خانه

فهم و درک معانی برخی از روایات یا حل برخی تعارضات در روایات که انسان با آن ها مواجه می شود نیاز به تخصص و شناخت زبان روایات دارد که مقدمات خاص خود را می طلبد.
تعارض توصیه و نهی نسبت به وسیع بودن خانه، در روایات

پرسش:
در برخی از روایات توصیه به منزل بزرگ‌شده است و از سوی دیگر در روایاتی فرموده‌اند «هر بنایى که بیش از نیاز باشد، در روز قیامت وبال گردن صاحب اوست» این دو دسته روایات چگونه قابل‌جمع است؟
 

پاسخ:
در برخی روایات، اموری از سعادت و خوشبختی انسان شمرده است. ازجمله آن‌ها منزل وسیع و بزرگ است. از سوی دیگر در روایاتی فرموده‌اند: «هر بنایى که بیش از نیاز باشد، در روز قیامت وبال گردن صاحب اوست». 
در این نوشتار به چگونگی جمع بین این دو دسته روایات پرداخته می‌شود.

1. در کتاب‌های حدیثی بابی به‌عنوان «سَعَهِ الْمَنْزِلِ‏» (1) یا «اسْتِحْبَابِ سَعَهِ الْمَنْزِلِ» (2) داریم. به‌عنوان نمونه برخی از روایات درباره گشایش خانه نقل می‌شود.
امام صادق علیه السلام فرمودند:« مِنَ السَّعَادَهِ سَعَهُ الْمَنْزِلِ»؛ (3) خانه وسیع مایه سعادت زندگى است. همچنین ایشان خانه وسیع را مایه راحتی و آسایش مؤمن دانسته و فرموده‌اند: «ثَلَاثَهٌ لِلْمُؤْمِنِ فِیهَا رَاحَهٌ: دَارٌ وَاسِعَهٌ تُوَارِی عَوْرَتَهُ وَ سُوءَ حَالِهِ مِنَ النَّاسِ ...»؛ (4) راحتى مؤمن در سه چیز است: خانه وسیعى که ضعف‌ها و بدحالی‌اش را از مردم بپوشاند... .
از امام کاظم علیه السلام درباره خوبى زندگى دنیا سؤال شد، ایشان فرمودند: «سُئِلَ عَنْ فَضْلِ عَیْشِ الدُّنْیَا قَالَ سَعَهُ الْمَنْزِلِ وَ کَثْرَهُ الْمُحِبِّینَ»؛ (5) وسیع بودن منزل و زیاد بودن دوستداران است. نیز از ایشان نقل‌شده: «الْعَیْشُ السَّعَهُ فِی الْمَنَازِلِ وَ الْفَضْلُ فِی الْخَدَمِ»؛ (6) عیش و خوشى در وسیع بودن خانه‌ها و زیاد بودن خدمتکاران است.
امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی‌الله علیه و اله نقل فرمودند: «مِنْ‏ سَعَادَهِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ الْمَسْکَنُ الْوَاسِعُ»؛ (7) از سعادت و نیک بختى مرد مسلمان داشتن خانه وسیع است.
از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله در مورد سعادت فرد مسلمان نقل‌شده: «مِنْ سَعَادَهِ الْمُسْلِمِ سَعَهُ الْمَسْکَنِ وَ الْجَارُ الصَّالِحُ وَ الْمَرْکَبُ الْهَنِی‏ءُ»؛ (8) از خوشبختى مسلمان این است که خانه‌ای با وسعت و همسایه‌ای شایسته و مرکب (وسیله سوارى) آرام و راهوار داشته باشد.

