پرسش وپاسخ

چطور بايد بفهميم كه يك اتفاقي يا امري به صلاحمون بوده يا ما اشتباه كرديم.؟؟؟؟؟؟؟و اگر در ازدواج كسي رو كه قسمتمون بوده ناخواسته رد كنيم بازم امكان داره خوشبخت بشيم يا انتخاب خوبي داشته باشيم؟

پرسش: قسمت شرح : چطور بايد بفهميم كه يك اتفاقي يا امري به صلاحمون بوده يا ما اشتباه كرديم؟
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
«قسمت » و «مصلحت»به معاني مختلفي به كار برده مي شود كه اعتقاد به برخي از آن ها، موجه است و به برخي ديگر ناموجه وبي دليل.
قسمت و مصلحت به اين معنا كه : «يك رويداد، معلول يك سري عوامل است كه با تحقق آن عوامل، قطعاً آن رويداد به وقوع خواهد پيوست » كاملاً منطقي و صحيح است ؛ مثلاً اگر كسي هر روز ورزش كند، عضلاتش قوي خواهد شد و يا اگر در عبور از خيابان دقت نكند، تصادف رخ خواهد داد.
كاربرد معنايي ديگر براي قسمت، آن است كه : «نقش فرد در حوادث كاملاً ناديده گرفته شده ، همه چيز به مقدرات واگذار گردد». اين برداشت از قسمت برداشتي نادرست و توجيه خوبي براي اهمال و ناتواني ها است و با آموزه هاي ديني در تضاد است.
معناى صحيحى كه براى قسمت و مصلحت وجود دارد، قضا و قدر الهى است .قضا و قدر، مشيت الهي است که در نظام هستي، هر چيز را با محاسبه دقيق و معين به طور قانون‏مند و سازوار در چارچوب نظام علت و معلول قرار داده است. شناخت صحيح مشيت خداوند و خواست انسان، مبتني بر داشتن تصور صحيح از مشيت خداوند در نظام جهان و انسان است.
هيچ رخدادي در جهان جز به مشيت خداوند اتفاق نمي‏افتد. برگي که از درخت ساقط مي‏شود و يا کاري که از انسان سر مي‏زند، هر دو به مشيت خداوند است. اما چگونگي جريان مشيت در اين دو تفاوت دارد؛ زيرا انسان تفاوتي عمده و اساسي با ديگر موجودات دارد و آن اينکه داراي اختيار است . مشيت انساني کارهاي اختياري انسان آن است که اراده انسان در آن دخالت داشته باشد.
خداوند خواسته است که انسان مختار باشد و به اختيار خود بتواند کاري را انجام دهد. بر اين اساس اختيار انسان در طول مشيت و قضا و قدر خداوند است؛ يعني، خداوند خواسته که انسان توان خواستن و انتخاب کردن را داشته باشد. از همين رو اگر علت‏ها و عوامل کاري را کاملا فراهم و بر آن اقدام کرديد، آن واقعه اتفاق خواهد افتاد؛ مثلا اگر آتش، بنزين و اکسيژن را در کنار هم قرار داديد، قطعا انفجار رخ خواهد داد. اين همان نظام متقن و تخلف ناپذير هستي است.
مشيت خدا چيزي زايد بر در دسترس قرار دادن اسباب و علل و تأثير بخشي به آن نيست. در مورد انسان هم مشيت او بر آزاد و مختار بودن انسان است. بنابراين فعاليت‌هاي ارادي انسان جبراً از او صادر نمي‏شود و مستند به خواست آزاد خود اوست. در عين حال به مشيت الهي نيز استناد دارد؛ به اين معنا که اگر تکويناً نمي‏خواست چنين بشود، به او آزادي و اختيار نمي‏داد و مانند ديگر اجزاي طبيعي در مسير واحدي انسان را به حرکت در مي‏آورد.
براين اساس اتفاقاتي که در زندگي ما واقع مي شود ،صرف نظر از خواست خداوندي و صلاح دانستن او، در چارچوب نظام علت و معلول تحقق مي‏پذيرد . اراده انسان يکي از علل افعال اختياري اوست.
بنابراين اراده انسان تا حدودي در سرنوشت او و حوادثي که واقع مي شود مؤثر است. اگر چه تنها عامل تعيين‏کننده رخدادهاي زندگي او نيست.
بر اين اساس نمي توان به طور قطعي اتفاقي را که در زندگي واقع شد، به صلاح ديد خداوند نسبت داد و يا به طور قطع آن را انکار نمود زيرا نظام عالم در چارچوب نظام علت و معلولي است . افعال اختياري انسان از علل موثر در زندگي اوست .
ظاهرا سوال شما با توجه به سوال دوم که در آن از جواب منفي به خواستگارتان سوال کرده ايد ،مطرح شده است که در اين صورت پاسخ تکميلي در آن جواب طرح شده است .

پرسش: اگر در ازدواج كسي رو كه قسمتمون بوده ناخواسته رد كنيم بازم امكان داره خوشبخت بشيم يا انتخاب خوبي داشته باشيم؟

