توسل

با سلام. سوال من این است طبق ایه ی «إن الذین تدعون من دون الله عباد أمثالكم» «كسانی را كه به غیر از خدا می‏خوانید بندگانی مثل خودتان هستند»(اعراف/194). کمک خواستن از دیگران حرام است. پس چرا شیعیان از ائمه کمک میخواهند؟ برخی از اهل سنت میگویند طبق ایه ای که نوشتم چرا شیعیان از امامان خود کمک میگیرند.چرا به بارگاه و حرم انان میرون و از انان طلب یاری میکنند.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
خدا عبادت و دعاي مشرکان را تخطئه مي کند. چون آن ها به بت هاي چوبي و سنگي يا انسان هايي مثل خود يا شياطين يا ملائکه به عنوان "رب" و "شريک خدا" در تدبير جهان متوسل مي شدند ، در حالي که اعتقاد آنان بي پايه بوده و آن ها هيچ کدام ،شريک خدا نبودند و اصلا شاني در تدبير نداشتند يا اگر مانند ملائکه شاني در تدبير داشتند، شان شان کارگزاري و اجراي امر خدا بود ،نه اين که شريک خدا باشند و در عرض خدا قرار بگيرند . اين عمل(تراشيدن شريک براي خدا و خواندن او) بزرگ ترين ظلم به خداي يگانه است . آيه بالا نهي از اين عبادت و خواندن است.
اما شيعه پيامبر و امامان را رب و شريک خدا در تدبير نمي داند، بلکه آنان را برگزيدگان خدا مي داند که خدا در قرآن محبت و اطاعت آنان را واجب کرده ، آنان را واسطه هدايت و رحمت و فيض خود ساخته ، از ما خواسته به آنان متوسل شويم و دست آنان را بگيريم تا ما را به خدا برسانند.
پس عمل شيعه با عمل مشرکان که در آيه بالا مورد نهي قرار گرفته، دو تفاوت اساسي دارد:
1. شيعه پيامبر و امامان را رب و شريک خدا نمي داند.
2. توسل شيعه به پيامبر و امامان هم به امر خود خداست که محبت و اطاعت آنان را لازم و واجب ساخته ، ما را براي هدايت يابي و رسيدن به سعادت به در خانه آنان فرستاده ، آنان را واسطه فيض و رحمت خود قرار داده است.
ما هميشه حاجات مان را فقط از خود خدا مي خواهيم اما براي حاجت خواستن ابتدا در محضر خدا به پيامبرش و جانشينان پيامبرش که بندگان مقرب خدا هستند ،عرض ارادت مي کنيم . از خدا مي خواهيم همچنان که ما به امر او به اين مقربان ارادت داريم و مطيع شان هستيم و محبت شان را در دل داريم، او هم به خاطر محبتي که به آنان دارد و به خاطر محبتي که به اطاعت کنندگان از آن ها دارد، به ما توجه کند و گناهان مان را ببخشد و توفيق بندگي بيش تر به ما بدهد و حاجات مان را برآورد.
اگر هم خود پيامبر و امام را صدا مي زنيم، به عنوان مقربان و محبوبان و بندگان برگزيده خدا صدا مي زنيم . خدا اين تقرب و محبوبيت و برگزيدگي را در قرآنش به ما اعلام کرده و به ما اجازه اين گونه صدا کردن را داده، بلکه بدان دعوت کرده است.
فرق است بين کسي که به بنده محبوب سلطان متوسل مي شود و از او به عنوان اين که بنده محبوب سلطان است، مي خواهد نزد سلطان براي وي شفاعت کند با کسي که به شخصي که سلطان اصلا به او ارادتي ندارد، متوسل مي شود و او را محبوب بلکه شريک و هم عرض سلطان شمرده و از او مي خواهد نزد سلطان وي را شفاعت کند.
فرد دوم براي سلطان شريک تراشيده که بزرگ ترين ظلم است . فردي را که محبوب سلطان نيست ،محبوب او خوانده که افترا بر سلطان و ظلم بزرگ تر ديگر است . بدون اجازه و امر سلطان از او شفاعت و واسطگي طلبيده است که اين هم تحميل بر سلطان و تعيين تکليف براي او و جسارتي بزرگ به ساحت اوست.