2. روایات کراهت داشتن منزل تنگ و کوچک
در کتاب‌های حدیثی بابی به‌عنوان «کَرَاهَهِ ضِیقِ الْمَنْزِلِ‏» داریم. (9) به‌عنوان نمونه برخی از روایات نقل می‌شود. امام باقر علیه السلام منزل تنگ را از دشواری زندگی دانسته و فرموده‌اند: «مِنْ شَقَاءِ الْعَیْشِ ضِیقُ الْمَنْزِلِ»؛ (10) خانه تنگ و کوچک زندگى را سخت و دشوار می‌سازد.
در مورد دعا کردن برای وسیع شدن خانه نقل‌شده: «شَکَا رَجُلٌ مِنَ اَلْأَنْصَارِ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّ اَلدُّورَ قَدِ اِکْتَنَفَتْهُ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ارْفَعْ صَوْتَکَ مَا اسْتَطَعْتَ وَ سَلِ اللَّهَ أَنْ یُوَسِّعَ عَلَیْکَ»؛ (11) روزى مردى از انصار به رسول خدا صلی‌الله علیه و آله از بدى خانه و تنگى آن شکوه کرد. پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمودند: آنچه در توان دارى صدایت را بلند کن و از خداوند بخواه که خانه‌ات را وسیع کند.
امام رضا علیه‌السلام برای برخی از موالیان خود منزل وسیع تهیه کردند. معمّر بن خلاّد گوید: «إِنَّ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام اشْتَرَى دَاراً وَ أَمَرَ مَوْلًى لَهُ أَنْ یَتَحَوَّلَ إِلَیْهَا وَ قَالَ: إِنَّ مَنْزِلَکَ ضَیِّقٌ فَقَالَ قَدْ أَحْدَثَ هَذِهِ الدَّارَ أَبِی فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام: إِنْ کَانَ أَبُوکَ أَحْمَقَ یَنْبَغِی أَنْ تَکُونَ مِثْلَهُ»؛ (12) امام رضا علیه السلام خانه‌اى خرید و به یکى از وابستگان خود گفت: خانه‌ات محقر و تنگ است، بیا به این خانه‌اى که من خریده‌ام نقل‌مکان نما. آن مرد گفت: پدرم این خانه را ساخته است. امام رضا علیه السلام فرمود: اگر پدرت حماقت کرده باشد، شایسته است که تو نیز حماقت کنى‌؟
خالد بن نَجیح گوید: در حضور امام صادق علیه السلام گفتگو از شومى و نحوست به میان آمد، حضرت علیه السلام فرمود: «تَذَاکَرُوا الشُّؤْمَ عِنْدَهُ فَقَالَ الشُّؤْمُ‏ فِی‏ ثَلَاثَهٍ فِی الْمَرْأَهِ وَ الدَّابَّهِ وَ الدَّارِ فَأَمَّا شُؤْمُ الْمَرْأَهِ فَکَثْرَهُ مَهْرِهَا وَ عُقُوقُ زَوْجِهَا وَ أَمَّا الدَّابَّهُ فَسُوءُ خُلُقِهَا وَ مَنْعُهَا ظَهْرَهَا وَ أَمَّا الدَّارُ فَضِیقُ سَاحَتِهَا وَ شَرُّ جِیرَانِهَا وَ کَثْرَهُ عُیُوبِهَا»؛ (13) نحوست و شومى در سه چیز ممکن است: در زوجه، حیوان سوارى و خانه، امّا شوم بودن زن در افزونى مهریّه و نافرمانى شوهر است و امّا شومى حیوان سوارى در بدخوئی و چموشى و عدم انقیاد اوست در سوارى و امّا شومى خانه در کم وسعتى و تنگى و بد بودن همسایگان و بسیاری عیب‌های آن است.