پاسخ:
خواهر گرامي !در پاسخ سوال قبل گفتيم معناى صحيحى كه براى قسمت و سرنوشت انسان وجود دارد، قضا و قدر الهى است. ازدواج نيز يکي از موارد سرنوشت انسان است.اراده انسان تا حدودي در سرنوشت او مؤثر است. بله اراده انسان تنها عامل تعيين‏کننده رخدادهاي زندگي او نيست .چه بسا انسان اراده کاري را دارد ، ولي موانع بسياري براي او پديد مي‏آيد يا اراده چيزي را ندارد اما آن امر براي او به راحتي محقق مي‏شود. نکته‏اش اين است که علل مؤثر در عالم طبيعت دو دسته است:
1- علل مادي،
2- علل معنوي. يکي از عوامل مؤثر در سرنوشت انسان علل معنوي است که اعمال انسان نيز جزو اين علل است؛ يعني، اعمال خوب يا بد انسان در سرنوشت انسان مؤثر است. مثلاً رنجاندن خاطر مؤمن يا ملامت و تحقير و يا تمسخر او آثار بسيار سوئي در زندگي آن شخص دارد.
در بين عوام رايج شده که در بسياري از وقايع زندگي تعبير مي‏کنند که «قسمتش چنين بود» و از اين تعبير معمولاً معناي جبر برداشت مي‏شود، در حالي که «قسمت» به معناي «جبر» و سرنوشت حتمي گريزناپذير پذيرفتني نيست. تنها معناي مقبولي که براي «قسمت» وجود دارد ،قضا و قدر است که شرحش گذشت و با اراده و اختيار انسان منافاتي ندارد.
حال مراد شما از« نا خواسته رد کردن » در اين جمله که نوشته ايد : " كسي رو كه قسمتمون بوده ناخواسته رد كنيم " چيست ؟
1- اگر معتقد هستيد به آن چه دربين مردم معروف است و قسمت را به معناي عدم تأثير فرد در سرنوشت خود و تعيين همسر از قبل و سلب اختيار از انسان مي‏ دانيد، و مرادتان از « ناخواسته » اين است که بدون اين که بخواهيد، با قسمت و قضاي الهي مخالفت کرده ايد ،بايد بگوييم :
اين نوع اعتقادات رايج بين مردم درباره قضا و قدر از نظر اسلام مردود است، چون خداوند به آدمي، اختيار و اراده داده است. در همه امور از جمله ازدواج، حق انتخاب و گزينش محفوظ مي‏باشد.
از کجا معلوم کسي که خواستگار شما بوده ، قسمت شما بوده ؟ چه کسي گفته جواب منفي دادن به خواستگار اگر با دليل باشد، مخالفت با قسمت - به معناي صحيح آن - است ؟
اگر امري قضاي الهي و به قول شما قسمت تان باشد، قطعا محقق مي شود . در تحقق قسمت افعال خود شما نيز موثر است . شاهد مدعاي ما روايات زيادي است که همگان را به دقت در انتخاب همسر فراخوانده و ضوابطي را در اين امر منظور داشته‏اند. اگر انسان در انتخاب همسر نقشي نداشته باشد، روايات بسياري که در اين باب وارد شده معني ندارد. از رسول اکرم(ص) نقل شده:
«فردي مناسب براي ازدواج را در نظر بگيريد و انتخاب کنيد، زيرا زنان تان فرزنداني شبيه خواهران و برادران خود متولد مي‏کنند».(1)
اگر با دليل محکم و نه از روي هوي و هوس به خواستگار جواب منفي داديد ، جاي هيچ نگراني نيست و در آينده مي توانيد با انتخاب خوب در زندگي خود خوشبخت شويد.
2- اما اگر مرادتان از جواب منفي ناخواسته به خواستگار، رد کردن خواستگار خوب به بهانه هاي واهي و پوچ و در حقيقت بدون دليل است ، نوعي مصداق کفران نعمت خداوند محسوب مي گردد .داراي اثرات وضعي در زندگي دنيوي ما مي باشد. ضروري است از هر طريقي که مي توانيد (مانند توبه و...) کفران نعمت را جبران نماييد.

پي‏نوشت‏:
1. ميزان‏الحکمه، ج 2، ص 1183.

سلام من دختری هستم که مدتی است که خواب های عجیبی می بینم و مرا سردرگم کرده مثلا این که اعزرائیل جانه بضی از افراد رامیگیرد و من هم با او همکاری میکنم و یا بخی اوقات تماشا می کنم یا اینکه برخی مسائل در ایران رخ میدهد من ازپیش در خواب می بینم مثلااختشاشات روز عاشورا و از این قبیل خواب ها حالا سوال من این است معنی این خواب ها چیست و چرا من که یک فردی معموای هستم باید ببینم خواهش میکنم جواب مرابه صورت واضح بیان کنید واقعا احتیاج به کمک دارم

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بسياري از مسايلي که انسان‌ها در خواب مي‌بينند، افکار و تخيلاتي است که در طي روز به آن اشتغال داشته اند يا در فکر آن ها بوده اند. به هر حال در طي خواب از فشار سانسور کاسته مي شود . فرصتي فراهم مي شود تا آن چه در ناهشيار وجود دارد, برون ريزي کند . در قالب خوابديده ها رخ دهند. بنابراين بسيار مهم است که بدانيم هر آن چه روزها با آن به سر مي‌بريم ،ممکن است به شکل‌هاي ديگر در خواب بازسازي شوند.مسايل سياسي مورد اشاره, اتفاقات رخ داده نيز در اين قالب مي گنجند. اما در خصوص آنچه که خواب مي بينيد، رخ مي دهد , چندان مطمئن نيستيم، ولي ممکن است آن را در قالب رؤياي صادقه تفسير نمود که به هر حال بايد با يک فردي از عالمان ديني گفتگو کنيد.
در خصوص اين که با عزراييل همکاري مي کند, ممکن است با يک اختلال رواني روبرو شده باشيد که مي تواند جزيي باشد . در صورت رسيدگي برطرف خواهد شد, البته مشروط به آن که هر چه سريع تر اقدام نماييد و مشمول مرور زمان نگردد که طبعاً وضعيت پيچيده تر خواهد شد.
چنانچه خواب ديده ها از لحاظ شدت يا تعداد به گونه اي باشند که خواب يا بخشي از زندگي ما را مختل نمايند, بايد توسط روانپزشک معاينه و توسط روانشناس تحت درمان قرار گيرند. در اين راستا اقدام به دارودرماني و روان درماني ضروري است. در اين خصوص تفاوتي ميان دو جنس نيست .نبايد نگران آن باشيد, چون با ادامه دادن مسير درمان از شدت اين وضعيت کاسته خواهد شد.
ممكن است هنوز برخي از عوامل تحريكي سابق همچنان وجود داشته و از صحنه زندگي شما حذف نشده باشد. در طي روز آن را كنترل مي كنيد، اما در خواب قابل كنترل نيست. لازم است كه آن عوامل را حذف نماييد، حتي اگر عوامل فكري و ذهني يا محيطي باشد. منتهي اغلب افراد به تنهايي قادر به حذف اين عوامل و دستيابي به وضعيت مطلوب نخواهند بود . مراجعه به روانشناس مي تواند وضعيت شما را بهبود بخشد. چنانچه با ترسي بيش از اندازه روبرو هستيد ، در اعتقادات ما است که صدقه، توسل و دعا بسياري از «تقديرات» را تغيير مي‌دهد. امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «دعا، قضا را بر مي‌گرداند، هرچند محکم و مبرم شده باشد. والسلام .خدانگهدار.

