پرسش وپاسخ
۱۳۸۹/۰۴/۲۷ ۲۲:۰۶ شناسه مطلب: 14771
باسلام خدمت شما بنده مقلد مقام معظم رهبری می باشم. شغل اینجانب ارتشی هست و محل زندگیم در مجتمع مسکونی پدافندهوایی بندر ماهشهر میباشد امامحل کارم در شهر مجاور بندر ماهشهر بنام سربندر می باشدکه این دو شهر حدودا 7 کیلومتر با هم فاصله دارند. لازم به ذکر است که بعلت وسعت بندر ماهشهر از شهر محل کارم(سربندر)، پتروشیمی بندر ماهشهر که در انتهای شهر ماههشر می باشد قابل رویت هست. ساعتهای کاری طوری میباشد که هرروز صبح به محل کار رفته و نماز ظهر و عصر را در محل کار(سربندر) میخوانم و حدود ساعت14 به منزل(بندر ماهشهر) مراجعه می نمایم. شایان ذکر است که اهل شیراز می باشم و ماهشهر و سربندر را وطن خود نمیدانم. با توجه به توضیحات فوق سوال داشتم که آیا نماز من کامل و روزه صحیح می باشد یا حکم مسافر را دارم؟
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
با توجه به اينکه فاصله محل زندگي فعلي و محل کار شما کم تر از مسافت شرعي است و هيچ کدام را هم به عنوان وطن خود انتخاب نکرده ايد، در هر دو مکان حکم مسافر را داريد . نمازتان شکسته و روزه تان صحيح نيست، مگر اين که قصد ده روز کنيد و بعد از آن در هر کدام که قصد اقامه کنيد، نمازتان فقط در همان جا کامل و روزه تان صحيح خواهد بود. البته اگرمحل کار با محل سکونت شما عرفاً يک محل حساب شود، در يکي قصد اقامه کنيد. در آن ديگري هم نماز و روزه کامل است.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله خامنه اي،استفتاآت،س659و674.
۱۳۸۹/۰۴/۲۷ ۲۲:۰۶ شناسه مطلب: 14770
سلام.من خيلي دوست دارم كه حافظ قرآن بشم وهر روز به قرآن سري بزنم ولي نمي شود. بعضي اوقات چند روزي پشت سر هم آن را مي خوانم ولي باز دوباره همان آش وهمان كاسه. حالا از شما كمك مي خواهم تا با كمك شما بتوانم اين كار رو شدني كنم.واقعا مرسي
پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز؛
براي حفظ قرآن ، افراد مختلف داراي شرايط و ويژگي هاي متفاوت مي باشند. هر كس با شناخت ظرفيت و استعداد خود مي تواند بهترين شيوه ها را برگزيند.
به سه شيوه مي توان آيات را حفظ كرد:
ا ) از طريق تكرار و تمرين ;
ب ) با استفاده از نوارهاي ترتيل ;
ج ) با نوشتن آيات .
از ميان سه شيوه روش اول توصيه شده است .
براي حفظ شرايطي بايد لحاظ شود:
1- با صوت و آهنگ متوسط حفظ را تمرين كند.
2- در مكان و جايي حفظ كند كه آرامش داشته باشد و از پراكندگي ذهن جلوگيري شود.
3- بهترين زمان را انتخاب كند كه معمولاً اول صبح و قبل از طلوع آفتاب را انتخاب مي كنند.
4- حافظ قرآن لازم است از اشتغال هاي فكري غير ضروري پرهيز نمايد.
5- در حفظ قرآن كريم نظم داشته باشد ،چه از لحاظ زمان و مكان و چه از لحاظ مقدار حفظ و كيفيت حفظ.
6- از يك قرآن مشخص استفاده شود و تا آخر حفظ قرآن را عوض نكند. بهتر است از قرآن چاپ عثمان طه يا طاهر خوش نويس استفاده شود.
7- ابتدا اسم سوره ها حفظ شود و بعد از سوره هاي كوچك شروع به حفظ شود.
8- حافظ قرآن محفوظات قرآني خود را براي ديگران بخواند.
9- با گوش دادن به نوارهاي ترتيل تمرين كند.(1)
10- با فرد يا افرادي برنامه ريزي کنيد تا با همديگر حفظ کنيد و براي هم بخوانيد . اين برنامه بايد منظم باشد.
براي راهنمايي عملي و بيش تر مي توانيد به محل هايي كه براي حفظ قرآن مجيد آماده شده است مراجعه كنيد(مي توانيد به سازمان تبليغات اسلامي شهرتان مراجعه نماييد).
پي نوشت :
1. بهاءالدين خرمشاهي , دانشنامه قرآن , ج 1 ،ص 942 ماده حفظ قرآن .
