تفاوت عصمت انبیاء و امامان (علیهم السلام) در چه چیزهایی است؟
پاسخ:
روح انسان به لحاظ سیر تکامل و حرکت جوهری میتواند از مرتبه آغازین تجرد به عالیترین درجه تجرد راه یابد. درجه تجرد هر روحی، به اندازه سیر و حرکت جوهریاش در تحصیل مراتب کمال و تجرد بستگی دارد. هر مقدار روح کاملتر شود، درجه متعالیتری پیدا میکند و کمالات و ملکات نورانی کاملتری نصیب او میشود. یکی از کمالات، ملکه عصمت است، هر گاه ملکه نورانی عصمت به حد نصاب لازم برسد و روح انسان به لحاظ عقل نظری و عقل عملی کامل شود، از هر گونه گرایش ناپسند دوری میکند و پیوسته جهت تحصیل ارزشیهای انسانی و الهی میکوشد.
پس از دستیابی روح به ملکه عصمت، به اندازه صفا و نورانیت و درجه وجودی روح، ملکه عصمت او نیز متفاوت خواهد بود. پس ملکه عصمت، دارای درجات است و انسانهای معصوم با این که همگی از مرتبه لازم عصمت بهرهمندند، مراتب و درجات عصمتشان متفاوت است. (1)
بنابراین، تمام انبیا (ع) دارای عصمتاند؛ ولی همه آن ها به لحاظ عصمت در یک مرتبه نیستند. انبیای اوالعزم که در نبوت و رسالت درجه کاملتری دارند، در عصمت هم از سایر انبیا برترند.
خاتم انبیا که در همه کمالات وجودی از همه پیامبران برتر است، در عصمت نیز از همه کمالتر و دارای عصمت مطلقه است. ائمه به دلیل آن که طینتشان برگرفته از طینت خاتم انبیا و پرتوی از نور وجود او است، مثل پیامبر دارای عصمت مطلقه هستند. به همین جهت، پیامبر اسلام، نه تنها از گناه معصوم است، بلکه از آنچه اصطلاحاً ترک اولى نام دارد نیز معصوم است؛ در حالی که انبیای دیگر از ترک اولى معصوم نیستند. (2)
حکیم و عارف بزرگ معاصر، امام خمینی(ره) در این باره سخنی عمیقی دارد و گفته است: انسان در بدو فطرت، دارای نورانیت و سلامت فطری الهی است. اگر از اول تا آخر ابلیس در آن تصرفی نتوانست بکند، انسان الهی لاهوتی است و سر تا پایش نور و طهارت و سعادت است، قلبش نور حق است و جز حق در آن ها تصرف نکند و قوای باطنه و طاهرهاش نورانی و طاهر است و دارای مقام عصمت کبرایی بالاصاله و دیگر معصومین به تبعیت از آن ذات مقدس دارای آن مقاماند و چون اوصیای او از طینت او منفصل و با فطرت او متصل اند، صاحب عصمت مطلقه به تبعیت او هستند و اما بعض معصومین از انبیا، صاحب عصمت مطلقه نیستند. (3)
پینوشتها:
1. صادقی، محمد امین، پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص 48، نشر مؤسسه آثار امام خمینی، 1386ش.
2. همان، ص 50.
3. همان، ص 49.