با سلام خواهش مي كنم معياري براي درستي اعمال و افكار ديني معرفي فرماييد تا بفهميم در مسير بندگي خداوند هستيم يا خير؟ بعضي اوقات انسان ها فكر مي كنند كه مسير را درست مي روند و زماني مي فهمند كه ديگر دير شده گاهي فكر مي كنم نه دنيا را دارم نه آخرت راو فكر مي كنم بنده خوبي هستم لطفا مراراهنمايي كنيد با تشكر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بهترين معيار و ميزان براي درستي اعمال و افكار ديني که ملاک حرکت در مسير بندگي خداوند است ، همان است که در روز حشر و قيامت معيار و ميزان است .
نظام «ميزان» در عالم حشر، نظامي است كه وجود، عالم و صحيفه انسان سنجش مي‏گردد و تشخيص داده مي‏شود كه مجموع وجود انسان، به كدام سمت مي‏چربد؟ آيا به سوي خدا است تا وارد موقف ديگر شود، يا به سوي غيرخدا است تا پس زده شده و از ادامه حركت بازماند.
افرادي براي پالايش و پيرايش وارد اين موقف مي‏شوند كه صحيفه اعمال، افعال، عقايد، اوصاف و اخلاق‏شان، در مجموع به سوي خداوند باشد، نه غير خدا. افرادي كه مجموع وجودشان به سوي فرار از خدا است، تسويه و حسابرسي ندارند.
اگر مجموع عالم و نامه عمل انسان سنجش شود، قهراً هر ذره‏اي از اعمال، افكار، عقايد، اوصاف، روش‏ها، خصلت‏ها و اخلاق او در اين سنجش مؤثر و تعيين‏كننده است. يك كلمه، قدم، فكر، تمايل، خطور و.. در سير تكاملي يا قهقرايي آدمي نقش دارد. به همين جهت است كه در آيات «ميزان» گفته مي‏شود: كوچك‏ترين ذره در سنگيني مجموع صحيفه عمل به سوي حق و يا غير حق تأثير دارد. اين مسئله ناظر به كميت عمل نيست؛ بلكه به كيفيت عمل توجه دارد.
ما زبان را ننگريم و قال را ما روان را بنگريم و حال را
ناظر قلبيم اگر خاشع بود گرچه گفت لفظ ناخاضع رود(1)
آيات قرآن با لحن‏هاي گوناگون و تعبيرات مختلف، ابعاد گوناگون اين نظام را تشريح كرده‏اند:
1. « در آن روز (قيامت)، سنجش [اعمال از آنِ حق و از جانبِ‏] حق است، پس هر كس ميزان‏هاي [ عمل‏] او سنگين باشد، آنان رستگارانند . هر كس ميزان‏هاي [عمل] او سبك باشد، پس آنانند كه به خود زيان زده‏اند؛ چرا كه به آيات ما ستم كرده‏اند».(2)
اين آيات با تعبير جالبي، اين حقيقت را بازگو مي‏كند كه وزن و ميزان از آنِ خدا بوده و از جانب او است. هر چقدر نامه عمل انسان با حق تطابق داشته باشد ، هر مقدار كه حق سنگيني كرده و بر اعمال انسان حاكم باشد؛ آدمي رستگار خواهد بود . در مقابل هر اندازه كه صحيفه عمل از حق دور بوده و با آن مطابقت نداشته باشد، آدمي زيان‏بار و ستمكار به نفس خود خواهد بود. اين آيه به خوبي مي‏رساند كه انسان، با حق سنجيده مي‏شود. اگر چرخش به سوي حق بود، رستگاري است؛ و گرنه به سوي هلاكت و فلاكت خواهد بود.
در برخي روايات ديني از ائمه معصوم(ع) آمده كه «ما ميزان هستيم» و طبق آيه اي كه ميزان را حق معرفي مي كند و روايتي كه به حق بودن علي(ع) اشاره مي كند:
«علي مع الحق و الحق مع علي» روشن مي شود كه بودن در صراط ائمه نيز حقيقت و ميزان سنجش اعمال انسان در آخرت است.
2.«بگو: آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانيم؟ [ آنان‏] كساني‏اند كه كوششان در زندگي دنيا به هدر رفته و خود مي‏پندارند كه كار خوب انجام مي‏دهند؛ [ آري ] آنان كساني‏اند كه آيات پروردگارشان و لقاي او را انكار كردند، در نتيجه اعمال شان تباه گرديد . روز قيامت براي آن ها وزنه [ و ميزاني ]نخواهيم نهاد. اين جهنم سزاي آنان است؛ چرا كه كافر شدند و آيات من و پيامبرانم را به ريشخند گرفتند». (3)
آيات ياد شده بيانگر اين حقيقت است كه هر قدر موازين عالم انساني، با حق تطبيق نكند و كشش به سوي غيرحق شديد باشد، اصلاً وزنه و ميزاني در كار نخواهد بود. كساني كه جذب به سوي خدا نداشتند و اعمال، افكار، كردار، اوصاف و اخلاق‏شان براساس عشق به حق نبود، اصلاً ميزاني براي آنان نخواهد بود .مستقيم به سوي جهنم و جهنم‏ها فرو رفته و سير قهقرايي خواهند داشت.
هشام بن حكم روايت مي‏كند:
زنديقي [كه از مخالفان امام صادق بود] از حضرت پرسيد: آيا چنين نيست كه اعمال وزن مي‏شوند؟
فرمود: «نه، حقيقت آن است كه اعمال جسم نيستند [تا وزن شوند]؛ بلكه [در چگونگي و كيفيت] آنچه كه عمل مي‏كنند، موازنه هست. كسي احتياج به وزن كردن در اشيا دارد [كه] عدد اشيا و سنگيني و سبكي آن ها را نداند اما هيچ چيزي بر خداوند پوشيده نيست».
زنديق گفت: پس معناي «ميزان» چيست؟ فرمود: «يعني عدل».
زنديق‏ پرسيد: معناي اين آيه «پس كسي كه موازينش سنگين باشد» چيست؟
فرمود: «كسي كه عملش برتر باشد »(4)
اين روايت، نكات قابل تأملي را بيان مي‏كند:
يكم. «ميزان»، نظامي است كه چگونگي عمل را مي‏سنجد و به كيفيت نظر دارد، نه به كميت.
دوم. ميزان براساس عدل خواهد بود، يعني - اين عالم و موقف - به اندازه‏اي دقيق است كه هيچ عمل، صفت، خلق و عقيده‏اي را - و لو كوچك و جزئي - در هنگام سنجش فروگذار نخواهد كرد و از نظر دور نخواهد داشت.
سوم. ميزان و معيار عمل انسان است. يعني، رجحان عمل انسان به سوي حق.