3. روایات نهی از داشتن منزل بزرگ
در برخی روایات داشتن منزل بزرگ مورد نهی قرارگرفته است که به تعدادی از آن‌ها اشاره می‌شود. (14)
امام صادق علیه السلام فرمود: «کُلُّ بِنَاءٍ لَیْسَ بِکَفَافٍ فَهُوَ وَبَالٌ عَلَى صَاحِبِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ»؛ (15) هر خانه‌ای که اضافه بر نیاز باشد، روز قیامت وبال گردن صاحبش خواهد بود. همچنین فرمودند: «مَنْ بَنَى فَوْقَ مَسْکَنِهِ کُلِّفَ‏ حَمْلَهُ‏ یَوْمَ الْقِیَامَه»؛ هر کس ساختمانی بیش از مورد نیازش بسازد، در قیامت، مجبورش می‌کنند تا آن‌ را بر دوش خود حمل کند. (16)
از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله نقل‌شده: «مَنْ بَنَى بُنْیَاناً رِیَاءً وَ سُمْعَهً حَمَّلَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ- مِنَ الْأَرْضِ السَّابِعَهِ وَ هُوَ نَارٌ یَشْتَعِلُ مِنْهُ ثُمَّ یُطَوَّقُ فِی عُنُقِهِ وَ یُلْقَى فِی النَّارِ فَلَا یَحْبِسُهُ شَیْ‏ءٌ مِنْهَا دُونَ قَعْرِهَا إِلَّا أَنْ یَتُوبَ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ- کَیْفَ یَبْنِی رِیَاءً وَ سُمْعَهً فَقَالَ یَبْنِی فَضْلًا عَلَى مَا یَکْفِیهِ اسْتِطَالَهً بِهِ عَلَى جِیرَانِهِ وَ مُبَاهَاهً لِإِخْوَانِهِ»؛ (17) هر کس بنا و ساختمانى را براى خودنمائى و شهرت براى خویش بالا برد، روز قیامت آن بنا را از قعر هفتمین طبقه زمین بر دوش کشد در حالى که آتشى باشد شعله ‌دار، سپس چون طوق بر گردن او افکنند، سپس وى را با آن طوق در آتش دوزخ بیندازند و هیچ‌چیز مانع او از این عذاب نباشد تا به قعر جهنّم رسد جز اینکه توبه کند (و آن را با صاحبش بازگرداند) پرسیدند: یا رسول‌الله چگونه ساختمان ریائى و براى شهرت بنا می‌کند، فرمود: بنائى بسازد که از اندازه احتیاجش بیش باشد براى برترى جستن بر همسایگان و فخر فروختن به آنان که همگنان و برادران دینى اویند.
امام صادق علیه السلام فرمود: «مَنْ کَسَبَ مَالاً مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ سَلَّطَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلْبِنَاءَ وَ اَلْمَاءَ وَ اَلطِّینَ»؛ (18) هرکس مالى را از غیر راه حلال به دست آورد، خداوند ساختمان، آب و خاک را بر او مسلط‍‌ می‌کند.
امام هادى علیه السلام فرمود: «... وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ مِنْ أَرْضِهِ بِقَاعاً تُسَمَّى الْمُنْتَقِمَاتِ فَإِذَا کَسَبَ الرَّجُلُ مَالًا مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِ بُقْعَهً مِنْهَا فَأَنْفَقَهُ فِیهَا»؛ (19) همانا خداوند متعال زمین‌هایى به نام «منتقمات» قرار داده است؛ پس هرگاه شخصى مالى را از راه حرام به دست بیاورد، خداوند یکى از آن زمین‌ها را بر او مسلط‍‌ می‌کند که آن شخص مالش را در آن خرج کند و به هدر دهد.

4. جمع بین روایات
آنچه از مجموع این روایات و روایات دیگر به دست می‌آید به شرح زیر است:

4.1: قرآن کریم، ساختن ساختمان‌های تجمّلى و اشرافى را نهى کرده است. ﴿ أَ تَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ آیَهً تَعْبَثُونَ* وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ﴾؛ آیا شما بر روى هر مکان بلندى به بیهوده‌کاری و بدون نیاز برجى عظیم و برافراشته بنا می‌کنید؟ و کاخ‌های رفیع و استوار براى خود می‌سازید بدان امید که جاودانه بمانید؟
ازاین‌رو خانه‌های تجملاتی و اضافه بر نیاز مورد نهی قرار گرفته است. امام صادق علیه السلام فرمودند: «کُلُّ بِنَاءٍ لَیْسَ بِکَفَافٍ فَهُوَ وَبَالٌ عَلَى صَاحِبِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ»؛ (21) هر خانه‌ای که اضافه بر نیاز باشد، روز قیامت وبال گردن صاحبش خواهد بود. البته روشن است که میزان نیاز در خانواده‌ها متفاوت است، ولی مهم این است که خانه، به‌اندازه نیاز عرفی باشد و نه بیش‌تر.

4.2: از روایات استفاده می‌شود نظر اسلام درباره وسیع بودن منزل، ناظر به انتخاب مکانی است که خانواده به‌راحتی در آن زندگی کند و موجب پوشاندن ناموس و عیوبش باشد. امام صادق علیه السلام فرمودند: «ثَلَاثَهٌ لِلْمُؤْمِنِ فِیهَا رَاحَهٌ: دَارٌ وَاسِعَهٌ تُوَارِی عَوْرَتَهُ وَ سُوءَ حَالِهِ مِنَ النَّاسِ ...»؛ (22) راحتى مؤمن در سه چیز است: خانه وسیعى که ضعف‌ها و بدحالی‌اش را از مردم بپوشاند... .