۱۳۸۹/۰۴/۲۷ ۲۲:۰۰ شناسه مطلب: 14769
با عرض سلام.راستش من تو كارام موفق هستم ولي زماني كه برنامه ريزي مي كنم به اون عمل نمي كنم و در بعضي مواقع شايد كار رو در لحظه آخر انجام مي دهم و خودم راضي نيستم .خيلي نظم رو دوست دارم ولي اگر برنامه ريزي كنم به اون عمل نمي كنم.دوست دارم در هر زمينه اي محدود به يك كتاب يا دو كتاب نباشم(خصوصا در زمينه درسي آخه من دانشجوي كارداني كامپيوتر هستم) و بيشتر مطالعه كنم ولي به خاطر همت ضعيف اين كارو انجام نمي دهم.لطفا منو راهنمايي كنيد.با تشكر فراوان
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
تنبلي يا اهمال كاري يكي از آسيب هاي اخلاقي و انساني است كه كوتاهي و ضعف همت از آثار و نتايج آن به شمار مي رود. افراد تنبل واهمال كار كه در واقع دچار يك آسيب رواني شده اند و به عادت ناپسند تعلل ورزيدن، سبك گرفتن و سهل انگاري در كارها و وظايف محوله خو كرده اند، معمولا از همت پاييني برخوردارند. اين عادت كه نزد بيش تر مردم رايج است، يكي از آسيب هاي رواني محسوب مي شود . بنا بر آماري كه برخي از روان شناسان در اين زمينه ارائه كرده اند 95 درصد مردم به نوعي به اين مشكل مبتلا هستند .(1)
در آموزه ديني به مسأله تنبلي و اهمال كاري توجه خاصي شده است. امام باقر(ع) مي فرمايد: تنبلي و بي حالي به دنيا و آخرت شما ضرر مي زند. (2)
نيز در حديث ديگر مي فرمايد: از كسي كه در كارهاي دنيا تنبلي مي كند، بدم مي آيد ، زيرا كسي كه نسبت به كارهاي دنيا تنبل باشد. نسبت به كارهاي آخرت تنبل تر خواهد بود.(3)
در حديث ديگري امام علي(ع) مي فرمايد: هر كس سستي و اهمال كاري را پيشه خود كند، وظايفي كه بر عهده اش گذاشته شده ،ضايع مي شود.(4)
تنبلي و سستي در كارها چنان نكوهيده و زشت است كه در دعاهاي زيادي كه از معصومين(ع) رسيده، درمان آن از خداوند خواسته شده ، از ما خواسته شده تا از شر آن به خدا پناهنده شويم .(5)
براي درمان اين مشكل لازم است علل و ريشه هاي آن را بررسي كنيم؛ زيرا اگر بتوانيم ريشه مشكل را بيابيم ،درمان آن آسان خواهد شد. روان شناسان عوامل زيادي براي اين آسيب رواني ذكر كرده اند كه در دو دسته كلي قرار دارد:
1. آسيب ها و ناهنجاري هايي كه مربوط به درون شخص است مانند: خودكم بيني، توقع بيش از حد از خود، پايين بودن سطح تحمل كمال طلبي وسواس گونه، اشتياق به لذت جويي كوتاه مدت، فقدان قاطعيت و عدم اعتماد به نفس.
2. آسيب هايي كه در ارتباط با ديگر اشخاص و يا محيط اطراف فرد خود را نشان مي دهد مانند نارضايتي از وضع موجود، عدم تسلط بر كار، نگرش منفي به كار، نگرش غير واقع بينانه از ديگران، احساس عدم مسئوليت در برابر ديگران، لجبازي با ديگران، اهمال كاري و پرخاشگري انفعالي و برچسب زدن به اين و آن. (6)
عوامل فوق در افراد اهمال كار و تنبل به چشم مي خورد كه افراد بايد به تدريج سعي در رفع آن ها در خود باشند. ما در اين جا با توجه به اين عوامل به بعضي از راهكارهاي نظري و عملي براي درمان تنبلي اشاره مي كنيم :
1- قدرشناسي از فرصت هاي به دست آمده:
گاهي افراد اگر گذر زمان و فرصت هاي پيش آمده را درك نكنند و به ارزش بي بديل وقت توجه نكنند، به راحتي آن را از دست مي دهند. به طور مثال كسب علم و دانش و بالا رفتن از نردبان ترقي هميشه براي انسان ميسر نمي شود. پس اگر شخصي فرصت آن را پيدا كند ولي به اهميت و ارزش واقعي آن آگاه نباشد، ممكن است آن را با تنبلي و بي حالي به راحتي از دست بدهد . زماني حسرت آن را بخورد كه هيچ سودي نداشته باشد كه فرمودند: ضايع كردن فرصت ها نتيجه اي جز غصه ندارد . (7)
مسلما فهم و درك ارزش وقت و فرصت هاي به دست آمده، افراد را از تنبلي و اهمال كاري باز مي دارد.
2- تلاش در ايجاد انگيزه:
بسياري از موارد تنبلي و اهمال كاري به خاطر نداشتن انگيزه كافي است . همين مسأله باعث بي حالي و تنبلي شخص در انجام كارها و وظايف محوله مي شود. اگر انگيزه كافي در ما وجود نداشته باشد ،در انجام وظايف واجب هم سستي مي كنيم. بنابراين بر ما لازم است با توجه به نتايج و ثمراتي كه ازانجام كارهاي مان به دست مي آوريم، در خود ايجاد انگيزه كنيم، به طور مثال در آموزه هاي ديني نكات جالبي براي ايجاد انگيزه در افراد نسبت به انجام وظايف شرعي بيان شده . مثلا در روايتي آمده است كه خود را در دنيا مانند غريقي بدانيد كه براي نجات خود تلاش مي كند . (8)
يقينا كسي كه دنيا را چون دريايي پرتلاطم مي بيند و ساحل نجات را ايمان به خدا و انجام دستورات ديني مي داند، هرگز تنبلي و سستي در كارش پيدا نمي شود.
