پرسش وپاسخ

يكي از فاميل هايم كه البته نقش بسياري در آشنايي و علاقه مندي من به اسلام داشت چند سال است كه فوت كرده است . او هميشه نماز مي خواند و كارهاي خوب ميكرد و حتي نماز شب هم مي خواند اما از وقتي كه فوت كرد تا بحال چند بار خوابش را ديدم و هر وقت در حال بدي ديدمش مثلا ىر جنگل تا زانو در گل به سختي راه مي رفت و ... . من براي او هر روز در هنگاه نماز صلوات و فاتحه مي خوانم و دائما از خدا مي خواهم كه به او كمك كمنم و مي خواهم آنقدر ادامه دهم تا نجات پيدا كند اما نمي دانم آيا اين كار من دخالت در كار خدا است يا نه و آيا هيچ تاثيري دارد و آيا ادامه بدهم مي تواند تاثير داشته باد و اگر راه بهتري داريد لطفا راهنمايي فرماييد.

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
هر چند اين گونه خواب ها حجت نيست اما در هر حال خوب است که براي ايشان خيراتي داشته باشيد . اين کار براي شما نيز مفيد است . ثواب به او خواهد رسيد. براي اموات از هر چيز بهتر و مفيدتر، صدقه و احسان به فقرا و اهداي ثواب آن براي مردگان است. اين امور دخالت در کار خدا نيست.بلکه عمل به سفارش دين است.-رسول گرامي اسلام (ص) فرمود: «صدقه حرارت قبرها را از بين مي‌برد».(1)
براي اموات بهترين دعا اين است که انسان براي آنان از خداي مهربان طلب عفو و مغفرت کند . بخواهد خداوند رحمت و بخشش و نعمت‌هايش را بر آنان نازل فرمايد. مي‌توان دعاي 24 صحيفه سجاديه را براي پدر و مادر که داراي مضامين عالي آموزشي و تربيتي است، در شب يا روز خواند، همچنين اين آيه دعاي خوب و تحفه‌‌اي زيبا براي گذشتگان است:
«ربّنا اغفر لي و لوالديّ و للمؤمنين يوم يقوم الحساب؛(2) پروردگارا ،روزى كه حساب برپا مى‏شود ،بر من و پدر و مادرم و بر مؤمنان ببخشاى».
روايتي از حضرت صادق(ع) نقل شده، که از آن استفاده مي‏شود ثواب‌هايي که در عالم برزخ به مؤمن مي‏رسد، تا قيامت ادامه خواهد داشت. حضرت فرمود:
«هر کس نزد قبر مؤمني هفت مرتبه سوره إنّا أنزلنا را بخواند، خداوند فرشته‏اي مي‏فرستد که پيش قبر ميت، خدا را عبادت کند. خداوند ثواب عبادت فرشته را براي ميت و کسي که إنّا أنزلنا را خوانده مي‏نويسد، تا زماني که خداوند وي را به واسطه اين عمل وارد بهشت کند». سپس حضرت فرمود:
«بعد از سوره حمد، هفت مرتبه إنّ أنزلنا و هر يک از قل أعوذ بربّ الفلق، قل أعوذ بربّ الناس، قل هو الله أحد، و آيه الکرسي را سه مرتبه بخواند».(3)
يکي از صحابه از حضرت رسول(ص) نقل کرده : «براي مردگان خود هديه بفرستيد»، گفتم: هديه مردگان چيست؟ فرمود: «صدقه و دعا» و اضافه فرمود: «ارواح مؤمنان هر جمعه به آسمان دنيا مقابل خانه‌هاي خود مي‌آيند و فرياد مي‌کنند... اي خانواده من، پدر ، فرزندان و خويشان من، بر ما مهرباني کنيد. آن چه در دست ما بود، عذاب و حساب آن ها بر ما است . نفعش براي غير ما. اي خويشان ما، به درهمي يا قرص ناني يا جامه‌اي ما را کمک کنيد تا خداوند شما را از جامه‌هاي بهشت بپوشاند».(4)
از روايت برداشت مي‌شود که لازم نيست به زيارت قبر مردگان برويد، بلکه در هر کجا براي آنان صدقه بدهيد و دعا و فاتحه بخوانيد، ثوابش به آن ها مي‌رسد. البته رفتن سر قبر بهتر است، چون اثرات ديگري غير از فاتحه دارد.
در روايتي ديگر مي‌فرمايد:
«هر صدقه‌اي که براي مرده داده مي‌شود، فرشته‌اي آن را مي‌گيرد . در طبقي از نور... مي‌گذارد . بر لب قبر مي‌ايستد . با صداي بلند مي‌گويد: اي اهل قبور، درود بر شما، بگيريد اين هديه را که بستگان تان براي شما فرستاده‌اند».(5)
اگر به احاديث ذکر شده دقت شود، متوجه خواهيم شد که مرده‌ها چشم به راه و چشم انتظار هديه، دعا و... فرزندان و خانواده خود هستند.
سعد به عباده مي گويد:
يکي از افراد بني ساعده در سفر بود که مادرش از دنيا رفت، به رسول خدا (ص) عرض کرد: در غياب من، مادرم از دنيا رفته، اگر برايش چيزي صدقه بدهم، نفعش عايد وي مي‌گردد؟ حضرت فرمود: «بلي». گفت : شما را شاهد مي‌گيرم که محوطه درخت خرمايم را که به ثمر نشسته ،براي او صدقه قرار دادم.(6)
رفتن به زيارت قبور غير از فوايدي که براي اموات دارد، براي زندگان نيز مؤثر است؛ زيرا انسان را به ياد آخرت مي‌اندازد. هدايا و ثواب‌هايي که براي اموات مي‌فرستند، براي زندگان نيز مؤثر است و براي خودشان ثواب دارد. کسي که سوره حمد يا آيت الکرسي يا صدقه يا نماز براي اموات مي‌خواند، اول ثوابش به خود زنده مي‌رسد، بعد براي ميت.
مفهوم خيرات و صدقه اعم است . شامل هر نوع كار خير ، يا حتي نيت و فكر و انديشه خير براي مردم و يا اسلام مي شود. مي توان هر عمل خيري كه به قصد قربت انجام مي شود ، ثواب آن را به روح اموات نثار كرد.

