۱۳۹۸/۰۶/۲۴ ۰۸:۲۳ شناسه مطلب: 97877
به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، دکتر میلاد نوری در این نشست رویکردهای ضمن مقدمه ای به بررسی رویکرد الهیات به تکامل پرداخت.
این استاد دانشگاه در ابتدا سرفصل های مباحث را اینطور برشمرد: بینش جز به کل، بینش کل به جز، بینش دوسویه، تصویر امروزین از شکل گیری حیات زیستی در تکامل کیهانی، بینش تکاملی و مسائل الهیات و سپس به بحث حدوث جسمانی نفس و مسئلۀ الهیات پرداخت و خودآگاهی و الهیات.
وی با بیان ماهیت علم مدرن که جوهرگریز است و به جای پرسش از چیستی به پرسش از چگونگی می پردازد تا با توضیح عالم بتواند آن را به خدمت بگیرد، گفت: علم مدرن تلاش می کند دنیا را بر اساس بیان نسبت های ریاضی توضیح دهد و در نگاه مدرن انسان جزئی از این عالم یکپارچه است که با روند تکاملی از انفجار بزرگ آغاز گشته است و پیدایش انسان روندی متفاوت از این یکپارچگی ندارد و روند این نگاه از دکارت و ورود ریاضی برای توضیح پدیده ها آغاز گشت و با نیوتن که نیوتن تلاش کرد تا با تبیین قوانین اجزاء، کل عالم را توضیح دهد اوج گرفت و انیشتین با نسبیت عام یکپارچگی بیشتری بین قواعد عالم ایجاد کرد.
دکتر میلاد نوری در ادامه افزود: عنصر اساسی تشکیل موجودات زنده کربن است که در ستارگان دوردست میلیاردها سال قبل ساخته شده است و تکامل به معنی پیچیده تر شدن باعث شد تا ترکیب کربنی در قالب DNA قابلیت حفاظت از بقای خود را پیدا کند و در راستای این حفاظت دائما موجود هماهنگ تری با محیط خود به وجود آورد.
وی افزود: دنیای مدرن تلاش می کند همه وجود انسان را مادی توصیف کند ولی از توضیح ادراک انسان از منظر اول شخص عاجز است؛ ولی با حرکت جوهری ملاصدرا می توان بین تکامل به معنای مدرن و اثبات روح برای انسان آشتی برقرار کرده و آن دو را مکمل هم دانست به این صورت که علم مدرن مراحل تشکیل و تکامل جسم انسان را توضیح می دهد و حرکت جوهری بیان می کند بدن انسان در طی مراحل تکوین خود به چنان پیچیدگی می رسد که دارای ویژگی خودآگاهی برتری می گردد که با صرف جسم بودن قابل توصیف نیست.
استاد فلسفه دانشگاه شهید مطهری در جمع بندی مباحث گفت: ماده هست، اما ماده خود هستی نیست؛ الکترون و پروتون هستند، اما آنها خود هستی نیستند؛ کربن و آب هستند ولی آنها خود هستی نیستند؛ سلول زنده هست، ولی سلول زنده خود هستی نیست؛ گیاه هست ولی گیاه خود هستی نیست؛ حیوان هست؛ اما حیوان خود هستی نیست؛ نهایتا انسان هست، و هستی را می یابد و به این ترتیب اصل هستی، تمام پیکره جهان را چنان وحدت می بخشد که نهایتا انسانِ خودآگاه به مثابه خودآگاهی خود هستی و جهان به ظهور می رسد و انسان خودآگاهی جهان است و در طی حرکت تکاملی جهان به خوداگاهی دست یافته است و جوهر جهان در حرکت است و از مادۀ المواد تا ملکوت کشش پیدا کرده است. اما باید دانست که ماده، هستی نیست، بلکه از هستی بهره مند است و در بستر » هستی« است که به ساحت خود آگاهی می رسد.
این جلسه با پرسش و پاسخ کارشناسان پاسخگوی گروه کلام به پایان رسید.
گفتنی است نشستهای علمی در بخش پشتیبانی علمی مرکز در گروه های قرآن و حدیث، احکام، اخلاق، مشاوره، کلام و تاریخ، با رویکرد پاسخگویی به طور پیوسته با حضور اساتید مبرز برگزار میشود.