پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

 با سلام. اميدوارم عبادتون در ماه مبارک مورده قبوله حضرت حق قرار گيرد. مدتي است که نسبت به نماز غافل شده ام و احساس مي کنم ايمانم سست شده. نمازم را نه تنها اول وقت نمي خوانم بلکه ديگر اخره وقت هم نمي خوانم. لطفا در ارتباط با فلسفه ضرورت نماز را به من توضيح دهيد و ده عقوبت ترک نماز و ده پاداش نماز اول وقت را براي من با ذکر حديث توضيح دهيد. خواهش مي کنم توضيح کامل بنويسيد و يک انسان مسلمان را از بي نمازي و بي ايماني نجات دهيد. لطفا کمکم کنيد. خدانگهدار.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
بعضي از عوامل که موجب سستي و ترک نماز مي‌شود، عبارتند از:
1ـ عدم آشنايي به فلسفه و حقيقت نماز که مهم ترين عامل سستي در نماز و ارتباط با خدا است. آنچه که موجب مي‏گردد برخي از نماز، رويگردان باشند و يا نسبت به آن تساهل کنند، ندانستن فلسفه نماز و يا درکي غلط از آن است. برخي چنين مي‏پندارند که نماز انسان، نيازي را از خداوند برطرف مي‏کند که البته خيالي واهي است. خداوند نيازي به هيچ مخلوقي ندارد.
2ـ تنبلي و سستي و تن پروري: عادت به سستي و از زير بار مسئوليت‌ها در رفتن باعث مي‌شود که جوان براي خواندن نماز بي اهميت باشد.
3ـ مسامحه و سهل انگاري که در بعضي از کارها دامنگير جوانان است، در مسئله اي مانند نماز و عبادت خدا نيز وجود دارد.
جوانان بايد اين روحيه وحالات را در تمام کارها از خود دور کنند و به مسئوليت‌هاي اجتماعي و فردي خود اهميت دهند.
پدران و مادراني که به نماز اهميتي نمي‌دهند يا آن را با سستي و تنبلي، خارج از وقت فضيلت انجام مي‌دهند، نمي‌توانند از فرزندان خود انتظار داشته باشند که براي نماز اهميتي خاص قائل شوند.
4ـ عدم شناخت آثار سبک شمردن نماز: اگر افراد به اهميت نماز آگاه شوند و بدانند نماز ستون دين و بازدارنده از فحشا و منکرات است و سستي در انجام نماز چه پيامدهايي دارد، قطعاً سستي نخواهند کرد.
پيامبر گرامي(ص) فرمود: «چيزي که مسلمان را کافر مي‌کند، ترک عمدي نماز واجب است يا خوار و سبک شمردن و به جا نياوردن آن. فاصله اي بين ايمان و کفر وجود ندارد جز به ترک نماز». (1)
کسي که نماز را سبک شمرد، به تدريج آن را ترک خواهد کرد. ترک نماز دليلي جز سبک شمردن دين و مسخره کردن آيين ندارد. امام صادق(ع) هنگام وفاتش فرمود: «به شفاعت ما اهل بيت نمي‌رسد کسي که نمازش را سبک شمرد». (2)
براي تداوم نماز عوامل متعددي وجود دارد كه جهت رعايت اختصار به برخي از آنها اشاره مي‌شود:
1ـ شناخت اهميت نماز.
نماز از نظر اسلام اهميت ويژه اي دارد؛ تا آن جا كه ترك نماز از گناهان كبيره به حساب آمده است. (3)
پيامبر فرمود: " از ما نيست كسي كه نماز را خوار شمارد ". (4)
نماز است سرخط آزادگي دواي غم و درد دل مردگي(5)
نماز عامل مهمي در تزكية روح و درون انسان است و اهميت ندادن به نماز به لحاظ عدم آشنايي به حقيقت آن و احساس نياز نكردن نسبت به آن، از عوامل ترك نماز و سستي در آن به شمار مي‌آيد. انسان بر اساس فطرت خود، همواره به سوي چيزي كه برايش اهميت دارد، توجه و اهتمام مي‌كند. اگر براي انسان، امري مهم و ضروري جلوه كند، آن را به هر صورت ممكن انجام خواهد داد. آشنا شدن به حقيقت نماز و اين كه نماز جزء نياز ما است، جزء زندگي حيات ما است و فايده و آثار نماز در دنيا و آخرت تجلّي مي‌كند، باعث مي‌شود انسان با شوق بيشتري به اقامة نماز بپردازد و از سستي در نماز و يا ترك آن خودداري نمايد.