پي‌نوشت‌ها:
1. ميزان الحکمه، ماده صدقه، شماره 10342.
2. ابراهيم (14)آيه 41.
3. کامل الزيارات، ص 222.
4 . محدث قمي، مفاتيح الجنان ، بخش زيارت قبور مؤمنين.
5 . همان.
6 . مجموعه ورام، ج2 ، ص 110 طبق نقل معاد فلسفي، ج1، ص 291.

با سلام و احترام ضمن عرض سلام و خسته نباشید؛

سؤال این بنده حقیر این است که نماز کن فیکون که 4 رکعت است به صورت 2 تا 2 رکعتی خوانده می شود؟

پاسخ:
با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
اين نماز به صورت 2 تا دورکعتي خوانده مي شود.(1)
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم.
پي نوشت:
1. گنج‌هاي معنوي، ص 260.

نمیدونم من تا قبل خیلی گناه کار بودم..اصلا نمازنمیخوندم..تا چندوقت پیش که عاشق یکی شدم ولی خانوادش مخالفت میکنن چون رامون دوره ولی ما همدیگرو دوست داریم...اونم خیلی به پدر و مادر احترام میذاره وقتی دید مادرش مخالفه و ناراحت شده ازم خواست همه چیزو تموم کنین..قبل از اون من 3 روز قبلش تصمیم گرفتم نمازمو بخونم و برگردم طرف خدا که خدا خودش کمکم کنه...که نکرد و همه چی تموم شد...من حالم خیلی بد شد و کارایی کردم که نباید میکردم..وقتی اون شنید من بدون اون نمیتونم برگشت و دوباره با همیم ولی هنوزم خانوادش مخالفن الان 2 هفته است که از بیشتره گناهام توبه کردم و نمازامو اول وقت میخونم..ولی انگار خدا باهام قهر کرده..صدامو نمیشنوه...
میدونم خدا اونقدر بندهی خوب داره که دیگه نوبت بهما نمیرسه...چیکار کنم صدامو بشنومو به ما هم یه نگاه کوچیک بندازه...
اگه جوابمو نده تا آخر عمر دیگه باهاش کار ندارم..

پرسش: خيلي گناهکار بودم..اصلا نمازنمي خوندم..تا چندوقت پيش که عاشق يکي شدم ولي خانوادش مخالفت مي کنن چون رامون دوره ولي ما همديگرو دوست داريم...اونم خيلي به پدر و مادر احترام مي ذاره .وقتي ديد مادرش مخالفه و ناراحت شده، ازم خواست همه چيزو تموم کنين..قبل از اون من 3 روز قبلش تصميم گرفتم نمازمو بخونم و برگردم طرف خدا که خدا خودش کمکم کنه...که نکرد و همه چي تموم شد...من حالم خيلي بد شد و کارايي کردم که نبايد مي کردم..وقتي اون شنيد من بدون اون نمي تونم ،برگشت و دوباره با هميم، ولي هنوزم خانوادش مخالفن. الان 2 هفته است که از بيش تر گناهام توبه کردم و نمازامو اول وقت مي خونم..ولي انگار خدا باهام قهر کرده..صدامو نمي شنوه...
مي دونم خدا اون قدر بنده خوب داره که ديگه نوبت به ما نمي رسه...چيکار کنم صدامو بشنوم و به ما هم يه نگاه کوچيک بندازه...
اگه جوابمو نده تا آخر عمر ديگه باهاش کار ندارم..

