پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

با عرض سلام مدتی است که دچار بیماری شده ام از خداوند درخواست کرده ام که سلامتی از طرف خودش به من بدهد.اما تا کنون به این سلامتی نرسیده ام.در اثر این بیماری نمی توانم به سر کار بروم. خوانواده دائما از من ایراد می گیرند، که چرا به دائم یکجا نشسته ای.حتی به صورت غیر مستقیم گفته اند اگر می خواهی به خلاف بیفتی بیفت ولی از خانه برو. از خداوند به صورت تفال سوال کرده ام که علت این امر چیست و علت طغیان من است. لطفا راهنماییم بفرمایید. با تشکر

باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
دوست عزيز
خوب بود قدري بيش تر درباره بيماري تان براي ما مي نوشتي تا بهتر بتوانيم قضاوت كنيم . با توجه به آنچه نوشته ايد ، استفاده مي شود كه مبتلا به افسردگي شده ايد . اگرچنين باشد، اين بيماري با كار كردن منافاتي ندارد. در اين صورت علت كار نكردن شما براي ما معلوم نيست . شايد به همين جهت است و همان گونه كه نوشته ايد ،ديگران به يك جا نشستن شما اعتراض دارند.
به هر حال آن چه به عنوان پاسخ بيان مي شود، با توجه به اين مسئله است كه مبتلا به افسردگي هستيد . در صورتي كه پاسخ با سوال شما مغايرت داشت، در نامه هاي بعدي بيان روشن تري از سوال تان داشته باشيد تا پاسخ دهيم .
هيچ انساني نيست که در زندگي با احساس غم و اندوه، بيگانه باشد. همه ما به دنبالِ از دست دادن دوستان و بستگان، بيماري اطرافيان، عدم موفقيت در کار و... دچار غم و اندوه مي‏شويم؛ اما افسردگيِ مرضي، واکنشي است بسيار فراتر از واقعه‏اي که در زندگي افراد روي مي‏دهد. بنابراين، گاهي مواقع، غم و اندوهِ موقّت، پاسخي است به شرايط بيروني، و تا حدي طبيعي است؛ اما اگر واکنش، بيش از شش ماه به طول انجامد و با نشانه‏هاي ديگري که نشانه‏ها و علائم خاص افسردگي‏اند ،همراه شود، به طوري که عملکرد عادي فرد را مختل کند، بيماري تلقي مي‏شود . بايد نسبت به درمان آن، اقدام جدي به عمل آورد.
افسردگي تقريباً در سراسر دنيا و در همه جوامع با فرهنگ‏هاي متفاوت ديده مي‏شود. فراواني افسردگي در ميان افراد به گونه‏اي است که از آن به عنوان «سرماخوردگي رواني» ياد مي‏شود.
تئوري‏هاي اساسي در روان‏شناسي، بر احساس کم‏ارزش يا بي‏ارزشي فرد افسرده تأکيد دارند. معمولاً کساني که به هنگام شکست يا بدبختي، خود را سرزنش مي‏کنند و خويشتن را عامل شکست مي‏دانند و از طرفي، به هنگام موفقيت، پيروزي‏شان را به شرايط بيروني يا شانس نسبت مي‏دهند، بيش تر در معرض افسردگي‏اند؛ زيرا اين شيوه برخورد، منجر به تضعيف خودپنداره مثبت در آن ها مي‏شود و به تدريج، افکار زيانباري مانند اين که: «من به درد هيچ کاري نمي‏خورم»، «من نمي‏توانم» و... . در آن ها شکل مي‏گيرد. در حالي که اکثر افراد، مسئوليت حوادث مثبت و خوشايند زندگي‏شان را به خود نسبت مي‏دهند.
در حقيقت، افسردگي بيش تر حاصل يادآوري شکست‏ها و ناکامي‏هاي گذشته است. فردي که در يک يا چند موقعيت، دچار ناکامي گرديده، مي‏پندارد که اگر در موقعيت‏هاي مشابه ديگر قرار گيرد، تلاش او بي‏نتيجه مانده، شکست او حتمي است. اين‏گونه تفکرات باعث مي‏شود که فرد در زندگي احساس درماندگي کند؛ حالتي که به آن، «درماندگي آموخته شده» مي‏گويند.
البته در بعضي افراد، افسردگي با اضطراب همراه مي‏شود؛ به طوري که شخص به همراه احساس ضعف و خستگي، از ناکامي و بي‏قراري هم رنج مي‏بَرد.
علايم افسردگي :
علائم افسردگي به دو دسته، تقسيم مي‏شود:
ا- علائم روان‏شناختي
ب- علائم زيست‏شناختي
علائم روان‏شناختي در چهار سطح ديده مي‏شود:
1- خُلق: بيمار، احساس غمگيني و اضطراب، و تحريک‏پذيري دارد.
2- تفکر: بيمار، فاقد تمرکز است . مرتب خود را سرزنش مي‏کند و عزّت نفس پاييني دارد.
3- انگيزش: فرد، علاقه‏اي به انجام دادن کارها و سرگرمي‏هاي قبلي ندارد .از فعاليت‏هاي شغلي کناره‏گيري مي‏کند.
4- رفتار : علائم بيماري از قبيل عدم فعاليت بيمار، گريه کردن، کُند راه رفتن و کُند سخن گفتن بروز مي کند.
در مورد علائم زيست‏شناختي مي‏توان گفت که افراد افسرده معمولاً دچار کم اشتهايي يا بي‏اشتهايي و در نتيجه با کاهش وزن مواجه مي‏شوند. البته در برخي از افسردگي‏ها با پرخوري و پراشتهايي که منجر به افزايش وزن مي‏شود هم مواجه هستيم. همچنين در افسردگي، اختلال خواب نيز مشاهده مي‏شود. بدين معنا که فرد افسرده يا در به خواب رفتن مشکل دارد، يا اگر به خواب رود، در اواسط شب يا صبح خيلي زود بيدار مي‏شود و به سختي به خواب مي‏رود.