كسي كه نماز را سربار خود و صرفاً يك تكليف طاقت فرسا بداند، به حقيقت آن پي نبرده و اهمتي به آن نمي‌دهد.
‌ نماز مهم‌ترين فريضه از فرايض الهي است، اقامه آن مايه سعادت و ترك آن باعث شقاوت مي‌باشد. امام ‌صادق(ع) فرمود: "‌ محبوب‌ترين اعمال پيش خداوند نمازاست، و آخرين وصيت پيامبران الهي نماز‌است"(6) حضرت در حديث ديگر فرمود: "‌تارك الصلاة بهره‌اي از اسلام نبرده است"(7) اگر انسان به درستي فكر‌كند كه خداوند چرا دستور داده كه بندگانش نماز بخوانند، هيچ‌گاه نماز را ترك نمي‌كند و چنانچه به هر علتي‌نمازش ترك شود، فوراً جبران نموده و قضا مي‌كند.
قرآن مي‌فرمايد: "‌يا ايها الناس انتم الفقراء الي ا‌لله و ا‌لله هو الغني‌الحميد؛ ‌اي مردم، همگي نيازمند خداييد، تنها خداوند است كه بي نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش‌است"(8) وقتي خدا از عبادت ما سودي نمي‌برد و از طرفي نماز و ساير عبادت‌ها را واجب نموده است‌، معلوم مي‌شود اين دستور براي خوش بختي و سعادت خود ما است.
هنگامي كه از عمق جان درك كرديم كه ‌نماز در تأمين خوش بختي و سعادت ما نقش اساسي و تعيين كننده دارد، با عشق و علاقه نماز مي‌خوانيم، چرا كه‌ نماز محور قبولي ساير اعمال است و در قيامت اولين سوال از نماز مي‌باشد. امام باقر(ع) فرمود: "‌اولين محاسبه بنده در مورد نماز انجام مي‌گيرد، اگر نماز مورد قبول واقع‌شد، بقيه اعمال هم مقبول مي‌افتد"(9).
نماز از واجباتي است كه خداوند در هيچ حالتي حتي در هنگام بيماري، ‌راضي به ترك آن نيست. تارك نماز بيشترين ظلم را نسبت به خود روا مي­دارد و خود را از شفاعت پيامبر(ص)‌محروم مي‌كند. حضرت فرمود: "‌هر كه نماز را عمداً ترك كند، از پناه خدا و پناه پيغمبرش بيزاري جسته‌است"(10). پس انساني كه معتقد به خدا و قيامت است و مي‌داند هر چه از خوب و بد انجام بدهد، نتيجه‌اش به‌خودش باز مي‌گردد، عاشقانه به سوي نماز مي‌شتابد و آن را در اول وقت مي‌خواند.
نبي گرامي اسلام(ص) ‌فرمود:"‌فضيلت اول وقت نماز بر آخر وقت مانند فضيلت آخرت بر دنيا است"(11).
2ـ شناخت پيامدهاي ترك نماز.
يكي از عوامل و راهكار مهم دوباره نماز خواندن شناخت پيامدهاي منفي ترك نماز است. در قرآن بر ترك نماز
وعده عذاب داده شده است: " بهشتيان از دوزخيان مي‌پرسند: چه چيز شما را به دوزخ كشانيد، جهنميان در پاسخ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم ". (12)
رسول خدا (ص) مي‌فرمايد: "كسي كه نماز خود را سبك گيرد و در به جا آوردنش سستي نمايد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مي‌كند؛ شش بلا در دنيا و سه تا در موقع مردنش و سه در قبر و سه در قيامت و هنگامي كه از قبر بيرون مي‌آيد.
اما شش بلاي دنيوي:
1ـ خداوند بركت را از عمرش كم مي‌كند.
2ـ بركت را از روزيش بر مي‌دارد.
3ـ از صورتش نشانة نيكوكاران را بر مي‌دارد.
4ـ هر كار خيري كند، پذيرفته نمي‌شود و براي آن اجري ندارد.
5ـ دعايش مستجاب نمي‌شود.
6ـ از دعاي نيكوكاران بهره اي ندارد". (13)
3ـ رفع موانع.
ترك نماز مبتني بر عواملي است كه بايد از آن ها پرهيز شود. انسان بالفطره گرايش به عبارت دارد. معصيت، دنياگرايي، ندادن زكات، تكبر، حرام خوردن، آشاميدن شراب، حسد و. . . از عوامل و موانع تأثير گذار ترك نماز به حساب آمده است.
4ـ شناخت آثار نماز.
يكي از راه هاي تداوم نماز، شناخت آثار معنوي، سياسي و اجتماعي نماز است. اگر انسان با فلسفه و علل تشريع نماز آشنايي داشته باشد، نماز را ترك نمي‌كند.