3- تعيين وقت معين براي هر كار:
افراد بايد براي هر كاري قبل از انجام آن وقت معيني در نظر بگيرند تا در آن وقت و فاصله زماني كار انجام شود. اگر وقت هر كاري از قبل مشخص نشود، ممكن است انسان در انجام آن امروز و فردا كند. مثلا يك كشاورز اگر نداند زمان كاشت، داشت و برداشت محصول محدود است، يا به آن بي توجه باشد، هرگز نمي تواند محصول خوبي به دست آورد.
4- تعيين دقيق تاريخ تحويل:
براي انجام هر كاري لازم است شخص با توجه به امكانات خود تاريخ دقيق پايان كار را مشخص كند.
5- استفاده از فن جزء جزء كردن:
كار خود را به بخش هاي كوچك تر تقسيم كنيد تا بتوانيد بر آن مسلط شده و از عهده انجامش برآييد. به عنوان مثال، هر پنج صفحه مقاله خود را بخشي به حساب آورده، پس از انجام هر بخش، پاداشي مناسب براي خود در نظر بگيريد، سپس به انجام مسايل بخش ها بپردازيد.
6- اولويت بندي كارها:
اشخاص براي خود وظايف گوناگوني را در نظر مي گيرند. هر كس بايد بتواند كارهاي با اهميت تر را با اولويت اول ا نجام دهد. اين تقسيم بندي شما را مقيد خواهد كرد تا به كاري كه فوريت بيش تري دارد بينديشيد. در اين مورد اگر به طور جدي در انجام آن تسريع نكنيد، اهمال كاري شما در ساير امور نيز تأثير خواهد گذاشت.
7- اقدام به كار در حد توان:
گاه انسان به كاري مبادرت مي كند كه از حد توان و طاقت او به مراتب فراتر است. در اين جا شخص با انتخاب غلط، زمينه اهمال كاري خود را فراهم ساخته است. بنابراين هر كس اول بايد توان خويش را در انجام كارها درست برآورد كند و سپس كاري در خور و مناسب با توانش بپذيرد.
8- تغيير محيط:
گاهي تنبلي و اهمال كاري به خاطر شرايط محيطي خاصي است كه فرد در آن قرار گرفته است. تغيير و تحول در اين شرايط مي تواند تنبلي و بي حالي را از افراد دور كند.
9- استفاده از عهد و پيمان:
گاهي لازم است براي درمان تنبلي با خود عهد ببنديم كه در انجام آن كار كوتاهي نكنيم . در صورت شكستن عهد و پيمان براي خود تنبيهي در نظر بگيريم.
در علم اخلاق اين شيوه را مشارطه گويند كه شخص براي اصلاح نفس خويش هر سحرگاه با خود شرط و قراردادي مجدد مي بندد تا كه به سوي كمال سير كند. در گفتاري حكيمانه از امام اميرالمؤمنين در آثار پيمان آمده است: «با نماز پيمان وفا ببند تا اين كه بر آن مواظبت كني».(9)
پي نوشت ها :
1. آلبرت آليس و ويليام جيمزنال، روان شناسي اهمال كاري، توجه محمد علي فرجاد، تهران، مؤسسه اميد، 1375، ص 9.
2.بحار، ج 78، ص 180.
3.فروع كافي، ج 5، ص 85.
4.بحار، ج 73، ص 160.
5. ميزان الحكمه، ج 8، ص 396، باب 3491.
6. دكتر مرتضي آقا تهراني، مجله معرفت، ش 64 ، ص 40.
7.بحار، ج 71، ص 217.
8.همان، ج 90، ص 307.
9. نهج البلاغه، خطبه 199، ص 418.
۱۳۸۹/۰۴/۲۷ ۲۱:۱۲ شناسه مطلب: 14768
با عرض سلام وتشکر ضمن قدردانی از تمامی دست اندرکاران این سایت به جهت ارسال پاسخ به پرسش اینجانب بعد از دریافت پاسخ پرسش سایت شما را با دوستانم در میان گذاشتم وانان نیز علاقه ای خاص نسبت به این موضوع نشان دادند و یکی از دوستان نیز به ذکر مشکلی پراداخته که به قرار زیر می باشد: می گوید مدت های زیادی است که گرفتار این مشکل می باشد مدام حرف های نامربوط به سراغ ذهنش می اید در سر نماز در حین گفتن اقامه مثلا سر بعضی از کلمات و مجبور می شود چندین بار ان جمله را تکرار کند تا مثلا در ذهنش ان جمله بدون کم و کاصی و بدون هیچ حرف نامربوطی نقش ببند البته می گوید این گونه تصور می کند که اگر نگوید عواقب بد و خسرانی متوجه او می شود یا مثلا هنگامی که در جایی نام خدا یا یکی از معصومین را می بیند باید چندین بار و به شکل افراطی احترامی خاص بگذارد یا حتی اگر این نام ها به نوعی در نقش یک قاب عکس باشند ان قدر به خودش سختی و زحمت می دهد که به عنوان مثال یک وقت طوری ننشیند که پشت به روی انان باشد و تا دلتان بخواهد از این جور مثال های جور و با جور و حرف های ناجورتر که به سراغ ذهنش می اید البته در قدیم این طور که تعریف می کرد یه واسواسی هم داشته مثلا چند بار یه جمله را تکرار کند یا چند بار به یک چیزی دست بزند و...البته تا ان جا که من او را می شناسم انسانی است که اهل نماز و پایبند به اصول دینی و ارزش های انسانی است و هیچ گرایش به چیز های عجیب و غریب امروزی ندارد در واقع تا اینجا یک ادم عادی.البته من به او توصیحه کردم که این ها همه دام های شیطان و یکی دیگر از شگر دهای ان است که تو با رفتار کردن در جهت عکس ان وبی اعتنایی به ان میتوانی به ان غلبه کنی البته به نظر من یکمی هم وسواس در این گفته ها دیده می شود البته گفته با این توصیه من یکمی حالش بهتر شده البته می گوید که می خواهم که نظر یک مجتهد را هم نیز بشنوم و به قول معروف تایید این نظرات را نیز بشنوم تا واقعا خسرانی یا عاقبت بدی به این بی اعتایی ها نسبت به این حرف ها مرا تهدید نکند. با تشکر لطفا اگه می شه یکم جواب را سریع تر بفرستید.