پرسش 1: طلب حاجت شرح آيه يا حديثي را در مورد"طلب حاجت از معصومين عليهم السلام يا درخواست حاجت از غير خدا بيان كرده.... پاسخ: درخواست از غير خدا همان توسل است .ت

 

امام باقر عليه السلام: خداوند ، خوش دارد كه از او خواهش شود و از آنچه نزد اوست ، درخواست گردد. تحف العقول

 

پرسش 1: طلب حاجت شرح آيه يا حديثي را در مورد"طلب حاجت از معصومين عليهم السلام يا درخواست حاجت از غير خدا بيان كرده.... پاسخ: درخواست از غير خدا همان توسل است .توسّل يعني كسي را در پيشگاه خداوند شفيع قرار دادن، البته آدمي مي‏تواند و مجاز است كه مستقيماً از خداوند حاجت خود را بخواهد، ولي اگر بتواند در مسير دعاي ديگران- به خصوص مقرّبان درگاه الهي را نيز همراه خود سازد، احتمال تأثير فزون‏تري در كار خواهد بود. اگر خداوند به طور كلي فراموش گردد و تنها وسايط ديده شوند، اين امر با آموزه‏هاي ديني و قرآني سازگاري ندارد. توسل به اولياي الهي موجب شرك نيست؛ ‌زيرا كساني كه توسل به اولياي الهي پيدا مي‌كنند، هيچ گونه استقلالي براي ايشان قائل نمي‌شوند . فرق توسل به ائمه (ع) و معبودهاي ساختگي آن است كه: توسل جويندگان به معبودها آنها را عوامل مستقل و تصميم گيرنده در عرض خداوند به حساب مي‏آورند و اين شرك است. به اعتقاد ما نقش ائمه و انبيا (ع) و اولياي الهي شفاعت اذني است. يعني آنان با اذن خدا و طبق خواست او به مدد مددجويان مي‏شتابند. چنين ديدگاهي هرگز مستلزم شرك نيست. زيرا اراده ائمه (ع) را در طول اراده خدا و مجراي همان قرار مي‏دهد، نه مستقل از آن. از توضيح فوق اشتباه وهابيون كه شيعه را در اين زمينه متهم به شرك مي‏كنند ،به خوبي روشن مي‏شود. به دلائل ذيل به اولياي الهي متوسل مي‌شويم: اولاً: خداوند در قرآن فرموده است: «وَ اِبْتَغُوا إِلَيهِ اَلْوَسِيلَةَ ؛به سوي خداوند وسيله برگيريد»(1) اين وسيله مي‏تواند اعمال صالح باشد و مي‏تواند شخص صالح و وجيهي باشد. زيرا انسان آلوده و گنهكار چون از ساحت قرب الهي دور است، با توسل به محبوبين درگاه خدا تضمين بهتري براي درخواست خود مي‏يابد. در قرآن نيز آياتي در مورد توسل به اوليا آمده است. فرزندان يعقوب هنگام پشيماني از گناه خود گفتند: «يا أَبانَا اِسْتَغْفِرْ لَنا؛ اي پدر ! براي ما طلب آمرزش نما»،(2) در آيه ديگر مي‏فرمايد: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اَللَّهَ وَ اِسْتَغْفَرَ لَهُمُ اَلرَّسُولُ لَوَجَدُوا اَللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً ؛اگر به هنگام ستم برخويش نزد تو آيند "اي پيامبر" و استغفار كرده و تو نيز براي آنان استغفار كني ،خدا را توبه پذير و مهربان خواهند يافت»،(3). دوم: خداوند عنايت دارد كه در مراحل گوناگون و به راه هاي مختلف، انسان‏ها به افراد برگزيده و الگوهاي