4.3: هر خانه بزرگی باعث سعادت دنیوی و اخروی نیست. حضرت علی علیه‌السلام در بصره چون به خانه علاء بن زیاد حارثى که از یارانش بود، براى عیادت وارد شد و وسعت خانه او را دید فرمود: «مَا کُنْتَ تَصْنَعُ [بِسَعَهِ] بِسِعَهِ هَذِهِ‏ الدَّارِ فِی الدُّنْیَا- [أَمَا] وَ أَنْتَ إِلَیْهَا فِی الْآخِرَهِ کُنْتَ أَحْوَجَ وَ بَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَهَ تَقْرِی فِیهَا الضَّیْفَ وَ تَصِلُ فِیهَا الرَّحِمَ وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَهَ»؛ (23) با این خانه وسیع در دنیا چه مى‌کنى‌؟ در حالى که در آخرت به آن نیازمندترى. آرى اگر بخواهى می‌توانی با همین خانه به آخرت برسى! در این خانه وسیع مهمانان را پذیرایى کنى، به خویشاوندان با نیکوکارى بپیوندى و حقوقى که بر گردن تو است به صاحبان حق برسانى، پس آنگاه تو با همین خانه وسیع به آخرت نیز می‌توانی برسی؛ بنابراین بزرگ بودن خانه وسیله‌ای برای دست یافتن صاحب‌خانه به هدف‌های شایسته خانوادگی و اجتماعی؛ مانند صله ارحام، اطعام فقرا، برگذاری مراسمات دینی و ... است.

4.4: در روایات از خانه‌های بزرگ و وسیع که برای فخرفروشی ساخته‌شده‌اند نهی شده است؛ اما منزلی که بنا بر نیاز مادی، معنوی یا اجتماعی ... ساخته‌شده باشد مورد نهی نیست. از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله نقل‌شده: «مَنْ بَنَى بُنْیَاناً رِیَاءً وَ سُمْعَهً حَمَّلَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مِنَ الْأَرْضِ السَّابِعَهِ ... فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ- کَیْفَ یَبْنِی رِیَاءً وَ سُمْعَهً فَقَالَ یَبْنِی فَضْلًا عَلَى مَا یَکْفِیهِ اسْتِطَالَهً بِهِ عَلَى جِیرَانِهِ وَ مُبَاهَاهً لِإِخْوَانِهِ»؛ (24) هر کس بنا و ساختمانى را براى خودنمائى و شهرت براى خویش بالا برد، روز قیامت آن بنا را از قعر هفتمین طبقه زمین بر دوش کشد ... پرسیدند: یا رسول‌الله چگونه ساختمان ریائى و براى شهرت بنا می‌کند، فرمود: بنائى بسازد که از اندازه احتیاجش بیش باشد براى برترى جستن بر همسایگان و فخر فروختن به آنان که همگنان و برادران دینى اویند.

نتیجه:
با توجه به روایاتی که در ارتباط با خانه و منزل به ما رسیده، مشاهده می‌شود که از یک‌سو از داشتن منزل بزرگ نهی شده و از سوی دیگر به داشتن منزل وسیع و بزرگ توصیه‌شده است. آنچه از مجموع این روایات به دست می‌آید، آن است که روایات درباره بزرگی و وسیع بودن منزل، ناظر به انتخاب مکانی است که خانواده به‌راحتی و آسایش و پوشاندن در آن زندگی کند. ساختمان تجملی ساختن و فخرفروشی کردن بر برادران دینی مورد نهی قرارگرفته است. برخورداری از مسکن به‌اندازه نیاز و کفایت باشد. هر خانه بزرگی باعث سعادت دنیوی و اخروی نیست. بزرگ بودن خانه وسیله‌ای برای دست یافتن صاحب‌خانه به هدف‌های شایسته خانوادگی و اجتماعی؛ مانند صله ارحام، اطعام فقرا، برگذاری مراسمات دینی و ... است.