5ـ توبه.
ترك نماز گناهي است كه نياز به گناه زدايي دارد. يكي از عوامل مهم تأثيرگذار گناه زدايي، توبه است. توبه كه
نوعي بازگشت و دگرگوني است، سبب مي‌شود كه قلب انسان صفا گرفته و بار ديگر معنويت در آن تجلي نموده و از گناه جلوگيري شود. امام علي(ع) فرمود: " جز اين نيست كه پشيماني بر گناه سبب ترك آن مي‌شود". (14)
كسي روز محشر نگردد خجل كه شب ها به درگه بَرَد سوز دل
اگر هوشمندي، ز داور بخواه شب توبه تقصير روز گناه
اگر بنده اي، دست حاجت برار وگر شرمسار، آب حسرت ببار
نيامد بدين در كسي عذر خواه كه سيل ندامت نشستن گناه(15)
6ـ استعانت از خداوند:
انجام عبادت، به ويژه نماز خواندن توفيق عبادت را مي‌طلبد. عبادت و ارتباط با خدا بر قرار نمودن مي‌طلبد كه از خدا خواسته شود توفيق عبادت دهد. شايد بر همين اساس معصومان (ع) و بزرگان دين از خدا مي‌خواستند كه به آنان توفيق عبادت دهد. در دعاي حضرت مهدي (عج) آمده است : "اللّهم ارزقنا توفيق الطاعه. . . "(16) كه يكي از مصاديق بارز طاعت، عبادت است.
پي‌نوشت‌ها:
1. وسائل الشيعه، ج 3، ص 29.
2. بحارالانوار، ج 79، ص 235.
3. عبدالحسين دستغيب، گناهان كبيره، ج 2، ص 183.
4. فروع كافي، ج 3، ص269.
5. نماز از ديدگاه قرآن و حديث، ص 77 - 78.
6. محمد محمدي‌ري‌شهري، ميزان الحكمة، ماده صلاة، شماره 10534.
7. بحارالانوار، ج 79، ص 232.
8. فاطر (35) آيه 15.
9. ميزان الحكمة ماده صلاة، شماره 10570.
10. صادق احسانبخش، آثار الصادقين، ج 1، ص 133، حديث 15796 - ح 2.
11. همان، ص 110، حديث 15708، ح 2.
12. مدثر (74) آيات 40 ـ 41.
13. گناهان كبيره، ج 2، ص 187 ـ 188.
14. وسائل الشيعه، ج 11، ص 349.
15. گناهان كبيره، ج 2، ص 408.
16. مفاتيح الجنان، دعاي حضرت مهدي (عج).

با سلام و احترام. در چند مورد در قرآن آمده است که بنی اسراییل پیامبران را بغیر حق میکشتند.آیا این آیات مفهوم مخالف هم دارند؟ به این معنا که بتوان پیامبران را به حق کشت؟منظور از این قید در آیه چیست؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اين قيد، قيد تاکيدي و توضيحي است . منظور از «بِغَيْرِ حَقٍّ» اين نيست كه مى‏ توان پيامبران را به حق كشت، بلكه منظور اين است قتل پيامبران هميشه به غير حق و ظالمانه بوده است و به اصطلاح «بِغَيْرِ حَقٍّ» قيد توضيحى است كه براى تأكيد آمده.(1)

پي نوشت:
1. تفسير نمونه، ج‏2، ص: 559.

