خداوند قادر و عالم و داناي مطلق است. نه به ياور احتياج دارد و نه براي اراده اش مانعي است و نه براي امر، احتياج به فكر و تامل دارد. زيرا همه چيز در محضر او حاضر است و بر همه چيز احاطه دارد، با توجه به اين مقدمات، هر گاه اراده كند، به محض اراده و امر بر ايجاد،موجود مي شود حتي اينكه فرموده:" إِنَّما قَوْلُنا لِشَيْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ"، از باب تنگناي لفظ است وگرنه خدا وقتي وجود چيزي را اراده كند، به صرف اراده، ايجاد مي شود و ديگر احتايج به گفتن لفظ "كن" نيست.
اين از جهت اراده خدا، اما عوالم وجود هر كدام اقتضاءات و ظرفيت هايي دارند، از جمله عالم ماده كه ظرفيت آني و دفعي در آن نيست. وجود يافتن موجود به تدريج و زمان نيازمند است. اين نياز به تدريج، در امر ايجادي خدا نيست ،بلكه در وجود يافتن موجود است، زيرا اگر وجود يافتن آن در ظرف زمان و مكان و تدريج نباشد، ديگر مادي و مربوط به اين جهان نيست، بلكه غير مادي و مربوط به جهان هاي ديگر است. بنا بر اين هر موجودي از جهت ارتباطش با خدا محتاج ايجاد است كه آني است حتي گفتن آني غلط است، زيرا "آن" يك مدت بسيار كوتاه است، در حالي كه در اراده ايجادي خدا زمان حتي بسيار كوتاه و لحظه هم دخيل نيست.
اراده خدا همان و ايجاد شدن همان، اما وجه دوم مربوط به وجود يافتن و قبول وجود توسط او است كه متناسب با ظرفيتش مي باشد. موجودات اين جهان ظرفيت وجود يافتن دفعي ندارند. بايد در ظرف تدريج وجود يابند. اگر ظرف زمان و مكان را از آنان بگيريم، ديگر دنيايي نيستند.
در دنيا اراده خدا بر اين قرار گرفته كه موجود شدن از طريق اسباب و مسببات و آماده شدن شرايط و لوازم باشد. تدريج يعني سامان يافتن اين شرايط و لوازم در ظرف زمان تا وجود پيدا شود. به همين جهت فرموده اند: خدا ابا دارد از اين كه اشيا را جز بر مدار اسباب جاري كند.(1)
بنا بر اين سنت خدا در دنيا اين است كه هر چيزي از مجراي طبيعي و از طريق سبب خود ايجاد شود و خلقت خارج از اين نظام نباشد.(مگر در موارد محدود براي نشان دادن قدرت خود و پيامبران و...).
مساله بعد اين كه آفرينش اگر در يك لحظه ميبود، كمتر ميتوانست از عظمت و قدرت و علم آفريدگار حكايت كند، اما هنگامي كه در مراحل مختلف، و چهرههاي گوناگون، طبق برنامههاي منظم و حساب شده، انجام گيرد، دليل روشنتري براي شناسايي آفريدگار خواهد بود، في المثل اگر نطفه آدمي در يك لحظه تبديل به نوزاد كامل ميشد، آن قدر نميتوانست عظمت خلقت را بازگو كند، اما هنگامي كه در طي 9 ماه، هر روز در مرحلهاي، و هر ماه به شكلي، ظهور و بروز كند ميتواند به تعداد مراحلي كه پيموده است نشانههاي تازهاي از عظمت آفريدگار بدست (2)
براي اطلاع بيش تر به ترجمه الميزان، ج1، ص 394 و ج17، ص: 173-170 مراجعه كنيد.
پي نوشت:
1. كليني، كافي، پنجم، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1363ش، ج1، ص183.(ابي الله ان يجري الاشياء الا باسباب).
2. مكارم شيرازي ناصر، تفسير نمونه، ج 6، ص 203.