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
با توجه به نشانه ها و علايمي كه ذكر كرديد، دوست تان از وسواس فكري و عملي رنج مي برد . احترام بيش از حد يا رفتارهاي تكراري او و سعي در دقت زياد، چيز جز وسواس نيست . وسواس نيز نوعي بيماري است كه بايد درمان شود. همين طور نوع برخورد او با اسامي ائمه يا عكس ها و نوشته ها، تنها برخاسته از رفتار وسواسي است . نه تنها بي اعتنايي به اين چيزها اشكال شرعي ندارد، بلكه رفتار وسواس گونه او اشكال شرعي دارد و بايد آن را قطع نمايد.
پاسخ حاضر به فرد وسواسي ارائه شده و مخاطب كلام ما دوست شما است.
وسواس يکي از واکنشهاي عصبي است که معمولاً به دو شکل وسواس فکري و وسواس عملي بروز ميکند.
وسواس فکري عبارت است از يک سلسله افکار پوچ و بيهوده تکراري، که گرچه بيمار به بيهودگي آن اطمينان دارد، ولي براي جلوگيري از آن نميتواند اقدامي کند.
وسواس عملي عبارت است از يک رشته رفتارهايي که قطع نظراز منطقي نبودن آنها، جنبه تکراري به خود ميگيرد.(1)
شرط اساسي کنترل و درمان اين گونه افکار مزاحم، همکاري صميمانه و نزديک بيمار با مراحل درماني است؛ بنابراين بايد با تمام قدرت و توان و انجام دستورعمل هاي ارائه شده ،تدريجا بر آن مسلط شويد . از نفوذ آن افکار جلوگيري کنيد. نبايد گمان کرد که با اولين قدم و بدون پيگيري مستمر، ميتوان يک شبه، همه آن افکار را از ذهن خود دور کرد.
اغلب مبتلايان به وسواس فکري، افکار بيهوده يا وحشتناکي در ذهن خود به وجود ميآورند. اين افکار در چرخهاي بي پايان، مرتب تکرار ميشود.
بعضي از مبتلايان، مشکل خود را پنهان نگه ميدارند . گاهي دور از چشم ديگران چندين ساعت را صرف افکار خود مينمايند ، اما خوشبختانه به طرح موضوع پرداختهايد و در واقع تصميم به حل و درمان آن داريد.
پس نيمي از راه درمان را که شناخت بيماري و عزم بر درمان آن است پيمودهايد. در ادامه و حل کامل مشکل بايد بدانيد که درمان وسواس فکري و عملي، نياز به صبر و حوصله و پشتکار دارد. انتظار حل و درمان يک شبه آن را نداشته باشيد، پس راهکارهايي را که ارائه ميشود، با دقت مورد توجه قرار دهيد . ارزيابي و نتيجه آن، نيز ميزان پيشرفت خود در مهار وسواس را در مکاتبه بعدي مشخص فرماييد.
قطعاً به ضررهاي وسواس فکري آگاهيد، که عبارتند از: اتلاف وقت، عدم توانايي در تمرکز حواس، بازماندن از کارهاي اصلي، خسته شدن ذهن، عدم تعادل رواني، بي حوصله شدن براي فکر کردن درباره موضوعات مهم و اساسي زندگي و تحصيلي.
نيازي به شرح و بسط اين پيامدها نيست، پس هر چه زودتر بايد به راهکارهاي عملي جهت مقابله با وسواس فکري بينديشيد که عبارتند از:
1 - بازسازي شناختي:
درمان وسواس فکري به تصميم و همت شما بستگي دارد. در اين جهت کسي جز خودتان نميتواند به شما کمکي بنمايد. امام علي(ع) ميفرمايد: «کسي که در اصلاح خود کمک نکند، ديگري نه مانع بروز مشکلات او ميشود و نه او را به سوي رشد و خير ميکشاند».(2)
بايد کمر همت را ببنديد و با اتکا به تواناييهاي خود وارد عمل شويد و نسبت به درمان بيماري خويش اميدوار باشيد.
