اقتباس قرآن

وحیانی بودن داستان طوفان نوح در قرآن با اقتباس از منابع کهن
مقایسه روایت طوفان نوح در قرآن و عهدین نشان‌دهنده تفاوت‌هایی اساسی است. قرآن با هدف هدایت و عبرت‌آموزی، تمرکز دارد. درمقابل، عهدین رویکردی تاریخی دارد.

پرسش:

داستان طوفان نوح، کلام الهی و از خود قرآن است یا از فرهنگ‌های دیگر اقتباس و در قرآن وارد شده است؟

پاسخ:

یکی از قصص قرآن داستان طوفان نوح است. این قصه پیش از قرآن در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان نیز آمده است. پیش‌از این‌کتاب نیز شاهد حضور آن در لوح یازدهم از حماسه گیلگمش نیز هستیم. به باور محققان این داستان در گذشته‌های بسیار دور و پیش از اختراع خط نیز مطرح بوده است. آیا وجود این داستان در منابع پیشاقرآنی به‌معنای این است که قرآن این داستان را از آن منابع گرفته و اصطلاحاً اقتباس کرده است؟

 در این نوشتار به این پرسش پاسخ می‌دهیم.

مقایسه داستان طوفان نوح در قرآن و منابع پیشاقرآنی

داستان کشتی نوح علاوه بر قرآن در منابع سُومِری، بابِلی و عبری (کتاب مقدس) نیز آمده است. نقل سومری از مابقی مختصرتر و دچار آسیب شده و به همین دلیل، ناقص است.

 نویسنده مقاله «طوفان نوح در اسطوره‌های سومری و بابلی و مقایسه آن با تورات و قرآن» (1) این چهار منبع را باهم مقایسه و شباهت و تفاوت‌های آن‌ها را بیان کرده است:

1. نام قهرمان داستان در نقل سومری «زیوسودرای» (ziusudra)، در نقل بابلی «اوتناپیشتیم» (Utinapishtim) و در قرآن و عهدین «نوح» است؛

2. در روایت بابلی و تورات به جزئیاتی همچون اندازه کشتی، مدت طوفان، فرستادن پرندگانی به بیرون از کشتی پس از پایان طوفان، انجام قربانی به شکرانه نجات پیدا کردن و... اشاره شده، اما در قرآن چنین مطالبی نیامده است؛ گرچه همگی به سوار شدن حیوانات و همچنین نابودشدن موجوداتی که سوار کشتی نشدند، اشاره کرده‌اند؛

3. پس از پایان طوفان، کشتی بر قله کوهی آرام می‌گیرد. نام این کوه در روایت بابلی «نیسیر» (Nisir) و در تورات «آرارات» و در قرآن «جُودِی» ذکر شده است؛

4. در کتاب مقدس، طوفان برای تنبیه انسان‌های گنه‌کار و نابودی شریران و در قرآن برای نابودی کافران و مشرکان است؛ اما در روایت بابلی این واقعه به‌خاطر هواوهوس خدایان رخ می‌دهد؛

5. در تورات، نوح چون شخصی برگزیده‌ای بود و خدا او را در حضور خود عامل دید از خطر طوفان محفوظ ماند. در قرآن نوح از جانب خدا برای هدایت قومش مبعوث می‌شود، اما در داستان بابلی، شخصی نجات‌یافته به کمک یکی از خدایان که دوستدار او بود و در نقش جاسوسی، راز تصمیم خدایان را بر وی فاش کرد، از خطر جان سالم به در ‌برد؛

6. داستان تورات و قرآن مبتنی بر یکتاپرستی است. البته در قرآن اغراض پند و اندرز و جنبه‌های اخلاقی نیز مدنظر است. درحالی‌که روایت بابلی بر پایه شرک و اعتقاد به خدایان متعدد است. (2)

