روحانیت

نوع حکومت بعد از انقلاب، به خواست و اراده مردم و با رأی گیری مشخص شد که از ابتکارات بسیار مهم امام خمینی رحمت الله علیه بود تا جای هیچ شک و شبهه ای باقی نماند.
چگونگی تعیین حکومت بعد از انقلاب سال 57

پرسش:
یه سؤالی بین دوستان دانشگاهی ما که با اصل انقلاب اسلامی موافق‌اند یا قائل به این هستند که باید حکومت پهلوی تغییر می‌کرد مطرح شده است که زمانی که گروه‌های مختلف از ملی مذهبی‌ها، ملی‌گرایان، مجاهدین و... به مبارزه با حکومت پهلوی پرداختن تصمیم نداشتند که حکومت بعدی را در قالب ولایت‌فقیه تشکیل دهند و یا اینکه به این نحو گسترده روحانیت اداره جامعه را به دست بگیرند، در واقع در زمان مبارزه آن‌ها، روحانیت، مبارزه تشکیلاتی نداشتن درحالی که بعد از انقلاب به نحوی فضای آماده را روحانیت به دست گرفته است، آیا طرح این ادعا درست است؟
 

پاسخ:
برخی بر این باورند که گروه‌های متکثر و متنوعی در انقلاب ایران شرکت داشتند، اما بعد از پیروزی، این انقلاب، اسلامی لقب گرفت. در واقع به نحوی مبارزات و تلاش‌های سایر گروه‌ها نادیده گرفته شد. حتی در تدوین و اجرای نظام سیاسی منبعث از انقلاب 57، نظام مورد نظر روحانیون به اجرا در آمد. درحالی‌که این روحانیت به معنای مصطلح، مبارزات و تشکیلاتی نداشت که بتواند انقلاب و آرمان‌های مکتبی خود را به ثمر برساند و در واقع از قبل مبارزات سایر گروه‌های سیاسی به پیروزی رسید و به قول معروف، سر سفره آماده به قدرت رسید.
در تبیین و پاسخ به مطالب پرسشگر محترم، نکات زیر قابل‌توجه است:

1. این نکته کاملاً صحیح است که در مبارزات منتهی به سرنگونی حکومت شاهنشاهی، طیف‌های مختلفی از مبارزان حضور داشتند که اگرچه در سلب (سرنگونی یا انسداد سلطنت حکومت پهلوی) با روحانیون مبارز (1) اشتراک داشتند، اما ابداً با نظام سیاسی مورد نظر روحانیون موافق نبودند. این طیف‌ها شامل اول گروه‌های چپ‌گرا مانند حزب توده، (2) سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران، (3) سازمان پیکار (4) و ...، دوم گروه‌های ملی مانند حزب ایران، پان ایرانیسم، جبهه ملی و سوم گروه‌های مذهبی مانند روحانیت، هیئت‌های موتلفه، فدائیان اسلام، سازمان مجاهدین خلق، نهضت آزادی، حزب ملل، کنفدراسیون‌های دانشجویی و... بودند. البته میان این طیف‌ها نیز تکثر و اختلاف در مشی و هدف مبارزه قابل توجه بود و در بسیاری از مواقع رویکرد مبارزاتی نیز تلفیقی از طیف‌های اصلی را شامل می‌شد. برای مثال میان سازمان مجاهدین خلق و نهضت آزادی و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، تفاوت در مبارزه به‌شدت مشهود بود و همچنین رویکرد سازمان مجاهدین در مذهب، ابداً مانند هیئت‌های موتلفه نبود و خصوصاً در اواخر دهه 50، التقاطی و به‌شدت تحت تأثیر آموزه‌های مارکسیسم بود.

