تفسير و علوم قرآني

خواص و شأن نزول آیه مذکوره را بیان كنید
جمعي از مفسران گفته‏اند كه شأن نزول اين آيه "عوف بن مالك" از ياران پيامبر (ص) بود. دشمنان اسلام فرزندش را اسير كردند، او به محضر پيامبر (ص) آمد و از اين ماجرا..

سوال:

خواص و شان نزول آیه «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدْراً» را بیان كنید

جواب:

جمعي از مفسران گفته‏اند كه شأن نزول اين آيه "عوف بن مالك" از ياران پيامبر (ص) بود. دشمنان اسلام فرزندش را اسير كردند، او به محضر پيامبر (ص) آمد و از اين ماجرا و فقر و تنگدستي شكايت كرد، فرمود: تقواي را پيشه كن و شكيبا باش و بسيار ذكر «لا حول و لا قوة الا باللَّه» را بگو، او اين كار را انجام داد، ناگهان در حالي كه در خانه‏اش نشسته بوده فرزندش از در، درآمد، معلوم شد كه از يك لحظه غفلت دشمن استفاده كرده و فرار نموده، و حتي شتري از دشمن را نيز با خود آورده است. (اينجا بود كه آيه فوق نازل شد و از گشايش مشكل اين فرد با تقوي و روزي از جايي كه انتظارش را نداشت خبر داد).

ذكر اين مطلب نيز لازم است كه هرگز مفهوم آيه، اين نيست كه انسان تلاش و كوشش براي زندگي را به دست فراموشي بسپارد، و بگويد در خانه مي‏نشينم و تقوا پيشه مي‏كنم و ذكر" لا حول و لا قوة الا باللَّه" مي‏گويم تا از آنجا كه گمان ندارم به من روزي مي‏رسد، نه هرگز مفهوم آيه چنين نيست، هدف تقوي و پرهيزكاري توأم با تلاش و كوشش است، اگر با اين حال درها به روي انسان بسته شد خداوند گشودن آنها را تضمين فرموده است.

و لذا در حديثي مي‏خوانيم كه امام صادق(ع) فرمود: جمعي از ياران رسول خدا (ص)  وقتي آيه وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ" نازل شد درها را به روي خود بستند، و رو به عبادت آوردند و گفتند:" خداوند روزي ما را عهده‏دار شده"! اين جريان به گوش پيامبر (ص) رسيد، كسي را نزد آنها فرستاد كه چرا چنين كرده‏ايد؟ گفتند: اي رسول خدا (ص) چون خداوند روزي ما را تكفل كرده و ما مشغول عبادت شديم، پيامبر (ص) فرمود: انه من فعل ذلك لم يستجب له، عليكم بالطلب!:" هر كس چنين كند دعايش مستجاب نمي‏شود، بر شما باد كه تلاش و طلب كنيد".( 1)

2- روح توكل:

منظور از توكل بر خدا، اين است كه انسان تلاشگر كار خود را به او واگذارد و حل مشكلات خويش را از او بخواهد، خدايي كه از تمام نيازهاي او آگاه است، خدايي كه نسبت به او، رحيم و مهربان است، و خدايي كه قدرت به حل هر مشكلي دارد.

كسي كه داراي روح توكل است، هرگز ياس و نوميدي را به خود راه نمي‏دهد، در برابر مشكلات احساس ضعف و زبوني نمي‏كند، در برابر حوادث سخت، مقاوم است، و همين فرهنگ و عقيده چنان قدرت رواني به او مي دهد كه مي‏تواند بر مشكلات پيروز شود، و از سوي ديگر امدادهاي غيبي كه به متوكلان نويد داده شده است به ياري او مي‏آيد، و او را شكست و ناتواني رهايي مي‏بخشد.