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
. روانشناسان هميشه به دختران و پسران توصيه مي كنند كه هرگز پيش از اطمينان براي رسمي شدن رابطه زناشويي به مبادلة عاطفي با يكديگر نپردازند. روشن است كه در اين بين البته دخترها متضرر مي شوند. دختري كه تا اكنون به اين مسئله افتخار مي كرده كه بدن كسي را لمس نكرده است، و با كسي صحبت نمي كرده، اكنون خود را حراج شده مي بيند. در واقع، دختر تمام اين رفتارها را به قصد آن كه به زودي ازدواج خواهيم كرد، انجام مي داده ؛ اما ناگهان تمام معادلات بر هم مي ريزد و خانواده پسر اين ازدواج را نمي پذيرند. اين جاست كه پيش فرض ها محقق نمي شوند و چيزهايي كه مي توانستند روال نامتداول را توجيه كنند، از ميان برداشته مي شوند. در نتيجه در دختر احساس عصمت از دست رفته پديد مي آيد. احساس ديگر مربوط به وابستگي به يك فرد خاص است كه به صورت مستقل نياز به درمان دارد.
اما واقعيتي ديگر را نيز بايد پذيرفت. صرف نظر از اينكه اين رفتار از لحاظ شرعي گناه محسوب مي گردد، و تمركز بر همين مسأله حال دختر را خراب مي كند، بايد بدانيم كه محكوم به ادامه رفتارهاي گذشته خودمان نيستيم. هر يك از ما ممكن است رفتاري اشتباه را مرتكب شده باشد، اما اين شرمندگي نبايد تا آن جا تدوام يابد كه فرد را از عملكرد جديد بازدار و او را از مسير عادي زندگي بازدارد. گناه با احساس گناه كاملاً متفاوت است. از بخشيده شدن گناه با خبر نيستيم اما با وجود منابع معتبر ديني احتمال بالايي هست كه پس از توبه ديگر گناهكار نباشيم. در اين بين احساس گناهكاري صرفاً يك احساس دروني و حال است كه متعلق به من است و هيچ ارتباطي به گناه ندارد. اين احساس كه يك تجربة دروني است، بيش تر با احساس تقصير، كوتاهي مرتبط است كه منجر به خودسرزنشي و تحقير خود مي شود و حال فرد را خراب مي كند. بايد از اين احساس فاصله بگيريم؛ چون نوعي ياس از رحمت خداوند را براي ما مي آورد. اين احساس هرگز نجات دهنده نيست.
گاهي درون افرادي كه به خود تنبيهي مشغول هستند و از بابت همين امر نوعي احساس رضايت دروني نيز در آنان پديد مي آيد؛ چون مي گويد بندة بدي هستم و بايد مجازات شوم. در حق خدا و خودم بدي كرده ام!؛ اما فرد خوشحال است، چون حداقل خودش را فردي با انصاف مي بيند.اما اين احساس منحرف كننده است؛ چون به فرد القا مي كند كه از خدا دوري و خدا با تو كاري ندارد؛ پس نمازت هم قبول نيست و نبايد به سراغ نماز بروي: آدم گناهكار را با نماز چه كار؟ به همين دليل گاهي شاهد آن هستيم دختر و پسري كه سابقا رفتاري نادرست انجام داده اند ،پس از مدتي از عبادات هم فاصله مي گيرند . مدعي مي شوند كه خدا با من كاري ندارد و به من نگاه هم نمي كند. اين صرفاً يك احساس دروني است كه واقعيتي خارجي ندارد. حال خودتان را خوب كنيد تا خدا را خوب ببينيد. باور كنيم كه هوا آفتابي است؛ فقط عينك ما دودي شده؛ بيا عينك مان را برداريم!!
دقت كنيد كه آنچه نوشته ايد كه خدا بنده خوب داره، درست است. اما شما هم يكي از آن ها هستيد. به خوبي مي دانيم كه شما هم آدم بدي نيستيد . تنها در پي يك همسر مناسب هستيد اما يادتان باشد كه مسير نادرست است، نه شما. هر دختري حق داره در وقت مقرر به فكر يك همسر مناسب باشه؛ اما گاهي ممكنه اشتباه كنه. نمايندة خدا روي زمين نيستم؛ اما بر اساس آيات و روايات صريح و روشن مطمئن هستيم كه خدا نه با شما و نه با هيچ بنده ديگري قهر نمي كند. خداوند هر يك از ما را به طور ويژه با عشق آفريد. معناي اين عشق خيلي بالاتر از چيزي است كه بين ما مرسوم است.
گاهي انتظارات عجيبي از دين و خدا داريم. گويا دين را وسيله اي براي حل مشكلات مادي خود در نظر مي گيريم. در حالي كه براي سعادت انسان در دنيا و آخرت است. نگاه كاملاً مادي انگارانه اي داريم. البته ايرادي ندارد كه از خدا بخواهيم كه مشكلات مارا حل كند؛ چنان كه تا همين حالا هم همين طور بوده است. اما اين نگاه نادرست كه يا پول مشكل را حل مي كند يا خدا و يا دارو مشكل را حل كند يا خدا كاملاً ما را از اصل مسأله دور مي سازد. خدا علتي در كنار ساير علت ها نيست. او مشرف بر همه علت ها است. اگر پول يا دارو مشكل يا بيماري را برطرف مي سازد، تا وقتي كه خداوند اراده ننمايد ،هرگز موثر نخواهند افتاد. نبايد اين انتظار نابه جا را داشته باشيم كه اگر خدايي و من بندة تو و قدرت داري و من را هم دوست داري، از امروز غذا نمي خورم و تو كه قادر هستي، من را از گرسنگي نجات بده تا نميرم. نتيجه روشن است؛ هيچ انسان عاقلي اين درخواست را ندارد؛ چون مسأله روشن است. اگر گرسنه هستي، بايد غذا بخوري. اما در مورد برخي كارها به جاي آن كه راه معمول را برويم ،دوست داريم از بيراهه به منزل برسيم . اين با نظم و قواعدي كه خدا بر اساس آن جهان را آفريده است ،ناسازگار خواهد بود. بنابراين اگر اختيار در دست ما باشد، بسيار خوشوقت خواهيم شد، اگر هر روز قواعد به نفع ما تغيير كند و مثلاً قانون جاذبه كار كند و فقط هنگامي كه ما خودمان را به طرف زمين پرتاب مي كنيم، قانون مذكور از حرکت متوقف گردد. همسريابي هم درست مانند همه مسايل زندگي قواعدي دارد . بايد از راه آن برويم تا خدا هم كمك نمايد.
اگر احساس نامناسبي در خود تجربه مي كنيد ،ممكن است نياز به مراجعه به روانشناس داشته باشيد. متأسفانه اطلاعات اندكي درباره وضعيت روحي خودتان براي ما ارسال نموده ايد.