2 - شفاف کردن افکار:
براي مقابله با افکار انحرافي بايد انديشه خود را پالايش کنيد و ابهام زدايي نماييد. امام علي(ع) ميفرمايد: «به دليل شفافيت افکار ملائکه، آنان به وسواس فکري مبتلا نميشوند».(3)
اگر شبهه و سؤالي در ذهن خود نسبت به خدا و يا اولياي الهي داريد، بدون واهمه آنها را مطرح نماييد و در پي پاسخ برآييد.
3 - متمرکز شدن بر افکار مطلوب:
براي رهايي از افکار ناخواسته، لازم است افکار خوشايند را جايگزين کنيد. توجه به افکار معقول و تقويت و تمرکز آن به وسيله تکرار زباني، شما را از افکار مخرّب و آزاردهنده باز ميدارد. پيامبر اکرم(ص) ميفرمايد: «کسي که مبتلا به وسواس فکري است، سه بار ايمان به خدا و رسول را به زبان تکرار کند (آمنت بالله و رسوله) که آن وسواسي از بين ميرود».(4)
4 - ذکر زباني:
شخصي از امام صادق(ع) در مورد وسواس و شک سؤال کرد، حضرت فرمود: «لا شي فيها، تقول لا اله الا الله؛ اين وسواس و شک مشکلي ندارد. هر گاه به وسواس فکري مبتلا شدي، لا اله الا الله بگو».(5) با اين ذکر و تغيير حالت دادن، از فکر تکراري رهايي مييابيد.
5 - تقويت اعتقادات مذهبي:
«کول جي آر» با مرور بر زندگي «مارتين لوتر» رهبر مذهبي شهيري که مبتلا به وسواس فکري بود، اظهار داشت که اعتقادات مذهبي «لوتر» نقش بسيار مهمي در کنار آمدن او با نگرانيها و ناراحتيهاي دروني ناشي از وسواس داشته است.
6 - ورود افکار منحرف را به ذهن دراختيار خود بگيريد تا اين افکار ناخواسته به ذهن شما وارد نشود.
به اين منظور براي فکر در اين امور، ساعت خاصي تعيين کنيد، يعني با خود عهد ببنديد که زمان فکر کردن درباره موضوع وسواس، ساعت خاصي باشد.
در طول روز هرگاه اوهام و افکار وارد ذهن تان شد، به خود بگوييد: زمان فکر کردن فلان ساعت است. در زمان مقرر مدتي را به فکر کردن درباره آن موضوع اختصاص دهيد، تا در طول روز ذهن تان مشغول آن نشود. البته زمان اختصاصي را به تدريج در طي (مثلاً سي روز) روزي يک دقيقه کم کنيد تا به صفر برسد.
7 - هر روز به خود تلقين کنيد که من قادرم افکار ناخواسته را کنار بگذارم. تلقين يکي از راههاي مبارزه با افکار منفي است.
از افکار ناخواسته و مزاحم، احساس وحشت و نگراني نکنيد . بدانيد که آنها موجب کفر و يا بي احترامي نمي شود . اصلاً گناه نيست، بلکه يک نوع بيماري است که بايد درمان شود. پس اثر وضعي (نجاست) و اثر تکليفي (گناه و کفر) ندارد.
پينوشتها:
1. دکتر شکوه نابينژاد، رفتارهاي بهنجار و ناهنجار، ص 162.
2. نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 89.
3 . همان، خطبه 90.
4 . کنزالعمال، حديث 1245.
5 . کافي، ج2، ص 424.
۱۳۸۹/۰۴/۲۷ ۲۱:۰۰ شناسه مطلب: 14767
آیا کسانی که کشاورز و دامدار نیستند و زندگی معمولی دارند زکات به آن ها هم تعلق می گیرد؟ با تشکر از تمامی عزیزانی که در ایجاد این سایت همکاری کردند.
با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
زكات تنها در نه چيز واجب است: اول گندم، دوم جو، سوم خرما، چهارم كشمش، پنجم طلا، ششم نقره، هفتم شتر، هشتم گاو، نهم گوسفند؛ پس اگر كسى مالك يكى از اين نه چيز باشد، با شرايطى كه در رسالة مراجع تقليد آمده، بايد مقدارى را كه معين شده، به يكى از مصرفهايى كه دستور دادهاند برساند. ( 1 )
بنابراين افرادي که مالک اين موارد نيستند، زکات بر آن ها واجب نيست.
در ارتباط هاي بعدي نام مرجع خود را ذکر کنيد.
پينوشت:
3. امام خميني، توضيح المسائل، س 1843.
۱۳۸۹/۰۴/۲۷ ۲۰:۴۱ شناسه مطلب: 14766
طبق فتواي مرحوم آيت الله فاضل در ازدواج با دختر باکره بنا براحتياط واجب، اذن پدر لازم است.(1)
بنابراين حتي اگر در آينده قصد ازدواج داشته باشند، نمي توانند بدون هماهنگي و اجازه از پدر دختر صيغه بخوانند.
پينوشت :
1. آيت الله فاضل لنكرانى ،جامع المسائل، ج 1 ، ص 436 ، س 1546.
۱۳۸۹/۰۴/۲۷ ۲۰:۴۰ شناسه مطلب: 14765
چند سال پیش متوجه شدم که اشتباه غسل میکردم وهنگام شستن هر سمت از بدن صورم را میشستم.حکم نماز و روزه هاو سایر عبادات هایی که در ان مدت به جا اورده ام چیست؟
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
گرچه شستن صورت با هر سمت از بدن لازم نبوده، ولي غسل صحيح است و نماز و روزه ات اشکال ندارد.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله بهجت، استفتائات ،ج1 ،س746.