پی‌نوشت‌ها:
1. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، 8 ج‏6، ص 525 و 526، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
2. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعه إلى تحصیل مسائل الشریعه، ج 5، ص 299-302، مؤسسه
آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، 1409 ق.
3. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ج‏6، ص 525، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
4. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ج‏6، ص 525 و 526، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
5. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ج‏6، ص 526، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
6. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ج‏6، ص 526، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
7. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ج‏6، ص 526، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
8. ابن‌بابویه، محمد بن على، الخصال، ص 183 و 184، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، 1362 ش.
9. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعه إلى تحصیل مسائل الشریعه، ج‏5، ص 302 و 303، مؤسسه  آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، 1409 ق.
10. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ج‏6، ص 526، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
11. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ج‏6، ص 526، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
12. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ج‏6، ص 525، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
13. ابن‌بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص 556، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ دوم، 1413 ق.
14. ر.ک: شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعه إلى تحصیل مسائل الشریعه، ج‏5، ص، 338، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، 1409 ق. «کَرَاهَهِ تَشْیِیدِ الْبِنَاءِ وَ اسْتِحْبَابِ الِاقْتِصَارِ مِنْهُ عَلَى الْکَفَافِ وَ تَحْرِیمِ الْبِنَاءِ رِیَاءً وَ سُمْعَهً».
15. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ج‏6، ص 531، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
16. برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج‏2، ص 608، دارالکتب الإسلامیه، قم، چاپ دوم، 1371 ق.
17. ابن‌بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص 11، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ دوم، 1413 ق؛ ابن‌بابویه، محمد بن على، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 281، دارالشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، 1406 ق.
18. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏6، ص 531، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
19. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏6، ص 532، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
20. سوره شعرا، آیه 128- 129.
21. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ج‏6، ص 531، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
22. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ج‏6، ص 525 و 526، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
23. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغه، خطبه 209، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق.
24. ابن‌بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص 11، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ دوم، 1413 ق.

 

سلام، سؤالاتی من در مورد شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) هست اینکه:

1- می گویند عمر و یاران ملعونش به خانه حضرت فاطمه(س) رفته اند و فریاد زده اند که هر کس در خانه است بیرون بیاید و گرنه خانه را آتش می زنیم و حضرت فاطمه(س) به حیاط خانه می آید و ماجراهای دردناک پیش می آید مانند سقط جنین و تازیانه زدن وجود مبارک ایشان تا چقدر درست هست؟

2- چرا حضرت علی (ع) قبل از اینکه حضرت فاطمه (س) به حیات خانه بروند خود به آنجا نرفتند تا آن ماجراها پیش نیایند؟

3- اینکه چرا هیچکدام از مردم و اصحاب پیامبر به این قضایا اعتراض نکردند و اینکه چرا این همه در تاریخ این ماجرا ضد و نقیض آمده است؟

پاسخ:
پرسش هاي شما سه بخش است.
بخش نخست:
واقعي بودن مستندات شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) كه در اين باره بايد گفت "
آنچه نقل کرده اید. كمتر در يك نقل معتبر به تنهايي وجود دارد. اما نقلهاي بسياري كه هر كدام در بردارنده بخشي از جريان شهادت ان حضرت است از طريق فريقين به ما رسيده است.
براي آگاهي از مستندات اين ماجرا از منابع اهل سنت به اين لينك مراجعه نماييد:http://www.pasokhgoo.ir/node/55820
بخش دوم:
چرا امام علي (علیه السلام) پشت درب نرفتند؟
علی(ع) حضرت فاطمه(س) را به پشت در نفرستاد، بلکه حضرت زهرا(س) خودش پشت در خانه رفت. در روایت آمده که چون مأموران خلیفه در خانه علی(ع)آمدند تا امام را برای بیعت کردن با ابوبکر از خانه بیرون آورند، حضرت زهرا(س) که تصور می کرد آنان بدون اجازه و اذن دختر پیامبر وارد خانه نمی شوند، پشت در آمد و با آن جماعت گفتگو کرد.
آنان را از مخالفت ورزیدن با سفارش پیامبر و آزار رساندن به اهل بیت برحذر نمود. همان طور که حضرت زهرا(س) با آنان سخن می گفت و نسبت به ظلمی که به وی شده، شکایت را به پدر می برد، مأموران خلیفه، در خانه را آتش زدند و در را شکستند و در را به سینه حضرت زدند.(1)
مرحوم فیض کاشانی می نویسد: فاطمه (س) خود را پشت در قرار داد تا از صدمه در امان بماند که خلیفه دوم در را فشار داد و فاطمه(س) بین در و دیوار قرار گرفت.(2)
بنا براین حضرت زهرا(س) برای این که مهاجمان به احترام دختر پیامبر وارد خانه نشوند، پشت در رفت، نه اینکه علی(ع) او را پشت در فرستاده باشد.
بخش سوم:
چرا اصحاب در برابر اهانت به حضرت زهرا دفاع نكردند؟
اما به طور کلی عدم دفاع از سوي امام علي و اصحاب به صورت علنی و آشکار، ممکن است مبتنی بر دو عامل زیر باشد:
1- عدم قدرت دفاع:
تاریخ نشان می دهد که فاطمه (س) به دفاع از ولایت پرداخت، از این رو هنگامی که به خانه علی(ع) هجوم بردند و قصد بردن ایشان به مسجد جهت بیعت را داشتند، فاطمه (س) به دفاع از ساحت مقدس امام پرداخت و علی(ع) قدرت دفاع از حضرت زهرا را نداشت. اصحاب با مشاهده وضعيتي كه براي خاندان پيامبر به وجود آمده بود ترس از آن داشتند كه متهم به بيعت شكني شوند از اين رو به مانند امام علي سكوت نمودند.
در تاريخ اين گونه نقل شده كه هنگامي كه تهديد به آتش كشيدن خانه نمودند برخي از همراهان عمر به او گفتند مي داني در خانه كيست؟ در خانه فاطمه دختر پيامبر است. وي در جواب گفت در خانه هر كس كه باشد خانه را به آتش خواهم كشيد.(3)
با چنين وضعي چگونه مي توان انتظار داشت كه اصحاب اعتراض كنند؟.
2- تکلیف گرایی:
شاید یکی از علل عدم دفاع امام و اصحابشان آن باشد که حضرت مأمور به صبر و سکوت بود که در آن حکمت و مصلحت وجود داشت. امام 25 سال در برابر خلفا سکوت کرد و دست به قیام نزد. او علل عدم قیام را حفظ دین و حفظ وحدت اسلامی و رعایت مصالح جهان اسلام دانست.
دین خداوند بزرگ ترین امانت از جانب خدا و رسول نزد علی بود ومی بایست این امانت را حفظ کند.
استاد شهید مطهری به نقل از ابن ابی‏ الحدید، می‏ نویسد: «روزی فاطمه(س) علی (ع) را دعوت به قیام می‏ کرد. در همین حال فریاد مؤذّن بلند شد که: «اشهد انّ محمّداً رسول اللّه .» علی به زهرا فرمود: آیا دوست داری این فریاد خاموش شود؟ فرمود: نه. فرمود: سخن من جز این نیست.»(4)
چه بسا برخي از اصحاب علي (ع) پيرامون اين مسئله پيشنهادهايي به علي داشته اند. اما امام علي نيز به آنها توصيه صبر نموده باشد.

