارت بسیاری از فرصت های زندگی به تهدیدهای زندگی مبدل خواهد شد و بدیهی است جرأت مندی با دل شکستن و دل خوری همراه نیست. می شود دیگران را به پشت حریم خود فرا خواند و بدون کوچک ترین دل گیری آن ها را از گام گذاشتن در حریم خصوصی منع کرد. در این زمینه می توانید به مطالعه کتاب هایی با عناوین جرأت مندی، قاطعیت ورزی و ابراز وجود و یا نه گفتن بپردازید یا در کارگاه های مهارت های زندگی شرکت نمایید.
5 . معمولا بیماران روانی توصیه بردار نیستند و به خاطر شخصیت متزلزل و بی ثبات، حرف بر آنان کارگر نیست. تظاهر به فهمیدن با فهمیدن بسیار متفاوت است و شما باید راهکارهای دیگری را برای به حداقل رساندن این رابطه به کار بندید.
در برخی موارد مقابله به مثل (مانند تلفن زدن پی در پی یا گاه و بیگاه و تفهیم عملی بدی رفتار مزاحمت آمیز ایشان) و تضعیف تدریجی روابط و همچنین نه گفتن های کمرنگ به پررنگ بی تأثیر نمی باشد.
6 . هم در اسلام و هم در روان شناسی ملاک تناسب بسیار حائز اهمیت است و تناسب سنی یکی از ملاک های مورد تأکید این دو می باشد. عدم تناسب سنی شما و ایشان آسیب های مخفی زیادی برای روح و روان شما به همراه خواهد داشت.
7 . اسلام دوستی ای را تأیید می نماید که طرفین این دوستی با دیدن یکدیگر به یاد خدا بیفتند نه یاد مزاحمت های پیشین و پسین و ... .
در مجموع باید گفت که:
با توجه به طولانی شدن این رابطه مزاحمت بار هر گونه تداوم بخشی به این دوستی به صلاح شما نمی باشد و باید با ترغیب ایشان به مراجعه به روان شناس بالینی مقدمات قطع تدریجی رابطه را فراهم آورید. دل سوزی شما هر چند تسکینی بر اختلالات احتمالی ایشان است، ولی قطعا این تسکین به خاطر تأخیر انداختن در شروع درمان تخصصی بسیار غیر دل سوزانه و غیر متعهدانه خواهد بود.

سلام من یه جون 20ساله به مدت 5 ساله که به گناه کبیره استمنا گرفتار شدم خواهش میکنم کمکم کنید این عادت زشت رو کمار بذارم قبل از این کار نماز میخوندم اما الان شرمم میاد در پیشگاه خدا قرار بگیرم همه چیزم رو ازم گرفته کمکم کنید دوباره خودم بشم

راهکارهای ترک خودارضایی در سایت پاسخ گو آمده است و شما می توانید با دیدی مثبت تر و خریدارانه تر به اجرای با نشاط تک تک این راهکارها بپردازید.
شک نکنید که اگر شما خواهان پاکی باشید می توانید حتی با عمل کردن یکی از این راهکارها به ترک پایدار نایل آیید ترک خودارضایی آن طور که برخی خیال می کنند دشوار نیست و دلیل آن هم درصد بالای افراد موفق در ترک می باشد.
البته می شود بهترین راهکارهای دنیا را با انگ غیر عملی بودن یا ... از صحنه عمل خارج کرد و می شود ضعیف ترین راهکارها را با کمی بذل توجه به راهکاری موفق تبدیل نمود.
همان طور که در پاسخ های گذشته آمده است گوهر وجود شما با گناه خود ارضایی لکه دار می شود. ولی از بین نمی رود پس در بدترین شرایط نباید گوهر وجودتان را از ارتباط با خدا محروم نمایید.
گناه ترک نماز به هیچ وجه قابل قیاس با گناه خود ارضایی نمی باشد و اگر شما در روز بارها به این گناه یا سایر گناهان تن بیالایید. نباید حتی یک وعده نماز خود را ترک گویید.
نماز فرد خود ارضاء (با انجام غسل جنابت) صد در صد صحیح و ان شاء الله مقبول است و نباید شیطان را دو چندان (بلکه ده چندان) از خود خشنود نمایید.
تا زمان ترک کامل همه نمازهای خود را به جا آورید و با جداسازی شخصیت گرانقدر خود از شخصیت خود ارضاء به خداوند مهربان رو نمایید.
در زمینه شرایط غسل جنابت و تیمم بدل از غسل جنابت (در شرایطی که امکان غسل وجود ندارد) با کارشناسان فقهی این مرکز با شماره 09640 تماس حاصل نمایید.

سلام. جوانی ۱۸ ساله هستم از ۱۶ سالگی تقریبا ۱۰۰ بار با دست خودم رو ارضای جنسی‌ کردم و تقریبا هر بار توبه کرده‌ام ولی‌ باز توبه را شکستم.چیکار کنم که توبه واقعی‌ بکنم؟لطفا کمکم کنید

پرسشگر گرامی باسلام و تشکر از ارتباط با این مرکز.
در سایت پاسخگو، ده ها مطلب در زمینه ترک خودارضایی وجود دارد. می توانید با عملی ساختن آن ها، به ترک کامل نایل آیید. باور نمایید ترک خودارضایی، زیاد امر پیچیده و دشواری نیست که از عهده آن برنیایید. کمی همت نمایید و با زیاد کردن فاصله بین وهله های خودارضایی، به تدریج به ترک کامل نایل آیید.
در صورت تشدید این امر، می توانید به یک روانپزشک دین آشنا مراجعه نمایید و یا با همراهی یک روانشناس بالینی دین مدار، به این مهم همت گمارید.

صفحه‌ها