مگر نمی گویید خداوند عادل است پس چرا به امامان معصوم ما عنایات ویژه ایی نموده تا یک شخصی مثلا بشود حضرت علی (ع)یا مثلا بعضی دیگر از امامان از سنین کودکی بدون هیچ استادی دارای علم های فراوان بوده یا مثلا میگوییم امامان ما معصوم هستند مگر نمیگوییم آنها مثل خودمان بوده اند پس خدا یک لطفی به آنها داشته که از هر گناهی مصون و محفوظ بوده اند که شاید اگر این لطف وعنایات را به هر شخص دیگر می نمود آن هم امام میشد

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اولا اين امور از باب تفاوت است و نه تبعيض، تفاوت‌ها در نظام آفرينش بسيار است مثلا يکي فرشته آفريده شده، يکي انسان، ديگر حيوان، ديگردرخت و گياه، ديگر سنگ و خاک و مانند آن، و خود همين انواع موجودات در ميان شان تفاوت ها بسياري به لحاظ درجه و مرتبه وجودي مطرح است، مثلا فرشتگان درمراتب و درجات مختلف آفريده شده اند، و امثال آن، تفاوت‌هايي که بين انسان هاست به طور کلي دو نوع است برخي ذاتي و خدادادي است، و برخي کسبي است که بر اثر تلاش و عوامل گوناگون ديگر برخي کامل از برخي ديگر مي‌شوند و مزايا و امتياز و کمالات علمي و عملي برتر پيدا مي کند. در بخش تفاوت هاي ذاتي و خدا دادي علل و عوامل و اسراري نهفته فراوان ممکن است، وجود داشته باشد که درک‌ آنها براي همه کس کار دشواري است و از همين روست که حافظ مي گويد:
حديث از مطرب و مي گو و راز دهر کمتر جو کسي نگشود و نگشايد به حکمت اين معما را
ثانيا: خداوند بر اثر علم ازلي بر عالم و آدم احاطه و اشراف دارد و از جزئيات امورو عمل کرد همه انسان به طور کامل آگاه است، از اين رو مي‌داند که چه کسي شايسته مقام امامت است و بر اساس اين علم زمينه و شرايطي گوناگون را به گونه اي براي برخي از بندگان خود فراهم مي‌سازد که از همان آغاز کودکي در مسير رشد و تکامل وجودي خاص قرار مي‌گيرد و به مقامات بالا و بالاتر مي‌رسد، ولي افراد ديگر چون اين توان وجودي را ندارند در مراتب بعدي و بعدتر قرار مي‌گيرند.
و از همين روست که گفته شده:
گوهر پاک ببايد که شود قابل فيض وگرنه هر سنگ و کلوخ لو لو و مرجان نشود.
وخداوند در ازل مي‌داند که چه کسي شايسته چه مقامي است از اين رو او را از همان آغاز براي احراز آن مقام مي‌پروراند و شکوفا تر مي سازد. از اين رو فرمود: «الله اعلم حيث رسالته» (1) خداوند بهتر مي داند که رسالت خود را در کجا مقرر دارد و اين مقام را به چه کسي دهد.
بنابراين نه تنها مسئله رسالت بلکه همه امور چنين است که شايستگي افراد را خدا از قبل مي‌داند و بر اساس آن به آنها مقام و توفيق و فيض و عنايت مي کند.
ثالثا: گر چه ائمه مثل بشرند، ولي اين سخن مولوي بسياري زيبا و گوياست:
از قياسش خنده آمد خلق را کو چو خود پنداشت صاحب دلق را
جمله عالم زين سبب گمراه شد کم کسي ز ابدال حق آگاه شد
کار پاکان را قياس از خود مگير گرچه ماند در نوشتن شير، شير
همسري با انبياء برداشتند اوليا را همچو خود پنداشتند. (2)
اين اشعار مفصل است، پرسشگر حتما ادامه آن را در کتاب مثنوي ملاحظه فرمايد که بسيار آموزنده و زيبا است.
و در کلام امير مومنان نيز د ر باب عدم مقايسه ائمه با ديگران آمده:
«لا يقاس بآل محمد (ص) من هذه الامه احد و لا يستوي بهم من جرت نعمتهم عليه ابدا هم اساس الدين و عماد اليقين» (3) کسي را با خاندان رسالت نمي‌شود مقايسه کرد و آنان که پرورده نعمت هدايت اهل بيت مي‌باشند، با آنان برابر نخواهد بود،عترت پيامبر اساس دين و ستون هاي استوار يقين مي باشند.
بنابراين اگر آن همه مقام و لياقت و زمينه رشد و تکامل خداوند به ائمه داده حقيقتا شايسته آن بوده است و هيچ کس با آنان نبايد مقايسه شود.
رابعا: اين که درفراز پاياني پرسش آمده ... بايد گفت جهان آفرينش بر اساس عدل به پاست و هر چيز سر جاي خودش و هر کس به اندازه ظرفيت وجودي خودش کمال داده مي‌شود، چه اين که هر ظرفي مقدار گنجايش خاصي دارد از اين روست که در روايتي آمده: «بالعدل قامت السموات و الارض» (4) همانا جهان بر اساس عدل برپاست .
طبق اين مبنا هر چيز را به هر کس نمي‌دهد، به گفته شاعر:
توفيق رفيقست به هر کس ندهندش بال و پيکر طاووس به کرکس ندهندش.
پي‌نوشت‌ها:
1. انعام (6) آيه 124.
2. مثنوي معنوي دفتر 1 ص 16.
3. نهج البلاغه خطبه 2.
4. تفسير صافي ج 2 ص 638 (ذيل آيه 7 سوره الرحمن) .