با سلام می خواستم بدانم با توجّه به اینکه شعبده بازی و جادوگری در زمان های قدیم یک جور بوده اند و در زمان حال شعبده بازی با جادوگری تفاوت دارد و شعبده بازی به یک علم تبدیل شده است و هدف از انجام شعبده بازی، خلق صحنه های جذاب و سرگرم کننده برای مردم است. خواهشمندم توضیح کامل و شفافی در رابطه با اینکه شعبده بازی و کسب درآمد از طریق آن چه حکمی دارد؟ در صورتی که شعبده باز در ابتدای نمایش خود، اعلام کند که عمل او صرفا خطای دید است، در این صورت چه حکمی دارد؟ با تشکر فراوان

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
جوابي که درنامه قبلي شما داديم، يک جواب کليشه اي نيست، بلکه متن فتواي حضرت آيت الله خامنه اي است که در پاسخ سؤال مشابه سؤال شما فرمودند.(1)
اينکه درپاسخ رهبري بين شعبده و تر دستي تفکيک کرده است، دقيقا اشاره دارد به جدا کردن کارهايي که به صورت سحر انجام مي شود، ازکارهايي که به عنوان سر گرمي صورت مي گيرد.
زيرا: شعبده در اصل سحر است و تعليم و تعلم سحر حرام است. سحر به معناي حيله و خدعه و نيرنگ است که ساحر با شعبده و امثال آن انجام مي دهد. هرکاري که به عنوان خدعه و نيرنگ حيله و تخيل باشد، مصداق شعبده است و جايز نيست.
اما آنچه شما نوشته ايد، در صورتي که مصداق تردستي باشد و خدعه و فريب درکار نباشد و مصداق سحر و شعبده نباشد، اشکال ندارد. مورد آن را عرف تشخيص مي دهد و تعيين مي کند.
اما آنچه از ترويج فرهنگ با شعبده در کشورهاي جهان اشاره کرده ايد، ملاک و معيار حکم شرع، فرهنگ کشورهاي جهان نيست، بلکه ملاک احکام شرع را مصلحت و مفسده تشکيل مي دهد. براساس مصلحت و مفسده احکام بيان مي شود. بسياري از چيزهايي که در اسلام به عنوان گناه حساب مي شود، ممکن است در کشورهاي جهان به عنوان فرهنگ قلمداد گردد. اين دليل بر تغيير حکم شرع نمي شود. هم چنين مجوّز اداره ارشاد دليل بر صحت و مشروعيت مسأله نمي شود.
در هرصورت آنچه از رهبري به دست ما رسيده، همين است که اگر مصداق شعبده باشد، حرام است و اگر صرف تر دستي باشد، اشکال ندارد.
چنانچه پاسخ ما براي شما قانع کننده نباشد ،مي توانيد مستقيما با دفتر رهبري ارتباط بگيريد تا شما را دراين مسأله بيش تر راهنمائي نمايند.