در حديثي از پيامبر گرامي اسلام (ص) آمده است كه فرمود: از جبرائيل، پرسيدم: توكل چيست؟ گفت: العلم بان المخلوق لا يضر و لا ينفع، و لا يعطي و لا يمنع، و استعمال الياس من الخلق، فاذا كان العبد كذلك لم يعمل لاحد سوي اللَّه، و لم يرج و لم يخف سوي اللَّه، و لم يطمع في احد سوي اللَّه فهذا هو التوكل: حقيقت توكل اين است كه انسان بداند: مخلوق، نه زيان مي‏رساند، و نه نفع، و نه عطا مي‏كند و نه منع، چشم اميد از خلق برداشتن (و به خالق دوختن) هنگامي كه چنين شود، انسان جز براي خدا كار نمي‏كند، به غير او اميد ندارد، از غير او نمي‏ترسد، و دل به كسي جز او نمي‏بندد، اين روح توكل است" .

" توكل" با اين محتواي عميق، شخصيت تازه‏اي به انسان مي‏بخشد، و در تمام اعمال او اثر مي‏گذارد، لذا در حديثي مي‏خوانيم كه پيغمبر اكرم (ص) در شب معراج از پيشگاه خداوند سؤال كرد: پروردگارا! اي الاعمال افضل، قال ليس شي‏ء عندي افضل من التوكل علي و الرضا بما قسمت: چه عملي از همه اعمال برتر است".خداوند متعال فرمود :" چيزي در نزد من افضل و برتر از توكل بر من، و خشنودي به آنچه قسمت كرده‏ام نيست".

بديهي است توكل به اين معني هميشه توأم با جهاد و تلاش و كوشش است، نه تنبلي و فرار از مسئوليتها.(2)

در حديثي پيامبر فرمود:

إنّي لأعلم آية لو أخذ بها النّاس لكفتهم وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً فما زال يقولها و يعيدها.(3)

آيه اي در كتاب خدا سراغ دارم كه اگر همه مردم به آن پناه ببرند، همه را كفايت مي كند و آن آيه "و من يتق الله يجعل له مخرجا" هست و پيامبر پيوسته اين آيه را تلاوت مي كرد و تكرار مي نمود.

پي نوشت:

1. مكارم شيرازي ناصر، تفسير نمونه، ناشر دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 ش، نوبت اول، ج‏24، ص 236

2. همان، ج‏24، ص 239.

3. مشهدي، كنزالدقائق، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد، 1368ش، ج13، ص306.

آیا امكان دارد برای یك آیه چند شان نزول باشد؟
در مورد بعضی سوره ها و آیه ها ادعای نزول دو بار شده است از جمله: 1. سوره حمد كه مشهور است دو بار نازل شده است 2. سوره كوثر 3. توبه آیه 113. 4. آل عمران آیه 64

آیا نزول مكرر برای بعضی یا كل آیات قرآن می باشد؟ آیا امكان دارد برای یك آیه چند شان نزول باشد؟

در مورد بعضی سوره ها و آیه ها ادعای نزول دو بار شده است از جمله:

1. سوره حمد كه مشهور است دو بار نازل شده است. در غالب تفاسیر به این دو بار نازل شدن اشاره شده است.

2. سوره كوثر ؛(1)

3. توبه آیه 113 (ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكينَ وَ لَوْ كانُوا أُولي‏ قُرْبي‏ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحيمِ )؛ (2)

4. آل عمران آیه 64 (قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلي‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ و ...)؛ (3)

5. اسراء آیه 85 ( وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلا)؛ (4)

ولی هیچ كدام این موارد دلیل قطعی بر دو بار نزول ندارند. آیت الله خویی در مورد دوبار نازل شدن سوره حمد كه مشهورترین مورد است، می نویسد:

"و هذا القول محتمل في نفسه و إن لم يثبت بدليل‏ = دو بار نازل شدن این سوره گر چه به خودی خود ممكن است ولی با دلیل ثابت نشده است." (5)

اما آیه در یك حادثه نازل می شد؛ ولی چون حوادث مشابهی پیش می آمد و رسول خدا آن آیه را تلاوت می كرد ، شنوندگان كه از نزول آن در واقعه مشابه قبل با خبر نبودند ، گمان می كردند آیه تازه نازل شده است؛ از این رو برای بعض  آیات چند شآن نزول نوشته شده است.