۱۳۸۹/۰۴/۲۷ ۲۰:۲۶ شناسه مطلب: 14764
با عرض سلام مدتی است که دچار بیماری شده ام از خداوند درخواست کرده ام که سلامتی از طرف خودش به من بدهد.اما تا کنون به این سلامتی نرسیده ام.در اثر این بیماری نمی توانم به سر کار بروم. خوانواده دائما از من ایراد می گیرند، که چرا به دائم یکجا نشسته ای.حتی به صورت غیر مستقیم گفته اند اگر می خواهی به خلاف بیفتی بیفت ولی از خانه برو. از خداوند به صورت تفال سوال کرده ام که علت این امر چیست و علت طغیان من است. لطفا راهنماییم بفرمایید. با تشکر
باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
دوست عزيز
خوب بود قدري بيش تر درباره بيماري تان براي ما مي نوشتي تا بهتر بتوانيم قضاوت كنيم . با توجه به آنچه نوشته ايد ، استفاده مي شود كه مبتلا به افسردگي شده ايد . اگرچنين باشد، اين بيماري با كار كردن منافاتي ندارد. در اين صورت علت كار نكردن شما براي ما معلوم نيست . شايد به همين جهت است و همان گونه كه نوشته ايد ،ديگران به يك جا نشستن شما اعتراض دارند.
به هر حال آن چه به عنوان پاسخ بيان مي شود، با توجه به اين مسئله است كه مبتلا به افسردگي هستيد . در صورتي كه پاسخ با سوال شما مغايرت داشت، در نامه هاي بعدي بيان روشن تري از سوال تان داشته باشيد تا پاسخ دهيم .
هيچ انساني نيست که در زندگي با احساس غم و اندوه، بيگانه باشد. همه ما به دنبالِ از دست دادن دوستان و بستگان، بيماري اطرافيان، عدم موفقيت در کار و... دچار غم و اندوه ميشويم؛ اما افسردگيِ مرضي، واکنشي است بسيار فراتر از واقعهاي که در زندگي افراد روي ميدهد. بنابراين، گاهي مواقع، غم و اندوهِ موقّت، پاسخي است به شرايط بيروني، و تا حدي طبيعي است؛ اما اگر واکنش، بيش از شش ماه به طول انجامد و با نشانههاي ديگري که نشانهها و علائم خاص افسردگياند ،همراه شود، به طوري که عملکرد عادي فرد را مختل کند، بيماري تلقي ميشود . بايد نسبت به درمان آن، اقدام جدي به عمل آورد.
افسردگي تقريباً در سراسر دنيا و در همه جوامع با فرهنگهاي متفاوت ديده ميشود. فراواني افسردگي در ميان افراد به گونهاي است که از آن به عنوان «سرماخوردگي رواني» ياد ميشود.
تئوريهاي اساسي در روانشناسي، بر احساس کمارزش يا بيارزشي فرد افسرده تأکيد دارند. معمولاً کساني که به هنگام شکست يا بدبختي، خود را سرزنش ميکنند و خويشتن را عامل شکست ميدانند و از طرفي، به هنگام موفقيت، پيروزيشان را به شرايط بيروني يا شانس نسبت ميدهند، بيش تر در معرض افسردگياند؛ زيرا اين شيوه برخورد، منجر به تضعيف خودپنداره مثبت در آن ها ميشود و به تدريج، افکار زيانباري مانند اين که: «من به درد هيچ کاري نميخورم»، «من نميتوانم» و... . در آن ها شکل ميگيرد. در حالي که اکثر افراد، مسئوليت حوادث مثبت و خوشايند زندگيشان را به خود نسبت ميدهند.
در حقيقت، افسردگي بيش تر حاصل يادآوري شکستها و ناکاميهاي گذشته است. فردي که در يک يا چند موقعيت، دچار ناکامي گرديده، ميپندارد که اگر در موقعيتهاي مشابه ديگر قرار گيرد، تلاش او بينتيجه مانده، شکست او حتمي است. اينگونه تفکرات باعث ميشود که فرد در زندگي احساس درماندگي کند؛ حالتي که به آن، «درماندگي آموخته شده» ميگويند.
البته در بعضي افراد، افسردگي با اضطراب همراه ميشود؛ به طوري که شخص به همراه احساس ضعف و خستگي، از ناکامي و بيقراري هم رنج ميبَرد.
علايم افسردگي :
علائم افسردگي به دو دسته، تقسيم ميشود:
ا- علائم روانشناختي
ب- علائم زيستشناختي
علائم روانشناختي در چهار سطح ديده ميشود:
1- خُلق: بيمار، احساس غمگيني و اضطراب، و تحريکپذيري دارد.
2- تفکر: بيمار، فاقد تمرکز است . مرتب خود را سرزنش ميکند و عزّت نفس پاييني دارد.
3- انگيزش: فرد، علاقهاي به انجام دادن کارها و سرگرميهاي قبلي ندارد .از فعاليتهاي شغلي کنارهگيري ميکند.
4- رفتار : علائم بيماري از قبيل عدم فعاليت بيمار، گريه کردن، کُند راه رفتن و کُند سخن گفتن بروز مي کند.