بنابراين اگرکسي بخواهد ببيند در مسير بندگي عمل مي کند يا نه ،بايد مسير حرکت خود را با مسير حق و سيره ائمه(ع) بسنجد.هر چقدر نامه عمل انسان با ‌آن تطابق داشته باشد و هر مقدار كه حق سنگيني كرده و بر اعمال انسان حاكم باشد؛ آدمي رستگار خواهد بود.به هر اندازه كه نامه عمل از حق دور بوده و با آن مطابقت نداشته باشد، آدمي زيان‏بار و ستمكار به نفس خود خواهد بود.
پي‌نوشت‌ها:
1. مثنوي معنوي، دفتر دوم، ابيات 1757 - 1760.
2. اعراف (7) آيه 8 و 9.
3. كهف (18) آيات 103 - 106.
4. بحارالانوار، ج 7، ص 249 - 248 ح 3.

من شیعه ی هستم و مرجع تقلید من حضرت خامنه ای هست من در شهری زندگی می کنم که اکثریت سنی و اندیشه های انحرافی دارند خواستم بپرسم دوستی با آنان چه حکمی دارد برای سلامتی و فرج امام زمان (ع) صلوات

رفتار با اهل سنت هيچ تفاوتي با رفتار با ديگر برادران ديني ندارد. برخورد معقول و عاطفي و عادلانه وظيفه ماست در اين مسير اگر زمينه هايي فراهم شود که شخص بتواند با آگاهي هاي دقيق و مطالعه شده در مورد مذاهب و بدون مجادله و الفاظ بي نتيجه طرف را به مذهب حق دعوت کند، اين کار خوب است، ولي تأکيد مي کنيم ورود بدون مطالعه بي نتيجه و گاهي نتيجه عکس خواهد داشت .
برخورد ما با اهل سنت بايد عاطفي و اخلاقي باشد و با عمل صالح همراه شود.
بنابراين ارتباط و دوستي با چنين افرادي به ويژه اگر داراي زمينه حق پذيري باشند، هيچ اشکال ندارد.

پرسش: be koda va ahle beit k maro mibinano komak mikonan shak daram
شرح :
به خدا و اهل بيت كه ما رو مي بينن و كمك مي كنن ، شك دارم.
پاسخ: باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.