 

براي تكميل بحث مطلب ذيل را اضافه مي كنيم:

 [اسباب نزول متعدد، و نازل واحد، و بعكس‏]

اوّل- اسباب نزول متعدد و نازل واحد:

در باب معني سبب نزول گفتيم كه: گاه جرياني پيش مي‏آمد كه سبب نزول يك يا چند آيه مي‏شد. و گاهي هم خود اين سبب در بيشتر مكانها يا در مورد بيشتر افراد و موارد تكرار مي‏گشت، و آن سبب وحي را بصورت جواب ايجاب مي‏كرد ... اين وضع را تعدّد اسباب وحي و نازل واحد مي‏نامند. [گاه نزول مطلبي بيش از يك مرتبه براي بزرگداشت شأن و منزلت موضوع مورد بحث است، و گاه يادآوري مجدّدي است در هنگام وقوع سبب، كه مبادا فراموش گردد]  بنا براين گاهي ممكن است تعدّد اسباب نزول اقتضاي تعدد نزول را نمايد اگر چه آيه يا آيات نازلشده واحد باشد. چنانكه سوره اخلاص عينا در دو نوبت نازل شد : يك بار در مكّه به عنوان جواب به مشركان اهل مكّه و بار ديگر در مدينه به عنوان جواب به اهل كتاب در آن شهر، و اين پس از هجرت مبارك به مدينه بود. لذا مي‏بينيم كه در اين مورد تعدد اسباب و تعدد نزول وجود داشته ولي نازل واحد بوده است .

دوّم- سبب نزول واحد و نازل متعدّد ممكن است نازل متعدد باشد و سبب نزول واحد. چنانكه ام سلمه به پيامبر عرض كرد: اي رسول خدا نمي‏شنوم كه خدا در خصوص هجرت يادي از زنان كرده باشد؟! خداي تعالي اين آيه را نازل فرمود: فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثي‏ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ. فَالَّذِينَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ. وَ أُوذُوا فِي سَبِيلِي، وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا، لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ، وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ. وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ ، خداي سبحان در اين معني آيه ديگري نيز نازل فرموده است: إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِينَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقِينَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرِينَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعِينَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمِينَ وَ الصَّائِماتِ. وَ الْحافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيراً وَ الذَّاكِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً.

به اين ترتيب سبب نزول كه همان سؤال ام سلمه است واحد است و نزول بصورت متعدد يعني دو آيه فوق از دو سوره آل عمران و احزاب مي‏باشد.

نتيجه: بر اساس مطالبي كه ذكر نموديم اگر رواياتي نقل شود كه مثلا بگويد آيه: سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ ، به اين سبب نازل شده، و روايات ديگري نقل شود كه بگويد آيه مذكور به سبب ديگري نازل گرديده است نبايد بگوئيم تعارضي در كار است. زيرا ممكن است نزول اين آيه در مورد زيادتر از يك سبب بوده است.(6)

 

پی نوشت ها :

1. مكارم شیرازی ، تفسیر نمونه ، اول ، تهران ، دار الكتب الاسلامیه ، 1374 ش،  ج 27 ، ص 368.

2. همان ، ج8 ، ص 158 .

3. ابن كثیر دمشقی ، تفسیر القرآن العظیم ، اول ، بیروت ، دار الكتب العلمیه ، 1419 ق ، ج2 ، ص 48.

4. آلوسی بغدادی ، روح المعاني ، اول ، بیروت ، دار الكتب العلمیه ، 1415 ق ، ج‏8، ص 145.

5. خویی ابوالقاسم ، البیان ، ص 421.

6.رادمنش سيد محمد، آشنايي با علوم قرآني، ص 119-120.

نظر اهل سنت در مورد آيه مذکوره چیست؟
اهل تسنن ركوع در آيه را به خضوع و خشوع معنا كرده و آيه را اين گونه معنا مي كنند: اولياي شما فقط خدا و رسول و مؤمناني هستند كه نماز را اقامه مي كنند و در حال ...

نظر اهل سنت در مورد آيه«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ » چيست؟

 

اهل تسنن ركوع در آيه را به خضوع و خشوع معنا كرده و آيه را اين گونه معنا مي كنند:

اولياي شما فقط خدا و رسول و مؤمناني هستند كه نماز را اقامه مي كنند و در حال خشوع و خضوع زكات مي دهند. (1)

در ميان اهل سنت مفسراني اين آيه را در مورد حضرت علي(عليه السلام) بيان كردند.