پي نوشت:
1. آيت الله خامنه اي أجوبة الاستفتاءات ، ص: 270 س 1229:

با سلام خواهشمند است بفرمایید آیا فعالیت در بازار بورس فارکس(Forex)شرعی است یا خیر؟ اگر خیر چرا؟ در صورت امکان دلایل کامل بیان شود

با سلام خواهشمند است بفرمایید آیا فعالیت در بازار بورس فارکس(Forex)شرعی است یا خیر؟ اگر خیر چرا؟ در صورت امکان دلایل کامل بیان شود

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز اگر خريد و فروش در بازار فارکس جدي و واقعي و درقالب معامله هاي شرعي انجام شود و طرفين هم معلوم و مشخص باشند، و مقدار ارز خريداري شده و قيمت آن معلوم باشد و صاحب ارز بتواند ارز يا قيمت آن را به مشتري تحويل بدهد ،معاملات ارزي بازار فارکس اشکالي ندارد و درآمد و سودي كه از اين راه به دست مي آيد ،اشكال ندارد.(1) به نظر بعضي از مراجع به طور کلي خريد و فروش در بازارهاي جهاني اشکال ندارد، مشروط براين که مطمئن باشيد که متضرر نمي شويد.(2). لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم . پي نوشت ها: 1. سوال تلفني(02537746666) از دفتر مقام معظم رهبري؛ سوال تلفني(02537720500) از دفتر آيه الله فاضل لنکراني. 2. سؤال از دفتر آيت الله بهجت.

با سلام. پسری هستم مسلمان و تا جایی که از دستم برمی آید در مسایل دینی کوتاهی نمی کنم. با توجه به اینکه سال ها در خارج از کشور زندگی می کنم متأسفانه در برخورد با افراد نمی توانم از دینم طرفداری کنم. برای مثال بر سر وجود خداوند متعال خیلی وقت است که با دوست دخترم جروبحث داریم و من متأسفانه نمی توانم مثالی ساده برای او بیاورم و یا بیان کنم که هرکس به نحوی موجودی را می پرستد. خواهش دارم از شما که در این زمینه مرا یاری فرمایید و با توجه به هوش بالای دوست دخترم مثال می بایست ساده و قوی باشد. ممنون می شوم اگر کمکم کنید.