چرایی اقتباسی نبودن داستان طوفان نوح در قرآن

این احتمال که قرآن داستان طوفان نوح را از منابع سومری و بابلی گرفته باشد اصلاً مطرح نیست؛ چراکه این منابع در زمان و مکان نزول قرآن در دسترس نبودند. ادعای مطرح‌شده درباره اقتباس این داستان از بایبل (کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان) است. مقایسه این داستان در قرآن و عهدین حاکی از اختلافات ریزودرشت این‌دو است. مطابق عهدین خدا وقتی دید مردم غرق در گناه شده‌اند، از آفرینش انسان پشیمان شد و تصمیم گرفت همه مردم را هلاک کند؛ اما مطابق قرآن، مشکل اصلی مردم، شرک و بت‌پرستی بود و حضرت مردم را به یکتاپرستی دعوت می‌کرد، اما فایده‌ای نداشت. برابر قرآن یکی از آموزه‌های حضرت، معاد است؛ ولی در عهد عتیق چنین آموزه‌ای از ایشان نقل نشده است. ظاهر کتاب مقدس جهانی بودن طوفان است، اما مطابق قرآن طوفان فقط قوم نوح را دربرگرفت. مطابق عهد قدیم غیر از خانواده حضرت که درمجموع هشت نفر بودند، شخص دیگری نجات پیدا نکرد، اما مطابق قرآن اولاً همسر و پسر حضرت نیز جزء غرق‌شدگان بودند و ثانیاً مؤمنان به حضرت نیز در کنار خانواده ایشان سوار کشتی شدند. در کتاب مقدس کشتی روی کوه آرارات فرود آمد، اما قرآن از کوه جودی به‌عنوان محل فرود یاد کرده است. تورات از عمر 950 ساله حضرت خبر داده، اما مطابق قرآن این رقم مدت نبوت ایشان است. عهد عتیق کارهای نادرستی همچون نوشیدن شراب و مستی را به حضرت نسبت داده و قرآن از چنین نسبت‌های ناروایی خالی است. مطابق تورات، خدا از غرق کردن مردم پشیمان شد و برای این‌که دچار فراموشی نشود و دوباره چنین کاری را تکرار نکند، رنگین‌کمان را در آسمان برای یادآوری به خود قرار داد! اما مطابق قرآن خدا نه‌تنها از این کار پشیمان نشده، بلکه این داستان را نقل می‌کند تا مایه عبرت دیگران شود و آنان نیز به سرانجام قوم نوح گرفتار نشوند.(3)

نتیجه‌گیری:

مقایسه داستان طوفان نوح در قرآن و عهدین حاکی از این است که این دو روایت در کنار شباهت‌هایی که ناشی از منشأ الهی واحد آن دو است، تفاوت‌های مهمی باهم دارند که احتمال اقتباس را نفی می‌کنند. هدف قرآن از نقل داستان هدایت و عبرت‌آموزی است، اما تورات بسان کتب تاریخ، بیشتر در مقام داستان‌سرائی است؛ لذا در عهدین شاهد جزئیاتی هستیم که معلوم نیست چرا اصلاً بیان شده‌اند، اما قرآن به جزئیاتی که کاربرد هدایتی ندارند، نمی‌پردازد. بررسی تفاوت‌های قرآن با عهدین حاکی از این است که آن‌ها حساب‌شده، هدفمند و بر اساس یک جهان‌بینی خاص هستند؛ نه این‌که گُتره‌ای و بدون دلیل باشند. برای نمونه، در روایت قرآن، برخلاف عهدین، شاهد مطلبی که با شأن و منزلت خداوند و پیامبر او منافات داشته باشد نیستیم؛ برخلاف عهدین که اموری همچون پشیمانی و ترس از فراموشی را به خدا (4) یا شراب‌خواری و برهنگی را به حضرت نوح (5) نسبت داده است.