از حاكم حسكاني بنابر روايتي كه از ابن عباس نقل مي كند مي گويد اين آيه در مورد علي(عليه السلام) نازل شد.(2)

پي نوشت ها:

1. بيضاوي، انوار التنزيل، بيروت، دار احياء التراث، 1418ق، ج2، ص132. 

1. حاكم حسكاني،شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج‏1، ص: 209

شأن نزول آيه مربوطه چيست؟
خداوند متعال در يكي از آيات سوره بقره مي فرمايد:« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرينَ عَذابٌ ...

كلمه« راعنا» به چه معني است و شأن نزول آيه مربوطه چيست؟

خداوند متعال در يكي از آيات سوره بقره مي فرمايد:« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرينَ عَذابٌ أَليمٌ» (1)« اي كساني كه ايمان آورده‏ايد، نگوييد: «راعنا»، و بگوييد: «انظرنا»، و [اين توصيه را] بشنويد و [گر نه‏] كافران را عذابي دردناك است.»

درباره شأن نزول اين آيه «ابن عباس» مفسر معروف نقل مي‏كند: مسلمانان صدر اسلام هنگامي كه پيامبر (ص) مشغول سخن گفتن بود و بيان آيات و احكام الهي مي‏كرد گاهي از او مي‏خواستند كمي با تأني سخن بگويد تا بتوانند مطالب را خوب درك كنند، و سؤالات و خواسته‏هاي خود را نيز مطرح نمايند، براي اين درخواست جمله «راعنا» كه از ماده «الرعي» به معناي مهلت دادن است به كار مي‏بردند.

ولي يهود همين كلمه «راعنا» را از ماده «الرعونه» كه به معناي كودني و حماقت است استعمال مي‏كردند در صورت اول مفهومش اين است « به ما مهلت بده» ولي در صورت دوم اين است كه «ما را أحمق و نادان بدان»

در اينجا براي يهود دستاويزي پيدا شده بود كه با استفاده از همان جمله‏اي كه مسلمانان مي‏گفتند، پيامبر يا مسلمانان را استهزاء كنند.

آيه فوق نازل شد و براي جلوگيري از اين سوء استفاده به مؤمنان دستور داد به جاي جمله «راعنا»، جمله «انظرنا» را به كار برند كه همان مفهوم را مي‏رساند، و دستاويزي براي دشمن لجوج نيست.

البته بعضي ديگر از مفسران گفته‏اند كه جمله «راعنا» در لغت يهود يك نوع دشنام بود و مفهومش اين بود «بشنو كه هرگز نشنوي» اين جمله را تكرار مي‏كردند و مي‏خنديدند!.

بعضي از مفسران نيز نقل كرده‏اند كه يهود به جاي «راعنا»، «راعينا» مي‏گفتند كه معنايش «چوپان ما» است، و پيامبر اسلام (ص) را مخاطب قرار مي‏دادند و از اين راه استهزا مي‏كردند.(2)

اما نكته اي كه درباره اينگونه دستورات و توصيه هاي خداوند متعال در قرآن كريم لازم به ذكر است اين است كه گرچه خصوص مورد  مذكور در قرآن ممكن است براي در عصر امروزي كاربرد نداشته باشد اما مشابه آن مسئله امكان وقوع براي  همه مسلمانان دارد و قرآن كريم در صدد بيان حكم همان مورد خاص نيست بلكه آن مورد خاص را به عنوان نمونه بيان مي كند تا مسلمانها در امور مشابه با توجه به قاعده كلي و عمومي كه از خصوص آن مورد استفاده مي كنند رفتار نمايند.

بنابراين ممكن است مسلمانان در گفتار خود از عباراتي استفاده كنند كه مورد سوء استفاده دشمن قرار بگيرد و قاعده كلي كه از اين آيه به خوبي استفاده مي‏شود اين است كه مسلمانان بايد در برنامه‏هاي خود مراقب باشند كه هرگز بهانه به دست دشمن ندهند، حتي از يك جمله كوتاه كه ممكن است سوژه‏اي براي سوء استفاده دشمنان گردد احتراز جويند، قرآن با صراحت براي جلوگيري از سوء استفاده مخالفان به مؤمنان توصيه مي‏كند كه حتي از گفتن يك كلمه مشترك كه ممكن است دشمن از آن معناي ديگري قصد كند و به تضعيف روحيه مؤمنان بپردازد پرهيز كنند.(3)

پي نوشت ها:

1. بقره(2) آيه 104.