در مورد علائم زيستشناختي ميتوان گفت که افراد افسرده معمولاً دچار کم اشتهايي يا بياشتهايي و در نتيجه با کاهش وزن مواجه ميشوند. البته در برخي از افسردگيها با پرخوري و پراشتهايي که منجر به افزايش وزن ميشود هم مواجه هستيم. همچنين در افسردگي، اختلال خواب نيز مشاهده ميشود. بدين معنا که فرد افسرده يا در به خواب رفتن مشکل دارد، يا اگر به خواب رود، در اواسط شب يا صبح خيلي زود بيدار ميشود و به سختي به خواب ميرود.
کاهش انرژي و احساس خستگي نيز از علائم ديگر افسردگي است. فرد افسرده حتي اگر فعاليت زيادي انجام ندهد، باز هم احساس خستگي و ناتواني ميکند.
درمان افسردگي:
1- معنويت و دعا:
هميشه و در همه جا پيروي از دستورهاي ديني به سود انسان بوده ؛ زيرا اين دستورها، منطبق بر سرشت آدمي است . انسان با پيروي از اين دستورها، برنامهاي در پيشرو خواهد داشت که او را از سردرگمي و انحراف، نجات ميدهد. انسان با پيروي از دين و معنويت، به کسي اتکا پيدا ميکند که ميداند همه چيز در دست اوست. از طرفي دعا در تمام اديان و فرهنگها، وسيلهاي براي رهايي از مشکلات، درمان بيماريها و راهي براي رسيدن به آرزوها بوده است.
دعا، رو در رويي انسان با خالق است. در هنگام دعا و نيايش، انسان، بدون هيچ مقاومتي، از خود براي خدا ميگويد و ميداند که آنچه ميگويد، نزد او محفوظ خواهد ماند. اقرار به خطاها و عرض نياز به درگاه الهي، هيجانات انسان را تخليه ميکند و براي ادامه راه زندگي به او توان ميبخشد.
البته اگر انسان بتواند برخي از عبادات را به طور دسته جمعي انجام دهد (مثل نماز جماعت، زيارت و اعتکاف يا خواندن دعا به صورت گروهي)، ميتواند از افراد شايسته در مکانهاي برگزاري اين نوع مراسم، به عنوان الگو استفاده نمايد . نيز ارتباطات بينفردي خود را افزايش دهد؛ چرا که افسردگي، بيش تر در افرادي ديده ميشود که ارتباطات بينفرديِ ضعيف دارند و ضعف در ارتباطات بينفردي، قادر است انسان را از بسياري تقويتهاي محيطي محروم سازد. بنابراين تمام دعا ها مي تواند مفيد واقع شوند و دعاي خاصي براي اين خصوص مشاهده نکرديم.
2- انجام فعاليتهاي هنري و ورزش :
اينگونه فعاليتها از آنجا که ذهن و جسم را ـ هر دو را ـ مشغول ميکند، مفيدند. اين نوع فعاليتها، احساس خوبي را در فرد ايجاد ميکنند . از سوي ديگر، توجه فرد را از افکار ناراحت کننده به چيزهاي ديگر معطوف ميکنند. اگر انسان خسته باشد، با استراحت، خستگي رفع ميشود؛ اما اگر افسرده شود، افسردگي با فعاليت از بين ميرود. عدم فعاليت، باعث ميشود انسان بيش تر به مشکلات زندگي توجه کند و افسردگياش تشديد شود.
3- استفاده از رنگ هاي شاد:
استفاده از نور طبيعي مناسب و رنگهاي شاد و ملايم در محيط کار و زندگي و همچنين در نوع پوشش فرد ميتواند به عنوان محرکي خوشايند به طور غيرمستقيم در روحيه فرد افسرده تأثيرگذار باشد. همينطور، تغيير دکوراسيون محيط خانه و يا کار، تازگي و تنوعي ايجاد ميکند که فرد را از حالت يکنواختي و کسالت، خارج ميسازد و او را به سوي نشاط و تحرک، سوق ميدهد.
4-اصلاح شناختِ شخص افسرده که به «شناختْ درماني» موسوم است، يکي از تکنيکهايي است که به منظور درمان افسردگي به کار ميرود. در اين روشِ درماني، سعي ميشود بيمار نسبت به ويژگيهاي تفکر خود آشنا شود. اين ويژگيها که در بالا تحت عنوان عوامل ايجاد افسردگي از آن ها ياد شد، عبارتاند از:
تفکرِ همه يا هيچ، تعميم افراطي، اِسنادهاي اشتباه، مسئول دانستن خويش در حوادث بد و ناگوار و... . پس از شناسايي اين افکار، به بيمار کمک ميشود تا تحريفهاي شناختي خويش را اصلاح کند يا تغيير دهد.
5-تکنيک «توجّه برگرداني» براي تسکين افسردگي، هر چند موقتي، اما مفيد است. از فعاليتهايي که منجر به سرگرم شدن فرد و عدم توجه به مشکلات ميشود، ميتوان به خواندن شعر، نقّاشي، پيادهروي، ورزش، بازي و... اشاره کرد. نوشتن خاطرات شاد گذشته با تمام جزئيات آن، روش سودمندي است؛ چرا که افراد افسرده تمايل دارند به خاطرات تلخ بينديشند که اين، خود، منجر به تشديد افسردگي در آنان ميشود.
