پرسش:
در قرآن ادعا شده که ذرت هفت خوشه و 100 دانه دارد! این ادعا اصلاً با واقعیت خارجی سازگار نیست و نشان دهنده الهی نبودن قرآن است. آیا این ادعا صحیح است و قرآن الهی است؟
برخی در مقام نقد قرآن گفتهاند: ازجمله اشتباهات کتاب مقدس مسلمانان این است که گفته ذرت هفت خوشه و صد دانه دارد درحالیکه چنین نیست.(1) در این نوشتار این مدعا بررسی و نقد خواهد شد.
آیه «سبع سنابل»
خداوند در آیه 261 سوره بقره، مؤمنان را به هزینهکردن مال و دارایی خود در مسیر رضایت الهی تشویق و ترغیب کرده است:
﴿مَثَلُ اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوٰالَهُمْ فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنٰابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ وَ اَللّٰهُ یُضٰاعِفُ لِمَنْ یَشٰاءُ وَ اَللّٰهُ وٰاسِعٌ عَلِیمٌ﴾؛ «مَثَل آنان که اموالشان را در راه خدا انفاق میکنند، مانند دانهای است که هفت خوشه برویاند، در هر خوشه صد دانه باشد و خدا برای هرکه بخواهد چند برابر میکند و خدا بسیار عطاکننده و داناست.»
آیه با مثالی زیبا و ملموس، چگونگی پاداش الهی را ترسیم میکند. همانطور که دانه میتواند هفت خوشه و در هر خوشه صد دانه (درمجموع ۷۰۰ دانه) محصول دهد، انفاق در راه خدا نیز چنین برکتی دارد. این مثال نشان میدهد که خداوند پاداش عمل خیر را نهتنها بهاندازه خود عمل، بلکه تا ۷۰۰ برابر و حتی بیشتر ﴿یضَاعِفُ لِمَن یَشَاءُ﴾ افزایش میدهد. این آیه به مؤمنان اطمینان میدهد که انفاق آنها هرگز بیثمر نخواهد بود و خداوند نهتنها آن را جبران میکند، بلکه به شیوه شگفتانگیزی برکت و افزایش میدهد.
مَثَل در قرآن
«تمثیل» در لغت به معنای مثال و مصداق آوردن است. قدرت تصویرسازی تمثیل از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. هنگامیکه مفهومی انتزاعی در قالب مثالی ملموس بیان میشود، مغز مخاطب بهسرعت از آن تصویری ذهنی میسازد. این تصویرسازی باعث میشود اولاً اطلاعات تصویری و داستانی بسیار بیشتر از مفاهیم خشک و انتزاعی در ذهن بمانند؛ ثانیاً مفاهیم پیچیده به اجزای سادهتر و قابلفهمتر تبدیل شوند؛ ثالثاً با درگیرکردن احساسات مخاطب، تأثیرگذاری پیام افزایش یابد. گاهی یک مثال خوب میتواند کار توضیح هزاران کلمهای را انجام دهد. وقتی میخواهیم چیزی را به کسی بفهمانیم یا او را قانع کنیم، استفاده از «مَثَل» همانند یک میانبر عمل میکند. این کار نهتنها توجه مخاطب را جلب میکند، بلکه باعث میشود پیام ما خیلی راحتتر و عمیقتر در ذهنش جا بیفتد. برای همین است که در هنر سخنوری، تمثیل جایگاه ویژهای دارد. قرآن نیز از این شیوه هوشمندانه به فراوانی بهره برده است. فلسفه مَثَلهای قرآنی این است که مفاهیم عمیق و گاهی پیچیده الهی را به زبانی ساده و قابلفهم برای همه مردم بیان کند. گویا خدا میخواهد دست ما را بگیرد و قدمبهقدم، این حقایق بزرگ را به ما نشان دهد تا بتوانیم آنها را لمس کنیم و درکشان برایمان ملموستر شود. (2)
احتمال فرضی بودن تمثیل
با توجه به هدفی که برای تمثیل بیان شد، لزومی ندارد تمثیل حتماً واقعی باشد و فرضی بودن تمثیل نیز ممکن است. اهمیت اصلی در این است که مَثَل بتواند مفهوم موردنظر را بهخوبی منتقل کند و به روشن شدن مطلب کمک کند؛ حتی اگر اجزای آن در عالم خارج دقیقاً به همان شکل وجود نداشته باشد. درواقع، قدرت تمثیل در ایجاد تصویری گویا و قابلدرک در ذهن مخاطب است که به او اجازه میدهد ایدههای پیچیده را بهسادگی هضم کند. فرضی بودن نهتنها از ارزش تمثیل نمیکاهد، بلکه گاهی انعطافپذیری بیشتری به آن میبخشد تا بتواند پیام را به شکلی مؤثرتر و جهانیتر ارائه دهد، بدون اینکه محدود به جزئیات یک واقعیت خاص باشد.