2. آيت الله مكارم شيرازي ، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ، 1374ش، ج‏1، ص 383.

3.  همان، ص 385.

مراد چه كسي است؟
«بعضي از مردم جان خود را برای خشنودي خدا مي‏فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است».

قرآن كريم مي فرمايد: در ميان مردم كساني هستند كه جان خود را در راه خوشنودي خداوند عرضه مي دارند مراد چه كسي است؟

آیه مورد نظر به شرح زیر است:

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»؛ (1) بعضي از مردم جان خود را برای خشنودي خدا مي‏فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است».

در مورد شأن نزول این آیه چندین نظر وجود دارد.

بسیاری از مفسران عامه گفته اند این آیه در شأن هر كسی است كه در جهاد یا اقدام برای رضای خدا شركت كند و جان خود را در این راه عرضه كند. (2)

البته ما هم قبوال داریم كه آیه های قرآن اگر هم شأن نزول داشته باشد، شأن نزول، آیه را خاص نمی كند. پس این كه این مفسران آیه را در مورد هر كسی بدانند كه در راه خدا جانفشانی می كند، منكر شأن نزول داشتن نیست.

گروه دیگری این آیه را در شأن صهیب رومی و بعض دیگر دانسته اند كه با دادن مال، جان خود را از قریش خریدند و به مدینه هجرت كردند. (3)

این نظر هم حداقل از آن جهت درست نیست كه در آن "شراء" به معنای خریدن است؛ یعنی كسی كه جان خود را به قیمت اموالش می خرد؛ در حالی كه ظهور آیه این است كه منظور از "شراء" در این جا فروختن است؛ یعنی جان خود را به قیمت رضای خدا می فروشد و جان را می دهد تا رضای خدا را به دست آورد. 

همه عالمان شیعه و بسیاری از عالمان اهل سنت، شأن نزول آیه را جانفشانی امام علی (ع) در لیلة المبیت و شب هجرت پیامبر دانسته اند كه حضرت جان خود را در معرض هلاك قرار داد تا رضای خدا را به دست آورد. (4)

این نظر كه روایات معتبری بر آن وجود دارد، معتبرترین نظر بوده و با قرائن آیه هم سازگار است؛ ولی متأسفانه بغض با امام علی، نه تنها افراد را به كتمان این حقیقت واداشته، بلكه بالاتر از آن خواسته اند با زبان بی زبانی این آیه را در شأن قاتل امام علی بشمارند.

ابن قتیبه در كتاب "السیاسة" می نویسد: ابن ملجم وقتی برای كشتن امام علی قبل از اذان صبح وارد مسجد شد، مكرر عبارت "و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاة الله" را تلاوت می كرد؛ به گونه ای كه امام علی گمان كرد بقیه آیه را فراموش كرده است. از این رو، بقیه آیه را به یاد او آورد. (5)

و ابن ابی الحدید می نویسد كه معاویه از سمرة ابن جندب خواست تا با جعل حدیث این آیه را در شأن ابن ملجم، و آیه "ومن الناس من يعجبك قوله في الحياة الدنيا ويشهد الله علي ما في قلبه وهو الد الخصام" را در شأن امام علی معرفی كند و سمرة با گرفتن چهارصد هزار درهم، این خدمت را برای او انجام داد. (6)

 

پی نوشت ها:

1. بقره (2)، آیه 207.

2. ابو حیان اندلسی، البحر المحيط في التفسير، ج ‏2، ص 334، بیروت، دار الفكر، 1420 ق. 

3. واحدی، اسباب النزول، ص 67، اول، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1412 ق.

4. حاكم حسكانی، شواهد التنزیل، ج 1، ص 123 به بعد، وزارت ارشاد، اول، تهران، 1411 ق.  