سلام سوال من درباره این است که مسافت شرعی که بعد از اون مقدار نماز شکسته میشود و روزه باطل یعنی (22.5) دلیل اینکه عدد فوق است چیست یعنی چرا نگفته اند (10)کیلومتر از شما ممنون میشم که به سوال بنده جواب دهید تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در روايات مقدار مسافت شرعي با عنوان ميل و فرسخ معين شده است. اگر رفت و آمد مسافر به مقدار هشت فرسخ شرعي باشد. يعني چهار فرسخ برود وچهار فرسخ برگردد، و مجموع رفت و برگشت هشت فرسخ باشد. نماز شکسته است.
در سنجش فرسخ با مقياس کيلومتر اندک اختلافي بين مراجع وجود دارد و بنا بر مشهور، هشت فرسخ حدود 45 کيلو متر است و اگر کسي 5/22 کيلومتر مسافرت کند به شرط آنکه همين مقدار مسافت را بر گردد و رفت و برگشت او 45 کيلومتر باشد نماز شکسته است و روزه هم صحيح نيست. و دليل اين مسئله روايات است.
در حکمت اين مسئله در روايات به اين مسئله اشاره شده است، که در مسافرت هاي قديم مسافرين به طور متعارف در يک روز هشت فرسخ را ه مي رفتند يعني مقدار مسافتي که افراد معمول در يک روز مي رفتند هشت فرسخ بوده است نه کمتر، و همين هشت فرسخ را شارع ملاک براي شکسته بودن نماز و افطار کردن روزه قرار داده است. و اگر کسي از اول قصد مسافرت به مقدار هشت فرسخ داشته باشد هرچند به صورت رفت و برگشت باشد نمازش شکسته است.
اگر مسافر در يک روز به طور متعارف مثلا 10 کيلومتر مي رفتند. ممکن بود معيار مسافت شرعي همان ده کيلو متر قرارداده مي شد. ولي چون هشت فرسخ بوده است، شارع نيز ملاک را هشت فرسخ قرار داده است.(1)
پي نوشت:
1. وسائل‏الشيعة ج : 8 ص : 451و452 روايات 11139-11142.

چرا قران 30 جزء دارد و چرا اصلا باید جزء بندی باشد یا چرا باید حزب داشته باشد

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
نوشته اند تقسيم قرآن به سى جزء و هر جزء به چهار حزب، پس از دوران «حجاج» و به منظور تسهيل در امر تدريس و فراگيرى قرآن انجام گرفت.(1)
زركشى در اين باره مى گويد: «مشهور است که تقسيم قرآن به سى جزء، مانند تقسيم هر حزب به ربع ها از طريق مدارس علمى و بعضى جاهاى ديگر بوده است.»(2)
البته در برخى از متون آمده که در زمان پيامبر نيز سابقه داشته که افراد قرآن را چند جزء مي کردند و بنا به نقلى مصحف على(عليه السلام)داراى هفت جزء بوده است(3).
از مالك نقل كرده اند: مصحفى از جدش ارائه نمود كه هم زمان با مصحف عثمان نوشته شده بود و در آن نشانه هايى وجود داشت. از امام صادق(عليه السلام) نيز نقل شده كه مصحفى داشته اند كه به چهارده جزء تقسيم شده بود; ولى آن نوع تقسيم بندى با آن چه امروز داريم تفاوت دارد.(4) عده اى نيز معتقدند: قرآن به دستور مأمون عباسى به اعشار، اخماس، جزء و حزب تقسيم شد.(5)
اين تقسيم بندي به سي جزء و هر جزء به دو يا چهار حزب توسط خود مسلمانان براي آسان شدن تلاوت و حفظ قرآن و ختم آن به خصوص در ماه رمضان صورت گرفته است . به دستور رسول خدا يا امامان معصوم نبوده است.
پي نوشت ها:
1. صبحى صالح، پژوهشى درباره قرآن كريم و وحى، ترجمه محمدمجتهد شبسترى، ص 149 ـ 154.
2. زركشى، البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 249.
3. محسن اسماعيلى، كليات علوم قرآن، ص 60.
4. همان.
5. محمدهادى معرفت، التمهيد فى علوم القرآن، ج 1، ص 364.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اگر انسان هنگام سحر ماه مبارك رمضان غسل جنابت را بدون علت به تأخير انداخت و در تنگى وقت، كه زمان كافى براى غسل نداشت، تيمّم بدل از غسل جنابت كرد (قبل از اذان صبح) و روزه گرفت، مرتكب معصيت شده اما روزه او صحيح است .(1)
پي نوشت :
1.آيه الله مکارم ,کتاب حيله هاي شرعي و چاره جوئي هاي صحيح ,ص46.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها