اختلاف قرائت در قرآن يعني چه؟ آيا اختلاف قرائت به عدم تحريف قرآن آسيب نمي زند؟
براي رسيدن به پاسخ مناسب ابتدا لازم است توضيحاتي درباره معناي واژه تحريف و اقسام آن بيان كنيم.
واژه تحريف از ريشه «حرف» به معناي لبه، كناره و مرز يك چيز گرفته شده و در لغت، به معناي مايل كردن و منحرف كردن و دگرگون ساختن است، و تحريف سخن، به معناي ايجاد نوعي دگرگوني و انحراف در آن است.(1)
در يك تقسيمبندي كلي، تحريف هر سخني و از جمله تحريف قرآن را ميتوان به دو نوع: تحريف معنوي و تحريف لفظي تقسيم كرد.
مقصود از تحريف معنوي، برداشت انحرافي و تفسير و توجيه سخن، بر خلاف مقصود گوينده است. اين نوع تحريف، قطعا در قرآن رخ داده است. حضرت علي (ع) از وقوع چنين تحريفي در زمان خويش، به خدا شكوه ميبرد(2) و از وقوع آن در آينده نيز خبر ميدهد. (3) قرآن مجيد نيز از وقوع اين نوع تحريف در كتابهاي آسماني گذشته ياد كرده است.
نقطه مقابل تحريف معنوي ، تحريف لفظي آن است. تحريف لفظي خود اقسامي دارد كه عبارتند از:
1- تحريف به زياده و نقيصه در اعراب و بنا و حروف كه اين نوع تحريف نيز يقينا در قرآن واقع شده است؛ زيرا با توجه به اختلاف قرائات قرّاء و پذيرش اين جهت كه قرائت همه صحيح و قرآن است، چارهاي جز اين نيست. مگر اينكه بپذيريم تحريف در اعراب و بنا و حروف بر قرآن وارد شده است؛ چون به عنوان مثال در «مالك يوم الدّين» و «ملك يوم الدّين» و در: «يطّهّرن و يطهرن» در واقع و لوح محفوظ يكي از اين دو قرائت صحيح است، اگر «مالك يوم الدّين» صحيح باشد، پس در قرائت «ملك يوم الدّين» نقص وارد شده و اگر به عكس باشد، در «مالك يوم الدّين» زياده وارد شده است.
البته ناگفته نماند اينكه همه قرائات، قرآن باشند، طبق حديث نزول قرآن «علي سبعة أحرف» (يعني قرآن تا هفت لغت و زبان هم بخوانند صحيح باشد) است و طبق نظر شيعه باطل است و شيعه خلاف آن را از ائمه اهل بيت (ع) نقل كرده كه قرآن بر حرف واحد و از طرف شخص واحد نازل شده است و لذا اختلاف قرائات به اختلاف خود قراء بر مي گردد و ربطي به اصل قرآن ندارد.
قرائت يكي از وجوه احتمالي در نص قرآن كريم است كه به وسيله يكي از قرّاء ارائه شده است. قرائات قرآن به خود قرآن ربطي ندارد و دو امر متغايرند. زيرا بستر قرآن، بستر نص و تواتر مسلمانان است، در حالي كه بستر قرائات قرآن، اختيارات و استنباطات قراء در قرائات قرآن است و داراي تواتر و حجيت نيست.(4)
2- تحريف به زياده در آيات و سور قرآن، يعني در قرآن فعلي آيات يا سور و يا يك سورهاي وجود داشته باشد كه قرآن واقعي نباشد حال آن زياده از سوي پيغمبر و اوصياي او اضافه شده باشد يا به وسيله مخالفين و يا مسلمين، اين نوع زياده و تحريف طبق عقيده فريقين در قرآن واقع نشده است؛ زيرا درست بر خلاف آيات تحدي است كه در درس پيشين ثابت شد كه قرآن معجزه است و جنّ و انس از آوردن همانند آن عاجز و ناتوانند؛ زيرا اگر شخصي (و لو پيغمبر) ميتوانست چند آيه يا يك سوره مانند قرآن را بياورد و بر آن اضافه نمايد، قهرا قرآن ديگر نميتوانست تحدي نمايد و يا سند نبوت پيامبر اسلام (ص) باشد.
3- تحريف به نقيصه كه قرآن فعلي كمتر از آن قرآن واقعي باشد كه بر پيامبر (ص) نازل شده بود. يعني بخشي از آيات و سور و يا كلمات قرآن حذف و ساقط شده باشد.
اكثر علماي شيعه و سني منكر اين نوع تحريف در قرآن هستند جز عده اندكي كه با توجه به دلايل نارسا و باطل قائل به اين نوع تحريف شده اند.
با توجه به توضيحات مذكور بايد بگوييم كه منظور از مصونيّت قرآن شريف از تحريف اين نيست كه هر جا كتابي بنام قرآن يافت شود قرآن كامل و محفوظ از اشتباهات كتابتي يا قرائتي باشد و يا هيچگونه تفسير غلط و تحريف معنوي درباره آن، امكان نداشته باشد و يا آيات و سوره هاي آن به ترتيب نزول، تنظيم شده باشد، بلكه منظور اين است كه قرآن كريم چنان در ميان بشر باقي بماند كه طالبان حقيقت، امكان دسترسي به همه آيات آن بدان گونه كه نازل شده است داشته باشند. بنابراين، ناقص بودن يا غلط داشتن بعضي از نسخه هاي قرآن، يا اختلاف قرائت ها، يا تنظيم آيات و سوره هاي آن برخلاف ترتيب نزول، يا وجود تحريف هاي معنوي و انواع تفسير بِه رأي، منافاتي با مصونيّت قرآن كريم از تحريف مورد بحث ندارد.(5) زيرا تحريف مورد بحث تحريف به زياده يا نقيصه در آيات و سور قرآن است و اينگونه تحريف نفي شده است.
پي نوشت ها:
1. آيت الله مصباح يزدي، قرآنشناسي، قم، موسسه آموزشي وپژوهشي امام خميني، 1380 ش، ج1، ص 191.
2.« الي اللّه اشكو من معشر يعيشون جهّالا و يموتون ضلّالا ليس فيهم سلعة ابور من الكتاب اذا تلي حق تلاوته و لا سلعة اتفق بيعا و لا اغلي ثمنا من الكتاب اذا حرّف عن مواضعه»« به خدا شكوه ميبرم از گروهي كه با جهالت زندگي ميكنند و با گمراهي ميميرند. در ميان آنان كالايي كسادتر از قرآن، آنگاه كه شايسته تلاوت شود و پررونقتر و گرانبهاتر از قرآن، آنگاه كه از جايگاهش منحرف شود، وجود ندارد.»( نهج البلاغه، خطبه 17).
3. «و انّه سيأتي عليكم من بعدي زمان ... ليس عند اهل ذلك الزمان سلعة ابور من الكتاب اذا تلي حق تلاوته و لا انفق منه اذا حرّف عن مواضعه» « براستي كه بر شما پس از من زماني خواهد آمد كه ... نزد مردم آن دوران كالايي كسادتر از قرآن، آنگاه كه شايسته تلاوت شود و پررونقتر از قرآن، آن گاه كه از جايگاهش منحرف شود، وجود ندارد.» (نهج البلاغه، خطبه 147).
4. آيت الله معرفت، التمهيد، قم، مؤسسه نشر اسلامي، چاپ اول، 1411ق، ج 2، ص 98.
5. آيت الله مصباح يزدي، آموزش عقايد، تهران، شركت چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات اسلامي، 1384ش، ص 274.