5-همچنين آموزش مهارتهاي حل مسئله براي مقابله با مشکلات واقعي زندگي ضروري است. بايد به آن ها آموزش داد که کنارهگيري از مشکل، راه حل مشکلات نيست. درگير شدن با مشکلات و در نظر گرفتن راههاي متعدد حل مسئله، مشورت و انتخاب بهترين راه، حلاّل مشکلات خواهد بود.
موفق باشيد.
۱۳۸۹/۰۴/۲۷ ۲۰:۱۳ شناسه مطلب: 14763
سلام... من از وقتی که عاشق همکلاسی ام شده ام...(البته 4 ساله که باهم هستیم اما این روزا شدیدا" دلبند او شده ام)دوباره شروع به نماز خوندن کرده ام و از هرگناهی که قبلا" انجام می دادم دوری کرده ام ... آیا نماز خواندن من مشکلی دارد؟ آیا مورد قبول خداوند قرار میگیرد یا از سر نیاز(رسیدن به آن خانم) است؟
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
دغدغه ديني و احساس مسؤليت شما شايسته تقدير است .در پاسخ لازم است به دو نکته پرداخته شود
نکته اول : ريا يک امر قلبي است ، هر انساني به درون خويش نگاه کند، زود متوجه مي شود که دارد ريا مي کند يا نه .چون ريا يعني تظاهر و خودنمايي و انجام عمل به قصد جلب توجه و ستايش ديگران.
امام خميني(ره) در مورد ريا مينويسند:«بدان که ريا عبارت از نشان دادن و وانمود کردن چيزي از اعمال حسنه يا خصال پسنديده يا عقايد حقه است به مردم براي منزلت پيدا کردن در قلوب آن ها و اشتهار پيدا کردن (مشهور شدن) پيش آن ها به خوبي و صحت و امانت و ديانت بدون قصد صحيح الهي».(1)
البته گاهي ممکن است شيطان در نفس انسان وسوسه هاي ايجاد کند . براي جلو گيري از انجام کارخير، وسوسه و شبهه افکني کند، اما تا زماني که نيت انسان خالص باشد، با وسوسه نفساني حکم ريا بر عمل انسان بار نمي شود.نماز خواندن شما اشکال ندارد و ريايي نيست.
نکته دوم :حکم رابطه شما با دختر.
برادر ! اگر رابطه شما صرفا به صورت سخن گفتن باشد، اشكال ندارد، اما اگر با لذت و شهوت همراه باشد حرام است . ازآن جا كه به طور طبيعي سخن گفتن دختر و پسر جوان به واسطه قوي بودن غريزه شهواني، در معرض شهوت و تحريك شهواني قرار دارد، بايد سعي شود جز در موارد ضروري از اين كار دوري شود.هر گونه ارتباط و تماس بدني دختر و پسرنامحرم مثل دست دادن و مصافحه کردن حرام است.
نگاه مرد به بدن زن (چه با قصد لذت يا بدون آن ) اشكال دارد و حرام است؛ هم چنين نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم نيز حرام است ، البته نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم(به آن مقداري كه معمولاً نميپوشانند) مانند سر و صورت و گردن و مقداري از پا و دست اشكال ندارد. ولي نگاه كردن به صورت و دستهاي زن نامحرم تا مچ با دو شرط اشکال ندارد ،
يک: به قصد لذت نباشد.
دوم: مايه فساد و گناه نگردد، يعني ممکن است طرف قصد لذت جويي نداشته باشد ،ولي به صورت نا خواسته، خواسته هاي جنسي اش تحريک شود و در دام گناه و نگاه شهوت انگيز بيفتد ،
بنابر اين رابطه دختر و پسر اگر مفسدهاى نداشته باشد و ترس وقوع در حرام نباشد و از روى شهوت صورت نگيرد، اشكالى ندارد، ولى خلوت كردن دختر و پسر نامحرم،( اعم از فاميل و غير فاميل در اتاق يا خانه در بسته كه محل رفت و آمد ديگران نباشد،) حرام است. حتي اگر به عبادت يا به بحث و جدل علمي مشغول باشند، ؛ زيرا غريزه جنسى و وسوسه شيطانى ممكن است هر لحظه انسان را از مسير خارج بكند.
قرآن در دو جا ،يعني يکي در سوره مائده آيه 5 و ديگري در سوره نساء آيه 25 زنان و مردان را از داشتن روابط دوستانه با نامحرم برحذر داشته، آن را مورد نکوهش و ملامت قرار داده است. در آيه 25 سوره نساء به مردان مي گويد: با دختراني که روابط دوستي مخفيانهاي با ديگران داشتهاند، ازدواج نکنيد:
«فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غير مسافحات و لا متخذات اخدان؛ آنان را با اجازه خانوادههاي شان به همسري خود در آوريد . مهرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد (به شرط آن که) پاکدامن باشند و زناکار و دوست گيران پنهاني نباشند».
در آيه 5 سوره مائده نيز به مردان خطاب مي کند و مي فرمايد: با زنان پاکدامن مسلمان ازدواج کنيد . خود نيز پاکدامن باشيد، نه زناکار و هيچ وقت زنان و دختران را در پنهاني دوست خود نگيريد.
پي نوشت :
1- امام خميني ، چهل حديث ، ص 35.