2. این تصور که اگر افرادی مبارزه کردند، پس صاحب و به وجود آورنده انقلاب ایران هستند و اینکه روحانیت سر سفره آماده نظام جمهوری اسلامی را از انقلاب دیگران به دست آورد، صحیح نیست. ابتدا باید توجه کنیم که روحانیون به‌شدت در مبارزات سیاسی ایران نقش پررنگ و تأثیرگذار داشتند و نیم‌نگاهی به تاریخ سیاسی معاصر ایران ما را با چهره‌های بسیار مؤثر و کلیدی مواجه می‌سازد. در طول نهضت ملت ایران نیز چهره‌های شاخص فراوانی از روحانیون در سراسر کشور مشغول مبارزه با رژیم پهلوی بودند. دقیقاً به همین دلیل زندان‌های رژیم پهلوی پر بود از زندانیان سیاسی روحانی و مذهبی با گرایش جدی به روحانیت. در این زمینه ده‌ها و حتی صدها جلد کتاب به روایت اسناد ساواک موجود است. (5) بخش بزرگی از مبارزان تشکیلاتی هم به جد پیرو روحانیت بودند. نکته مهم آن است که جریان‌های غیرمذهبی (جریان‌هایی با رهبری غیر از روحانیت) مانند گرایش‌های مارکسیستی و ملی، روش‌های خود را در مبارزه با رژیم پهلوی امتحان کرده و شکست‌خورده بودند. دهه 20 و 30 شاهد رهبری این گرایش‌ها بر جریانات مبارزه علیه رژیم پهلوی هستیم که ثمره چندانی در پی نداشت. 
اساساً جریان مبارزه از آغاز دهه 40 به رهبری روحانیت و در رأس آن حضرت امام، شکل گرفت و جریان‌های دیگر در پرتو نهضت امام خمینی به مبارزه پرداختند. اصالت مبارزه در این دوره با روحانیت و توده‌های حامی و پیرو امام خمینی است که به پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد.

3. مهم‌ترین مؤلفه پیروزی یک انقلاب، اراده ملی و خواست ملت است. در واقع اگر توده‌های جامعه به حرکت درنیایند، انقلابی به پیروزی نمی‌رسد. حال سؤال اینجا است که حرکت عظیم ملت ایران ناشی از فعالیت گروه‌های چپ‌گرا و ملی بود یا این نهضت امام خمینی و یارانش بود که انقلاب ایران را به ثمر رساند؟ مردم در خیابان‌های سراسر کشور، شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی سر می‌دادند یا فریاد می‌زدند شعار هر فدایی نان مسکن آزادی؟ آیا مردم در استقبال و لبیک به‌فرمان امام خمینی اجتماعات میلیونی برپا می‌کردند یا اینکه دنباله‌رو ملیون و چپی‌ها و مجاهدین بودند؟ گروه‌هایی خود را صاحب انقلاب می‌دانند که مردم حتی اسم سه نفر از کادر مرکزی حزب‌شان را هم بلد نبودند. زیربنای انقلاب توسط علما، روحانیون و وعاظ مذهبی رقم خورد که نقش اساسی در گسترش، تبلیغ و تبیین اندیشه‌ها، آمال و اهداف امام خمینی و مکتب سیاسی اسلام در اقصی نقاط کشور ایفا کردند. به‌گونه‌ای که بدون وجود چنین شبکه‌ی منسجمی از توزیع‌کنندگان اندیشه سیاسی امام خمینی، فراگیر شدن قیام انقلابی در سراسر کشور امکان‌پذیر نبود.

4. مردم پس از پیروزی انقلاب، به اصرار امام خمینی به‌صورت آزادانه در انتخاب‌های متعددی شرکت کرده و آزادانه نظام سیاسی مورد نظر خود و چهره‌های شاخص را انتخاب کردند. پیش و پس از انقلاب به‌صورت جدی و بدون تعارفی تمام گروه‌ها و احزاب، تلاش خود را برای جذب و مدیریت مبارزات مردمی به کار گرفتند، اما این توان امام خمینی و پیروی بخش عظیمی از مردم از نظریه ولایت‌فقیه بود که با یک اشاره می‌توانست مردم را در سراسر کشور رهبری کرده و مسیر نهضت را مشخص سازد. نظریه ولایت‌فقیه هم مانند سایر اصول قانون اساسی به رأی مردم گذاشته شد.

نتیجه:
انقلاب ایران، لزوماً محصول مبارزه و میراث پدری چند گروه (چه مذهبی و روحانی و چه غیر آن) نیست، بلکه یک رخداد مردمی است که مردم تعیین می‌کنند که رهبری و راهبری چه طیفی را بین سایر الگوها برای نظام مورد نظر خود بپذیرند.

 

منابع بیشتر: رسول جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران (از روی کارآمدن محمدرضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی)، تهران، انتشارات علم، 1400 ش.