سوالي كه طرح كرديد، چندان گويا و شفاف نيست.
گاهي نسبت به يك چيز اعتقاد داريد، اما در عين حال خواسته يا ناخواسته در شما شك ايجاد مي شود، يعني نوعي خلجان ذهني و فكري كه مي خواهيد از آن رها شويد، اما نمي توانيد، اما گاهي نسبت به اصل موضوع شك داريد، شك داريد كه خدا ناظر بر ما است. يا اصلاً شك داريد كه خدايي هست يا نه؟ در اين جا دنبال معرفت و شناخت بيش تر هستيد. به دلايل قانع كننده نرسيديد. اين نوع شك و ترديد مقدمه‏اي براي رشد و كمال فكري است. بنابراين از بروز آن نبايد نگران بود. شك و ترديد انگيزه‏اي است كه موجب تلاش فكري مي‏شود . آدمي را از نقاط تاريك، به وادي نور و روشنايي سوق مي‏دهد. پس بايد از اين انگيزه استقبال كرد .در جست و جوي راهكارهاي مناسب جهت حل مشكلات بود. البته اگر آدمي تسليم ترديدها بشود و براي رسيدن به حقيقت تلاش نكند، بديهي است كه در گرداب اوهام و ترديدهاي خويش غرق خواهد شد.
بنابراين از بروز اين حالت ـ كه تقريبا متناسب با سن شماست ـ نگران نباشيد. با برنامه‏اي منظم و حساب شده، به رفع ترديدها و كشف حقيقت بپردازيد.
مي‏دانيد كه فطرت آدمي حقيقت طلب است و تا آن را نيابد، آرام نمي‏گيرد. به گفته مولوي :
كز نيستان تا مرا ببريده‏اند از نفيرم مرد و زن ناليده‏اند
سينه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگويم شرح درد اشتياق
هر كسي كو دور ماند از اصل خويش باز جويد روزگار وصل خويش
آدمي آن روز آرام مي‏گيرد كه جرعه‏اي از زلال حقيقت بچشد .حلاوت آن را در دل خويش احساس كند. حال چگونه بايد حركت كرد تا ترديدها برطرف شده و جاي خود را به اطمينان بدهد؟ به گفته بزرگان براي كشف حقيقت و وصول به آن، دو كار لازم است:
بايد دانست پس از اعتقاد به اصول دين آنچه در «پيدايي» و «پايداري» و «يقين» مهم است ،«قلب پاك»، «انجام عبادات» و «رفتار خداپسندانه اجتماعي» است. با عبادت و عمل صالح است كه ايمان و يقين عمق پيدا مي كند . آثار ايمان به طور نمايان آشكار مي شود . اعتقادات در قلب نقش مي بندد ،به طوري كه در ناملايمات زندگي و سختي ها هنگام مرگ و پس از مرگ، همچنان ملكه ايمان آدمي پابرجا مي ماند. البته هر چه معرفت نظري بالاتر باشد ،كيفيت عمل نيز كامل تر و پايدارتر خواهد بود.
اما گاهي شك به صورت مستمر و به صورت يك امر تكراري در وجود انسان در مي آيد . ريشه رواني داشته (نه فكري) و به صورت وسواس نمايان مي شود. يعني با اينكه انسان اعتقاد دارد و از نظر عقلي و منطقي مشكلي ندارد، اما نمي تواند از شك و تريدد رها شود و اين انسان را‌ آزار مي دهد.
اين نوع شك ها از نوع وسواس فكري است كه يك نوع بيماري است و بايد درمان شود.
از نظر ديني شك و ترديدهاي ناخواسته، موجب گناه يا كفر و مانند آن نمي شود. در روايات براي خلاصي و رها شدن از اين نوع شك و ترديدهاي ناخواسته و قت وبي وقت، ذكر هايي آمده است.
ما چون اطلاعات زيادي نداريم و سوال تان شفاف نيست، پاسخ تفصيلي به هر يك از اين دو نوع شك و ترديد را به ارتباط بعدي و توضيحات كامل و شفاف شما موكول مي كنيم.

آيا نگاه کردن و تماشاي عکس بازيگران و ورزشکاران به طور مدام حرام است؟استفاده از اين عکس ها براي تصوير زمينه ي کامپيوتر و موبايل حرام است؟

نگه داشتن عکس ها اشکال ندارد . نگاه چنانچه بدون قصد لذت باشد و منشأ مفاسدي نگردد، اشکالي ندارد اما اگر با قصد لذت باشد ،حرام است.(1)
قرار دادن عكس بازيگران در موبايل و کامپيوتر نشان از عشق و علاقه خاص و تأثير پذيري و الگو گيري از آنان است. اين موضوع به صلاح نيست. به خصوص علاقه خاص به مردان بازيگر براي خانم ها و زنان بازيگر براي مردان كه شايسته مومن و مسلمان نمي باشد.
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم، استفتاءات جديد، ج 1، سؤال783.

با عرض سلام و خسته نباشید من دختری نوزده ساله ام که همیشه به فکر مرگ هستم، و از اینکه بعداز مرگ جسم چیزی را حس نمیکند کاملاً با خبرم، اما بنا به دلایلی از دفن شدن خوشم نمی آید و دوست دارم مرا مطابق با آیین هندو یا زردشتیان راهی سفر به برزخ بکنند چون عقیده من این است که با این کار زمان کمتری برای از بین رفتن کالبَد و رفتن به دنیای معنوی صرف میشود. به نظر من هر انسانی حقوقی دارد و این عدالت نیست مرا، که از دفن شدن بیزارم با آب سرد، روی آن میزهای فلزی بشویند، لا به لای پلاستیک(که خود پنج هزار سال طول میکشد که تجذیه بشود)بپیچند و در قبرهای تنگ بگذارند و روی قبر بلوکهای سیمانی بگذارند وخاک بریزند! میخواستم بدانم آیا اگر وصیت کنم که مرا بسوزانند، عملی هست یا نه؟ از خیلی ها شنیده ام که تغییر دین گناهی بزرگ و غیر قابل بخشش در پیشگاه خدا است،اما من دوست ندارم دفن بشوم. باور کنید دین اسلام را دوست دارم، اما اگر حق انتخاب مراسم بعد از مرگم را از من بگیرند، چاره ای جز تغییر دین؛ صرفاً به علت دفن نشدن ندارم؛ زیرا این مسـاله برایم بیــــــــنهایت مهم است. لطفاً مرا راهنمایی کنید تا از این سردرگمی نجات پیدا کنم... با تشکر

همان طور که خود معتقديد بعد از مرگ جسم انسان هيچ احساسي ندارد . روح انسان بعد از جدا شدن از بدن به عالم برزخ مي رود. بنابراين چه بدن انسان بعد از مرگ دفن شود يا سوزانده شود ،هيچ فرقي براي روح ندارد .اما اين که دستور اسلام به دفن کردن ميت مسلمان تعلق گرفته، براي حفظ احترام است. اکثر دستورات و احکام غسل و کفن و دفن ميت بر اين اساس است.
در مورد اين موضوع که آيا مي توان وصيت کرد که بدن انسان را بعد از مرگ بسوزانند، وصيت به امور حرام تعلق نمي گيرد .چنين وصيتي صحيح نيست و مورد عمل نمي شود.(1)
پي نوشت :
1. امام خميني ،تحريرالوسيله، ج2،ص93.
در ارتباط هاي بعدي نام مرجع خود را ذکر کنيد.

بعضی احادیث از ائمه و حضرت رسول نقل شده که به نظر صحیح نمیاید. مثلا در مورد اثرات خواندن سوره های قران مطالب عجیبی جود دارد ...مثلا حدیثی وجود دارد که اگر کسی سوره قدر را در نماز خود بخواند تمام گناهان او در آن لحظه آمرزیده می شود ... یا اینکه اگر فلان دعا خوانده شود گناهان فرد آمرزیده می شود...اگر اینگونه احادیث صحیح هستند بفرمایید چطور ممکن است با خواندن یک سوره مثلا شصت سال گناه کسی آمرزیده شود-البته حتی بافرض اینکه مقصود گناهان غیر از حق الناس باشد باز هم معقول به نظر نمی رسد - فردی را در نظر بگیرید که حق الناسی بر عهده ندارد و به خدا و نبوت و معاد هم معتقد است اما تمام طول عمر مشغول گناهان کبیره بوده است در آخرین ساعت عمر سوره قدر را میخواند و از دنیا می رود خب طبق این حدیث گناهان این فرد آمرزیده می شود و او باید بدون هیچ پرسش و پاسخی وارد بهشت شود ...اگر هم این احادیث صحیح نیستند چرا در بسیاری کتب معتبر مثل مفاتیح و یا در حاشیه بسیاری از قران ها این احادیث ذکر شده است. البته با توجه به اینکه هیچگونه شرط و شروط دیگری در مورد این اعمال ذکر نشده است و صرفا انجام یک عمل -مثلا خواندن یک سوره -چنین پاداشی برایش ذکر شده است نمونه دیگر به عنوان مثال حدیثی است از حضرت صادق که هرکه چهل صبح دعای عهد را بخواند هنگام ظهور حضرت حجت زنده خواهد شد و ایشان را زیارت خواهد کرد و در رکابشان شهید خواهند شد...آیا واقعا بصورت تضمینی میتوان گفت بر اساس این حدیث خواننده دعای عهد صد درصد هنگام ظهور زنده خواهد شد ؟

باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
مي بايست در مورد اين گونه روايات كه مشتمل بر ادعيه است، به مضمون دعا دقت كنيم. اگر خود نمي‏توانيم، به علما و كارشناسان عرضه كنيم. اگر تشخيص داده شد كه مضمون دعا با متون اسلامي و با مباني كلامي و عقيدتي منافاتي ندارد، دعا را به قصد رجا و به اميد رسيدن به ثواب بخوانيم. در احاديث معروف به "من بلغ" وارد شده كه هر كس براساس روايتي كه بيانگر ثوابي است، به اميد رسيدن به آن ثواب عمل كند، خداوند به او همان ثواب را عطا مي‏كند، گرچه حديث صحيح نباشد.(1)
نكته مهم در اين گونه روايات آن است كه مضمون چنين روايتي هيچ گاه به طور مطلق صحيح نخواهد بود . حتماً داراي قيود و شرايطي است، مثلاً همين حديث مورد نظر اگر به صورت مطلق صحيح باشد، به معناي آزاد بودن شخص تا يك سال است كه هر گناهي را انجام دهد، كه به طور يقين اين معنا صحيح نمي‏باشد؛ زيرا فلسفه دعاها و مناجات براي نزديك شدن انسان به خداوند و دوري از معاصي و گناهان است. چگونه مي‏تواند خواندن يك دعا، مجوزي براي انجام گناهان و دور شدن از خداوند و رحمت الهي باشد؟!
مقصود از روايت‏هايي كه آثار خاصي را براي برخي از اعمال ذكر كرده‏اند، اين نيست كه فلان عمل «علت تامه»آن اثر است؛ بلكه مقصود مقتضي اثر است. «علت تامه»، مجموع علل مؤثر بر يك چيز با رفع تمام موانع است. تأثيرچنين علتي بر معلول حتمي و ضروري است، و به هيچ وجه تخلف بردار نيست. در حالي كه «مقتضي» يكي از شرايط مؤثر بر يك پديده است كه در صورت فقدان موانع، مي‏تواند اثر كند، ولي اگر مانعي بر سر راه آن قرار گيرد، توان تأثيرندارد. چنين چيزي در جهان ماديات و اسباب و مسببات طبيعي نيز هست؛ مثلاً اگر گفته مي‏شود: «آتش سبب احتراق چوب است» به نحو مقتضي است؛ يعني، تا ديگر شرايط مانند وجود اكسيژن پديدار نشوند و موانع بر طرف نشود،عمل احتراق صورت نخواهد گرفت. بنابر اين اگر كسي چوب تري را در آتش اندازد و با گذشت چند دقيقه از احتراق خبري نباشد، نبايد در آن گزاره ترديد كند؛ بلكه بايد جست‏وجو كند كه آيا آن گزاره مشروط به شرايطي نيز هست يا نه؟ آيا مانعي براي تأثير آتش در چوب وجود دارد يا خير؟ آن گاه خواهد ديد كه اين گزاره ضمن دارا بودن ارزش صدق،مشروط به شرايط متعددي از قبيل وجود اكسيژن و عدم موانعي چون رطوبت در چوب، تناسب ميزان حرارت آتش بامقدار مقاومت چوب و ... است. ليكن اگر تمام شرايط و رفع موانع مفروض پديد آمد؛ يعني علت تامه محقق شد،حتماً چوب آتش خواهد گرفت و تخلف آن، به معناي كذب گزاره فوق مي‏باشد.
تأثير اين اعمال نيز به نحو «جزءالعلة» و «مقتضي» است، و همواره با ديگر شرايط عمل مي‏كند.
اما اين كه آن شرايط دقيقاً چيست؟ سهم هر يك تا چه اندازه است؟ آيا تأثير اين عمل و هر شرط ديگر در همه موارد يكسان است؟ يا ممكن است در موردي نقش اصلي‏تري را ايفا كند و در جاي ديگر عامل ديگر؟ مكانيسم تأثير چگونه است؟ آيا ديگر ابزارها را در اثرگذاري تقويت مي‏كند يا خود مستقيماً اثر مي‏گذارد؟ اين ها و ده‏ها سؤال ديگر، مسائلي است كه ريشه عقلي و فكري بشر هنوز در حدي نيست كه بتواند به طور كاملاً دقيق به آن ها پاسخ گويد. يكي ازخدمات بزرگ انبيا به بشر، آگاه سازي وي از وجود چنين عاملي است كه عقل به تنهايي قادر به شناخت آن نيست.
پي‏نوشت‏:
1 - كافي، ج‏2، ص 87، باب من بلغه ثواب من الله.