پی نوشت ها:
1. علی بن حسین مسعودی ، اثبات الوصیه, قم، بصیرتی، ص124.
2. فيض كاشاني، نوادر الاخبار، ص 183؛ شیخ جواد طبسی. حیاة الصدیقه فاطمه، ص201، بوستان کتاب قم، 1381.
3. الامامه و السياسه، أبو محمد بن عبد الله بن مسلم ابن قتيبه الدينوري - متوفي 276 ه.ق، ج1، ص16.
4. شهيد مطهري، سیری در نهج البلاغه، ناشر صدرا، ص 184.

یک بردار اهل سنت پرسیده است: آیا آتش زدن خیمه ها در کربلا صد درصد صحیح است یا ساخته ذهن شیعه است؟ زیرا از یک طرف ادعا می کنید که روسری از سر زن ها کشیدند و دزدیدند ولی در عوض خیمه ها که در آن زمان بسیار با ارزش بودند و مانند یک خانه ی امروزی قیمت داشته اند را ندزدیدند و آتش زدند. چگونه باید این تضاد را توضیح داد؟

پاسخ:
هيچ بعيد نيست كه براي خارج نمودن زنان و فرزندان كه درون خيمه ها پناه برده بودند و ايجاد رعب و وحشت متوسل به آتش شده و خيمه اي را آتش بزنند. همانگونه كه متون تاريخي بر اين امر تصريح دارد. (1)اما ساير خيام كه خالي شده بود و مربوط به اصحاب امام حسين بوده را به آتش نكشند و به يغما ببرند غارت خيمه ها و اشيای قيمتي متعلق به خاندان امام حسين نيز از ديگر جنايات آنان مي باشد بنابراين تضادي پيش نخواهد آمد در ضمن در هجوم هایی مانند مغولان و ترکان و صلیبیون آتش زدن شهرها و ... دیده می شود در حالی که آنها نیز به غنایم علاقه داشتند در مجموع می توان گفت اوضاع در هنگام غارت قوم مغلوم آن قدر متشنج است که عملکردهای متفاوت معمول است.

پي نوشت:
1. تاريخ طبرى، محمد بن جرير طبرى (م 310)، ترجمه ابو القاسم پاينده، تهران، اساطير، چ پنجم، 1375ش،ج‏7، ص:3040؛ باقر شريف القرشي،حيات الامام الحسين،دار الكتب العلنيه،قم،1396ق،ج3،ص299.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.