پی‌نوشت‌ها:
1. منظور ما از روحانیون مبارز، امام خمینی، مراجع تقلید و علمای همسو با ایشان و بدنه مبارز حوزه‌های علمیه سراسر کشور است.
2. گروهی از روشنفکران ایرانی که ازنظر علمی با مارکسیسم آشنایی داشتند، با رهبری محمدتقی ارانی در زمان حکومت رضاشاهی و در پی حضور شوروی در ایران، قوی‌ترین جریان چپ را شکل دادند، اما پس از مدتی به زندان افتادند، بعد از سقوط رضاشاه و آزادی زندانیان سیاسی گروه ۵۲ نفره، حزب توده را در مهرماه ۱۳۲۰ پایه‌گذاری کردند. این حزب از حمایت شوروی برخوردار بود و از همان ابتدا با مخفی کردن ایدئولوژی خود و حتی ارج نهادن به شعائر مذهبی توانست اقشار مختلف جامعه را به‌سوی خود جلب کند. حزب توده تا کودتای ۲۸ مرداد حضور پرقدرتی درصحنه سیاست از خود نشان داد و توانست یک تشکیلات گسترده و سازمان‌یافته در میان روشنفکران و حتی افسران ارتش ایجاد نماید. پس از 28 مرداد، کودتا کنندگان پس از پیروزی به دستگیری مخالفان و مبارزان پرداختند و در این ارتباط بسیاری از افسران و سایر کادرهای حزب توده به چنگ آنان افتادند و افزون بر آن بسیاری از رهبران و سرشناسان حزب، با کناره‌گیری از حزب، هرکدام انشعابی در درون آن ایجاد کردند. پس از آن فعالیت‌های حزب به‌طور مخفی ادامه یافت و تشکیلات گسترده‌ای را در خارج از کشور ایجاد کردند و تا پیروزی انقلاب عمده فعالیت آنان در خارج از کشور بود. از چهره‌های مطرح حزب، نورالدین کیانوری، احسان طبری و ایرج اسکندری بودند. 
ر.ک: زهیری، علیرضا، عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، تهران، دفتر نشر و پخش معارف، ۱۳۷۹ ش.
3. سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران از سال ۱۳۴۹ با قیام سیاهکل علیه رژیم شاهنشاهی ایران مبارزات مسلحانه خود را آغاز کرد. این سازمان که قبل از انقلاب اسلامی ایران توسط ساواک سرکوب و قلع و قمع شده بود، در جریان انقلاب و مدت‌ها پس از آن، مهم‌ترین جریان سیاسی چپ ایران بود. در خرداد ۱۳۵۹ و در پی اختلاف‌نظرهای سیاسی بر سر مبارزات مسلحانه با جمهوری اسلامی، سازمان به دو جناح اقلیت و اکثریت تقسیم شد.
4. در سال ۱۳۲۱ توسط خسرو اقبال برادر دکتر منوچهر اقبال تأسیس شد. حزب و ارگان‌های آن به تمایلات رادیکالی در جامعه شهرت داشتند. حزب پیکار در سال ۱۳۲۳ با حزب میهن ائتلاف کرد و‌لی پس از گذشت یک سال جدا شدند. از آن پس حزب پیکار کاملاً با حزب توده همکاری و هماهنگی می‌کرد و پس از مدت کوتاهی اعضای آن جذب احزاب دیگر شدند و عملاً حزب منحل شد.
5. ر.ک به یاران امام به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی از سال 1376 ش تا 1401، جلدهای یک تا چهل‌وپنج.
 

درگذشته مواجهه علما و مراکز دینی با بلایای طبیعی و بیماری های مسری چگونه بوده است؟
مرجعیت، روحانیت، بیماری های مسری، بلایای طبیعی، خدمات اجتماعی. 