من و همکلاسم در دانشگاه به هم علاقه مند شدیم و باید بریم ترم سوم و با توجه به همشهری بودن وبسیاری موارد اشتراک دیگر و دوستی دورادور پدرامون قصد ازدواج در اینده بعد از گرفتن دکتری را داریم ولی خانواده مان در این مورد چیزی نمی دانند من 5 ماه از دوست پسرم بزرگترم ولی در موارد بسیلری درک و فهم اون از من بیشتره مشکل ما اینکه با وجود اینکه ایشون فردی ایست بسیار خجالتی که از شخواستم اگه میخواد با من باشه در روابط اجتماعی اش در دانشگاه یا خانواده خودش نباید خجالتی باشه ایشون پذیرفتن به خاطر من دیگه خجالتی نباشن ولی میگن تا حالا چندین بار سعی کردن و نتونستن میخواستم بهمون کمک کنید ایا ایشون به روانشناس نیاز دارن؟ واقعااین تنها مشکل ماست که دیگران رفتار ترحم امیز با ایشون دارن که منو ازار میده چون فردی خودرای هستم و همهاز من حساب میبرن

با سلام و تشکر از اعتماد شما نسبت به مرکز.
کم‌رويي يک پديدة شايع و متداول است. اگر فرد نتواند کمرويي خود را برطرف نمايد، نياز به درمان توسط روان درمانگر دارد. در واقع، در بسياري موارد افراد مبتلا به اختلالات گوناگون نمي‌توانند براي خود کاري موثر انجام دهند و بايد به روانشناس مراجعه نمايند. يکي از روش هاي درماني در اين زمينه آموزش روش ابراز وجود است که در طي دوره درماني، افراد مي آموزند که براي دريافت حقوق خود قاطعانه رفتار کنند بدون آنکه به صورت پرخاشگرانه رفتار نمايند و يا از حقوق خود چشم‌پوشي کنند. در اين نوع آموزش افراد ابتدا با مؤلفه هاي کلامي و غيرکلامي ابراز وجود آشنا مي‌شوند. مي‌آموزند که چگونه از زبان بدن استفاده کنند . با تمرينات متعدد ابراز وجود را به صورت منعطف براي موقعيت هاي گوناگون به کار گيرند.
البته مطمئناً اين تنها مشکل شما نيست؛ هنگامي که ما بدون توجه به اهداف يک زندگي مشترک و خودآگاهي مناسب به برقراري رابطه با قصد ازدواج به برقراري رابطه مي‌پردازند، اين ها نيز مشکلاتي هستند که در پيش روي ما قرار دارند.
خودرأي بودن يکي از مسايلي است که در يک زندگي مشترک مشکلات متعددي را به وجود مي‌آورد . بايد در صدد رفع آن باشيم. همين طور بزرگ تر بودن شما از ايشان مي‌تواند برخي مسايل را پس از ازدواج پديد آورد که بايد نسبت به آن نيز توجه لازم را داشته باشيد.
همين طور روابط پيش از ازدواج يک مانع مهم در تعيين دوام زندگي مشترک خواهد بود. هر چند ممکن است به نظر آيد که روابط پيش از ازدواج مي‌تواند به شناخت افراد از يکديگر منجر شود اما از آن جا که اين روابط مخفيانه منجر به متهم نمودن فرد مقابل است، اغلب پس از ازدواج زن و شوهر کنوني از بي اعتماد بودن گفتگو مي کنند که از کجا معلوم که فرد خطاکار براي بار ديگر اقدام به يک روابط نامشروع و مخفيانه ننمايد. در اين بين بيش ترين لطمه متوجه زنان خواهد بود. در نهايت توصيه مي‌شود از اين وضعيت فاصله بگيريد . اجازه دهيد تا بدون هيچ گونه وابستگي به يک شناخت کافي درباره او برسيد و دربارة زندگي رسمي خودتان تصميم بگيريد.
والسلام. خدا نگهدارتان!

1- حضرت علی اکبر در چه تاریخی و در کجا متولد شدند؟

2- روز جوان چه روزی است؟

3- ارکان نماز چیست؟

4- شکیات نماز چیست؟ کدام صحیح و کدام نماز را باطل می کند؟

پرسش1: حضرت علي اکبر در چه تاريخي و در کجا متولد شدند؟
پاسخ:
اینکه حضرت علي‌اکبر (ع) در چه زماني متولد شد، در کتاب‌هاي معتبر تاريخي مطلبي يافت نشد. اصولاً درباره اينکه حضرت چند ساله بوده نيز اختلاف است.
برخي هيجده ساله و گروهي نوزده ساله و بعضي بيست و پنج ساله ذکر کرده‌اند. در ترجمه نفس المهموم آمده که علي‌اکبر(ع) در زمان حکومت عثمان متولد شد. در آن جا نقل شده که مشهور اين است که حضرت بيست و پنج سال سن داشته است.(1)
در کتاب فرهنگ عاشورا آمده که او حدود بيست و پنج سال سن داشت (2) و اشاره‌اي به زمان تولد وي نکرده است.
شيخ مفيد در ارشاد و مرحوم شهرآشوب در مناقب و علامه مجلسي در بحار الانوار، و ساير مورخان و محدثان بزرگ شيعه به تاريخ ولادت حضرت اشاره‌اي نکرده‌اند.
در کتاب نگاهي نو به جريان عاشورا که اخيراً چاپ شده و درباره حضرت علي‌اکبر مفصل بحث کرده، به تاريخ ولادت اشاره نکرده، از مقتل خوارزمي نقل مي‌کند که سن حضرت بيست و هشت سال بود.(3)
البته درکتاب هايي که متأخرين درباره حضرت نوشته اند، برخي به تاريخ ولادت اشاره کرده اند. مرحوم سيد عبدالرزاق موسوي مقرم در کتابي که درباره حضرت نوشته، درصفحه 28 ولادت را در يازده شعبان سال 33 هجري در مدينه دانسته است .
نيز آن مرحوم در کتاب مقتل الحسين (ع) درضمن چگونگي شهادت حضرت علي اکبر تاريخ ولادت وي را يازده شعبان ذکرمي کند.