پاسخ: اثبات خداوند نيازمند بيان براهين و ادله دقيق عقلي است، مخصوصا براي مخاطبي كه داريد و با مثال هاي ساده مشكل حل نمي شود ؛ اصولا در زمان كنوني كه مباحث انكار خدا به جديت و با تلاش همه جانبه گروه هاي ضد دين پي گيري مي شود و شواهد و قرائن گوناگوني براي آن در كتاب ها و فيلم هاي تهيه شده مطرح مي شود، نمي توان با بياني ساده و تمثيلي به مقابله با آن ها برخاست .
پيشنهاد مي شود با دقت و تامل برخي از براهين ساده اثبات خدا را با توجه به ابعاد گوناگون و جزييات دقيق اشكال و جواب هاي آن مورد مطالعه قرار دهيد. آن گاه در فضايي ايده آل ادعاي خود در خصوص ضرورت وجود خدا را با هر كه مي خواهيد -و البته رابطه با او مورد رضايت خدا و تاييد شريعت است!! - در ميان بگذاريد كه يقينا نتيجه مطلوب خود را خواهيد گرفت، چون مخالفان هرچند قانع نشوند اما دليلي متقن براي ردّ أدله دقيق عقلي اثبات خدا ندارند .
در ضمن اينكه هر كس موجودي را مي پرستد، به جنبه فطري و روحي انسان ها برمي گردد. هرچند با تبييني خاص مي تواند بيانگر لزوم خداوند در عالم باشد، اما مطلوب شما را كه اثبات خدايي با ويژگي هاي معيني است ،در پي خواهد داشت. به علاوه ممكن است در جواب گفته شود كم نيستند افرادي كه هيچ خدايي را نمي پرستند.
در پايان يك برهان ساده و معروف را ارائه كرده، در صورت نياز به تكميل و توضيح بيش تر منتظر نامه هاي بعدي تان خواهيم بود .
* برهان عِلّيت:
برهان عليت برهاني كاملا معقول و عام است كه با اندكي تامل در اجزاي آن مي توان دريافت كه امكان انكار و ترديد در آن وجود ندارد؛ اين برهان از يك اصل كاملا بديهي و ضروري تشكيل شده است كه مي گويد: «هر پديده اي نياز به پديدآورنده دارد». در متن اين قانون پديده بودن لحاظ شده، يعني چيزي که پديده است، البته برداشت اشتباهي از اين قانون صورت مي گيرد و به جاي هر پديده، هر موجود گذاشته مي شود، آن گاه گفته مي شود که هر موجودي نياز به علت دارد و اين کاملاً اشتباه است.
اين اصل مي گويد هر چيز که پديده است، يعني هر چيز که نبود و بود شد، هر چيز که حادث و ايجاد شده است و سابقه نبودن دارد و به عبارت فلسفي هر چيز که « ممکن الوجود» است -يعني الان هست اما بودنش ضرورتي ندارد و مي توانست نباشد- ، نياز به علت دارد. دليل آن هم كاملا واضح است، زيرا هر يك از ما به راحتي با مراجعه به عقل مان در مي يابيم كه هر پديده اي پديد آورنده اي مي خواهد ،زيرا نمي تواند خودش را به وجود آورد، چون قبل از به وجود آمدنش نبوده تا اين كار را بكند. بدون هيچ علتي هم معقول نيست كه از نيستي به هستي تبديل شود. پس حتما علتي غير ازخودش براي به وجود آمدن داشته است.
بر اين اساس هرچه در جهان هستي يافت مي شود كه داراي عمر معيني بوده، در زمان خاصي پديد آمده يقينا پديدآورنده اي داشته است. پديد آورنده در نهايت بايد به موجودي ختم شود كه خود پديده نباشد. اگر همه موجودات عالم از قسم پديده باشند و هر يك ديگري را به وجود آورده باشد، اوليه پديده بي علت خواهد ماند زيرا همه پديده هاي ديگر معلول او محسوب مي شوند و بعد از او به وجود آمده اند، ولي خود او داراي علتي نيست كه اين امر محال است .
همه جهان هستي كه ما مي شناسيم و مرزهاي بيكران كائنات داراي عمر معيني بوده و در زمان خاصي و بر اساس داستان معيني (بيگ بنگ يا نظريه رسيمان يا هر فرضيه ديگري) به وجود آمده است؛ در واقع اختلافي كه در نظر دانشمندان در خصوص عمر كائنات وجود دارد ،به مقدار اين امر برمي گردد، نه به اصل ايجاد و حدوث آن، در نتيجه يقينا آنچه به عنوان موجودات عالم مي شناسيم، همه در زمره پديده ها هستند و نيازمند به علت. علت ها هم در نهايت بايد به علتي برگردند كه خود معلول علت ديگري نيست؛ اين موجود همان چيزي است كه ما نام او را « خدا » مي گذاريم.
البته اگر موضوع قانون را «موجود » بگذاريم، اصلا عقل ما اين قانون را منطقي نمي داند. لااقل نمي تواند کليت آن را تاييد كند، يعني مي پرسد از كجا معلوم كه همه موجودات علتي داشته باشند؟ موجود بودن که نياز به دليل ندارد، چه بسا موجودي همواره بوده و خواهد بود و نياز به علت در باره او بي معناست؛ بلکه بايد گفت يك موجود چون قبلاً نبوده و بعدا وجود يافته ، نياز به دليل دارد، نه چون الان وجود دارد.
بر اين اساس اشكالي كه برخي مطرح مي كنند و مي گويند اگر هرچيزي علتي مي خواهد ،پس علت خدا چيست، هم از اساس بي معنا خواهد بود، زيرا ذات خدا چيزي نيست که قبلاً نبود و بعد به وجود آمد تا به دنبال علت او باشيم. او ازلي است. بله اگر در زماني نبود و بعد به وجود آمد، بايد سراغ علتش برويم، و اين فرض با خدا بودن، واجب الوجود بودن و ازلي بودن سازگار نيست.
البته ممكن است گفته شود چطور ممكن است يك موجود وجودش ذاتي باشد و اين وجود را از چيز ديگر نگرفته باشد، يعني علت نداشته باشد؛ در پاسخ مي توان گفت: اين امر هرچند براي ما كه همواره با موجودات ممكن و پديده سروكار داريم، نامأنوس است اما از نظر عقل وجود چنين موجودي محال نيست، بلكه با دقت و تامل مي توان دريافت كه لازم و ضروري است.
اين امر در امور متداول و عادي زندگي ما هم نمونه هايي دارد، مثلا مي توان گفت: روشنايي هر چيزي كه روشن شده، به وسيله نور است، ولي نمي توان گفت: پس روشني خود نور از چيست؟ چون نور خودش ذاتاً روشن و نور است، معني ندارد دنبال علت ديگر براي آن بر آييم. چيزي که نور نبود و نور شد، بايد دنبال علت نورش بود، نه چيزي که ذاتش فقط همان نور است.