درگذشته مواجهه علما و مراکز دینی با بلایای طبیعی و بیماری های مسری چگونه بوده است؟

پاسخ اجمالی:

روحانیت و علمای شیعه علاوه بر انجام رسالت تبلیغی و تعلیمی خویش، همواره در مشکلات و بلایای عمومی در کنار مردم بوده و به طرق مختلف در تسکین آلام گرفتاران و مصیبت دیدگان به‌صورت میدانی نقش مؤثری ایفا کردند. از تأکید بر توجه به خدا، دعا، استغفار و تضرع به درگاه الهی تا حضور درصحنه‌های اجتماعی و در کنار گرفتاران و مصیبت‌زدگان و رسیدگی به حال آن‌ها، اجازه صرف بخشی از خمس و وجوهات شرعی در راستای رفع مشکلات و مداوای بیماران و نهایتاً کار فرهنگی و تألیف کتاب برای آگاهی بخشی و روشنگری در این زمینه و... خدماتی است که از نقش مؤثر روحانیت و مراکز دینی حکایت می­کند.

پاسخ تفصیلی:

رسالت اصلی روحانیت و حوزه‌های علمیه، فهم دین و ارزش‌های دینی و ترویج و تبلیغ معارف الهی در جامعه و پاسخگویی به نیازهای دینی و معنوی مردم است. در کنار آن، یکی از وظائف اصلی اخلاقی روحانیت، اقدام و پیگیری کارهای عام‌المنفعه و تلاش برای رفع نیازمندی‌های مردم و کاستن از آلام نیازمندان و رنج دیدگان است، این نیاز در هنگام نزول بلایای طبیعی و مصیبت‌های عمومی مانند بیماری‌های فراگیر بیشتر احساس می‌شود و در طول تاریخ مردم همیشه برای دست یافتن به آرامش و توان مبارزه با مشکلات به راهکارهایی که از انجام علما و بزرگان دین ارائه می‌شد، توجه و عنایت خاصی داشته‌اند.

مرجعیت شیعه و علما و حوزه‌های علمیه درگذشته نیز مانند امروز در کنار مردم بوده و در هنگام مشکلات و بلایا، از ارکان خدمت به مردم بودند و در این زمینه اقدامات فرهنگی، عمرانی و اجتماعی متعددی را انجام دادند، به‌صورت مختصر به برخی موارد اشاره می‌شود:

1. مرجعیت شیعه و علما بر اساس رسالت دینی و تبلیغی خویش، همواره سعی در ایجاد آرامش در جامعه و بالا بردن سطح امید و توکل مردم‌دارند تا توان مقابله اجتماعی با بلایا و مشکلات بالا رود.

توصیه به دعا و توسل به اهل‌بیت در همین راست قابل‌تعریف است. ‏دعا در بهبود بیمار نقش تعیین‌کننده‌ای دارد و بسیارى از مردم اثرات شگفت‌آور دعا را در شفاى بیماری‌های غیرقابل معالجه با چشم خویش دیده و آن را تجربه نموده‌اند. البته روشن است که این سخن به معناى نادیده گرفتن طبابت و دارودرمانی و جایگزینى دعا نیست. بزرگان دین برای دفع بلا و بیماری‌های مسری، مردم را به خواندن زیارت عاشورا، توسل به اهل‌بیت (علیه‌السلام) توصیه می­کردند، مانند جریان معروف و منقول از شیخ عبدالکریم حائری از استاد خود مرحوم آیت‌الله فشارکی، درباره جریان شیوع وبا در سامرا و توصیه ایشان مبنی بر دعا و خواندن زیارت عاشورا که منجر به رفع این بلا شد. (1) یا داستان مرحوم آیت‌الله حجت کوه کمره ای در مقابله با بلیه خشک‌سالی و قحطی شدید در قم که چهل تن از طلاب مهذب را برای توسل به مسجد جمکران اعزام کردند. (2)

2. اقدام دیگر علما خدمات اجتماعی به مردم و تلاش برای رسیدگی به نیازمندان در شرایط سخت بود، خدمات علما از گذشته تاکنون درزمینهٔ اجتماعی و آبادانی­های عام‌المنفعه مانند تأسیس مدرسه، مسجد، بیمارستان، پل و... تا حضور میدانی در کارزار مصائب و گرفتاری‌های مردم کم نبوده است، به‌عنوان نمونه: اقدامات مرحوم آیت‌الله سید رضا فیروزآبادی در اواخر قرن سیزدهم که خشک‌سالی شدید، قحطی را به دنبال داشت، ایشان در بحبوحه قحطی از فیروزآباد مقدار زیادی گندم آرد کرد و به تهران آورد و به یک دکان نان تافتون‌پزی داد. روزی‌ده من بادام را در یک آجیل‌فروشی بو می‌دادند. نان و بادام را همراه پسر بزرگشان حاج سید محمد و یکی از اقوامش به نام دایی حسین به مدرسه آقا محمود واقع در کوچه حاجی‌ها و مدرسه سپه‌سالار کوچک می‌بردند، در آنجا عده‌ای از فقرا را اسکان داده بودند به هرکدام یک قرص نان و مقداری مغز بادام می‌دادند. او تا پایان قحطی این کار را ادامه داد. ایشان همچنین یک بیمارستان با پیشنهاد شهید مدرس و همکاری برخی دیگر در تهران ساختند که به بیمارستان فیروزآبادی نام‌گذاری شد. (3)