پي‌نوشت‌ها:
1. دمع الشجوم ،ترجمه نفس المهموم، ص 330.
2. فرهنگ عاشورا، ص 322.
3. نگاهي نو به جريان عاشورا، ص 89 ـ 91.
----------------------------

پرسش 2: روز جوان چه روزي است؟
پاسخ:
روز ولادت علي اکبر (ع) توسط سازمان ملي جوانان به نام روز جوان نام گذاري شده است.
--------------------------------

پرسش 3: ارکان نماز چيست؟
پاسخ:
واجبات نماز يازده چيز است که بعضى از واجبات نماز، ركن است، يعنى اگر انسان آن ها را به جا نياورد يا در نماز اضافه كند، عمدا باشد يا اشتباها، نماز باطل مى‏شود. بعضى ديگر ركن نيست، يعنى اگر عمدا كم يا زياد شود، نماز باطل مى‏شود. چنانچه اشتباها كم يا زياد گردد، نماز باطل نمى‏شود.
ارکان نماز پنج چيز است.
اول: نيت.
دوم: تكبيرة الاحرام.
سوم: قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام، و قيام متصل به ركوع ،يعنى ايستادن پيش از ركوع.
چهارم: ركوع.
پنجم: دو سجده.(1)

پي نوشت:
1.آيت الله مکارم شيرازي، توضيح المسائل، م864.
-------------------------

پرسش 4: شکيات نماز چيست؟ کدام صحيح و کدام نماز را باطل مي کند؟
پاسخ:
شکيات نماز 23 قِسْم است؛ هشت قسم آن شک‌هايي است که نماز را باطل مي‌کند . به شش قسم نبايد اعتنا کرد . نُه قسم صحيح است.
از بين هشت قسمي که نماز را باطل مي‌کند، به دو قسمت که بيش تر مورد نياز است، اشاره مي‌کنيم:
1- شک در شمار رکعت‌هاي نماز سه رکعتي(نماز مغرب)،
2- شک در شمار رکعت‌هاي نماز دو رکعتي مثل نماز صبح و نماز مسافر. شک در نمازهاي مستحبي نماز را باطل نمي‌کند.
مواردي که انسان نبايد به شکش اعتنا کند، شش قسم است:
1- شک در چيزي که محلّ به جا آوردن آن گذشته باشد،
2- شک بعد از سلام،
3- شک بعد از گذشتن وقت نماز،
4- شک کسي که کثير الشکّ است،
5- شک امام جماعت يا مأموم،
6- شک در نمازهاي مستحبّي.
در نُه موردي که شک در شمار رکعت‌هاي نمازهاي چهار رکعتي باشد، با شرايطي نماز صحيح است:
1- شک بين دو و سه در نماز چهار رکعتي. اگر شک بعد از اتمام سجدة دوم باشد، بنا را بر سه مي‌گذارد . يک رکعت ديگر مي‌خواند. بعد از سلام نماز يک رکعت نماز احتياط ايستاده يا دو رکعت نشسته مي‌‌خواند.
2- شک بين دو و چهار بعد از اتمام سجده دوم، که بنا را بر چهار مي‌گذارد و نماز را تمام مي‌کند . بعد از نماز دو رکعت نماز احتياط ايستاده مي‌خواند.
3- شک بين دو و سه و چهار ، که بعد از اتمام دو سجده، بنا را بر چهار مي‌‌گذارد . بعد از نماز دو رکعت نماز احتياط ايستاده و بعد دو رکعت نماز احتياط نشسته مي‌خواند.
4- شک بين چهار و پنج ، که بعد از اتمام دو سجده بنا را بر چهار مي‌گذارد و نماز را تمام مي‌کند . بعد از نماز دو سجده سهو به جا مي‌آورد.
5- شک بين سه و چهار، که در هر جاي نماز باشد، بنا را بر چهار مي‌گذارد و نماز را تمام مي‌کند. بعد از نماز يک رکعت نماز احتياط ايستاده يا دو رکعت نشسته به جا مي‌آورد.
6- شک بين چهار و پنج در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند و سلام دهد. يک رکعت نماز احتياط ايستاده يا دو رکعت نشسته به جا آورد.
7- شک بين سه و پنج در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد . دو رکعت نماز احتياط ايستاده به جا آورد.
8- شک بين سه و چهار و پنج در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند .بعد از نماز دو رکعت نماز احتياط ايستاده و بعد دو رکعت نشسته به جا آورد.
9- شک بين پنج و شش در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد . دو سجدة سهو به جا آورد.(1)
توضيح بيش تر و موارد ديگر ذکر نشده در پاسخ را مي‌توانيد در توضيح المسائل مطالعه فرماييد.چنانچه ابهامي در پاسخ بوده و يا سؤال ديگري داشتيد ، مجددا با ما مکاتبه نماييد.

پي‌نوشت‌:
1. توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 619 تا 636، با تلخيص.

صفحه‌ها