وقتی خدا به همه چیز اگاه است چرا زن باید موقع نماز خود را بپوشاند؟

پاسخ: در مورد حجاب زنان در نماز، به دليل و روايت خاصي در بيان حكمت آن برخورد نكرده ايم، در حالي كه اصل وجوب پوشش زنان در آنها بيان شده است. در عين حال كه مي دانيم و اطمينان داريم احكام دين اسلام بر اساس مصالح واقعي است كه خداوند عالَم به تمام اسرار آن ها آگاهي داشته و بر بندگان مقرر و معين كرده تا به مصالح واقعي احكام دست يافته و به سعادت و كمال برسند.
همچنين به عنوان يك حكمت عام در احكام دين اسلام مي دانيم كه مقررات الهي سنجشي براي ميزان تعبد و تسليم انسان در مقابل پروردگار است كه چقدر اهميت و ارزش به رضاي الهي مي نهد. اگر خواستة دل بر خلاف رضاي الهي باشد، چگونه عمل خواهد كرد و ميزان تعبد و تسليم او در مقابل آفريدگار جهان و عالِم به تمام اسرار هستي چگونه خواهد بود.
با اين توضيحات در مورد حجاب در نماز مي گوييم:
حكمت پوشش بدن و رعايت حجاب اسلامى بر زن در حال نماز پنهان كردن و مستور نمودن خود از خدا نيست؛ زيرا چيزى از علم خدا پنهان نيست و خداوند بر همه چيز در همه حالات آگاه است، بلكه يكى از حكمت¬هاى اين حكم رعايت ادب است، يعنى بدون ستر و پوشش لازم، هنگام نماز خواندن، نوعي بى احترامى به حساب ميآيد. اين مسئله در تمام اديان در هنگام عبادت وجود داشته و براي زنان اين اهميت ويژه بوده است.
در دين اسلام براي نماز و ايستادن در مقابل پروردگار و راز و نياز با او، آداب و احكامي قرار داده شده تا انسان آمادگي لازم براي حضور در مقابل پروردگار را پيدا كند. از جمله طهارت قبل از نماز و وضو و رو به قبله ايستادن و... كه برخي از آن موارد آداب مستحب است، مانند لباس پاكيزه پوشيدن، استفاده از عطر و به طور كامل پوشيده بودن.
مورد اخير در مورد زنان واجب است كه مي تواند به دلائل مختلف باشد، از جمله اين كه به زنان مي¬فهماند حجاب و پوشاندن بدن در مقابل ديگران آن قدر اهميت دارد كه خداوند آن را حتي در نماز و راز و نياز با خود نيز خواسته است..هم چنين حجاب در نماز نوعي تمرين مستمر و روزانه براي حفظ حجاب و تاكيد بر آن در درون جامعه و اجتماع است. در حقيقت همراه نماز، درس عفّت و پوشش مناسب مي دهد، تا الگوي رفتاري و كرداري زن مسلمان را معرفي كند. در عين حال پوشش كامل در پنج نوبت در شبانه روز تمرين و تلقين عملي بسيار خوب و مناسبي بر پوشش و حجاب اسلامي زن مسلمان است.
بنابر اين مي تواند حجاب ازجمله عواملي باشد كه در پاسداشت دائمي پوشش اسلامي زن و جلوگيري از آسيب پذيري او نقش مهمي ايفا كند. اگر بپذيريم اسلام همواره درصدد حفظ حجاب بانوان و مصونيت آنها است و به عفّت و پاكدامني سفارش مي كند، متوجه مي شويم پوشش كامل همسو با اين ايده است.
از طرف ديگر نماز خواندن در منظر مردم و در اماكن عمومي و مساجد و مجامع، حجاب كامل مي طلبد، به ويژه براي زنان تا از نگاه ديگران مصون بمانند، مخصوصاً كه در نماز ركوع و سجده و نشست و برخاست است، در اين صورت حجاب كامل موجب مصون ماندن زنان از نگاه ديگران و باعث حفظ آرامش روحي نمازگزار، نيز پاسداري از عفّت عمومي مي شود و چون تفاوتي بين نوع پوشش نماز گزار در موارد و شرايط متفاوت نيست، در مواردي نيز كه زن در خانه خود ودر جاي خلوت است، اين حكم در آن جا نيز تعميم داده شده و استثنا نشده است، در عين حال كه اين احتمال وجود دارد كه در هر لحظه نامحرمي داخل خانه و حتي در جاي خلوت شده و زن را در حالي كه حجاب ندارد، ببيند. در هر حال اين مسئله در احساس آرامش زن و احساس حضور در مقابل پروردگار تاثير بسيار دارد.

