پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

با عرض سلام و وقت بخیر خدمت شما من دختری 20 ساله هستم،بسیار مایلم که پاسخ سوال خود را به لحاظ دینی بدانم اوایل دانشگاه اتفاقی با دختری آ شنا شدم که رفته رفته دوستی ما صمیمی تر شد اما بعد از مدتی متوجه شدم که نه از لحاظ اعتقادی و نه اخلاقی مناسب نیست ، بسیار متوقع است و به راحتی باعث ناراحتی و رنجش دیگران می شود و برای من هم مزاحمت های زیادی ایجاد می کند. مثلا وقت و بی وقت به خانه ی ما تلفن می زند و ساعت ها وقت من را با حرف های بیهوده تلف می کند. من به هر نحوی که بود به ایشان تفهیم می کردم که وقت مناسبی برای تلفن کردن نیست اما با اینکه متوجه می شد اما انگار هیچ فایده ای نداشت . حتی یکبار به دلیل رفتار و گفتار نا مناسب ایشان علی رغم میلم کلاُ قطع رابطه کردم اما بعد از یک ترم اظهار پشیمانی کرد و چون 6 سال از من بزرگتر هست پذیرفتم و دوباره ارتباط پیدا کردیم اما همچنان من و خانوادم از مزاحمت های ایشان در امان نیستیم . تقریبا 2 سال است که من این مشکل را تحمل کردم و نخواستم که او را ناراحت کنم. در ضمن این آگاهی را دارم که اگر به طور مستقیم این موضوع را مطرح کنم اثر منفی می گذارد و یک رفتار نامناسب بروز می دهد واقعا دوست دارم که بدانم وظیفه ی دینی من در مقابل چنین شخصی چیست . واقعا سپاسگزارم اگر من را در این امر یاری کنید. سلامت و موفق باشید انشاالله

توجه شما را به چند نکته ذیل جلب می نمایم:
1 . این دختر همان طور که از نامه تان برمی آید از ثبات هیجانی و شخصیتی برخوردار نیست و کمابیش از برخی اختلالات روانی رنج می برد عزت نفس پایین، تکانشی بودن و ... از جمله ویژگی های احتمالی این دختر است؛ بدیهی است این دختر 26 ساله به خاطر برخی اختلالات احتمالی نیازمند درمان تخصصی می باشد و بدون درمان تخصصی شرایط ایشان احتمالا روز به روز وخیم تر خواهد شد. «دوست درمانی» هر چند اثر تسکینی یا باز دارندگی دارد، ولی قطعاً درمان کارآمدی برای اختلالات روحی روانی ایشان نیست، با توجه به سن نسبتاً بالای ایشان و گذر تدریجی وی از مرز خواستگار داشتن، بهترین توصیه یا دل سوزی دوستانه شما می تواند ترغیب ایشان به مراجعه به یک روان شناس بالینی زن باشد.
هر گونه عدم ثبات رفتاری و ناتوانی در کنترل تکانه (یا همان رفتارهای غیر منطقی) حکایت از عدم سلامت روان فرد دارد.
2 . یکی از شروط دوستی همانا تأمین بهداشت روانی طرفین در این رابطه دوستی می باشد. بدیهی است هر دوستی که به بهداشت روان طرفین آسیب برساند، از نظر شرع و عقل غیر قابل دفاع می باشد. بهداشت روان با بهداشت معنوی رابطه عمیق دارد و بدون بهداشت روان دین و معنویت فرد نیز به خطر می افتد.
متأسفانه این دوستی به یک دل سوزی غیر قابل دفاع مبدل شده است و باعث کاهش عملکرد در شما و خانواده شما گشته است.
اساسا اسلام با هر چیزی که باعث کاهش عملکرد مثبت فرد گردد، مخالف است و به هیچ وجه نمی توان اسلام را طرفدار دوستی های کاهنده عملکرد معرفی کرد.
3 . این دوستی های دراز دامنه خواه ناخواه پیامدهای روان شناختی زیان باری برای شما به ارمغان خواهد آورد و بهتر است در تداوم آن تأمل جدی نمایید.
4 . جرأت مندی و قدرت نه گفتن، دو مهارت بسیار اساسی برای مدیریت بهتر زندگی است . بدون داشتن این دو مهارت بسیاری از فرصت های زندگی به تهدیدهای زندگی مبدل خواهد شد و بدیهی است جرأت مندی با دل شکستن و دل خوری همراه نیست. می شود دیگران را به پشت حریم خود فرا خواند و بدون کوچک ترین دل گیری آن ها را از گام گذاشتن در حریم خصوصی منع کرد. در این زمینه می توانید به مطالعه کتاب هایی با عناوین جرأت مندی، قاطعیت ورزی و ابراز وجود و یا نه گفتن بپردازید یا در کارگاه های مهارت های زندگی شرکت نمایید.
5 . معمولا بیماران روانی توصیه بردار نیستند و به خاطر شخصیت متزلزل و بی ثبات، حرف بر آنان کارگر نیست. تظاهر به فهمیدن با فهمیدن بسیار متفاوت است و شما باید راهکارهای دیگری را برای به حداقل رساندن این رابطه به کار بندید.
در برخی موارد مقابله به مثل (مانند تلفن زدن پی در پی یا گاه و بیگاه و تفهیم عملی بدی رفتار مزاحمت آمیز ایشان) و تضعیف تدریجی روابط و همچنین نه گفتن های کمرنگ به پررنگ بی تأثیر نمی باشد.
6 . هم در اسلام و هم در روان شناسی ملاک تناسب بسیار حائز اهمیت است و تناسب سنی یکی از ملاک های مورد تأکید این دو می باشد. عدم تناسب سنی شما و ایشان آسیب های مخفی زیادی برای روح و روان شما به همراه خواهد داشت.
7 . اسلام دوستی ای را تأیید می نماید که طرفین این دوستی با دیدن یکدیگر به یاد خدا بیفتند نه یاد مزاحمت های پیشین و پسین و ... .
در مجموع باید گفت که:
با توجه به طولانی شدن این رابطه مزاحمت بار هر گونه تداوم بخشی به این دوستی به صلاح شما نمی باشد و باید با ترغیب ایشان به مراجعه به روان شناس بالینی مقدمات قطع تدریجی رابطه را فراهم آورید. دل سوزی شما هر چند تسکینی بر اختلالات احتمالی ایشان است، ولی قطعا این تسکین به خاطر تأخیر انداختن در شروع درمان تخصصی بسیار غیر دل سوزانه و غیر متعهدانه خواهد بود.