برای مطالعه بیشتر:

رهبر، حمید، مقاله «بررسی تطبیقی روایت وحیانی قرآن و روایت اسطوره‌ای سومری ـ بابلی از طوفان نوح»، مجله پژوهش‌های فلسفی کلامی، دوره 11(4-3)، پیاپی 43، خرداد 1389 ش، صص 261-284.

پی‌نوشت‌ها:

1. جلالی شیجانی، جمشید، مجله معرفت، سال 27، ش 6، پیاپی 249، شهریور 1397 ش، صص 39-47.

2. جلالی شیجانی، جمشید، مجله معرفت، سال 27، ش 6، پیاپی 249، شهریور 1397 ش، ص 46.

3. باغبانی، جواد، وحی و نبوت در قرآن و عهدین، قم، موسسه امام‌خمینی، چاپ اول، زمستان 1400 ش، ص 84-100؛ مطهری، زهرا و ناصر شمس‌بخش، مقاله «بررسی تطبیقی داستان نوح علیه‌السلام تا شروع طوفان در قرآن و سفر پیدایش»، مجله مطالعات تفسیر تطبیقی، دوره 4، ش 8، دی 1398 ش، صص 69-90.

4. کتاب مقدس، سِفر پیدایش، فصل 6، عبارت 6: «و خداوند پشیمان‌ شد که‌ انسان‌ را بر زمین‌ ساخته‌ بود و در دل‌ خود محزون‌ گشت» و فصل 9، عبارات 11-16: «... رنگین‌کمان خود را در ابر قرار داده‌ام و آن نشان عهدی خواهد بود که میان من و زمین است. هرگاه ابرها را بر فراز زمین بگسترانم و رنگین‌کمان در ابرها پدیدار شود، آنگاه عهد خود را با شما و هر جاندار ذی‌جسد به یاد خواهم آورد؛ و آب‌ها دیگر هرگز سیل نخواهد شد تا هر ذی‌جسد را هلاک کند».

5. کتاب مقدس، سِفر پیدایش، فصل 9، عبارات 21-26: «او از شراب آن نوشیده، مست شد و در میان خیمه خویش ناپوشیده دراز کشید. حام، پدر کنعان، برهنگی پدر را دید و دو برادر خویش را در بیرون خبر داد ... .»

فهم قرآن کریم تنها به فهم معانی آیات نیست بلکه شناخت زبان قرآن، شأن نزول آیات، شناخت زمان و مکان نزول قرآن ومواردی از این دست، نقش تعیین کننده در فهم قرآن دارد.
ادعای اقتباس قرآن از متون مقدس

پرسش:
ادعای اقتباس قرآن از متون مقدس رایج در بین‌النهرین و عراق درست است؟ چرا؟
 

پاسخ:
برخی از مستشرقان تحت تأثیر مطالعات عهدین و بدون درنظرگرفتن تفاوت‌های قرآن با کتاب مقدس، با این پیش‌فرض که قرآن نیز همانند کتاب مقدس در طول زمان، شکل نهایی خود را پیدا کرده و به شکل کنونی درآمده، فرضیه‌های نادرستی را درزمینه تدوین قرآن مطرح کرده‌اند. یکی از این مستشرقان جان ونزبرو (John Wansbrough) است. به باور او تحریر‌های متفاوت داستان واحد در سوره‌های قرآن ناشی از منابع مختلف آن‌ها است.(1) این ادعا توسط نویسندگان مقاله «سنت‌های مختلف در قرآن: بررسی تحلیل ونزبرو از داستان شعیب در قرآن و ارزیابی پیامدهای آن» بررسی و نقد شده است.(2) در این نوشتار اهم نتایج این مقاله بیان می‌شود.

جان ونزبرو و ادعای اقتباس قرآن از منابع مختلف
از نگاه جان ونزبرو تحلیل ادبی متن قرآن نمایانگر وجود منابع مختلف برای آن است. او از تکرار داستانی واحد در قرآن و عدم تطابق کامل تحریرهای آن باهم به این نتیجه رسیده که هرکدام از این نقل‌های متفاوت، از منبع و سنتی مختلف و مستقل گرفته شده است. به باور او هرچه داستانی کوتاه‌تر، مبهم‌تر و ساده‌تر باشد از منبعی متقدم‌تر آمده و در نقطه مقابل، داستان بلندتر، گویاتر، منسجم‌تر و دارای جزئیات بیشتر، ریشه در منبعی متأخرتر دارد.

پیش‌فرض‌های بدون دلیل جان ونزبرو
مشکل اصلی ادعای جان ونزبرو پیش‌فرض‌های بدون دلیل و اثبات نشده بلکه ابطال‌شده اوست. در ادامه، به سه پیش‌فرض اشاره می‌شود:

1. کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان حتی به اعتراف خود پیروان این ادیان در طول زمان شکل گرفته و به‌تدریج شکل نهایی و کنونی خود را پیدا کرده است.(3) برای نمونه به باور پژوهشگران مطالعات عهدین، قرن‌ها پس از حضرت موسی علیه‌السلام نویسنده‌ای بر اساس چهار منبع مختلف یَهُوَه‌ای، إلوهیمی، کاهنی و تثنیه‌ای أسفار پنج‌گانه تورات را به نگارش درآورده است.(4) جان ونزبرو بدون درنظرگرفتن تفاوت‌ها، مشابهت روند تدوین قرآن با روند تدوین کتاب مقدس را مسلّم تلقی نموده و با این پیش‌فرض، به بررسی تاریخ قرآن پرداخته و مدعی شده که قرآن نیز همانند کتاب مقدس کم‌کم با قرارگرفتن مطالب منابع مختلف درکنارهم پدید آمده است. تأثیرپذیری او از مطالعات نقد ادبی عهدین به‌اندازه‌ای است که نه‌تنها از همان روش آنان بلکه از اصطلاحات آنان نیز در نقد ادبی قرآن استفاده کرده است. این مشابه‌پنداری در حالی است که او هیچ دلیلی مبنی بر این همانندی که پایه اصلی ادعاهای اوست و با زیر سؤال رفتن آن ادعاهای او درباره قرآن زیر سؤال می‌روند، ارائه نکرده است؛

2. ونزبرو تحت تأثیر کتاب مقدس، الگویی را به‌عنوان ملاک منسجم بودن یا نبودن داستان ارائه داده؛ وی سپس با مقایسه‌ تحریرهای مختلف قرآن از داستان واحد با آن الگو مدعی انسجام کمتر یا بیشتر تحریرهای مختلف شده و درنهایت مدعی شده تحریر دارای انسجام کمتر، متعلق به منبعی متقدم و تحریر دارای انسجام بیشتر، متعلق به منبعی متأخر است. این در حالی است که الگوی ارائه‌شده توسط او اولاً تنها الگو نیست و داستان منسجم می‌تواند الگوهای دیگر نیز داشته باشد؛ ثانیاً یکی از ملاک‌های مهم در حکایت داستان، مخاطبان و زمانه نقل آن است؛ ازاین‌رو، یک داستان می‌تواند از سوی منبعی واحد، اما با توجه به زمان و مخاطبان مختلف با تحریرهای مختلف نقل شود؛ چنانکه ونزبرو در حالی این پیش‌فرض که تحریر کوتاه‌تر یک داستان همیشه ازنظر زمانی متقدم بر تحریر بلندتر است را مسلم گرفته که هیچ دلیلی برای اثبات آن اقامه نکرده است.

چرایی تفاوت تحریرهای قرآن از داستان واحد
ونزبرو نقل‌ها و تحریرهای مختلف یک داستان را که در سوره‌های مختلف قرآن آمده، از بافت و سیاق خود خارج و پس از مقایسه آن‌ها باهم، مدعی شده که تفاوت این نقل‌ها ناشی از تفاوت منابع آن‌ها است! این تبیین ونزبرو در حالی است که تبیین‌ دیگری نیز در این رابطه وجود دارد. هرچند قرآن داستان واحدی را در سوره‌های مختلف به شکل‌های متفاوت (از جهاتی همچون اجمال و تبیین، بلندی و کوتاهی و ...) نقل کرده اما تفاوت نقل‌ها نه ناشی از تفاوت منابع، بلکه ناشی از تفاوت اهداف قرآن در سوره‌های مختلف است؛ لذا داستان‌های مختلف مذکور در هر سوره از جهاتی همچون فرم و ساختار، روند داستان، اجمال و تفصیل، بلندی و کوتاهی و... معمولاً باهم یکسان هستند. در حقیقت، قرآن در هر سوره باتوجه‌به هدف موردنظرش از آن سوره، فرم و تحریری از داستان را ارائه داده که بهتر و بیشتر هدف موردنظرش را تأمین می‌کند. همان‌طور که مشخص است تفاوت‌های روایی قرآن با توجه به اهداف سوره‌های مختلف، تبیینی جامع‌تر و منطقی‌تر از تبیین ونزبرو را ارائه می‌دهد؛ بنابراین، به‌جای فرضیه منابع متعدد، باید بر تفاوت‌های هدفمند و درون‌متنی قرآن تمرکز کرد.

نتیجه
جان ونزبرو بر پایه تکرار داستان‌ها با تحریرهای متفاوت در قرآن، مدعی شده قرآن از منابع و سنت‌های مختلف گردآوری شده است. از نگاه او داستان‌های کوتاه‌تر متعلق به منابع متقدم و داستان‌های بلندتر برگرفته از منابع متأخر هستند؛ اما این ادعا بر پیش‌فرض‌های بدون دلیلی همچون مشابهت روند تدوین قرآن و کتاب مقدس، منحصربه‌فرد بودن الگوی تحریر منسجم داستان و تقدم زمانی تحریرهای کوتاه‌تر بر بلندتر شکل گرفته است. در مقابلِ تبیین ونزبرو می‌توان گفت: تفاوت تحریرهای یک داستان در قرآن ناشی از اهداف متفاوت سوره‌های مختلف آن است، نه تفاوت منابع.

چکیدة پاسخ
خداوند در قرآن بارها داستانی واحد را در سوره‌های مختلف به شکل‌های گوناگون نقل کرده است. برخی این تفاوت را ناشی از تفاوت منابع قرآن دانسته و گفته‌اند: هر تحریر از منبعی مختلف اقتباس شده! این در حالی است که تفاوت تحریرها در سوره‌های مختلف ناشی از تفاوت اهداف خداوند در سوره‌های مختلف است؛ نه تفاوت منابع. قرآن در هر سوره با درنظرگرفتن هدف آن سوره، داستان را به‌گونه‌ای به تصویر کشیده که به نحو احسن، آن هدف را محقق ‌کند.

پی‌نوشت‌ها
1. منظور از تحریرهای متفاوت، تناقض و اختلاف معنایی نیست؛ بلکه منظور تفاوت در سبک و فرم بیان داستان است.
2. ورادی اصفهانی، محمدجواد و ...، «سنت‌های مختلف در قرآن: بررسی تحلیل ونزبرو از داستان شعیب در قرآن و ارزیابی پیامدهای آن»، پژوهش‌های قرآن و حدیث، دوره 55، شماره 2، 1401 ش، صفحه 552-529.
3. ر.ک: هارناک، آدولف، خاستگاه عهد جدید و مهم‌ترین پیامدهای آن، ترجمه حامد فیاضی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1395 ش؛ سلیمانی، عبدالرحیم، بررسی متنی و سندی متون مقدس یهودی ـ مسیحی، تهران، سمت، چاپ اول، 1396 ش.
4. کلباسی اشتری، حسین، مدخلی بر تبارشناسی کتاب مقدس، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم، 1387 ش، ص 171.