در زلزله شهریور 1357 طبس که بیش از 20 هزار تلفات داشت، علما و روحانیت در امدادرسانی به مردم نقش مؤثری داشتند، مراجع وقت برای رسیدگی به مردم و آسیب دیدگان گروه‌های امدادی اعزام کردند. (4)

مقام معظم رهبری آیت‌الله خامنه‌ای در زلزله طبس برای کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان نقش پررنگی داشتند، حجت‌الاسلام شیخ حسین عمادی در بخشی از کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشرشده است، در شرح این حادثه می‌گوید: «وقتی زلزله طبس پیش آمد، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و جمعی از دوستان روحانی و غیرروحانی برای کمک به مردم آن سامان شتافتند. ازجمله بنده هم رفتم و در آنجا به‌صورت یک تشکیلات - که رهبری آن را هم آیت‌الله خامنه‌ای بر عهده داشتند- خدمت کردیم و مردم را از زیر آوار بیرون می‌آوردیم. آنان که کشته‌شده بودند، دفن می‌کردیم و مجروحان را جهت معالجه اعزام می‌نمودیم... در این جمع مرحوم شهید هاشمی نژاد و واعظ طبسی و جمعی از دوستان مبارز، شرکت و به‌حق خدمات شایانی کردند.» (5)

همچنین در جریان سیل ویرانگر سال 1357 در سیستان و بلوچستان، نقش آیت‌الله خامنه‌ای که در آن زمان در سیستان در تبعید به سر می‌بردند، در خدمت‌رسانی به سیل‌زدگان، خاطره ماندگاری در اذهان مردم منطقه به یادگار گذاشت. (6)

پس‌از انقلاب اسلامی نقش حوزه علمیه و روحانیت در همه رده‌ها، در همه گرفتاری‌ها و بلایای طبیعی و غیرطبیعی بسیار پررنگ بوده است، از جنگ تحمیلی و دفاع از میهن در سال‌های اولیه انقلاب که روحانیت بیشترین درصد شهدا را نسبت به سایر اصناف تقدیم کرد تا حضور جهادی در حوادث مختلف مثل زلزله‌ها، سیل در سال‌های اخیر و سایر قضایا که داوطلبانه به یاری مردم و گرفتاران شتافته‌اند.

در زلزله‌های بزرگ منجیل و رودبار و زلزله بم و اخیراً کرمانشاه نیز شاهد عنایات علما و مراجع و امدادرسانی جهادی روحانیت و طلاب در کنار سایر اقشار بودیم.

اکنون نیز که ویروس کرونا در جامعه منتشرشده و افرادی زیاد مبتلابه بیماری شده‌اند، علما و مراجع عظام علاوه بر تأکید نسبت به رعایت توصیه‌های بهداشتی و تبعیت از سخنان پزشکان حاذق و متعهد، مردم را به دعا و استغفار در درگاه پروردگار متعال و توسل به اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، تشویق کرده و هرکدام صرف مقداری از خمس را برای کمک به روند مبارزه با بیماری فراگیر کرونا ویروس و بهبود بیماران اجازه دادند. بسیاری از طلاب و روحانیون به‌صورت جهادی با رسیدگی به نیازمندان و ضدعفونی کردن شهرها، یا با حضور در بیمارستان‌ها و پرستاری و خدمت‌رسانی به بیماران و همچنین دفن اموات کرونایی و... نقش مهمی را ایفا می‌کنند.