5. ماردینی، الجوهر النقی، ج 8 ، ص 59.

6. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 73، قم، اسماعیلیان.

شان نزول آیه تطهیر چگونه بود؟
در مورد ترتیب نزول آیات و سوره ها كتاب هایی نوشته شده، ولی با توجه به نقل های مختلفی كه هست جای بحث دارد و در بسیاری از آیات هم ترتیب نزول تاثیر معنایی و ...

شان نزول آیه تطهیر چگونه بود؟

در مورد ترتیب نزول آیات و سوره ها كتاب هایی نوشته شده، ولی با توجه به نقل های مختلفی كه هست جای بحث دارد و در بسیاری از آیات هم ترتیب نزول تاثیر معنایی و محتوایی ندارد. برای تحقیق می توانید به كتاب های علوم قرآنی از جمله:

سید محمد باقر حجتی، پژوهشی در تاریخ قرآن كریم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377.

محمود رامیار، تاریخ قرآن، تهران، امیر كبیر، 1369.

سید محمد رضا جلالی، تاریج جمع قرآن كریم، تهران، نشر نقره، 1365.

و ... مراجعه كنید.

در مورد آیه تطهیر و آیات قبل و بعد دو نظر هست:

نظر عالمان شیعه كه نزول آیه تطهیر را جداگانه می دانند و برای اثبات نظر خود به روایات فراوان استناد می كنند و قرار گرفتن آن در زمره آیات فعلی را به دستور پیامبر یا به اجتهاد جمع آورندگان قرآن می دانند.

نظر عالمان سنی كه این آیه را هم از حیث نزول در زمره آیات مربوط به همسران می دانند و دلیل محكمی ندارند و فقط به وجود آنان در كنار هم در قرآن استناد می كنند.

در این مورد هم در تفاسیر ذیل آیه مربوط بحث شده است.

شان نزول آیه الكرسی چيست؟
قرآن كتاب هدایت به معارف حق در باب خدا شناسی و معاد شناسی و بیان اخلاق متعالی انسانی است و در ضمن برای اداره صحیح زندگی فردی و اجتماعی انسان ها، احكام حیاتبخش..

شان نزول آیه الكرسی چيست؟

قرآن كتاب هدایت به معارف حق در باب خدا شناسی و معاد شناسی و بیان اخلاق متعالی انسانی است و در ضمن برای اداره صحیح زندگی فردی و اجتماعی انسان ها، احكام حیاتبخش ارائه كرده است. خداوند هدایتش را با مبعوث كردن پیامبر به تدریج نازل كرده و برای نزول این هدایت، دنبال شأن نزول و اتفاق خاص نبوده است و به همین جهت غالب آیات و سوره ها شأن نزول ندارند و فقط معدودی از آیات احكام یا تاریخ در مناسبت های خاص یا برای بیان حكم واقعه خاص نازل شده اند و شأن نزول دارند.

آیت الكرسی از جمله آیات معارفی قرآن است كه ناظر به واقعه یا بیان حكم موضوعی خاص نیست تا شأن نزول خاصی داشته باشد. بلكه بیان گر معارف بلندی است كه خداوند با وحی به بشر القا كرده است.

تنها مختص مسخره كنندگان ثروتمند است يا شامل حال هر مسخره کننده ای است؟
واي بر هر عيبجوي مسخره كننده‏اي همان كس كه مال را جمع آوري و شماره كرده گمان مي‏كند كه اموالش سبب جاودانگي او است.

در سوره همزه خداوند افراد مسخره كننده را تهديد مي كند، آيا اين تهديد تنها مختص مسخره كنندگان ثروت مند است يا شامل حال هر مسخره كننده اي مي شود؟

«وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ الَّذِي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ» (1)؛ واي بر هر عيبجوي مسخره كننده‏اي همان كس كه مال را جمع آوري و شماره كرده گمان مي‏كند كه اموالش سبب جاودانگي او است.

خداوند متعال در اين سوره ابتدا هر كسي را كه عيب جويي و مسخره كند را تهديد مي كند كه شامل تمام عيبجويان و مسخره كنند گان اعم از ثروتمند و فقير مي شود. در آيه بعدي خداوند در واقع ريشه و علت اصلي اين صفت زشت را بيان مي كند كه غالبا عيب جويان و مسخره كنندگان كساني هستند كه مال اندوزي كرده و بخاطر ثروتشان كه آنها را مغرور كرده اين كار را مي كنند. ولي عيب جويي را منحصر در افراد ثروتمند نكرده است. در تفسير الميزان چنين آمده: «جمله" الَّذِي جَمَعَ ..." به منزله تعليل است براي جمله" وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ"، و مي‏فهماند علت اينكه ويل را نثار هر همزه و لمزه كرديم اين است كه او مال دنيا را جمع مي‏كند و مي‏شمارد.(2)

در تفسير نمونه هم اين مطلب آمده است كه: «سپس به سرچشمه اين عمل زشت(عيبجويي و استهزاء) كه غالبا از كبر و غرور ناشي از ثروت مايه مي‏گيرد پرداخته، مي‏افزايد:(الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ) آن قدر به مال و ثروت علاقه دارد كه پيوسته آنها را مي‏شمرد، و از برق درهم و دينار، و پولهاي ديگر، لذت مي‏برد و شادي مي‏كند. و طبيعي است كه چنين انسان گمراه و ابلهي مؤمنان فقير را پيوسته به باد سخريه بگيرد.(3)

علاوه بر اينكه كه شان نزول اين آيات درباره افرادي بوده كه ثروتمند بوده و بخاطر ثروتشان، فقيران را مسخره و عيبجويي مي كردند. بنابراين علت وصف كردن عيب جويان و مسخره كنند گان به مال اندوزان و ثروتمندان، هم به خاطر شان نزول آيات و هم به خاطر اينكه غالب عيبجويان بخاطر ثروتشان و موقعيت اجتماعيشان، دست به چنين كاري مي زنند، مي باشد. از اينرو اين عمل منحصر در آنها نيست بلكه فقيران و مستمندان هم عيب جويي و مسخره مي كنند و تهديد در اين آيه شامل آنها نيز مي شود.

پي نوشت ها:

1. همزه(104)آيات 1-3.

2. طباطبايي، محمد حسين، الميزان(ترجمه)، انتشارات جامعه مدرسين، ج‏20، ص 617.

3. مكارم شيرازي، تفسير نمونه، انتشارات اسلاميه، ج‏27، ص 312.

برگزيده شدن ايشان به مقام رسالت قبل از خلق عالم در قرآن نيز بيان گردید
خير، اين مطلب در روايات است و روايات هم در صورت داشتن سند صحيح و نداشتن تعارض با قرآن و اصول قرآني و عقلي، معتبر و حجت هستند.

خلقت پيامبرصلوات اله عليه ،وبرگزيده شدن ايشان به مقام رسالت قبل از خلق عالم در قرآن نيز بيان گرديده است؟

خير، اين مطلب در روايات است و روايات هم در صورت داشتن سند صحيح و نداشتن تعارض با قرآن و اصول قرآني و عقلي، معتبر و حجت هستند.

شان نزول آیات و سور یعنی چه ؟
شأن یعنی منزلت ، حقیقت ، واقع ،آنچه هست. هرگاه به مناسبت جریانی در باره شخص یا حادثه ای خواه در گذشته یا حال یا آینده و یا درباره وجوب احكام آیه یا آیاتی ...

شان نزول آیات و سور یعنی چه ؟

شأن یعنی  منزلت ، حقیقت ، واقع ،آنچه هست. هرگاه به مناسبت جریانی در باره شخص یا حادثه ای خواه در گذشته یا حال یا آینده و یا درباره وجوب احكام آیه یا آیاتی نازل شود ، همه این موارد را شان نزول آن آیات می گویند ،مثلا مي گويند فلان آیه در باره عصمت پیامبران یا عصمت فرشتگان یا حضرت ابراهیم یا نوح یا آدم عليهم السلام  نازل شده است . تمامی این ها را شان نزول مي نامند.  (1)

پی نوشت:

1. آیة الله معرفت ،علوم قرآن، ص 87 ؛

 معارف و معاریف، ج 6،ص 428.

صفحه‌ها