پرسش:
ادعای اقتباس قرآن از متون مقدس رایج در بینالنهرین و عراق درست است؟ چرا؟
پاسخ:
برخی از مستشرقان تحت تأثیر مطالعات عهدین و بدون درنظرگرفتن تفاوتهای قرآن با کتاب مقدس، با این پیشفرض که قرآن نیز همانند کتاب مقدس در طول زمان، شکل نهایی خود را پیدا کرده و به شکل کنونی درآمده، فرضیههای نادرستی را درزمینه تدوین قرآن مطرح کردهاند. یکی از این مستشرقان جان ونزبرو (John Wansbrough) است. به باور او تحریرهای متفاوت داستان واحد در سورههای قرآن ناشی از منابع مختلف آنها است.(1) این ادعا توسط نویسندگان مقاله «سنتهای مختلف در قرآن: بررسی تحلیل ونزبرو از داستان شعیب در قرآن و ارزیابی پیامدهای آن» بررسی و نقد شده است.(2) در این نوشتار اهم نتایج این مقاله بیان میشود.
جان ونزبرو و ادعای اقتباس قرآن از منابع مختلف
از نگاه جان ونزبرو تحلیل ادبی متن قرآن نمایانگر وجود منابع مختلف برای آن است. او از تکرار داستانی واحد در قرآن و عدم تطابق کامل تحریرهای آن باهم به این نتیجه رسیده که هرکدام از این نقلهای متفاوت، از منبع و سنتی مختلف و مستقل گرفته شده است. به باور او هرچه داستانی کوتاهتر، مبهمتر و سادهتر باشد از منبعی متقدمتر آمده و در نقطه مقابل، داستان بلندتر، گویاتر، منسجمتر و دارای جزئیات بیشتر، ریشه در منبعی متأخرتر دارد.
پیشفرضهای بدون دلیل جان ونزبرو
مشکل اصلی ادعای جان ونزبرو پیشفرضهای بدون دلیل و اثبات نشده بلکه ابطالشده اوست. در ادامه، به سه پیشفرض اشاره میشود:
1. کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان حتی به اعتراف خود پیروان این ادیان در طول زمان شکل گرفته و بهتدریج شکل نهایی و کنونی خود را پیدا کرده است.(3) برای نمونه به باور پژوهشگران مطالعات عهدین، قرنها پس از حضرت موسی علیهالسلام نویسندهای بر اساس چهار منبع مختلف یَهُوَهای، إلوهیمی، کاهنی و تثنیهای أسفار پنجگانه تورات را به نگارش درآورده است.(4) جان ونزبرو بدون درنظرگرفتن تفاوتها، مشابهت روند تدوین قرآن با روند تدوین کتاب مقدس را مسلّم تلقی نموده و با این پیشفرض، به بررسی تاریخ قرآن پرداخته و مدعی شده که قرآن نیز همانند کتاب مقدس کمکم با قرارگرفتن مطالب منابع مختلف درکنارهم پدید آمده است. تأثیرپذیری او از مطالعات نقد ادبی عهدین بهاندازهای است که نهتنها از همان روش آنان بلکه از اصطلاحات آنان نیز در نقد ادبی قرآن استفاده کرده است. این مشابهپنداری در حالی است که او هیچ دلیلی مبنی بر این همانندی که پایه اصلی ادعاهای اوست و با زیر سؤال رفتن آن ادعاهای او درباره قرآن زیر سؤال میروند، ارائه نکرده است؛
2. ونزبرو تحت تأثیر کتاب مقدس، الگویی را بهعنوان ملاک منسجم بودن یا نبودن داستان ارائه داده؛ وی سپس با مقایسه تحریرهای مختلف قرآن از داستان واحد با آن الگو مدعی انسجام کمتر یا بیشتر تحریرهای مختلف شده و درنهایت مدعی شده تحریر دارای انسجام کمتر، متعلق به منبعی متقدم و تحریر دارای انسجام بیشتر، متعلق به منبعی متأخر است. این در حالی است که الگوی ارائهشده توسط او اولاً تنها الگو نیست و داستان منسجم میتواند الگوهای دیگر نیز داشته باشد؛ ثانیاً یکی از ملاکهای مهم در حکایت داستان، مخاطبان و زمانه نقل آن است؛ ازاینرو، یک داستان میتواند از سوی منبعی واحد، اما با توجه به زمان و مخاطبان مختلف با تحریرهای مختلف نقل شود؛ چنانکه ونزبرو در حالی این پیشفرض که تحریر کوتاهتر یک داستان همیشه ازنظر زمانی متقدم بر تحریر بلندتر است را مسلم گرفته که هیچ دلیلی برای اثبات آن اقامه نکرده است.