کاهش انرژي و احساس خستگي نيز از علائم ديگر افسردگي است. فرد افسرده حتي اگر فعاليت زيادي انجام ندهد، باز هم احساس خستگي و ناتواني مي‏کند.
درمان افسردگي:
1- معنويت و دعا:
هميشه و در همه جا پيروي از دستورهاي ديني به سود انسان بوده ؛ زيرا اين دستورها، منطبق بر سرشت آدمي است . انسان با پيروي از اين دستورها، برنامه‏اي در پيش‏رو خواهد داشت که او را از سردرگمي و انحراف، نجات مي‏دهد. انسان با پيروي از دين و معنويت، به کسي اتکا پيدا مي‏کند که مي‏داند همه چيز در دست اوست. از طرفي دعا در تمام اديان و فرهنگ‏ها، وسيله‏اي براي رهايي از مشکلات، درمان بيماري‏ها و راهي براي رسيدن به آرزوها بوده است.
دعا، رو در رويي انسان با خالق است. در هنگام دعا و نيايش، انسان، بدون هيچ مقاومتي، از خود براي خدا مي‏گويد و مي‏داند که آنچه مي‏گويد، نزد او محفوظ خواهد ماند. اقرار به خطاها و عرض نياز به درگاه الهي، هيجانات انسان را تخليه مي‏کند و براي ادامه راه زندگي به او توان مي‏بخشد.
البته اگر انسان بتواند برخي از عبادات را به طور دسته جمعي انجام دهد (مثل نماز جماعت، زيارت و اعتکاف يا خواندن دعا به صورت گروهي)، مي‏تواند از افراد شايسته در مکان‏هاي برگزاري اين نوع مراسم، به عنوان الگو استفاده نمايد . نيز ارتباطات بين‏فردي خود را افزايش دهد؛ چرا که افسردگي، بيش تر در افرادي ديده مي‏شود که ارتباطات بين‏فرديِ ضعيف دارند و ضعف در ارتباطات بين‏فردي، قادر است انسان را از بسياري تقويت‏هاي محيطي محروم سازد. بنابراين تمام دعا ها مي تواند مفيد واقع شوند و دعاي خاصي براي اين خصوص مشاهده نکرديم.
2- انجام فعاليت‏هاي هنري و ورزش :
اين‏گونه فعاليت‏ها از آن‏جا که ذهن و جسم را ـ هر دو را ـ مشغول مي‏کند، مفيدند. اين نوع فعاليت‏ها، احساس خوبي را در فرد ايجاد مي‏کنند . از سوي ديگر، توجه فرد را از افکار ناراحت کننده به چيزهاي ديگر معطوف مي‏کنند. اگر انسان خسته باشد، با استراحت، خستگي رفع مي‏شود؛ اما اگر افسرده شود، افسردگي با فعاليت از بين مي‏رود. عدم فعاليت، باعث مي‏شود انسان بيش تر به مشکلات زندگي توجه کند و افسردگي‏اش تشديد شود.
3- استفاده از رنگ هاي شاد:
استفاده از نور طبيعي مناسب و رنگ‏هاي شاد و ملايم در محيط کار و زندگي و همچنين در نوع پوشش فرد مي‏تواند به عنوان محرکي خوشايند به طور غيرمستقيم در روحيه فرد افسرده تأثيرگذار باشد. همين‏طور، تغيير دکوراسيون محيط خانه و يا کار، تازگي و تنوعي ايجاد مي‏کند که فرد را از حالت يکنواختي و کسالت، خارج مي‏سازد و او را به سوي نشاط و تحرک، سوق مي‏دهد.
4-اصلاح شناختِ شخص افسرده که به «شناختْ درماني» موسوم است، يکي از تکنيک‏هايي است که به منظور درمان افسردگي به کار مي‏رود. در اين روشِ درماني، سعي مي‏شود بيمار نسبت به ويژگي‏هاي تفکر خود آشنا شود. اين ويژگي‏ها که در بالا تحت عنوان عوامل ايجاد افسردگي از آن ها ياد شد، عبارت‏اند از:
تفکرِ همه يا هيچ، تعميم افراطي، اِسنادهاي اشتباه، مسئول دانستن خويش در حوادث بد و ناگوار و... . پس از شناسايي اين افکار، به بيمار کمک مي‏شود تا تحريف‏هاي شناختي خويش را اصلاح کند يا تغيير دهد.
5-تکنيک «توجّه برگرداني» براي تسکين افسردگي، هر چند موقتي، اما مفيد است. از فعاليت‏هايي که منجر به سرگرم شدن فرد و عدم توجه به مشکلات مي‏شود، مي‏توان به خواندن شعر، نقّاشي، پياده‏روي، ورزش، بازي و... اشاره کرد. نوشتن خاطرات شاد گذشته با تمام جزئيات آن، روش سودمندي است؛ چرا که افراد افسرده تمايل دارند به خاطرات تلخ بينديشند که اين، خود، منجر به تشديد افسردگي در آنان مي‏شود.
5-همچنين آموزش مهارت‏هاي حل مسئله براي مقابله با مشکلات واقعي زندگي ضروري است. بايد به آن ها آموزش داد که کناره‏گيري از مشکل، راه حل مشکلات نيست. درگير شدن با مشکلات و در نظر گرفتن راه‏هاي متعدد حل مسئله، مشورت و انتخاب بهترين راه، حلاّل مشکلات خواهد بود.
موفق باشيد.