پاسخ: در مورد حجاب زنان در نماز، به دليل و روايت خاصي در بيان حكمت آن برخورد نكرده ايم، در حالي كه اصل وجوب پوشش زنان در آنها بيان شده است. در عين حال كه مي¬دانيم و اطمينان داريم احكام دين اسلام بر اساس مصالح واقعي است كه خداوند عالَم به تمام اسرار آن¬ها آگاهي داشته و بر بندگان مقرر و معين كرده تا به مصالح واقعي احكام دست يافته و به سعادت و كمال برسند.
همچنين به عنوان يك حكمت عام در احكام دين اسلام مي¬دانيم كه مقررات الهي سنجشي براي ميزان تعبد و تسليم انسان در مقابل پروردگار است كه چقدر اهميت و ارزش به رضاي الهي مي¬نهد. اگر خواستة دل بر خلاف رضاي الهي باشد، چگونه عمل خواهد كرد و ميزان تعبد و تسليم او در مقابل آفريدگار جهان و عالِم به تمام اسرار هستي چگونه خواهد بود.
با اين توضيحات در مورد حجاب در نماز مي گوييم :
حكمت پوشش بدن و رعايت حجاب اسلامى بر زن در حال نماز پنهان كردن و مستور نمودن خود از خدا نيست؛ زيرا چيزى از علم خدا پنهان نيست و خداوند بر همه چيز در همه حالات آگاه است، بلكه يكى از حكمت¬هاى اين حكم رعايت ادب است، يعنى بدون ستر و پوشش لازم، هنگام نماز خواندن، نوعي بى احترامى به حساب ميآيد. اين مسئله در تمام اديان در هنگام عبادت وجود داشته و براي زنان اين اهميت ويژه بوده است.
در دين اسلام براي نماز و ايستادن در مقابل پروردگار و راز و نياز با او، آداب و احكامي قرار داده شده تا انسان آمادگي لازم براي حضور در مقابل پروردگار را پيدا كند. از جمله طهارت قبل از نماز و وضو و رو به قبله ايستادن و... كه برخي از آن موارد آداب مستحب است، مانند لباس پاكيزه پوشيدن، استفاده از عطر و به طور كامل پوشيده بودن.
مورد اخير در مورد زنان واجب است كه مي تواند به دلائل مختلف باشد، از جمله اين كه به زنان مي¬فهماند حجاب و پوشاندن بدن در مقابل ديگران آن قدر اهميت دارد كه خداوند آن را حتي در نماز و راز و نياز با خود نيز خواسته است..هم چنين حجاب در نماز نوعي تمرين مستمر و روزانه براي حفظ حجاب و تاكيد بر آن در درون جامعه و اجتماع است. در حقيقت همراه نماز، درس عفّت و پوشش مناسب مي دهد، تا الگوي رفتاري و كرداري زن مسلمان را معرفي كند. در عين حال پوشش كامل در پنج نوبت در شبانه روز تمرين و تلقين عملي بسيار خوب و مناسبي بر پوشش و حجاب اسلامي زن مسلمان است.
بنابر اين مي¬تواند حجاب ازجمله عواملي باشد كه در پاسداشت دائمي پوشش اسلامي زن و جلوگيري از آسيب پذيري او نقش مهمي ايفا كند. اگر بپذيريم اسلام همواره درصدد حفظ حجاب بانوان و مصونيت آنها است و به عفّت و پاكدامني سفارش مي¬كند، متوجه مي شويم پوشش كامل همسو با اين ايده است.
از طرف ديگر نماز خواندن در منظر مردم و در اماكن عمومي و مساجد و مجامع، حجاب كامل مي¬طلبد، به ويژه براي زنان تا از نگاه ديگران مصون بمانند، مخصوصاً كه در نماز ركوع و سجده و نشست و برخاست است، در اين صورت حجاب كامل موجب مصون ماندن زنان از نگاه ديگران و باعث حفظ آرامش روحي نمازگزار، نيز پاسداري از عفّت عمومي مي¬شود و چون تفاوتي بين نوع پوشش نماز گزار در موارد و شرايط متفاوت نيست¬، در مواردي نيز كه زن در خانه خود ودر جاي خلوت است، اين حكم در آن جا نيز تعميم داده شده و استثنا نشده است، در عين حال كه اين احتمال وجود دارد كه در هر لحظه نامحرمي داخل خانه و حتي در جاي خلوت شده و زن را در حالي كه حجاب ندارد، ببيند. در هر حال اين مسئله در احساس آرامش زن و احساس حضور در مقابل پروردگار تاثير بسيار دارد.

به نام خدا
آیا به قسمتی از وام ( مبلغی که از محل کار به عنوان وام مسکن گرفته ام و ماهیانه از حقوقم کسر می شود) که استفاده نشده و در بانک مانده و سال خمسی به آن می رسد ، خمس تعلق می گیرد؟ (مرجع : آیه الله وحید خراسانی)با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اصل پول وام، خمس ندارد، چنانچه عين پول وام باقي باشد ، هرچند سال هم برآن بگذرد ،خمس به آن تعلق نمي گيرد، لکن خمس آن مقدار از وام مزبور كه اقساط آن را تا سر سال خمسى از حقوق ماهيانه خود پرداخت كرده‏ايد،و خودش باقي است، واجب است .بايد خمس همان مقدار را پرداخت کنيد. (1)
پي نوشت:
1. سؤال تلفني (7740611-0251) از دفتر آيت الله وحيد خراساني.

به نام خدا با سلام و خسته نباشید، مادرم شغل آزاد دارد و مدتی ماهیانه پولی به عنوان بیمه زنان خانه دار به دولت پرداخت می کرد (البته قسمتی از این پول را یکجا پرداخت نمود) ولی پس از مدتی طرح مذکور برداشته شد و کل پول پس انداز شده ( که حدود 900000 تومان شده ) را به وی بازگرداندند. آیا به این پول خمس تعلق می گیرد؟ (مرجع : آیه الله وحید خراسانی) با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
درصورتي که از زمان دادن پول بابت طرح بيمه زنان خانه دار يک سال گذشته و يا سال خمسي رسيده و بر پول مذکور سال گذشته باشد، به پول مذکور خمس تعلق مي گيرد . بعد از گرفتن پول بايد فورا خمس آن را پرداخت نمائيد.
اما اگر پول مذکور پيش از رسيدن سال خمسي برگردانده شده ، و به هيچ مقدار پول سال نگذشته باشد، در صورتي که تا زمان رسيدن سال خمسي مصرف شود ،خمس ندارد . اگر تا سال خمسي بماند و مصرف نشود ،بايد خمس آن داده شود.
پي نوشت:
1. سؤال تلفني(7740611-0251) از دفتر آيت الله وحيد خراساني.

صفحه‌ها