3. پرداختن به مسائلی علمی و تألیف و تدوین کتب در این زمینه برای روشنگری و رفع تناقضات و زدودن شبهات موجود، مراجعه به پزشک، تسلیم بیماری نشدن، بحث قضا و قدر، قرنطینه و فرار از بیماری و... اقدام دیگری از جانب علما و روحانیت در این خصوص بوده است.

سید نعمت‌الله جزایری کتابی با عنوان «مُسکن الشُجُون فی حکم الفرار من الطاعون» نوشته که در آن به شرح بیماری طاعون و شیوع آن در بغداد، جزایر و هویزه پرداخته است. این واقعه در 1102 در شام، آسیای صغیر و عراق و بخش‌های جنوب شرقی ایران رخ داد، (7) که عده زیادی را به کام مرگ کشاند. وی در این کتاب علل وقوع و راه‌های پیشگیری از این بیماری را از منظر دینی و با نگاه ویژه و ادیبانه خود بررسی کرده که شایان تأمل است. (8) همچنین درباره وظایف حُکّام و علما در قبال نزول این بلا نیز سخن گفته و راهکارهای مادی و معنوی را بیان کرده است. وی می‌گوید: این وظیفه علماست تا با ظهور اولین علائم بیمارى وبا و طاعون، مردم را هشیار سازند.

بسیاری از دانشمندان شیعه در دو سه قرن گذشته، کتاب‌های فراوانی مرتبط با بلایا و بیماری‌های فراگیر و نحوه مواجهه با آن نوشته‌اند ازجمله: کتاب الرساله الطاعونیه، تألیف سید محمدمهدی بحرالعلوم (م 1212)، (9) کتاب تسلیه الملهوفین و تسکین المغمومین، تألیف سید ابوالقاسم موسوی زنجانی (م 1292)، (10) کتاب ادعیه الوباء و الطاعون، تألیف شیخ محمد شریعتمدار (م 1318) (11)

یا کتب متعددی که درزمینهٔ رعایت بهداشت و حفظ سلامتی توسط عالمان شیعه نگاشته شده است که به فهرست آن‌ها با عنوان حفظ‌الصحه در الذریعه می‌توانید مراجعه کنید. (12)

نتیجه:

در تمام دوره‌های تاریخی علما و روحانیت همواره در کنار مردم بوده و در حوادث و بلایای بزرگ و کوچک، به مردم، نیازمندان و آسیب دیدگان خدمت‌رسانی کرده‌اند، در عین تشویق مردم به دعا و استغفار هرگز مردم را از انجام دستورات پزشکی و رعایت توصیه‌های بهداشتی نهی نکرده و حفظ جان و سلامت را از مهم­ترین وظائف شخصی و اجتماعی می‌دانستند.

پی‌نوشت‌ها:

  1. سید احمد زنجانی، الکلام یجر الکلام، قم، انتشارات حق‌بین، 1369 ش، ج ۱، ص ۵۴. مجله موعود، اردیبهشت‌ماه، سال 1394 شماره 161، بر آستان اجابت، علی‌اکبر مهدی پور.
  2. همان؛ علي‌اکبــر مهدي پور، کريمه اهل‌بيت (علیه‌السلام)، ص 481.
  3. http://dte.bz/jm1be
  4. http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=43467
  5. ایرج تبریز، خاطرات حجةالاسلام شيخ حسين عمادي، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1378 ش، ص 88 و 89.
  6. حجج‌اسلام فخرالدین رحیمی و نورالدین رحیمی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ص 25 تا 30، مقدمه‌ی کتاب شرح‌حال.
  7. بنیاد دایره المعارف اسلام، دانش‌نامه جهان اسلام، ج 1، ص 4648.
  8. http://lib.eshia.ir/23019/1/4648.
  9. آقابزرگ تهرانی، محمد محسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت، دار الاضواء، 1403 ق، ج 11، ص 208.
  10. آقابزرگ تهرانی، همان، ج 4، ص 179.
  11. آقابزرگ تهرانی، همان، ج 1، ص 401.
  12. آقابزرگ تهرانی، همان، ج‏7، ص 27.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

عالمان شیعه و صیانت از سرمایه ملی، تألیف مهدی ابوطالبی

 

کلمات کلیدی

مرجعیت، روحانیت، بیماری‌های مسری، بلایای طبیعی، خدمات اجتماعی.