آیا قرآن گفته ذرت، هفت خوشه و صد دانه دارد؟
اولاً: کلمه «حَبَّهٍ» در زبان عربی به معنای «دانه» است (3) و نه «ذرت» که گیاه بومی قاره آمریکا است و در زمان نزول قرآن در قرن هفتم میلادی، در شبهجزیره عربستان و مناطق اطراف آن شناختهشده نبود؛ بنابراین، مخاطبان اولیه قرآن اصلاً از ذرت شناختی نداشتند تا قرآن بخواهد با تشبیه انفاق به کاشت ذرت، آنان را به این کار تشویق کند؛ بهویژهکه در تشبیه، وَجْهِ شَبَه (برکت و فزونی) باید در مُشَبَّهٌ بِه (کاشتن حبّه) قویتر از مُشَبَّه (انفاقکردن) باشد. (4)
ثانیاً: آیه در مقام تمثیل و مثالی فرضی (5) برای بیان کثرت و برکت است، نه توصیف دقیق گیاهشناختی از گونهای خاص! اعداد هفت و صد در این آیه نیز احتمالاً عددی تقریبی (6) و نمادی از کثرت، رشد تصاعدی و برکت بیحد الهی هستند. این تمثیل برای القای مفهوم پاداش عظیم بهکار رفته، نه برای ارائه یک واقعیت گیاهشناختی قابلاندازهگیری.
نتیجه:
آیه «سبع سنابل» نشان میدهد که در نظام آفرینش، هر عمل صالحی، مانند دانهای پربار، قابلیت رشد و تکثیر فراوان دارد و این سنت الهی در مورد انفاق مالی نیز جاری است. شبهه مطرحشده بر پایه برداشتی نادرست از کلمه «حَبَّهٍ» و «ذرت» دانستن آن است. این آیه درواقع به هر دانهای که قابلیت تکثیر را دارد اشاره میکند و توصیف آن تمثیلی فرضی برای بیان برکت و پاداش الهی در انفاق است، نه توصیفی گیاهشناختی دقیق از گونهای خاص. چنانکه منظور از «هفت» و «صد» در این آیه میتواند کنایه از کثرت و نماد فراوانی باشد و خود این اعداد واقعاً قصد نشده باشد؛ بنابراین، این آیه نهتنها غلط نیست، بلکه با هدف اصلی قرآن (هدایت و تشویق به کار خیر) کاملاً همخوانی دارد.
پینوشتها:
1. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1390 ق، ج2، ص 387: «و من أسخف الإشکال ما أورد على الآیه أنه تمثیل بما لا تحقق له فی الخارج و هو اشتمال السنبله على مائه حبه و فیه أن المثل کما عرفت لا یشترط فیه تحقق مضمونه فی الخارج فالأمثال التخیلیه أکثر من أن تعد و تحصى، على أن اشتمال السنبله على مائه حبه و إنبات الحبه الواحده سبعمائه حبه لیس بعزیز الوجود.»
2. حسینی اجداد نیاکی، سید اسماعیل و محمد بهرامی، بررسی تمثیلهای ادبی قرآن، مطالعات تفسیری، زمستان 1389 ش، ش 4، صص 93 - 112، ص 93.
3. ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغه، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۱ ق، ج ۴، ص ۷.
4. سمرقندى، نصر، تفسیر السمرقندى المسمى بحر العلوم، محقق: عمر عمروی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1416 ق، ج1، ص 175؛ قابشی، منصور، درر البلاغه، قم، مرکز مدیریت حوزههای علمیه، چاپ سوم، 1398 ش، ص ۱۴۱.
5. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1390 ق، ج2، ص 386: «در مثل لازم نیست که مضمونش در خارج تحقق داشته باشد، چون مثلهاى تخیلى آنقدر زیاد هست که از حد شمارش بیرون است، علاوه بر اینکه هر سنبله صد دانه و یا هر خوشه هفتصد دانه گندم در آن باشد چنان نیست که اصلاً وجود نیافته باشد.»
6. ابنمنظور، محمد، لسان العرب، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، بیتا، ج ۸، ص ۱۴۶: «و قد تکرر ذکر السبعه و السبع و السبعین و السبعمائه فی القرآن و فی الحدیث و العرب تضعها موضع التضعیف و التکثیر.»