راستين توجه يابند تا از اين طريق راهي به سوي تربيت درست بيابند و توسل يكي از همان راه‏هاست. بنا براين متوسلان، با معرفت بر اين اسباب‌ها و وسائل، نه اصالتي قائلند و نه استقلالي، بلكه وسيله اي مي‌انديشند كه خداي سبب ساز آن‌ها را مجراي فيض و طريق رحمت خود قرار داده و مومنان را بر آن امر نموده است. توسل و درخواست حاجت به دو صورت انجام مي شود : يک - خواندن خدا به حق اولياي او: 1-1. پيامبر اكرم: «خداوند مي‏فرمايد: اي بندگان ! گرامي‏ترين خلق و پرفضيلت‏ترين آنان نزد من، محمد و برادرش علي و امامان بعد از وي هستند. اينان «وسيله»ها به سوي من مي‏باشند. هر كسي حاجتي دارد و نفعي را طالب است و يا دچار حادثه‏اي سخت و زيان بار گشته و برطرف شدن آن را مي‏خواهد، مرا به محمد و آل طاهر طاهرينش بخواند تا به نيكوترين وجه حاجت او را بر آوردم».(4) 2-1. امام موسي كاظم: «هر گاه حاجتي به درگاه خداوند داشتي، بگو: «اللهم اني أسألك بحق محمد و علي...»؛ يعني خدايا! به حق محمد و علي تو را مي‏خوانم. نزد تو شأن و منزلت والايي دارند. پس به حق اين منزلت و رتبه از تو مي‏خواهم بر محمد و آل محمد درود فرستي و حاجت مرا برآورده سازي.(5) 3-1. سمهودي از علماي اهل‏سنّت، در فصلي از كتاب خود تحت عنوان «توسّل زائر به رسول خدا و شفيع قرار دادن وي به پيشگاه خدا» مي‏نويسد: «بدان كه استغاثه از پيامبر اكرم و جاه و منزلت او را به درگاه خداوند شفيع قرار دادن، كار انبيا و مرسلين و سيره صالحان پيشين بوده است؛ قبل از خلقت آن حضرت و بعد از آن، چه در حال حيات و چه بعد از رحلت، چه در عالم برزخ و چه در عرصه قيامت...» عمر بن خطاب مي‏گويد: «پس از اينكه آدم ابوالبشير مرتكب ترك اولي شد، در مقام توبه به پيشگاه خداوند عرضه داشت: «يا ربّ أسئلك بحق محمد(ص) لمّا غفرت لي»؛ يعني، پروردگارا به حق محمد از تو مي‏خواهم كه مرا بيامرزي... .(6) 4-1. توسّل عمر بن خطاب به عباس در كتاب‏ها و مدارك معتبر اهل‏سنّت آمده است: زماني قحطي و خشكسالي پيش ‏آمد، عمر از طريق توسّل به عباس عموي پيامبر، طلب باران كرد و گفت: «هذا والله الوسيلْ الي الله و المكان منه؛ به خدا سوگند! عباس وسيله به درگاه الهي و داراي قرب و منزلت نزد او است» و «اللهم انّا نتوسّل اليك بعمّ نبيّنا فاسقنا؛ خدايا! به وسيله عموي پيغمبرمان به تو روي مي‏آوريم، پس سيرابمان كن»(7) و يا مي‏گفت: «اللهم انّا نستقيك بعمّ نبيّك و نستشفع اليك بشيبه;(8) خدايا! ما به وسيله عموي پيامبرت از تو باران مي‏خواهيم و موي سفيد او را به درگاه تو شفيع مي‏آوريم». 