چرایی تفاوت تحریرهای قرآن از داستان واحد
ونزبرو نقلها و تحریرهای مختلف یک داستان را که در سورههای مختلف قرآن آمده، از بافت و سیاق خود خارج و پس از مقایسه آنها باهم، مدعی شده که تفاوت این نقلها ناشی از تفاوت منابع آنها است! این تبیین ونزبرو در حالی است که تبیین دیگری نیز در این رابطه وجود دارد. هرچند قرآن داستان واحدی را در سورههای مختلف به شکلهای متفاوت (از جهاتی همچون اجمال و تبیین، بلندی و کوتاهی و ...) نقل کرده اما تفاوت نقلها نه ناشی از تفاوت منابع، بلکه ناشی از تفاوت اهداف قرآن در سورههای مختلف است؛ لذا داستانهای مختلف مذکور در هر سوره از جهاتی همچون فرم و ساختار، روند داستان، اجمال و تفصیل، بلندی و کوتاهی و... معمولاً باهم یکسان هستند. در حقیقت، قرآن در هر سوره باتوجهبه هدف موردنظرش از آن سوره، فرم و تحریری از داستان را ارائه داده که بهتر و بیشتر هدف موردنظرش را تأمین میکند. همانطور که مشخص است تفاوتهای روایی قرآن با توجه به اهداف سورههای مختلف، تبیینی جامعتر و منطقیتر از تبیین ونزبرو را ارائه میدهد؛ بنابراین، بهجای فرضیه منابع متعدد، باید بر تفاوتهای هدفمند و درونمتنی قرآن تمرکز کرد.
نتیجه
جان ونزبرو بر پایه تکرار داستانها با تحریرهای متفاوت در قرآن، مدعی شده قرآن از منابع و سنتهای مختلف گردآوری شده است. از نگاه او داستانهای کوتاهتر متعلق به منابع متقدم و داستانهای بلندتر برگرفته از منابع متأخر هستند؛ اما این ادعا بر پیشفرضهای بدون دلیلی همچون مشابهت روند تدوین قرآن و کتاب مقدس، منحصربهفرد بودن الگوی تحریر منسجم داستان و تقدم زمانی تحریرهای کوتاهتر بر بلندتر شکل گرفته است. در مقابلِ تبیین ونزبرو میتوان گفت: تفاوت تحریرهای یک داستان در قرآن ناشی از اهداف متفاوت سورههای مختلف آن است، نه تفاوت منابع.
چکیدة پاسخ
خداوند در قرآن بارها داستانی واحد را در سورههای مختلف به شکلهای گوناگون نقل کرده است. برخی این تفاوت را ناشی از تفاوت منابع قرآن دانسته و گفتهاند: هر تحریر از منبعی مختلف اقتباس شده! این در حالی است که تفاوت تحریرها در سورههای مختلف ناشی از تفاوت اهداف خداوند در سورههای مختلف است؛ نه تفاوت منابع. قرآن در هر سوره با درنظرگرفتن هدف آن سوره، داستان را بهگونهای به تصویر کشیده که به نحو احسن، آن هدف را محقق کند.
پینوشتها
1. منظور از تحریرهای متفاوت، تناقض و اختلاف معنایی نیست؛ بلکه منظور تفاوت در سبک و فرم بیان داستان است.
2. ورادی اصفهانی، محمدجواد و ...، «سنتهای مختلف در قرآن: بررسی تحلیل ونزبرو از داستان شعیب در قرآن و ارزیابی پیامدهای آن»، پژوهشهای قرآن و حدیث، دوره 55، شماره 2، 1401 ش، صفحه 552-529.
3. ر.ک: هارناک، آدولف، خاستگاه عهد جدید و مهمترین پیامدهای آن، ترجمه حامد فیاضی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1395 ش؛ سلیمانی، عبدالرحیم، بررسی متنی و سندی متون مقدس یهودی ـ مسیحی، تهران، سمت، چاپ اول، 1396 ش.
4. کلباسی اشتری، حسین، مدخلی بر تبارشناسی کتاب مقدس، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم، 1387 ش، ص 171.