5-1. تعليم توسّل به اصحاب عثمان بن حنيف مي‏گويد: روزي در محضر پيامبر بودم، حضرت به شخصي كه مشكل خود را به ايشان عرضه مي‏كرد، شيوه دعا و توسّل را چنين تعليم فرمود: برو وضو بساز و دو ركعت نماز به جا آور . پس از آن خداوند را با اين جملات بخوان: «اللهم اني اسألك و اتوجه اليك بنبيّك نبي الرحمْه يا محمد انّي اتوجّه بك الي ربّي في حاجتي لتقضي، اللهم شفّعه فيّ;(9) بار خدايا! از تو در خواست مي‏كنم و به تو روي مي‏آورم به پيامبرت، پيامبر رحمت. اي محمد! به حق تو به سوي خدايم روي آورده‏ام تا حاجتم بر آورده شود. خدايا! پيامبرت را در مورد من شفيع قرار ده» 6-1. توسل پيامبر به انبياي گذشته انس بن مالك مي‏گويد: روزي كه فاطمه بنت اسد فوت كرد، پيامبر دستور داد قبري را حفر كنند. آن گاه حضرت وارد قبر شد و در آن خوابيد و چنين ادعا كرد:«اللهم اغفر لامي فاطمه بنت اسد، و وسع عليها مدخلها، بحق نبيك و الانبيأ الذين من قبلي؛ خدايا! مادرم فاطمه بنت اسد را بيامرز و جايگاه او را وسعت بخش، به حق پيامبرت و پيامبران قبل از من».(10) 7-1. توسل امام حسين(ع) امام حسين(ع) در دعاي معروف عرفه، چنين با خداوند مناجات مي‏كند: «اللهم انا نتوجه اليك في هذه العشيْ التي شرفتها و عظمتها بمحمد نبيك و رسولك...؛ بار خدايا! ما دراين شامگاه كه به آن شرف و عظمت بخشيده‏اي، به وسيله محمد(ص) پيامبرت و رسول و برگزيده ات، رو به درگاه تو مي‏آوريم».(11) دو. درخواست دعا از اولياي الهي در خواست دعا همجنان كه از برادر و خواهر مؤمن امري صحيح و پسنديده است، از اولياي الهي و آبرومندان درگاه او، به طريق اولي بجا و پسنديده است و ريشه قرآني دارد كه‌ايات آن پيش تر بيان شد. سه. در خواست حاجت از اولياي الهي به طور مستقيم حاجت خود را از اولياي الهي طلب كنيم؛ مثلاً بگوييم: اي پيامبر رحمت! مريض ما را شفا بده؛ همان گونه كه صحابي خطاب به ايشان عرض كرد:«اسألك مرافقتك في الجنه؛ از تو مي‏خواهم در بهشت همنشينت باشم».(12) پي‏نوشت‏‌ها: 1. مائده(5) آيه 25. 2. يوسف (12) آيه 97. 3. نساء (4) آيه 64. 4.بحارالانوار، ج 94، ص 22، ح 20 5.همان، ج 94، ص 22، ح 19 6.مستدرك صحيحين، ج 2، ص 615 7.اسدالغابه، ج 3، ص 165 8.شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 7، ص 274؛ صحيح بخاري، ج 2، ص 16 و ج 4، ص 209؛ صحيح ابن خزميه، ج 2، ص 338؛ صحيح ابن جبان، ج 7، ص 111 9.مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 138؛ حاكم نيشابوري، مستدرك صحيحين، ج 1، ص 313؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 441، ح 138؛ التاج الجامع (صحاح خمسه 9)، ج 1، ص 286؛ سمهودي، وفأ الوفأ، ج 4، ص 1373؛ سنن ترمذي، ج 5، ص 229، ح 3649 10. كنز العمال، ج 12، ص 148، ح 34425؛ المعجم الكبير، ج 24، ص 352 11.سيد بن طاووس، اقبال، ج 2، ص 85 12.صحيح المسلم، ج 2، ص 52، سنن ابي داوود، چ 1، ص 297، ح 2320؛ شرح نهج البلاغه اين ابي‏حديد، ج 10، ص 207

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها